مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ شهریور ۱۳۳۳ نشست ۴۱
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۸
جلسه: ۴۱
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۲۳ شهریور ماه ۱۳۳۳.
فهرست مطالب:
۱) تصویب صورت مجلس جلسات ۱۱ و ۱۴ شهریور.
۲) اخطار نظامنامه آقای دکتر شاهکار طبق ماده ۱۶۶ و تعیین روزهای یکشنبه جهت طرح سؤالات.
۳) بیانات قبل از دستور آقایان: مشایخی، رضایی، عمیدی نوری و عاملی.
۴) گزارش آقای وزیر جنگ راجع به علت و جریان دستگیری عدهای از افسران.
۵) تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای نقابت.
۶) بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون فرهنگ راجع به ترمیم حقوق معلمین.
۷) تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه.
مجلس یک ساعت و سی و پنج دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱- تصویب صورت مجلس جلسات ۱۱ و ۱۴ شهریور
رئیس - صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود (به شرح زیر قرائت شد):
غایبین با اجازه، آقایان: باقر بوشهری، حشمتی، شفیعی، سالار بهزادی، جلیلی، هدی، بیات ماکو، قوامی، خاکباز، امید سالار، سلطانالعلما، مسعودی، معینزاده، عبدالرحمن فرامرزی، نصیری، اخوان، پناهی، کریمی، حمیدیه، ابراهیمی.
غائبین بیاجازه، آقایان: اریه، تربتی، غضنفری، کدیور، مهندس اردبیلی، دکتر عدل.
دیرآمدگان با اجازه، آقایان: احمد صفایی ۱۵ دقیقه، یارافشار ۳۰ دقیقه، مهندس شاهرخشاهی ۳۰ دقیقه، داراب یک ساعت.
رئیس - اعتراضی نسبت به صورت مجلس نیست؟ آقای تیمورتاش.
تیمورتاش - بنده نسبت به صورت جلسه عرضی داشتم.
رئیس - بفرمایید.
تیمورتاش - در دو سه جلسه قبل که بنده صحبت میکردم کلمات بینالاثنین بین بنده و آقای داراب رد و بدل شد که در خارج این طور منعکس شده است که گویا خدای نکرده قصد اهانتی بوده است در صورتی که به هیچ وجه چنین نبوده است و بنده ارادت کیش ایشان هستم و امیدوارم که ایشان هم به بنده بیشتر لطف داشته باشند.
رئیس - اصلاح میشود. آقای پورسرتیپ
پورسرتیپ - آقای غضنفری به مرخصی رفتهاند و کسالتی هم داشتند.
رئیس - اصلاح میشود، آقای داراب.
داراب - بنده از این پیش آمد جلسه گذشته بسیار متأسفم و هیچ وقت تربیت خانوادگی من اجازه نمیداد که این نوع پیشآمد برای من کرده باشد بنابراین از ایشان معذرت میخواهم و از آقایان نمایندگان محترم هم معذرت میخواهم (احسنت).
رئیس - آقای عبدالصاحب صفایی.
عبدالصاحب صفایی - در خطاب به آقای دکتر جزایری یک کلمهای نوشته شده است که بنده عرض نکردم خواهش میکنم تصحیح شود.
رئیس - اصلاح میشود دیگر نظری نسبت به صورت مجلس نیست؟ آقای ارباب.
ارباب - بنده سؤالی دارم از آقای وزیر اقتصاد ملی راجع به صورت مجلس، عرضی ندارم.
رئیس - آقای دکتر شاهکار.
دکتر شاهکار - بنده یک اخطار نظامنامهای دارم طبق ماده ۱۶۶.
رئیس - وارد دستور که شدیم اخطار کنید دیگر نظری نسبت به صورت مجلس نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس جلسه گذشته تصویب شد در دستور وارد میشویم (جمعی از نمایندگان: قبل از دستور) (پیراسته - آقای رئیس ما ساعت ۵ صبح آمدیم استدعا میکنم توجهی بفرمایید) قبل از دستور سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند (چند نفر از نمایندگان - دستور، دستور) حق سه نفری که در جلسه پیش اسم نوشته بودند محفوظ شد حالا هم آنها مقدمند بعد هم نوبت آقایان خواهد رسید.
پیراسته - پس نوبه ما را هم محفوظ بفرمایید برای جلسه بعد این را تأیید بفرمایید.
۲- اخطار نظامنامه آقای دکتر شاهکار طبق ماده ۱۶۶ و تعیین روزهای یکشنبه جهت طرح سؤالات
رئیس - آقای دکتر شاهکار شما اخطار نظامنامهای داشتید مقدم است بفرمایید.
دکتر شاهکار - عرض کنم مطابق ماده ۱۶۶ آییننامه دولت میبایستی در ظرف یک هفته به سؤال نمایندگان جواب بدهد در تاریخ ۴/ ۶ بنده یک سؤالی از دولت کردهام و هنوز جواب ندادهاند تقاضا میکنم که مقام محترم ریاست تذکر بفرمایید برای جواب حاضر شوند.
رئیس - درباره سؤال باید به اطلاع مجلس برسانم که آقایان وزرا همیشه برای جواب سؤال آقایان نمایندگان حاضرند اگر آقایان موافقت بکنند یک جلسه فوقالعاده را اختصاص بدهیم به سؤالات برای این که کارهای جاری مجلس نمیگذارد که سؤال در جلساتی که داریم به انجام برسد اگر آقایان موافقت بفرمایند یک روز شنبه یا چهارشنبه مخصوص سؤال باشد و آقایان وزرا هم حاضر بشوند و جواب سؤالات آقایان را بدهند (پورسرتیپ - روزهای شنبه) چون میگویند برای جواب حاضریم.
عبدالرحمن فرامرزی- یکشنبه.
رئیس- یکشنبه جلسه است (عبدالرحمن فرامرزی - باشد) بسته است به میل آقایان شنبه یا یکشنبه آقای قناتآبادی شما مطلبی داشتید.
قنات - بنده راجع به همین مطلب میخواستم عرضی کنم. رئیس - تا یکشنبه ممکن است کار دیگری نداشته باشیم (فرامرزی - یکشنبه خوب است) بسیار خوب پس به آقایان وزیران اطلاع داده میشود که برای جواب سؤالات آقایان حاضر شوند.
۳- بیانات قبل از دستور آقایان: مشایخی، رضایی، عمیدی نوری و عاملی
رئیس - آقای مشایخی.
مشایخی - بنده در جلسه قبل اسم نوشتم که قبل از دستور مطالبی را به عرض برسانم ولی چون موضوع مهمتری پیش آمده لذا از عرض مطالبی که داشتم صرفنظر و راجع به موضوع تازه مختصراً صحبت میکنم.
آقایان نمایندگان محترم همگی اعلامیه شماره ۸۲ فرمانداری نظامی تهران را که در دو روز قبل منتشر شد ملاحظه فرمودهاند.
این پیشآمدی که اخیراً کرده و طبق اعلامیه فرمانداری نظامی کشف شده است که شبکه جاسوسی در دستگاه انتظامی کشور وجود داشته و مدارک غیر قابل انکار و روشنی حاکی از خیانت عده از افسران به دست آمده باعث تأسف و تعجب است.
تأسف از این است که این قبیل افکار و عقاید نحیف مخالف مذهب و متباین با دین اسلام در یک مملکت اسلامی مانند ایران که اکثریت قریب به اتفاق آن متدین و متعصب در مذهب میباشند رواج پیدا میکند و باز هم بیشتر موجب تأسف است که این فکر را در دستگاه انتظامی مخصوصاً ارتش که باید تمام افراد آن مظهر میهنپرستی و شاهدوستی باشند سرایت دادهاند. تعجب از این است که دستگاه مجریه مملکتی چند ماه یک مرتبه از وجود یک شبکه اطلاع پیدا میکند و مدارکی به دست میآورد که هنوز یک عده از افراد فریب خورده در این گوشه و آن گوشه و همچنین در ادارات دولتی کمین کرده و بر علیه انتظامات و قدرت ملی مملکت اقدام میکنند.
البته این شبکهها و این سازمان مخفی و محرمانه که حالا یک یک کشف و منحل میشوند از بقایای همان سازمانی است که دولت سابق آنها را تقویت نموده (صحیح است) و تصور نمیکنم با مراقبتی که امروز میشود شبکه جدیداً بر شبکههای قبلی افزوده شود ولی با این همه اقدامات دولت برای از بین بردن کامل این فکر و این شبکهها کافی نیست ریشه کن کردن این فکر خطرناک که هم برخلاف مذهب و هم برخلاف نظم و امنیت کشور و هم به ضرر استقلال مملکت است با دستگیر کردن یک عده و زندانی کردن چند نفر از آنها در یک مدت محدود و آزاد کردن عده دیگر با گرفتن قول و قسم خوردن کافی نیست (صحیح است) و همین عفو و اغماضهاست که بیوطنها را جریتر میکند (صحیح است) و کسانی را که خود باید حافظ ناموس وطن باشند در وطنفروشی قویالقلبتر مینماید.
اگر کسانی که بر علیه حکومت ملی و بر علیه مقام سلطنت در سال ۱۳۳۲ اقدام نمودند به سختی مجازات میشدند و احیاناً چند نفر از آنها اعدام میشدند سیصد نفر از افسران دستگاه انتظامی یا عده بیشتری طبق شهرتی که دارد امروز در این توطئه داخل نمیشدند (صحیح است) هر قدر در مجازات بدکاران تخفیف داده شود و هر قدر نسبت به خائنین بیشتر عفو و اغماض شود تبهکاری و خیانت بیشتر خواهد شد اگر خیانتکار طبق قوانین موضوعه به حداکثر و اشد مجازات محکوم شد دیگران عبرت خواهند گرفت چه ضرر دارد ده نفر، صد نفر، هزار نفر از بین بروند تا بیست میلیون جمعیت ایرانی باقی بماند تعجب در این است که هنوز افراد وابسته به این حزب منفور در تمام مؤسسات دولتی وجود دارند و هنوز مصدر کارها هستند عده زیادی از اینها توسط مأمورین شهربانی و فرمانداری نظامی شناخته شدهاند و احیاناً چند روز هم توقیف بودهاند ولی فقط با دادن یک قولی یا خوردن یک قسمی که هرگز به آن وفا نخواهند نمود مجدداً به کارهای اولیه خود بازگشت کردهاند اینها باید تصفیه شوند باید دست اینها از کارهای اجتماعی کوتاه شود اینها مارهایی هستند که در آستین پرورش داده میشوند اینها حشراتی هستند که از غم بیحالتی افسردهاند به موقع اینها بر علیه ما و استقلال مملکت ما برخواهند خواست و آنها شما را تصفیه خواهند کرد. پری روز در یکی از روزنامههای شب خواندم که وزارت فرهنگ دوازده نفر از دبیرها درست یادم نیست یا آموزگارها را به مناسبت عدم صلاحیت از کار برکنار کرده است و حدس زدم ممکن است علت عدم صلاحیت آنها دارا بودن افکار منحرف چپی باشد اگر این طور باشد باید از آقای وزیر فرهنگ قدردانی کرد و باید ایشان را تقویت نمود که هر کس از این لحاظ ناصالح باشد دستش را بگیرد و از فرهنگ بیرون بیاندازد وزارتخانهها و مؤسسات دولتی دیگر هم باید به همین نحو عمل کنند نباید دشمن را در خانه نگاه داشت بنده معتقدم که اشخاصی که این نوع افکار را دنبال میکنند دو جور هستند یا کسانی هستند که زندگی آنها سخت است وسیله کامل برای زندگی ندارند این جور اشخاص را باید به دردشان رسید یا کسانی هستند که دارای زندگی مرفه هستند و به تناسب دیگران زندگی میکنند و باز هم در این قبیل توطئهها شرکت میکنند با اینها دیگر نباید هیچگونه ارفاق و چشمپوشی کرد سر این ناراحتها و این موریانههای اجتماعی را باید کوبید مطمئن باشید اگر یک عده محدودی را که کارگردان این کارند بگیرند و مجازات کنند این فتنه خواهد خوابید ایرانی و مسلمان کمونیست نمیشود ایرانی هیچ وقت بر علیه مملکت خود اقدام نمیکند ایرانی شاهپرست، ایرانی شش هزار سال است با فکر وطنخواهی و شاهدوستی نشو نمو میکند مخصوصاً ایرانیان امروز که فضایل و خصایص و ملت دوستی و نوعپروری اعلیحضرت همایون شاهنشاهی را به چشم خود میبینند اینها هیچ وقت بر علیه شاه و مملکت خود اقدام نخواهند کرد آنها که مرتکب خیانت میشوند و بر علیه شاه و مملکت و بر علیه قدرت ملی اقدام میکنند ایرانی نیستند اینها را باید برای همیشه از بین برد تا دیگر این قضایا تجدید و تکرار نشود بنده تأکید میکنم که دولت باید هر چه زودتر به اتهامات اشخاص دستگیر شده رسیدگی کند بدیهی است بیگناهان به فوریت باید آزاد شوند ولی کسانی که جرمشان محرز شد باید به حداکثر مجازات قانونی برسند و هر چه زودتر هم مجازات شوند بهتر است زیرا مجازات مجرم بلافاصله پس از احراز جرم اثر زیادی خواهد داشت. به هر حال از اقداماتی که دولت کرده و همچنین از آقای فرماندار نظامی که این شبکه جاسوسی را کشف کردهاند اظهار خوشوقتی میکنم و جناب آقای وزیر جنگ هم که بنده افتخار ارادت به ایشان را دارم چه در دوره ۱۵ و چه در این دوره با این دسته مبارزه کرده است و امیدوارم این آخرین مبارزه شما باشد و ریشه فساد را به کلی از ریشه قطع کنید (احسنت).
رئیس - آقای عمیدی نوری.
مشایخی - خیلی معذرت میخواهم بقیه وقتم را به آقای رضایی دادم یک چند دقیقه مانده اجازه بفرمایید ایشان صحبت کنند.
رئیس - آقای رضایی بفرمایید شما چهار دقیقه وقت دارید صحبت کنید.
رضایی - سحرگاهان سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ قوای روس و انگلیس برخلاف تمام مقررات و قوانین بینالمللی به کشور بلادفاع و بیطرف ما تاختند و به همراه این اقدام نظامی و حمله ناجوانمردانه نکبت و بدبختی برای ملت ایران به ارمغان آوردند. کسانی که در جوار خود نمیتوانستند وجود یک ایران آزاد و آباد را تحمل کنند به بهانههای پوچ و موهوم کشور ما را مورد تاخت و تاز سربازان خود قرار دادند و برای ما فقر و مسکنت و خرابی و خرابکاری به همراه آوردند.
یکی از آثار این حمله بیشرمانه تشکیل حزب توده و یا به عبارت بهتر حزب کمونیست در ایران میباشد. حزب توده به وجود آمد تا مسیر جنبش جمعی جوانان پاکدل و روشنفکر این مملکت را که ممکن بود برای رفع خرابیها مثمر ثمر واقع شود از مسیر صحیح خویش منحرف نماید (صحیح است) و با سوءاستفاده از این احساسات پاک و در پناه نام آزادی و آزادمنشی یوغ اسارت و بندگی کاخنشینان کرملین را بر گردن ملت ایران برای همیشه استوار نماید.
تنها مواقعی که حاصل سخنان ملیون کشور به سود سیاست پنهانی و مقصد نهایی کمونیزم بوده است ملیون ایران مورد تأیید حزب توده قرار گرفتهاند ولی در سایر مواقع حزب توده با کسانی که داعیه آزادگی داشتند بیکار برخواسته و از هیچ گونه اقدام و عملی بر علیه آنها فروگذار نکرده است.
کمونیزم در ایران به هیچ وجه خواهان بهبود وضع مردم و یا اصلاح اوضاع اجتماعی نبوده است بلکه همیشه با انجام اعمال تخریبی خواستار خرابی اوضاع اجتماعی و اقتصادی مردم بوده است تا بتوانند با استفاده از نارضایتیها و با حربههای آزادیخواهانه و اصلاحطلبانه مردم وطنپرست و آزادیخواه را فریفته و تودههای عوام را اغفال و به قیام بر علیه حکومت و رژیم موجود تشویق نمایند.
زمانی که ملت ایران یک دل و یک جهت برای ملی کردن صنعت نفت در تمام کشور قیام کرد حزب توده چون تحقق این امر را به زیان خود تشخیص داد با این آرمان ملی و خواسته ملت به پیکار برخاست و برای جلوگیری از تحقق آرزوی ملی لغو قرارداد ۱۹۳۳ را عنوان نمود ولی پس از شکست به لباس میهنپرستان ملبس گردید و خواستار خلع ید فوری و کامل از شرکت سابق شد.
تصور نشود که تعجیل آنها در خلع ید صرفاً به منظور تأمین حقوق ملت ایران بوده است بلکه آنها فکر میکردند که با تعطیل دستگاه نفت وضع اقتصادی خرابتر خواهد شد و آنها خواهند توانست از این خرابی اوضاع اقتصادی به نفع پیشرفت سیاست کمونیزم در ایران استفاده نمایند نقشه آنان صحیح بود و نتیجه حاصله را همه دیدند و حزب توده قبل از کابینه آقای قوامالسلطنه برای تشکیل جبههای به نام جبهه آزادی با کمک جمعی از مردم میهنپرست این مملکت سعی بسیار مبذول داشت برای آن که بتواند به بهانه تأمین آزادیهای فردی مانند آزادی بیان و قلم به اغتشاشاتی که به منظور تفرقه و تجزیه در اکثر نقاط کشور ایجاد نموده بود لباس حق به جانب بپوشاند و پس از شکست فرقه دموکرات آذربایجان و از بین رفتن حکومت پوشالی پیشهوری نیز برای تشکیل مجدد جبهه آزادی اقدام کرد تا شاید بتواند شکاف عمیقی را بر اثر آگاهی مردم از مقاصد پلید آنها بین حزب توده و مردم بیدار کشور ایجاد شده بود تحت عنوان مبارزه برای تأمین آزادیهای فردی و اجتماعی پر نمایند در صورتی که به تحقیق کمونیزم دشمن شماره یک آزادیهای فردی در تمام دنیا به شمار میرود (صحیح است) (شوشتری - و شماره یک اسلام) رفتار کمونیستها در ۱۳ ساله اخیر در ایران و مخصوصاً در موقعی که قوای شوروی در ایران اقامت داشت و همچنین در یک سالی که آذربایجان عزیز و قسمتی
از کردستان در تحت سلطه دموکرات نماها زجر میکشید نشان داد که کمونیزم دشمن سرسخت مردم آزاده و میهنپرست میباشد و در صورت تسلط برای از بین بردن آنها از هیچگونه اقدام فروگذار نخواهد کرد، کمونیستهای این کشور که بعد از واقعه سوءقصد به اعلیحضرت همایونی و انحلال حزب توده به صورت جمعی مبارزه بااستعمار، کانون جوانان دموکرات، جمعیت طرفداران صلح به اقدامات خود ادامه میدادند بعد از برقراری حکومت دکتر مصدق و تا هنگامی که روی خوش ۰۰۰
رئیس - آقای رضایی وقت شما تمام شد.
رضایی - شش دقیقه دیگر وقت به بنده بدهید.
رئیس - نمیشود باید از آقایان دیگر بگیرید.
رضایی - آقای عمیدی نوری شما التفات کنید از وقت خودتان.
رئیس - آقای عمیدی نوری.
عمیدی نوری - همکاران محترم در این روزها صحبت از نفت و بالملازمه گرم شدن بازار سیاست میشود، به همین جهت وظیفه ماست در این امر مهم بیش از پیش دقیق باشیم و از مطالعه منطقی مبتنی بر اطلاعات صحیح غفلت نورزیم تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم.
در ضمن انتشار ۳۰۲۴ شماره روزنامه داد در طی ۱۲ سال متوالی یکی از مهمترین هدفهایم «الزام انگستان به احترام استقلال ایران و کوشش در راه استیفای حق ایران از نفت جنوب» بود و یکی از نتایج این فعالیت نیز این شد که در کابینههای قوام و سهیلی در دوره جنگ چند مرتبه روزنامه داد به تقاضای سرریدربولارد سفیر کبیر انگلیس توقیف گردید همچنین در راه استیفای حق ایران در نفت نیز انتقادات منطقی و اعتراضات شدیدی درباره عملیات شرکت نفت انگلیس و ایران منتشر نمودم که یکی از آن آثار انتشار یادداشتهای «طلای سیاه یا بلای ایران» به قلم جناب آقای لسانی بود در سالهای ۲۶ و ۲۷ و ۱۳۲۸ در روزنامه داد که پیشنهاددهنده مطالعه در این امر نیز اینجانب بوده و این اسم را هم من روی آن گذاشتم در دوران ملی شدن نفت قسمتی از آن یادداشتها به صورت کتاب مستقلی به این اسم چاپ و منتشر گردید بر اساس همین سوابق بود که از مؤسسین جبهه ملی در ۱۳۲۸ شده و با دکتر مصدق و اقلیت دوره پانزدهم در راه استیفای حق ایران در نفت جنوب همکاری نزدیک داشتم و حداکثر کوشش را در راه تأمین حق ایران در نفت به کار بردم. یک شب در جبهه ملی همان مواقعی که کابینه منصور تشکیل شده بود بحث نفت شروع شد دکتر مصدق و حسین فاطمی میگفتند باید به شدت علیه قرارداد الحاقی «گس گلشاییان» اعتراض نموده نگذاشت تصویب شود من ضمن تأیید این مطلب گفتم چون از طرفی دکتر مصق معروف به منفیباف شده و از طرف دیگر مردم جبهه ملی را یک کانون هدایتکننده متفکری تصور مینمایند خوب است ضمن این که قرارداد الحاقی را مردود معرفی کنیم یک پیشنهاد مثبت نیز برای استیفای کامل حق ایران در نفت تهیه نموده آن را به جای قرارداد الحاقی ارائه دهیم که ما را به منفیبافی مطلق متهم نکنند، دکتر مصدق به من اعتراض کرد که چرا پیشنهاد مثبت بدهیم که طرف اعتراض دیگران قرار گیریم ما فقط باید انتقاد، اعتراض و حمله کنیم که احساسات افکار عمومی را در دست داشته باشیم، به ما چه؟ بگذارید دیگران بیاورند ما حمله کنیم، من از آنجا قدری به تردید افتادم که چرا با دستهای منفی کار کنم که نقشهای جز تخریب ندارند تا احساسات مردم را از نظر منفیبافی متوجه خود نمایند از طرفی هم حسین فاطمی که میخواست دکتر مصدق فقط تحت تأثیر آن باشد و پس از این بیان استفاده بر سمپاشی علیهام نمود من هم دیگر به جبهه ملی نرفتم و در جریان مباحثات نفت در مجلس ۱۶ که از شهریور ماه ۱۳۲۹ به بعد روز به روز بازار گرمتر میشد رویه محتاط پیش گرفته مثل سابق با افکار دکتر مصدق هماهنگی نداشتم تاده روز پیش از قتل رزمآرا یک روز جمعه که چند نفر از جمله جناب آقای لسانی در بنده منزل بودند دکتر مصدق به اینجانب تلفن کرد او را ملاقات نمایم فردای آن روز ساعت ۱۱ نزد او رفته متجاوز از یک ساعت دو به دو وارد بحث نفت شدیم دکتر مصدق به من گفت روزنامه شما تنها روزنامهای بود در آخر دوه پانزدهم که به مکی کمک زیادی در جلوگیری از تصویب قرارداد الحاقی کرد نامه مرا هم که به ساعد تحت این عنوان نوشته بودم «تو وکیل شرکت نفت هستی یا نخستوزیر ایران» فقط تو چاپ کردی در حالی که تازه از انگلستان برگشتی نمک آنها را خورده بودی و نمکدان را شکستی (پورسرتیپ - حالا که الحمدالله نشکستی) این عین بیان ایشان بود بیا حالا بیشتر به من کمک کن و جلوی اعتراض کسانی را بگیر که میگویند چرا ملی شدن نفت را بدون الغای قرارداد ۱۹۳۳ تعقیب مینمایی؟ تو که دوره حقوق را تمام کردهای و میدانی قرارداد ۱۹۳۳ یک «آکت بیلاترال» است دو طرف دارد عقد دو طرفی را یک دکتر حقوق نمیتواند یک طرفی فسخ و لغو کند برای مردم از قول خودت نه از طرف من در ضمن یکی دو مقاله این مطلب را تشریح کن که عنوان «ملی شدن نفت» در حقیقت برای از بین بردن قرارداد ۱۹۳۳ میباشد این اساس جان کلامی بود که خود ایشان طرفدار ملی شدن بودند حقیقت قضیه هم همین است که ما از این راه میخواهیم این قرارداد ظالمانه را لغو کنیم من گفتم چه طور میشود با «ملی شدن نفت» میشود قرارداد را فسخ شده دانست؟ اگر ملی شدن مزاحم قرارداد مزبور باشد انگلیسیها المشنگه راه میاندازند که ایرانیها مال ما را مصادره کردند و نمیگذارند ما از نفتمان استفاده ببریم و اگر هم طوری بخواهید عمل بکنید که هم اسماً نفت ما ملی باشد و هم قرارداد ۱۹۳۳ یا چیزی شبیه به آن قائم مقامش شود یا با موافقت انگلیسها خواهد بود در این صورت چه نتیجهای گرفتهایم با آنها مخالف خواهند شد در این صورت از ما غرامت هم میگیرند و هم جلوی نفت ما را میگیرند و هم در جریانات سیاسی برای ما شاخ میتراشند آن وقت ممکن است وضع طوری شود که به اصطلاح معروف ما رفتیم کلاه بست بیاریم سرمان را از دست دادیم، به علاوه از کجا نمیدانید انگلیسها بیعلاقه نباشند تغییری در روابط نفتی فعلیشان با ما پیدا شود؟ گفت چه طور؟ گفتم خیال میکنم انگلیسها بیعلاقه نیستند تصفیه خانه آبادان متروک بشود زیرا گفته میشود منت گمری رئیس کل ستاد ارتش انگلستان پس از جنگ دوم مطالعهای در اوضاع خاورمیانه و جنگ آینده نموده چنین عقیدهمند گردیده است ایران در جنگ آینده یکی از میدانهای جنگ خواهد بود و اولین هدف بمباران این جنگ نیز هم تصفیهخانه آبادان خواهد بود به همین جهت علاقه انگلستان به توسعه تصفیهخانه آبادان پس از این اظهار عقیده از بین رفت و با این که شرکت نفت انگلیس قرار بود تصفیهخانهای هم در بندر معشور بسازد از این تصمیم منصرف گردیده در حالی که انگلستان از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ به سرعت به توسعه تصفیهخانه آبادان پرداخته ظرفیت آن را که قبل از جنگ ۹ میلیون تن بود به ۱۸ میلیون رسانید به علاوه من در مسافرت انگلستان دیدم شرکت نفت انگلیس و ایران به سرعت مشغول ساختن تصفیهخانه است یک تصفیهخانه بسیار عظیم نیمه کار را در منچستر یک نصف روز دیدم آقای فرامرزی هم بودند اگر تشریف داشته باشند تصدیق میکنند من از همان جا دو مقاله در این خصوص در اردیبهشت ۳۲۸ به روزنامه داد فرستادم یکی تشریح این تصفیهخانه نیمه کاره نفت دیگری خطاب به گلشاییان که شما در مذاکرات خود با گس باید کاری کنید که شرکت نفت حق نداشته باشد نفت ایران یا مشتقات آن را به صورت خام صادر نماید بلکه باید در آبادان تصفیه کند و یا اگر احتیاج دارد تصفیهخانههای دیگر در ایران بسازد این دو مقاله همان موقع در روزنامه داد منتشر شد من میترسم انگلستان همان نقشهای را که چرچیل در یادداشتهای جنگ اخیر خود افشا نمود درباره آبادان ما هم برای جنگ آینده در نظر داشته باشد دکتر مصدق گفت چه طور؟ گفتم در یادداشتهای او خواندم هنگامی که آلمانها به سرعت به سوی قفقاز میآمدند من مراقب بودم ببینم چه موقع ممکن است به چاههای نفت «مایکوت» برسند تا دستور محرمانهای که به قسمتی از قوای هواییم داده بودم معادن نفت قفقاز را بمباران کنند فوراً اجرا شود! در این صورت آقای دکتر مصدق شما خیال نمیکنید انگلستان ترک علاقه از تصفیهخانه آبادان نموده و بیمیل نیست از احساسات غلیان آمده ملت ایران علیه شرکت نفت استفاده کند و نقشه باطنیاش اجرا شود؟ دکتر مصدق گفت آقا این خیالها چیست میکنید؟ چرا این قدر پسیمیست شدهای؟ انگلیسها توی مشت منند الآن پیشنهاد پنجاه پنجاه شرکت نفت همین جا است من نمیخواهم آن را قبول کنم میخواهم هر چه بتوانیم بیشتر استفاده کنیم به علاوه آمریکاییها هم با ما هستند! یک کار بزرگی است افتادهایم توی آن با هم هستیم اسممان در تاریخ میماند گفتم خیال نمیکنم این حرفها صحیح باشد آمریکا با انگلستان چند سال قبل درباره نفت دنیا قراردادی با هم بستند همه جا یکدیگر را سهیم کردهاند نفت یک ماده جنگی است کشور ما در شوروی است (میراشرافی – در شوروی است؟) (شوشتری - بلی دروازه است) معذرت میخواهم دم در شوروی است. آخر چرا ما برای نفت استقلالمان را به خطر اندازیم شورویها وقتی دیدند نقشه شما اجرا شد یعنی واقعاً انگلستان دستش از نفت ایران کوتاه شد آیا نقشه پطرکبیر را در رسیدن به خلیج فارس و دریای آزاد اجرا نمیکنند؟ از آن طرف آمریکاییها وقتی دیدند شورویها یک موقعیت بزرگی در خاورمیانه دارند به دست میآورند مگر بیکار مینشینند آن وقت کشور ما در همین روزهای صلح جهان میدان جنگ آمریکا و شوروی میشود و ما بیچاره و بدبخت میشویم! پس این یک امر شخصی نیست که ما بدان خوشبین بدون جهت باشیم بلکه امری است مملکتی که به سرنوشت ۲۰ میلیون جمعیت ارتباط دارد باید با احیاط فکر کرد البته پسیمیست باید بود که مبادا اشتباهی در مقدرات ملکت ما شود! (میراشرافی - آقای عمیدی راشد هم در موقع طرح اختیارات از او سؤال کرد که اگر این اختیارات را درایم مملکت درست نشد چه میشود؟ گفت میشود مثل یک مملکت زلزله زده) دکتر مصدق که دیگر نتوانست جوابی بدهد گفت خوب نشد که نشد مگر چه میشود آخر عمری آرزویی ندرام جز این که در راه ایران کشته شوم من میشوم هیتلر اینجا هم بشود آلمان! من که این حرف خطرناک و بیمنطق او را
شنیدم نتوانستم آنچه را که در آشیانه عقاب هیتلر در برچسگادن در سفر اخیر اروپا دیدم برای کسی که در ایران به فکر هیتلر شدن افتاده است پنهان دارم به همین جهت گفتم آقای دکتر مصدق مگر خیال میکنید هیتلر اسمش به نیکی حتی بین خود مردم آلمان باقی است که هوس هیتلر شدن ایران را میکشید؟ گفت چه طور؟ گفتم در سفر اخیر اروپا چند روزی در مونیخ بودم یک روز به برچسگادن رفتم آشیانه عقاب هیتلر را ببینم بالای کوه جنگلی قشنگی خانههای مخروبهای بود به نام خانه گوبلس خانه گورینک خانه هیتلر یک سوراخی بالای تپهای بود که از آنجا چند صد پله به پایین میخورد با یک زن و مرد آلمانی و من و حمید رهنما و شیخی مدیران جراید ایران و طلوع به اتفاق راهنمایی میرفتیم وقتی اطاقهای کوچک زیرزمینی را راهنما به ما نشان داد گفت اینجا توقیفگاه ضد نازیها بود که هیتلر آنها را بازداشت میکرد و در آن اطاق میسوزانید و به خاکستر تبدیل مینمود آن مرد آلمانی عصبانی شده گفت چه خوب بود در فلان جبهه جنگ خودم را برای این دیوانه بکشتن ندادم وقتی از زیرزمین بالا آمدیم به خانه هیتلر رفتیم در اطاقی یک صندوق گلوله باران شده نمایان شد راهنما به آن خانم گفت این صندوق جواهرات ابروان معشوقه هیتلر بود آن زن آلمانی عصبانی شده به هیتلر فحش داد که چرا این شخص با پول ما معشوقه نگاه میداشت و برای او جواهرات میخرید؟ گفتم آقای دکتر مصدق هیتلری را که شما آرزو میکنید در بین ملت آلمان بدنام است تا نزد سایرین چه باشد؟ به علاوه مگر ایران را به آلمان میشود شبیه کرد؟ آلمان چند دفعه در جنگ زمین خورد فوراً پاشد و عظمت به دست آورد ولی ایران در حکم مریض محتضری است که دماغش را بگیرید نفس آخرش تمام میشود آیا میخواهید دماغ مریض محتضر گرفته شده کارش تمام شود؟ دکتر مصدق سکوت کرد و گفت خوب چون با من هم عقیده نیستی خواهش میکنم این ملاقات محرمانه باشد من قول دادم ولی وقتی از منزل او خارج شده به عدلیه آمدم جناب آقای لسانی را دیدم جریان را از من پرسید عین ماجرا را برایش نقل کردم (دکتر مشیر فاطمی - عجب قولی دادید) به فکر فرو رفت و گفت خدا عاقبت مملکت ما را دست این آدم غیرعادی خیر کند. به آقای ثقفی مدیر کل آن روز وزارت اقتصاد ملی هم که روز جمعه منزل بنده بود عصر آن روز جریان را گفتم ضمناً فهمیدم نقشه این آدم خودخواه چیست؟ ایران را تا سرحد شکست و سقوط حاضر است ببرد برای این که اسمش در تاریخ بماند! به همین جهت تصمیم جدی به مبارزه با او از همان اوایل اسفند ۱۳۲۹ گرفتم به همین جهت بعد هم که نخستوزیر شد حتی حاضر به ملاقات با او نگردیده از روی عقیده و ایمان با او مبارزه منطقی خود را با وجود حبس و غارت و انزوا و خسارات ادامه دادم (میراشرافی - و هشت ما اینجا متحصن بودیم) و خدا را شاهد میگیرم از عرض مراتب فوق از حقیقت منحرف نشدم. غرضم از بیان این حقیقت گذشته از جنبه تاریخی آن روشن شدن این مطلب بود برای ملت ایران که دکتر مصدق پهلوان استفاده جوی عدم رضایتهای مردم درباره نفت جنوب آن علاقهای را که برای خاموش نمودن آتش جاهطلبی فطری خود از راه برانگیختن ...
رئیس - آقای عمیدی نوری وقت شما تمام شد.
عمیدی نوری - آقای رئیس چون عرایض من مهم است نیم ساعت اجازه میخواهم.
رئیس - رأی گرفته میشود به این که آقای عمیدی نوری نیم ساعت دیگر صحبت کنند، آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. بفرمایید آقای عمیدی نوری. (میراشرافی - آقای عمید آن ۸ ماه تحصن را هم یک اشارهای بفرمایید).
عمیدی نوری - صحنههای رنگین نطق و خطابه و اعتراض و آرایش دادن پردههای زنده باد و مرده باد و قطع رابطه و بستن قونسولگریها و امثال آنها داشت هرگز برای استیفای واقعی حقوق ایران در نفت از جنبه واقعی و مثبت آن هم نداشت و هم نمیتوانست داشته باشد زیرا او گرفتار این نقطه ضعف بود که به محض این که اقدام مثبتی برای حل مسئله نفت نماید به او خواهند گفت با بیگانه سازش کرد ودر این صورت آن کاخ عظمت خیالیاش که از راه منفی بافی و اعتراض درست شده بود که بنا به عقیدهاش او را به مقام هیتلری ایران رسانیده بود خراب میشد. دکتر مصدق تحت تأثیر «ایده فیکس» خود که باید چون «هیتلر» قیام و طغیان نمود و اسمی از خود در تاریخ بگذارد چه خود او و چه چند نفر از هم دستانش چیزها در مجلس ۱۶ و کمیسیون نفت گفتند که امروز یعنی روزهایی که در راه حل نفت یک «طریقه مثبت» به وجود آمده اقتضا دارد نمایندگان محترم بیش از پیش از سوابق امر با اطلاع باشند بد نیست عین قسمتی از گفتهها و وعدههایشان را در اینجا نقل نموده قضاوت امر را به نمایندگان محترم و ملت ایران واگذار کنم.
۱- دکتر مصدق در جلسه یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۲۹ مجلس شانزدهم در خطابهای که مکی از طرف او خواند چنین نوشته بود: «حقیقت این است که کشور ایران دچار هیچ گونه ضرر اقتصادی و ارزی بر اثر ملی کردن صنعت نفت نخواهد شد زیرا اگر فرض کنیم ایرانیان به جای ۳۰ میلیون تن استخراجی شرکت در سال ۱۹۵۰ فقط ده میلیون تن نفت استخراج کنند. و برای هر تنی که شرکت یک لیره خرج میکند دو لیره مصرف نماید تازه بر اساس فروش هر تنی ۵ لیره که قیمت خلیج فارس خواهد بود دولت ایران ۳۰ میلیون لیره در سال عایدی خواهد داشت».
۲- دکتر مصدق در جلسه ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ در کمیسیون نفت چنین گفته است: «ملت ایران مطمئن است نه تنها فروش این مقدار نفت با توجه به نیازمندیهای دنیا برای او مقدور است بلکه میتواند در همان سال اول ملی شدن نفت بیش از اینها به دنیا بفروشد و میزان عواید خود را بالا ببرد».
«ملت ایران یقین دارد پس از ملی شدن نفت طولی نخواهد کشید که خواهد توانست میزان استخراج نفت خود را به میزان فعلی رسانیده و از این راه سالیانه حداقل ۱۶۰ میلیون لیره یعنی چهار برابر حداکثر عوایدی که در سال ۱۹۵۰ دریافت داشته به دست آورد و تمام این مبالغ عظیم را به نفع خود مورد استفاده قرار دهد.
ملت ایران میداند اعداد بالا فقط متکی بر نفت خام است و با کوششی که برای تصفیه آن لازم است ممکن میشود تا میزان ۲۰۰ میلیون لیره حداقل افزایش سالیانه یابد».
«ملت ایران میداند برای تأمین ۴۰ میلیون لیره یعنی حداکثر عایداتی که تاکنون از راه حقالامتیاز و فروش ارز کمپانی برای تأدیه اجرت کارگران و کارمندان فعلی بر اثر نقصان تولید بیکار گردند چون امکان پرداخت حقوق و دستمزد آنان از محل ۴۰ میلیون لیره تأمین گردیده دولت ایران میتواند مزد آنها را کاملاً بپردازد وجود آنها برای آبادی خوزستان که سیاست شرکت مانع آن بود استفاده نماید. (موسوی - اقدامی برای آبادی خوزستان نشد) و بر فرض محال اگر هم کاری نباشد بتوانند بدون این که کاری از آنها بخواهند حقوقشان را پرداخت نماید» «برای تأمین این ۴۰ میلیون لیره خرج کشور فقط فروش یک چهارم نفت ما کافی است بنابراین اطمینان به توفیق ملت ایران در جلوگیری از مضیقههای مالی و اقتصادی و کارگری دو صد چندان میشود». «غرامت را هم از عین نفت میدهیم زیرا نفت پربهاترین محصول است به علاوه در چند سال اول شرکت نفت برای تأمین نیازمندیهای خود مجبور است جای ۳۰ میلیون تن نفت را که محروم میشود پر نماید بنابراین با کمال میل حاضر میشود عین نفت را به جای غرامت قبول نماید».
۳- در جلسه ۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی هنگام طرح قانون اجرای ملی شدن نفت میگوید:
«از نظر اقتصادی ما روزی ۳۰۰ هزار لیره از تأخیر کار متضرر میشویم ۳۰۰ هزار لیره که تقریباً ۳۰ میلیون ریال میشود و شما میتوانید یک روزش را بدهید به مردمان گرسنه که به این مجلس و این دستگاه هجوم میآورند سیر بکنید مطابق صورتی که خود شرکت نفت میدهد ۳۲ میلیون تن در سال نفت استخراج میکند که هر تن ۵ لیره نرخ خلیج فارس است یک لیره برای مخارج منظور میکنیم ۴ لیره قیمت هر یک تن نفت میشود بنابراین شما ۳۲ میلیون تن نفت را حساب بفرمایید میشود ۱۲۸ میلیون لیره در سال که هر ماهی تقریباً متجاوز از ۳۰۰ هزار لیره عایداتی است که به این مملکت فقیر باید برسد (شوشتری - در جواب بنده بود) اگر این قدم را برداشتید میتوانید به یک عایداتی که متجاوز از تمام عایدات مملکت است نایل شوید. دکتر شایگان در جلسه ۲۸ آذر ماه ۱۳۲۹ مجلس علنی دوره شانزدهم ضمن نطق خود که اغلب اعضای جبهه ملی درباره نفت دست به تبلیغات شدید زده بودند چنین میگوید:
«محیط بینالمللی امروز مساعد است برای این که این قدم مردانه را ملت ایران بردارد این کار را بکنید اگر نشد گردن مرا بزنید. اگر ملت ایران نتوانست نفت را اداره کند گردن مرا بزنید (شوشتری - حالا چرا نمیزنند؟) حالا هم نمیزنند، خودش هم گفته بزنند باز نمیزنند.
دکتر بقایی در جلسه سوم دی ماه ۱۳۲۹ مجلس علنی دوره شانزدهم که دنباله جلسات ۲۶ و ۲۸ آذر ماه ۱۳۲۹ بود میگوید:
«اگر صنعت نفت ایران به دست ملت ایران استخراج شده بود آیا به این وسعت میرسید؟ البته اولیای شرکت نفت و مزدوران آن این طور وانمود میکنند که ملت ایران خودش نمیتواند چنین کاری را بکند ولی من ثابت میکنم با وضعیت فعلی ایران با داشتن مهندسین تحصیلکرده و کارگران با تجربه با کمال سهولت قادر هستیم نفت مان را خودمان اداره کنیم. صنعت نفت اگر ملی شود انشاءالله هم خواهد شد اگر ناخدا جامه بر تن درد نه فقط مقداری از احتیاجات و ضروریات ما را تأمین خواهد کرد بلکه احتیاج ما را از قرضه ملی بیگانه نیز به کلی مرتفع خواهد ساخت و آقایان نخواهند توانست با دادن قرضههای مفتضح ۲۵ میلیون دلار که ۹ میلیون فرع به آن تعلق میگیرد اجناس بنجل خود را به ما بفروشند».
«تازه به فرض محال که متخصص به اندازه کافی نداشته باشیم چه مانعی دارد از ممالک بیطرف متخصص استخدام کنیم یا بالاتر از آن چه مانعی دارد از انگلستان استخدام کنیم.
«تازه یک موضوع دیگر اگر نفت
را تصفیه نکنیم چه میشود؟ چون تمام آن قسمتها و استدلالات راجع به تصفیه نفت است تا آدم میگوید چی؟ میگویند آقا این پنجاه ماده است تصفیهاش مشکل میباشد این حرفها چیست؟ ما اصلاً نمیخواهیم نفتمان را تصفیه کنیم ما نفت خام میفروشیم چه مانعی دارد نفت خام ما خواهان بسیار هم در دنیا دارد الآن بسیاری از ممالک خودشان برای خودشان تصفیهخانه میسازند نفت خام میآورند آنجا تصفیه میکنند». «با این لوله خداداد ما کشتی میآید کنار بندر یکی دو هزار تن نفتی میخواهد یکی دیگر ۳۰۰ تن میخواهد میدهیم پولش را میگیریم نه تصفیه میخواهد نه متخصص چه مانعی دارد این دیگر کاری است که هر ایرانی کودن میتواند بکند. آقایان به شما قول میدهم میتوانیم نفت فروشی کنیم به اسکلههای بنادر ما مثل دکانهای نانوایی برای بردن نفت خام خواهند آمد. اصلاً من بالاتر میگویم نفت نداشته باشیم چه میشود؟»
اللهیار صالح در کمیسیون نفت در جواب رزمآرا در صفحه ۱۸۴ صورت جلسه کمیسیون نفت میگوید:
«نخستوزیر گفته است به صرفنظر اشخاص نمیتوانیم نفت را ملی کنیم در حالی که اولاً ابتکاراین این گونه مسائل با کسانی است مثل آقای مهندس حسیبی که بزرگترین دانشکده را تمام کرده و تجربیات زیادی داشتهاند به علاوه علمای روحانی ما تأیید کردهاند مهندسین دانشجویان اصناف و کسبه تمام مملکت این را خواستهاند بزرگترین متخصصین نفتی ما همین مهندس حسیبی است». از جلسه ۴ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۲۹ کمیسیون نفت مستخرجه از صفحات ۳۴ تا ۴۰ کتاب متن مذاکرات کمیسیون نفت فرامرزی میگوید: «من هنوز راجع به ملی شدن صنعت نفت چیزی درست حالیم نشده که این را بتوانیم ملی کنیم یا نتوانیم اگر این کار عملی است به ما ثابت کنید اگر عملی نیست ممکن است این را بهانه قرار دهیم پول زیادتری بگیریم جناب آقای دکتر مصدق فرمایشی راجع به اصلاحات کردند که به نحوی عمل شود که محصول نفت را بگیریم و خرج اصلاحات کنیم البته این بسیار صحیح است ولی آنچه که میترسم این است که این محصول فعلی هم از بین برود من از آن میترسم مجبور شویم یک وقتی وضع مالیاتی بکنیم که از آن مالیات صرف خرج نفت کنیم دکتر مصدق جواب میدهد: «بنده صددرصد اطمینان میدهم این نفت از چاه بیرون خواهد آمد و احتیاج طرف مقابل سبب بیرون آمدن نفت از چاه میشود. مکی جواب میدهد: «آقای فرامرزی بیخود نگران نباشید دنیای امروز ۳۰ میلیون تن نفت ما را نمیتواند از جای دیگر استخراج بکنند آنها مجبور هستند حتی مهندسین مجانی به اختیار دولت ایران بگذارند پس نه تنها منابع نفتی ما نمیخواهد بلکه همه نوع کمکی دنیا به ما خواهد کرد فرانسه، سوئیس، ایتالیا، حتی آمریکا احتیاج دارد». علاوه بر این که دکتر مصدق و مکی اصرار داشتند ثابت کنند شرکت نفت به ۳۰ میلیون تن نفت چنان احتیاج دارد که محال است نفت ما صادر نگردد مراقب بودند کسی هم برخلاف این نظریه کمترین اطلاعی ندهد مثلاً در جلسه ۱۴ اسفند ۱۳۲۹ یعنی دو سه روز قبل از تصویب «ملی شدن نفت» از فرمان فرمان فرماییان رئیس اداره امتیازات و نفت وزارت دارایی که در آنجا حضور داشت یکی از اعضای کمیسیون میپرسد «میزان استخراج نفت عربستان فعلاً چه قدر است و چه میزان خواهد شد؟». مشارالیه جواب میدهد:
«در سال گذشته ۱۹۴۹ تقریباً ۱۸ میلیون تن بود در سال ۱۹۵۰ پیشبینی میشود ۳۰ میلیون تن بشود».
مکی با عجله جواب میدهد: «غیر ممکن است» وقتی فرمان فرماییان میگوید برای چه غیر ممکن است و توضیحات میدهد مکی میگوید: «فرمودید ۳۰ میلیون تن خود جنابعالی وارد هستید که محال است یک چاه ایران برابر ۲ هزار چاهی که در ونزوئلا است فشار دارد و نفت میدهد با این ترتیب بیش از سالی سه چهار میلیون تن نتوانست شرکت نفت اضافه صادرات کند پس با چه وسایل نفت سعودی را این قدر بالا میبرید حساب جنابعالی خیال میکنم فرضی باشد».
یک نظر اجمالی به عبارات نطقهای مزبور نشان میدهد نقص اطلاع پیشقدمان طرح ملی شدن نفت و علاقه خاص ناشی از غلبه احساسات بر منطق آنها سبب گردید که با وجود ملی شدن نفت و اجرای این امر به دست خود دکتر مصدق و حکومت مطلقه ۲۸ ماههاش و با این که در نرخ نفت صدی پنجاه تخفیف داد بیش از یکصد و سی و پنج هزار تن نفت که ۱۰۸ هزار تن آن صادر و بقیه به مصرف سوخت کشتیهای صادرکننده تحویل گردید در تمام مدت زمامداری دکتر مصدق فروش نرفت (شمس قناتآبادی - انگلیسها محاصرهمان کرده بودند) آن هم معلوم نیست قیمتش وصول شد یا خیر؟ در حالی که دکتر مصدق میگفت سال اول بیش از ۳۰ میلیون تن نفت استخراج میکنیم و ۱۶۰ میلیون لیره به دست میآوریم و دکتر شایگان هم میگفت اگر در فروش نفت وقفه حاصل شد گردن مرا بزنید؟. فقط دکتر بقایی درست گفت که اصلاً نفت میخواهیم چه کنیم؟ اما برای این که بفهمیم چرا پیشبینی مکی در احتیاج مبرم دنیا به ۳۰ میلیون تن نفت ما که به قول او حاضر میشوند هر تنی ۵۰ لیره بخرند و کارشناس مجانی در اختیار ما بگذارند صحیح درنمیآمد فقط کافی است به این صفحه از کتاب نفت دکتر حسین پیرنیا وکیل محترم نایین که الآن در مجلس هستند نظری افکنیم نویسنده کتاب واردترین فرد در کار نفت در دستگاه وزارت دارایی از سال ۱۳۲۵ تا اواسط حکومت دکتر مصدق بود از جریان مذاکرات و تماس با نفتیها چه در ایران و چه در لندن اطلاعات صحیح به دست آورده بود در اواسط حکومت مصدق این کتاب را چاپ کرد که به دستور دکتر مصدق جمعآوری شد ولی روزنامه داد قسمتهای مؤثر آن را اوایل سال گذشته منتشر نمود اینک قسمت قابل استفاده آن «مستخرجه از صفحه ۴۷، مأموریت لندن، قبل از عزیمت به آمریکا گزارش مشروحی از اختلافات اداره نفت و شرکت راجع به طرز اجرای مواد امتیازنامه ارسال و به من مأموریت داده شد در مراجعت از آمریکا در لندن آن مسائل را ابتدا با آقای تقیزاده به میان گذارده در صورت موجه بودن دلایل از طرف ایشان با شرکت به میان گذارم آقای تقیزاده نیز صحت نظریات مرا تأیید نموده در چند جلسه طولانی نظریات دولت ایران را از هر حیث به استحضار هیئت مدیره شرکت رسانیدم و در حقیقت اخطار کردم ولی از مذاکرات چنین فهمیدم که اولیای شرکت سابق به آسانی حاضر به قبول نظریات اداره نفت نخواهند شد. موضوع مهم دیگری که در این مذاکرات استنباط نمودم این بود که اولیای شرکت قصد داشتند در سازمان شرکت خود تغییر اساسی بدهند و این تغییر با امتیازنامه ۱۹۳۳ وفق نمیداد بدین معنا که در موقع عقد قرارداد ۱۹۳۳ شرکت تصور نمینمود تأسیسات و تشکیلات او در خارج از ایران تا این اندازه توسعه خواهد یافت به خصوص در سواحل جنوبی خلیج فارس و عراق منابعی به آن اهمیت کشف خواهد گردید بدین جهت به موجب قرارداد ۱۹۳۳ کلیه سازمانهای شرکت نفتی سازمان جهانی آن که به نام شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران نامیده میشد طرف دولت ایران بود و حقوقی که برای ایران تعیین شده از قبیل بیست درصد سود توزیع شده از قبیل بیست درصد سود توزیع شده بین صاحبان سهام و سهم ایران در ذخیره عمومی و غیره مربوط به کلیه این دستگاه وسیع بود و این موضوع برای شرکت ایجاد زحمت زیادی نموده بود به علاوه به موجب امتیازنامه ۱۹۳۳ برای دولت ایران حقوقی ثابت تعیین شده بود حال آن که قسمت عمده مخارج شرکت با تصمیمات دولت ایران تعیین میگردید همین طور نرخی که شرکت مجبور بود برای مخارج دستگاه خود لیره بفروشد منوط به تصمیم دولت ایران بود و بدین جهت دولت ایران میتواند به وسیله بالا بردن دستمزد و پایین آوردن نرخ لیره شرکت را وادار کند قسمت مهمی از درآمد خود را در ایران خرج کند بدین جهت شرکت اصولاً از امتیازنامه ۱۹۳۳ ناراضی بود و مایل بود با دولت ایران قرارداد جدید طبق اصول جدید زیر بدهد:
۱- سازمان صنعت نفت در داخل ایران از سازمان جهانی شرکت تجزیه شود و در قرارداد جدیدی که با دولت ایران داده خواهد شد طرف دولت ایران همین سازمان داخلی باشد.
۲- این سازمان در ایران به ثبت برسد و دارای تابعیت ایران باشد.
۳- به جای این که حقوق ثابتی عاید دولت ایران شود شرکت نفت را به قیمتی معین از ایران (شرکت داخلی که ایجاد خواهد شد) خریداری کرده و کلیه مخارج با این شرکت داخلی باشد تا دولت ایران نتواند از طرق مختلفه و با قوانین و مقررات خاص قسمتی از منافع شرکت را به خود تخصیص دهد.
۴- به تدریج عملیات تصفیه نیز به انگلستان و یا کشورهای مصرفکننده منتقل شود و کشور ایران به یک کشور تولیدکننده نفت خام تبدیل گردد زیرا عملیات استخراج چون آسان است به وسیله متخصصین ملی انجام میشود و دیگر محتاج نخواهد بود برای تصفیهخانه تعداد زیادی مهندس خارجی اعزام شود که برای شرکت مخارج هنگفتی ایجاد نماید به خصوص که در صنعت تصفیه مبالغ هنگفتی سرمایه باید به مصرف برسد و برای مصرف آن بایستی محل امنی چه از لحاظ اوضاع محلی و چه از نظر اوضاع بینالمللی انتخاب شود.
در مذاکرات بعدی استنباط سابق اینجانب تأیید گردید، زیرا در کلیه مراحل مذاکرات نمایندگان شرکت جهد داشتند عملیات و سازمان شرکت را در داخل ایران از سازمان جهانی شرکت تجزیه نمایند و فقط راجع به آن قسمت با ما قراری بدهند و تعهدی هم برای تصفیه قسمتی از نفت استخراج شده نمایند.
پس از تصویب قوانین ملی شدن و انجام خلع ید در کلیه مذاکرات با نمایندگان شرکت و دولت انگلیس و بانک بینالمللی همین نقشه کاملاً مشهود بود. با دقت در مطالب فوق ثابت میشود که از سال ۱۳۲۵ به بعد شرکت نفت بیعلاقه نبود قرارداد ۱۹۳۳ به هم بخورد در این صورت معلوم بود برای تأمین محل ۳۲ میلیون تن نفتی که از ایران استخراج میکرد باید از منابع دیگر خود فکر کنند و این کار راهم نمود زیرا طوری اقدام کردند که با آن که در ۱۹۵۰ که ایران ۴۵ درصد محصول نفت خاورمیانه را داده و مقام اول
را از این حیث داشت و در آن روز عراق ۴ درصد و عربستان صعودی ۱۱ درصد استخراج [؟] و کویت اصلاً به حساب نمیآمد زیرا در سال ۱۹۴۶ فقط پنج هزار و نهصد و سی و یک تن نفت داده بود چنان استخراج نفت این نقاط بالا رفت که حال دیگر عراق ۲۳ درصد عربستان سعودی ۳۳ رصد و کویت ۲۷ درصد نفت خاورمیانه را میدهد و ایران فقط یک درصد آن هم برای تأمین نفت داخلی دارد در گزارش سازمان ملل نیز تصریح شده است که در سال ۱۹۵۳ بهرهبرداری نفت خام خاورمیانه به ۱۲۰ میلیون و ۷۰۰ هزار تن رسید یعنی ۴/۱۸ درصد محصول نفت خام دنیا را تشکیل داد در حالی که با وجود تقلیل نفت ایران در این سال نفت خاورمیانه ۱/۱۵ درصد هم افزایش یافت در سال گذشته ۹۲ درصد از محصول نفت خاورمیانه از عراق، کویت، عربستان سعودی به دست آمد در حالی که محصول این نواحی در ۱۹۵۰ (موقع ملی شدن نفت) فقط ۵۷ درصد از کل محصول سالیانه خاورمیانه بود. پس پیداست شرکت نفت انگلیس و ایران از موقعی که به قول آقای دکتر پیرنیا ناراضی از قرارداد ۱۹۳۳ شد به فکر این افتاد چگونه از کویت که تا ده سال پیش چیزی از آن استخراج نمیکرد ۴۰ میلیون تن نفت استخراج نماید و یا نفت عراق را از ۴ درصد به ۲۳ درصد ترقی دهد جبران ۳۲ میلیون تن کسری نفت ایران را کرده باشد البته برای آنها حساب آسان بود قبلاً عملیات اکتشافی چاهها را نموده و درهای چاهها را هم بسته بودند در حالی که لولههای نفت به سوی بندر حیفا کشیده شده بود و همین که نفت ایران به قول دکتر مصدق ملی و به شهادت همه مردم دنیا تعطیل شد همان کشتیهای نفتکش که از آبادان نفت میبردند از آبهای دیگر خلیج فارس و بندر حیفا بردند و همان کارشناسانی که در ایران بودند به عراق و کویت و عربستان سعودی و بحرین انتقال یافتند فقط دکتر مصدق و چند نفر یارانش بودند عمداً یا سهواً نخواستند این حقایق را که مطلعین میدانستند و به آنها میگفتند گوش دهد.
۱- والتر لوی متخصص معروف نفت آمریکا که سال ۱۳۳۰ به اتفاق هریمن به ایران آمد در مصاحبهای که در آذر ماه سال گذشته با مطبوعات آمریکا نموده بود در این باره چنین گفت: «در نتیجه تعطیل صنایع نفت ایران و خاموش شدن تصفیهخانه آبادان در حدود ۱۰۵۰ میلیون دلار که تقریباً ۳۵۰ میلیون لیره میشود به ملت ایران خسارت وارد آمده».
۲- به حسابی که قرارداد ۱۹۳۳ و قرارداد الحاقی آن برای ما حق قائل شده بود نه پیشنهاد پنجاه پنجاه که شرکت نفت کرده بود تا سه ماه و نیم پیش بالغ بر ۸۱۲ میلیون دلار یا ۲۹۰ میلیون لیره خسارت وارد آمد زیرا طبق قرارداد الحاقی از هر تن نفت ۲۱ شلینگ و ۳ پنس به ما داده میشد و طبق برنامه شرکت نفت که تا سال ۱۹۵۳ میزان نفت را لااقل به ۴۵ میلیون در سال میرسانید و با توجه به آخرین سال عملکرد شرکت در ۱۹۵۰ که ۳۲ میلیون و سیصد هزار تن بود و اگر برای سالهای بعد هر سال ۴ میلیون تن اضافه بگیریم که به ۴۵ میلیون تن برسد در سال ۵۱ به ۳۶ میلیون در سال ۵۲ به ۴۰ میلیون و در سال ۵۳ به ۴۴ میلیون تن میرسید که جمعاً ۱۲۰ میلیون تن در سه سال میشد و هفت ماه از سال ۱۹۵۴ را هم ۲۴ میلیون حساب کنیم روی هم رفته ۱۴۴ میلیون تن نفت استخراج شده بود که به همان مبلغ هر تن ۲۱ شلینگ و ۳ پنس اگر به ما عایدات داده میشد ۱۵۳ میلیون لیره پرداخت میگردید در حالی که چون قرارداد الحاقی از ۱۹۴۸ حساب میشد ۴۹ میلیون لیره هم آنجا داشتیم که شرکت نفت در بیلان خود گذاشت و دکتر مصدق هم به مطابعه آن افتاد و ظرف این چند سال هم لااقل ۸۸ میلیون لیره عایدات ما از بابت فروش لیره میشد که جمعاً ۳۹۰ میلیون لیره یا ۸۱۲ میلیون دلار عایدات ما میشد که از آن محروم ماندیم بدون این که خسارات وارده بر تأسیسات نفتی از چاهها و تصفیهخانهها را در نظر بگیریم که فعلاً مبالغ هنگفتی برای به کار انداختن آن در نظر گرفتهاند.
۳- به حسابی که خود دکتر مصدق کرد که اگر هر سال ۳۲ میلیون تن نفت استخراج کنیم و بفروشیم سالی ۱۲۸ میلیون لیره یا روزی ۳۰۰ هزار لیره عایدات ما میشود از تاریخ تصویب ملی شدن نفت تا شهریور امسال که سه سال و نیم میشود ۴۴۸ میلیون لیره یا ۱۲۳۳ میلیون دلار ضرر کردهایم!
حالا کار ندارم چه خسارات اصولی غیر قابل جبرانی در کار نفت دیدهایم و هر چه قراردادهایمان به هم خورد بیشتر خسارت به ملت ایران وارد آمد زیرا با تجدید هر قرارداد یک حقی را از دست دادهایم مثلاً:
۱- در امتیازنامه دارسی مورخه صفر ۱۳۱۹ هجری دو حق بزرگ برای ما شناخته شده بود که آن روز دارسی اصلاً فکرش نبود یکی در فصل دهم آن که نوشته «شرکت و تمام شرکتهایی که تأسیس خواهد شد مکلف خواهند بود از منافع خالص سالیانه خود صدی شانزه به دولت علیه سال به سال کارسازی نمایند».
و دیگری در فصل چهاردهم که نوشته بود «بعد از انقضای مدت معینه در این امتیاز تمام اسباب و ابنیه واردات موجوده شرکت به جهت استخراج و انتفاع معادن متعلق به دولت علیه خواهد بود». به موجب دو حق فوق از کلیه عواید شرکتهای تابعه نفت انگلیس و ایران که عراق و کویت هم جزو آنهاست اولاً صدی شانزده حق داشتیم، ثانیاً بعد از انقضای امتیاز دارسی که بیش از چند سال نمانده است همه موجودی شرکت نفت انگلیس چه در ایران و چه در تمام دنیا حق ملت ایران بود.
۲- در ۱۳۱۲ که امتیاز دارسی تبدیل به قرارداد ۱۹۳۳ شد هر دو حق مسلم فوق تقلیل یافت یعنی هر چند اولاً عواید را از شانزده درصد به بیست درصد بالا بردیم و فقره ب ماده ده نیز شامل بیست درصد آنچه که به صاحبان سهام عادی کمپانی نفت انگلیس و ایران توزیع میگردد میشود ولی در مقدمه قرارداد در تعریف «شرکت تابعه» فقط «شرکتی را که کمپانی حق تعیین بیش از نصف مدیران را مستقیماً یا غیر مستقیم داشته و یا مالک سهامی بیش از پنجاه درصد باشد به حساب شرکتهای تابعه آورده و میخواهند ادعا کنند که فقط سود بیست درصد این شرکتها باید داده شود ثانیاً حق عینی ایران در موقع ختم امتیاز یا انقضای عادی مدت یا به هر نحو دیگری را طبق فقره ۲ بند ب ماده ۲۰ قرارداد ۱۹۳۳ محدود به «تمام دارایی کمپانی در ایران» کردهاند یعنی این حق عینی ایران را در شرکتهای تابعه که طبق قراداد دارسی ملک طلق ایران بود از بین بردهاند.
۳- با ملی شدن صنعت نفت نیز مخصوصاً با اصرار پیشوایان جبهه ملی به این که حتماً کلمه «سابق» را به «شرکت نفت انگلیس و ایران» اضافه کنیم برای حق ایران در همین بیست درصد سود شرکتهای تابعه که پس از جنگ دوم بسیار اهمیت پیدا کرد مثلاً کویت از هیچ چی به چهل میلیون تن استخراج نفت در سال رسید خوابی دیدند یعنی همان استنباطی را که دکتر پیرنیا چند سال قبل از تصویب قانون ملی شدن نفت در لندن از تماس با هیئت مدیره شرکت نفت کرد لباس عمل بپوشد زیرا دکتر مصدق در تمام مدت ۲۸ ماهه حکومت خود بابت این حق حرفی نزد و متأسفانه اینجانب نیز که با دکتر امینی در این باره صحبت کردم به من جواب داد در این خصوص با مشاور حقوقی فرانسه مذاکره نمودم گفت با این که قرارداد ۱۹۳۳ با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت از بین رفت و با این که دولت انگلیس و شرکت نفت هم ملی شدن را شناختند در حال حاضر دیگر قرارداد ۱۹۳۳ وجود ندارد تا از آن بابت حقی را مورد مطالبه قرار دهیم در حالی که به عقیده ما این استدلال صحیح نیست زیرا ملی شدن صنعت نفت در ایران ملازمه با از بین رفتن حق ثابت ایران به موجب قرارداد ۱۹۳۳ در شرکتهای تابعه ندارد شرکت نفت نیز با وجود شناختن ملی شدن صنعت نفت در ایران از حق غرامت خود به استناد قرارداد ۱۹۳۳ صرفنظر نکرد و برای این موضوع ترتیبی قائل شدند بنابراین به عقیده اینجانب باید درباره حق ایران در بیست درصد سود تأسیسات ماسوای نفت ایران فکری کرد و ملت ایران نمیتواند از این حق مهم صرفنظر نماید.
نفت را برای استقلال کشور میخواهیم نه استقلال را فدای نفت کنیم.
در نتیجه همین اشتباهات کشور ما کشوری که در دنیا به «نفت» و «قالی» معروف بود کشوری که طبق مطالعات پروفسورهایم سویسی کارشناس عالی مقام نفت دارای ۱۵ منطقه نفتی است که یکی از آنها نفت خوزستان میباشد به جایی رسیده است که از هزارها میلیون دلار درآمد نفتی منطقه خوزستان نیز در سه سال اخیر نه تنها محروم ماند بلکه علاوه بر تمام شدن ذخایر مملکت و قرض کردن ۸ میلیون دلار از صندوق پول که هنوز دین ما پرداخت نشده و در فشار متصدیان آن مؤسسه بینالمللی قرارگرفتهایم امروز باید ۵ میلیون دلار و ده میلیون دلار از آمریکا کمک بلاعوض بگیریم تا از سقوط ناشی از ورشکستگی اقتصادی نجات یابیم.
من عقیده دارم همه نمایندگان محترم یعنی همانهایی که با ارقام و اعداد و اقتصاد کمتر سر و کار داشته و فقط از غرور ملی و احساسات صحبت مینمایند آنهایی که یک موضوع مهم اقتصادی کشور را با ایدهآلها و تئوریهای ناشی از تعصب مخلوط مینمایند از گذشته درس گرفته سعی نمایند منطق و عقل را در کار مهم نفت در نظر بگیرند و تحت تأثیر تبلیغات کانونهای مخرب که با انتشار افکار منفی بسیاسی میپردازند قرار نگیرند.
البته هنگام طرح لایحه نفت یعنی پس از ملاحظه متن قرارداد باید در این خصوص با کمال دقت و بر اساس منطق و برهان مطالعه نمود و به همین جهت نمیتوان از حال که هنوز متن قرارداد دیده نشده در این خصوص بحث کرد ولی به طور کلی میتوان گفت اصولاً فکر تشکیل «کنسرسیوم نفت» علاوه بر این که از نظر خود نفت برای ما بهتر از این است که شرکت نفت انگلیس و ایران در نفت ما دخالت انحصاری میداشت از نظر مصالح سیاسی ما نیز دارای تقویت قوه و نیروی امنیت خارجی کشور مفیدتر به نظر میآید خصوصاً این که باید توجه داشت مساعی زیادی به کار رفت تا فکر مزبور پیشرفت نمود ما باید متوجه حساسیت وضع و موقع باشیم زیرا شاید در تاریخ نفت ایران موقعیت دیگری هم سی سال قبل پیش آمده بود که نفت منطقه کویر لوت و قسمتهای متصل بدان استخراج گردد آن هم روزهایی که «همسایه شمالی» سرگرم کارهای داخلی خود بود ولی با توطئه قتل
ماژر ایمبری قنسول آمریکا آن موقعیت از دست رفت البته امروز که پس از سه سال و نیم تعطیل منابع نفتی ایران فکری برای به کار افتادن آن میشود تضاد سیاستها فرصت بیشتری را به امکان تخریب میدهد ولی با توجه به روشنبینی و حقیقتجویی ملت ایران مخصوصاً نمایندگان محترم که نفت را برای استقلال ایران میخواهند نه استقلال کشور را فدای نفت کنند خط بطلان بر کلیه نقشههای تخریبی کشیده میشود و ملت ایران برای مرتبه دیگر پیروزی خود را در مبارزه با دشمنان استقلال ایران نشان بدهد و نقشه آنها را عقیم بگذارد.
رئیس - آقای عاملی.
عاملی - بنده تاکنون سعی میکردم از بیانات همکاران محترم استفاده بکنم و مایل بودم که روی هم رفته از کسانی که سوابق پارلمانی دارند و کسانی که از بنده سبقت داشتهاند استفاده بکنم و مزاحم نشوم ولی اخباری که دیشب و پری شب (بلندتر بفرمایید) در جراید خواندم بنده را وادار کرد که مختصری در اطراف این جریانات آقایان نمایندگان محترم و هیئت دولت را متوجه بکنم و موضوعی را که میتوان اقدام کرد و این دردهای بیدرمان را دوا کرد تذکر بدهم. عرض کنم که البته بدواً باید از وزارت جنگ و فرمانداری نظامی و شخص سرتیپ بختیار که یک چنین باند خطرناکی را کشف کرده تشکر کنیم (صحیح است) در ثانی عرض بنده این است که به این موضوع باید متوجه بود که علت اساسی پیدایش یک چنین باندی چه بود؟ البته آقایان خوب استحضار دارند که بنده هم قدری در کشف جرایم سابقاً خدمت کردهام و اطلاعاتی دارم (صحیح است) در دوره حکومت ۲۸ ماهه عملی که انجام شد به خصوص برای رفراندم ناچار شدند ارتش و شهربانی و ژاندارمری را ضعیف بکنند تا به مقاصد خودشان برسند و به همین دلیل بود که یک عده از افسران شریف و پاکدامن را در هر قسمتی از قوای انتظامی بازنشسته کردند و برای این که آنها را آلوده بکنند شاید چند نفری را که سوابق سویی داشتند مخلوط کردند تا افسران شریف و آنهایی را که بازنشسته کردند بگویند اینها مرمان خوبی نبودند در صورتی که این طور نیست و همه آقایان بهتر از بنده میدانند (شوشتری - گوشت و استخوان را روی هم کردند) عرض کنم که در نتیجه یک عده افسران جوانی در شهربانی بازنشسته شدند که از وجود آنها شهربانی استفاده میکرد مثلاً آقایان خوب میدانند آقای تیمسار دانشپور یا رفیعیان یا تیمسار قوامی که الآن اینجا تشریف دارند و امثال اینها که افسرانی پاکدامن بودند که واقعاً خدمت میکردند ولی مزاحم رفراندم بودند و امثال ذلک وقتی اینها از صف خارج شدند باید این طور بشود که شده است (سعید مهدوی - این وزیر جنگ فعلمیان را هم بازنشسته کردند) باید این طور بشود پس مقصود عرض بنده این است که افسران شریفی را که دیدند نقشه خائنانه آنها را اجرا نمیکنند آمدند اینها را بازنشسته کردند و بازنشستگی که خدمت مقدسی است که اگر کسی ۲۵ سال ۳۰ سال خدمت کرد باید این آدم را با سلام و صلوات بازنشسته کرد این را مجازات قرار دادند برای بازنشستگان (صحیح است) بعد متأسفانه از ۲۸ مرداد پارسال هم تاکنون هر چه گفته شده و هر چه مذاکره شده که نسبت به این افسرها یک کمکهایی بشود یعنی اعاده حیثیت برای آنها بشود هنوز هم اقدامی نشده و به خدمتشان برنگشتهاند در صورتی که شنیدم که اخیراً شهربانی یک لایحهای تهیه کرده است نظیر لایحه گذشته مصدق که اینها بازنشسته شدند با این که برای بازنشستگی ما یک قانونی داریم که نود و نیم درصد مستخدمین دولت تابع این قانونند برای افسران شهربانی یک قانون جدیدی آوردند که همان قانون بسیار خوب بود زیرا دارای یک مزایایی بوده که افسران راضی هستند در صورتی که بنده سؤال میکنم این افسرانی که هر روز دم در مزاحم آقایان نمایندگان میشوند و تقاضا دارند آیا اینها همانهایی نیستند که میخواهند برای اعاده شرافتشان به خدمت برگردند در صورتی که مسلم بدانید اگر اینها سرکار بودند این عملیات در این دستگاهها نمیشد و این باند خطرناک به وجود نمیآمد این باند خطرناک در این ۲۸ ماه گذشته موجود شد مثلاً در جراید خواندید ملاحظه فرمودید مینویسند سروان مدنی یکی از اعضای کمیته این جمعیت بود این همان سروان پلیسی است که در سال ۲۹ به جرم داشتن مرام یا متهم بودند به قسمت دست چپ او را تبعید به کرمان کردند با عده دیگری از افسران آنها را به اصفهان و کرمان فرستادند ولی در دوره مصدق دوباره آنها را برگرداندند و کمک بهشان کردند و شغلهای حساس هم بهشان دادند حتی سرهنگی را سراغ دارم در شهربانی که الآن جز همین کمیته بوده است این سرهنگ ۲ بود در سال قبل سرهنگ تمام شد پس مقصود عرضم این است که اگر این افسران ارتش و شهربانی و ژاندارمری که واقعاً مردم باشرفی بودند و واقعاً مردمان صمیمی نسبت به اعلیحضرت همایونی و نسبت به کشور بودند در خدمت خودشان باقی میماندند یک چنین باند خطرناکی به وجود نمیآمد البته این هم برای من مورد تعجب است یک اشخاصی هم داریم که در هر دورهای باقی هستند یعنی آن مقامشان و شخصیتشان محفوظ است در صورتی که نمیشود باشد یک کسی در هر دورهای گل سرسبد باشد بنده میشناسم کسی را که در رفراندم دو تا انگشتش را نشان میداد و میگفت که این دو تا انگشت من هر دواش مرکبی است و من دوبار در رفراندم رأی دادم (عبدالصاحب صفایی - حالا هم وزیر است) بلی تقریباً و حالا هم هستند اینها یک اشخاصی هستند که میتوانند انجام وظیفه را در یک موردی بکنند که در هر موقع مناسبی باقی بمانند ولی بنده تقاضایم این بود که دولت یعنی مجلس شورای ملی یک توجهی بفرمایند که این قانون جناب آقای صفایی استدعا میکنم توجه بفرمایید (عبدالصاحب صفایی - تأیید میکنم فرمایشات شما را) تشکر میکنم آقا در ژاندارمری این عدهای که در روزنامه قرائت فرمودید اینها همه رؤسای درجه اول بودند حتی جیپ واگذاری و تمام کمکهایی که بفرمایید نسبت به آنها شده بود (صحیح است) ولی آیا میشود گفت که یک چنین دستگاهی که سالی چندین میلیون تومان پول میگیرد و دستگاه قضایی و غیرقضایی و جاسوسی و بازرسی اداری دارد نمیدانست که این عده داخل یک چنین باند خطرناکی هستند (پورسرتیپ - اگر میدانستند که نمیگرفتندشان) پس این را باید از فرماندرای نظامی تشکر کرد که گرفتشان والا خودشان نمیدانستند که در این مدت یک چنین مأمورینی دارند به هر حال بنده تذکرم صرفاً برای این قسمت بود که به عرض آقایان برسانم یک توجهی اگر واقعاً باید برای این کار کرد و دردی را دوا کرد یک طرحی هم تهیه شده راجع به افسران بازنشسته ۰۰۰
رئیس - آقای عاملی وقت شما تمام شد.
عاملی - الآن عرضم تمام میشود یک طرحی تهیه شده و این طرح در کمیسیون استخدام بود این را یک وضعیتی از برای اینها مشخص بکنید و امروز که به وجود اینها احتیاج دارید این افسران شریف را به خدمت برگردانید این عرض بنده است (صحیح است).
رئیس - وارد دستور میشویم (عبدالرحمن فرامرزی - وقتی که لوایح دکتر مصدق لغو شد اینها برمیگردند).
عاملی - لغو شد ولی باز شهربانی تصویبنامه گذرانیده است.
۴- گزارش آقای وزیر جنگ راجع به علت و جریان دستگیری عدهای از افسران
رئیس - وارد دستور میشویم. آقای وزیر جنگ
وزیر جنگ (سرلشگر هدایت) - در چند روز اخیر خبر دستگیری و بازداشت عده زیادی از افسران ارتش به جرم خیانت و جاسوسی و همکاری با حزب توده در محافل مختلف و در بین مردم مورد بحث و گفتگو بوده و تفسیرها و تعبیرهای مختلفی از این اقدام شده. بنده ناچارم برای روشن شدن ذهن نمایندگان محترم و ملت ایران در اطراف این موضوع توضیح دهم.
جریان کشف سازمان نظامی حزب توده و دستگیری و بازداشت اعضای این سازمان جاسوسی انعکاساست مختلفی داشته و شایعات گوناگونی در اطراف این موضوع شنیده میشود که این شایعات برای گمراه نمودن مردم، برای لوث کردن و کوچک نشان دادن جریان، برای انحراف افکار عمومی از حقیقت امر و تحریک و متأثر نمودن مردم میباشد آنچه حقیقت امر است به طور مختصر به استحضار میرسانم و بدون تردید آنچه غیر از این حقیقت به اطلاع رسیده و در بین مردم شایع است از طرف اخلالگران توده و به منظور تولید نگرانی انتشار داده شده و به عبارت دیگر جنگ اعصابی است که طبق فرمول همیشگی تودهایها انجام میگردد.
حقیقت این است که مأمورین انتظامی پس از مدتها تلاش بالاخره موفق به کشف شبکه جاسوسی در داخل ارتش، شهربانی و ژاندارمری گردیدهاند و برای قطع و ریشهکن کردند نفوذ حزب توده در سازمانهای انتظامی کلیه اعضای این شبکه را با مدارک متقن و روشن و غیر قابل انکار شناخته و آنها را بازداشت و به جرم خیانت و جاسوسی به دست قانون سپردهاند تا به مجازات اعمال خائنانه خود برسند. از مدتها قبل احساس میشد که حزب توده در سازمانهای قوای انتظامی ارتش، شهربانی و ژاندارمری نفوذ کرده و شبکههایی در این سازمانها به وجود آورده که به توسط آن شبکهها اقدامات قوای انتظامی را خنثی و اطلاعات دقیقی از تصمیمات و ترکیبات واحدها کسب میکرده است مأمورین عده زیادی از عوامل و جاسوسان حزب توده را میشناختند و مأمورین مخصوصاً ماهها برای به دست آوردن مدارک و استفاده از آن مدارک برای ریشهکن کردن نفوذ حزب توده جدیت مینمودند تا آن که با عنایت خداوندگار خوشبختانه پس از مدتها تلاش مأمورین توانستند با دستگیری یکی از افسران اخراجی ارتش به نام عباسی مدارکی تحصیل و با استفاده از آن مدارک و بازجویی از افسر مذکور معلومات خود را توسعه داده و بالاخره به وجود دو خانه مرموز پی ببرند این دو خانه مرکز فعالیت سازمان نظامی حزب توده و مخفیگاه افسران فراری بوده است چنانچه از بازپرسی این دو خانه اولاً مدارک بسیار ذیقیمت به دست آمد و ثانیاً عدهای از افسران فراری منجمله ستوان نصیری که در جریان آتش زدن هواپیماهای قلعهمرغی عامل مؤثر بوده دستگیر گردیدند. ضمن مدارک چند جلد دفترچه رمز جلب توجه مینماید پس از بررسی و تحقیق معلوم میگردد این دفترچهها حاوی اسامی کلیه افسران عضو سازمان نظامی حزب توده میباشد که به رمز مخصوص و بیاندازه مشکل و به شکل معادلات مثلثاتی اسامی افسران عضو سازمان با شماره حزبی تاریخ ورود به حزب
رسته درجه آنها درج گردیده است، با استفاده از مدارک به دست آمده و با بازجویی از دستگیرشدگان و با کشف رمز دفاتر مذکور که در نتیجه ۵ شبانه روز زحمت و فعالیتهای شبانهروزی متخصصین کشف رمز ارتش کلید آن به دست آمد و صورت اسامی ۴۳۴ نفر افسر و دانشجو عضو سازمان با کلیه مشخصات معلوم و از روی این صورت و با استفاده از آن مدارک دستور بازداشت کلیه آنها در مرکز و شهرستانها داده شد و امروز با دستگیری تمام اعضا سازمان نظامی حزب توده میتوانم نوید بدهم که نتیجه اقدامات ۱۳ ساله دشمنان ایران منجر به عدم موفقیت گردید (نمایندگان – الحمدالله) و ریشه جاسوسی و نفوذ حزب توده در ارتش، ژاندارمری و شهربانی قطع (نمایندگان - انشاءالله) و این سازمانها از لوث وجود خائنین و فرومایگان تصفیه گردیده است.
۳- موضوع قابل توجهی که میتوانم به استحضار نمایندگان برسانم این است که اکثریت این تعداد افسران در سالهای ۳۰ و ۳۱ و پنج ماهه اول سال ۳۲ به طرف حزب توده کشانده شده و وارد سازمان نظامی آن حزب گردیدهاند (پیراسته - یعنی زمان دکتر مصدق) چنان که فقط در سال ۳۱ بیش از ۱۱۰ نفر در مرکز وارد سازمان مذکور شدهاند در این سال و پنج ماهه اول سال ۳۲ فعالیت حزب توده قوس صعودی را میپیموده در صورتی که پس از قیام ملی ۲۸ مرداد این فعالیت با انتهای قوس نزولی خود رسیده و فقط چند نفر عضو آزمایشی به دائمی مبدل گردیده است. این سالهایی که در ایمان معدودی از افسران ارتش تزلزل راه یافته است مصادف با ایامی است که دکتر مصدق با عدم توجه و اطلاع از عظمت و اهمیت این سازمان اصول انضباط را که قدرت اصلی ارتش است متزلزل ساخت (صحیح است) (شوشتری - عمداً ساخت) ارشدیت و قدمت خدمت را به هیچ گرفت (صحیح است) زیردستان را به ریاست بالادستان خود گمارد (صحیح است) و به اصول فرماندهی که منبع تابناک ایمان و قدرت ارتش است تجاوز کرد و تصور نمود تصور محال امکان دارد که ارتش ایران را میتوان از فرمانده تاجدار خود جدا نمود.
آیا یک نفر ایرانی تردید دارد که متزلزل ساختن ایمان در ارتش یعنی بازی کردن با استقلال و هستی ملت ایران (صحیح است). فعلاً کلیه افسرانی که عضو این باند خطرناک بودهاند بازداشت هستند و بازپرسی از آنها شروع شده و قریباً محاکمه و به سزای اعمال خیانت کارانه خود خواهند رسید (نمایندگان - انشاءالله) برای تمام بازداشتشدگان مدارک کافی وجود دارد و هیچ کدام از آنها بدون دلیل بازداشت نشدهاند نوع مدارکی که در دست است عبارتند از:
۱) دفاتر رمز حاوی اسامی بازداشتشدگان که رمز آن کشف و اسامی اعضا سازمان نظامی حزب توده با مشخصات کامل، شماره حزبی، تاریخ ورود به حزب، درجه، رسته و غیره از کشف آن رمز به دست آمده و این مدارک به تنهایی غیر قابل تردید و انکار و برای همه آنها کافی است.
۲) مدارک بیاندازه مهم و زیادی که از بازرسی خانهها و مخصوصاً دو خانهای که در بالا عرض شد به دست آمده که یک نمونه از این مدارک را همراه آورده و برای استحضار نمایندگان محترم عیناً قرائت میشود.
رفیق عزیز مهم است
رفیق محسن چه میفرمایید ۱۵/۵
۱- رفیق ۲۱۸۳ - ستوان ۱ سوار ابراهیم یونسی به علت تغییر سازمان از شعبه آمار باید برود این رفیق امکان دارد آمار جمعی سلاح و مهمات با ذکر موجودی و سازمانی را بدزدد (دولتشاهی - تف به این رفیق) البته بعد از انجام این کار سر و صدا به راه خواهد افتاد و روی او هم دست خواهند گذارد (این آمار جامع کلیه لشکرها و واحدها میباشد) در صورت موافقت ابلاغ شود.
۲- رفیق ۲۱۸۳ به اختیار خود میتواند خود را در یکی از دو محل زیرین سازمان جدید بگنجاند:
۱- رئیس شعبه سلاحهای تعمیری که اگر درجهدار حزبی برای انبارداری این شعبه معرفی شود استفاده از سلاح این انبارها میتوان کرد.
۲- دو قسمت آمار (فقط سلاح) کلیه مخازن اداره ذخایر ارتش رفیق عزیز هر کدام از این دو شغل که از لحاظ استفاده تشکیلاتی با صرفهتر است ابلاغ شود. سلام فراوان ۲۲۱۹/۱۰/۵
مهم است
(عبدالرحمن فرامرزی - شما چه قدر افسر دارید که چهار صد و سی نفر آنها توقیف شدهاند؟) بنده عرض میکنم.
۳) اکثریت افسران بازداشت شده با ارائه مدارک قطعی به عضویت خود در این سازمان اعتراف نمودهاند و بعضی از آنها پس از دستگیری و بازداشت ضمن اعتراف اظهار ندامت هم کردهاند و حتی باز هم از زیر خاکستر بدبختی بارقه از شرافت سرباز ایرانی تجلی خود را از دست نداده بود و با ایمان به گناهکار بودن برای خلاصی از عذاب وجدانی ناخلفی خود را نسبت به میهن و ارتش با خون خود شسته است.
۴) در بررسی این مدارک اهمیت و خطر سازمانی که امروز به اسم سازمان نظامی حزب توده کشف شده است کاملاً معلوم میگردد. این سازمان همواره برای هر نوع خرابکاری و اقدامات خطرناک دیگر حاضر بوده چنانچه واقعه قلعهمرغی و آتش زدن هواپیماهای ارتش، آتش زدن ناوببر از اقدامات خرابکارانه این سازمان مخوف جاسوسی بوده است از این مدارک به خوبی روشن میشود که نفوذ حزب توده توسط این سازمان در تمام قسمتهای ارتش، شهربانی و ژاندارمری ریشه دوانیده و یک خطر دائمی ارتش، شهربانی، ژاندارمری کشور را تهدید مینموده است.
اینک جای سپاسگزاری است که با مشیت خداوند و راهنماییهای اعلیحضرت همایون شاهنشاه این خطر به کلی رفع و این نفوذ شوم در سازمانهای انتظامی کشور ریشهکن گردیده است. کشف این سازمان در قوای انتظامی کشور دلیل مراقبت وضعیت کلیه عوامل انتظامی در انجام وظایف مربوطه و دلیل بارز مخالفت این سازمان با داشتن چنین عوامل خائن و مخوفی در میان خود است و دلیل وفاداری ارتش نسبت به شاهنشاه فرمانده تاجدار خود و مهیا بودن برای هر نوع فداکاری و خدمتگزاری در راه رفاه و عظمت ملت ایران است. برای اطلاع جناب آقای فرامرزی باید عرض کنم که این تعداد ناچیز است افسران ارتش و ژاندارمری و شهربانی از پانزده هزار نفر متجاوز است.
شوشتری - اینها باید مجازات شوند اعدام شوند (پورسرتیپ - تشویق خادمین مهمتر از مجازات خائنین است).
(تقدیم یک فقره سؤال به وسیله آقای نقابت).
رئیس - آقای نقابت.
نقابت - بنده سؤالی دارم تقدیم مقام ریاست میکنم از وزیر دارایی و وزیر دادگستری مربوط به یک معاملهای است که اخیراً در شرکت ملی نفت واقع شده و شنیده میشود که بیست میلیون تومان به ضرر شرکت ملی نفت بوده.
رئیس - به دولت ابلاغ میشود.
۶- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون فرهنگ راجع به ترمیم حقوق معلمین
رئیس - لایحه فرهنگیان مطرح است. در جلسه پیش دو پیشنهاد بود یکی را آقای نقابت داده بودند و یکی را آقای سرمد (مکرم - قرار بود که اصلاح بشود). آقای نقابت توضیحی دارید بفرمایید.
نقابت - عرض کنم این پیشنهادی که در جلسه گذشته بنده راجع به دانشگاه و استادان دانشگاه تقدیم کردم یک فکر شخصی و مبنی بر اصلاح نقیصه این دستگاه علم و ادب بود ولی بعد از طرح در آنجا پردهها بالا رفت و یواش یواش ما در پشت پرده دیدیم چه مبارزاتی، چه زدوخوردی، چه انقلابی، چه غوغایی برپاست جمعی برای ریاست دانشگاه جمعی برای مقام استادی جمعی برای عزل استاد جمعی برای بیکاری جمعی کوشش میکنند و به این جهت بنده دیدم یک آدم بیتقصیر و غیرواردی (دکتر افشار و دکتر بینا - صحیح است) که یک نظر اصلاحی مختصری دارد آن هم از طریق مجلس خود به خود وارد این مبارزه میشود در این موضوع در روزنامهها نوشتند گفتند شنیدند در صورتی که ما نظرمان این بود که شاگردها درس بخوانند و کلاسها تعطیل نشود آقایان و استادها مقام شامخ علمیشان محفوظ بماند و به آفت سیاست مبتلا نشوند آقایانی که به سفارت میروند کرسیشان معطل نمایند با همه این حرفها یک نظر اصلاحی داشتم و آقایان همه تصدیق میفرمودند ولی ما کارمان کشید به یک مبارزه دیگری برای این که بنده داخل این مبارزه نباشم از وزارت فرهنگ خواهش میکنم که نسبت به این مسائل که حقیقت است و مورد عنایت آقایان هست در خارج ملاحظاتشان را بکنند، مطالعاتشان را بکنند و یک لایحه اصلاحی بیاورند به مجلس و بنده پیشنهاد خودم را پس میگیرم.
رئیس - یک پیشنهاد دیگر هم مال آقای سرمد است که میخواهند در آن اصلاحاتی بکنند. بنابراین به جلسه بعد موکول میشود.
۷- تعیین جلسه بعد، ختم جلسه
رئیس - فعلاً جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز پنجشنبه ۲۵ شهریور ساعت ۹ صبح.
(مجلس ده دقیقه بعد از ظهر ختم شد.)
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت