|
|
(۴۹۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۲: |
خط ۲: |
| <onlyinclude> | | <onlyinclude> |
| * | | * |
− | [[پرونده:CinemaRexInferno28Amordad.mp4|thumb|left|220px|آتش زدن سینما رکس آبادان]] | + | [[پرونده:RezaShahBozorg59.jpg|thumb|left|220px|اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ سردودمان شاهنشاهی پهلوی]] |
− | [[پرونده:ConfederationLeaderKhomeini1352.jpg|thumb|left|220px|روح الله خمینی آتش زننده سینما رکس آبادان]] | + | [[پرونده:AliAkbarDavarJusticeMinister1306a.jpg|thumb|left|180px|علی اکبر داور وزیر دادگستری]] |
− | [[پرونده:Khamenei1357.jpg|thumb|left|160px|سید علی خامنهای ۲۵۳۷ شاهنشاهی]] | + | [[پرونده:Ettelaat13051120AdliyehAbolished1.jpg|thumb|left|180px|انحلال عدلیه بستن دکان ملایان]] |
− | [[پرونده:KhameneniiBahman1357.jpg|thumb|left|160px|خامنهای به مقام و پست میرسد]] | + | [[پرونده:FarmanCapitalation6Ordi1306.jpg|thumb|left|180px|فرمان الغای کاپیتولاسیون ۵ اردیبهشت ۱۳۰۶]] |
− | [[پرونده:Takbalizadeh.jpg|thumb|left|160px|حسین تکبعلیزاده]] | + | [[پرونده:CapitulationAbolishedJashn20Ordibehesht1307a.jpg|thumb|left|180px|]] |
− | [[پرونده:Ettelaat13570529b.pdf|thumb|left|160px|روزنامه اطلاعات روز یکشنبه ۲۹ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی ویژه آتش زدن سینما رکس آبادان]] | + | [[پرونده:CapitulationAbolishedJashn20Ordibehesht1307b.jpg|thumb|left|180px]] |
| + | [[پرونده:CapitulationAbolished21Ordibehesht1307a.jpg|thumb|left|180px|روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ کاپیتولاسیون ملغی شد و برای همیشه در ایران از میان برداشته شد]] |
| | | |
− | '''[[آتش زدن سینما رکس آبادان ۲۸ امرداد ۱۳۵۷|آتش زدن سینما رکس آبادان ۲۸ امرداد ماه ۱۳۵۷]]'''- بیست و هشتم امرداد ماه روز سرنوشت سازی است. روز ۲۸ امرداد ماه چرخشگاهی (نقطه عطفی) در تاریخ ایران شد. در روز ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ خورشیدی تازی محمد مصدق نخست وزیر قلابی از سوی مردم ایران در رستاخیز ملی دستگیر شد. در روز ۲۸ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۷ خورشیدی تازی به دستور خمینی سینما رکس آبادان و ۲۷ سینمای دیگر کشور از سوی مصدقچیان و اسلامیون آتش زده شد. در آتش زدن سینما رکس آبادان ۴۳۳ تن زنده زنده سوختند. شمار زیاد کشته شدگان در این رویداد دهشتناک سبب ناآرامیها در آبادان و دیگر شهرهای ایران شد.
| + | [[پرونده:CapitulationAbolished21Ordibehesht1307b.jpg|thumb|left|180px|اعلام الغای کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷]] |
| | | |
− | روز ۲۸ امرداد ماه سالروز [[روز رستاخیز ملت ایران|رستاخیز ملت ایران]] بود. در روز ۲۶ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی شاهنشاه آریامهر در مصاحبه مطبوعاتی درباره این روز سخنانی ایراد کردند که محمد مصدق برنامه این را داشت که حکومت مشروطه ایران را براندازد و با یاری شوروی یک جمهوری خلقی در ایران به راه اندازد. با آتش زدن سینماها مصدقچیان و اسلامیون آنچه را که محمد مصدق بیست و پنج سال پیشتر نتوانست به انجام رساند، تلاش کردند که نیرنگ اهریمنی را از سربگیرند. از زمان آتش زدن سینما رکس آبادان که در آن ۴۳۳ ایرانی را زنده زنده سوزاندند، این زنجیر جهمنی کشتن ایرانیان تا به امروز ادامه دارد.
| |
| | | |
− | هر ایرانی تا روزی که جان در بدن دارد این فاجعه دهشتناک را از یاد نخواهد برد. فراموش نکنیم که ۲۷ سینمای دیگر در روز ۲۸ امرداد ماه به آتش کشیده شدند. در این آتش زدنها بسیار کشته شدند. در آتش زدن سینما آریای مشهد سه تن در آتش سوختند. در آتشزدن سینما آریای مشهد، مصدقچیان و اسلامیون در ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه بامداد ۲۰ لیتر بنزین از راه در خروجی شیبدار درون سینما ریختند و آن را آتش زدند. نظافتچی و دوچرخه پاهای سینما که شبها در سینما میخوابیدند، محمد مهربان ۲۰ ساله، غلام ۲۴ ساله و جواد ۲۸ ساله زنده زنده سوختند. سرایدار سینما به نام قربان دلشادفر ۳۵ ساله دچار سوختگی سختی شد و به بیمارستان برده شد. سه تن از مامورین آتش نشانی به نامهای شجاعی رییس آتش نشانی، ملکوتی جعفر اسرمی و اسدالله زاده برای خاموش کردن شعلههای به آسمان کشیده شده آتش دچار سوختگی شدید شدند.
| + | '''[[الغای کاپیتولاسیون در ایران ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ خورشیدی]]''' کاپیتولاسیون در روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ خورشیدی در ایران به دست توانای اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی ملغی شد و این لکه ننگ از چهره مام میهن پاک گردید. در روز ۱۴ امرداد ماه ۱۲۸۵ با انقلاب مشروطه سرانجام استقلال داخلی کشور ایران با خون پاک جوانان آزادی خواه به دست ملت ایران آمد. در روز ۲۰ اردیبهشت ماه استقلال قضایی و سیاسی ایران از پرتو نیروی توانای شاهنشاه ایران رضا شاه بزرگ به این سرزمین بازگشت. اگر در سال ۱۸۲۸ میلادی برابر با ۱۲۰۶ خورشیدی در نتیجه ضعف دربار قاجار و سوء سیاست ایل قاجار، آبروی ملی ایران کهن لکهدار گردید، پس از ۱۰۰ سال در سال ۱۹۲۸ میلادی برابر با ۱۳۰۶ خورشیدی سرافرازیهای باستانی میهن اردشیر بازگشت و اگر نادانی ایرانیان یک سد سال پیش سبب سرفکندگی ما در برابر دُوَل متمدنه گردید، کوشش و خرد شاهنشاه میهنپرست ایران در عصر حاضر آن را تلافی کرد و سرانجام در روز ۲۰ اردیبهشت ماه در برگه تاریخ ایران مقابل ۱۴ امرداد ماه عرض اندام نمود. این پیروزی بزرگ که زیر توجه و علاقه شدید شخص اعلیحضرت رضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران و کوشش وزیر دربار و هیات دولت و به دست توانای علی اکبر داور وزیر محترم عدلیه از آن ما شده است، شایان ستایش میباشد. ملت نجیب ایران این روز سعید را به نام روز «استقلال قضایی ایران» جشن میگیرند، خدمات خستگی ناپذیر زمامداران وقت و مردم تجددخواه ایران و به ویژه هیات محترم تجار و اصناف را که پیشگام در الغای این قید ننگین بودند تا ابد تهنیت خواهند گفت. |
| | | |
− | آتش زدن سینما رکس آبادان یکی از بیست و هشت سینمای آتش زده شده کشور در روز ۲۸ امرداد ماه بود. نام دیگر سینماها چنین است: ۱- سینما ستاره سمنان ۲- شکستن شیشههای سینما میامی و سینما مراد در میدان شهناز ۳- سینما پرسیا شیراز ۴- سینما پارامونت شیراز ۵- سینما کریستال رضاییه ۶- سینما مهتاب شیراز ۷- سینما شهرنمایش بندرعباس ۸- سینمای الیگودرز ۹- سینما سیلوانا میدان ژاله ۱۰ سینما هما در همدان ۱۱- سینما آریا تبریز ۱۲- سینما شهرفرنگ تبریز ۱۳- سینما نپتون تهران خیابان دماوند ۱۴- سینما آسیا مشهد ۱۵- شکستن شیشههای سینماها در اردبیل ۱۶- شکستن شیشههای سینماها در قزوین ۱۷- شکستن شیشههای سینماها در بهبهان ۱۸- شکستن شیشههای سینماها در مشهد ۱۹- سینما پارامونت تهران ۲۰- سینما دیاموند تهران ۲۱- سینما رادیوسیتی تهران ۲۲- سینما متروپل تهران ۲۳ - سینما آستارا تهران ۲۴- سینما ماژستیک تهران ۲۵ - سینما شهرفرنگ تهران ۲۶- سینما آتلانتیک تهران ۲۷- سینما آپادانا شیراز
| + | این مقررات برای اولین بار در ۱۸۲۸ میلادی پس از شکست ولیعهد عباس میرزا در جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار ۱۸۲۶ - ۱۸۲۸ با بستن [[عهدنامه ترکمانچای]] از سوی روسیه تزاری بر ایران تحمیل شد. فصل هفتم، هشتم و نهم معاهده ترکمانچای درباره مسایل حقوقی و جزایی اتباع روسیه در ایران میباشد. در ایران با بسته شدن [[عهدنامه ترکمانچای]] در روز ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ میلادی حق قضاوت کنسولی در پاراگرافهای هفت تا نهم گنجانیده شد. قراردادی که میان دولتهای اروپایی و دولت عثمانی برای مسیحیان بسته شده بود، دولت روسیه آن را برای همه افراد روس در ایران به دولت ایران تحمیل کرد که بدین معنا بود که هیچ فرد دولتی ایران پروانه نداشت که به ساختمان یک روس در ایران وارد شود، بدون اینکه پروانه ورود از سفارت روسیه را در دست داشته باشد. هم چنین برای همه روسها که در ایران زندگی میکردند، تنها قوانین روسیه شامل آنها میشد. این قرارداد از آن روی دشواریهای فراوان به بار آورد که کاپیتولاسیون که تنها برای یک گروه کوچک دیپلمات وضع شده بود به همه روسها در ایران تعمیم داده شد. مورد بسیار ویژه محمد علی سلطان قاجار و خانواده اش بودند که در درازای [[انقلاب مشروطه]] گفتند که آنها تابعیت دولت روسیه را دارند و پاراگرافهایی از عهدنامه ننگین ترکمانچای را برای خود به اجرا درآوردند، در نتیجه ارتش روسیه برای حمایت از جان محمدعلی سلطان و خانوادهاش به ایران لشکرکشی کرد و سرانجام وی به سفارت روسیه پناهنده شد و حقوق سالانه هشتاد هزار دلاری از دولت روسیه دریافت کرد و به اودسا رفت. |
| | | |
− | فاجعه به آتش زدن سینماها محدود نبود، رستورانهای بسیار، بانکها، کارخانهها، انبارها، و بسیاری از جاهای دیگر را مصدقچیان جبهه ملی و اسلامیون به آتش کشیدند. خمینی در نخستین واکنش خود به آتشزدن سینما رکس آبادان از "انقلاب رهایی بخش اسلامی" گفت که نشانه آغاز تظاهرات برای سرنگونی شاهنشاهی مشروطه ایران بود.
| + | پس از شکست ناصرالدین سلطان قاجار در جنگ هرات در ۱۸۵۶ میلادی معاهده پاریس بین دو دولت ایران و انگلستان بسته شد. در این پیمان انگلیسها به دولت ایران برای اتباع انگلیسی که در ایران زندگی میکردند حقوقی را همانند حقوقی که در عهدنامه ترکمنچای به اتباع روسیه در ایران داده شده بود تحمیل کردند. |
| | | |
− | پس از خاموش کردن آتش سیاوش امینی آل آقا برای بررسی آتشسوزی به سینما رکس رفت. سینما رکس در بالکن یک پاساژ بزرگ چهارگوش بود که شمار زیادی فروشگاههای لوکس فروشی در آن قرارداشت. ساختمان سینما از چهار سو به کوچه و خیابان میخورد و از بالا به هیچ ساختمان دیگر راه نداشت. در اصلی سینما در خیابان شهرداری باز میشد. ورودی سینما رکس یکی از مغازههای همکف پاساژ بود که در آن گیشه فروش بلیت ساخته شده بود. مردم پس از خرید بلیت از گیشه و کنترل بلیتشان از سوی مامور کنترل بلیت، از همان جا، از راه پلکانی به راهروی بالا میرفتند و وارد سالن نمایش میشدند. راهروی در بالا به فرم '''<big>L</big>''' بود و چند نیمکت در آن قرارداشت. در همان راستای پلکان، دو در به سالن نمایش باز میشد و دیوار دیگری که بخش عقب سالن را تشکیل میداد، دری کوچک برای رفتن به اتاقک آپارات باز میشد. هر سه در در راهروهایی که به فرم '''<big>L</big>''' بود باز و بسته میشدند. افزون بر در اصلی سینما، در خروج اضطراری سینما نیز وجود داشت که در کوچکی بود که به وسیله پلکان به کوچه و خیابان وصل میشد و پشت پاساژ و سینما قرار داشت و بیشتر قفل بود و از آن استفاده نمیشد. سالن نمایش به وسیله چند کولر بزرگ آبی و چند کولر گازی خنک میشد. به سبب گرمای آبادان بخشی از دیوار داخل سالن با چوب آراسته شده بود و بخشی با یونیلیت بود که از رخنه هوای گرم به داخل سالن جلوگیری میکرد. مدیر سینما یکی از کارمندان شرکت ملی نفت ایران بود که تنها به حسابرسی و درآمد و هزینههای سینما میپرداخت و روزانه شاید یک یا دو ساعت به سینما میآمد. سینما رکس در مرکز شهر آبادان قرارداشت و دارنده (صاحب) آن در تهران زندگی میکرد.
| + | در روز ۹ آبان ماه ۱۳۰۴ با رای مجلس شورای ملی سلسله قاجار منقرض شد و حکومت موقت از سوی نمایندگان ملت ایران به نخست وزیر رضا خان پهلوی داده شد. بر پایه [[قانون اساسی مشروطه]] مجلس موسسان برگزار شد و با تغییر اصلهای ۳۶ - ۳۷ - ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی، اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی به شاهنشاهی ایران برگزیده شد. در روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ اعلیحضرت رضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی خورد و در روز ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رضا شاه پهلوی در کاخ گلستان در مراسم باشکوهی تاج شاهنشاهی را بر سر نهادند. |
| | | |
− | سیاوش امینی کارشناس خرابکاری در راهروی پایینی دو بطری نیمه شکسته پیدا کرد و گزارشی درباره یافتهها و تحقیقات خود نوشت که آتشسوزی بر پایه برنامهای حساب شده انجام یافته است و نخست درهای چوبی سالن نمایش به آتش کشیده شدهاند. حسین تکبعلیزاده که چندی پس از این فاجعه به عنوان عامل اصلی مورد سوءظن قرارگرفت، چند روزی در آبادان ماند و سپس به بندرعباس رفت. پس از سه ماه به آبادان بازگشت و به مادر و تنی چند از دوستانش گفت که "او سینما رکس را آتش زده است". مادر حسین برای دوستان و آشنایان گفت که پسرش سینما رکس را آتش زدهاست و در درازای چند روز اهالی شهر آبادان آگاه شدند که حسین تکبعلیزاده سینما رکس را آتش زدهاست. تکبعلیزاده سرانجام در آبان ماه ۱۳۵۷ دستگیر و زندانی شد.
| + | در مجلس قانونگذاری ششم در روز ۲۰ بهمن ماه ۱۳۰۵ فرمان [[رضا شاه پهلوی|اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی]] برای اصلاح وضع دادگستری ایران صادر شد. علی اکبر داور وزیر عدلیه نوین، برای رفرم قوه قضاییه برگزیده شد. نخست علی اکبر داور به بررسی اوضاع عدلیه پرداخت و دریافت که در سال ۱۳۰۵ بیش از ۲۰٬۰۰۰ پرونده وجود دارد که کسی به آن رسیدگی نکرده است، این پروندهها یا قاضی نخواسته و یا ترس داشته که تکلیف آن را روشن کند. دشواری بزرگ دیگر این بود که در ایران دو سیستم قضایی وجودداشت، زیرا که قوانین شریعت برای مسلمانان معتبر بود و بیگانگانی که در ایران بودند، پروانه داشتند که اگر جرمی انجام دهند در کشور خودشان و در دستگاه قضایی خودشان و با قوانین خود محاکمه شوند. علی اکبر داور مامور شد که یک سیستم قضایی یکسان برای ایرانیان و بیگانگانی که در ایران زندگی میکردند را بنیاد نهد و دادگستری نوین و مدرن جایگزین آن شود. |
| | | |
− | تکبعلیزاده چنین اعتراف میکند: من معتاد به هرویین بودم و هزینه اعتیاد خود را با فروش هرویین فراهم میکردم. در محلهای که زندگی میکردم با اصغر نوروزی آشنا شدم. اصغر مرا باخود به مسجد و جلسات دعا و ثنا برد. دوستان نوین به من گفتند که تو میبایست ترک اعتیاد کنی. در بیمارستانی در اصفهان که آنها مرا فرستادند، ترک اعتیاد کردم و دوباره به آبادان بازگشتم. در مسجد با فرجالله بذرکار و برادرانش فلاح و یدالله آشنا شدم. ما همواره به مرز عراق رفت و آمد میکردیم و کتابها و نوارهای خمینی را به آبادان میآوردیم. پس از زمانی، دیگر نمیخواستم که این کار را انجام دهم زیرا که من آن را بیهوده میدانستم. پس به اصفهان رفتم تا دوباره با فروش مواد مخدر پول دربیاورم. پس از زمانی برآن شدم که دوباره به آبادان بازگردم. نیمروز ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ فرجالله و فلاح و یدالله را دیدم، میخواستیم که در این روز سینما آتش بزنیم برای این کار چهار شیشه تینر خریدیم و به سینما سهیلا رفتیم. آنجا تینرها را روی زمین راهروی ورودی سینما ریختیم، ولی چند تن وارد سینما شدند و ما وادار شدیم که صبر کنیم تا آنها به داخل سینما بروند. زمانی که خواستیم که تینرهای را آتش بزنیم دیگر پریده و اثر خود را از دست داده بودند. از سینما سهیلا بیرون آمدیم بدون اینکه آتشی براه انداخته باشیم. ساعت ۸ شامگاه پس از اینکه کباب خوردیم، به بازار رفتیم و روغن و تینر خریدیم که مخلوط آن قابلیت آتشگرفتن زیادی داشت. با تاکسی به سینما سهیلا رفتیم ولی درهای سینما بسته بود. پیاده به سوی مرکز شهر آبادان راه افتادیم و به سینما رکس رسیدیم و سینما را آتش زدیم.
| + | در روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۰۶ ساعت ۱۶ اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ برای گشودن دادگستری نوین ایران به ساختمان دادگستری وارد شدند. در این آیین باشکوه آقایان قضات و مستخدمین درجه اول وزارت دادگستری از سوی آقای داور وزیر دادگستری به پیشگاه همایونی معرفی شدند. با سخنرانی پر شور اعلیحضرت رضا شاه پهلوی دادگستری نوین ایران گشوده شد و اعلیحضرت همایون فرمان فراهم آوردن زمینه حقوقی در دادگستری برای الغا کردن کاپیتولاسیون را دادند: |
| | | |
− | عامل آتشسوزی پیدا شد و بایستی دادگاهی برای محاکمه وی برگزار میشد، ولی در دادگستری آبادان پرونده بلوکه شد و به جریان انداخته نشد. نخستوزیر شریف امامی که دولت آشتی ملی را تشکیل داده بود، در بلوایی که در ایران پیدا شده بود، دنباله دادگاه سینما رکس را نگرفت. تیمسار ناصر مقدم که خرداد ۱۳۵۷ رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور شده بود از چاپ نتایج بدست آمده بازجوییها و تحقیقات پلیس جلوگیری کرد زیرا که سرنخ این فاجعه به برخی از روحانیون میرسید. دولت باور داشت که اگر تحقیقات پلیس چاپ بشود و به آگاهی همگان برسد که روحانیون در آن دست داشتهاند به سیاست آشتی ملی برای آرام کردن کشور آسیب خواهدرساند.
| + | :::جناب اشرف رییس الوزرا |
| + | :::در این موقع که تشکیلات جدید عدلیه شروع میشود، لازم میدانم اراده خود را در باب الغای کاپیتولاسیون این است که آن از نقطه نظر حفظ شئون و حقوق مملکت دارای کمال اهمیت است و خاطر نشان هیات دولت کنم که از طرف دولت موجبات ملغی شدن آن فراهم گردد. بنابراین آن جناب اشرف مامور است که موجبات اجرای این مقصود را فراهم سازد. |
| + | :::قصر پهلوی پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۰۶ |
| | | |
− | حسین تکبعلیزاده ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد در روزی که شورش به انجام رسید و درهای همه زندانها گشوده شد. تکبعلیزاده نخست به اسپهان و سپس به تهران رفت تا خود را به خمینی به عنوان عامل آتشزدن سینما رکس معرفی کند. از آن روی که هیاهو و جمعیت بسیاری دور و بر خمینی بودند، او را به داخل راه ندادند. تکبعلیزاده رهسپار اسپهان شد و خواست که به آبادان بازگردد. در راه اندیمشک مجله "جوانان" را خرید و عکس خود را روی جلد دید با زیر عنوان "قاتل ساواک از زندان فرارکرد." تکبعلیزاده در آبادان به دیدار نماینده مجلس شورای ملی "رشیدیان" رفت و خود را معرفی کرد. رشیدیان به تکبعلیزاده گفت که به خانه برود و نزد مادرش بماند. تکبعلیزاده میخواست که بداند که آیا او آزاد است یا نه؟ به همین دلیل تکبعلیزاده به کمیته ۴۸ و سپس نزد فرماندار آبادان کیاوش رفت. کیاوش، تکبعلیزاده را نزد هاشم صباغیان وزیر کشور جمهوری اسلامی فرستاد. صباغیان به تکبعلیزاده گفت که بهتر است که وی به آبادان برگردد تا مسله با مهدی بازرگان نخستوزیر درمیان گذاشته شود. تکبعلیزاده به آبادان بازگشت و از صباغیان خبری نشد.
| + | فرمان همایونی دایر بر الغای کاپیتولاسیون از سوی تیمورتاش وزیر دربار به آگاهی همگان رسانیده شد. در روز دهم اردیبهشت ماه در مجلس شورای ملی حسن مستوفی نخست وزیر چنین گفت: البته خاطر آقایان نمایندگان مستحضر گردیده که اراده اعلیحضرت همایونی براین قرار گرفته است که مقررات کاپیتولاسیون در مملکت ایران به اسرع ما بمکن مرتفع ملغی شود. و بر طبق این اراده سینه دستخطی به افتخار بنده شرف صدور یافته است حاجت به توضیح نیست که حصول این مقصود مقدس چه اندازه برای مصالح مملکت مفید و ضروری است منظور بنده در این موقع این است که خاطر محترم آقایان را متوجه سازم باینکه بنابر دستخط مبارک این موضوع یعنی فراهم ساختن موجبات الغاء کاپیتولاسیون از این به بعد هم مواد پرگرام هیئت دولت میباشد و مخصوصا خاطر محترم آقایان را مستحضریم نمایم و این که عملیات دولت اعلیحضرت شاهنشاهی در نیل به این مقصود کاملا مبتنی براصول مسلمه بین الملل و حقوق مشروعه دولت ایران خواهد بود. ... |
| | | |
− | تکبعلیزاده نامهای به مجله "جوانان " نوشت: "من یادآوری میکنم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، من به عنوان مبارز میخواستم به فلسطین بروم ولی آنچه را که شماها با من کردهاید، زندگی مرا نابود ساخته است. اکنون من میباید صبر کنم تا ببینم بر سر من چه خواهد آمد..." باز هم اتفاقی نیافتاد. این بار تکبعلیزاده با آیتالله خادمی و طاهری تماس گرفت. هر دو آیتالله از این که در فاجعه آتشسوزی سینما رکس دخالت کنند سر باز زدند. تکبعلیزاده پس از اینکه از هیچ کس پاسخی نشنید، برآن شد که به قم رفته و به دیدار خمینی برود. دفتر خمینی درخواست تکبعلیزاده را رد کرد. سرانجام تکبعلیزاده نامهای به دفتر خمینی نوشت و درخواست ملاقات با خمینی را کرد. در این نامه تکبعلیزاده چنین نوشت: من حسین تکبعلیزاده یکی از مبارزین اسلام هستم. من بیگناه هستم و در اثر یک توطئه، متهم شدهام که آتشسوزی سینما رکس را انجام دادهام. عکس من در مجله جوانان چاپ شدهاست. اکنون با یاری خداوند و برپا خاستن ملت، شاه سرنگون شد و اسلام چهره واقعی خود را نشان داده است و عدالت و دادگستری همه جا را پرکرده است. من هم امیدوارم که حق پیروز شود. من از سوی "جامعه روحانیت مبارز" برای این ماموریت فجیع برگزیده شدم و اکنون پس از تغییر رژیم پیروزمندانه به عنوان مامور ساواک شناخته شدهام. پس از این اتهام که من ساواکی هستم، کار پیدا نمیکنم، من دیگر درآمدی برای پرداخت هزینههای زندگیام ندارم. مرا به مسجد راه نمیدهند که وعظهای حکیمانه آیتاللهها را گوش بدهم. من از رهبر حکیم و پدر مهربان خود درخواست میکنم که به مسله من هرچه زودتر رسیدگی شود.
| + | سرانجام در روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ اعلیحضرت همایون [[رضا شاه پهلوی]] توانستند کاپیتولاسیون را برای همه اتباع خارجی در ایران لغو نمایند. در این روز نخست وزیر و وزیران کابینه و همه معاونین وزارتخانهها از باشندگان مجلس شورای ملی بودند. نخست وزیر سخنرانی خود را چنین آغاز کرد: در یک سال پیش برای اجرای اراده همایونی، دولت تعهد الغای کاپیتولاسیون را کرد، و رییس دولت وقت آن تعهد را به عرض مجلس شورای ملی رسانید. امروز افتخار دارم که انجام آن تعهد را به عرض مجلس شورای ملی میرسانم که همه در تحت یک قانون و به یک محکمه رجوع داده خواهند شد. هم چنین اظهار مسرت میشود از همه کشورها و دُوَلی که در این مسئله حسن نیت خود را ابراز داشتند. |
| | | |
− | پاسخ دفتر خمینی به تکبعلیزاده چنین بود: بسمالله الرحمن الرحیم، بروید به نزد حجتالاسلام جامی، او عضو "جامعه روحانیت مبارز" است و مسولیت جامعه در آبادان را بر عهده دارد. اطمینان داشته باشید که اگر شما آلوده این گناهی که درباره آن صحبت میکنید، نباشید، عدالت الهی شما را نجات خواهد داد.
| + | برای دریافتن مفهوم قرارداد وین درباره روابط سیاسی و برای همیشه پایان دادن سوءاستفاده دشمنان ایران و شاهنشاهان بزرگ پهلوی که به روال همیشگی دروغ پراکنی می کنند و از ناآگاهی مردم بهره گیری می نمایند، قرارداد وین درباره روابط سیاسی را بررسی می کنیم: |
| | | |
− | تکبعلیزاده به آبادان بازگشت. در برابر خانه مادرش، پلیس انتظار وی را میکشید. حسین تکبعلیزاده دستگیر شد.
| + | [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]] در تاریخ هیجدهم آوریل ۱۹۶۱ مطابق با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ برابر با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ در شهر وین به امضای نماینده مختار دولت شاهنشاهی رسید و دارای ۵۳ ماده و دو پروتکل میباشد. [[قانون مربوط به قرارداد وين درباره روابط سياسی|قانون مربوط به قرارداد وين درباره روابط سياسی]] در تاریخ ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ برابر با ۱۳ اکتبر ۱۹۶۴ در مجلس شورای ملی مورد تصویب نهایی قرارگرفته و به دولت ابلاغ شدهاست. |
| | | |
− | خانواده کشتهشدگان آتشزدن سینما رکس نیز به خمینی مراجعه کردند. ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ پدری که پنج فرزندش را در این فاجعه از دست داده بود، با خمینی دیدار کرد. در این دیدار این پدر، نامهای به خمینی داد که از سوی خانواده همه کشتهشدگان امضا شده بود. در این نامه خانواده کشتهشدگان درخواست کرده بودند که عاملان آتشزدن سینما رکس میباید که دستگیر و به جزایشان رسانده شوند. باز هم اتفاقی نیافتاد.
| + | بر اساس کنوانسیون وین درباره روابط سیاسی دولتها مسول حفاظت و تامین امنیت سفارتخانههای خارجی و دیپلماتها در کشور خود هستند. کنوانسیون وین برای روشن ساختن وضع خدمت ماموران دولتی در کشورهای دیگر تنظیم شدهاست و امتیازاتی که هر دولت بر پایه آن به ماموران فرستاده شده از سوی سایر کشورها میدهد متقابل میباشد. یعنی همان مزایا را عینا در مورد ماموران فرستاده خود از سایر کشورها دریافت میدارد. بر پایه این کنوانسیون، فرستادن افرادی از سوی دولت متبوعشان به مدتی کوتاه یا طولانی برای خدمت در کشورهای دیگر برای حفظ منافع و گسترش روابط کشورشان در زمینههای اساسی ،اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره با کشور محل خدمت «''ماموریت''» نامیده میشود. در این کنوانسیون از سفیر به عنوان رییس ماموریت نام برده شده و سایر کارکنان ماموریت به سه گروه تقسیم شدهاند: کارمندان سیاسی ، کارمندان اداری و فنی و خدمه ماموریت. گروه نخست که سفیر جز آنان است دیپلمات شناخته میشوند و دارای گذرنامه سیاسی هستند و از مصونیت سیاسی و امتیازات و مزایا برخوردار هستند. اعضای گروه دوم یعنی کارمندان اداری و فنی همانند ماشین نویس و اعضای گروه سوم یا خدمه ماموریت مانند راننده، غیر سیاسی به شمار میروند و گذرنامه خدمت در اختیار دارند و دارای امتیازات بسیار کمتری هستند که معمولاً به صورت متقابل بین دو کشور گیرنده و فرستنده تعیین میشود. |
| | | |
− | ۹ مهر ۱۳۵۸ گروهی دربرگیرنده بیست و پنج تن از خانوادههای کشتهشدگان در آتش به دیدار خمینی رفتند و دوباره درخواست کردند که دنباله کار آتشسوزی گرفته شود و روشن شود که چه کسانی سینما را آتش زدهاند. خمینی هیات را به خانههایشان بازگرداند. چند هفته پس از آن، دوباره هیات خانوادههای کشتهشدگان نزد خمینی رفتند، در این دیدار سرانجام خانوادهها توانستند که خمینی را وادار کنند که دادستان کل کشور آیتالله علی قدوسی را مامور رسیدگی به این کشتار نماید. ولی نشانی از پیگیری قضایی پدیدار نشد و مسله دوباره به خاموشی گرایید. خانواده کشتهشدگان چاره دیگری ندیدند و به دیدار شیخ علی تهرانی، شوهر خواهر علی خامنهای رفتند. شیخ علی تهرانی گفت که وی آماده است دنباله کار کشتار سینما رکس را بگیرد، تنها اگر وی در نوشتهای برای این کار برگزیده شود. دوباره خبری نشد و نوشتاری برای مامور کردن شیخ علی تهرانی نیز صادر نشد.
| + | ۲۸ اسفند ماه ۱۳۴۰ برابر با ۱۹ مارچ ۱۹۶۲ در دوره نخست وزیری دکتر علی امینی ، سفیر امریکا در تهران نامهای به وزارت خارجه ایران نوشت : شرایط موجود ، وضعیت کارمندان مستشاری امریکا را روشن نمیکند. برای حل این مسله ، پیشنهاد میشود که این کارمندان از مزایا و مصونیتهای '''کارمندان اداری و فنی''' امضا شده در کنوانسیون سازمان ملل درباره روابط دیپلماتیک در تاریخ ۱۸ آپریل ۱۹۶۱ بهره مند شوند. |
| | | |
− | ۲۹ فروردین ۱۳۵۹ خانوادههای کشتهشدگان فاجعه سینما رکس، نامه سرگشادهای در یادبود از دسترفتگانشان نوشتند و در آن همگان را آگاه ساختند که آنها در برابر ساختمان دارایی آبادان بست خواهند نشست و اعتصاب غذا خواهند کرد. در این نامه یادآور شدند تا زمانی که دادگاه برای محاکمه قاتلین برگزار نشود، به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد. درخواستهای خانوادههای قربانیشدگان در زیر آمده است:
| + | در ۳ امرداد ماه ۱۳۴۳ مجلس سنا این قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی از [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]] را تصویب کرد و به مجلس شورای ملی فرستاد. |
− | :۱- دادگاه ویژهای میباید تشکیل شود و در آن دادگاه علنی همه شاهدها و متهمین آشکارا اقرار کنند.
| |
− | :۲- همه نشستهای دادگاهها میباید زنده از تلویزیون و رادیو پخش شود.
| |
| | | |
− | دو روز پس از اینکه اعتصاب غدای خانواده کشتهشدگان آغاز شد، آیتالله آذری قمی آنها را "دشمنان انقلاب رهایی بخش اسلام" نامید. آیتالله قمی پلیسهایی که برای نگهبانی از خانوادههای داغدیده گمارده شده بودند را بازگرداند. دوازده روز پس از آغاز اعتصاب، کمیسیون ویژهای برای رسیدگی به پرونده سینما رکس تشکیل شد. رییس این کمیسیون دیدار و گفتگو با خانوادههای کشتهشدگان در سینما را رد کرد. خانوادههای کشتهشدگان به اعتصاب غذای خود ادامه دادند و کمیسیون و دستاندرکاران را متهم ساختند که آنها از محاکمه متهمین واقعی ترس دارند.
| + | معاون سیاسی وزارت خارجه در سنا و مجلس شورای ملی بود اعلام کرد که مستشاران نظامی امریکا در ۳۸ کشور خدمت میکنند کشورهایی مانند یونان و کشورهای عضو پیمان ناتو و در همه این کشورها کنوانسیون وین شامل آنها میشود یعنی ایران استثنا نیست . پاراگراف ۳۷ کنوانسیون وین جلوی آن را نمیگیرد که دادگاههای کشور میهمان یا پذیرنده سوال جزای برای فردی را ، پرداخت غرامت، و غیره را روشن سازند زمانی که جرمی انجام یابد که در خارج از پیرامون خدمت نظامی آنها میباشد. |
| | | |
− | ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ چماقداران جمهوری اسلامی به خانوادههای کشتهشدگان در کوره آدمسوزی سینما رکس حمله کردند و کوشش کردند آنها را پراکندهسازند. اعتصاب کنندگان در برابر ساختمان دارایی برجای ماندند و مردم آبادان تا آنجا که میتوانستند به پشتیبانی آنان برخاستند.
| + | پس از تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران نظامی امریکااز بند دو کنوانسیون وین، دکتر مظفر بقایی کرمانی رهبر حزب کمونیستی زحمتکشان ایران که در سال ۱۳۲۶ به عنوان نامزداین حزب از کرمان به مجلس پانزدهم راه یافت، صورت مذاکرات مجلس را از اداره تند نویسی مجلس به دست آورد و با نوشتن قسمتهایی از آن در جزوهای، در تاریخ اول آبان ماه ۱۳۴۳ یعنی نزدیک به یک سال و نیم پس از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با عنوان "''هست یا نیست'' " (منظور این که کاپیتولاسیون هست یا نیست) از زنده کردن کاپیتولاسیون سخن گفت و آن را خفت بارتر از [[عهدنامه ترکمانچای]] خواند. |
| | | |
− | کارمندان دادگستری اعلام داشتند که روشن است که چه کسانی آتشسوزی را به راه انداختهاند، تکبعلیزاده و دیگر دوستانش که در آتش سوختهاند! این اعلامیه برای خانوادههای کشتهشدگان کافی نبود، بلکه آنها میخواستند بدانند که چه کسانی در پشت پرده دستور انجام این کار را دادهاند. حسین تکبعلیزاده که از اعتصاب غذا و دیگر ماجراها آگاه شده بود، اعلام داشت که وی حقیقت را به جزییات خواهد گفت. دادستانی راه هر گونه تماس تکبعلیزاده را با خبرنگاران و مردم آبادان بریدند و کسی دیگر حق نداشت که با وی دیدار و گفتگویی داشته باشد.
| + | روحالله خمینی جلسهای با حضور علمای مذهبی قم تشکیل داد و پس از آن نمایندگانی را به شهرها برای اعتراض به این قانون فرستاد. در [[سخنرانی سید روحالله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم|سخنرانی سید روحالله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم]] وی این قانون را احیای کاپیتولاسیون در ایران نامید. |
| | | |
− | ۱۱ امرداد ۱۳۵۹ پاسداران به خانوادههای کشتهشدگان که هنوز در اعتصاب غذا بودند حمله کردند. حجتالاسلام طباطبایی، دادستان قوانین اسلامی در آبادان دستور داد که همه اعتصاب کنندگان دستگیر شوند. خانوادههای کشتهشدگان دستگیر شدند و پاسداران آنها را به بیابانی بردند و در آنجا رها ساختند. این بار خانوادههای کشتهشدگان دستگیر شده تظاهراتی در آبادان سازمان دادند. پاسداران کوشش کردند که با پرتاب گازاشکآور تظاهرکنندگان را پراکندهسازند ولی در برابر سینما متروپل آبادان بسیاری از اهالی شهر برای پشتیبانی این تظاهرات نیز گردآمده بودند. میان پاسداران و اهالی شهر آبادان زد و خورد درگرفت. درخواست تظاهرکنندگان دسترسی همگان به پروندههای آتشسوزی سینما رکس بود. روز پسین (بعد) اهالی آبادان به سوی قبرستان شهر به راه افتادند و به تظاهرات در پهنه قبرستان پرداختند. ۲۷ امرداد در شب سالگرد آتشسوزی سینما رکس، اهالی آبادان در استادیوم "غلامرضا تختی" گردآمدند. ۲۸ امرداد در سالروز آتشسوزی سینما رکس، آخوندهای آبادان نیز تظاهراتی علیه تظاهرات مردم با شعار "امریکا دشمن ماست" به راه انداختند. در گوشه و کنار شهر شنیده میشد که آتش زدن سینما رکس کار خود روحانیون بوده است. بازرس دادستانی آقای صرافی که رسما برای روشن کردن آتش سوزی مامور شده بود اعلام داشت که آخوندها پرونده را بلوکه کردهاند و دست وی نیز کاری ساخته نیست. پس از آنکه صرافی چنین گفت از کار برکنار شد. دفتر دادستانی اسلامی در این روزها باز و دادستان آن زرگر نامی شد. زرگر زیر فشار ملایان وادار شد که "پیگیریها را در جهت درست بیاندازد". دادستان زرگر آن را نپذیرفت و کنارهگیری کرد. حجت الاسلام موسوی تبریزی خود دادستانی پرونده را بر عهده گرفت. موسوی تبریزی اعلام داشت که هر کسی که چیزی میداند، میباید به نزد وی آمده و همه چیز را برای وی بگوید. موسوی تبریزی به آگاهی رساند که وی دادگاه ویژهای برای محاکمه متهمین برپا خواهد کرد.
| + | سفارت امریکا در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۴۸ طی نامه زیر به دولت ایران صریحا و رسما انصراف سفارت امریکا از مصونیت سیاسی را اعلام داشت. قانون [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]] هم چنان در ایران و در گیتی معتبر است و مادامی که روابط بینالملل ، سفارتخانهها ، فرستادگان ویژه و سازمان ملل متحد و دولتها وجود دارند، کارمندان آنان زیر پوشش این قانون انجام وظیفه خواهند کرد. |
| | | |
− | دادگاه ویژه محاکمه متهمین که رییس دادگاه و دادستانش خود آیتالله موسوی تبریزی بود تشکیل شد. نشستهای دادگاه در سالن سینما تاج که ویژه کارکنان صنعت نفت بود برگزار شد و بنا به درخواست و پافشاری مردم و خانوادههای قربانیان، محاکمه علنی و از رادیو و تلویزیون پخش شد. برای شرکت در جلسات باید پیشتر کارت ورودی ویژهای با فرتور و مشخصات کامل صادر میشد. نشستهای دادگاه یکسره از شبکه تلویزیونی آبادان پخش شد. بیست و پنج تن متهم به آتشزدن سینما رکس در دادگاه از کارمندان سازمان اطلاعات و امنیت کشور، شهربانی، آتشنشانی، سازمان آب، دارنده سینما و مدیر و کارمندان سینما رکس بودند
| |
− |
| |
− | نخستین نشست دادگاه روز دوشنبه دوم شهریور ۱۳۵۹ برگزار شد. در آغاز موسوی تبریزی به عنوان دادستان در کیفر خواست خود، خواهان بالاترین مجازات یعنی به دار آویختن متهمان شد، سپس موسوی تبریزی این بار به عنوان رییس دادگاه حسین تکبعلیزاده، متهم ردیف اول، را به جایگاه خواند. تکبعلیزاده پس از معرفی خود به روشن کردن چگونگی آتش زدن سینما پرداخت:
| |
− |
| |
− | «من و فرجالله بذرکار و حیات در جلساتی که در مسجد قدس (فرحآباد سابق) با آقایان:
| |
− | * محمد رشیدیان، که در آن زمان معلم قرآن بود و از فعالان محافل مذهبی آبادان به ویژه حسینیه اصفهانیها و مسجد قدس که پس از انقلاب اسلامی نماینده مجلس شورای اسلامی شد
| |
− | * محمود ابوالپور، دانشجوی دانشگاه نفت آبادان و از فعالان محافل مذهبی آبادان به ویژه حسینیه اصفهانیها و مسجد قدس بود، که پس از انقلاب رییس آموزش و پرورش آبادان شد.
| |
− | * عبدالله لرقبا عضو انجمن اسلامی فرودگاه آبادان و از فعالان محافل مذهبی آبادان به ویژه حسینیه اصفهانیها و مسجد قدس
| |
− |
| |
− | داشتیم، صحبت میکردیم و قرار شد دست به کارهایی بزنیم چند جلسه هم در «سیک لین» به منزل رشیدیان رفتیم. چون ما با رژیم شاه مخالف بودیم، میبایست کارهایی میکردیم. به اتفاق فرجاللـه بذرکار و حیات، مدتی قبل از آتشسوزی سینما رکس با مقداری بنزین سوخت هواپیما که عبداللـه لرقبا برای ما تهیه کرده بود به محل دفتر حزب رستاخیز که از مدتها قبل تعطیل بود رفتیم و با شکستن پنجره دفتر حزب بنزین را به داخل آن ریختیم و آنجا را به آتش کشیدیم. چون دفتر خالی و کسی هم در آن نبود و وسایل چندانی هم نداشت حریق زود خاموش گردید و سر و صدای آنچنانی هم در شهر ایجاد نکرد. هیچکس متوجه ما نشد و از آنجا دور شدیم. بعد از این کار تصمیم گرفتیم کاری کنیم که سر و صدای زیادی به همراه داشته باشد. ما میخواستیم کاری کنیم که مردم به خیابانها کشیده شوند. تا آن موقع در آبادان خبری از تظاهرات نبود. در جلساتی که مجددا در مسجد قدس با آقای رشیدیان، ابوالپور و عبداللـه لرقبا داشتیم، قرار بر این شد که در یکی از سینماهای آبادان حریق ایجاد کنیم. بار اول سینما سهیلا را انتخاب کردیم. بعد از ارزیابی از موقعیت آنجا به دلایل زیر نقشه خود را عملی ننمودیم: اولاً وجود درهای اضطراری در دو طرف سالن اصلی که به آسانی راه گریز به خیابانهای اطراف را داشت. و ثانیاً بوفه سینما طوری قرار گرفته بود که کارکنان بوفه، قسمت جلو را میدیدند و در ضلع دیگر باجه فروش بلیت و مسئول ورود و کنترل بلیت به راحتی توقف ما را برای انجام کار میدیدند و در داخل سالن نمایش در حضور تماشاچیان نیز امکان ایجاد حریق نبود. زیرا با اولین شعله آتش همهی تماشاچیان متوجه میشدند و میتوانستند از سالن به راهروها و از آنجا خود را به بیرون سینما برسانند و حریق به موقع خاموش شود و ما هم دستگیر شویم. در نتیجه بدون اینکه کاری انجام گیرد، هر یک از ما با در دست داشتن پاکتی که ظاهرا آنرا به صورت مواد خوردنی یا پسته و نوشابه در دست گرفته بودیم، در پایان فیلم از سینما خارج شدیم. بعد از این عدم موفقیت سینما رکس را ارزیابی کرده و تصمیم گرفتیم نقشه خود را در آنجا پیاده کنیم.»
| |
− |
| |
− | «برنامه سینما رکس فیلم گوزنها بود. من و فرجالله بذرکار و حیات با شیشه و قوطی حاوی بنزین که هر کدام از ما آنها را در پاکت بزرگی گذاشته بودیم و از قبل عبداللـه لرقبا آنرا تهیه کرده بود، روانه سینما رکس شدیم. حیات رفت و از باجه فروش بلیت برای هر سه ما بلیت خرید و ما وارد سالن سینما شدیم و هر کدام روی یک صندلی نشستیم. هنوز نیمی از سانس اول نگذشته بود که من و فرجاللـه با فاصله کوتاهی از جایمان بلند شدیم و به طرف توالت رفتیم. در آنجا با هم صحبت کردیم. تماشاچیان غرق در تماشای فیلم بودند. در راهرو کسی نبود. (حسین هنگام تشریح این قسمت به شدت به گریه میافتد) ما بنزینها را روی درهایی که در راهرو قرار داشت و راه اصلی سالن بود ریختیم و خیلی سریع فرج درِ پشت سالن را به آتش کشید و من هم دو درِ دیگر را که در یک طرف سالن قرار داشت به آتش کشیدم. در اصلی سینما باز بود. موقعی که از پلکان پایین میآمدیم کسی متوجه ما نشد. ما خود را به خیابان رساندیم و من دیگر حیات را ندیدم».
| |
− |
| |
− | موسوی تبریزی کارمندان سینما را به جایگاه شاهدان خواند. یکی از کارمندان گفت که در زمانی که سینما آتش گرفت وی بیرون از سینما بود و زمانی که متوجه شد که سینما میسوزد به داخل راهروی ورودی میرود. آنجا یکی از سرایداران را که زمینها را میشست دید. هر دو کوشش کردند که دستگاه خاموش کردن آتش را به راه بیاندازند ولی از آنجا که نمیدانستند چگونه از دستگاه استفاده کنند از پلهها پایین دویدند و از سینما بیرون رفتند. آپاراتچی و کارمند دیگر سینما در آتش سوختند.
| |
− |
| |
− | حجتالاسلام موسوی تبریزی از سه پلیس و یک مامور آتش نشانی پرسش میکند. هر یک از آنان گفتند که کوشش کرده است که تماشاچیان را از آتش نجات دهند. سپس عبدالله لرقبا و محمود ابوالپور نیز شهادت میدهند. حجتالاسلام موسوی تبریزی، این دو را به عنوان دو مسلمان معتقد و پشتیبان انقلاب اسلامی و مبارز علیه رژیم شاه به دادگاه معرفی میکند. پس از این که این دو سوگند خوردند گفتههای تکبعلیزاده را تایید کردند.
| |
− |
| |
− | در اینجا نوبت محمد رشیدیان که برنامهریز آتشزدن سینما رکس بود میباید شهادت میداد ولی حجتالاسلام موسوی تبریزی گفت که وی بسیار مشغول است و وقتی برای این کار ندارد و وی خود با محمد رشیدیان تلفنی گفتگو کردهاست و تصمیم گرفته است که نیازی به بودن رشیدیان در جلسه دادگاه نیست و اگر کسی پرسشی از رشیدیان دارد میتواند بعدا آن را با رشیدیان مطرح کند. چهارده دادگاه تشکیل شد که در آنها حسین تکبعلیزاده به اعترافاتش ادامه داد.
| |
− |
| |
− | در درازای نشستهای دادگاه آشکار شد که محمد رشیدیان به همراهی محمد کیاوش که در آن زمان هر دو معلم مدرسه یادگیری قرآن بودند، و اکنون هر دو نماینده مجلس شورای اسلامی شده بودند برنامهریزان آتشزدن سینما رکس آبادان میباشند. همچنین روشن شد که محمد رشیدیان بنیانگذار کمیته انقلابی شماره ۴۸ بوده است. بازجوییها نشان دادند که رشیدیان، کیاوش و تکبعلیزاده در روز آتشزدن سینما رکس با یکدیگر تماس داشتهاند. همه کسانی که آتشزدن سینما رکس را برنامهریزی کرده بودند پس از پیروزی انقلاب اسلامی مقامهای مهمی را بدست آوردند، تنها حسین تکبعلیزاده که سینما را آتش زده بود چون به وی نسبت "ساواکی" داده بودند، دستخالی ماند.
| |
− |
| |
− | حجتالاسلام موسوی تبریزی کوشش کرد که روشن کند که آیا درهای سینما از بیرون با زنجیر بسته شده بودند یا نه. در اینجا علی محمدی، فراش حسینیه اصفهانیها به جایگاه شاهدان خوانده شد. محمدی گفت که ژنرال رزمی درهای وروی سینما را با زنجیر بسته بود تا از خروج تماشاگران فیلم از سینما جلوگیری کند. محمدی افزود که وی میخواسته با خودروی خود درهای سینما را بشکند ولی پلیس به وی پروانه این کار را نداد. شاهد دیگری به نام شهناز قنبری که همراه با دو فرزندش در سینما بود شهادت محمدی را دروغ خواند. شهناز قنبری گفت که زمان کوتاهی پیش از آتشسوزی، وی دو فرزند خود را به دستشویی برد، در برابر دستشویی مرد دیگری در انتطار دو فرزندش ایستاده بود که بیرون بیایند. زمانی که آنها متوجه آتش شدند از پلهها پایین آمده و از در اصلی سینما بیرون رفتند. شهناز قنبری تاکید کرد که زنجیری بر در سینما ندیده است. دادستان کل پیشین آبادان صرافی نیز شهادت داد که وی بیدرنگ پس از اینکه از آتشزدن سینما رکس آگاهی یافته به سوی سینما شتافته و زنجیری به در ندیده است. مرد جوانی که در آغاز آتشزدن سینما رکس در دستشویی بوده است، پس از دیدن آتش از پنجره دستشویی خود را به پایین پرت میکند و پایش میشکند. این مرد جوان همچنین گفت که آتش در راهروی سینما پس از چند لحظه آنچنان نیرومند بود که هیچ یک از تماشاگران در سالن نمایش نتوانست به راهرو بیاید و خود را به اشکوب پایین برساند و جان خود را نجات بخشد.
| |
− |
| |
− | در پایان نشستهای دادگاه حجتالاسلام موسوی تبریزی چگونگی آتشزدن سینما رکس را بیان کرد و مجرمها را نام برد.
| |
− |
| |
− | محمد رشیدیان برنامهریز آتشزدن سینما رکس را بیگناه خواند زیرا که وی معلم قران بوده است، رشیدیان برنامه آتشزدن یک سینما را به سبب دینی با یکی از شاگردانش درمیان گذاشته بود. این شاگرد که نامش برده نشد، برنامه رشیدیان یعنی آتشزدن سینما را برای یک جاسوس ساواک گفته بود. مامور ساواک این برنامه را به اجرا درآورده است و سینما را با مردم آتشزده است تا بتواند رشیدیان را متهم کنند. نشستهای دادگاه نشان دادهاند که مامورین ساواک سبب آتشسوزی سینما رکس بودهاند. افزون بر این ژنرال رضا رزمی رییس شهربانی آبادان، مسول شمار زیاد کشتهشدگان است. چگونه حجتالاسلام موسوی تبریزی به این نتایج رسید، برای همه خانوادههای داغدیده شگفتآور بود و دادگاه را در بهت فرو برد. سیزده تن به اعدام محکوم شدند که شش تن از آنان در دادگاه بودند و حکم اعدام هفت تن دیگر در نبودنشان صادر شد. از این شش نفر اعدام شده تنها تکبعلیزاده با آتشزدن سینما ارتباط داشت، پنج تن دیگر هیچ ارتباطی با آتشزدن سینما رکس آبادان نداشتند:
| |
− |
| |
− | ۱- '''حسین تکبعلی زاده''' - متهم اصلی ۲- '''ستوان منوچهر بهمنی''' - با اینکه در هنگام آتشزدن سینما رکس آبادان در مرخصی بود، برای یاری خود را به سینما رسانید. ۳- '''علی نادری''' - دارنده سینما رکس آبادان که بیش از پانزده سال بود که سینما را به شخص دیگری اجاره داده و خود در تهران زندگی میکرد. ۴- '''اسفندیار رمضانی''' - مدیر سینما رکس که به سبب کمبود ایمنی در سینما رکس و استخدام افراد ناآزموده اعدام گردید. ۵- '''فرج الله مجتهدی''' - کارمند ساده ساواک که کوتاه زمانی پیش از آتشزدن سینما رکس به آبادان جا به جا شده بود. موسوی تبریزی این جا به جایی را برای فراهم نمودن زمینه آتشزدن سینما خواند. ۶- '''سرهنگ سیاوش امینی آلاقا''' - رییس اداره اطلاعات شهربانی آبادان که متخصص ضدخرابکاری بود و دادگاه نتوانست کوچکترین پیوندی میان وی و آتشزدن سینما برقرار کند
| |
− |
| |
− | دیگر محکوم شدگان به اعدام در نبودنشان: ۱- سرتیپ علی اصغر ودیعی رییس ساواک خوزستان ۲- سرتیپ رضا رزمی رییس شهربانیهای قم و آبادان ۳- سرهنگ محمدعلی امینی معاون فرمانداری نظامی و رییس پلیس آبادان ۴- اردشیر بیات رییس پلیس آبادان ۵- سعدی جلیل بابک اصفهانی عضو کمیته مشترک ضد خرابکاری و کارشناس تخریب و مواد انفجاری در کمیته مشترک ضد خرابکاری ۶- حسین ناصری معروف به عضدی معاون کمیته مشترک ضد خرابکاری ۷- نوذری معروف به رسولی بازجوی کمیته مشترک
| |
− |
| |
− | محمود ابوالپور و عبدالله لرقبا که از برنامهریزان آتشزدن سینما رکس بودند و بنزین هواپیما را آنها فراهم کردهبودند، و دو نفری بودند که هیچگاه رابطه خود را با حسین تکبعلیزاده انکار نکردند، و دو نفری که اعترافات تکبعلیزاده را در برابر دادگاه تایید کردند و از دیدگاه قانون از متهمین و همکاران تکبعلیزاده بودند، نه به عنوان مجرم، دادستان از آنها شکایت کرد، نه دستگیر شدند و نه مورد بازجویی و حکم دادگاه قرارگرفتند. زیرا محمود ابوالپور و عبدالله لرقبا و رشیدیان از فعالان حسینیه اصفهانیها بودند.
| |
− |
| |
− | [[آتش زدن سینما رکس آبادان ۲۸ امرداد ۱۳۵۷|آتش زدن سینما رکس را بخوانید. کشتار مردم ایران تحفه مزدوران استعمار، اسلامیون، کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور و تروریستهای چپ و تروریستهای اسلامی را بخوانید و به آن پایان دهید]]
| |
| </onlyinclude> | | </onlyinclude> |
| | | |
| [[رده:مشروطه:صفحه اصلی]] | | [[رده:مشروطه:صفحه اصلی]] |
اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ سردودمان شاهنشاهی پهلوی
علی اکبر داور وزیر دادگستری
انحلال عدلیه بستن دکان ملایان
فرمان الغای کاپیتولاسیون ۵ اردیبهشت ۱۳۰۶
روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ کاپیتولاسیون ملغی شد و برای همیشه در ایران از میان برداشته شد
اعلام الغای کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷
الغای کاپیتولاسیون در ایران ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ خورشیدی کاپیتولاسیون در روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ خورشیدی در ایران به دست توانای اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی ملغی شد و این لکه ننگ از چهره مام میهن پاک گردید. در روز ۱۴ امرداد ماه ۱۲۸۵ با انقلاب مشروطه سرانجام استقلال داخلی کشور ایران با خون پاک جوانان آزادی خواه به دست ملت ایران آمد. در روز ۲۰ اردیبهشت ماه استقلال قضایی و سیاسی ایران از پرتو نیروی توانای شاهنشاه ایران رضا شاه بزرگ به این سرزمین بازگشت. اگر در سال ۱۸۲۸ میلادی برابر با ۱۲۰۶ خورشیدی در نتیجه ضعف دربار قاجار و سوء سیاست ایل قاجار، آبروی ملی ایران کهن لکهدار گردید، پس از ۱۰۰ سال در سال ۱۹۲۸ میلادی برابر با ۱۳۰۶ خورشیدی سرافرازیهای باستانی میهن اردشیر بازگشت و اگر نادانی ایرانیان یک سد سال پیش سبب سرفکندگی ما در برابر دُوَل متمدنه گردید، کوشش و خرد شاهنشاه میهنپرست ایران در عصر حاضر آن را تلافی کرد و سرانجام در روز ۲۰ اردیبهشت ماه در برگه تاریخ ایران مقابل ۱۴ امرداد ماه عرض اندام نمود. این پیروزی بزرگ که زیر توجه و علاقه شدید شخص اعلیحضرت رضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران و کوشش وزیر دربار و هیات دولت و به دست توانای علی اکبر داور وزیر محترم عدلیه از آن ما شده است، شایان ستایش میباشد. ملت نجیب ایران این روز سعید را به نام روز «استقلال قضایی ایران» جشن میگیرند، خدمات خستگی ناپذیر زمامداران وقت و مردم تجددخواه ایران و به ویژه هیات محترم تجار و اصناف را که پیشگام در الغای این قید ننگین بودند تا ابد تهنیت خواهند گفت.
این مقررات برای اولین بار در ۱۸۲۸ میلادی پس از شکست ولیعهد عباس میرزا در جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار ۱۸۲۶ - ۱۸۲۸ با بستن عهدنامه ترکمانچای از سوی روسیه تزاری بر ایران تحمیل شد. فصل هفتم، هشتم و نهم معاهده ترکمانچای درباره مسایل حقوقی و جزایی اتباع روسیه در ایران میباشد. در ایران با بسته شدن عهدنامه ترکمانچای در روز ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ میلادی حق قضاوت کنسولی در پاراگرافهای هفت تا نهم گنجانیده شد. قراردادی که میان دولتهای اروپایی و دولت عثمانی برای مسیحیان بسته شده بود، دولت روسیه آن را برای همه افراد روس در ایران به دولت ایران تحمیل کرد که بدین معنا بود که هیچ فرد دولتی ایران پروانه نداشت که به ساختمان یک روس در ایران وارد شود، بدون اینکه پروانه ورود از سفارت روسیه را در دست داشته باشد. هم چنین برای همه روسها که در ایران زندگی میکردند، تنها قوانین روسیه شامل آنها میشد. این قرارداد از آن روی دشواریهای فراوان به بار آورد که کاپیتولاسیون که تنها برای یک گروه کوچک دیپلمات وضع شده بود به همه روسها در ایران تعمیم داده شد. مورد بسیار ویژه محمد علی سلطان قاجار و خانواده اش بودند که در درازای انقلاب مشروطه گفتند که آنها تابعیت دولت روسیه را دارند و پاراگرافهایی از عهدنامه ننگین ترکمانچای را برای خود به اجرا درآوردند، در نتیجه ارتش روسیه برای حمایت از جان محمدعلی سلطان و خانوادهاش به ایران لشکرکشی کرد و سرانجام وی به سفارت روسیه پناهنده شد و حقوق سالانه هشتاد هزار دلاری از دولت روسیه دریافت کرد و به اودسا رفت.
پس از شکست ناصرالدین سلطان قاجار در جنگ هرات در ۱۸۵۶ میلادی معاهده پاریس بین دو دولت ایران و انگلستان بسته شد. در این پیمان انگلیسها به دولت ایران برای اتباع انگلیسی که در ایران زندگی میکردند حقوقی را همانند حقوقی که در عهدنامه ترکمنچای به اتباع روسیه در ایران داده شده بود تحمیل کردند.
در روز ۹ آبان ماه ۱۳۰۴ با رای مجلس شورای ملی سلسله قاجار منقرض شد و حکومت موقت از سوی نمایندگان ملت ایران به نخست وزیر رضا خان پهلوی داده شد. بر پایه قانون اساسی مشروطه مجلس موسسان برگزار شد و با تغییر اصلهای ۳۶ - ۳۷ - ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی، اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی به شاهنشاهی ایران برگزیده شد. در روز ۲۵ آذر ماه ۱۳۰۴ اعلیحضرت رضا شاه پهلوی در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی خورد و در روز ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رضا شاه پهلوی در کاخ گلستان در مراسم باشکوهی تاج شاهنشاهی را بر سر نهادند.
در مجلس قانونگذاری ششم در روز ۲۰ بهمن ماه ۱۳۰۵ فرمان اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی برای اصلاح وضع دادگستری ایران صادر شد. علی اکبر داور وزیر عدلیه نوین، برای رفرم قوه قضاییه برگزیده شد. نخست علی اکبر داور به بررسی اوضاع عدلیه پرداخت و دریافت که در سال ۱۳۰۵ بیش از ۲۰٬۰۰۰ پرونده وجود دارد که کسی به آن رسیدگی نکرده است، این پروندهها یا قاضی نخواسته و یا ترس داشته که تکلیف آن را روشن کند. دشواری بزرگ دیگر این بود که در ایران دو سیستم قضایی وجودداشت، زیرا که قوانین شریعت برای مسلمانان معتبر بود و بیگانگانی که در ایران بودند، پروانه داشتند که اگر جرمی انجام دهند در کشور خودشان و در دستگاه قضایی خودشان و با قوانین خود محاکمه شوند. علی اکبر داور مامور شد که یک سیستم قضایی یکسان برای ایرانیان و بیگانگانی که در ایران زندگی میکردند را بنیاد نهد و دادگستری نوین و مدرن جایگزین آن شود.
در روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۰۶ ساعت ۱۶ اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ برای گشودن دادگستری نوین ایران به ساختمان دادگستری وارد شدند. در این آیین باشکوه آقایان قضات و مستخدمین درجه اول وزارت دادگستری از سوی آقای داور وزیر دادگستری به پیشگاه همایونی معرفی شدند. با سخنرانی پر شور اعلیحضرت رضا شاه پهلوی دادگستری نوین ایران گشوده شد و اعلیحضرت همایون فرمان فراهم آوردن زمینه حقوقی در دادگستری برای الغا کردن کاپیتولاسیون را دادند:
- جناب اشرف رییس الوزرا
- در این موقع که تشکیلات جدید عدلیه شروع میشود، لازم میدانم اراده خود را در باب الغای کاپیتولاسیون این است که آن از نقطه نظر حفظ شئون و حقوق مملکت دارای کمال اهمیت است و خاطر نشان هیات دولت کنم که از طرف دولت موجبات ملغی شدن آن فراهم گردد. بنابراین آن جناب اشرف مامور است که موجبات اجرای این مقصود را فراهم سازد.
- قصر پهلوی پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۰۶
فرمان همایونی دایر بر الغای کاپیتولاسیون از سوی تیمورتاش وزیر دربار به آگاهی همگان رسانیده شد. در روز دهم اردیبهشت ماه در مجلس شورای ملی حسن مستوفی نخست وزیر چنین گفت: البته خاطر آقایان نمایندگان مستحضر گردیده که اراده اعلیحضرت همایونی براین قرار گرفته است که مقررات کاپیتولاسیون در مملکت ایران به اسرع ما بمکن مرتفع ملغی شود. و بر طبق این اراده سینه دستخطی به افتخار بنده شرف صدور یافته است حاجت به توضیح نیست که حصول این مقصود مقدس چه اندازه برای مصالح مملکت مفید و ضروری است منظور بنده در این موقع این است که خاطر محترم آقایان را متوجه سازم باینکه بنابر دستخط مبارک این موضوع یعنی فراهم ساختن موجبات الغاء کاپیتولاسیون از این به بعد هم مواد پرگرام هیئت دولت میباشد و مخصوصا خاطر محترم آقایان را مستحضریم نمایم و این که عملیات دولت اعلیحضرت شاهنشاهی در نیل به این مقصود کاملا مبتنی براصول مسلمه بین الملل و حقوق مشروعه دولت ایران خواهد بود. ...
سرانجام در روز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی توانستند کاپیتولاسیون را برای همه اتباع خارجی در ایران لغو نمایند. در این روز نخست وزیر و وزیران کابینه و همه معاونین وزارتخانهها از باشندگان مجلس شورای ملی بودند. نخست وزیر سخنرانی خود را چنین آغاز کرد: در یک سال پیش برای اجرای اراده همایونی، دولت تعهد الغای کاپیتولاسیون را کرد، و رییس دولت وقت آن تعهد را به عرض مجلس شورای ملی رسانید. امروز افتخار دارم که انجام آن تعهد را به عرض مجلس شورای ملی میرسانم که همه در تحت یک قانون و به یک محکمه رجوع داده خواهند شد. هم چنین اظهار مسرت میشود از همه کشورها و دُوَلی که در این مسئله حسن نیت خود را ابراز داشتند.
برای دریافتن مفهوم قرارداد وین درباره روابط سیاسی و برای همیشه پایان دادن سوءاستفاده دشمنان ایران و شاهنشاهان بزرگ پهلوی که به روال همیشگی دروغ پراکنی می کنند و از ناآگاهی مردم بهره گیری می نمایند، قرارداد وین درباره روابط سیاسی را بررسی می کنیم:
قرارداد وین درباره روابط سیاسی در تاریخ هیجدهم آوریل ۱۹۶۱ مطابق با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ برابر با ۲۹ فروردین ۱۳۴۰ در شهر وین به امضای نماینده مختار دولت شاهنشاهی رسید و دارای ۵۳ ماده و دو پروتکل میباشد. قانون مربوط به قرارداد وين درباره روابط سياسی در تاریخ ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ برابر با ۱۳ اکتبر ۱۹۶۴ در مجلس شورای ملی مورد تصویب نهایی قرارگرفته و به دولت ابلاغ شدهاست.
بر اساس کنوانسیون وین درباره روابط سیاسی دولتها مسول حفاظت و تامین امنیت سفارتخانههای خارجی و دیپلماتها در کشور خود هستند. کنوانسیون وین برای روشن ساختن وضع خدمت ماموران دولتی در کشورهای دیگر تنظیم شدهاست و امتیازاتی که هر دولت بر پایه آن به ماموران فرستاده شده از سوی سایر کشورها میدهد متقابل میباشد. یعنی همان مزایا را عینا در مورد ماموران فرستاده خود از سایر کشورها دریافت میدارد. بر پایه این کنوانسیون، فرستادن افرادی از سوی دولت متبوعشان به مدتی کوتاه یا طولانی برای خدمت در کشورهای دیگر برای حفظ منافع و گسترش روابط کشورشان در زمینههای اساسی ،اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره با کشور محل خدمت «ماموریت» نامیده میشود. در این کنوانسیون از سفیر به عنوان رییس ماموریت نام برده شده و سایر کارکنان ماموریت به سه گروه تقسیم شدهاند: کارمندان سیاسی ، کارمندان اداری و فنی و خدمه ماموریت. گروه نخست که سفیر جز آنان است دیپلمات شناخته میشوند و دارای گذرنامه سیاسی هستند و از مصونیت سیاسی و امتیازات و مزایا برخوردار هستند. اعضای گروه دوم یعنی کارمندان اداری و فنی همانند ماشین نویس و اعضای گروه سوم یا خدمه ماموریت مانند راننده، غیر سیاسی به شمار میروند و گذرنامه خدمت در اختیار دارند و دارای امتیازات بسیار کمتری هستند که معمولاً به صورت متقابل بین دو کشور گیرنده و فرستنده تعیین میشود.
۲۸ اسفند ماه ۱۳۴۰ برابر با ۱۹ مارچ ۱۹۶۲ در دوره نخست وزیری دکتر علی امینی ، سفیر امریکا در تهران نامهای به وزارت خارجه ایران نوشت : شرایط موجود ، وضعیت کارمندان مستشاری امریکا را روشن نمیکند. برای حل این مسله ، پیشنهاد میشود که این کارمندان از مزایا و مصونیتهای کارمندان اداری و فنی امضا شده در کنوانسیون سازمان ملل درباره روابط دیپلماتیک در تاریخ ۱۸ آپریل ۱۹۶۱ بهره مند شوند.
در ۳ امرداد ماه ۱۳۴۳ مجلس سنا این قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی از قرارداد وین درباره روابط سیاسی را تصویب کرد و به مجلس شورای ملی فرستاد.
معاون سیاسی وزارت خارجه در سنا و مجلس شورای ملی بود اعلام کرد که مستشاران نظامی امریکا در ۳۸ کشور خدمت میکنند کشورهایی مانند یونان و کشورهای عضو پیمان ناتو و در همه این کشورها کنوانسیون وین شامل آنها میشود یعنی ایران استثنا نیست . پاراگراف ۳۷ کنوانسیون وین جلوی آن را نمیگیرد که دادگاههای کشور میهمان یا پذیرنده سوال جزای برای فردی را ، پرداخت غرامت، و غیره را روشن سازند زمانی که جرمی انجام یابد که در خارج از پیرامون خدمت نظامی آنها میباشد.
پس از تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران نظامی امریکااز بند دو کنوانسیون وین، دکتر مظفر بقایی کرمانی رهبر حزب کمونیستی زحمتکشان ایران که در سال ۱۳۲۶ به عنوان نامزداین حزب از کرمان به مجلس پانزدهم راه یافت، صورت مذاکرات مجلس را از اداره تند نویسی مجلس به دست آورد و با نوشتن قسمتهایی از آن در جزوهای، در تاریخ اول آبان ماه ۱۳۴۳ یعنی نزدیک به یک سال و نیم پس از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با عنوان "هست یا نیست " (منظور این که کاپیتولاسیون هست یا نیست) از زنده کردن کاپیتولاسیون سخن گفت و آن را خفت بارتر از عهدنامه ترکمانچای خواند.
روحالله خمینی جلسهای با حضور علمای مذهبی قم تشکیل داد و پس از آن نمایندگانی را به شهرها برای اعتراض به این قانون فرستاد. در سخنرانی سید روحالله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم وی این قانون را احیای کاپیتولاسیون در ایران نامید.
سفارت امریکا در تاریخ ۱۸ آذر ماه ۱۳۴۸ طی نامه زیر به دولت ایران صریحا و رسما انصراف سفارت امریکا از مصونیت سیاسی را اعلام داشت. قانون قرارداد وین درباره روابط سیاسی هم چنان در ایران و در گیتی معتبر است و مادامی که روابط بینالملل ، سفارتخانهها ، فرستادگان ویژه و سازمان ملل متحد و دولتها وجود دارند، کارمندان آنان زیر پوشش این قانون انجام وظیفه خواهند کرد.