دیوان بیدل شیرازی/جام محبت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
در گرو باده داد خرقه و دستار | جام محبت از بیدل شیرازی |
خضر |
دیوان بیدل شیرازی |
ساقی بیا و بادۀ صافی به جام ریز | تا غم بری ز خاطر یاران مدام ریز | |
از بیهشی به هوش نیایند تا دمی | از شیشه می به ساغرشان پر دوام ریز | |
ساغر کفایت ار نکند می به ساتگین | اندر غرابه هر چه بود به التیام ریز | |
خواهی که شیخ ببندد زبان طعن | ته جرعه ایش بادۀ گلگون به کام ریز | |
دل سوختم زاتش غم ، آب آتشین | تا آتش دلم بنشاند به کام ریز | |
زان می که هستی ام برد و مستی آورد | در کام جان ز جام محبت مدام ریز | |
یا پا منه به حلقۀ ما یا چو آمدی | خاک سیاه بر سر ناموس و نام ریز | |
بیدل چو هست قوّت طبعت غزل سرای | در مدح شاه نقل حدیث از کلام ریز |
***