دیوان بیدل شیرازی/رسم جنون

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
گنج عشق رسم جنون
از بیدل شیرازی
مدحت مهر انور
دیوان بیدل شیرازی


زیر زلفت دوش خطی خوش ز ریحان دیده ام چیست تعبیرش بگو خوابی پریشان دیده ام
در دو زلف عنبرینش آتش سینا نهان در دو لعل آتشینش آب حیوان دیده ام
دیدن خورشید در شب گر نه ممكن از چه من اندر آن زلف شب آسا مهر رخشان دیده ام
در لب او معجز عیسی مریم جسته ام بر رخ او آیت موسی عمران دیده ام
ديو و شيطان رهزن خلقند و زان هندوی زلف هر سر مو رهزن صد ديو و شيطان دیده ام
گويدم ناصح كه بيم جان بود در راه عشق جان اگر از دست دادم روی جانان دیده ام
اختلاف از شيوۀ عقلست نی رسم جنون كفر و ايمان در طريق عشق يكسان دیده ام
گلستانست آتش عشق و نميداند رقيب تا خليل او شدم آتش گلستان دیده ام
با گدائی درش ننگ آيدم از سلطنت گر چه خود مورم ولی ملك سليمان دیده ام
گل شكر گفتا طبيبم چارۀ درد دلست درد خود را از لب لعل تو درمان دیده ام
مهر تابان ديده باشی بر فراز آسمان من در ايوان شهنشه مهر تابان دیده ام
سرو رعنا را شنيدستی به طرف بوستان من به بزم خسروی سروی خرامان دیده ام
تهمت است ار نسبت رويت دهم بر آفتاب كافتابی چون رخش كی نورافشان دیده ام
سرو خواندم وز قدش از راستی بگذشته ام حاش لله گر چنين سروی به بستان دیده ام
كس نديدستی ز بازوی كمانداران شاه آنچه من بیدل از آن ابرو و مژگان دیده ام

***