مذاکرات مجلس شورای ملی ۴ بهمن ۱۳۳۵ نشست ۵۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نوزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نوزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۵
سال دوازدهم
شماره مسلسل
دوره نوزدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۴ بهمن ۱۳۳۵ نشست ۵۸
فهرست مطالب:
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ۱۹
جلسه: ۵۸
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه چهارم بهمن ماه ۱۳۳۵
فهرست مطالب:
۱-طرح صورت مجلس
۲- بیانات قبل از دستور- آقایان بهبهانی-دکتر حسن افشار- دکتر پیرنیا
۳-بیانات آقای دکتر حسن افشار طبق ماده ۸۲ آییننامه
۴- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون نظام راجع به مقررات انضباطی دانشجویان دانشکده افسری و دانشآموزان آموزشگاههای دون افسری
۵-شور دوم گزارش کمیسیون دادگستری راجع به اصلاح ماده ۴۳ قانون مجازات مرتکبین قاچاق
۶-اعلام تصویب صورت مجلس
۷- بقیه مذاکره و تصویب گزارش کمیسیون دادگستری راجع به اصلاح ماده ۴۳ قانون مجازات مرتکبین قاچاق
۸- تعیین موقع جلسه بعد-ختم جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه چهارم بهمن ماه ۱۳۳۵
مجلس ساعت ده و بیست و پنج دقیقه صبح بریاست آقای عماد تربتی (نایب رئیس) تشکیل گردید
۱- طرح صورت مجلس
نایب رئیس ـ صورت اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود
(بشرح زیر قرائت شد)
غائبین با اجازه ـ آقایان: دکتر طاهری. دکتر شاهکار. کیکاوسی. مهندس فروغی. ارباب. دکتر امیر اصلان افشار. سالار بهزادی. عامری. مجید ابراهیمی. کاظم شیبانی. ذوالفقاری. فرود. دکتر سعید حکمت. خزیمه علم. غضنفری. ابتهاج. امامی خوئی. دولت شاهی. مسعودی. خلعتبری.
غائبین بی اجازه ـ آقایان: اریه. امید سالار. دکتر هدایت. پردلی. قراگزلو. اسفندیاری. صارمی. شادمان. اورنگ. آقایان.
دیر آمدگان و زود رفتگان با اجازه ـ آقایان: مهران. ساگینیان. معین زاده. فضائلی. دکتر پیر نیا. مهندس ظفر.
نایب رئیس ـ در صورت مجلس اعتراضی نیست ؟(اظهاری نشد) تصویب صورت مجلس موکول بحصول اکثریت میشود نطقهای قبل از دستور شروع میشود آقای بهبهانی
۲- بیانات قبل از دستور آقایان: بهبهانی ـ دکتر حسن افشار ـ دکتر پیرنیا
بهبهانی ـ وقایعی که ظرف چند سال اخیر در بعضی از نقاط جهان بظهور رسیده حاکی از این است که دنیا و نسل حاضر در آستانه یک تحول اساسی و عمیق قرار گرفته و این تحول آنقدر ریشه دار و نافذ است که هیچ قدرتی در سخت ترین شرائط هم نمیتواند از پیشرفت و ترقی آن بکاهد یا آثار و مظاهر آنرا معدوم سازد و با از ظهور و بروز آن مانع شد زیرا بچشم خود دیدم که حتی توپ و تانک و سلاح مخرب و مرگبار هم نتوانست جلو آن را بگیرد بلکه بر شدت و حدت آن افزود و فریاد آزادیخواهی را رساتر و مؤثر تر بگوش جهانیان رسید.
ترقیات قرن حاضر با سرعت عجیب و محیر العقولی دنیا را از لحاظ وسائل ارتباطی و مخابراتی بهم نزدیک کرده تا جائی که احساس دوری و بعد مسافت بین اقصی نقاط دنیا از بین رفته در آن واحد از تغییرات و تبدیلات و طرز زندگی در سایر کشورها مطلع میشوند اختلاط و امتزاج فکری و مبادلات فرهنگی و آمد و رفت افراد ملل متنوعه نیز باین موضوع کمک کرده و دنیای باین عظمت و پراکندگی را بصورت یک شهر فشرده و مرتبط در آورده است اگر در قرون و اعصار سالفه بعلت بعد مسافت و بی خبری و جهل امکان داشت ملتها را بنا بمیل و غریزه فردی اداره کرد و یا زنجیر استعمار را گسترش داد و بگردن اقوام دور دست انداخت امروز دیگر آن موجبات از بین رفته و فاتحه آن را نیز خواندهاند.
در آن روز اطلاع از وضع همسایه و هم محله بسهولتی که امروز از دورترین نقاط دنیا کسب خبر میشود امکان نداشت و اساساً مجال فعل و انفعال و حرکت و سرعت وجود پیدا نمیکرد و دنیا در تاریکی مطلق و بی خبری محض غوطه ور بود.
در آن روز اداره مملکت و سیاست هم آنقدرها مشکل نبود زیرا از یک طرف مردم پراکنده بودند و از طرفی دامنه احتیاجات و خواستههای یک جامعه اینقدر وسعت نیافت بود که تأمین آن محتاج بفکر زیاد و یا برنامه و پروژه اقتصادی وسیعی باشد.
بموازات این ترقیات و بحکم فطرت طبیعی دامن که توقعات و تمایلات مرد نیز وسعت یافته و قهراً اداره مملکت و تأمین رفاه جامعه مشکلتر و دقیقتر شده است وقتی مردم میبینند مشنوند میفهمند که در امریکا و انگلستان آزادی و رفاه و آسایش برای افراد اینجاد شده و هر کس حق دارد در امور مملکتی اظهار عقیده کند دیگر نمیشود در اروپای شرقی این حقوق را سلب کرد و مردم آنجا را از ضروری ترین مایحتاج زندگی محروم ساخت و توقع هم داشت که چشم و گوش بسته مطیع باشند و دم نزنند و یا در خاورمیانه که امروز حساسیت و موقعیت خاص آن مورد توجه قرار گرفته و از لحاظ منابع در ردیف غنیترین نقاط دنیا است مردم آن از ابتدائی ترین حقوق مادی محروم باشند مدتها است این فکر برای مردم خاورمیانه پیش آمده که مثلا چرا انگلستان که جزیره این پیش نیست و مایحتاج زندگی افرادش را باید از سایر نقاط دنیا فراهم کند مردمی آزاد و مرفه و متنعم از مزایای کامل آزاد و دمکراسی داشته باشند و همه گونه صنایع و عقار از برکت دیگران داشته باشند ولی صاحبان اصلی این نعمتها و ثروت در مشکلترین شرائط زندگی کنند و دولتهائی بر آنها حاکم
باشند که مولود افکار عمومی نبوده و نتیجة برخلاف تمایلات و مصالح عمومی قدم بر دارند و در پناه قوانین خشن حکومت نظامی مصونیت و وجود خود را حفظ نماید یا رد بعضی کشورها نان خالی هم جیره بندی و کار اجباری معمول باشد اما در امریکا یک کار ساده حتی کسانی که موقتاً و یا برای مطالعه و تحصیل رفتهاند صاحب اتومبیل و لوازم زندگی مدرن باشند.
وجود همین تحولات و طرز تفکر است که مردم را از بی خبری و جهل نجات داده و موجد انقلاباتی و تشنجاتی شده است با این ترتیب حفظ بقا و موجودیت کشورها و حراست مرزها و حدود و ثغور مملکت در قبال دشمنان احتمالی نیز بنا به جبر طبیعت و تاریخ کیفیت آن تغییر کرده و در نتیجه مسلم شده که دیگر چند لشگر و تعدادی طیاره و کشتی و مهمات جنگی نمیتواند به تنهائی ضامن بقا و موجودیت یک ملتی باشد. و با این حساب کشورها هم دیگر نمیتوانند بتنهائی و بدون توجه بآنچه در سایر نقاط دنیا اتفاق میافتد سیاست کناره جوئی و مخصوص بخود اتخاذ نماید و به عبارت دیگر همزیستی و همبستگی جای انزوا و تکزیستی را گرفته است البته نیروی مدافع مجهز و مدرن و متناسب بازمان لازم است ولی مقدم بر اینکار باید مردم لذت واقعی آزادی و استقلال را درک کنند و قلباُ و معناُ مدافع و حامی تمامیت و حق حاکمیت کشور خوب باشند (صحیح است) مثال زنده و نزدیکی که برای این موضوع وجود دارد مقایسه دفاع مصر در صحرای سینا و بندر برت سعید است. در صحرای سینا قشون مصر بتنهائی در مقابل ارتشهای متجاوز قرار گرفت و عقب نشینی کرد.
ولی در بندر پرب سعید مردم با ارتش همکاری و معاضدت کردند و زن و مرد و بزرگ و کوچک با دست خالی کوچه بکوچه و قدرم بقدم با قشون مجهز روبرو شدند و آنچنان از خانه و زنگی خود دفاع کردند که توجه دنیا را بخود جلب کردند و دماغ متجاوز را بخاک مالیدند و یا دفاع مردم تونس و الجزایر که چندین سال است قشون جرار فرانسه را بزانو در آورده و عاقبت نیز برای امپراطوری فرانسه چارهای جز تسلیم بحق حاکمیت آنها وجود ندارد.
از این نمونهها در دنیای امروز زیاد است چنانچه دیدیم بکشورهائی که با اصول پرول تاربا هم اداره میشوند سرایت و رخنه کرده و بعضی از آنها علناُ علیه استبداد قیام کرده و دنیائی را باعجاب و شگفتی وا داشتهاند.
بعقیدة بنده اینها مقدمهای از غلیان روح آزادی و آزادی خواهی و عشق به ملیت و وطن است این قرائن همه حاکی از این است که دنیا بآن مرحله از تکامل و رشد رسیده که در همه جا معنا و مفهوم واقعی و نسبی آزادی درک شود و ملتها دیگر اجازه ندهند یک عدةچند نفری بنام مصلحت و یا عناوین کهنه شبه بآن حکومت کنند و بدیهی ترین حقوق افراد را بانحاء مختلف و معاذیر غیر قابل قبول سلب و یا آنها را مثل بردگان قدیم مضروب و مصدوم نمایند و حق نفس کشیدن و اعتراض کردن را از مردم بگیرند
امروز بعضی از سیاستمداران واقع بین جهان باین تغییر و تحول روحی و فکری عظیم و وسیع پی برده و هر یک بنحوی میکوشند تا افکار عمومی ملتها را زنده و متشکل نگاهداشته بآن مستظهر شود تا جمائیکه ملاحظه فرمودید رئیس جمهوری آمریکا ضمن پیامی که بکنگره فرستاد برای مبارزه با کمونیزم در خاورمیانه اجرای سه اصل را هم سایر اصول قرار داد
نایب رئیس ـ آقای بهبهانی یک دقیقه از وقت شما باقی مانده.
بهبهانی ـ بنده از آقای سلطانی خواهش میکنم.
سلطانی ـ مانعی ندارد بنده عرایضم را به بعد موکول میکنم.
بهبهانی ـ متشکرم این سه اصل عبارت بود از: کمک نظامی. کمک اقتصادی و سوم که در لفافه عبارت گنجانده شده و بنظر اینجانب مقدم بر دو اصل دیگر باید مرود توجه قرار گیرد کمک بآزادی و استقلال فردی و ملی است و تا وقتیکه باصل استقلال فردی و ملی است و تا وقتی که باصل اخیر توجه نشود اجرای آن دو اصل به تنهائی نمیتواند ضامن بقا و موجودیت ملتی باشد ولی با رعایت این اصل و تأمین آزادی فردی مسلماً منظور اصلی که عبارت از تأمین استقلال و تمامیت مرزهای دول خاورمیانه است حاصل خواهد شد و اینکه عرض میکنم اصل سوم باید مقدم بر دو اصل دیگر اجرا شود برای این است که کمکهای مالی و اقتصادی بدولت هائی که متکی بمردم نباشند هر چقدر هم زیاد باشد نه تنها نتیجة مطلوبه از آن حاصل نمیشود بلکه فاصله خطرناک طبقاتی را شدیدتر مینماید و گذشته از اینکه نمیتوانند وحدت و استقلال کشور خود را در قبال تجاوزات احتمالی حفظ کنند نفرت و انزجار و سوءظن عمومی را فراهم میسازند و ناچار هستند بجای تجهیز و آمادگی در قبال دشمن خارج تمام قوای خود را برای جلوگیری از انقلابات داخلی صرف کنند و این درست نقض غرض و استنتاج غیر مطلوب خواهد بود. بهر حال بنا بمقتضیات دنیای کنونی فقط دولتی میتواند پی برود و ابراز وجود کند که مظهر و نمونه افکار عمومی ملت خود باشد نه اینکه بر اثر سیاست بعضی ممالک که نظری جز استحصال منافع اقتصادی ندارند ایجاد و بحمایت و کمک آنا مستظهر باشد و بالنتجه دائماً گرفتار مقاومت منفی مردم فهمیده و بیدار قرار گیرد امروز تمام دنیا و حتی ملتهای پشت پرده آهنین چشمشان بقدرت و حمایت آمریکا آزادمنش دوخته شده و اگر دولت مزبور با تدبیرهای صحیح و اتخاذ سیاست عاقلانه روشی غیر از اینکه تا بحال معمول به دولتهای دیگر بوده اتخاذ نماید و خواستههای واقعی ملتها را توجه کند من قطع دارم نه تنها خاورمیانه و کشورهای نزدیک بخطر بلکه تمام دنیا از شر بلای رژیم سختی که بر قسمتی از جهان حکومت میکند رهائی خواهند یافت و حتی ملل گرفتار هم یکی پس از دیگری با قیامهای مردانه نظیر قیام مارستان آزادی و استقلال خود را مجدداً بدست خواهند آورد تا جائی که میتوان انتظار داشت و امیدوار بود که روزی فرا رسد که عالم بشریت از یک عدلت واقعی و حقیقی دور از هر نوع تجاوز و ظلمی برخوردار گردد. این را هم باید گفت که اگر مردم دنیا از این سیاست هم سرخورده و مأیوس شد و کمکها بر یک اصل صحیح ملی و اجتماعی مثبتی نباشد آیندهای بسیار وخیم تر و خطرناکتر از امروز در انتظار ملتهای بلا دیده و زجر کشیده خاورمیانه خواهد بود.
بعضی از دولتها خیال میکنند و یا برای بقاء خود متظاهر بآن میشوند که استقلال ملی و آزادی فردی یک هیولای وحشتناکی است که باید حتماً از آن اجتناب کرد و نیل بآن مستلزم دشواریها و خطرات غیر قابل جبرانی است و برای این تصور واهی و غلط یک مشت استدلال بچگانه و غیر منطقی در آستین دارد و تا صحبت از آزادی میشود خطر هرج و مرج و بین بنده و باری را برخ انسان میکشند در صورتی که این گفته بهیچوجه صحیح نیست و وحشت آنها از چیزی است که بدست خود و با اعمال خود پرورش میدهند بعقیده بنده آزادی سهل و ممتنع است: سهل برای مردم و دولتهائی که متکی بهمان مردم باشند و ممتنع برای دسته ایکه آزادی مردم را مخالف با اغراض شخصی خود بدانند و خواه و ناخواه این سه برآن ممتنع غله خواهد یافت یکی از مظاهر استقلال اینست که اقلا ابتدائی ترین حقوق افرادی که در یک جمعه زندگی میکنند از طرف دولتها غصب و پایمال نشود و طبق منشور ملل متفق که واضعین اصل آن خود دولت بزرگ هستند حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را بنا بمصالح و اغراض خاصی از آنها سلب نکنند و مردم را در اعمال این حق اساسی و ابتدائی آزادی بگذراند. قوانینی که وضع میشود یک طرفه و یک جانبه نباشد. اگر مالک و یا کارفرما مرتکب جرمی شد همان مجازات را درباره او اجرا میکنند که در باره رعیت و کارگر قائل هستند. نه اینکه یک عمل را برای مالک مباح و برای رعیت جرم بدانند و عدهای مخصوص در پشت سنگر رژیم نظامی دست تطاول و تعدی برجان و مال افراد دراز کنند باید قوانین از مجرای طبیعی و بنحو صحیح و دور از حب و بغض و خاصه خرجی تصویب و اجرا شود و ترجیح بلامجح از بین برود تا مردم با شوق و رغبت قانون را اجزا کنند و برای ما خرج مملکت احتیاجی بسر نیزه و شلاق نباشد و پولهائی که عاید میشود برای مصالح ملی و احتیاجات عمومی بمصرف برسد و همانطوری که فلسفه وجود دولتها حکم میکند بخاطر رفاه و آسایش عمومی باشند نه برای مصالح موهوم و فرضی خودشان. در امور اقتصادی نیازمندیهای واقعی و ضروری در عرض احتیاجات نهائی و غائی قرار گیرد نه اینکه طرحهای دور و دراز را مدفن میلیاردها پول قرار دهند در ارجاع مشاغل و کارهای مختلف فقط استعداد و لیاقت افراد را در نظر بگیرند نه وضع استثنائی آنها را در ممالکی که استعداد طبیعی برای امور فلاحتی و صنعتی دارند طوری عمل کنند که با استحصال منابع موجود اقلا تحصیل ضروریات زندگی برای هر فرد ممکن باشد کارها را بدست فرزندان و ابناء وطن بجریان اندازند و از پرداخت حق الزحمههای بی تناسب و کلان بخارجیها جلوگیری نمایند. مجال و فرصت انتقاع بافراد بدهند تا بعلت کاهش سطح تولید بیکاری و فقر توسعه نیابد و نرخهای بهره بعلت رکود کارهای تولیدی و انتفاعی سنگین و غیر قابل تحمل و موجد گرانی نباشد تا قهراُ مردم از ما حاصل زحمات خود منتفی شده و رفاه و آسایش نسبی تأمین گردد مسلم است که اگر سر مایههای ملی و پولهای خارجی بطریقی غیر از اینکه عرض کردم بمصرف برسد طبعاً موجبات ناراحتی بیکاری فقر اعتصاب عمومی و سایر عواقب ناشیه از بیکاری فراهم خواهد ساخت.
در امور سیاسی باید مردم مجال دخالت در سرنوشت کشور خود را بوسیله تشکیل احزاب سیاسی و ملی داشته باشند و با اظهار عقیده و انتقاد موجه در یک محیط آزاد و دور از تضیقات و محدودیتها دولتها را هدایت و ارشاد و اشتباهات آنها را گوشزد نمایند. با آزادی و اختلاط و امتزاج افکار موجبات تحکم قوای ملی و اساسی کشورها فراهم خواهد شد و اگر غیر از این باشد دولتها ناچارند با اجرای مقررات نظامی و خشن و یا قوانین یک طرفه جلو انتقادات و اعتصابات را بگیرند و خواهی نخواهی مسیر مزدم با حکومت مختلف و هدفشان متفاوت خواهد بود و ادامه این وضع گذشته از این که کشورها را در حال رکود فکری و جمود عوامل فعاله نگاه میدارد.
ناراضی و بدبینی و سوء ظن و مأیوس و عصبانی ایجاد میکند و چون سیاستهای مخرب همیشه طعمة خود را از این طبقات انتخاب مینماید باید کاری کرد تا سر چشمه عدم رضایت در داخل بسته شود و راه تحقق بخشیدن برؤیاهای قرون گذشته بعضی از
بدول بطور کلی مسدود گردد.
در خاتمه چون بنده همیشه سعی کردهام وظیفهایم را که در ادوار زودگذر نمایندگان بعهده گرفتهام دور از حب و بغض و شخصی و فقط بخاطر مصالح عالیه مملکت و حفظ و بقاء رژیم مشروطیت ایفا نمایم و بتحسین و توبیخ عمر و وزید توجهی نداشته و ندارم لازم میدانم گله و نگرانی را که برا ملت ایران از بعضی مقامات ملت ایران و بعضی دول خارجی حاصل شده در این جا بعرض برسانم.
بطوریکه آقایان محترم مستحضرید در این اواخر کشور ما از لحاظ سیاست خارجی رویة نسبتاُ روشن و صریحی در پی گرفته و برای جلوگیری از تکرار حوادث دردناک گذشته و دفاع از حقوق ملی که جزو غرایز ذاتی هر فرد و اجتماع و از حقوق مسلمه و بدیهیه خطری است قرار داد تدافعی با کشورهای همسایه منعقد ساخته و از این قرار داد که صرفاً بر پایه دفاع و جلوگیری از تجاوزات احتمالی و منطبق با سیاست و مقتضیات موجود روز بوده متأسفانه مرود ایراد و انتقاد بعضی از دول و شخصیتهای سیاسی آنها واقع شده است (صحیح است) بنده هر چه فکر کردم که محملی برای این خرده گیریها پیدا کنم نیافته بخصوص وقتی دیدم که المسلک قرار دادهای نظامی و اقتصادی بستهاند به ناروا بودن ایرادات پی بردم و حقیقتاً اگر میفهمیدم که اینکار برای ما ضرر فعلی یا نهائی دارد همانطور که در قضایای داخلی پی برده و صریح اعتراض میکردم نسبت باین اقدام هم ساکت نمینشستم ولی هرچه حساب میکنم و اطراف و جوانب کار را بررسی مینمایم میبینم این قرار داد بهیچ کس ضرر نمیزند فقط جنبه دفاعی دارد نه تهاجمی و خوشبختانه مرور زمان نیز این ادعا ثابت کرد و وقتی یکی از دوا هم پیمان ما کشور مصر را مورد حمله و تهاجم قرار داد با اینکه در هیچ عصری و هم فکری نشان نداده بود و حتی در بعضی مراحل زمزمههای ناموزونی هم بضرر ما از ناحیة آن دولت شنیده میشد و موقعیکه این عمل واقع شد نه تنها بدولت هم پیمان خود کمک نکردیم بلکه در تمام مجامع و محافل سیاسی و بین المللی عمل او را تقبیح نمودیم و همه میدانیم و قابل انکار نیست که این اقدام فوری و مؤثر با توجه خاص پادشاه ایران و بهمت معظم له انجام شد و این موضوع برای ما اسباب مباهات و سر افرازی است که بقدر امکان و مقدرت بصلح عالم کمک نمودیم.
با این تربیت من نمیدانم منقدین به چه منطق و استدلالی بما ایراد میگیرند و اگر واقعاً نظر خاصی ندارند خوب است دلائل مخالفت خود را واضح و آشکار بیان کنند تا اگر خدای نکرده واقعاً عملی بر خلاف نظم هان انجام دادهایم و یا محظوراتی برای دنیا ایجاد شده که مبتنی بر عمل ما بوده است تا زود است جلو گیری از تکرار حوادث گذشته اقدامی عاقلانه و صحیح انجام میدهیم از سایر دول هم انتظار ندارم که بی جهت اعمال ما را تخطئه کنند و من در اینجا بخودم حق میدهم که از این اظهارات گله نمایم و آن را خلاف مودت و دوستی که ملت ایران علاقمند به حفظ آن در محدود شئون ملی ما متقابل است بدانم و از منقدین انتظار دارم آنچه برای خود و کشور خود لازم میدانستهاند برای ما نیز قائل باشند (صحیح است، احسنت)
نایب رئیس ـ آقای دکتر حسن افشار.
دکتر حسن افشار ـ در حکومت دموکراسی قاعده این است که اکثریت حکومت میکند و اقلیت انتقاد و دولت از این انتقادها باید بالاترین استفاده را بنفع مملکت ببرد.
اصولا منقدین پارلمانی ناظر آن اصلاح طلبی هستند که در جریان امور کشور با نهایت دقت و مراقبت کوچکترین مطلب قابل ذکر را بر ملاء میکنند و این خود بهترین هشدار برای دستگاه اجرائی است ولی معنی آن بهیچوجه سستی اعتماد نسبت بدولت نیست مجلس برای این کار وسیله بسیار ساده و آسانی در اختیار دارد و احتیاجی بانتخاب راههای کج و معوج ندارد
آقایان با یک مطلب سطحی و یک مرور سریع بوضع دولت هائی که در دوران زندگی سیاسی مشروطه ایران آمدهاند و رفتهاند این نتیجه آشکار میشود.
دولتهائیکه با ارضای این و آن و این قبیل زمینه سازیها بروی کار آمدهاند بزودی با همین بازی بکنار رفتهاند کارهائی را که یکی شروع کرده است دیگری در لفافه هزاران ایراد و انتقاد پیچیده و در بوته اجمال افکند است و در نتیجه فرصتهای ذیقیمتی فوت و کمتر کاری تا نتیجه قطعی تعقیب شده است و بدبینیهای بیش از حد در جامعه بجای مانده است.
عمر مشروطیت ایران را در چند مرحله میتوان مطالعه کرد.
مرحله اول تا پیدایش سلطنت رضا شاه کبیر ـ در این مرحله که تمام دنیا بسرعت رو بترقی و تکامل بود در کشور ما جز حرف و دشنام و اتهام خبری نبود و از آن همه ترقیات اثری نبود.
مرحله دوم با ظهور رضا شاه کبیر در تاریخ پر افتخار ایران شروع و بشهریور شوم ۱۳۲۰ ختم میشود
در این مدت قاطبه عقب مانده کشور با کمبود محسوسی که از لحاظ کارشناس و متخصص داشت بسرعت شگفت آوری در میسر ترقی قرار گرفت و مظاهر این پیشرفت د همه جا و همه کس متجلی شد کار و کوشش و امنیت جانشین حرف هوچیگری و هرج و مرجی گردید.
پس از آن دورانی است که با ورود سربازان بیگانه و گرمی بازار بیگانه پرستان شروع و بقیام مردانه ملت د ر۲۸ مرداد ۳۲ ختم میشود.
این دوران با مراحل مختلفی که داشت از لحاظ تاریخ و تجربه بسیار تلخ و آموزنده است در این مدت تنها پیشرفتی که حاصل شد و فحاشی و هوچیگری و ایجاد حادثه و بلوا بود و محصول آن برای مملکت جز مشتی کارشناس مرده باد و زنده باد ـ تفرقه و نفاق و فقر و بدبختی و فلاکت و عدم امنیت چیزی نبود.
در ۲۸ مرداد که ملت ایران با نهایت شهامت دکان عوامفریبان را بر سر آنان کوبید و بدنیا صریحاً اعلام کرد که با جان و دل شخص اعلیحضرت همایونی شاهنشاه محمد رضا شاه پهلوی را برهبری خود برگزیده است از این روز ملت یکدل و یک زبان بدنبال این قهرمان در راه سعادت و آبادی ایران براه افتاد (صحیح است)
آینده با قیافه خندانی از دور جلوه گر شد و وضع داخلی روشن نگردید ـ لانههای فساد و خیانت یکی پس از دیگری و بران گشت معرکههای سیاسی که هر روز عدهای را به مهلکه مافکند بر چیده شد تحریکات دولتها در دانشگاه خاتمه یافت مرمت راههای کشور همچنین تعمیر و تکمیل و توسعه راه آهن ایران شروع شد ـ دبستانها و دبیرستانهای بسیاری ایجاد گردید و مبارزه با بی سوادی با یک روش متین و مؤثری تعقیب شد و در کلیه مدارس انضباط جانشین هرج و مرج گردید ـ مقررات و تشکیلات بیمههای اجتماعی بکار گران زندگی آسودهای را نوید داد مبارزه با تریاک که عدهای حتی تصور آنرا هم نمیکردند با موفقیت جریان یافت و اثرات فوق العاده آن از هم اکنون محسوس است مبارزه با مالاریا و امراض مقاربتی و سل و سایر بیماریها سطح بهداشت کشور را بمیزان جالبی بالا برد.
دستگاه شهربانی افسرای جوانی را تربیت کرده است که با ادب و حسن سلوک انصافاً در نهایت دقت و صمیمیت وظیفه خود را انجام میدهند تعلیمات نظامی و پیشرفتهای فنی و انضباط ارتش مورد تصدیق و تحسین کارشناسان فن قرار گرفته است و اگر بخواهم فهرست کارها و موفقیتهائی که بعد از ۲۸ مرداد در شئون مختلف تحقق یافته است بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ شود ولی از همه مهمتر موفقیتهای بی سابق ای است که در سیاست خارجی به تدبیر شخصی و رهبری شخص اول مملکت عاید کشور گشته است البته هنوز کارهای شدنی بسیار است و باید اقرار کرد که با مرض بدگوئی و روح بدبینی که پس از جنگ و بخصوص در دوره هوچیگری و پس از آنهم در اثر تحریکات مطرودین در این کشور سرایت و رسوخ کرده است انجام کارها هزار بار مشکلتر شده است و افراد نه فقط در کارهای دولتی بلکه در مشاغل آزاد هم باید از هر طرف مواظب خود باشند که آماج تهمت مغرضین و بد اندیشان قرار نگیرند حتی اگر کسی با پول و ثروت خود کار خبری هم انجام دهد باز از کید مکاران در امان نخواهد بود فعلا بیشتر در این موضوع توضیحی نمیدهم بهر صورت این طرز فکر خطرناک که ریشه آن از جائی که بنفع مردم باشد آب نمیخورد و جدیت دارد که برای هر کار و هر فکر و هر اقدام توضیح نا پسندی بتراشند سرعت اصلاحات را میکاهد و ابتکار را فلج میسازد و قسمتی از فکر و وقت مسئولین را صرف دفاع از خود میکند
بنظر من مبارزه با این طرز فکر وقت و حوصله و از خود گذشتگی زیادی میخواهد باید هر کس ایرادی بنظرش میرسد خیرخواهانه حتی عیب جویانه ولی روشن و بی پرده بگوید تا رسیدگی شود و از کلی گفتن و همه را آلودن کردن بنظر من بزرگترین گناه است باید پرهیز کرد.
دولت حاضر باید عاجلا ترتیبی اتخاذ نماید تا زندگی کارمندانی که از صبح تا شام با مردم مختلف تماس دارند و اساس سر رضا یا نارضائی افراد در این تماسها میباشد از هر لحاظ تأمین گردد. یعنی بآنها تفهیم گردد که از لحاظ معنوی تأمین دارند و بمیل این و آن ویلان و سرگردان نخواهند شد و ترفیع تنزیل و مقامشان بدون هیچ تبعیض و فقط مربوط بفعالیت و لیاقت و صداقتشان خواهد بود.
بعلاوه از لحاظ مادی هم باید زندگی کارمندان و خانواده اش را هر چه زودتر تأمین احتیاجات معقول کارمند و خانواده او بداند و همانطور که در دوره هجدهم نیز از پشت همین تریبون عرض کردم باز هم تکرار میکنم.
سیر کردن شکم کارمند مؤثرترین طریقه مبارزه با فساد است با گرسنگی قوت پرهیز نماند (صحیح است، احسنت)
نایب رییس- آقای دکتر پیرنیا.
دکتر پیر نیا ـ بنده برای نطق قبل از دستور اسم ننوشته بودم فقط بک قسمت از بیانات همکار محترم جناب آقای دکتر افشار بنده را وادار کرد که برای عرض مختصری مزاحم شوم و آن مربوط است باینکه ایشان ادوار دوره مشروطیت را با دوار مختلفی تقسیم فرمودند و وضع ادوار و خدماتی که در این دوره شده بیان فرمودند که البته قسمتی از آن نظرها مورد اتفاق همه ماست بخصوص ترقیاتی که در دوره اعلیحضرت رضا شاه فقید انجام شده (صحیح است)
ولی یک قسمتی که فرمودند راجع به ادوار اولیه مشروطیت و مجلس شورای ملی و آنهائی که ر صدر مشروطیت و اوائل بر سرکار بودند و فرمودند که جز حرف تحویل مردم ندادند در صورتی که آقایان استحضار دارند که آن حکومت را و آن مجالسی که بر سر کار بودند یکی از بهترین و مشعش ترین ادوار مشروطیت ایران بود (صحیح است) آقایان استحضار دارند استقرار حکومت مشروطه و قوام مجلس شورای ملی، حاکمیت مجلس شورای ملی که اساس رفاه و سعادت مردم ایران است نتیجه کوششهائی بود که آن دولتها و آن و آن نمایندگان مجلس کردند (صحیح است) و فعالیتهای شدید مجلس شورای ملی و حکومتهای آن زمان برای دفاع از حقوق ایران در مقابل نفوذ روس و انگلیس و در مقابل تجاوزات روس و انگلیس یکی از بهترین و مشعشع ترین و عالیترین فصولی تاریخ ایران است که باید گفته شود (صحیح است) سومین قسمتی که در آن دوره انجام شده است همان قوانین جدیدی است که هنوز حاکم در زندگی ما هستند و این ادارات جدید و قوانین جدید (حشمتی ـ قانون اساسی) بر قرار کردن قانون اساسی و متمم قانون اساسی و قانون مدنی تمام اینها خدماتی بود که دولتها و مجالس آن زمان انجام دادهاند و بنده میخواستم این موضوع را بعرض آقایان نمایندگان محترم برسانم (صحیح است)
دکتر افشار ـ طبق ماده ۸۲ بنده اجازه میخواهم.
نایب رئیس ـ در بیانات آقا که تحریفی نشده.
دکتر حسن افشار ـ تحریف شده که باید توضیحی بدهم سوء تفاهمی شده.
نایب رئیس ـ بفرمائید.
دکتر حسن افشار ـ بنده خوشوقتم که همکار عزیز من جناب آقای دکتر پیر نیا این مطلب را فرمودند که اگر این اشتباه برای سایرین هم پیش آمده است بنده توضیح عرض کنم بنده تقسیم بندی که در ادوار مشروطیت ایران کردم همانطور که عرض کردم بطور کلی بود بنده بهیچوجه خدماتی که در صدر مشروطیت رجال این مملکت برای برقراری آزادی در این مملکت کردهاند بهیچوجه تخطئه نکردم (صحیح است) فقط نحوه عملی که منجر شد برژیم جدید بنده توضیح دادم اگر بنده توضیحی دادم وضع مملکت بود در روز هائی که فقط و فقط هوچیگری و اتهام و تهمت در این مملکت رواج داشت و مردم قیام کردند و همانطور که دیدید آن اساس را بر هم ریختند و اگر آقایان موافق بودند قطعاً چنین کاری را نمیکردند بنده این توضیح را اضافه کردم که برای کسی ابهامی باقی نماند (صحیح است)
۴- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون نظام راجع بمقررات انضباطی دانشجویان دانشکده افسری و دانش آموزان آموزشگاههای دون افسری
نایب رئیس ـ وارد دستور میشوم شور اول لایحه راجع بدانشجویان و دانش آموزان دانشکده افسری مطرح است کلیات تمام شده است برای برورود در مواد گفته شده بود فعلا ماده اول مطرح است قرائت میشود
(بشرح زیر قرائت شد)
کمیسیون نظام در جلسه ۲۰ دی ماه ۳۵ لایحه شماره ۳۱۸۶۸ /۱۱۴۳۶ دولت راجعت بدانشجویان و دانش آموزان دانشکدههای نظامی و آموزشگاههای نظامی ارسال از مجلس سنا را با حضور تیمسار سر لشگر وثوق وزیر جنگ مطرح و پس از مذاکرات لازم مواد مصوب مجلس سنا را عیناً تصویب و اینک گزارش آنرا تقدیم میدارد.
ماده ۱- دانشجویان داوطلب دانشکده افسری و همچنین داوطلبان آموزشگاههای مختلفه دون افسری ارتش در صورتی که در جریان دوره تحصیلی بیکی از علل زیر از دانشکده و یا از آموزشگاه اخراج شوند مدت تحصیل در دانشکده و آموزشگاهها جزءخدمت زیر پرچم آنان محسوب نخواهد شد.
۱- عدم انضباط ۲- فساد اخلاق. ۳- عدم صلاحیت .۴- معافیت بر حسب تقاضای شخصی.
تبصره ۱- اخراج دانشجویان دانشکده افسری باید بموجب گواهی شورای دانشکده و فرمانده دانشکده و با تصویب ستاد ارتش انجام پذیرد.
تبصره ۲- اخراج دانش آموزان آموزشگاههای دون افسری باید طبق گواهی کمیسیون مخصوص و فرمانده قسمت مستقل و با تصویب ستاد ارتش انجام پذیرد.
تبصره ۳- چنانچه بین دانشجویان (و یا سربازان وظیفه دیپلمه ـ لیسانسیه ـ دکتر که برای نیل بمقام افسری بقسمتها اعزام میشوند) اشخاصی یافت شوند که در طی مدت تحصیلی و یا خدمت در قسمتهای عدم شایستگی آنها برای نیل بمقام افسری مشهود و در شورای مقرره در تبصره یک تثبیت گردد بایستی دو سال خدمت زیر پرچم با احتساب مدت خدمت قبلی مانند افراد انجام دهند.
نایب رئیس ـ آقای صفاری نسبت باین موضوع فرمایشی دارید.
صفاری ـ خیر سؤالی است از وزارت بازرگانی راجع بچای شمال که تقدیم میکنم.
نایب رئیس ـ بجریان گذارده میشود آقای عمیدی نوری مخالف هستید بفرمائید.
چند نفر از نمایندگان ـ نماینده دولت حضور ندارد.
نایب رئیس ـ چرا نماینده دولت آقای ناصر ذوالفقاری هستند.
عمیدی نوری ـ بنده معتقدم که این لایحه خوبی است و از نظر دیسیپلین نظام ما و دانشکده افسری و دانشجویان لازم بود که این نظر عمل بوشد و آن وضعی که در گذشته پیش آمد دیگر واقع نشود فقط بحث من در اینجا راجع بدو نکته بود که در ماده اول خواستم تذکر بدهم یکی از اینکه رسیدگی بوضع آنها تفکیک شده نسبت بدانشجویان دانشکده افسری و دانش آموزان آموزشگاههای افسری دو مرحله برای رسیدگی بعمل آنها قائل شدهاند برای دانشجویان دانشکده افسری شورای دانشکده است که صلاحیت دارد که رسیدگی بکند و ببیند که عمل این دانشجو با یکی از شقوقی که برای اخراج قائل شدهاند منطبق هست یا خیر این بسیار صحیح است و شرطش همین خیر از بسیار صحیح است و شرطش همین است اما برای دانشجویان آموزشگاههای دون افسری اینجا فقط نوشته شده است که طبق گواهی کمیسیون مخصوص یعنی چه از کی تشکیل میشود و کی خواد بود در این ماده این ابهام را میبینم ذکر کمیسیون مخصوص نشان نمیدهد که منظور چیست در حالیکه این یک رسیدگی تربیت است یک رسیدگی پرورشی است اگر رسیدگی بکار این عده دانش آموز در صلاحیت هما شورای دانشکده بود بهتر بود برای اینکه اولا یک شورای شناخته شدهای است از عده افسران عالی مقامی که کارشان تعلیم و پرورشی است و میتوانند این انحرافهای تحصیلی را تشخیص بدهند کجایش انحراف حاصل شده است و مقامش هم معلوم است که شورای دانشکده است اما از این کمیسیون مخصوصی منظور چیست آیا یک کمیسیونی است که برای هر دانشجوی دون افسری که بخواهد اخراج بشود باید تشکیل بشود؟ یا کمیسیون دائمی است و کی باید تشکیل بدهد؟ بنده این ابهام را در ماده اول میبینم این تفکر کی که بدون جهت قائل شدهاند نفهمیدم از چه جهت است اگر این صلاحیت را برای آن شورای دانشکده و فرمانده دانشکده میگذاشتند هم مرجعش معلوم بود و هم روشن بود اما حالا که تفکیکی که بدون جهت قائل شدهاند نفهمیدم از چه جهت است اگر این صلاحیت را برای آن شورای دانشکده و فرمانده دانشکده میگذاشتند هم مرجعش معلوم بود و هم روشن بود اما حالا که تفکیک شده است و یک کمیسیون مخصوصی است و این کمیسیون مخصوص نوشته نشده است که از چه اشخاصی تشکیل میشود و کی آن را تعیین میکند از این جهت این ماده ابهام دارد و باید ابهامش رفع بشود بحث دیگر این است که چهار مورد در این ماده قائل شدهاند برای اخراج یکی عدم انضباط یکی فساد اخلاق و یکی عدم صلاحیت و چهارمی معافیت بموجب تقاضای شخصی بنظر من این قدر و وزنش هم آهنگ هم سنخ با آن سه نوع دیگر نیست یعنی کسی که عدم صلاحیت پیدا کرد یا فساد اخلاقش محرز شد این یک امریست مسلم که باید اخراج بشود و تنبیه انضباطی بشود اما معافیت بموجب تقاضای شخصی را بنده خیال میکنم یک امریست مبنی بر یک عمل خاص که برای آن دانش آموز پیش میآید و خود دانشکده قبول میکند آن عمل را که تصدیق میکند و معافش میکند یعنی یک امری است که حکایت از سوء نیت یا فساد یا عدم تربیت نمیکند یک امر حادثی است ممکن است در دستش یا پایش عیبی پیدا شده باشد مریض باشد که نتواند خدمت را انجام بدهد به این جهت و دلایل دانشکده میشود این یک همچون علتی نیست که هم عرض یا فساد اخلاق یا عدم صلاحیت باشد که ما بگوئیم این گونه اشخاص هم مشمول یک چنین جریمهای بشوند این دو نکته بود که در ماده اول بنظر بنده رسیدن از نقطه نظر اصلاحی اگر نظر آقایان موافق باشد اصلاح بشود والا بسیار لایحه خوبی است و بسیار خوب هم تنظیم شده فقط بنظر بنده اصلاح آن دو نکته لازم بود که عرض کردم (صحیح است)
نایب رئیس ـ آقای طباطبائی قمی موافقید؟
طباطبائی قمی ـ بله
نایب رئیس ـ بفرمائید.
طباطبائی قمی ـ اصلا ما ببینیم که وضع این قانون از چه لحاظ است همه چیز تقلبی شده و ملزم شده است به اینکه یک چننی قانونی بیاورد جریان دانشکده افسری و مدارس دگیر دون دانشکده یک مزایای خاصی دارد که در نظام وظیفه در صف و در ارتش این مزایا نیست یک اشخاصی هستند میابند به نام دانشکده افسری و بنام این مدارس دون دانشکده افسری و بنام این مدارس دون دانشکده افسری داوطلب تحصیل میشوند و در آنجا میمانند و از مزایای آن استفاده میکنند و زحمت و رنج و تعب صنف نظام را ندارند موقعی که دو سال گذشت ممکن است این آدم تظاهر بفساد اخلاق بکند برای اینکه برود بیرون و مشمول نظام وظیفه هم بوشد و بگوید که من خدمت زیر پرچم را
آنجا دادهام در وزارت جنگ بر خورد برا این قضیه کدرند و لذا یک همچو قانونی آوردهاند و توجه باین قضیه شده و اینکار نظیر پیدا کرده است باینکه یک موجباتی پیدا شده است برای اینکه استعفا داده بعد از اینکه استعفاء داد خلاص بشود از نظام وظیفه و اگر این مجازات را قائل نشوند تبعیض میشود بن عدهای که رفتهاند و در نظام وظیفه خدمت کردهاند و آن کسی که رفته است و این مزایا را دیده است از این جهت نباید ما راه باز کنیم و برای فساد اخلاق و برای عدم انضباط آنها عدم انضباط موقتی ایجاد میکنند شورای دانشکده هم مینشیند میگوید چون اینکار را کرده است باید از نظام وظیفه خارج شود ولی بموجب آن قانون باید برود خدمت وظیفه خودش را انجام بدهد و اگر این مجازات نباشد نتیجه اش این است که فایده برده و استفاده کرده است متأسفانه ما اخلاقمان منحط شده است بد شدهایم و تمام طرق فرار از وظیفه را میرویم پیدا میکنیم وزارت جنگ از نظر اینکه این طریقه را از بین ببرد و کسی نتواند این عمل را بکند و بدون جهت خودش را بفساد اخلاقی بزند یا استعفا بدهد و باین جهت از نظام وظیفه معاف شود، این قانون را پیشنهاد کرده است و این قانون خیلی خوب قانونی است و نباید راه باز کرد که مردم فرار بکنند از خدمت نظام وظیفه.
نایب رئیس ـ آقای خرازی (خرازی بنده موافقم) مخالفی نیست؟
دکتر دادفر ـ بنده عرضی دارم.
نایب رئیس ـ بفرمائید.
دکتر دادفر ـ بیانات که جناب آقای طباطبائی فرمودند بنظر بنده شأن نزول این لایحه نبود برای اینکه در اینجا دانشجویانی که بعنوان وظیفه میآیند در دانشکده افسری مطرح نبود این نجا موضوع کشانی مطرح بود که بدانشکده افسری میآیند براین که افتخار نیل بمقام افسری را داشته باشند حالا چنانچه این آقا که حداقل تحصیلاتش باید دیپلم باشد رفت در دانشکده افسری و در آنجا معلوم شد اخلاقش فاسد است و خواستند او را اخراج بکنند و اجباراً از دستش خلاص بشوند اگر بدانشکده هم نرود برای انجام وظیفه باز باید او را ببرند بدانشکده افسری و این قانون شامل افراد وظیفه که شامل افراد داوطلب است بنابراین این فرض جنابعالی مصداق پیدا نمیکند چون آنرا اگر نظام وظیفه نمیبرد بدانشکده افسری ایراد جنابعالی وارد بود در صورتی که این فرد خودش داوطلب بوده است بنده ایرادی که باین ماده دارم اینست که از مفهوم مخالف ماده اینطور استنباط میشود که خدمت زیر پرچم یکنوع مجازاتی است که اگر شخص مدتی ماند و بعد اخراج شد برود این کار را بکند مثل اینکه برود بزندان در صورتی که بنده معتقدم که خدمت نظام یکی از بهترین ادوار زندگی هر فردی است و از خدماتیست که اگر چه شاق است ولی افتخار است برای هر فرد و این ماده را نباید ما طوری تنظیم کنیم که کسی که اخلاقش فاسد است کسی که انضباط ندارد کسی را که شورای دانشکده اخراج کرده است این باید برود حتماُ خدمتش را انجام بدهد چون این یک مجازاتی است با این وضعیت این ماده اثر سوءدارد و اگر اثر سوءهم نداشته باشد شأن مقنن نیست که این را در مجلس تصویب کند بنده تصور میکنم که منظور نهائی وزارت جنگ از تصویب این لایحه همان تبصرههای ۱ و۲ و۳ بوده است بنده معتقدم که موافقت بفرمائید که نوشته شود این خدمت، خدمت زیر پرچم محسوب نخواهد شد و این منظور ما عبارتی درست شود یا اینکه بجای زیر پرچم مجازات دیگری قائل بشوند یعنی یک نفر که رفت دانشکده افسری و انضباط نداشت صلاحیت نداشت مجازات انضباطی دیگر برایش قائل شوند. .
خرازی ـ اجازه میفرمائید
نایب رئیس ـ آقای خرازی اجازه میفرمائید که آقا مخبر اول صحبت کنند بعد جنابعالی
خرازی ـ بفرمایند
فولادوند ـ (مخبر کمیسیون نظام)ـ عرض میشود که پریروز در خارج از جلسه یک بحثی بنده با یکی از آقایان نمایندگان محترم که مخالفت با لایحه داشتند کردم بحث را بطور خصوصی انجام دادیم ایشان روشن شدند و تصدیق فرمودند معلوم شد اول از جریان اساسی لایحه بی اطلاع بودهاند و بالنتیجه این اشتباه و سوء تفاهم بر ایشان پیدا شده است فعلا خواستم این موضوع را در خدمت آقایان نمایندگان محترم عرض کنم که دانشکده افسری که این سه سال را برای دانشجو قرار داده است او را در این مدت فقط دانشجو میشناسد هنوز نظامی نیست هنوز تعلیمات افسری ندیده است آدمی که بطور نظری و تئوری یک اصولی و فنونی و یک دروسی را فر مگیرد مثل ریاضی مثل تاریخ مثل زبان مثل جبر و هندسه بعداُ وقتی اینها را تمام کرد و قبول شد برود تازه فنون افسری را در دانشگاه نظامی میآموزد یعنی این آقای هرس کشی هست فقط یک دانشجوئی است که یک اونیفورم میپوشد. هنوز شأن نظامی برای او حاصل نشده است یعنی داوطلب افسری نیست داوطلب دانشجوئی است منتهی در دانشکده افسری یک تعلیمات مقدماتی باین اشخاص داده میشود که جنبه نظامی ندارد و ایشان ممکن است آخر سال رفوزه بشود و در بیرون جای دیگری از معلوماتش استفاده بکند برای اینکه معلوماتش مقدماتی است و بدرد هر چیزی میخورد و منجمله افسری است که جنبه ریاضیات و زبان او را قوی تر کردهاند چون افسر بیشتر با ریاضی سرو کار دارد این است که این دانشجو ممکن است بعلت سوء رفتار یا بعلت دیگری یا بعلت استعفای شخصی برود و از دانشکده خارج شود این آقایان را نه تنها تنبیهشان نمیکنند بلکه میگویند انجام خدمت سربازی برای آقایان واجب و لازم است یعنی خدمت سربازی را که هر کسی در خارج انجام میدهد آقایان هم اگر تشریف بردند بیرون افتخار خدمت سربازی باز محروم نباشند نه اینکه گفته شود آقایان را تنبیه میکنند بروند بیرون این یک مفهوم مخالفی است که سوءتعبیر است حق هم دارند آقایان که نگران باشند از نقطه نظر اصولی یک اشتباهی میکنند ولی همانطور که عرض کردم این اشتباه برای آقایان از آنجا است که فکر میکنند این دانشجویان افسرند نخیر قربان اینها یک لباس نظامی دارند و بعد افسر میشوند فقط وقتی تعلیمات نظامی و افسری در دانشگاه نظام فرا گرفتند میروند بیرون و افسر میشوند خواستم این توضیح را عرض کنم.
رئیس ـ آقای خرازی.
خرازی ـ بنده وقتم را به آقای تیمور تاش دادم.
تیمور تاش ـ بنظر بنده توضیحی که آقا فولادوند فرمودند یک قدری زاید بر اصل است برای اینکه اینجا نوشته است داوطلبان دانشکده افسری اما یک موضوعی که قابل ملاحظه است این است که کسانی که داوطلب افسری میشوند یک مزایائی خواهند داشت من جمله اینکه از خدمت نظام وظیفه معاف مباشند و در حین اینکه مشغول فرا گرفتند فنون افسری هستند از خدمت زیر پرچم معاف میباشند و در حین اینکه مشغول فرا گرفتن فنون افسری هستند از خدمت زیر پرچم معاف خواهند شد اما از طرف دیگر قدر مسلم این است که این یک دینی است که بر عهده فرد فرد ایرانیان خود بنده با وجود اینکه دانشکده افسری فرانسه را تمام کردم من حیث سرباز هم در ایران خدمت کردم و خیلی هم افتخار میکنم و مباهات میکنم این منظور تنبیه نیست منظور این است که یک مزیتی که قائل شدهاند برای کسانی که میخواند دانشکده افسری را نبینند و یکی از دلایل از آن مزیت بر کنار شدهاند آن چیزی که قانون بر عهده شان گذاشته است آنرا باید انجام بدهند پس این جنبه تنبیه ندارد و آقایان اشتباه نکنید، یک حقی است که در مقابل آن مزیتی قائل شده بودهاند چون آن مزیت از بین رفته بخودی خود حق بجای خودش بر میگردد این است که میخواستم توجه آقایان محترم را جلب کنم که اشتباه نشود این تنبیه نهیست این معنیش نیست که وقتی که شما از دانشکده افسری اخراج شدید بعنوان تنبیه برود نظام وظیفه، نظام وظیفه جزء حقوق مسلم و جزءدیونی است که بر عهده فرد فرد ما هست وقتی از آن لحاظ محروم شدید این باقی میماند اما من یک سؤالی از وزارت جنگ دارم اگر منظور این است که شما ناگزیرید از قانون نظام وظیفه یک مادهای بگذرانید یا بگنجانید که کسانی که باین دلیل باین دلیلی فرض کنید فساد اخلاق داشتند اینها از خدمت زیر پرچم معاف خواهند بود این طور نیست اینها قطعاَ باید بروند انجام تربیت بشوند اما یک نکتهای که بنده میخواهم عرض کنم این است عدم انضباط صد در صد صحیح و فساد اخلاق هم همینطور که افسر باید خودش نمونه و سرمشق اخلاق باشد این عدم صلاحیت را من نفهمیدم عدم صلاحیت یک موضوعی بسیار بسیار کشداری است در چه صورتی عدم صلاحیت دارد؟ در چه صورتی این عدم صلاحیت را به فردی اطلاق میکنید و در چه صورتی اطلاق نمیفرمائید بنده خواستم تقاضا کنم که یک توضیح مختصری در این مورد بفرمائید که منظور از صلاحیت چیست اما آنچه مربوط بشماست آن کمیسیونی که باید رسیدگی کند بعدم صلاحیت امیدوارم که یک قدری عمیق تر و دقیق تر و باصطلاح عادلانه تر و منصفانه تر باشد اگر راجع باین عدم صلاحیت یک توضیحی بفرمائید خیلی متشکر میشوم
نایب رئیس ـ آقای دکتر بینا موافقید یا مخالفید؟ دکتر بینا ـ بنده یک توضیح مختصری دارم بفرمائید.
دکتر بینا ـ فرمایشات جناب آقای تیمور تاش باندازه کافی مطلب را روشن نمود که این واقعاُ تنبیه نیست و یک دین است که افراد ملت ایران باین کشور دارند که باید دو سال خدمت زیر پرچم را انجام بدهند یک سال دو سال سه سال هر قدر قانون معین کرده است ولی بنده میخواهم توجه آقای مخبر را باین موضوع جلب نمایم که افسران مملکت ما از دانشکده افسری بیرون میآیند و دانشکده افسری است که برای ما افسر درست میکند و آیقای سرلفشگر باید توضیح بدهند که دانشکده افسری برای ما افسر درست میکند اگر بدانشگاه جنگ هم میروند برای فرا گرفتن فنون تخصصی است والا دانشکده افسری است که کادر افسران ما را تربیت میکند.
نایب رئیس ـ پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده است قرائت میشود
(بشرح زیر قرائت شد)
در ماده ۱ پیشنهاد کفایت مذاکرات دارم.
خرازی
نایب رئیس ـ آقای خرازی.
خرازی ـ مخالفی نیست که بنده توضیح بدهم
نایب رئیس ـ چون مخالفی نیست پیشنهادات در ماده اول قرائت میشود و تذکر داده میشود که چون شور اول لایحه است ممکن است ایرادات و انتقاداتی که هست در ضمن پیشنهاد بفرمایند
(پیشنهاد آقای عمیدی نوری در ماده ۱ بشرح زیر خوانده شد)
پیشنهاد مینماید که در ماده ۱ اصلاحات زیر بعمل آید
۱- در سطر پنج جمله معافیت بر حسبت تقاضای شخصی حذف گردد.
۲- در تبصره ۲ ‹‹ کمیسیون مخصوص›› مبهم است معلوم نیست از چه کسانی تشکیل میشود باید با همان شورای دانشکده باشد و یا افراد کمیسیون مخصوص معلوم شود از چه کسانی است عمیدی نوری.
نایب رئیس ـ این پیشنهاد بکمیسیون ارجاع میشود ماده دوم مطرح است که قرائت میشود
(بشرح زیر قرائت شد)
ماده ۲- مقررات قوانین مربوط در آن قسمت که با مقررات این قانون مغایرت داشته باشد ملغی است. وزارت جنگ مأمور اجرای این قانون است.
نایب رئیس ـ مخالفی نیست. گزارش با پیشنهادات برای شور دوم بکمیسیون ارجاع میشود
۵- شور اول گزارش کمیسیون دادگستری راجع باصلاح ماده ۴۳ قانون مجازات مرتکبین قاچاق
نایب رئیس ـ لایحه دیگری مطرح است شور دوم لایحه اصلاح ماده ۴۳ قانون مجازات مرتکبین قاچاق مطرح است ماده اول قرائت میشود.
(بشرح زیر قرائت شد)
ماده ۱- ماده ۴۳ قانون مجازات مرتکبین قاچاق اصلاحی اسفند ماه ۱۳۱۵ بطریقی ذیل اصلاح میگردد
ماده ۴۳- وارد و خارج کردن اسلحه ناریه و مهمات جنگی و فشنگ و مواد محترقه و اسلحه شکاری و اسلحه سرد جنگی ممنوع است مگر با اجازه دولت ـ ساختن و حمل و نقل و اشتغال بکسب و خرید و فروش و تعمیر و نگاهداری و کلیه امور مربوط بهر نوع اسلحه ناریه و مهمات جنگی و فشنگ و مواد محترقه باروت و اسلحه شکاری (استثنای تفنگهای سر پر شکاری قدیم) و اسلحه سرد جنگی ممنوع است مگر با اجازه قبلی وزارت جنگ متخلفین از مقررات فوق به دو ماه تا دو سال حبس تأدیبی یا به سیصد تا ده هزار ریال جزای نقدی یا بهر دو مجازات محکوم میشوند.
۶- اعلام تصویب صورت مجلس
نایب رئیس ـ چون عده کافی است تصویب صورت مجلس اعلام میشود
۷- بقیه مذاکره و تصویب گزارش کمیسیون دادگستری راجع باصلاح ماده ۴۳ قانون مجازات مرتکبین قاچاق
نایب رئیس ـ مخالفی نیست نسبت باین ماده چون شور دوم است اعلام رأی میشود بماده اول این قانون رأی گرفته میشود آقایانی که نسبت بماده اول موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده دوم خوانده میشود
(بشرح زیر قرائت شد)
ماده ۲- وزارت دادگستری وزارت جنگ ـ وزارت کشور ـ وزارت دارائی مأمور اجرای این قانون میباشند.
نایب رئیس ـ نسبت بماده دوم اخذ رأی میشود آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد کلیات آخر مطرح است مخالفی نیست؟ اظهاری نشد) چون برای مذاکره در اطراف کلیات آخر کسی اجازه نخواسته است بمجموع مواد رأی گرفته میشود آقایانی که نسبت مجموع مواد موافقند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد. چون در مجلس سنا هم تصویب شده بدولت ابلاغ میشود.
۸- تعیین موقع جلسه بعد ـ ختم جلسه
نایب رئیس ـ جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز یکشنبه ساعت ۹ صبح
(مجلس ۲۵ دقیقه پیش از ظهر ختم شد)
نایب رئیس مجلس شورای ملی ـ عماد تربتی