دیوان بیدل شیرازی/نکتهٔ سربسته
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
ژاژخایی | نکتۀ سر بسته از بیدل شیرازی |
اهل سخن |
دیوان بیدل شیرازی |
غم تو شادی و درد تو بود راحت روح | عاشقانراست غم و درد تو مفتاح فتوح | |
برد بیداری مرغ سحرم خواب ز چشم | گو به اصحاب بخیزند که شد وقت صبوح | |
می برد سیل غمت قصّۀ طوفان ز یاد | جان نمیبرد اگر بود درین مرحله نوح | |
صفت صفر دهان تو نگنجد در لفظ | سرّ این نکتۀ سر بسته گذارم بوضوح | |
در دم مرگ به آن جان جهان میگفتم | نیست جای تو بغیر از دل ما این مروح | |
منکر عشق بگو تربت عشاق ببوی | انّ من تربتنا رایحة الحب نضوح | |
لعل او هست نمکپاش و مرا سینه قریح | زلف او مشک فشان است و دل ما مجروح | |
دل طپد در برم از خنجر مژگان هنوز | دست و پا میزند اندر دم مردن مذبوح | |
بندۀ خویش و ز توحید زنی دم بیدل | تو به کی توبه ازین نفس پرستی چو نصوح |
***