مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اسفند ۱۳۳۵ نشست ۷۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نوزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نوزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۵
سال دوازدهم
شماره مسلسل
دوره نوزدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۱۹ اسفند ۱۳۳۵ نشست ۷۳
فهرست مطالب:
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۹
جلسه: ۷۳
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه نوزدهم اسفند ماه ۱۳۳۵
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس
۲- بیانات قبل از دستور آقای دکتر بینا
۳- طرح گزارش کمیسیون بودجه راجع به بودجه ۱۳۳۶
۴- موقع و دستور جلسه بعد-ختم جلسه به عنوان تنفس
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه نوزدهم اسفند ماه ۱۳۳۵
مجلس یک ساعت پنجاه دقیقه پیش از ظهر بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
۱ـ تصویب صورت مجلس رئیس ـ اسامی غائبین جلسه پیش قرائت میشود
(بشرح زیر قرائت شد)
غائبین با اجازه ـ آقایان: دکتر طاهری. اورنگ. ابتهاج. بور برو. قرشی. کشکولی. صادق بوشهری. موسوی. مهندس سلطانی. دیهیم. دکتر امین. بزرگ ابراهیمی. مهندس جفرودی. کدیور. باقر بوشهری. مشار. نصیری. خزیمه علم. سنندجی. کورس. مهندس ظفر. شادمان. کیکاوسی.
غائبین بی اجازه ـ آقایان: اریه. برومند. عامری.
دیر آمدگان و زود رفتگان با اجازه ـ آقایان: ثقه الاسلامی. دکتر ضیائی. اسفندیاری. علامه وحیدی. اقبال. جلیلی. خرازی. دکتر پیر نیا. جلیلوند. دکتر آهی. دکتر نفیسی. مهندس اردبیلی. سراج حجازی. معنی زاده. صفاری. دکتر وکیل.
رئیس ـ نسبت بصورت مجلس نظری نیست؟ آقای مرآت اسفندیاری.
مرآت اسفندیاری ـ در صورت جلسه اسم بنده را جز غائبین نوشته بودند در صورتی که بنده با اجازه بودم.
رئیس ـ غائب بی اجازه نبود. جزء غائبین بار اجازه بود دیگر نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس جلسه قبول تصویب شد.
۲ـ بیانات قبل از دستور آقای دکتر بینا
رئیس ـ نطق قبل از دستور شروع میشود آقای دکتر بینا (جمعی از نمایندگان ـ دستور، دستور) بعد از ایشان با موافقت آقایان وارد دستاور میشویم (صحیح است)
دکتر بینا ـ ببنده امروز قصد صحبت نداشتم متأسفانه صبح نامهای بایست شهری بدستم رسید (عمیدی نوری ـ صحیح است) که پشت پاکت نوشته بود فرستنده محمد انتقامی وقتی نامه را باز کردم دیدم حاوی بیانیه چاپی کمیته مرکزی حزب منحله توده ایران میباشد وقتی بیانیه را خواندم تصمیم گرفتم برای تسلی خاطر کسانی که عزیزان آنها در نتیجه گمراهی و تبلیغات تلفینات گردانندگان حزب منحله خائن توده تلف شدهاند بیانات نمایم قبل از تشریح بیاینه باید این نکته را تذکر دهم که صبحت و بحث در اطراف بیانیهها و اعلامیههای حزب منحله توده که در واقع میتوان گفت اساس آن بر چیده شده چندان جالب و طرف توجه نیست زیرا قوای انتظامی بحد کافی بر ضد این عناصر مخرب اقدام کرده و افکار و اعمال و خیانات و جنایات آنانرا برای مردم این مرز و بوم طوری تشریح کردهاند که محتاج باستناد و استقلال نمیباشد بطوری که همه میدانند پدر و مادر فرزندان و خانواده و مملکت و میهن بعقیده طرفداران این حزب هیچ و پوچ و حرف مفت و بی معنی است و هر کس غیر از این فکر کند و صحبتی از دین و آئین و مقدسات مملکتی بمیان آورد و برای حفظ و حراست میهنش در مقابل تعدی و تجاوز قدمی بردارد با یک مشت الفاظی و جملاتی که تعدادش از شمار انگشتان دست تجاوز نمیکند لجن مال میگردد و چنانکه در این بیاینه گفتهاند او را طرفدار امپریالیسم و دژخیم آزادی و از نظر واقع بینانه مقدم بر علیه قشرهای فشرده تودههای زحمت کش خطاب میکنند ارتش و قوای انتظامی کار خود را در راه مبارزه با این عناصر مخرب با مهارت تمام بنحو احسن انجام داده ولی دولت و مسئوئلین امر در اینرا علاوه بر اینکه تعلل و تسامح بخرج دادهاند حتی پس از بیاناتی که در مجلسین ایران علیه احزاب خیانتکار این احزاب را از سر کارهای حساس بر کنار ننمودهاند بر عکس در بعضی مؤسسات از آنان تشویق هم بعمل آودهاند (صحیح است)
اگر دولت بتمایل نمایندگان مجلس شورای ملی که نطق ما و تذکرات قبل از دستور را در مورد خیانتکاران تأیید فرمودند آناُ ترتیب اثر میداد نمایندگان بهیچوجه مبادرت بتصویب طرح نمینمودند و امروز هم اشخاصی بنام حزب منحله توده جرأت نمیکردند در این بیانیه با کمال بی شرمی بگویند و حزب توده ایران بهمه هواداران جبهه ملی و همه مردم شرافتمند و عناصر لیبرال مراجعه کرده و میخواهد حوادث گذشته را ورق بزنند و با توجه بگذشته امروز دست اتحاد بهم دهند.
آقایان این ناکسانی که در این بیانیه میگویند حزب توده بهمه عناصر ضد استعمار بخصوص هواداران جبهه ملی مراجعه کرده و مبگویند بنظر ما پیمان بغداد شکل دید استعمار است و اصول ایزنهاور سند اسارت ملت ماست
باید جواب داد که حق با شما است دولت شوروی که باستثنای چین کمونیست و دولتهای پشت پرده با وسعت بیش از ۲۶ میلیون کیلومتر مربع جمیعت دویست میلیون نفری را در زیر سلطه دژخیمان کرملین بهداشته امپریالیست نیست ولی با کمال بی انصافی ملتی را که برای دفاع از حق خود و موجودیت خود در مقابل تعدی و تجاوز قدم بر میدارد نوکر اجنبی و طرفدار امپریالیتس خطال میکنندوباکمال وقاحت ادعا میکند کشورهایسوسیالیستی ودر راس آن اتحاد شوروی صمیمانه وباتمام قواعلیه استعمار برخاسته ودو دوزه بازی نمیکند
حقیقتاُ چنین ادعائی وبیان چنین مطلبی از صادرکنندگان چینی بیا نهای بر میاید زیرا آنان مثل اینکه فجایع ومصائبی را
که ملت فداکار و آزادمنش فنلاند که برای حفظ استقلل و موجودیت خود در مقابل نفوذ کمونیسم تحمل نمود فراموش کردهاند و یا قتل و غارت و شکنجه هائی را که از طرف کمونیست ا در فنلاند روی داد از خاطر بردهاند یا تصور میکنن در قضایای لهاستان که آنهمه مردم بی گناه و کارگر بیچاره فدای شهوات امپریالیستهای کرملین گردیدند افسانه بود و یا جریانات اخیر مجارستان که دسته دسته مردم بیگناه را با توپ و مسلسل بستند ودر قرن بیستم دست باعمالی زدند که حتی سربازان و حتی مغول و چنگیز و تیمور نیز جرأت انجام آنرا نداشتند خواب و خیال بود.
بهر تقدیر این بیانیه بقول این آقایان بمناسبت روز شهدای راه آزادی چاپ و منتشر شده است در این بیانیه از کسانی که بر علیه استقلال و تمامیت و حاکمیت کشور ما اقدام کردهاند و در نتیجه رسیدگیهای دقیق و محاکمات طولانی مجازات و تنبیه شدهاند بعنوان شهید اسم بردهاند مهم با این آقایان و صادر کنندگان این بیانیه هم عقیده هستم این اشخاص را شهید مینامم و میگویم این فریب خوردگان بیچاره از همه جائی خبر شیهد شدهاند ولی شهید راه خیانت شهید القا آت و تلفیقات و تبلیغات و تحریکات یک مشت خائن بی وطن و بی ایمان و بی خانمان و بی پدر و مادری که چون دژخیمان بی رحم یک مشت فرزندان زود باور این مملکت را از جاده راست و حقیقت منحرف ساخته و برای پیشرفت افکار پلید خود تعدادی فریب خورده ساده لوح را وسیله اجرای منویات خطرناک و مملکت برانداز خود قرار دادهاند (صحیح است) آقایان من نسبت باین قبیل اشخاص بی باک و متهور و یک رو که گول این بی وطنان خائن را خورده و خون خود را در راه کج نثار کردهاند با دیده ترحم مینگرم زیرا این بیچارگان گول همین حرفهائی را خوردهاند که امروز عیناً در همین بیانیه تکرار و بچاپ رسیده است من از مسببین این قبیل جریانات و صادر کنندگان چنین بیانیهای که در خفا و پشت پر ه با دریافت حق الزحمه کلان و اجر و مزد کافی افکار مردم و جوانان معصوم این کشور را منحرف ساخته و آنان را برای خیانت بر علیه استقلال ایران وارد معرکه نموده با مینمایند می پرسم آیا روزی که این جوانان بسزای اعمال خود رسیدند ذرهای تأثر در دل سخت تر از سنگ شماها بوجود آمد؟ و یا فکری بحال عائله و فرزندان و بازماندگان آنان نمودید؟ بجرأت میتوانم بگویم نه والله با هم شخص اول مملکت بمصادر امور دستور فرمودند از خانوادههای این قبیل اشخاص دلجوئی شود و وسیله معاش عائله آنان فراهم گردد و از هیچگونه کمک و مساعدت در حق باز ماندگان آنان مضایقه نشود. و بخصوص وسایلی فراهم گردد تا در تربیت فرزندان آنان توفیقی حاصل شود هیچگاه از خاطر فراموش نمیشود که روزی در شریفیابی اعضای شورای دانشگاه اعلیحضرت همایونی که از فرط تأثر کاسه چشمانشان پر از اشک بود خطاب باعضای شوری فرمودند جوانانی را که تربیت میکنید راهی را میپیمایند که دولتها مجبور میشودند تصمیمات شدید که درباره آنان اتخاذ نمایند آقایان من از این عفریتهای فرتوت جنایتکار که حتی موجودیت خود را نمیتوانند اعلام کنند و در پس پرده بادریافت دستمزد کافی میخواهند دوباره جوانان این مملکت را اغفال نمایند نمایند میپرسم آیا باز هم با وجود جریانات پشت برده و اوضاع غیرت نمیگیرند و دست بچنین اقداماتی میزنند و با کمال بی شرمی باز هم یادی از حکومت مردم بر مردم میکنند؟
من بمادران داغدیده و به پدرانی که عزیزان خود را از دست دادهاند از پشت همین تریبون پیمام فرستاده و میگویم باید مانند مردم غیور آذربایجان که پس از تمیز کردن آن خطه از لوث وجود پیشه وری و غلام یحین اهالی بدست خود از گردانندگان آن دستگاه انتقام گرفتند شما نیز باید از صادر کنندگان چنین بیانیه که انتقام بگیرید زیرا چنانکه گفتم ارتش و قوای انتظامی کار خود را انجام داده است و لانههای فساد و خیانت و جاسوسی رایکی پس از دیگری در هم ریخته است و انبارهای مهمات و نارنجک و بمب دستی را که قرار بود بر سما و فرزندان ما نثار شود آتش زده است شما پدران و مادران و برادران و بیوه زنانی که عزیزان قبیل عناصر خائن بی وطن از دست دادهاید بیاید انتقال خود را از گردانندگان چنین بیانیههای بگیرید و بدست خود ریشههای کانون فساد را بر اندازید تا مبادا خدای ناکرده در نتیجه عملیات خائنانه و منحرف کننده این قبیل عناصر مجدداُ اولاد نزدیکان و عزیزان شما باین راه کشانده شده و فاجعه جدیدی برای خانوادههای بی گناه و با ایمان و وطن دوست کشور ما پیش آید دولت نیز که از حمایت شخص اول مملکت و پشتیبانی مجلسین ایران بر خوردار است باید تسامح و تعلل و سستی را کنار گذاشته برای تأمین رفاه و راحتی خیال مردم این مملکت اقدامات مؤثری در این (صحیح است احسنت)
۳ـ طرح گزارش کمیسیون بودجه راجع ببودجه ۱۳۳۶ کل کشور
رئیس ـ دو نفر دیگر از آقایان برای نطق قبل از دستور امروز ثبت نام کردهاند طبق آئین نامه بودجه که آمد بمجلس دیگر موضوعی نمیشود مطرح بشود اگر آقایان موافقند در هر جلسه یک نفر از این آقایان صحبت کنند امروز هم وارد کار بودجه میشویم البته آقایان اطلاع دارید که جلسات مجلس موقع طرح بود پنجساعت خواهد بود بنابراین از جلسه آینده ساعت هشت صبح خواهد بود تا یک بعد از ظهر که جلسه تمام میشود حالا بودجه مطرح است گزارش کمیسیون بودجه قرائت میشود
(بشرح زیر قرائت شد)
گزارش از کمیسیون بودجه بمجلس شورای ملی.
پیش از آنکه ببحث در ارقام بودجه سال ۳۶ بپردازم اجازه میخواهم که بذکر نکاتی چند خاطر آقایان محترم را متوجه سازم
بودجه در هر جا وهمه وقت نتیجه وضع اقتصادی و سیاسی کشور است بودجه متعادل نشان میدهد که دستگاه ادارای و وصول کشور با در نظر گرفتن مصالح عمومی کشور با در نظر گرفتن مصالح عمومیتوانسته است میزان مالیاتهای مختلف را طبق اصول و قوانین کشوری وصول کند و گردش آتی چرخهای مملکت را در سال آینده بدین وسیله تأمین کند مسلماُ تا وضع کشوری از لحاظ سیاسی و اقتصادی تثبیت نباشد هر گز بووجه متعادلی بوجود نخواهد آمد کما اینکه دوران سلطنت اعلیحضرت فقید که دوران ثابت حکومتها و تثبیت اوضاع اقتصادی مالی بود در آن سالها همیشه بودجه متعادل و بموقع بمجلس تقدیم میگردید ولی پس از شهریور سال ۱۳۲۰دیگر شور ایران بوجه متعادلی بخود ندید تا اینکه امسال اولین بودجه متعادل بمجلس تقدیم شده است.
حاجت بتذکر کار نیست که چه وقایع و تغییرات و تحولات شدیدی در طی این ۱۵ سال و بخصوص در سنواتی که جناهای سیاسی مانع استخراج نفت و بالنتیجه رکود کشور شد و موجب گردید که بودجه متعادل در این کشور بوجود نیاید.
سال گذشته بودجه کشور بر اثر حوادث مذکور در حدود ۴ میلیارد کسر داشت و هر ند که مقداری از این کسر فاحش بر اثر مخارج ضروری منجمله افزایش بودجه دفاعی و فرهنگی بود ولی چون با بوده نا متعادل نمیتوان امید بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی را داشت مجلس شورای ملی به دولت تأکید کرد که تا سر حد امکان در اینجاد یک بودوجه متعادل بدون استفاده از کمکهای خارجی با قرضه از ممالک دیگر بلکه صرفاً از راه صرفه جوئی در مخارج و وصول هر چه بیشتر در آمدها بکوشد و جای بسیر خوشوقتی است که دولت در این منظور موفق شده و توانسته است سال را به پایان برساند و بودجه متعادل فعلی را بمجلس تقدیم نماید.
آنچه در این بوده جلب توجه مبکند در ستون مالیاتها افزایش مالیات مستقیم است.
تأمین حد اکثر حوائج کشور از راه افزایش مالیاتهای مستقیم همانطور که آقایان میدانند یکی از بهترین طرق برای تعدیل فواصل طبقاتی و بالنتیجه برای تعادل اجتماع است
مالیات غیر مستقیمی دوش کسانی تحمیل میشود که اکثریت طبقات فقیر کشور تشکیل میدهند در حالی که مالیات مستقیم مربوط بافراد و طبقات محدودی است استطاعت پرداخت مالیات را دارند و میتوانند از در آمد خود بخزانه دولت کمک کنند و این مالیات هیچگونه فشاری آنان نخواهد بود بهمین دلیل شاهنشاه همه وقت رفاه طبقات پائین و منافع اکثریت کشور را در نظر دارند کراراً چه در نطقهای رسمی چه در ضمن شرفیابیهای عمومی یا خصوصی و کلا و سناتورها همه وقت اینمطالب را تذ کار فرمودهاند و دولت هم بر اساس اوامر ملوکانه در این مرود دست باقدامات جدیدی زد و تا آنجا که میزان مالیاتها در سال ۱۳۳۵ در حدود صد میلیون تومان اضافه شد و با توجه باین مطلب که هنوز بسیار متمکنین عادت بدادن مالیات ندارد کمیسیون معتقاد است که مسلماً میزان مالیات مستقیمی که باید وصول شود پیش این مبالغ میباشد و کمیسیون توصیه میکند که دستگاههای وصولی دولت باید کاملا مجهز بوده و افراد مسئول کاملا از هر گونه سوء نظر و غرضی مبرا میباشد تا راهی برای گریز از مالیات بدست بدهکاران مالیات نیفتد و خوشبختانه این وضوع مورد توجه دولت واقع شده و در ضمن لایحه بوده صراحتاُ وعده داده است که در سازمان مالیات اداری تجدید نظر کند.
در خصوص افزایش در آمدهای همانطور که وزیر دارائی سال گذشته وعده داده بود بر اثر توج مقتضی نسبت بدستگارهای وصولی کشور میزان در آمدها بنحوجالب توجهی بالا رفته و برای مثال کافی است که با در آمدهای ده ماهه سال ۱۳۳۵ تنها در مورد عواید پیشکاری دارائی تهران و گمرک و دخانیات و مقایسه آن با ارقامی مقابه در سال گذشته توجه شود.
در دهماهه سال ۱۳۳ عواید پیشکار دارائی تهران ۱۴۷۶۲۲۵۰۰۰ ریال بوده و در ده ماهه سال ۱۳۳۵ به ۲۰۰۳۷۹۲۰۵۰ ریال افزایش یافت همچنین عایدی ده ماهه دخانیات در سال گذشته ۲۰۷۸۷۲۱۰۰۰ ریال بوده ده ماهه سال اجاری به ۲۴۲۵۲۰۲۰۰۰ ریال افزایش یافته.
عایدات گمرک در ده ماهه سال جاری ۴۲۷۸۶۰۹۰۰۰ ریال بوده در صورتی
که سال گذشته عواید گمرک در این مدت ۳۵۷۶۵۹۲۰۰ ریال بیشتر نبوده است
نکته که بیش از هر چیز مورد توجه جهانشاه و دولت و نمایندگان مجلس بوده است و بالنتیجه مورد توجه کامل اعضاء کمیسیون بودجه قرار گرفته وضع کارمندان دولت است چه بتصدیق عمومی وضع این طبقه از مردم ایران در حال حاضر از لحاظ میزان در آمد ناگوارتر از نگران است.
در صورتی که کلیه امور دولتی چه کوچک وچه بزرگ بدست اینان صورت بگیرد و همانطور که اعلیحضرت همایونی تأکید فرمردهاند امکان ندارد به بتوان کارمندان را همیشه گرسنه بهداشت زیرا اگر کارمندی را همیشه گرسنه باشد نتواند حداقل زندگانی خود را تأمین نماید نمیتوان از او خاطر جمع بود یا دست وچشمی باک توقع داشت کمیسیون توجه برای اجرای منویات اعلیحضرت همایونی وجواب مساعد بافکار عمومی با دولت در این مورد اکیداُ توصیه نمود و دولت قول قطعی داده است که تا آنجا که بتواند در ترفه حال کارمندان دولت بکوشد و منجمله قرار شد که قبل از انقضاء اسفند لایحه جدید استخدام را بمجلس تقدیم نماید تا منافع و حقوق کارمندان و چه بیشتر تأمین گردد و همچنین قرار شد که در سال آتی دولت مبلغ هفتصد و پنجاه میلیون ریال یعنی برابر ربع کلیه پرداختی دولت بکارمندان خود بمستخدمین دولت کمک شود و این کمک هر چند بنظر کمیسیون موجه و لازم است ولی کمیسیون بودجه معتقد است که باید اساس قطعی برای رفاه کارمندان دولت گذارده بود و بنظر میرسد که قانون جدیدی استخدام نتواند این منظور را عملی سازد کارمندان دولت بتوانند با خاطر آسوده بوظیفه خطیر بود مشغول باشند
روی همین اصل آنچه در خارج شایع شده که بتصره مربوط بکمک لیسانس حذف شدن بی اساس است و کمیسیون بودجه همه علاقهای که بتصویب چنین مواردی دارد چون تصره جنبه استخدامی داشت آنرا بکمیسیون استخدام فرستاد تا پس از بحث در باره آن و تنظیم آن که تنها شامل لیسانسیهها و مهندسین باشد بلکه شامل دکترها نیز میشود بکمیسیون بودجه برگشته مورد تصویب قرار گیرد در پایان لازم بتذکر میداند که بودجه قدمی بمجلس شورای ملی با وجود ضیق وقت در چندین جلسه کمیسیون بوجه مورد مطالعه و رسیدگی دقیق قرار گرفته و اصلاحات لازم در آن است و این مطلب حاکی از دقت و علاقه آقایان رئیس و اعضاء کمیسیون بودجه میباشد اینک گزارش بودجه سال ۱۳۳۶ کل کشور که از حیث د آمد مطابق با صورت شماره یک بالغ بر ۲۱۹۲۵۲۵۹۱۰۰ ریال و از حیث هزینه مطابق صورت شماره ۲ بالغ ۲۱۹۳۰۷۶۳۶۸۰ ریال میگردد و شامل ماده واحده و چهل و پنج تبصره مربوط دبه آن میباشد و بتصویب کمیسیون بودجه رسیده است بمجلس شورای ملی تقدیم و تقاضای تصویب آنرا دارد.
مخبر کمیسیون بووجه ـ محمد علی مسعودی
ماده واحده ـ بودجه سال ۱۳۳۶ کل کشور که از حیث در آمد مطابق صورت شماره (۱) بالغ بر ۲۱۹۲۵۲۵۹۱۰۰ ریال و از حیث هزینه صورت شماره (۲) بالغ بر ۲۱۹۳۰۷۶۳۶۸۰ ریال میگردد تصویب و بوزارت دارائی اجازه داده میشود در آمدهای پیش بینی شده برای سال ۱۳۳۶ را وصول و کلیه حقوق و مزایای قانونی کارمندان و خدمتگزاران جزء و هزینههای مستمر و غیر مستمر وزارخانهها وادارات و بنگاههای دولتی و سایر مصارف منظور در صورت شماره (۲) را در حدود در آمدهای وصولی و با رعایت کامل مقررات و مفاد تبصرههای ذیل پرداخت نماید.
تبصره ۱ـ بودجه تفصیلی سال ۱۳۳۶ وزارتخانهها وادارات و بنگاههای دولتی در حدود رقم اعتبار مربوط منظور در صورت شماره (۲) پس از تصویب کمیسیون بودجه قابل اجرا خواهد بود.
مادام که بودجههای تفصیلی سال مزبور بتصویب کمیسیون بودجه نرسیده بر اساس اعتبارات مصوب سال ۱۳۳۵ بشرط اینکه از حدود اعتباری که مصوب سال ۱۳۳۵ بشرط اینکه از حدود اعتباراتی که برای هر وزارت خانه یا اداره یا بنگاه مستقل دولتی ضمن بودجه پیشنهادی سال ۱۳۳۶ منظور شده تجاوز ننماید قابل پرداخت خواهد بود وزارتخانهها و بنگاههای مستقل دولتی موظفند بودجههای جزء خود را منتها در ظرف یکماه از تاریخ تصویب بودجه کل بوزارت دارائی ارسال دارند وزارت دارائی موظف است در ظرف سه ماه از تاریخ تصویب بودجه پس از رسیدگی برای تصویب بکمیسیون بودجه مجلس شورای ملی پیشنهاد نماید.
تبصره۲ـ نقل و انتقال در فصول مواد هر یک از بودجههای جزء سال ۱۳۳۶ که بتصویب کمیسیون بودجه رسیده باشد از ماده ئی بماده دیگر با موافقت وزارت دارائی قابل اجراء بوده و وزارت دارائی مجاز نخودهد بود قبل از رسیدگی و تشخیص ضرورت قطعی آن با اصلاح بودجههای مورد تقاضای وزارت خانهها وادارات و بنگاههای دولتی موافقت نمایند بهر حال نقل و انتقال اعتبارات منظور در فصل کار گزینی بمواد فصول هزینههای اداری و سایر مخارج و هزینههای غیر مستمر و بالعکس در بودوجههای تفصیلی ممنوع است.
تبصره ۳ـ بوزارت دارائی اجازه داده میشود چنانچه برای خرید قند و شکر و غله و مواد دخانی و همچنین برای هزینه جمع آوری کالاهای انحصاری علاوه بر اعتبارات منظور در بودجه اعتبار بیشتر مورد احتیاج باشد تا آنجا که وصولی در آمد کشور و در صورتی که میزان بیشتری مورد لزوم باشد با اخذ وام از بانک ملی ایران انجام داده و از محل وجوه حاصل از فروش واریز نماید
تبصره ۴ـ هیچیک از وزارتخانهها وادارات و بنگاهها و شرکتهای مستقل دولتی حق ندارند علاوه بر پرداخت و تعهداتی که برای هزینههای پرسنلی در سال ۱۳۳۵ بعمل آوردهاند بدون جلب موافقت قبلی وزارت دارائی تعهدی بنمایند ووزارت دارائی مجاز نخواهد بود بدون رسیدگی و تشخیص ضرورت قطعی با این قبیل پیشنهادات موافقت نمایند.
تبصره ۵ـ پیشنهاد اعتبار اضافی برای حقوق کارگزینی و مخارج اداری کلیه وزارخانهها و بنگاهها و مؤسسات دولتی علاوه از مبالغ مصرحه در قانون بودجه سال ۱۳۳۶ در تمام مدت سال مذکور بکلی ممنوع است.
تبصره ۶ـ بوزارت دارائی اجازه داده میشود در مورد مطالبات غیر مالیاتی دولت چنانچه مدیونین حاضر شوند اصل بدهی خود را از تاریخ تصویب این قانون تا یک. سال کلا بپردازند از مطالبه زیان دیر کرد صرفنظر نمایده این اجازه شامل مطالبان غیر ملیاتی هم که اصل آن تا قبل از تصویب این قانون وصول شده باشد خواهد بود.
تبصره ۷ـ بقیه اعتبارات ساختمانی سالهای ۱۳۳۳ تا آخر سال ۱۳۳۵ منظوره در بودجه کل کشور و یا وزارتخانهها و ادارات کل وهمچنین بقیه اعتبار راهسازی سالهای مذکور تا آخر سال ۱۳۳۶ قابل تعهد و مصرف میباشد و نیز خرید زمین و عمارت از اعتبارات مذکور با موافقت وزارت دارائی مجاز میباشد.
تبصره ۸ـ بوزارت دارائی اجازه داه میشود از محل اعتبار راهداری و تعمیراتی در صورت لزوم تا حدود پانزده در صد باعتبار ساختمان راههای استانی منتقل نماید و یا بالعکس و ضمناُ هزینه نقشه برداری هر راه را از محل اعتبار مربوطه بهمان راه و یا از جمع اعتبارات ساختمانی بپردازد و تا حدود پینج در صد از هر یک از اقلام اعتبارات خود را برای هزینه نظارت اختصاص دهد.
تبصره ۹ـ بوزارت امور خارجه اجازه داده میشود از محل وجوه نقدی متعلق به دولت شاهنشاهی ایران بلوکه شده بحساب مخصوص شلینگ در بانک مالی اطریش یک دستگاه عمارت جهت سفارتخانه ایران در اطریش خریداری نماید.
تبصره ۱۰ ـ بوزارت امور خارجه اجازه داده میشود آن قسمت از اعتبار ۹۰۰۰۰۰۰ ریال موضوع ردیف ۷۴ بند (ب) بوجه سال ۱۳۳۵ کل کشور را که برای کاشی کاری کنید تالار مجمع عمومی سازمان ملل متحد اختصاص داده شده و در سال ۱۳۳۵ مورد خرج پیدا نکرده در سال ۱۳۳۶ برای همین منظور بمصرف برساند.
تبصره ۱۱ـ وزارت پست تلگراف مجاز است مراسلات و مخابرات ار باره شاهنشاهی را از ابتدای سال ۱۳۳۶ ببعد از پرداخت بهای مقرر معاف نماید و حمل داروهای سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و شیر و خورشید سرخ را در داخله کشور مجاناُ انجام دهد.
تبصره۱۲ـ بوزارت دارائی اجازه داده میشود از زبان عملکرد غله و نان در سنوات قبل از اعتبار مصوب داشته و بیلانشان بتصویب رسیده برای رد وام دریافتی از خزیانه درا بکل استفاده اسناد آنرا بحساب هزینه قطعی منظور نماید.
تبصره ۱۳ـ بوزارت امور خارجه اجازه داده میشودکه مبلغ ۳۳ ر۵۴۲۷ دلار حقوق و مزایای مأموریتی آقای عباس آرام را یزن اسبق سفارت کبرای شاهنشاهی ایران در واشنگتن از ۲۱ تیر ۱۳۲۹ لغایت شهریور ماه ۱۳۳۰ را که بموجب دستور وزارت امور خارجه باسمت کارداری مشغول انجام وظیفه بوده و بعلت خاتمه دوره مأموریت پنج ساله ایشان در امریکا پرداخت نشده است از اعتبار ماده ۶۰ دیون بلا محل بودجه سال ۱۳۳۶ آن وزارت پرداخت نماید.
تبصره ۱۴ـ چون شرکت استخراج اولیه نفت منحل شده و پس از تصفیه بابت ۵۷۴۲۰ سهم شرکت مزبور متعلق بدولت شاهنشاهی مبلغ ۲ ر۹۴۵۰۹۹ لیره عاید شده بوزارت دارائی اجازه داده میشود هم ارز ریالی بهای آنرا بابت ازدیاد سرمایه بانکها بترتیب زیر:
۱ـ بانک کشاروزی هم ارز ۲ر۴۳۰۶۲۳ لیره بمبلغ ۹۰۴۲۰۸۳۰ ریال.
۲ـ بانک رهنی هم ارز ۹ر۳۴۲۲۲۶ لیره بمبلغ ۷۱۸۶۷۴۱۸ ریال.
۳ـ بانک ساختمانی هم ارز ۱ر۱۷۲۲۴۹ ریال پرداخت نماید
. تبصره ۱۵ـ بوزارت دارائی اجازه داده میشود مبالغی که بانکملی ایران بابت بهره بدهکار تنخواه گردان خزانه داری
کل و همچنین بهره بدهکار بدهی دولت بقسمت نشر اسکناس طبق ماده ۸ از قانون مصوب سی تیر ماه ۱۳۳۳ (قانون تثبیت پشتوانه اسکناس از حساب خزانه دار بکل برداشت نموده بخرج قطعی منظور و مطالبات تا آخر سال ۱۳۳۵ را هم از محل در آمد عمومی بپردازد و از سال ۱۳۳۶ ببعد هم بهره بدهکار تنخواه گردان خزانه دار بکل و بهره بدهکار بدهی دولت بقسمت نشر اسکناس بانک را از محل سود سهام دولت توسط بانک ملی ایران پایپا نماید و اگر سود سهام مزبور کافی برای واریز این بدهی نبود بوزارت دارائی اجازه داده میشود که از محل در آمد عمومی واریز نماید.
تبصره ۱۶ـ بوزارت دارائی اجازه داده میشود پنجاه میلیون ریال اوراق قرضه ملی را که در سال ۱۳۳۰ در اختیار شرکت سهامی فرش گذارده شده و عملا جزو سرمایه شرکت مزبور قرار گرفته بعنوان سرمایه پرداختی دولت بشرکت نامبرده محسوب و همچنین مبلغ ۷۰۶۴۸۴۰ ریال طلب خزانه داری کل را بعنوان سرمایه پرداختی دولت بشرکت سهامی فرش منظور نمایند.
تبصره ۱۷ـبوزارت دارائی اجازه داده میشود از دریافت مبلغ ۱۵۲۶۲۵ریال مالیات اراضی شمال باغ بهارستان خریداری مجلس شورای ملی صرفه نظر نماید.
تبصره ۱۸ـ وزارت فرهنگ مجاز است از کسانی که داوطلب شرکت در امتحانات متفرقه و یا مسابقه میباشند مبلغی بعنوان هزینه ثبت نام (برای داوطلبان دوره اول متوسطه ۳۰۰ ریال و برای داوطلبان دوره دوم متوسطه و امتحانات مسابقه ۵۰۰ ریال) دریافت نماید. و دو ثلث وجوه دریافتی را بمصرف پرداخت حق الزحمه ممتحنین و کارکنان امتحانات و سایر هزینههای مربوط بامتحانات رسانیده و یکسو دیگر بحساب در آمد عمومی کشور بخزانه دار بکل تحویل نماید.
بوزارت دارائی میشود وجوهی که وزارت فرهنگ از این بابت تا آخر سال ۳۵ وصول نموده و مخارجی را که بمأخذ دو سوم وجوه دریافتی تعهد و یا که مأخذ دو سوم وجوه دریافتی تعهد و یا پرداخت شده بحساب قطعی منظور بدارد.
تبصره ۱۹ـ بوزارت دارائی اجازه داده میشود از تاریخ فوت ماهیانه پانزده هزار ریال طبق قانون مستمریها بوراث مرحوم مجتبی دولت آبادی از محل در آمد کشور بپردازد
تبصره ۲۰- به وزارت دارایی اجازه داده میشود از تاریخ فوت ماهیانه ۱۵ هزار ریال طبق قانون مستمریها به وراثمرحوم مجتبی دولت آبادی از محل در آمد کشور بپردازد.
تبصره ۲۱ ـ از نظر تقدیر از خدمات مرحوم داور اجازه داده میشود مستمری عیال آن مرحوم از اول بسال ۱۳۳۶ از ماهی ۲۵۰۰ ریال بماهی ۱۵۰۰۰ ریال افزایش داده شود.
تبصره ۲۲ ـ اجازه داده میشود احتیاجات فنی اداره کل گمرکی که بخارج سفارش داده شده و بتدریح واد میشود از پرداخت حقوق و عوارض گمرک معاف باشد.
تبصره ۲۳ـ اجازه داده میشود که آهن آلات وارد جهت بیمارستان اردکان یزد در صورت گواهی وزارت بهدای از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی معاف باشد.
تبصره ۲۴ـ تبصره ۹ ماده ده قانون مالیات بر در آمد و املاک مزروعی و مستغلات و حق تمبر مصوب ۱۶ فروردین ۱۳۳۵ بشرح ذیل تغییر داده میشود.
مؤدیان مالیاات املاک مزروعی مکلفند مالیات خود را بتناسب وضع محل وقوع ملک به تشخیص وزارت دارائی در هر سال از تیر ماه تا آخر آبان ماه همانسال به نسبت وضع محل از حیث فصل برداشت محصول بپردازند.
تبصره ۲۵ـ معافیت مقرر دو ماده ۴۵ قانون بانکداری که در تبصره یک ماده ۸ قانون مالیات بر در آمد و املاک مزروعی و مستغلات و حق تمبر مصوب ۱۶ فروردین ۱۳۳۵ بآن اشاره شده نسبت به بانکهائی که با سرمایه دولت تشکیل شدهاند لغو میشود.
تبصره ۲۶ تبصره ۹ ماده هشت قانون مالیات بر در آمد و املاک مزروعی و مستغلات و حق تمبر مصوب ۱۶ فروردین ماه ۱۳۳۵ لغو میشود.
تبصره ۲۷ـ نرخ تمبر چکهای صادره یا معامله شه در ایران موضوع ماده ۲۲ قانون مالیات بر در آمد و املاک مزروعی و مستغلات و حق تمبر مصوب شانزدهم فروردین ماه ۱۳۳۵ از اول فروردین سال ۱۳۳۶ نیز کماکان ده دینار خواهد بود.
تبصره ۲۸ ـ مالیات مقرر در بند یک تبصره ۱۱ قانون بودجه سال ۱۳۳۵ از اول سال ۱۳۳۶ به دویست ریال و بند ۲ به سیصد پنجاه ریال و بند ۳ به پانصد ریال ترقی داده میشود.
تبصره ۲۹ ـ تبصره یک از ماده ۹ قانون مالیات بر در آمد و املاک مزروعی و مستغلات و حق تمبر مصوب ۱۶ فروردین ماه ۱۳۳۵ بطریق ذیل تغییر داده میشود.
در آمد مستغلات از روی اجازه نامه رسمی با حکم تعدیل اجازه بها و چنانچه اجازه نامه رسمی تنظیم نشده باشد و یا مالک به تقاضای دارائی آنرا ارائه ندهد در کمیسیونی بنام کمیسیون حل اختلاف مرتکب از نمایندگان وزارت کشور و انجمن شهر و دارائی رسیدگی و قطع فصل میشود رأی کمیسیون مزبور قطعی و لازم الاجراء است
تبصره ۳۰ـ کسبه و صنعتگران دستمزد بگیرد که اسمی آنها در تبصره یک ماده ۵ قانون مالیات بر در آمد و املاک مزروعی و مستغلات و حق تمبر مصوب ۱۶ فروردین ماه ۱۳۳۵ ذکر نشده ولی وضع و شغل کسبت آنها مشابه پیشه وران مذکور در تبصره یک اده پنجم میباشد بنا بتشخیص وزارت دارائی در ردیف پیشه وران محسوب میشوند.
تبصره ۳۱ـ تبصره ۲ ماده ۱۱ قانون مالیات بر درآمد و املاک مزروعی و مستغلات و حق تمبر مصوب شانزدهم فروردین ماه ۱۳۳۵ بشرح ذیل تغییر داده میشود.
از قرار دادهای خرید و فروش باید مالیات پیمانکار کسر و تحویل شود و در صورتی که پیمانکار بازرگان یا شرکت بوده و معامله را در دفاتر پلمپ شده خود ثبت نماید میتواند مالیات پرداختن را بابت مالیات مجموع در آمد سالیانه خود محسوب دارد بهر حال مالیات پیمانکاری قابل استرداد یا احتساب برای این بدهیهای مؤدی نخواهد بود.
تبصره ۳۲ـ مطالبات دولت از اشخاص و هر گونه شخصیتهای حقوقی اعم از اینکه مطالبات مزبور را بابت مالیات یا عوارض و جرائم و یا حقوق و عوارض گمرکی و انحصارها و یا در آمد حاصله از معادن و بقایا و همچنین بدهی هائیکه بر طبق احکام دیوان محاسبات و دادگاههای عمومی یا اسناد رسمی باشد طبق آئین نامه اجرائی مالیاتها قابل مطالبه و وصول میباشد.
تبصره ۳۳ ـ اجازه داده میشود بمهندسین و متخصصین وزارت خانهها واارات دولتی که دبرای انجام وظایف بعنوان مأمور ثابت بشهرستانها اعزام میکردند و ماهیانه حد اکثر تا ۳ هزار ریال بعنوان فوق العاده فنی از اعتبار یک در بودجه مربوط بهمین منظور یاد آور شده پرداخت نمایند.
تبصره ۳۴ـ برای اجرای برنامههای عمرانی مشترک دولتین ایران و امریکا و در نتیجه تأمین سهمیه دولت ایران در صندوق مشترک بوزرات دارائی اجازه داده میشود که از محل اعتبارات هر وزارت خانه در بودجه کل کشور که از این برنامه مشترک استفاده مینمایند و یا از محل در آمدهای عمومی سهمیه دولت ایران را در صندوق مشترک بپردازد اعتبارات مزبور توسط صندوق مشترک ایران و امریکا طبق مقررات صندوق مزبور بمصرف خواهد رسید.
تبصره ۳۵ـ ماده ۹ قانون اصلاح بعضی از مواد قانون ثبت مصوب ۲۷ / ۶ /۱۳۲۲ بشرح زیر تغییر داده میشود:
هزینه مسافرت و فوق العاده مهندسین و نمایندگان و سایر مأمورین و کارمندانی که از محل هزینه مقدماتی استخدام شدهاند و همچنین حقوق کارمندان و خدمت گزاران جزء و رانندگان و بهای لباس و عیدی و سایر مزایای مربوطه آنها و دستمزد کارشناسان قرار دادی که از محل مذکور استخدام شدهاند و سایر هزینههای مربوطه که طبق مقررات عمومی مجاز باشد از محل در آمد مقدماتی مطابق آئین نامه که وزارت دادگستری تنظیم خواهد نمود پرداخت میشود مستخدمین قبلی استخدام شدهاند مشمول مقررات بالا خواهند بود.
تبصره ۳۶ ـ بوزارت بهداری اجازه داده میشود بیماران غیر مستمندی را که استطاعت بستری شدن در بیمارستانهای خصوصی را ندارند و میتوانند حق العلاج مختصری بپردازند طبق آئین نامه مخصوص که بتصویب کمیسیونهای بهداری و دارائی مجلسین خواهد رسید بستری و عایدات حاصله را در حساب اختصاصی خود منظور و بمصرف تکمیل و تجهیز بیمارستان و آسایشگاههای برسانند.
تبصره ۳۷ـ بدولت اجازه داده میشود در سال ۱۳۳۶ تا میزان هفتصد و پنجاه میلیون ریال از محل در آمد عمومی کشور یا صرفه جوئیهای بودجه بعنوان پاداش بکارمندانی که در چند سال اخیر حقوق و مزایای آنان ترمیم نشده طبق آئین نامه مصوب هیئت وزیران پرداخت نمایند.
تبصره ۳۸ـ بوزارت دارائی اجازه داده میشود که عمارت فروشگاه فردوسی را بقیمتی که بانک ملی ایران توافق خواهد شد با احتساب مبالغی که از طرف بانک ملی ایران برای تکمیل عمارت مزبور وام داده شده خریداری نماید و بهای آنرا با بهره ۲% در ظرف سی سال از سال ۱۳۳۷ بعد بپردازد.
تبصره ۳۹ـ بوزارت کشور اجازه داده میشود برای تأمین وسایل نقلیه استانداران و فرمانداران و سایر مأمورین خود مبلغ ده میلیون ریال از بانک ملی ایران به ضمانت وزارت دارائی وام گرفته و در ظرف ششسال بتدریج مسترد نماید اصل وام از بهاء اتومبیلها که باقساط شش ساله فروخته میشود پرداخت و بهره کار مزد این وام از اعتبارات وزارت کشور قابل تأدیه خواهد بود. تبصره ۴۰ ـ بشورای عالی اقتصاد اجازه داده میشود از متخصصین و مطلعین حقوقی و اقتصادی اعم از مستخدمین رسمی دولت یا غیر آن دغوت کرده و در مقابل تخدماتی که انجام میدهند
طبق آئین نامه که با موافقت وزارت دارائی تهیه و و بتصویب هیئت وزیران خواهد رسید از اعتبار مصوب بودجه شورای عالی اقتصاد حق الزحمه بپردازد.
تبصره ۴۱ بوزارت راه اجازه داده میشود و تا بملغ ده میلیون ریال از عوائد اختصاصی اسفالت (ردیف ۷۸ صورت شماره ۲) برای ساختمان راههای سد لار مصرف نماید.
تبصره ۴۲ ـ وزارت فرهنگ ماز است در هر سال بنا بپیشنهاد سرپرست کل دانشجویان ایرانی را که در رشتههای مختلف هنرهای زیبا دارای تحصیلات ئ استعبداد درجه اول بوده و در عالیترین هنرکدههای اروپا پذیرفته شده باشند با در ایران در رشته مربوطه شاگرد اول و فارغ التحصیل شده باشند و همچنین دو نفر از دانشجویانی که در عالیترین دانشگاههای ورزشی اروپا پذیرفته شده و در ایران نیز بمقام قهرمانی شکور قائل گشتهاند مانند سایر محصلین دولتی در اروپا بپردازد.
تبصره ۴۳ـ هر یک از وزارتخانهها مکلفند کارمندان و خدمتگزاران خود و دستگاههای تابعه را که دارای بیش از شصت و پنجسال سن و سی سال تمام سابقه خدمت ورسمی هستند بازنشسته نمایند ملاک تشخیص این قانون در دست دارند شهرداریها و سازمان برنامه و همچنین بنگاهها و شرکتها دولتی نسبت بآن عده از کارمندان و خدمت گزاران مربوطه که از مقررات قوانین استخدامی کشوری استفاده مینمایند مشمول این قانون خواهند بود (استثناء شاغلین مقامات مذکور در قسمت اول اصلاح مقررات بازنشستگی مصوب هدهم فروردین ۱۳۲۸) ضمناُ وظایف مذکور در مواد ۵۹ و۶۰ قانون استخدام که از طرف هیئت وزیران محول میشود و در صورتی که استادان دانشگاه بسن بازنشستگی قانونی موضوع ماده واحده مصب ۱۸ فروردین ۱۳۲۸ رسیده و از حیث قوای روحی و جسمی قادر بر انجام وظیفه باشند و جانشین واجد شرایط لازم و معلومات کافی آنها موجود نباشد با تصویب شورای عالی دانشگاه تا سن هشتاد سالگی میتوانند بشغل خود ادامه دهند.
تبصره ۴۴ ـ استخدام جدید بهر عنوان ممنوع است باستثناء استخدام اشخاصی که بعلت نیازمندی وزارتخانهها در رشتههای تخصصی تحصیل و قبل از تحصیل تعهد کتبی سپرده باشند که در خدمت وزارتخانه مخصوص مشغول شوند و در صورت احتیاج مبرم وزارتخانهها و ادارات باستخدام معلم، قاضی مهندس، پزشک، (و شعب آن از قبیل دامپزشک، دندانپزشک؟ دارو ساز، بهداری، ماما، پرستار) و همچنین سایر مشاغل از قبیل مترجم کتابدار ماشین نویس و راننده تراکتور و وسائط نقلیه و تلفنچی و نیز سیمبان بیک پست پاسبان ژاندارمری، و مستخدمین جزء مدارس و مستخدمین جزء نمایندگیهای ایران در خارجه (آشپز و رختشوی برای بیمارستانهای جدید التأسیس) در صورتی که استفاده از کارمندان مشابه آنان در سایر وزارتخانهها و ادارات میسر نشود استخدام این قبیل کارمندان با اجازه کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی و کمیسیون استخدام مجلس سنا بعمل خواهد آمد. این قبیل کارمندان از تاریخ استخدام تامدت پنجسال حق تغییر شغل و انتقال به وزارتخانه هعا و مؤسسات دیگر نخواهد داشت.
تبصره ۴۵ـ تبصرههای ۵ـ۸ـ ۱۰ ـ۱۳ ـ ۲ ـ ۲۴ ۲۷ ـ۲۹ قانون بوجه سال ۱۳۳۵ کل کشور در سال ۱۳۳۶ نیز قابل اجرا خواهد بود.
رئیس ـ کلیات مطرح است آقای دکتر شاهکار.
دکتر شاهکار ـ آقایان محترم سروران عزیزم وظیفه اصلی نمایندگان مجلس نظارت دقیق و کامل در چگونگی در آمد و هزینههای عمومی ست مبنای مشروطیت و علت غائی انقلابی که در پنجاه سال پیش در این کشور و در سدههای گذشته در سایر ممالک زنده و دنیا رخ داده همین مطلب بود که برگزیدگان مردم بتوانند در امور مردم نظارت بازرسی کنند و خواستههای آنها را در ترازوی عدل و انصاف بسنجند و آنچه را با مصالح عمومی وفق میدهد عملی کنند و مطالبی که بیش از همه مهم است عبارتست از عوائد مردم و مخارجی که برای مردم پیش بینی میشود: ما وکیل مردم هستیم وعلی الاصول مترجم منویات و خواستههای مردم نداریم و نباید هم داشته باشیم (صحیح است) باین مطلب اگر آقای وزیر دارائی گوش بدهند قبل از آنکه وارد در بحث خود بودجه بشویم لازم میدانم با اجازه سروران عزیزم چند نکته را که محور اصلی اظهاراتم خواهد بود ؛بعرضتان برسانم؛ وکیل یعنی مدافع حق دیگران؛ وکیل مردم یعنی پاسخگو وحافظ حقوق مردم ؛ما در ملت ؛در سرسرای کاخ مردم ؛از زبان مردم ؛و بزبان مردم باید صحبت بکنیم؛ فوق است بین دیپلماسی که زبان نزاکت مآبی و خوش آیندیست؛ و هدف یک دیپلمات هم باید همین باشد ؛با زبان نماینده مردم که باید مجامله گوئی ومداهنه و خوشایندی بپرهیزد باید آنچه را که به صلاح وصرفه و رفاه مردم میداند بگوید ولواینکه خاطری رنجیده شود وکسی آزرده گردد وگرنه انجام وظیفه خودش را نکرده است ودرجیه وکالت شغل دیگری انجام داده است؛ زبان مردم زبان ساده وبی آلایش است وخواسته مردم را باید با توجه با ین مطلب بیان کرد ولوانکه کسی در نتیجه عدم توجه باین مطلب یا خدای نکرده بعلت دیگری از این گفتهها مکدر شود اصل دومی که نتیجه اصل اول است اینست که ما مبین ومفسر خواستههای دیگرانیم؛ از این جهت در همین مسند مقدس نشستهایم و کرسی را اشغال کردهایم که مردم ایران بآستانی و سهولت بدست نیاوردهاند وقتی مطلبی گفته میشود یا تذکری داده میشود طرف سخن نباید برنجد؛ ما وکلای دادگستری وقتی در دادگاه دفاع میکنیم با تکاء اعمال عقیدتمان استدلالاتی میکنیم منطقی میآوریم بقانون و مقررات متشبث میشویم و طرف ما که او هم همین عقیده را دارم او هم استدلالاتی میکند و گاهی در ضمن مطالب ترش شیرین دوبدل میشود و از دادگاه که خراج میشویم با هم دوستیم با هم رفیقیم هیچگونه کدورت و نقاری هم بین ما رخ نمیدهد هم اکنون با این تذکر هم وضعیت من و جناب غلامحسین فروهر دوست من وزیر محترم دارائی بخوبی روشن میشود چه بحث بین کسی بنام من و فردی بنام او نیست بلکه بحث در این است که آقای وزیر دارائی بودجهای تقدیم مجلس شورای ملی کردهاند آقایان محترم من بضرورت شغلم و در عین حال بضمانت فهم ووجدان بودجه تقدیمی را نه متعادل است و شاید هم عقیده داشته باشند که بصلاح و صرفه مملکت است من استدلالات خودم را خواهم کرد و با کمال عقیدت و با کمال امتنان به پاسخهای ایشانهم گوش خواهم کرد ولی نه من نفع شخصی دارم در این حرف و نه ایشان نه من تغرضی جز رفاه و صلاح مردم دارم نه مطمئناُ وزیر دارائی شما آقای وزیر دارائی بودجهای بمجلس آوردهاید که از نظر تلفیق عبارت و ترکیب بندی جملات و نمایش اعداد و موازنه اعداد بنظر خوب میآید اگر از این نظر بودجه را نگاه کنید منهم با آن مخالفتی ندارم اگر ملاک کار را واقع بینی حقیقت طلبی پیشرفت مردم و رفاه آنها در نظر بگیریم و خواستههای مردم را بخواهیم من با این بودجه تقدیمی شما مخالفم و بعد هم بمطالبی خواهیم رسید که با آن اطلاعی که من از سوابق خانوادگی و خدمات غلامحسین فر وهر دارم در آن قسمت هم گمان نمیکنم ما در دو صف قر ار بگیریم جناب صندوقدار ملت ایران البته من تمام امکانات را همانطوری که عرض کردم در نظر میگیریم و از اینجهت است که عرض کردم بحث بین فرد محترمی بنام شما و شخص کوچکی بنام من نیست من مخالفتم با شخص نیست مخالفتم با بنگاه بخصوصی نیست مخالفتم با آنهائی که نوشتهاند و مطالبی را که اظهار نظر کردهاند نیست مخالفتم با آن مطالبی است که شما ننوشتهاید مخالفتم برای این است که چرا حقایقی مکتوم شده؟ چرا قدمهائی برای رفاه مردم بر نداشتهاید؟ بالاخره چرا؟ و این چرا یکی از بزرگترین بدبختیهائی است که فعلا گریبانگیر ما است چرا حقایق را بر خود هم مشتبه میکنید و آنقدر ما در اینکار عادت بغلو و ممالغه داریم که خودمانرا گاهی از اوقات گول میزنیم ما خواهیم دید که اشکالات ما در کجاست ضعف و نقص بودجه ما در کجاست راه حلش چیست آنها را خواهم گفت و یک امیدی دارم این امید را با کمال صمیمیت میگیوم و این گلابه است که دارم این امید این است که شما آقایان گوش بدهید معنای گوش دادن این نیست جناب فروهر جناب آقایان وزراء این نیست که عقل من فهم من درایت من استعداد من بیش از شما است نه زنهار من اینقدر خودخواه نیستم اینقدر نادانی نیستم که چنین ادعائی بکنم معنای گوش دادن این است که با عقل خودتان بسنجید با درایت خودتان بسجید اگر مطلبی بصلاح و صرفه مملکت است چون مسلماُدر وطنپرستی شما حرفی نیست دنبال آن بروید و حال اینکه تذکراتی اغلب گوش داده نمیشود یک شانه هم بلال انداخته میشود من بارها این مطلب را پشت این تریبون بعناوین مختلف گفتهام که در شرائط فعلی ما دنبال یک خدمتم و یک لباس بتنمان است بسیار بی جا است که از زیر چشم کلاس بکلاس نگاه کند و یکی از وزرای محترم بگویند که این اختلاف کاست است اختلاف طبقاتی است اینطور نیست ما هر جبهای که داریم یک مدل مشعشعی هم رویش است و آن مدال شیر و خورشید ایرانست که برای پایداری آن هر کدام در هر لباس و در هر عنوان کار میکنیم و بموفقیت هم امیدوار و علاقمندیم (احسنت) (آفرین) چون هدف هدف واحدی است با این وضعیت نمیتوانیم اختلاف کاست و کلاس داشته باشیم ما پشت یک میز نشستهایم یک حرف میزنیم یک صد هم داریم اصل سومی که در اینجا بعد از آن اصل باید تذکر بدهم این است که من زنهار ادعای اینرا ندارم که قصور و تقصیر که راجع بچگونگی بودجه بعرض خواهم رسانید متوجه وزیر فعلی دارائی است ای ادعا بر خلاف انصاف و بر خلاف تاریخ است آقایان هستند که سنشان اجازه میدهد و بیشتر هم اجازه میدهد که باین نکتهای که عرض میکنم بعنوان یک ناظر و شاهد تأیید و تصدیق بفرمایند عرض کردم این ادعا که بدی بودجه ما مسئولش وزیر فعلی دارائی یا وزیر فعلی وزارت دارائی است این بر خلاف تاریخ است چرا بدلیل اینکه مشروطیت ما مشروطیت نیم قرنه ما دچار نوساناتی شد بعد از دوره اول و دوم و
سوم که احرار و آزادی بخواهان و آنهائیکه از این مملکت سهمی دارند و درود بر روان پاک آنها که بنا و بنای مشروطیت را در این مملکت گذاشتند مجلس شورای ملی و بنای مشروطیت ما دچار وقفه شد بقسمی که آقایان میدانند از دوره سوم تا دوره چهارم شش سال طول کشید حکومتهای انفعالی اتکائی پوشالی سعی کردند که نوزاد مشروطیت را هم از بین ببرند دوره چهارم و پنجم و ششم مجلس دو مرتبه بر قرار شد و سعی شد که آن مطالبی که گفته شده و آن خاطراتی که با خون مردم بدست آمد پایدار بشود سپس از دوره هفتم تا دوره چهاردهم قدرت فائقه یک مرد وطنپرست ایران خواهی در این مملکت حکومت کرد جنگ دوم جهانی پیش آمد مملکت ما از هر طرف اشتغال شد اجانب خارجی و مزدوران داخلی در از بین بردن اساس مملکت بودند که حالا هم بقول گفتار دوست عزیزم دکتر بینا باز هم ساکت ننشستهاند البته در این چند سال ما دنبال بقای موجودیت خودمان بودیم ببودجه تنظیم برنامه اقتصادی نمیرسیدیم ازن سومین مشروطیت ما منتهی شد بیک دوره هرج و مرج یک دوره را با یک دوره زنده باد و مرده باد که آن مهم نتایجش را دیدیم ما روز مره زندگی میکردیم با یک دوازدهم و چند دوازدهم شب را بروز میآوردیم و بدیهی است در این شرائط برنامه مترقی بودجهای نمیتوانستیم داشته باشیم خوشبختانه آن دوره هم بخواست مردم ایران و مقتضیات جهانی سپری شد و مشروطیت چهارم ما شروع شد اینکه عرض کردم وزیر فعلی دارائی نمیتوانند مسئول کلیه این بدیها بشود یک قسمتش را مسئول هستند که خدمتشان عرض خواهم کرد چرا؟ بعلت اینکه وارث خزانه تهی و بی قیدی و بی انضباطی عمومی و تعهدات گوناگونی بودید که جلوتان گذاشتیم ولی بعد از آنکه مشروطیت چهارم ما شروع شد برنامه تنظیم گردید من استدعا میکنم که مخصوصاُ آن رفیق عزیزی که بنظریاتش خیلی عقیده دارم یک قدری بعرایضم گوش بدهد من خیال میکنم هیچ مطلبی در مملکت مهمتر از بودجه مملکت نباشد (صحیح است) این مطلب باور بفرمائید همانطوری که عرض کردم مورد علاقه تمام طبقات و مورد علاقه ملت ایران است بجاست که حتی پرگوئی من را تحمل بفرمائید از این خستگیتان معذرت میخواهم شاید در خلال این مطالب مطلبی هم گفته بشود که بنفع ملت ایران باشد این تریبون برای ملت ایران خیلی قیمت دارد این آزادی که برای ما هست نخواهیم میرود بخواهیم میماند دنیا بضرورت ناموس طبیعت از خلاء متنفر است اگر من و شما از سوراخها را پر نکنیم بفعل لازم پر خواهد شد چه بهتر که بدست ما پر بشود از اینجهت است استدعا میکنم بعرایضم دقت بفرمائید (احسنت)
برنامه چهار مشروطیت ما آقای دکتر راجی این است که حالا عرض میکنم اول عدم دخالت بیگانگان در امور کشور و اداره مملکت بدست خودمان.
دوم امنیت کامل بمنظور امکان کار و فعالیت و سرو صورت دادن بزندگانی عمومی.
سوم تنظیم برنامههای عمرانی و بالا بردن سطح زندگی مردم و تأمین حداقل کار و معیشت برای همه.
چهارم زنده و پایدار کردن اصول قانون اساسی و اجرای کامل آن این است مطالبی که ما میشنویم و این است آرزوئی که ما داریم این است هدفی که هر مرد راستگو و وطن پرست بدنبال آنست از این چهار نکته از این چهار اصل از این مربع مشروطیت چهار در سیاست خارجی ما قدمهای بسیار مؤثری برداشتیم (صحیح است) و عواملی که در این قسمت بودند خوب کار کردند و مورد قدردانی ملت ایران هم هستند (صحیح است) ما از تذ بذب و بزدلی و ترس و دو دوزه بازی کردن که از علائم ضعف بود خارج شدیم ایران مال ایرانی است سیاست ما مستقل است هر کاری دلمان بخواهد بنفع ملت ایران خواهیم کرد و بر کسی فضولی نیامده است و این سیاست دولت مورد تأیید و وطنپرستان ایرانست (صحیح است) اما جناب آقای دکتر اردلان سیاست خارجی غیر از کادر وزارت امور خارجه است .(وزیر امور خارجه ـ من خواستم دیپلم بگیرم بروم نشد) ستون دوم این برنامه عبارت بود از امنیت، امنیت که وجود آن شرط لازم ادامه کار و زندگی است تا اندازه قابل ملاحظهای حل شد بلی امنیت در مملکت و مخصوصاُ در داخل مملکت بی خود نگفتم مخصوصاُ در داخل مملکت تا اندازهای داریم گیرم یک مطلبی هست که واقعاُ بآن باید توجه کرد ما وقتی ریاضیات میخواندیم بما میگفتند که فلان مطلب شرط لازم و کافی است امنیت آقایان هدف نیست امنیت وسیله ایست برای امکان کار و فعالیت اگر امنیت نباشد من نمیتوانم کار بکنم و بمملکتم خدمت بکنم هی از این بمبهای اشکریزی میریزند جلو پایم هی در را میکشند بالا میکشند پائین هی از آن بالا چاقو کش میپرد پائین اما ما این هدفمان نیست این نقط مقصد نیست این شرط لازم است برای انجام کار و فعالیت برای اینکه ما بیک منظور برسیم یعنی شرط کافی نیست بنابراین امنیت باید باشد تا در پرتو این امنیت ما بتوانیم کارهای مفید و مولد و مثمر ثمر بکنیم بگوئیم آقا برو دنبال فعالیت برو دنبال کار بانک را مثل بانک دماوند نچاپند و نزنند توی کوچه هم بقنات را نگیرند حقوقت را هم نمیخورند بمن امنیت دادهاند اما اگر در سر سفرة من فقط امینت بگذارید بدون هیچ چیز دیگر من خیال نمیکنم غذای امنیت قابل هضم باشد و اصلا غذائیت ندارد عرض کردم لغت لازم شوخی نیست شرط لازم است و من هم خوشوقتم و آرزو دارم امنیت هم کامل بشود که از این مهملات و از این بیانیهها هم دیگر بیرون نیاید ولیکن عرض کردم این یک هدفی نیست بلکه یک وسیله ایست برای اجرای کار و فعالیت و بدرد مردم خوردن اما رسیدیم بقسمت سوم که مطلب عمده ما است یا جناب وزیر دارائی چون بنده این مطلب را الان عرض میکنم. ر ممالک مترقی دنیا و در مملکت ما (بور بور ـ از امنیت خیلی زود گذشتید) عرض کنم بنده در همین مقدارش هم خجلم بعلت اینکه وقتتان را زیاد گرفتم برای اینکه خسته میشوید این مثلث بمن اجازه بدهد که من صحبت بکنم همه حرفها را تمام میکنم در ممالک مترقی دنیا و مخصوصاً در مملکت ما جناب وزیر دارائی میدانند من خدای من میداند صمیمانه خوشوقتم وقتی در صف وزراء نگاه میکنم میبینم همه شان تحصیل کرده هستند من وکیل عدلیه هستم مطالبم را صریح عرض میکنم همه شان تحصیل کردهاند و این مطالب را یا جائی در کتاب و یا در دانشگاه خواندهاند و حداقل معلوماتشان باندازه منست اما وقتی بعمل میرسیم مثل ای که وزیر دارائی یا سایر وزراء ما اصلا این مطالب برایشان چیز دیگری است حالا در عمل میرسیم جناب آقای وزیر دارائی میدانید بودجه کشور یعنی برنامه اقتصادی مالی کشور اگر یک خورده بیشتر سرتان را تکان بدهید میدانم تصدیق میفرمائید در این حرفی نداریم که بودجه یک مملکت زنده بودجه یک مملکت مترقی هفتاد میلیادر ریال برای مصارف عمرانی بودجه یک مملکتی که کادرش تهیه طرحهای عمرانی و تأمنی رفاه مردم است یک چنین بودجهای یعنی برنامه اقتصادی و مالی دولت جناب آقای وزیر محترم دارائی در این نکته که رسیدم من با بودجه مخالفم چرا بعلت اینکه این بودجه تقدیم شما با این طرز فکر که عرض کردم طرح برنامههای عمرانی بمنظور پیشرفت کشور و رفاه حال مردم در این بودجه ۱۳۳۶ با تذکراتی که در آن سه اصل قبلی دادم تأمین نشده است حالا دیگر بجا است که مردم بعد از پنچاه سال امید و آرزو و بعد از آنکه بحمدالله و المنه مادر تمام شرائط مساعد قرار گرفتیم و امیدوارم که این شرائط مساعد ادامه یابد و بهتر شود (انشاء الله) و اگر خصوصیات این شرائط مساعد را میدانید آقایان یک خورده بجنبید یک خرده نزدیکتر بیائید ی خرده بمردم کمک کنید بخدا موافق میشوید حسن نیت در شما هست اما کهنه پسندید تعهداتتان دست و پایتان را گرفته شاید جرأت نمیکنید که این قدم را یک خرده بالاتر بردارید امروز بنظرم ارسلان عزیز ۳۷۰ روز است خیلی معذرت میخواهم ۶۷۰ روز است یا ۶۵۰ روز اگر روزی یک قدم مستقیم است بطرف مردم میرفتیم از این انتقادات که حالا من راجع به بیکاری و بیچارگی مردم خواهم کرد رد شده بودیم از آن هدف گذشته بودیم من نمیگویم کار نکردهایم الکن عرض میکنم این است که با این محافظه کاری با این کهنه پسندی با این دستگاههای عریض و طویل از هم پاشیده دستگاه هائی که بضرر شما است بضرر کارمندان و بضرر مردم ایران است با این دستگاه البته این بودجه تان موافق آمال و آرزوی ما نیست چرا بدلیل اینکه هدف بودجه باید خواستههای مردم باشد آقایان نمایندگان هدف مردم مگر جز کار، کار و زندگی چیز دیگری هم هست ملت ایران احتیاج بکار دارد احتیاج بفعالیت دارد و با کمال تأسف باید گفت که احتیاج باین دارد که اگر ارشادش نمیکنید تاگر کمکش نمیکنید دست و بالش را نبنیدی آنچه در این مملکت هست بیچارگی مردم است بیکاری است یا بگفته دوست عزیزم دولت آبادی بیکارگی است و دولت خواه نا خواه دانسته یا ندانسته در این بیکاری سهمی دارد و کمک میکند و این بودجه تقدیمی هم باین بیکاری میافزاید چنانچه الان خواهم گفت چطور؟ آقایان این همه شکایت کارمندان دولت اینهمه فشار بدستگاههای عمومی اینهمه انحرافات و خطا کاریها اینهمه زندانها و تبعید گاهها اینهمه تعلقات و چاپلوسیها اینهمه تهمتها و پروندة سازیها از بی کاری است آدمی که کار داشته باشد و بتواند برود دنبال فعالیت خودش برود وقتی این را ندارد که دنبال اینحرفها برود مسئول مستقیم این بیکاری دولت است بدلایل که الان خواهم گفت چرا؟ برای اینکه پیدا کردن کار و تشریق مردم بطرف کار و انواع و اقسام کمک به مردم برای کار این بزرگترین خدمت ملی است و وظیفه نمایندگان مردم است که در این راه دولت را هول بدهند کمک کنند فشار بیاورند و برای این مطلب من اجازه میخواهم دو مطلب را تذکر بدهم یعنی دو چیز را در نظر بگیریم یکی اینکه ما وضعیت جغرافیائی، طبیعی، نفوس انسانی خودمانرا بطور بسیار مختصر بطور پانراما بطور ظاهر از نظرمان بگذرانیم این ایران عزیرزمانرا نگاه کنیم یک خورده اهل عدد باشیم یک خورده اهل منطق باشیم اشکالاتمانرا ببینیم یکی دو مطلبی را که در این موقع مهم است بعد از دیدن مملکتمان از لحاظ وضع جغرافیائی باید ببینیم آیا ان عواید ملی که بدست ما میآید و این مخارجی که ما میکنیم که در حدود ۲۲ میلیارد ریال روی تریبون مجلس شورای
ملی گذاشته شده است این بودجه متناسب با این مردم و این استعداد و این موفعیت جغرفیائی و این آرزو و آمال مردم هست یا نه؟ اگر این دو طرف معادله با هم خواندند من هم با آن موافقت خواهم کرد و بودجه را میگذارم روی سرم بودجه اضافه و کم بشما جواب داد باید برید دنبال اصلاحش باید از این انتقادات نتیجه بگیرید وقت را نگذرانید چون پشت این تریبون گفتم بزرگترین خطر ما این است که از زبان ملت با نزاکت مآبی صحبت کنیم شاید یک عدهای این فک را بکنند که یک دو روزی هم اکثریت است این مطالب روی هوس است ولی آقایان این حرفها روی هوا نیست آنها مطالبی است که باید در اطرافش فکر کنیم باید قدمی بردارید برگردیم بآن لغتی که عرض کردم طبیعت و دنیا با خلاء سازگار نیست خلاء هائی داریم که باید پر کنیم وگرنه مطمئن باشید که پرخواهد شد این ناموس طبیعی است سه هزار سال تاریخ است دنیا مدرسهای است مجانی کتابی دارد که باید بخوانید و دقت کنید از نظر چغرافیائی یک میلیون و ۶۵۰ هزار کیلو متر وسعت مملکت ما است یعنی ۵۳برایبر بلژیک سه برابر فرانسه ۷ برابر انگلستان ۲ برابر ترکیه و چند برابر عراق وقتی که شما یک میلیون ۶۵۰ هزار کیلو گرم را با ۱۹ میلیون جمعیت ایران ۱۸ میلیون و هشتصد و خوردهای هزار نفر است (کیکاوسی ـ آمارش غلط بوده است) تمیسار میفرمایند که آمارش غلط بوده است بهر حال وقتی که بسنجید با همدیگر در هر کیلومتر مربع مملکت ما یازده نفر و خوردهای چمعیت میتوانند زندگی کنند و ما خوشبین میشویم میگوئیم در هر کیلومتر مربع ۱۲ نفر زندگی میکنند من از برای جلب توجه آقایان بسه مملکت اروپائی و سه مملکت آسیائی اشاره میکنم و رد میشوم وسعت خاک بلژیک که ۳۰۴۴۳ کیلومتر مربع است یعنی یک پنجاه و سوم خاک ایرانست و ۸ میلیون جمعیت دارد هر کیلومتر مربع ۲۶۱ نفر زندگی میکنند در انگلیس که یک هفتم ایرانست و چهل میلیون جمعیت دارد ۱۲۰ نفر در یک کیلو متر مربع زندگی میکنند در فرانسه که ثلث ایران است و چهل میلیون جمیعت دارد ۸۰ نفر در هر کیلومتر کیلومتر زندگی میکنند ر ترکیه که نصف ایرانست و ۲۲ میلیون جمیعت دارد ۲۸ نفر زندگی میکنند در عراق که یک ششم ایران است و پنچ میلیون و نیم جمعیت دارد در هر کیلومتر مربعش ۱۷ نفر زندگی میکنند در مصر نصفق ایرانست ۲۱ نفر و در ایران در هر کیلومتر مربع ۱۲ نفر ملاحظه بفرمائید یعنی فضائی را که در روی آن فضا ۲۱ نفر بلژیکی زندگی میکنند یک نفر ایرانی است بنابراین ما از حیث فضای زیست در زحمت نیستیم مملکتی داریم که همانطوری که آقایان ملاحظه میفرمایند یک میلیون ۶۵۰ هزار کیلومتر وسعتش است اما در همین مملکت گر از حیث وسعت مملکت چند برابر کشورهای دیگر هستیم از حیث فرآوردهها و محصول و امکانات مردم ببینیم در ژه وضعیتی هستمی که در بلژیک ۸ میلیون جمعیتی که وسعت خاکش یک پنجاه و سوم ایران است ۴۵۰ هزار تن شکر محصول میدهد ایران با این عظمت و با آن مساحت ۶۰ هزار تن بیشتر محصول شکر نمیدهد و حال آنکه در ایران هم محصول شکر نیشکر و هم چغندر هر دو امکان پذیر است همین محصول ۶۰ هزار تن است آقای وزیر دارائی میفرمایند ۸۰ هزار تن فوری تسلیم میشوم ۸۰ هزار تن را مقایسه میکنم با بلژیک که سعت خاکش یک پنجاه و سوم ایرانست و ۴۵۰ هزار تن محصول شکر دارد مقایسه میکنم با فرانسه که ثلث ایران است (باین عدد توجه بفرمائید) یک میلیون و ۳۵۰ هزار تن مقایسه میکنم با ترکیه نصف مملکت ما محصول میکنم با ترکیه نصف مملکت ما محصول شکر آن ۱۵۰ هزار تن البته این محصول را من مثال زدم بدلیل ماینکه سالی ۲۰ میلیون دلار پول این مملکت میرود بیرون برای خرید قند و شکر و از چیزهائی است که جزو ضروریات زندگی است بدلیل اینکه اگر فرانسوی میتواند خودش را با شراب گرم کند اگر آلمانی میتواند خودش را با آبجو گرم کنه اگر آرژانتین سید میخورد وسیله گرم کردن و مشروب مشروع همگانی مردم ایران چائی است قند و چائی است آنوقت ملاحظه بفرمائید در استرالیا برای هر نفر ۶۵ کیلوگرم شکر در سال منظور شده است در آرژانتین ۴۵ کیلو کرم آقایان در تونس و الجزیره ۱۶ کیلوگرم برای ایرانی ۱۰ کیلوگرم فقط برای تمام مردم آنهم به نسبتی که آقایان میدانید نیست شما میفرمائید که خاک ما بد است اینطور نیست شما میفرمائید که طبیعت ما قهار است به بینید وقتا بمن اجازه نمیدهدکه شرایط جوی سایر ممالک را برای شما عرض کنم که چه جور است جناب آقای وزیر دارائی عوض ۶۰ هزار تن من یا ۸۰ هزار تن شما ما احتیاج داریم و امکان داریم که پانصد هزار تن محصول شکر داشته باشیم (مهندس اردبیلی ـ بلکه بیشتر) همنیقدر کافی است (خنده نمایندگان) اگر پانصد هزار تن محصول داشته باشید شما یک ۲۰ میلیون دلار بخارج نمیدهید یک سی میلیونه دلار هم وارد مملکت میکنید اینهم شیفری نیست که در اطرافش بشود حرف زد بعد هم نمیگوئی که قیمت شکر پارسال سیف خرمشهر ۱۰۷ دلا بود حالا شده است ۱۷۴ دلار و با این ترتیب نمیدانم جواب وزیر دارائی سد میلیون تومان اضافه وصول قند و شکر را در آینده چطور میخواهند بدهند خدا میدانند من بهیچ وجه این مطلب را نمیتوانم بفهمم منتظر توضیحات ایشان هستم و مطالب مربوط با این را در موقع خودش عرض میکنم. طرز محصول را در موقع خودش عرض میکنم طرز محصول را در بلژیک عرض کردم و جناب وزیر دارائی میدانید چرا بلژیک را مثال میزنم و چرا فرانسه را مثال نمیزنم؟ بعلت اینکه بلژیک حد متوسط آبی که دارد بیش از مال ما نیست فرانسه را مثال نزدم که بگوئید فرانسه یک مملکتی است که شرائط طبیعی آنها بهتر از ما است به ۹ قسمت تقسیم شده است هر قسمت از حیث طبیعی بجای خودش است و ما وقتی این مملکت را نگاه میکنیم میبینیم اگر آنجاها ۴۵ تن بدست میآید ما بهتر سال محصولمان ۱۰ تن است پس عیبمان از خاک نیست عیبمان از کجا است؟ از این است که عرض کردم چرا بودجه ما متعادل نیست صحیح نیست یعنی بودجه امروز نیست وقتی شما دقت فرمودید بشرایط جغرافیائی و امکانات کشاورزی و نفوسی مملکت و مخصوصاُ ضرورت کمک باین مردم از برای اینکه تغذیه شان کامل شود وقتی یک ملتی تغذیه کامل نداشته باشد از این ملت نمیتوان کار خواست چناب آقای وزیر دارائی شما وقتی در یک کار گرمای میبینید که درست کار نمیکند برای اینست که تغذیه اش خوب نیست یک کار گر اروپائی این مقدار کالری در روز باید باو داده شود ولی این حرفها در مملکت ما اصلا معنای خارجی ندارد وزیر بهداری باید زحمت بکشد که مردم تریاک نکشند خیلی هم ممنون هستیم اما غذا هم ندارند بخورند شما وقتی فکر میکنید مطالبی که آماری که دنیا داده است که باید ی۱۲۵ گرم گوشت هر فرد زندهای بخورد بخدای متعال ۱۲۵ گرم گوش خوراک یک هفته یک خانواده است اغلب خانواده است اغلب خانوادههای ایران آنوقت از شکر و قند نمیتوانند صرف نظر کنند این ایرادی استن که عرض کردم و بایشان هم مربوط نیست عرض کردم که من با شخص طرف نیستم و ایشان هم مقصر نیستند در اینجا یک مطلبی هست که من نمیدانم رفقای مجلسی من با من موافق هستند یا نه ولی با هم باید بحث کنیم و دولت گوش بدهد و روی این قضیه فکر یا مرا قانع بکند یا خودش را یک دلیل دیگر هم دارم که اینطور هستم صرف نظر از آن دلائل که عرض کردم بدلیل اینکه گفتیم که امنیت وسیله کار است یک وسیله دیگر هم ما لازم داریم و آن پول رایج در دست مردم است اینجا آقایان ناظرین بانک ملی هستند شما آقای مهندس فروهر ناظر بانک ملی هستید (مهندس فروهر ـ بنده نیستم) (وزیر دارائی ـ آقای عرب شیبانی هستند) ۱۲ میلیارد هشت صد میلیون پول رایح اسکناس چاپ شده بانک ملی است اگر این شیفر را بگیرید ۱۳ میلیارد یک میلیارد و هفتصد میلیون در بانک ملی همیشه هست ۷۰۰ میلیون ریال هم در بانکهای دیگر خودمان داریم وقتی این دو شیفر را جمع کنیم میرسیم بیک شیفر هزار میلیون تومانی همین هزار میلیون تومان طبق صورتی که آقایان میدانند و خود بانکها هم میدانند آقای وزیر دارائی ما در حدود ۲۰۰ میلیون تومان در بیرون داریم در کویت هست در عراق و در مصر و در سوریه هست پولی که در دسترس مردم است پولی که در دسترس مردم ست پولی که در دسترس ۲۰ میلیون جمیت ایران است عبارت است از هشتصد میلیون تومان شما وقتی تقسیم کنید هشتصد میلیون را به ۲۰ میلیون جمعیت ایران میبینید بهر نفری ۴۰ تومان میرسد یعنی پولی که در گردش و در دست مردم است برای هر نفر مبلغ چهار صد ریال است یعنی مردم ایران مردمان ۴۰ تومان هستند این مطالب را عرض کردم چون بعدش بنده خیال دارم با کمک و موافقت آقایان یک طرح بمجلس بدهم این مطلب را عرض میکنم با چهل تومانی که در دسترس مردم است ما انتظار داریم که اینها بروند دنبال کار تولید و تهیه چغندر پانصد هزار تن بنده یا بیشتر آقای مهندس اردبیلی را تهیه کنند؟ برای اینکار باز میآئیم روی شیفر باز من سه مملکت آسیائی را ببینیم پولی که در دسترس هر یک نفر در انجا هست چقدر است یکنفر ایرانی را عرض کرذدم چهال تومان یک نفر سویسی البته تبریلش میکنم بپول ایران ۴۰ تومان اسکناس در دستش است که در گردش است یک نفر بلژیکی ۷۳۷ تومان یک فرانسوی ۳۰۵ تومان یک نفر انگلیسی ۲۹۸ تومان در اینطرف یکنفر مصری صد تومان یکنفر ترک ۹۱ تومان عراقی ۷۳ تومان ایرانی ۴۰ تومان من دیدم آقای وزیر دارائی در دویست میلیون تومان یک خورده تردید کردند این دویست میلیون تومان را اگر اصلاح بفرمائید بهر نفر ایرانی میرسد ۴۲ تومان در آنکه فرمایشی ندارید این مطلب که باز جلب توجه آقایان را میکنم که چهل تومان اسکناس در دست مردم است یک بدبختی دیگر در هم ما داریم در این ممالکی که من مثال زدم مثل سویس من متعمداُ امریکا را مثل نزدم که بگوئید آقا وضعیت اقتصادی ما را با آنجا قیاس نکنید ترکیه و مصر و عراق و اینها را مثال زدم یک مطلبی دیگر باید اضافه شود در این ممالکی که عرض کردم در سویس فرانسه انگلستان و حتی ترکیه بانکهای بسیار متعددی دارند
که حتی در دهات و قصباتشان بانک دارند و بنابراین اغلب کارهایشان با چک و ارواق بهادار میگذرد و ما باید اسکناس خرج کنیم بدلیل اینکه بانک ناشرمان و بانک غیر ناشرمان یکی است و خوشبختانه چند تا بانک دیگر هم دایر شده است ولیکن هنوز اصول بانکداری و چک در مملکت ما رواج پیدا نکرده بنابراین در یک همچو کشوری احتیاج بپول داریم که پول در دسترسمان باشد (دکتر راجی ـ در اینجا چک بی محل میکشند) با این وضعیت دولت فکر این را کرده که این مقدار پول هم از دست بیرون میرود این اسکناسها را تبدیل کرد باسکناسهای ۲۰ تومانی و حال آنکه آقایان میدانند در سوئیس اسکناس هزار فرانکی در جریانست در فرانسه ۱۰ هزار فرانکی در آلمان هزار مارکی در سایر ممالک همینطور از دویست تومان تا دو هزار تومان و من اسکناس هزار دلاری و ۱۰ هزار دلاری امریکا را مثال میزنم (وزیر دادگستری ـ نیست) دست من و شما نیست همین جا یک مطلب را بآقایان عرض کنم که اگر این آقای وزیر دارائی یا آقای مدیر کل بانک بانک ملی هر کسی برنامه اقتصادی کل بانک ملی هر کسی برنامه اقتصادی مملکت را مینویسد همین کاری را بکند که ابتکاری نیست میدانید چرا سوئیس میتواند اسکناس بزرگ هزار فرانکی داشته باشد و نمیترسد از اینکه اسکناسهای بزرگ برود توی جوراب پشمی بدلیل اینکه در حساب جاریش یک یک تا یک ونیم در صد تا ۳ در صد بمردم نفع میدهد شما این امتحان را با صندوق ذخیره کردیم با صندق ذخیره پس انداز کردند و بسیار کار خوبی کردید میدانید چرا ۴۵۰ میلیون تومان شما در صندوق پس انداز دارید شما آقای وزیر دارائی حتماُ میدانید بدلیل اینکه یک بهره کوچولو میدهد یکی هم قرعه کشی است چهار صد میلیون تومان الان پول شما رفته آنجا و بسیار کار خوبی است اگر اینکار را در حساب جاری هم میکردید پول ما از این مملکت بیرون نمیرفت بعد هم آقای قبادیان حجم پول ما مطمئناُ نسبت بمقدار فعالیت و کار ما کم است (صحیح است) حتماُ باید مقدار اسکناسی که در جریان است زیاد بشود و از این هو جنجالی که متکی و مستند بعدم اطلاع از امور اقتصادی است نباید ترسید بدلایلی که الان عرض میکنم شما آقایان وضعیت آلمان را در ۱۹۴۶ در نظر بگیرید (یک نفر از نمایندگان ـ وضعیت آلمان با ما قابل مقایسه نیست) چرا با ما قابل مقایسه هست وضعیت آلمان رادر ۱۹۵۶ هم در نظر بگیرید ۱۵ میلیارد مارک طلا رزرو و بانک ملی آلمان است ۱۵ میلیارد مارک طلا ۱۹۴۶ که این ملت شروع کرد بکار کردن آیا در مقابل آن مارک هائی که در دنیا داشت یک پشتوانه طلا گذاشت پشتوانه پول آلمان چه بود؟ کار و فعالیت نیروی بازوی ملت آلمان، الان اگر انفلاسیون کارگر است مستخدم ندارند کار گر دنبال آنست امروز آقایان میدانند که مارک آلمان جزو پولهای زنده دنیا است در مقابل دلار امریکا و در مقابل فرانک سوئیس کار میکند این مملکتی که ده سال پیش مارکش پشیزی ارزش نداشت و بخاک تباه نشسته را بامریکا صادر میکند پشتوانه پول این ملت آلمان بود (صحیح است) در ی۱۹۳۲ من و جناب آقای دکتر حسین نصر که در اروپا هی جزوه میخواندیم و خط میکشیدیم و این جناب آقای بیات ماکو هم درسش را میخواند و هم از ما سرپرستی میکرد و حالا هم همنیطور است و حالا هم بدیده احترام بایشان نگاه میکنیم در ۱۹۳۲ آقای دکتر نصر یادتان هست انگلستان یک تصمیم عجیبی گرفت و آن این بود که یک هو صد در صد پشتوانه طلا را از پشت لیره برداشت پلرینو معلم اقتصاد ما بود همین آدمی که بعدها وزیر دارائی و رئیس دولت شد گفت دستان سوئیسید انگلستان با این کار انتخاب کرد آنوقتها که ما درس میخواندیم مثل امروز فضولباشی بودیم آمار را نگاه میکردیم یک درصد یا دو در صد قیمتها در انگلستان رفت بالا که بعد هم جبرانش کرد یک مملکتی که پشتوانه هم ندارد یک مملکتی که غیر از ذغال و بازوی توانای مردمش هیچ چیز ندارد ولی اگر الطاف طبیعی و عنایت خدا را نسبت بمملکت خودمان نگاه کنیم میبینیم بسیار از حیث طبیعی رجحان داریم وفاوریزه شدهایم آنها اینکار را کردند و و هیچطوری هم نشد و همین معامله را سایر ممالک کردند که نمیخواهم چند تا مثال بزنم بنابراین آقیاان اگر باین مطالب معتقدین دیگر را عدد نمیشود شوخی کرد وقتی ملت اغیران از نظر پل بیش از ۴۰ تومان هر نفری دردستش نیست اگر معتقدین بر اینکه پشتوانه پول یک مملکتی باید کار و فعالیت باشد و اگر معتقدید که در این مملکت راه تجارت فلاح در ین داست که مردم را بکار وا داریم با این بیکاره هائی که هر روز بشوند چون برای قوت لایموت خودشان دست و پا میکنند و اگر معتقدید که در بین ممالک دیگر باید سر بلند کنیم باید پول را در گردش برای کار و فعالیت و تولید و تکثیر ده برابر کرد نه برای پرداخت هزینه (عمیدی نوری ـ ولی میرود برای انفلاسیون و برای اضافه خرج) آقای عمیدی نوری شما مردم مطلعی هستید بلغاتی که من استعمال میکنم توجه بفرمائید قیچی برای بریدن پارچه است چنگال برای خوردن میوه است اما اگر من با قیچی بزنم چشم آقای دکتر را در بیاورم یا با چنگال بزنم شکم شما را پاره میکنم این تقصیر از قیچی وچنگال است؟ من مطالب را عرض میکنم گاهی از اوقات یک مطلالبی را ما از اوصولش منحرف میشویم از قرآن مجید کتاب و قانونی محکمتر و متفن تر میشود؟ این را علی ابن ابیطالب اجرا کرد و معاویه ابن ابی سفیان هم اجرا کرد این درست اجرا کرد اما او هم طوری اجرا کرد که پسرش نوة پیغمبر را کشت بنابراین من اصل را میگویم اگر پول میدهیم بدست سازمان برنامه برای عمران و آبادی مملکت و بهش میگوئیم که برو بمردم بده و برای مردم کار بکن اگر خدای نکرده این پول را داد بدست دیگری شما میگوئید ما سازمان برنامه نمیخواهیم ما از عمران و آبادی که نمیگذریم اگر من عرض میکنم که آقای وزیر دارائی و هیئت محترم دولت در نامه اقتصادی و مالی شما باید این باشد تکثیر تولید و عمران مملکت و برای این امر پول را در گردش بگذارید بطوری که پشتوانه آن بازوی مردم و کار باشد اگر این پول را صرف بکند که که نماینده بفرستد بافریقای شمالی که بنده نمیدانم برای چه و اگر خرج سفره بکند و باین و بدهد این تقصیر من نیست (صحیح است) من میگویم پول را باین مصرف برسانید بنابراین بعد از آن مقداری که عرض کردم این مطلب را هم عرض میکنم که شما ۲۰ میلیارد بوجه آوردید نسبت به بیست میلیون جمعیت ایران برای هر یکنفر میشود صد تومان در سال اگر باقساط چهار گانه بپردازید میشود چهار تا ۲۵ تومان شما که آننجا نشستهاید و من که ۲۰۰ تومان توی جیبم هست میگویم که چطور میشود یکنفر در سال صد تومان پول مالیات میدهد برای اینکه موجودیت و استقلال مملکت سر پای خودش باشد اما وقتی اعداد را میگذارم جلو میبینم که بحد متوسط یک آدم ۴۲ تومان پول دارم چطور میشود که صد تومان از این آدم ۴۲ تومانی گرفت اینست که من متأسفانه از یک طرف فکر میکنم که این بودجه بیست میلیاردی برای ما کم است و امیدوارم که من زنده باشم و شما هم موافق باشید که در آتیه نزدیکی این بودوه شما بشود دویست میلیارد اما وقتی میبینم که همین بیست میلیارد را باید نفری صد تومان بدهند کی صد تومان بدهد؟ کی صد تومان بدهد؟ آن آدمی که بچرا میرود برای تغذیه خودش آن آدمی که نمیداند کالری چیست بعد آقای وزیر دارائی بمن ایراد میگیرند که چطور تو میگوئی مملکت اینطور بشود اینطور بشود من میگویم که بسنجید با قدرت این مردام من نمیدانم شصت کیلوگرم بار کم است یا زیاد است اگر من بخواهم بردارم زیاد است برحیم دادگر بدهید فوری میبرد روی دست و بالا میبرد نامجو از او هم بهتر است خوب امور نسبی است این کمی پول که عرض کردم در برنامه اقتصادی دولت نیست و این بودجه اینطور است یک عیب دیگری هم دارد عیب دیگرش اینست که آقایان وزرا آقای وزیر بازرگانی آقای وزیر صنایع و معادن که معاونشان تشریف دارند آقای وزیر دارائی جناب آقای وزیر دادگستری عزیز آقای دکتر مقبل که امیدم خیلی بما بود و حالا هم ادامه دارد آقایان وزرا این کمی پول موجب شده است که با کمال خجلت و تأسف تنها مملکتی که ربح پول صدی بیست و چهار است فقط ایران است (صحیح است) این کمر شکن است شرم آور است خجلت آور است (صحیح است) (بور بور ـ مالیات هم نمیدهند) پارسال در موقعی که دوره ۱۸ بود در بانک تعاونی بانک رهنی و کارگشائی من از مقام محترم ریاست معذرت میخواهم که این را عرض میکنم باتفاق خود ما سعی فرمودید یک عده زیادی سعی کردند ولی خاطرتان هست وقتی گفتیم اصلا بانک رهنی و کار گشائی را نگذارید صدی ۳ یا ۴ بشود میدانید چه شد؟ گفتند در مجلس مسلمان ایرانی اسم بهره و ربا نیاید بیاید با وجود این عده زیادی و از جمله رئیس محترم مجلس سعی میکردیم این قضیه را درست کنیم امسال باز هم این مطلبی است که در رأس کارهایتان باید باشد بشرافتتان قسم شما اگر نرخ بهره را پائین نیاورید نه تنها باین مملکت خدمتی نکردهاید بلکه باین مملکت بد کردهاید و من نمیخواهم آن لغت کثیف را استعمال کنم میدانید آقایان صدی بیست و چهار ربح یعنی چه؟ میدانید چرا مردم گران جنس میخرند؟ امور نسبتی است من قبول دارم که نرخ اتوبوس و نرخ تاکسی و قیمت گوشت در ایران کمتر از فرانسه است این را قبول دارم اما مقایسه نکنید ببینی یک پاسبان فرانسوی چقدر حقوق میگیرد بعد ببینید که او میتواند کیلوئی ۲۱ تومان گوشت بخرد و پاسبان ما نمیتواند کیلوئی شش تومان گوشت را بخرد. آن چهل و پنج هزار فرانکی که او میگیرد تمام رفت و آمدش و زندگیش و مریضخانه ـ اش مجانی است و از صندوق تعاون اجتماعی است زنش بزاید مجانی است اما این آقای اگر برود زیر اتومبیل بمیرد پریروز در مجلس برایش یک فکری شد چرا اینجوری اعداد را با هم نمیسنجید نیائید بگوئید اینقدر که میگوئید زندگی گران است گران است گوشت در ایران کیلوئی شش تومان است در فرانسه ۲۱ تومان میگویم آقا مصرف کننده کیست قدرت خریاد چقدر است شما بمن بگوئید که تخم مرغ دانهای ۲ تومان و ماهی بیست و پنج هزار تومان بدهید هیچ مانعی نیست که تخم مرغ ۲ تومان باشد بمن تخم مرغ دانهای ۲ ریال
و بمن ششصد تومان حقوق بدهید این برای من گران است این است که باید گفت پارچه و سایر کالاها امروز در بازار بوعده چهار ماهه فروخته میشود از این عبارت کوچک رد نشویم و عدة چهار ماهه یعنی چه یعنی دست اول قرض کرده یک ربح صدی ۱۸ داده بعد فاکتورش را داده است بدست دوم آنهم گرو گذاشته و بعد آنرا فروخته با وعده چهار ماهه صدی بیست و چهار آنهائی که در ریاضیات قوی هستند فوری حساب میکنند که صدی بیست و چهار آنهائی که در ریاضیات قوی هستند فوری حساب میکنند که با صدی ۲۴ و با وعده چهار ماهه صدی شش میشود و با نفع مشروعی که من برایش قبول دارم که از صدی ده و پانزده تجاوز نکرده عوض اینکه بدست من برسد سی تومان بدست من میرسد چهل و شش تومان ۵۰ تومان مادر این تنگنا هستیم نه قدرت کار داریم بعلت نداشتن پول و نه قدرت خرید داری و نه قدرت تکثیر تولید من عرض کردم که عوض هشتاد هزار تن شکر را بکنید ۵۰۰ هزار تن اما پول هم میخواهد برای پولتان هم هیچ خطری ندارد آن لغتی که استعمال کردم و گفتم کهنه پرستی نکنید برای این است که این کار را و این تجربه را ممالک دیگر کردند شما هم خوب آقای غلامحسین فروهر این کار را بکنید یا بالای دارت میکنند و یا باین مملکت خدمت خواهی کرد من حرفم در این است که اگر پول مملکت ده برابر شود و مراقبت بشود زیرش را شصت دفعه خط میکشم که برای پرداخت هزینهها و پاداشها و غیره بکار نرود و برود برای تکثیر تولید و بکار انداختن مردم ۹۹ در صد از معایب اجتماعی باید بکنید و ببعدش هم نرخ پول را از پنج در صد و شش در صد محض رضای خدا بالا نبرید جناب وزیر دارائی برا ما شرم آور است که نرخ قانونی و محکمهای پول صدی ۱۲ باشد وقتی که نرخ قانونی (یک نفر از نمایندگان ـ صدی پانزده) نخیر همان بگویم فوراُ جلویم را میگیرند ما هر وقت مینشینیم دور همدیگر حرفایمان را میزنیم مشاوره هایمان را میکنیم مباحثاتمان را میکنیم بعد میرویم خانه استراحت میکنیم البته آقای مهندس هدایت من میدانم آقای فروهر در این نگاهی بمن میکند میگوید آقای شاهکار این حرفها را میدانم شما نمیدانید یعنی نمیخواهید بدانید و آن اینست که من نمیدانم چه لغتی استعمال کنم قویتر از باید و آن این است که باید این کارها را بکنید من از پشت این با آگاهی که بمطلب دارم میگویم من بشما اعلام خطر میکنم که اگر حالا اوضاع اقتصادی مردم را درست نکنید مجبورید که در شرایط بدتری درست کنید امروز تمام امکانات در اختیارتان هست محض خاطر خدا محض خاطر خودتان که ایرانی شریف هستید محض خاطر مردم بروید دنبال این کارها لان خواهیم رسید که آقای اینها را البته از بد دور نیندازید گردن معاون نیندازید گردن یک مدیر کل آقای شما یک وزیر دارائی سازمان هستید و ما یک وزیر دارائی برنامه از میخواهیم و از وجود شما و از وجود دولت مطالبی بغیر از عوض کردن مستخدمین دولت میخواهیم ما از وزیر فرهنگ بخواهیم از وزیر اقتصاد اقتصاد میخواهیم از آن آقا عدالت میخواهیم از اینکه وقت شما صرف شود که فلان مأمور بفرسید بندر عباس و بشما و فشار هم از خارج میآورند و کاری هم انجام نمیگیرد این درست نیست از اینها رد نشوید اگر مملکت زندهای مثل مملکت آلمان که با کمال تأسلف نمیدانم از کی شنیدم یکی از آقایان گفت که ما غیر از آلمان هستیم (عیمدی نوری ـ بنده عرض کردم و درست هم عرض کردم) در شرایط فعلی راست میگوئید آقای عمیدی نوری ولی نگذارید که ما کومپلکس انفرپوریته داشته باشیم بدلیل این که من مطمئنم که مغز منظم شما مثل مغز منظم یک آلمانی کار میکند گیرم که هر حرفی میزنی گوش نمیدهند من هیچ یک از آقایانی را که اینجور فکر میکنند بر تراز خودم نمیدانم حرف من را گوش نمیدهند راز و نیاز دارم آلودگی دارم گرفتاری دارم راست نمیگویم حرفم ار گوش نمیدهند ولی اگر همه مان دستمان را بهم بدهیم من وقتی بآقای وزیر دارائی میگویم که چرا این کارها را نمیکنید بمن جواب میدهد که چشم آقای دکتر این دستور را میدهد که چشم آقای دکتر این دستور را هم دادی اجرا میکنم اگر ما خودمان را اصلاح کردیم بهمه جا خواهیم رسیدکی گفته که ملت آلمان فهمش بیشتر از ماست ولی کی میگوید که ملت آلمان جلوتر از ما نیست؟ من صحبت از تراکتور و خیال میکنید این ایرادات شما و اشکالات شما معضلاتی است که حل نمیشود بقول انگلیسها همین لیتل شنگز Little Things همین اشکالات کوچولو کوچولو است همین را که شما درست کنید درست میشود بخدای متعال همین آقای وزیر دارائی دولت و بگویند این پسره هم راست میگوید و بنشینیم برای این کارها برنامه بنویسیم شما تاج افتخار نه بمعنای این تاجهای ظاهری این را از این ملت خواهید گرفت که یک قدم برداشتهاید من میدانم که علم بلند میشود میرود کرمان و از آننجا میرود دنبال کارهای دیگر ولی بروید دنبال کاری که این مملکت را تکان بدهد این مطالبی که عرض کردم و مطالبی که شما بهتر از ما میدانید اینها راهی است که باید رفت والا با این شرایط طبیعی و امکانات موجودی که برایمان هست باز گندم از کانادا وارد کنیم باز پارچه از ژاپن بیاوریم باز شکر از کوبا بخریم باز پرتقال از فلسطین بیاوریم و دشت مازندران و دشتهای ما همینطور بمانند و هر روز مجبور بشویم ببینیم که آیا نرخ سیف شکر در خرمشهر صدی هفت بالا رفت یا پائین رفت و به بینیم که آیا فلسطین برای ما میتواند جای مرکبات مازندران ما را بگیرد چرا آقای ارسلان خلعتبری در این شرایط خوب ما باید مجبور باشیم از برای آقایان نمایندگان خوزستان خوزستان شما چه عیب و نقصی دارد که ما مجبور میشویم گندم از کانادا وارد کنیم و شکر خودمان را از کوبا تأمین کنیم و چطور باید روغن از امریکا بیاوریم من صحبت از تراکتور و ماشینهای سنگین نمیکنم و در شرایط فعلی و لازم هم نمیدانم اما تمام شرایط در ما هست الحمدالله وزیر اقتصاد داریم مدیر کل داریم دبیر کل داریم همه آقایان تحصیل کرده هستند اما خوب بروید دنبال این مطلب و مملکت را از این فقر نجات بدهید مردم بیکارند بیکاری خطرناکست انتجار میکنند همینطوری که دیدید منحرف میشود که بخدای متعال اگر شرایط زندگی او را درست نکنید و زنجیر فایده نخواهد کرد (صحیح است) با بر شما سوار میشوید یا بدوش شما سوار میشود و شما زیر بار میخوابید بعد این دردها را که بگذارید روی هم سبب میشود که تهمت و افترا و ناسزا بجان هم افتادن و خط نشان کشیدن باشد چرا؟ بعلت اینکه اگر بروند و تولید و تکثیر تولید برای مردم از ضروریات این هیچگونه تردیدی نیست شما آقای وزیر دارائی حدود صدو چهل هزار کارمند دارید (وزیر دارائی ـ صدو شصت هزار) البته من کادر ژاندارمری و قشون را بحساب نگرفتیم شیفری زیر چشم من است و متأسفانه وزارت دارائی داده صدو چهل هزار نفر است من از این ۱۴۰ هزار نفر پا را جلوتر نمیگذارم بطور قطع شرافتنمندانه میتوان گفت صدی پنجاه اینها زیادیند و در تنگدستی و بدبختی اینها را نگهداشتهاید یعنی از نیروی فعاله و خلاقه آنها استفاده نمیکنیم و در یک جاهائی آنهااستفاده نمیکنیم و در یک آنها را هم گذاشتهایم که وجودشان سبب میشود که اکثریت باعث میشود کار پشرفت نکند و برای قوت لایموت آنها هم باید فکری کرد از همین جهت است که خود من یکی از آن اشخاص هستم که طرفدار و علاقمند بزیاد کردن حقوق کارمندان دولت هستم این دو تا با هم متناقض نیست میگویم وقتی باو کار نمیدهد وقتی ارشادش نمیکند وقتی وسیله کار ندارد وقتی مجبور است بضرورت حیوان بودنش زندگی کند حیوان بمعنای زنده وقتی اینطور است ثقلامی کند دست و پا میکند وقتی دست و پا بکند مجبورید این قدرتتان را این ۱۴۰ هزار یا بقول آقا ۱۸۰ هزار نفر تقصیری که نکردهاند اینها کرو کور کچل و وامانده و بیچاره که نیستند اینها قدرت مملکتند اینها ثروت مملکتند اگر این آقایان را بگذارید و وسیله باینها بدهید که بروند دنبال کارهای مولد ثروت عوض اینکه دلار از مملکت بیرون برود توی این مملکت خواهیم آورد و این هم بشما اعتنا نمیکنند و برای شما هم شب نامه و برای من هم فحش نامه نمیفرستند چرا؟ برای اینکه کار دارد و دنبال کار و فعالیت خودش میرود متأسفانه خسرو هدایت نیست ا آقای دکتر محسن نصر اینجا است او میداند من تمام فعالیت خودم را بکار بردم که برادرم را از سازمان برنامه بیاوریم بیرون و دو هزار و پانصد تومان برنامه بیاوریم بیرون و دو هزار و پانصد تومان هم حقوق میگرفت چرا؟ برای اینکه بیاید بیرون و سرباز نشود امروز هم نه بنده و نه آقایانی که میتوانند کار کنند بهیچ قسمتی حاضر نیستند که بروند در دستگاه دولت کا کنند این آقای مهندس چفرودی کجاست؟ بگوئید آقا تو با ماهی ده هزار تومان حاضری بروی مستخدم دولت بشوی میرود کار میکند فعالیت میکند خودش ارباب خودش است و یک طبقهای است که مولد است یعنی جاده برای مملکت میسازد همینطور کشاورزان همینطور سایرین بیرم آقای مهندس جفرودی بیشتر وسیله در اختیارش هست و میتواند کار کند دیگر ندارد این دیگر را هم وسیله بدهید اما نه با ربح صدی ۱۲ و صدی ۲۴ نمیتوانید این کار را بکنید وام طویل المدت در این مملکت معنائی ندارد ولی از ضروریات اولیه زندگی مردم است که بتوانند کار کنند البته همانطوری که عرض کردم ما همه چیز داریم از حیث فصول منظم و استعداد طبیعی استعداد زمان و مکان فقط چیزی که نداریم پول در دسترس مردم نمیگذاریم از این چهت است که آن صد تومان زیاد خواهد بود قضیه دیگری چیزی که سرمایه اولی این مملکت است و بضرورت از بین میرود آن قضیه وقتی است وقتی چه هروت عظیمی است چه ثروت عجیبی است وقتی و این مایه گرانبها بضرورت تشکیلاتمان با بضرورت عدم تشکیلاتمان ارزشی ندارد البه آدمی که کار داشت دنبال بهانه جوئی نمیرود و وقتی دنبال آن نرفت کار میکند و ثروت مملکت را زیاد میکند مطلب دومی که در قسمت بودجه باید بعرضتان برسانم و خیلی باین مطلب اهمیت میدهم و استدعا میکنم بآن دقت بفرمائید اینستکه من با بودجه تان مخالفم دلیل اولم را عرض کردم امکانات اقتصادی و جغرافیائی مالی ما را در نظر نگرفتید یعنی بودجه که در برنامه کار و اقتصادی ما باشد اینروی بی سوار Vieille Soir است که برای ما آودهاید نه برنامه مملکتی که برنامه اش آن چهار اصل بود که گفتم ایراد دوم مطلب یک خرده مهم است و است و آن اینستکه بودجه ایکه برای ما آوردهاید
بودجه سازمانی است نه بودجه برنامهای ما بودجه برنامهای از شما میخواهیم نه بودجه سازمانی من اجازه میخواهم در اطراف این مطلب یک قدری وقتتان را بگیرم مخصوصاً جلب توجه همکاران محترم را بکنم بعلت اینکه در این بقیه وقتی که برای ما مانده در مجلس اگر دولت انجام نداد ما میتوانیم بدهیم عرض کردم ما صف متمایز مختلف نیستیم اینجا جای بحث و مشاوره است اما دولت برای اجرای این کار موظف است بودجه سازمانی در ممالک مترقی دنیا مرده است و وجود خارجی ندارد ما بودجه برنامهای لازم داریم بودجه سازمانی یعنی چه؟ بودجه برنامهای یعنی چه؟ بودجه سازمان شما عبارت از این است که بیائید خرج هر ماه را نگاه کنید و ماههای دیگر را هم با هم بسنجید و یک شیفر ۲۱ میلیارد یا ۲۲ میلیارد را میگذارید جلو مجلس و عیب در این است که بعلت عدم هم آهنگی کامل عبارت بنظرم در فارسی صحیح نیست بعلت عدم هم آهنگی که بین خود رفقا هست هر کدامشان یک بودجه زیادتری میآورد میگذارند جلو شما یعنی مثلا فرض بفرمائید وزراتخانة A چون میدانند که وزیر دارائی یک مقداری از بودجه اش را کم میکند میآید میگوید دویست میلیون تومان من من میخواهم ایشانهم یکقدری پس و پیش میکنند و سی چهل میلیون تومان چانه میزنند از آن کم میکنند و مثلا ۱۵۰ یا ۱۶۰ میلیون تومان در نظر میگیرند این آقای خلعتبری کجاست بقول ایشان سفرهای است و گسترده است و هر کس هم یکمقداری میخواهد بگیرد البته از برای خودش گرفتاریهائی دارند و دست و پا میکنند وزیر دارائی هم واحدها را رویهم جمع میکند و میشود ۲۱ میلیارد پول دو بعد هم بودجه را میآورد بمجلس اما یک مطلبی را نه شما میدانید نه ما میدانیم و نه ملت ایران میداند و آن اینست که در مقابل این پولی که خرج میکنند در مقابل این هزینهای که میپرازند در مقابل این تحمیلی که بمردم میکنند در مقابل این هزینهای که میپردازند میدهند کدام نتیجه عاید میشود؟ بکدام هدف رسیده است و چه پیشرفتی کرده است و آن پیشرفتی نکردهاید و نشده است حذفش کنید در بودجه برنامهای خرج برای اجرای یک هدفی میشود یک منظوری بشما پول میدهند میبینند این خرج هست این هدف هست این راه است برای پیمودن این راه و رسیدن به نقطه شما باید اینمقدار پول بدهید و حال اینکه در این بودجه ایکه شما میآورید میگوید وزارت کشاورزی اینقدر وزارت فرهنگ اینقدر وزارت راه اینقدر جمعش اینقدر میشود ۲۱ میلیارد بعد اینطرف میگذارید آن طرف میگذارید بمستغلات اضافه میکنید از غله و نان جمع میکنید بقند شکر میافزائید شیفر را درست کی کنید و این چیزی نیست که مردم ایران بخواهند ارزش کار را برای با هزینهای که برای آن میکنند بسنجند با ببینند بدردشان میخورد یا نه در بودجه سازمانی سنجش هزینه با ارزش کار را نمیتوان کرد زیرا بستهای ابداعی عجیب و غریب و ردیفهاثی عجیب که معین میکنند مانع از این است که بدنبال هدفی بروید بلکه مقامات مسئول بجای اینکه بکنه ارزش کار یک واحد پی ببرند و در باره اهمیت آن کار صرف وقت خودشانرا دنبال تبدیل وتبدیل رتبهها و بالا بردن مقامات میکنند این نتیجه قطعی بودجه سازمانی است و حال اینکه در بودجه برنامهای هدفی در بین است که شما برای آن هدفتان میبینید اینقدر باید خرج کنید هم روشنید هم مؤاخذه میتوانید بکنید هر در مقابل این مجلس میتواند این حرف را بزنید که آقای میخواهم برای بالابردن طرح کشاورزی مطابق این برنامه بودجه وزارت کشاورزی را بکنم ده برابر یعنی فکر کردم برای اینکه سطح کشت پنیه و چغندر پنج برابر بشود و برای اینکه من سمومی برای دفع آفت بگیرم برای اینکه کشاورزی را مکانیزه کنم و برای تهیه کود شیمیائی و غیره و غیره تا در نتیجه آن اینمقدار محصول چغندر اینقدر برسد و اینمقدار بنیه باینمقدار برسد من از شما تقاضا میکنم عوض اینکه صد میلیون تومان بوزارت کشاورزی بدهید پانصد میلیون تومان بدهید خوب من مینشینم حساب میکنم میبینم که بعوض اینکه صد میلیون تومان بدهید چهار صد میلیون تومان دادهاید به مقداری که عرض کردم محصول چغندر خوب بشود ۳۰ تا ۸۰ تا میشود ۲۴۰ دویست و چهل میلیون تومان آن بر میگردد و این مردم هم کار میکنند و امکاناتشانهم بیشتر است من پانصد میلیون تومان پول میدهم و میلیارد گیرم میآید این بودجه را شما تصویب میکنید و از دولت تشکر میکنید که آقای من برای رسیدن باین هدف این پول را دارم میدهم اما همین وزارت کشاورزی که مثال زدم هیچ منظوری ندارم کشاورزی که مثال زدم هیچ منظوری ندارم بسر خودت مثال زود (اشاره بآقای وزیر کشاورزی) همین بودجه وزارت کشاورزی برای چیست ؟(یکنفر از نمایندگان ـ برای مواجب است) اگر این بودجه تنها برای مواجب است که بد است این بودجه ایست که خطرناک است ما را خواهد کشت بنابراین این بطور کلی استدعا و تذکر من اینست که ببینیم با هم مینشینیم صحبت میکنیم بدست میآید با هزینه ایکه بدست میآید با هزینه ایکه بدست آن کار مصرف میکند بسنجید ببینید اگر اینکار درست است عقلائی است مصرف کنید و اگر عقلائی نیست و صحیح نیست مصرف نکنید آقایان نمایندگان محترم ما در بعضی نقاط سفارتخانهائی داریم که عدة اعضای سفارت بیشتر از عده افراد ما در آن مملکت است (صحیح است) اگر آقای وزیر دارائی از من صورتش را خواست بایشان میدهم (دکتر عدل ـ این وظیفه ایشان نیست) بنده بطور مثلا میگویم من جائی را سراغ دارم که یک وزیر مختار دارید سه تا مشاور داریم، سه تا کنسول داریم کنسول محلی داریم، در بان داریم شوفر داریم اتومبیل داریم سه تاش تبعه ایران است که یکیش عراقی است چون در ایران بوده فارسی میتواند حرف بزند خوب چرا؟ برای اینکه شما بودوجه سازمانی بمجلس میآورید نمیدانم چقدر است من نمیدانم که این بچه درد من میخورد این مطلب درست در جای دیگر در بودجه ما برنامهای وزارت فرهنگ میآید میگوید یک شاگر یک بچه ایرانی یک هم وطنم را از برای اینکه بفرستیم بمدرسه در کلاس مجموعش وقتی حساب میکنیم ۱۶ ریال خرجش است صد تاش میشود ۱۶۰ تومان ده هزار تا میشود اینقدر این مدرسه را هم میخواهیم کلاس باید باز کنیم این مقدار هم معلم اضافه باید استخدام کنیم فرهنگ این مملکت را هم اینجوری میخواهیم ببریم بالا و اینمقدار بودجه را هم میخواهیم من میگویم با کمال میل برای اینکار که میخوهید بکنید موافقت با تصویب آن پول میکنم برای اینکه هدفی دارید مردم هم وقتی دیدند با کمال میل مالیات را خواهند داد ولی اگر مالیات نمیدهند برای این است که ناراحت هستند از برای اینکه خدای نکرده این پول وزارت فرهنگ یک مقداریش صرف این میشود که آقای دکتر شاهکار سفارش کرده بدوست عزیزش آقای دکتر مهران که فلان سوگلی را برای مطالعات بفرست و هونولولو (احسنت) این کار را نکرده خدای من میداند چون بهترین وزارت خانه ما است من مثال زدم عرض کنم حضورتان اولا آقای دکتر مهران بمن خوداهد گفت که آقا ما بودجه این کار را نداریم چون من بودجهام این مقداری است که صرف این هدف معین اس و خواهد گفت برای این کار پول گرفتهام از این جهت است که من با آن بند دوم بودجه شما مخالفم و بعد هم خواهد گفت این پولی که من برای پسر محمد علی بقال گرفتهام که آن بچه برود در مدرسه فیروز کوهی درس بخواند پول او را من چطور میتوانم بیک نفر سوگلی شما بدهم و بآن جا بفرستم که برای شما کراوات شارمه بیاورد. این عیب شما نیست چون بودجه سازمانی دارید و بودجه برنامهای ندارید که مشخص و معلوم باشد ما هم نمیتوانیم بسنجیم که در مقابل پولی که میدهیم چه استفاده میکنیم از این چهت دچار این مشکلات میشویم و هستیم همینطور است وزارت بهداری همینطور است سایر وزارت خانههای ما البته باز باید بگویم که این خطری است هم از برای چگونگی مصرف عواید او هم جلوی فعالیتی را که شما میخواهید برای رفاه مردم و پیشرفت حال مردم بکنید بگیرید آقای وزیر دارائی شرافتمندانه بمن جواب بدهید چقدر وقت جناب عالی گرفته میشود برا نقل و انتقال و تغییر و تبدیل بستهای پیشکاریهای دارائی حسابداری وزارتخانه ما ناظر خرج هاو غیره؟ رفقایتان دوستانتان دشمنانتان مافوقتان مادونتان شما را در فشار گذاشتهاند همینطور است در سایر قسمت الحمدالله در وزارت دادگستری یک قوانینی هست برای استخدام که یک خرده وقت کمتر گرفته میشود اما معذالک مدام در فشار است با آنکه یک قید است که میگوید باید با رضای خودش باشد یک قید دیگر است که زن داشته باشد یک قید دیگر که محلی نباشد با این وصف در فشار است اگر بودجه سازمانیش را بیندازیم دور این همان لغتی است که استعمال کردم و گفتم که شما کهنه کنید و حال آنکه برنامه شما ساده است البته شما با بودجه برنامهای میتوانید برنامه اقتصادی و مالی مملکت را بدهید میتوانید بودجه را بموفعش بدهید آ“وقت است که آقای عمیدی نوری نخواهد ترسید و حق هم دارد که بگوید در شرایط فعلی تورم پیدا میشود بعلت اینکه ما پول زیادی بدهیم بیرون و معلوم نمیشود که بکجا میرود آدم نادان یا هر مقام نادانی سه چیز دنبال دارد مطلب اولی که دنبال دارد عدم تصمیم این آدم نادان تصمیم نمیتواند بگیرد دوم دهان بین است سوم سوء ظنی است شما میخواهید کار کنید کار هم میکنید اما نمیخواهید بگذارید جلوی مردم و نمیتوانید هم بگذارید چون دستگاه کهنه تان با این برنامه مترقی نمیسازد در آن موقع باید آقای وزیر دارائی مثل شاخ شمشاد مثل فولاد باید پشت این میز بنشیند و ده برابر این بودجه را بخواهد تو امکان و توانائی مردم را زیاد کند و بگوید از تو متمکن پول میگیرم و صرف در کار آبادی و غرس اشجار میکنم صرف اینجور مطالب میکنم نتیجه کار را میسنجید ما هم تصویب میکنیم اما حالا وقتی که بنده میشنوم که پول عمران و آبادی صرف ساختن قلعه فولادی و فلان بندر شد یا این که در روزنامه کیهان دیدم نوشته که در نتیجه اثبات اینکه فلان شرکت سازمان برنامه جادهای را که ساخته خراب بوده مقررات شد که مجدداُ وزارت راه همان برنامه راهسازی سابق را انجام بدهد و من خیال میکنم ۶۵ میلیون تومان در این کار خرج شده بخدای متعال اگر جزئی وطن پرستی در من باشد باید بنشینم گریه کنم که شما این مردم ۴۲ تومانی را بکجا میبرید و بکجامیخواهیم بکشانید و کی بفرک این مملکت است اگر این طلب صحیح است که وای بجال ما است اگر
اگر صحیح نیست چرا تکذیب نمیکنند (مهندس فروهر ـ صحیح است) آقای اجازه بفرمائید دولت باید تکذیب بکند شما تکذیب کنید که صحیح نیست بنده میگویم دولت چرا تکذیب کند. جناب آقای مهندس فروهر من نمیگویم درست است یا نه (مهندس هدایت ـ درست نیست) آقا مهندس هدایت من نمیگویم صحیح است ولی این را از دولت میخواهم که بیاید بمن و جنابعالی جواب بدهد من بهیچ وجه من الوجوه اظهار نظری نکردم اما از شما میپرسم آقایان در اینجا که زند شیخ صدر الدین عطار را در بازارچه مروی گرفتند و گفتند دو تا اطاق که داشتی یک اطاقش را اجازه دادی با ماهی ۲۵ تومان تومان مالیات آن را باید بدهی و این شیخ صدر الدین یا زن و سه تا فرزندش در یک اطاق زندگی میکند و یک اطاق دیگرش را برا کمک بزندگی خود اجازه میدهد که زندگی بکند از این مالیات میگیرند و بعد در روزنامه رسمی تان مینویسید که ۶۵ میلیون تومان پول دادید و بعد معلوم شد که اشتباه است و پول دادید و بعد معلوم شد ه اشتباه است و بعد هم باید بروید دنبال پروژهها را سابقاُ عملی میکرد من نمیدانم که صحیح است یا نه ولی وای بحال ما اگر صحیح باشد اگر بنده این مطلب را مجدداُ تکرار میکنم فقط اطاعات من تا آنجائی بود که در روزنامه کیهان در شماره پریروز خواندم و جزو اخبار کشور بود و هیچگونه اطلاعی از صحت و سقم آن هم ندارم و بی اطلاعم و دولت باید این مطلب را بما جواب بدهد و آقایان اعضای دولت که هستند این مطلب را بما بگویند که این مطلب صحیح ایت یا نیست اگر بحث من در بودجه برنامهای و بوجه سازمانی بود که عرض کردم در شرایط مترقی فعلی بحث من روی این نخواهد رفت که آقا این قلم دخانیات کم است یا زیاد است رفقای من اینکارها را خواهند کرد و من ما فوق این مطالب را میبینم و تذکر میدهم و ملاحظه میکنم و نمیتوانم نظر شخصی هم داشته باشم تنها قوای مملکت را دارم میبینم با این نوزده میلیون جمعیتی که داریم تمام فرس ماست تمام قدرت ماست برای ۱۹ میلیون جمعیت باید فکر ۱۹ میلیون جمعیتی کرد نه فکر ده نفر بیست نفر پنجاه نفر برای اینکار شما بودجه برنامهای میخواهید اگر بودجه برنامهای درست کنید فکر فوق العادهای نیست من بشما نمیگویم که با این پول بکره مریخ بروید من بشما میگویم یک راهی را بروید دیگران رفتهاند میگویم که مغز ما متحجر قرار دیگران نیست استعساد ما کمتر از دیرگان نیست (صحیح است) که روی اغلب اداراتمان قلم خواهید کشید و ترس هم ندارید چرا؟ است در شرایط بسیار مساعدی هم هستیم آنوقت بسبب اینکه فکر این را نمیکنید که این مرد بدبختی که از این جا رفت بیرون گرسنه خواهد بود چون کار هست از همین جهت است که من ایراد میکنم اعتراض میکنم بآقای وزیر کشور که بچه مناسبت این ۱۵۰ نفر مردم بیچاره۹ ادارة آمار را در شب عید بیرون کردید چرا اینکار را کردهاید که مردم نتوانند زندگی کنند این حرفها برای هم متناقص نیست میگویم در شرایط فعلی شما دارالعجزه درست کردهاید یا بودجه سازمانی دارید کار بآنان بدهید امکان فعالیت بآنها بدهید بعد هم بودجه اضافی را حذف کنید با با اینکه بسیار خدمت باین مملکت کرده باشید در این بودجه سازمانی بضرورت فشار هائی که بشما میآید بضرورت چگونگی دستگاه شما میآئید برای یک مطلبی که اصلا نمیدانید عوایدش چیست رئیس معین میکنید نایب رئیس معین میکنید مأمور درست میکنید مأمور اجرا درست میکنید ناظر مأمور اجار درست میکنید و میدانید بچه اشاره میکنم آنقدر در اینکار دست و بالتان را میبندید که نهایت ندارد بنابراین برای وصول مالیات مزروعی یا برای یک مطلبی که اساساً اگر فرض کنید بنفعمان است برای در آوردن ۹۰ تومان شما ۱۷۰ تومان پول میدهید بعد هم یک مقدار دوسیه درست میکنید میدهید بدیوان کیفر که آقای وزیر دادگستری به بینیم چه کردند و یک مقدار از دستگاههای خودمان را بفرستیم سراغ امنیت اجتماعی بگوئید که آقای اینکار را کرده یک مقدار بفرستید سراغ وزیر بهداری که این زن و بچه اش مریض است اساساً این لازم نبوده است بدرست کنید که بعد در این اندوه و تأثر و گرفتاری برای یک امری که یک شاهی بدرمان نمیخورد گرفتار شویم و میخواهم استدعا کنم و بگویم چرا وضعیت مالیات مستغلات و مالیات املاک مزروعی را تفکیک نکردید که معلوم بشود چطور خر ج کردهاید و چقدر بدست آوردهاید و میارزد یا نه اگر این جوری فکر کنید جلوی خیلی از اشکالات شما گرفته خواهد شد و مردم را هم عاطل و باطل نخواهید کرد این علت دوم مخالفت من بود با بودج تقدیمی که عرض کردم منظوری را که در رویش ذکر کردهاید و مطالب خودتان را نوشتهاید در مشروطیت چهارم باید عملی بکنید و این تبلیغات را بکنید و ما هم امیدواریم عملی شود ولی عملی نکردهاید و اگر نخواهید این جوری کار کنید باز مردم اصفهان در باشگاه افسران بمحض اینکه صدای رادیو بلند بشود پیچش را میپیچانند و بتبلیغات شما دیگر عقیده نخواهند داشت البته تبلیغات میکنید سرو صدای میکنید حسن نیت هم دارید ولی وسیله کار در دسترس ندارید شما با لباس و دست و پای پیچیده نمیتوانید هالتر بازی کنید باید دست و پایتان را باز کنید و بروید دنبال این کار با این طرز مالیات با این سازمان این دستگاه عریض و طویل با الین سیف و مبل پولهایتان با نبودن تشویق و مواخذه تان با این نداشتن هدف بجائی نمیتوانیم برسیم باید اول بروید دنبال هدف بعد دنبال کار آقای فروهر جنابعالی میدانید فرق است بین بودجه مملکتی و بودجه برنامهای جناب آقای رئیس اجازه بفرمائید بقیه برای بعد باشد چون مروز خیلی صحبت شده است.
رئیس ـ پنج دقیقه بیشتر بوقت نمانده است این چند دقیقه را هم صحبت بفرمائید تنفس داده میشود.
دکتر بینا ـ دنباله اش را بعد بفرمائید.
دکتر شاهکار ـ اجازه نفرمودند عرض کنم در بودجه برنامهای آنقدر خواهم گفت که بروید دنبالش علت این که در بودجه برنامهای (وزیر دارائی ـ موافقیم) موافقتتان را نمیخواهم عملتان را میخواهم در بودجه برنامهای مقابلش چه فکر میکنم؟ میبینم اگر پاسبان نباشد اگر ژاندارم برای قشون وقتی یک فضول باشی در شمال یا غرب و جنوب در میآید وزیر جنگ قشونش را میفرستد و میگوید فضولی موقوف و امنیت را حفظ میکند من میبینم که این پول را دادهام و در مقابلش هم بقول اصفهانیها این را هم استاندهام اجازه بدهید این اصطلاح اصفهانی است میگوید این را در مقابل استاندم و در مقابل این استاندن من ناراحت نیستم در مقابل پولی که به پاسبان و ژاندارم میدهم این را ازش میگیرم از این چهت است که هر وقت اضافه حقوق برای افراد تأمینی آوردند و مخصوصاً برای پاسبانها آقایان نمایندگان محترم با کمال علاقه تصویب کردند بجهت اینکه امنیت ما در دست آنها است نتیجه مستقیم کار آنها را میدانیم من وارد جزئیات نمیشوم دارم کلی صحبت میکنم اما وقتی که میرسیم بیک واحد دیگر این فکر برای من پیش میآید که آقا در مقابل این پولی که من الان در حدود ۱۵ سال است دارم میدهم باز هم میخواهید اضافه بشود چه عاید من میشود اینجا تردید میکنیم و یک تردید دیگر هم این است که این خطر بزرگی است که من جلب توجه آقای وزیر دارائی را میکنم و آن این است که شما یعنی دولت پول را در مقابل کار نمیدهید اشخاصی در وزارت دارائی در وزارت دادگستری در وزارت بهداری در سایر وزارت خانهها هستند که شاید وقت سر خاراندن را ندارند باین عده نمیدهید و بیک عده مفتخور ولگرد سوگلی پارتی دار بعناوین مختلف بنام بازرس عالی مشاور عالی بازرس مخصوص و غیره پول میدهید این کار خیانت بمملکت است از این جهت است که ما در مقابل نمیدانیم این پول بکلی داده میشود تقصیر هم از شما نیست از بودجه سازمان شما است بخدا قسم در این تنک نائی که ما هستم یک مقدار زیادی پول صرف میشود و باشخاص که فقط لیست امضاء میکنند و هیچ خدمتی نمیکنند (صحیح است) پول را باید در مقابل کار داد و گرنه دزدی است چه فرق میکند که من بیایم کیف توی جیب شما را بدزدم یا این که سهمی که شما در وزارت کشاورزی دارید در مقابل کاری که انجام میدهید من هی توی خیابان استلامبول راه بروم یا در اروپا و یا در امریکا باشم و این حقوق را بگیرم این دزدی است این ربودن مال غیر است (دکتر مشیر فاطمی ـ دولت باید تکلیف را معین کند ما چه گناهی کردهایم ؟) مگر من دارم با کی صحبت میکنم اتفاقاً وقتی خواستم بگویم بشما یعنی دولت وقتی که گفتم آقای وزیر دارائی یعنی بدولت دارم این مطلب را میگویم خدا بیامرزد مرحوم تیمور تاش را یک عبارتی گفته بود در پشت این تریبون که تنها بر خلاف قانون رفتار کردن جرم نیست بلکه عدم رعایت قانون و زیر پا گذاشتن قانون هم جرم است (اقبال ـ خیلی از این جرمها اتفاق میافتد) بلی بسیار از این جرمها اتفاق میافتد آقای اقبال و از این جهت است که من جلب توجه دولت را میکنم که آقای این لیست را بیاورید پشت این تریبون گر میتوانید بیاورید که آقای پسر شاهکار برادر شاهکار برادر زن شاهکار الحمد الله برادر زن ندارم اینها از حقوق این مردم پول میگیرند و راه میروند کار میکنند پول آنها را نمیپردازید این حقیقتاُ کار میکنند پول آنها را نمیپردازید این از آن گناهانی است جناب آقای وزیر دارائی که هیچ نفعش بشما نمیرسد ولی باید باک داشته باشید بر خلاف آن شعر چرا؟ برای اینکه شما مال حسن را میگیرید و من غیر حق میدهید بدیگران بوسیله شما یعنی جنابعالی انتر مدیر هستید لغت دیگری میگویم کسی که مال دیگر را بر باید آقای خزانه دار کل شما بیت المال مردم در دستتان است جلوی هر کس هست بگیرید و پول را در مقابل کار بدهید و برای اینکار شما باید بودجه برنامهای داشته باشید بودجه سازمانی بدرد نمیخورد چرا؟ برای اینکه این آقایانی که مجتهد در فن بودجه هستند و این اصولی که آقای میدانید نوشتهاند دلایلی دارند که نوشتهاند نهایت بوجه و حدت بودجه تکامل بودجه و برای این
است که با آن ۷۵ میلیون تومان که اینجا نوشتهاند من بهزار و یک دلیل منطقی و شرافتی و علمی با اینطور بودجه مخالفم از این بوده شما سوء استفاده نمیکنید وزراء هم سوء استفاده نمیکنند بلکه آن بیکارهها آن سبیل دوگلاسیها؟ آن ژیگولوئی که در خیابانها دارند راه میروند سوءاستفاده میکنند ولی شما اجازه دادهاید (مهندس اردبیلی ـ مفتخور زیاد است) الان بشما حساب دادم که قدرت مالی یعنی پولی که در دسترس مرم است هر نفری ۴۲ تومان است و بعقیده یکی از آقایان (وزیر دارائی ـ ۶۰ تومان) آقای وزیر دارائی ۶۰ تومان باین مردم ۴۲ تومان رحم کنید بگذارید که بدنبال بعضی از کارها بروند انشاء الله یادداشت میکنید عرایضی که میکنم بروید این صورتها را بیاورید اگر میخواهید من هم بشما کمک میکنم و البته شخص در نظر نیست منظور کسی نیست ولی اگر شما مفتخور و مستمری بگیر و و گردن کلفت و تبول خوری را بخواهید ادامه بدهید پنجاه سال کار شما را بعقب میاندازد شما تاریخ اقتصادی مملکت را میدانید یک عدهای بدند که بعنوان مستمری بگیرید و شهریه و غیره و غیره خواب میدیدند معجون درست میکرند برای ناصر الدین شاه و از برای این که کمر ظل السلطان را بچسبانند از برای این کار باو پول میدادند مستمری میدادند همین آقایانی که امروز در پشت این کرسی نمایندگی نشستهاند این طرز فکر را محکوم کردهاند و گفتهاند که غلط بوده است بنابراین چه فرق میکند که بعنوان تیول خور باشد و یا بنام بازرسی مخصوص و ماهی ۱۱۲۵ تومان حقوق بگیر خدای من شاهد است که حقوق تنها نمیخواهد بلکه اضافه کارها میخواهد.
رئیس ـ آقای دکتر شاهکار بقیه باشد برای جلسه بعد (دکتر شاهکار بقیه عرایضم میماند برای جلسه بعد) تنفس داده میشود ساعت ۴/۵ بعد از ظهار جلسه خواهد بود دنباله موضوع بودجه کشور.
(مجلس یکساعت بعد از ظهر بعنوان تنفس تعطیل و ساعت پنج و بیست دقیقه بعد از ظهر مجدداً بریاست آقای اردلان ‹‹ نایب رئیس ›› تشکیل گردید.
نایب رئیس ـ آقای دکتر شاهکار بفرمائید بقیه صحت خودتان را بفرمائید.
دکتر شاهکار ـ عرض کنم بنده سعی میکنم که بر خلاف صبح که مفصل صحبت کردم خیلی کم صحبت بکنم که وقت به همکاران عزیز من برسد هر چه زودتر نتیجه معلوم شود صبح بعرض آقایان رسانیدم که که سه علت مخالفت اصولیم با بودجه چیست و در آخر هر قسمتی نتیجه گرفتم و در آخر عرایض صحبت خودم گفتم که اگر ما سعی بکنیم که پول در مقابل کار بدهید و بیکارگی را تشویق نکنیم این یک قسمتی است که در برنامه اقتصادی ما وارد خوهد شد و معنای بودجه خواهد بود همینطور که عبارت دیگری را آقای شادمان عزیز تعبیر کرد بودجه عبارتست از آئینه تمام نمای برنامه اقتصادی که جمع شده عرض میکنم این قست قسمت سوم استناد بنده بود اما قسمت چهارمی که هست و آخرین مطلب بنده است این مطلبی است که امروز صبح خوانده شد و چناب آقای مخبر کمیسیون هم در اطراف اینمطلب مطالبی مرقوم فرمودند که بسیار جالب توجه و زیباست در ضمن این مطلب را باید بگویم که اعضای محترم کمیسیون بودجه سعی خودشانرا کردند کن آنچه که ممکن بود در این مدت کم اصلاحاتی را بعمل آوردند ولی این اصلاحات لابد در حدود امکاناتتان بیش از ین نبود بودجه امسال در حدودیست و دو میلیادر عوایدش است و مخارج ما یک کمی تفاوت چند میلیونی که اشکالی ندارد بودجه سال ۱۳۳۴ کسر بودجه داشته ۶۴ ر ۱۲ در مقابل ۸۴ ر۱۴ و نزدک دو میلیارد کسر بوده و در سال ۳۵ عوائدمان پانزده میلیادر ۷۹۴ میلیون در مقابل ۹ میلیارد و ۸۶۴ میلیون خوردهای یعنی بال بر چهار بلیارد ریال کسر بودجه هذه السنه است سالی که امروز برای سال آتیه پیش بینی شده است عرض کردم در حدود ۲۲ میلیارد ریال جمع و خرج آنست پس بنابراین بدجه معروفی شده است ببودجه متعادل البته تعادل این بودجه با قید یک شرطی است که آقای وزیر دارائی زود یک شرطی است که آقای وزیر دارائی زود جواب میدهند من خودم میرسم باین شرط و آن شرط این است که هزینههای مستمر و غیر مستمر وزاتخانها و ادارات و بنگاههای دولت و سایر مصارف منظور در صورتهای شماره دو را در حدود در آمدهای وصولی وزارت دارائی مجاز اسن که بپردازد متأسفانه در بودجه ۳۵ و ۳۴ هم بود من فکر میکنم که یک بودجه ۲۲ میلیاردی لازم نیست اگر با اینشرط باشد بدجه صد میلیاردی هم بنویسیم همینطور است بنده بآقایان عرض میکنم که آقا من در ماه صد هزار تومان خرج منزلم است ولی بعدها خواهم گفت در حدود عوائد قول میدهم یعنی اگر سه هزار تومان رسید سه هزار تومان و ار پنجهزار تومان رسیده ۵ هزار تومان میدهم ولی یک بوجهای برایش مینویسم در ماه چند هزار تومان در ماه خانه و اتومبیل و روغن و غیره اما بعد میگویم هر چه در آمد داشتم میپر ازم و این علامت یک مطلبی است صبح عرض کردم مربوط بشخص وزیر دارائی فعلی نیست بعلت اینکه پیش بینی بودوجه در ممالک طور دیگری میشود و در مملکت ما پیش بینی بوجه طور دیگری میشود یعنی وقتی که گفتیم در حدود وصولی در آمدها و نمی گوئیم در حدود بودجه مصوبه علتش اینست که ما به این پیش بینی بودجه باین پرویزیون بوه عقیده نداریم اعتقاد نداریم و بنابراین اصلا شیفر اینجا رلی بازی نمیکند بهیچوجه من الوجوه چون این شیفر را وقتی که در صد یا هزار هم ضرب بکنید و بنا باشد که عنداقدرت و الاستطاعت بپردازیم اشکالی ندارد اما اگر همنیطوری که حالا در قانون هست بگوئید اگر نپرداختی براق تو اجرائیه صادر میکنم مجلس اجازه داد که بیست و دو میلیارد خرج بکن بووجه خوردی و کردی شأن یک مملکت که برنامههای مترقی دارند نیست و من صد در صد منتظرم که جناب آقای وزیر دارائی چه خواهند فرمود و این وضع بوجه میرساند که این اقلام واهی است و خیالی نبود نمینوشتیم در حدود در آمدهایش وصولی و این یک عیب دیگر دارد عیب بزرگی دارد این است که این آقای وزیر فرهنگ این آقای وزیر پست و تلگراف و این آقای وزیر کشاورزی اینها تکلیفشان را نمیدانند چیست اگر آقای وزیر فرهنگ بداند که این مقدار بودجه اش هست و بهش این مقدار را خواهند داد و این مقدار قطعی است میتواند ولو برای یکسال که در ظرف آن سال این بودجه تنظیم میشود یک برنامهای درست بکند اما وقتی وسط سال یا آخر سال بهش بگویند که پول نیست و در آمد خیالی بوده آنوقت البته من ازش مسئولیت نمیتوانم بخواهم مسئولیت با کسی است که بیست و دو میلیارد پیش بینی کرده و اقلام واهی و خیالی در بودجه گذاشته (مهندس اردبیلی ـ یعنی وزیر دارائی) اشکال دیگر این است که بعضی از اقلام و بعضی از مخارج هست که ما نمیتوانیم از آنها صرفنظر بکنیم عرض کردم صبح فرق بین بودجه شخصی و بودجه کشوری این است که در بودجه شخصی بنده میبینم که نمیکنم چقدر است ۱۵۶۰ تومان حقوقم بوده حالا با توجه آقایان شد ۲۵۰۰ تومان خوب با این بودجه من مینویسم این نان و این روغن و این باغبان اینهم خودم و از ی چیزهائی صرفنظر میکنم شرط مرد عاقل این است که وقتی میبیند ندارد خرج نمیکند بوجه مملکت را که آقای وزیر دارائی بخوبی میدانند اول پیش بینی مخارج میشود و بعد روی مخارج عوائد پیدا میکنند صورت جلسه ۳۶ سال پیش خواندم در پشت این تریبون یک آقائی که چون فوت کرده است اسمش را نمیبرم خداوند بیامرزدش ایراد میگیرد بالهجه لایتیش البته بنده صورت مجلس را خودندهام مطالب را خواندم فیروز میرزا هم بهش جواب میدهد او میگوید پول داری بخور نداری بمیر این حرف را برای مملکت بین المللی زندگی میکنیم ما با دنیا تماس داریم به اقصی نقاط دنیا با یازده ساعت راه میرویم نمیتوانیم بمردم بگوئیم که در قرنی که میخواهند از اتم استفاده کنند از برای بهبود زندگی و ماها هم میخواهیم استفاده کنیم و بسیار خوب هم میکنیم در یک چنین موقعی نمیتوانیم بگوئیم برق نداشته باش بهش نمیتوانیم بگوئیم آب مشروب نداشته باشی در یک مملکتی که خادهان اتقلاب هستند بهش نمیتوانیم بگوئیم که قشون نداشته باشی در یک چنین موقعی نمیتوانیم بگوئیم که بیسوادی باش این مخارج را باید بکنیم بر خلاف مخارج فردی و شخصی خوب وقتی این مخارج را بصورت زندگی در اجتماعی مجبوریم بکنیم اینطور بودجه نمیتوانیم داشته باشیم سراپا زندگی در اجتماع قید است بنده یا آقایان دیگر که سعی میکنیم که یک تناسبی باشد بین رنگ کراواتم و لباسم برای این است که در اجتماع زیدگی میکنیم و شاید که از ترس آن ماده قانون مجازات مربوط به عفت عمومی نبود دلم میخواست که لخت بیایم بیرون اما زندگی در اجتماع مرا مقید کرده کهای اصول را رعایت بکنم همین رعایت اصول زندگی در اجتماع عمومی است که بنده مجبورم رعایت اصول بین الملی را هم بکنم بنابراین از این مخارج نمیتوانیم صرفتنظر بکنیم عیب اول این بود که عرض کردم که بودجه متعادل نیست که میدانم چه جواب خواهید داد جواب مقدر را خودم میدانم ولی البته این تذکری بود که دادم عیب دوم این است که ما آزاد هستیم در خرج نکردن یا بگویم در حدود در آمدهای وصولی چه بکنیم همین کاری که پارسال و پیرارسال کردیم مقروض میشویم با دست نیاز دراز میکنیم یا از یک چیزهائی بزرگمان صرفنظر میکنیم و این بضرر مملکت است این بودجه متعادل نیست علاوه این مادهای که عرض کردم بدلیل وجود تبصره ۳ و۳۴ و۳۷ در تبصره سه نوشته شده است بوزارت دارائی اجازه داده میشود برای خرید قند و شکر مورد نیاز تا آنجائی که وصولی در آمد کشور اجازه میدهد بپردازد و در صورتی که میزان بیشتری مورد لزوم باشد با اخذ وام از بانک ملی ایران انجام دهد و از محل ذخیره حاصل از فروش واریز نماید و در تبصره ۳۴ مرقوم فرمودهاید که قضیه ۱۲ میلیون دلار که باید ۱۲ میلیون بگذاریم چون وقت زیاد میگیرد نمیخواهم روی این تبصره زیاد عرضی بکنم ولی عدم تعادل بودجه را تأیید
میکند بالاخره تبصره ۳۷ است که بدولت اجازه داده میشود تا میزان ۷۵۰ میلیون ریال از محل در آمد عمومی کشور و یا صرفه جوئی بعنوان پاداش بکارمندانی که در چند سال اخیر حقوشان ترمیم نشده طبق این بتصره بپردازند اینجا یک ۷۵ میلیون تومان بعنوان خرج یک مقدار پول برای آن صندوق مشترک ایران و امریکا و یک مقدار پول در تبصره ۳ که عرض کردم برای خریدن قند و شکر شما فرض میگیرید و باید بپردازید ولی در پرویزیون بودجه مان نیست بنابراین بضرورت خرج این سه رقم بودجه مان قطعاً از حال تعادل بیرون خواهد آمد و بودجه متعادل نیست باز بدلیل اینکه در دقم در آمد املاک مزروعی و مستغلات یک رقم ۲۴۵ میلیونی که دو میلیارد و چهار صد و پجاه میلیون ریال است پیش بینی شده است اولا من از جناب آقای وزیر دارائی استدعا میکنم که توضیح بفرمایند که چرا این مالیات بر در آمد و املاک مزروعی را یک جا نوشتهاند چون این دو نوع مالیات است چون ما اغلب فنی نیستیم شاید یک دلیل فنی داشته است که من نمیدانم ولی یک مطلبی را که من واقعاً نمیفهمم اینست که پارسال رقم بودجه شما بود ۱۳۴ میلیون امسال شده ۲۴۵ میلیون تومان آقایان بضرورت اینکه نمایندگان مجلس هستند میدانند که نرخ مالیات بالا نرفته آقایان میدانند که وزارت دارائی با تمام سعی خودش کار کرد از برای اینکه مالیاتهای معوقه سالهای میل را وصول کند سعی کردند که پروندههای معوقه را بجریان بیندازید و حتی بوسائل غیر معقول (وزیر دارائی ـ مثلا؟) اشخاصی را انداختهاند توی حبس (وزیر دارائی ـ تکذیب میکنم هیچکس را در حبس نینداختیم) بسیار خوب ولی در مملکت ما قانون اجازه میدهد که اگر کسی دین مسلم خودش را نپرداخت میتوانید حبسش کنید (وزیر دارائی ـ ولی ما نکردیم) بسیار خوب ما هیچ جنک اعصاب با هم نداریم سعی کردهاید که وصول کنید معهدا این ۱۳۴ میلیون تومان شما هم طبق این صورتی که چندی پیش دادید وصول نشده یعنی در این ده ماهی که صورت دادید وصول نشده است خوب جناب آقای وزیر دارائی شما چطور ۲۴۵ میلیون تومان منظور کردهاید چه خیال دارید آیا مالیات جدیدی میخواهید وضع کنید آیا مردم مالیات بده اعتقادشان بدستگاه بیشتر شده است و علاقشان برای اینکه بخزانه دولت پول فرستاده شود زیاد شده و یا وسائل کاری برای مردم بیشتر شده است که شما پیش بینی میکنید که عوائد شان بیشتر و زنهار بدهیشان زیاد تر خواهد شد بنابراین اگر بمن بفرمائید که این صد و اندی میلیون تومان زیادی را آقا از کجا پیش بینی میفرمائید که یکمرتبه عواید ۱۳۴ میلیون تومان شده ۲۴۵ میلیون تومان بنده مجبورم عرض کنم که این شیفر خیالی و واهی است مگر اینکه تشریف بیاورید اینجا و بگوئید که تو وکیل عدلیهای و این عدد است و تمام افاده من در عدد است بیایند و بفرمایند بنده هم با کمال احترام گوش میدهم شما بفرمائید که صد و اندی میلیون تومان را از کجا آوردهاید که اضافه کردهاید خواهید فرمود (دکتر عدل ـ در نتیجه ممرزی اضافه شده) چون دقت فرمدید من در هر عرضی که میکنم یک نتیجه میگیرم کلیات نمیگویم الان هم نتیجه میگیرم خواهید فرمود که دستگاه وصول ما بهتر شده است دستگاه وصولی ما منظم نبوده و منظم شده است ن بشخص کاری ندارم تشخیص این امر با شما است تشخیص این امر با کسی است که در مقابل شاه و مجلسین مسئول است میگویند برو دنبال کارت این مبالغ را هم وصول کن ولی جناب فروهر مطمئناً فرد مؤثر نخواهد بود ولو آنکه خود جنابعالی تنزل بفرمائید از وزارت دارائی و تشریف ببیاورید بشوید رئیس کل در آمدها هیچ حرفی ندارد بعلت اینکه مساحت ایران و این شهرهایش را میدانید این باید پخش بشود و در این مملکت و سیستم وصول مالیاتهای ما غلط است نه اداره در آمدهای وصولی و اینکه گاهی به آقای هنجنی و یا آقای حاتم کریتیک هائی میکنیم بی انصافی است آقایانی که انتقاد میکنند البته مطالبی دارند و من حق ندارم که وارد این مطالب بشوم اما صرفنظر از امور مالیاتی را از شخص بخواهیم و این دستگاه وصولی را باین کیفیت نگاه داریم و بعد انتقاد کنیم سیستم مردن وصول مالیتها با کمال تأسف بدرد ما نمیخورد. آقایان نمایندگان محترم در هر امری که آقایان دخالت بفرمائید باید یک خرده فیلوزوف بود هیچ امری بدون فیلوزوفی و جود خارجی و واقعیت خارجی پیدا نمیکند من ایرانی که باین نامم افتخار میکنم وقتی میخواهم زندگی یک انگلیسی را بنویسم یا یک نفر انگلیسی که میخواهد زندگی من ایرانی را بنویسد برایش غیر ممکن است چرا بدلیل اینکه این آقا باید مثل من از ننه اش یا دایه ـ اش یا ننه اش یا ماردش هر کس بوده آن قصه ملکشاه و آن حر فها را شینده باشد باید زیر آن لحاف کرسیها خوابیده باشد باید این بازیهای قایم موشک ما را کرده باشد باید تاریخ و افسانههای ما را بداند باید زندگی اسلاف ما را هم داشته باشد هزار و یک عنصر هست که در پرورش یک فرد مؤثر است (مهندس شیبانی ـ حصبه هم گرفته باشد) آفرین بر شما حصبه گرفته باشد کچل شده باشد مریض شده تمام این چیزهای مملکت را که بهش هم افتخار میکنم اینهعا یک نفر ایرانی میسازد مثل اینکه نمیشود با یک اوضاع و احوال یک نفر اسکاندیناوی، یک انگلیسی ساخت بنابراین یک اموری که برای مانتالیته یکنفر ایطالیائی یا یک اسکاندیناوی است این را نباید برای من بنویسد من در یک محیط دیگری بزرگ شدهام سیستم وصول مالیاتها بصورت شناسائی مؤدیان یک سیستم غلطی است در تمام ممالک دنیا حتی ممالی که از ما جلوترند مؤدی یا مأمور وصول مالیات بد است از وزیر دارائی هم بدش میاید آن روز هم یک لغت آنتی پاتیک استعمال کردم خیال کردید که من بشخص میگویم من به شخص نگفتهام در تمام دنیا اینطور است بخصوص در ماه نه از نظر خستمان و نه از نظر پول پرستیمان اینطور نیست ما از مأمور دولت میترسیم ما از مأمور خوشمان نمیآید دلیل هم دارد دلایلی دارد بنابراین منی که میخواهم پول بدهم جناب آقای فروهر سعی کنید که این قیافه را نبینم سعی کنید که با این تماسم کمتر باشد سعی کن مزاحمت این مرد با من خیلی خیلی در حداقل باشد و میکنید چرا؟ بدلیل اینکه منی که همیشه سعی کرده ـ ام یک مطلبی گفته نشود که به حیثیت و شئون مملکت ما بر بخورد ولی اگر این مطلب را نگویم بر خلاف گفته صبح از زبان مردم صحبت نکردهام که ولی که از مردم بعنوان مالیات گرفته میشود یک عدد است ولی پولی که وارد صندوق دولت میشود یک عدد دیگری است (صحیح است) یعنی من مالیات بده آنچه که از جیبم رفته است تمام بآن صندوق مرئی نمیرود یک مقدارش در راه کم میشود خوب آقای این پول را شما بگیرید و من هم خیلی آسان است با توجه باین مطلبی که الان حضورت عرض کردم که نمیتوانیم یک سیستم سوئدی یا امریکائی را بیاوریم در ایران شنیدم یا خودم در یک جائی اظهار نامه میدهند بقید شرافت در شرافت ایرانی انگار یست و بقسمش و سوگندش صد در صد پاببند است اما ما مسلمانها معتقاد بتقیه هم هستیم ما اگر بکسی یا چیزی ایمان نداشته باشیم در مقابل او سوگند غیر واقع میتوانیم بخوریم این کسی که این را میگوید و دارد با شما صحبت میکند نوه آقای باقر بهبهانی است یعنی وقتی در مقابل یک آدمی باشم که ایمان ندارم برای نجات خودم حق دار تقیه کنم نخیلی مطالب را میفهمید که من چه میخواهم بگویم اگر آقای مرقوم بفرمائید که آقایان بازرگانان آقایان مالیات بدهها شما بیائید خودتان در هر سه ماه یکمرتبه یا هر دو ماه یک مرتبه وجهی که در سال باید بپردازید قبلا خودشان بگوئید که چقدر است این را تقسیم کنید بشش قسط هر دو ماه یک مرتبه بپردازید بصندوق بانک ملی یا بصندوق بانک کشاورزی یعنی چه؟ یعنی من حاج عبدالمهدی بازرگان زرد چوبه فروش میایم یک اظهاریهای میدهم برای نکه من آقای جمع کار سال گذشتهام بوده است ۷۳۷۹۳ تومان ۹۴۰۰ تومان هم عوایدم بود بالنتیجه اگر ده در صد مالیات بگیرد نهصد و خوردهای مالیات من است تقسیم میکنم بشش قسط و از قرار ۱۵۰ تومان هر قسط میدهم درست است باین آقای بفرمائید که من این مطالب را آخر سال حساب میکنم و یک نسخه میفرستم برای بانک ملی و یک نسخه هم بتمام وزارتخانهها میگویم آقایان این تاجر شیفر کارش ار سال صد هزار تومان است و مجموع عوایدش ده هزار تومان مقدار مالیاتی که داده است هزار تومان بنابراین یک آدمی که مجموع عوایدش ده هزار تومان است بانک ملی ایران ۵۰میلیون ریال اعتبار باو نمیدهد که در مقابل سفته هائی گرفته میشود که یک وقت متوجه بشویم که طرف او اصلا نبوده و یا وزارت راه و سایر جاهای دیگر مقاطعه هائی باو نخواهند داد که در حدود دو میلیون تومان شیفر دافر این کار باشد ضمانت این آقای را در مقاماتیکه اعتبارش باید باید محرز و مسلم باشد قبول نخواهند کرد البته از این دست میگیرید و از آن دست میدهید یعنی میگوئیم آقایی که میخواهی سناتور بشوی و مشمول پنجاه هزار تومان مالیات بدهی باشی تو مطابق این مالیاتی که دادی اینقدر دادی یا آقایی که عضو اطاق بازرگانی میخواهد بشود و آقئی که میخواهد از بانک ملی اعتبار بگیرد یا آقائی که میفرمایند چرا مرا در این مناقصه دعوت نکردهاند و یا آقائی که میگوید چرا فروش فلان جنس را دولت بمن نمیدهد که در انحصار من باشد باو میگوئید این بود شیفر کارت شما را بخدا آقای فروهر یک عده زیادی از بازرگانها این رویه را نخواهند پسندید؟ شما اینطرف را میپائید و در مقابل آوانتاژهائی هم بهش نمیدهید که پیش آگهی صد هزار تومان برود و در کمیسیون بپنجهزار تومان تمام بشود و سرو کار هم با شما نداشته باشد البته ممکن است بیشتر هم بدهد علاوه بر این که مجلس شورای ملی و سنا قانونی میگذرانند و بصحه اعلیحضرت میرسد این امری استن که تخلف از آن جرم است این ده در صد مال دولت است ما بیت المال است ما قانون خیانت در امانت داریم ما قانون کلاهبرداری داریم نسبت به مسائل اجتماعی اگر دو مرتبه خلاف در آمد سه مرتبه خلاف در آمد تعقیبش کنید ممکن است من از سیستمی که بشما پیشنهاد میکنم استفاده نکنم هینچ پافشاری هم ندارم من فقط این سؤال را از شما میکنم جناب آقای وزیر دارائی چرا این آقای پیش آگهی نویس را که نوشته و فرستاده است صد هزار تومان و کمیسیون شما رأی میدهد سه
هزار تومان چرا به هیچکدام از این دو تا اعتراض نمیکند آخر یکی از این دو تا دروغ میگوید معطلی ندارد (قبادیان ـ هر دو دروغ میگویند) هر دو نمیتوانند دروغ بگویند و من میگویم اصابت بواقع شده است اصابت بواقع منظورم نیست ولی یک چیزی هست که اگر هر دو دروغ میگویند مواخذه کنید و اگر یکی دروغ بگوید چرا تعقیبش نمیکنید که این دفعه دیگر اتفاق نیفتد تا حالا یک نفر از این مأمورین را تعقیب نکردهاید شاید اتفاق نیافتده که یک نفز از این مأمورین را تعقیبت کرده باشید بگوئید بچه مناسبت یک چنین پیش آگهی فرستادی مثلا وقتی برای من میفرستد پیش آگهی صد هزار تومان شما میدانید که من چکار خواهم کرد من پنچهزار تومان میدهم و نود و پنج هزار تومان توی صندوق خودم میرود و ما در اینکار تجربهای داریم آقای خلعتبری اینجا نشسته است خود شما آقای وزیر دارائی این جا نشستهاید شیفری که از ما وکلای دادگستری امسال وصول کردید اگر ندارید من این جا موجود دارم و شیفری که سالهای دیگر از ما وصول کردند ببینید چقدر است (صدرزاده ـ تفاوت فاحش دارد) تفاوتش فاحش بلکه فاحش است (صدرزاده (بدون اینکه پروندهای باشد) یک وکیل دادگستری هم نیامد شکایت کند بجان خدمت آقای فروهر ما بیش از بیست برابر دادیم این را امشب تحقیق بفرمائید فردا جواب بنده را بدهید و یک وقتی بنده و آقای ارسلان خلعتبری و یک نفر دیگر به وزیر دارائی وقت گفتیم چقدر میگرید گفت هفت هزار تومان گفتیم امسال پیش از بیست برابر پول باید بدهیم میدانید چکار کردهاند هر وکیل دادگستری که میرود به محکمه روی پروانه و کالتش بعنوان حق الزحمه که که میگیرد بعنوان مدعی به حساب میکنند که چقدر حق الوکاله اش میشود این مقدار هم بهش مالیات تعلق میگیرد و رویش تمبر میزند بخدای لایزال من یک دفعه پای یک وکالتنامهای هفت هزار تومان تمبر زدم و حق الوکالهام پنجهزار تومان بود و پنجهزار تومان دادم بخدا از جیبم ندادم من سابق میدادم چهار صد تومان و وکیل خوبی هم بودم ولی وکیل درجه یک هم داشتیم ک ۹۰ تومان میداد غیر از این است آقای خلعتبری؟ خود سنائی است گفتن این مطلب چرا؟ بعلت اینکه برای من دیگر پیش آگهی نباید در ۱۳۳۰ که برای ستون فقراتم در مریضخانه خوابیده بودم) برای من پیش آگهی آمد بمبلغ ۳۰ هزار تومان و از من مطالبه این مبلغ شد البته من آنرا ندادم ولی امسال به من وقت نمیدهد بمحض اینکه میروم در عدلیه میگوید وکالت نامه ات را قبول ندارم بر خلاف مقررات است این چه ضرری دارم چه میتوانم بگویم عرض کردم سیستم مدرن وصول مالیات بدرد ما نمیخورد بروید دنبال مالیات مقطوع آن وقت این پروندههای عریض و طویل از بین خواهد رفت این پرونده هائی که بدیوان کیفر میرود کمتر خودهد شد و زحمت یک مشت کمتر خواهد شد و پول مملکت هم بیشتر وصول خواهد شد ما در یک مملکتی هستیم در یک شرایطی هستیم که همه اش نمیتوانیم کتاب باز کنیم و بخوانیم من خیلی معتقدم بکتاب و تجربه ولی قبل از همه چیز هموطن خودم را میشناسم مرد شرافتمندی است مرد درستی است اما راه بهش بدهید خواستم یک مطالبی را بگویم سعی کنید که اطمینان در مردم زیادتر شود. سعی کنید مأمورین با مؤدیات تماسش کمتر بشود پول وصول خواهد شد و مطمئن باشید بنابراین اگر این شیفر ۲۴۵ میلیون تومان شماره روی این وضع فعلی است زهی خیال باطل اگر خیال میکنید یک راهش را من اینجا عرض کردم اصراری هم رویش ندارم و نمیگویم حرفی که من میزنم همین است که هست این حرف من را گو. ش کنید این را با آن نتایجی که عرض کردم شش ماه شش قسط این را یک طوری باین قاب در بیاورید پولتان وصول خواهد شد و زحمتتان هم کمتر نوشتهاید در آمد و پژه معاملات قند و شکر مبلغ ۴۵ میلیون تومان اولا آن دفعه اسمش یک چیز دیگر بود سود معاملات بازرگانی به بخشید در یاین بودوجه اش سود معاملات بازرگانی بوده است قبلا ۴۵ میلیون تومان ۵۵ میلیون تومان بمالیات قند و شکر اضافه کردهاند صبح عرض کردم شکر هم متأسفانه گران شده شاید پیش بینی کردهاند قضیه کانال سوئز که درست میشود این تفاوت بدست خواهد آمد و شکر پائین خواهد آمد ولی حالا که ۱۰۷ دلار شده ۱۷۰ دولار لابد کانال بسته شده بود باز خواهد شد اگر راه دیگری دارد خواهید فرمود که این ۵۵ میلیون تومان را از کجا میآورید؟ مصرف شکر ما بیشتر شده است؟ مصرف بنده و جنابعالی ممکن است یشتر شده باشد یعنی بنده چون حقوقم زیادتر شده است بیشتر میخورم حقوق مردم که اضافه نشده امکانات آنها زیادتر نشده از کجا این ۵۵ میلیون تومان را آودرهاید از این جهت که جازه فرمودید عرض کنم عرض کردم که این ارقام خیالی است اگر این جوری بخواهیم بادش کنیم درست در نمیآید من از یادداشتهای دیگرم صرفنظر میکنم و دو مطلب را میگویم و عرضم تمام میشود و از آن قولی هم که دادم تجاوز نمیشود و روی این حرفم یک اصراری دارم یکی از در تبصره ۱۸ شما یک مالیاتی بر دانش وضع کردهاید این مالیات را بیائید لطفاً حذفش کنید من حق این وپیشنهاد را ندارم اینجا گفتهاند اشخاصی که میآیند امتحان میدهند ۳ تومان برای دوره متوسطه (وزیر فرهنگ ـ چندین سال است که گرفتهاند) چندین سال است ولی حالا حذفش کنید و از جای دیگری سر جایش بگذارید وزیر فرهنگ موافق است با عرایض من (وزیر دارائی ـ مبلغ بسیار ناچیزی است) قربانت بروم میتوانید آنچه از اینجا بدست میآید از راههای دیر بدست بیاورید در درجه اول از حقوق خود بنده اما این کار را نکنید میدانید آقای من یک کسی را میشناسم که صبح شوفری میکند و شب هم میرود درس میخواند که بتواند امتحان بدهد بچه هائی هستند که بلیط فروشی میکنند و بعد میروند امتحان بدهند این شأن مملکت ما و شأن فرهنگ ما نیست که نوشته باشد حقوق ممتحنی و پاداش ممتحنین از این راه داده میشود این شأن کشور ما نیست این از شیفرهائی است که میتوانید حذف کنید و استدعا میکنم این شیفر را حذف کنید دوم این را میگویم و رد میشود قضیه تبصره ۳۳ بود که حالا آن تبصره ۳۳ عوض شده و تبصره ۳۳ دیگری گذاشتهاند راجع بلیسانسیهها البته شما حق لیسانس را آوردید من نمیدانم چطور شد از بین رفت آقا من صبح گفتم که ما ۱۴۰ هزار کارمند داریم بعد معلوم شد ۱۸۰ هزار کارمند است با تحقیق دقیق که شده است عده لیسانسیهها ۱۴۰۰ نفر است یعنی در وزارت فرهنگ و وزارت دادگستری حق دیگری میگیرند و در اینجا خوب نبود باین صورت در آید من امیدوارم در کمیسیون استخدام این فضیه درست شود و اساساً یک موافقتی پیدا شود که این معنی از بین نرود اما مطلبی که جناب آقای وزیر کشور جناب آقای اسدالله علم میخواهم استدعا کنم ایست ششصد نفر از این اداره آمار را شب عیدی بودجه شان حذف کردهاند (تیمور تاش ـ با ماهی ۱۵۰ تومان) با ماهی ۱۵۰ تومان جناب آقای علم یک نفر از اینها را من نمیشناسم اما این شب عید در یک همچو موقعی جنابعالی این کار را نکنید صبح جنابعالی تشریف نداشتید من از زیادی کارمند دولت نالیدم ولی عرض کردم علتش چیست و چرا اینطور شده است از این جهت خواهش میکنم شما باین مطلب یک سروصورتی بدهید (یکی از نمایندگان ـ اینها سرشماری کردهاند) بخصوص آن بودجهای که حذف شده است بطور قطع صرفه جوئی برای وزیر دارائی نشده است بنابراین این قسمت را هم استدعا میکنم که حداکثر رعایت را بفرمائید مطالبی راجع بدخانیات هست که نمیخواهم عرض کنم این مطلب را فقط اشاره میکنم و بعد یک روزی میآیم اینجا با هم صحبت میکنیم چون با شما دو دفعه صحبت کردم با دکتر امینی دو دفعه صبحت کردم با دکتر سجادیه یک صحبت کردم بجناب نخست وزیر هم که اظهار لطف فرمودهاند یک مرتبه این مطلب را گفتم همه بمن جواب صحبح است گفتند ولی نتیجه گرفته نشد و آن قضیه اینست که شما با شیفر دو تا دو تا چهار تا صد میلیون ریال ده میلیون تومان حداقل بصندوق دولت ضرر میزنید و پولش میرود توی جیب این قاچاقچیهای خیابان اسلامبول و این مربوط بسیگارهای خارجی است (صحیح است) اگر میگوئید کسی سیگار خارجی نمیکشد چه عرض کنم ین مطالبی که صبح عرض کردم که گفتم راستش را بگوئیم این مطلب در تمام دنیا هست در فرانسه آن تنباکوی واقعاً غیر قابل کشیدن را استعمال میکنند و میدانید مونویل دو تا باک در آنجا چه جور بودجه مملکت را کمبله میکند و پر میکند در اینجا انواع سیگار چستر فیلد و کامل و سیگارهای دیگر چستر فیلد و کانمل و سیگارهای دیگر خارجی هست من با یک نفر از روسا در این باره صحبت میکردم میدانید چه گفت؟ میگفت روی این چستر فیلدها و روی اینها بعلت اینکه ببارق است نمیشود باندرول چسباند (صفاری ـ اگر بکنند برای دولت هم فایده دارد) امیدوارم که جناب آقای فروهر این را توجه کنند این هفت سنت وارد خرمشهر میشود و در بازار تهران ۳۲ ریال میفروشند شما گذارید بیاید و برای اینکه با سیگار ما رقابت نکند بفروشید دو تومان الان سه تومان مخرند میگویم هفت سنت وارد میشود و شما میخرید ۳۲ ریال (سلطان مراد بختیار ۴۰ ریال) ۴۰ ریال بنابراین ده دوازده میلیون ریال میآید به جیب شما و حالا مرود بچیب قاچاقچی در هر صورت فرق نمیکند شما در هر شب که میروید خیابان اسلامبول اینها را میفروشند شما میآئید از محصل ۳۰ تومان و ۵۰تومان رای شرکت در امتحان میگیرید از زن آقا صدرالدین ۲۵۰ تومان مالیات اطاقش را میگیرید حق هم دارید میگیرید ولی من نمیدانم این ۲۵ میلیون را باسم اینکه بدخانیات شما ضرر نخورد نمیگیرید این سیگار قاچاقی را که توی جیب اغلب ماها هست اقلا حقوقش را بمردم و بدولت بپردازید جناب آقای وزیر دارائی باید مرغ را آنجائی که پر دارد پرش را کند مرغ لوک را پرش را میشود کند شما منابع عایدی خیلی دارید (دکتر راجی ـ مشروبات خارجی هم همینطور) بیائید راست صحبت کنیم آنچه در این مملکت وارد میشود مادام که وارد میشود و مصرف میشود باید مالیاتش را بپردازد تمام باشگاههای شما
تمام کلوپهای ما کارهائی که میشود از شأن مالیات بگیرید اینجا قانونی گذشت که فروش مشروبات الکلی حرام است قدغن است این ضررش متوجه دولت شد که مالیات نمیگیرد ما امی که این زهر مار را میخورند مالیاتش را بگیرید معطلی ندارد اینرا من ترویج نمیکنم و تبلیغ نمیکنم خودم آخوند زاده و آیت الله زاده هستم ولی مادامی که هست بگیرید اگر نیست نگیرید (بهبهانی ـ باید قدغن بشود) جناب چعفر بهبهانی تصدیق کردم مگر الان قدغن نیست مگر سیگار خارجی و وارد میکنند آنوقت من سیگارشون را باید مالیاتش را بدهم (بهبهانی ـ جلویش را بگیرید) آنکاری را بکنید که دیگران کردند این بود مقداری از عرایضی که من خواستم صمیمانه وجداناُ و با کمال انصاف بنظر خودم و با کمال بیطرفی باطلاع هیئت محترم شورای ملی میخواهم که همکاری بکنند و تذکر خواهند داد عملی شود ایران باید پایدار بماند و پایدار خواهد ماند انشاء الله بکوری چشم آنهائی که نمیخواهند ببینند بیائیم و علاجش خیلی آسانست یک کمی کمر بند لازم است و یک کمی کار (احسنت)
نایب رئیس ـ آقای بهبهانی.
بهبهانی ـ عرض کنم مطالبی که جناب دکتر شاهکار دوست عزیزم با فصاحت و بالغت فرمودند البته مورد تصدیق آقایان است بنده هم یک مطالبی دارم که علاوه بر ذکر یک مقدمهای یک پیشنهاداتی در طرف وصول مالیات و نحوه امور اقتصادی عرض میکنم و از جناب آقای فروهر تمنا دارم که راجع باین مطالبی که عرض میشود اگر مورد تصدیقشان هست عمل بفرمائید و البته اگر مورد تصدیق نیست بحث بفرمایند و ما را مثل سابق ما یک حرفی بزنم و آقایان هم یک قولهائی بدهند و انجام نشود حالا با اجازه آقایان شروع میکنم بعرایض خودم
البته خاطر آقایان محترم مستحضر است که بودجه هر کشور معرف سطح زندگی مشخص کار و کوشش افراد و بمنزله فهرستی است که وضع عمومی و اجتماعی مملکت را نشان میدهد.
امروز وقتی بودجه کشور را بدست یک کارشناس اقتصادی بدهید با توجه باقلام و انواع در آمد و منبع وصولی و نحوه خرج و تناسب آن با وضع طبیعی و وسعت خاک و جمعیت آن مملکت بدون اینکه محتاج ه مطالعه دقیق از نزدیک باشد تشخیص میدهد که افراد آن مملکت بچه کیفیت زندگی میکنند و از عدالت اجتماعی و رفاه آسایش تا چه حد برخوردارند و حتی آینده سیاسی و اقتصادی و ثبات و دوام اوضاع آنجا در با مقایسه جریان موجود زمان پیش بینی خواهد کرد و همانطور که مشهود نظر آقایان است روح و خلاصه افکار و اعمال دولت و میزان علاقه و سلیقه او نیست بزندگی افراد و حتی روابط آنها با یکدیگر از طرز تنظیم بودجه و نحوه اخذ مالیات ظاهر میشود و در موقع تقدیم بودجه دولت بمجلس است که افعال دولتها نسبت بمواعید آنها تجلی میکند و خلاصه این سند زندهای است که معلوم میدارد آیا دولت از شکاف عمیق طبقاتی و فقر محرومیت و استیصال مردم و کارمندان متأثر و ملول شده و اقلا در فکر اصلاحات اجتماعی افتاده و یا اینکه اظهار همدردی و داعیه خدمتگذاری فقط مبتنی بر حرف بوده و توام با عمل نمیباشد زیرا مفهوم وظایف دولتها و در حال حاضر ود در عصر معاصر بکلی با مقاهیم سابق فرق کرده و دیگر محدود باجرای مقررات انتظامی داخلی و یا ایجاد امنیت بمعنای خاص قدیم نیست بلکه از وقتی که قدرت اقتصادی بمناسبت محصولات و تولیدات ماشین بسط و توسعه یافته و این نیرو د همه فنون و مظاهر زندگی آشکارا شده بموازات ترقی زمان و تحولات اقتصادی مسئولیت دولتها هم در اداره امور کشور باقرون گذشته فرق فاحش نموده و دیگر امور مالی و تأمنین احتیاجات فردی و اجتماعی بدون حمایت و دخالت مستقیم دولتها میسر نخواهد بود. در روز گاری که تهیه مصنوعات یا تولیدات کشاروزی با تأنی و کندی حاصل میشد قهراً نه مجال استثمار صنعتی بوسیله صاحبان صنایع بزرگ و نه استعمار کشاورزی فراهم شده میسر بود و چون برایب ساختن یک چیز کوچک چندین نفز مدتها صرف وقت میکردند بالطبع آن چند نفزر از کار خود متمتع میشدند و این بهترین وسیله طبیعی و عادلانه برای تعمیم میشدند و این بهترین وسیله ثروت بود و بهیچوجه امکان جمع آوری و تمرکز یک ثروت بزر گ و قابل ملاحظه در یک مدت کوتاه مگر با توسل بزه وبرای یک نفر بدون دخالت و تمتع اشخاص مختلف باین سهولت موجود نبود و همین عوامل هم موجب شده بود که سطح زندگی افراد با مختصر تمایز و اختلاف در عرض یک دیگر و یا شبیه بهم باشد و قاعدتاً آثار سوء و اشکال اخذ مالیاتهای غیر مستقیم تا اندازهای منتفی میشد ولی امروز تمام این امکانات از دست افراد ضعیف خارج شده و فرآوردههای سهل الحصول صنعتی و اختراعات و اکتشافات سریعی که در زمینه بی نیازی و اسغناء ماشین از کار گر پیش آمده و در حال تکامل است این شانس و فرصت را ز دست ضعفا بخشم و اجبار گرفته و نتیجه تحصیل و تکثیر ثروت برای اقویا بسهولت میسر گردیده است با این ترتیب دولتها دیگر میتوانند و نباید ساکت و صامت و بدون دخالت تماشاچی این صحنههای حاد اقتصادی باشند بلکه زمان و مقتضیات تکالیفی تازه و وسیع برای آنها بوجود آورده که اهم آن حمایت از افراد و دستگاههای صنعتی کوچک در قبال قدرتهای متشکل از سرمایههای بزرگ میباشد که باید با اخذ مالیاتهای متناسب از فوائد سرشار طبقه اول آسایش مردم طبقه پائین را فراهم و چرخهای کشور را بدون عسرت و تشویش بکار اندازند و تعادل و موازنهای هم از این طریق در سطوح مختلف زندگی طبقات ایجاد و از تمرکز و ترکم ثروتهای معتنابه و بی حساب و بی مصرف و غایر تولیدی در دست افراد و مؤسسات معدود جلوگیری نماینده بعبارت دیر دولتها باید در بین افراد متمکن و حایل و ضعفا را درقبال قوه جاذبة مالی اقویا معاضدت نمایند.
ممکن است قبول کنیم که وضع مالی و اقتصادی کشور ما هنوز بآن پایه نرسیده که منشأ بروز این تضادها و کشمکشها باشد ولی باید تصدیق کرد که اگر به منتهای آن وضع نرسیدهایم در مسیر آن تحولات و در آستانه آن اوضاع قرار گرفتهایم و قهراً تحت تثیر آن واقع شده ـ ایم و خواهی نخواهی باید وضع خود را منطبق با آن سیستم و قواعد بسازیم تا بتوانیم از قوائد آن برخوردار و از مضار که برکنار بمانیم و ضمناً با یک جنبش عمیق و پراکنده خود در دستگاههای بزرگ و مترکز دنیا جلوگیری کرده باشیم ما برأی العین دستگاههای کوچک و بی بنیه تعطیل و طعمه دستگاههای بزرگ صنعتی دنیا شدند چقدر جوراب باف پیراهن دوز کشباف پرده دوز حصیر باف و سایر صنعتگران کوچک دستی داشتیم که تاب مقاومت در برابر محصولات یکنواخت ارزان قیمت نداشته و کار را تعطیل کردهاند و اگر عدة کمی هم باقی ماندهاند در شرف تعطیل ورشکست هستند و اگر روزی در تمام شهرهای ایران صنایع دستی محلی معمول و قهراً عدهای از پرتو آن ارتزاق میکردند امروز تقریباُ تمام آنها مضمحل شده و بهیچوجه صرف نمیکند که دوباره آن محصولات ظریف احیا گردد و تقصیر کسی هم نیست زیر ضعیف بحکم جبر طبیعت در مبارزه و رقابت با قوی ناتوان و زبون است و بالاخره تسلیم خواهد شد و همین جریان اعلام خبری بود که بدولتها میشد و اگر آنها بیدار و مواظب بودند و تدابیر لازم اتخاذ میکردند بطور یقین با این منابع بزرگ و موقعیت خاص جغرافیائی و استعداد همگانی با دنیا ما هم امروز در ردیف ممالک غیر محتاج بودیم و یالااقل فقر عمومی و بیکاری و شکاف طبقاتی بین درجه نرسیده بود و وقتی یک کار گر دستی دیگر نمیتوانست با محصول ماشین رفابت کند بیکار نمیماند و از طریق دیگر از وجودش اتفاده میشد ولی متاسفانه تاکنون دولتهای ما یا متوجه این تغییر وضع عمومی دنیا نشده و یا بواسطه افکار قدیمی و امیال قومی و ملاحظات طبقاتی و اشرافی قصد دارند بهمان طریق سابق مملکت را اداره کنند و چون روی همین تعقیب یا غفلت اقداماتیشان منطبق با زمان و توافق با منافع عومی نیست میبینیم هر چقدر هم بخیال خود برای ترفیه حال مردم کوشش میکنند نتیجه مثبت دیده میشود و آثار و عائم این عدم موفقیت را از اختلاف شدیدی طبقاتی و عجز دولتها در توازن و تعادل میتوان تشخیص داد
از یک طرف دولت ادعا دارد که تمام هم خود را مصروف بهبود زندگانی مردم ساخته و از طرقی میبینم علاوه بر این که در اینکار توفیقی نیافته روز بروز فاصلهها به صراحت عرض کنم که کوشش و تلاش ادعائی دولت در جهت منفی نتینجه داده است.
بنظر بنده علت اصلی این عدم موافقیت این است که دولت بجای اکه مخارج چرخهای مملکت و هزینه بکار انداختن قدرتهای فعاله و تأمین احتیاجات ضروری و عمومی سود و روت و مودیان حقیقی مالیات دریافت کند آنها را بحال خود گذارده و سراغ یک مشت فقیر و ناتوان رفته و مخارج دستگاهها را از آخرین رمق آنها میکشد و بیشتر تحمیلات روی دوش طبقه حقوق بگیر استن چنانچه میبینیم این طبقه ظرف یکی دو روز اول و در بعضی مواقع بطرفت العین دریافتی خود را از دست میدهند و برای مردم عادی و عامی که بعلل و موجبات امر وارد نیستند این عقیده را بوجود آورده که برکت پول از بین رفته ست ولی در حقیقبت بتعبیر فنی علمی باید گفت که این دستگاه پرخرج دولت و قوه طماعه اغنیاست که دسترنج ضعفا را بصورت مالیاتهای غیر مرئی میرباید و صرف ضیاع و عقا و قویا میکند.
امروز با بیداری و هوشیاری که در دنیا تعمیم یافته و از امتیازات نسل حاضر است و ما هم قهراً از آن مستثنی نیستیم دو اصل اساسی باید سر لوحة اعمال دولت قرار گیرد.
اول حفظ امنیت و قومیت وشرافت ملی که لازمه آن ارتش منظم و سازمانهای مجهز دولتی و تأسیسات عمومی از قبیل مدارس ابتدائی متوسطه دانشگاه ـ بیمارستان راه
و سایر لوازم مدرن امروزی است.
دوم ـ تأمنی عدالت اجتماعی و ترفیه زندگی مردم و رفاه و آسایش نسبی طبقات مختلف و برای اجرای صحیح این دو اصل یک راه بیشتر نداریم و آن ایجاد یک اقتصاد منظم و عمیق و ثابت و دور ازتشتت و هرج مرج است و واجد بودن چنین اقتصادی علاوه بر جزئیات دیگر موکول بنحوه اخذ مالیات است که هم موجبات ترقیات صنعتی و کشاورزی را فراهم سازد و هم ضمن پرداخت کشاورزی را فراهم سازد و هم ضمن پرداخت مخارج دستگاههای دولتی و تأسیسات عام المنفعه فشاری بکسی وارد نشود وهم اینکه مردم با استفاده از عدالت و آرامش چرخهای مملکت را بکار انداخت و هر کس بتواند بنسبت فعالیت و کوشش خود و ارزش خدمتی که باجتماع میکند از ثمران زندگی امروز متنعم شود.
هیچکس و حتی خود دولت هم نمیتواند منکر شود که تا امروز توجهی باین اصل مهم و اساسی یعنی تأمین خرج است محل مناسب نشده و چون بودجه کشور فهرست اعمال آینده دولت و نقشه ایده آلی او است حالا ببینیم بودجه پیشنهادی تأمین این دو اصل و یا اصول دیگری را میکند و یا اینکه باید هر روز متوسل بقرض از خارجی و مچرخانیدن دستگاه بطور موقت شد. البته اگر ما در مقام اصلاح دستگاهها و بکار انداختن منابع تولید و رفع مفاسد اجتماعی بطور اساسی و اصولی بودیم و طرز وصول مالیات عادلانه و دنیا پسند و موافق مقتضیات عصر حاضر بود اشکالی نداشت که برای توسعه عملیات و گردش چرخها بطور سریعتر متوسل بقرض بشویم تا در عرض مدت کوتاهی جبران گذشته را بنمائیم و مفاسد ناشیه از غفلت و سهل انگاری و بی اعتنائی بحقوق مردم را رفع کنیم ولی متأسفانه باز ملاحظه میشود که نه تنها در صدد اصلاح نیستیم بلکه هنوز بفکر آنهم نیفتادهایم و این بودجه و طرز وصول جبران عقب افتادگی را نمیکند بلکه فاصله ما را از هدف و مقصود اصلی دور مینماید زیرا با حساب دقیق ۸۹ در صد در آمد این بودجه بطور تساوی و بدون در نظر گرفتن فقر و غنا علی السویه بر همه مردم بطور سر شماری تحمیل شده است. در این بودجه سرمایه دار. مالک کارخانه دار کسانی که در آپارتمانهای مجلل و لوکس زندگی میکنند. افرادی که بتنهائی چند پارچه آبادی و یا هزارها متر زمین و مستغل دارند و مظاهر ثروت آنها را بانحاء مختلف مبینیم با آن کارگریکه روزی ده تومان یا کمتر حقوق میگیرد و یا کارمندیکه ماهی دویست تا ششصد تومان دریافت میدارد و یا دکتر تحصیل کردهای که بیست سال زحمت کشیده و شبانه روز حاضر بخدمت است و بالاخره آن سلمانی و دوره گرد و کارگر حمال و پرتقال فروش در عرض هم بایستی احتیاجاتمان مالایطاق دولت را تأمین نمایند باین معنی که یکنفز که در آمد او منحصر به حقوق ماهیانه و با دستمزد روزانه ثابت است باید طبق این ارقام ۸۹ در صد از صد در صد حقوق خود را برای مخارج بدولت بپردازد و آن کسی که خرج لباسش معادل یک دهم یا صدم و شاید یک هزارم در آمدش باشد او هم بهمین نسبت بدر آمد دولت و دستگاه حاکمه کمک کند این چه نوع عدالتی است که یک نفز ۸۹ در صد و دیگری ده یا یک در هزار از در آمدش را بدهد اگر هر دو از این مملکت متمنع و بهره مند میشوند باید تساوی و تناسب در این کار باشد یعنی آن یکی هم ۸۹ در صد در آمدش را بدهد و الا چطور میشود که پرداخت مالیات آنهم باین نسبت از در آمد برای طبقه فقیر مشروع و قانونی جلوه کند.
بنده شنیدم چندی قبل که عدهای حضور اعلیحضرت شرفیاب بودهاند و صحبت از وصول مالیات بوده یکنفر اظهار عقیده کرده است که باید برای جبران کم بود و تعادل بودجه باز هم متوسل بمالیات غیر مستقیم شد و اعلیحضرت فرموده بودند پس با این ترتیب بگوئید اینجا مرکز ارتجاع است حالا حقیقتاً هم همینطور است. از یک طرف میبنیم پادشاه مملکت اینطور اظهار عقیده میفرمایند و از طرف دیگر لوایحی از طرف دولت به مجلس میآید که با نظر و رویه معظم له بهیچ وجه موافق نیست چنانچه چند روز قبل لایحه بخشودگی و معافیت رادیو تلویزیون منتسب بجناب ثاب یاسال بمجلس آمده و یا همین لایحه بودجه که الان مطرح مذاکره است بعقیده بنده اینها علامت و نشانه مبین و بارزی است که این دولت نمیخواهد از این ببعد هم هم قدری در اینکار تعدیل کرده باشد از طرف دیگر در این گرانی و صعویت زندگی قصد دارند نرخ اتوبوس را ترقی و یک مرتبه صد در صد بان اضافه کنند درست است و بنده هم منکر این حقیقت نیستم که ممکن است کرایه اتوبوس صرف نکند ولی در این قبیل مواقع باید جبران ضرر آن از محل بودجه بشود یعنی مبلغی را در بودجه برای اینکار اختصاص دهند و در ممالک راقیه هم اینکار معمول و متداول است.
بهر حال در این بودجه هم مثل بودجه سالهای قبل فقط یازده در صد عوائد آن را مالیات مستقیم و بقیه رامالیاتهای غیر مستقیم تشکیل میدهد و با کمال تأسف از این مقدار هم ۵۱/۵ در صد یعنی مبلغی بیش از نصف بودجه کل کشور از طریق دخانیات قند و شکر. گمرک که فشار آن مستقیماً روی دوش طبقه ضعیف و مصرف کننده است تأمین شده و حتی نسبت بسال ۳۵ هم دو میلیارد و ۸۹۰ میلیون ریال ترقی کرده است مالیات قند و شکر در سال جاری ۴۵ میلیون تومان و در سال آینده بصد میلیون افزایش داده شده است در صورتی که ما میدانیم قیمت قند و شکر در بازار دنیا ترقی کرده و برای وصول این صد میلیون باز مجبورند قیمت داخلی را بالا ببرند و با ترقی آن طبیعتاً اجناس دیگر تری میکند و قدرت خرید در مردم کمتر میشود زیرا وقتی یک نفر کاسب عادی که مثلا روزی ۱۰ تومان در آمد دارد بجای این که یک تومان قیمت قند و شکر بپردازد ۱۵ ریال و بجای ۴ ریال کرایه اتوبوس ۸ ریال و بجای ۸ ریال سیگار ۱۳ ریال پرداخت نمود قهراً مجبور است که معادل ۱۳ ریال اجناس خود را گرانتر بفروشد و این اضافه قیمت بتمام اجناس سرایت میکند و اگر اولی ۱۳ ریال گران کرد کاسب دست آخر یعنی آن طاقه فروش بیست تومان گران میکند و چون کنترل و حد یقفی در این سیر صعودی نمیتواند وجود داشته باشد یک مرتبه میبینید که مثلا بر اثر صدی ۳۰ ترقی دخانیات وقتی و شکر سایر اجناس صدی صد ترقی کرد و بهمین منوال قیمتها بدون تناسب بالا میرود.
با گمرک که از برکت حسن تدبیر اقتصادی دولتها سوزن و دکمه و نخل خیاطی و میوه و ارزاق عمومی و حتی گوجه فرنگی و را در این چند سال اخیر از خارج وارد میکنیم از این جهت و از لحاظ لوازم ضروری نسبت مخارج برای متمول و فقیر مساوی است و بیشتر آن بدوش همین طبقه تحمیل میگردد و چون وظیفه اصلی و مهم دولت فراهم ساختن موجبات آسایش مردم و ایجاد قوه لازم برای بدست آوردن مایحتاج ضروری و بالا بردن قوه خرید افراد بنحوی متعادل است پس باید تصدیق کرد که رویه فعلی بهیچوجه متناسب با آن نیت و مقصد نیست و تنها راهی که میتواند در این دنیای پر آشوب ما را نجات بدهد و بمقصود برساند اخذ مالیاتهای مستقیم و عادلانه است واگر بودجه ممالک مترقی هم توجه کنیم میبینیم راهی جز این انتخاب توجه کنیم میبینم راه جز این انتخاب نکردهاند و مثلا دولت امریکا از ۶۸ میلیارد دلار ۵۶ میلیادر یعنی بیش از ۸۲ در صد بودجه خود را از طریق مالیات مستقیم استحصال میکند و این رقم بزرگ که بتنهائی ۸۰ برابر بودجه ما است از سرمایه داران و صاحبان صنایع و مالکین و ثروتمندان و شرکتها وصول میکند و خود این امر سبب شده است که هم دولت برای انجام امور عام المنفعه و ضروری قادر باشد و هم دستگاههای تولیدی و صنعتی با سرعت بگردش بیفتد بطوری که در این قبیل ممالک چیزیهائی که هنوز در مملکت ما جز و تعیین و تشخص است برای آنها پیش یا افتاده و عادی شده و اکثریت قریب باتفاق مردم قادر بتحصیل آن هستند همینطور در کشور آلمان انگلستان فرانسه و سایر دول مترقی رقم مهم بودجه را مالیات مستقیم تشکیل میدهد و رقم مالیات غیر مستقیم در بودجه آنها مثل رقم در آمد معادن در بودجه ما بسیار ناچیز است. در آن ممالک تا ۸۰ و ۹۰ درصد از بعضی منافع سرشار را بعنوان مالیات وصول میکنند و تذکر این نکته هم لازم است که وضع عمومی و اجتماعی همان سرمایه دارد و صاحبت ثروت هم بهتر است زیرا اولا چون حقوق کسی ضایع نمیشود بنی کارگر و کار فرما بغض و نادی وجود ندارد ثانیاً با همان پول ثبات وضع اقتصادی ایجاد شده و در پرتو همان ثبات است که سرمایه دار میتواند با اطمینان و اعتماد کامل از ثروت خود بنفع خودش و اجتماع و سر بلندی و اعتلاء وطنش استفاده کند بعضی شاید تصوبر کنند که اگر این قبیل مالیتها وضع شود و حق دولت از سرمایهها وصول گردد و بضرر صاحبان سرمایه تمام خواهد شد بلکه بالعکس وقتی چرخهای اقتصادی که در حال حاضر دچار رکود و خمود شده بکار افتاد طبعاً برای اکثریت مردم قدرت خرید ایجاد میشود و داد و ستد جریان معمولی پیدا میکند و سرمایه بکار میآفتد و بعنوان نمونه وضع بازار امسال تهران را باید تذکر داد زیرا با اینکه شب عید موقع خرید و فروش اجناس است و فروش ما ه اسفند باید چندین برابر ماههای قبل باشد تمام تجار و کسبه دستها را روی دست گذاشته و بهیچوجه جنب و جوشی در بازار دیده نمیشود بنابراین وقتی معاملهای صورت نگرفت منفعتی بوجود نمیآید تا بتوان بماخذ آن مالیات گرشفتن و نتینه این امر همین عسر و هرجی است که در تأمین بودجه مملکت دیده میشود خلاصه دولت در حال حاضر با تعقیب سیاست کهنه هم مدرن را از وسائل زندگی و رفاه و آسایش محروم نموده و هم بجار و صاحبان سرمایه را متضرر و بلاتکلیف ساخته است و این سیستم مالیاتی در دنیا محکوم شده ما نه تنها از آن دست بر نمیداریم بلکه مرتباً هم بر میزان آن اضافه میکنیم و توجه نداریم که تمام پیشرفتها و ترقیات محیر العقول که چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ تأمین احتیاجات عمومی نصیب دول و راقیه شده باید در همین مطلب یعنی اخذ مالیات مستقیم جستجو کرد و ملاحظه میکنیم که زندگانی طبقات مختلف آنها بهیچوجه با مردم مملکت ما قابل مقایسه نیست و تمام مظاهر تمدن و وسائل آسایش از قبیل بیمارستان و مدارس و مؤسسات عام المنفعه احتیاجات و تراموای و سایر چیزها از همین طریق تأمین میشود و یک عدالت احتماعی بمعنای واقعی در آنجا حکومت میکند.
ولی وضع مملکت ما که مشهود خود دولت و مورد انکار نیست در کمال صعوبت و عسرت است و هر روز که احساس کسر و کمبود در بودجه و خارج شد چون سیستم مالیاتی بر محور غیر مستقیم دور میزند مجبورند
فوراُ برای چرخاندن دستگاه و جلوگیری از خوابیدن آن مبلغی بقیمت مایحتاج عمومی اضافه کنند و در این حال هم چارهای ندارند مگر اینکه سیستم را تغییر دهند در چند سال اخیر یا اینکه مبالغ زیادی بعنوان پول نفت و قرض باین مملکت داده شده باز میبینیم که بهمان درجه و بلکه شدیدتر احتیاجات ضروری نود در صد مردم متعسرتر گردیده است کارمندان دولت که قسمت مهمی از مردم مملکت را تشکیل میدهند و اکثراً جزو طبقه تحصیل کرده و منور کشور هستند از ادامه زندگی عاجزندو هر چقدر دولت حقوق آنها را بالا ببرند میبینیم که بهمان نسبت و بلکه بیشتر مخارجشان رو بفزونی میرود و حتی این ترقی قیمت زندگی بقیه مردم را هم دچار صعوبت بیشتر میکند و چون دستگاه فعاله دولت و گرداننده چرخ مملکت همین طبقه هستند و این دسته هم قدرت تأمین از مجرای اصلی منحرف و بقدری هم که امکان استفاده از سازمان ناقص فعلی وجود دارد نتیجه نمیدهند.
یک ژاندارم که در بیابانها باید حافظ مال و جان و ناموس مردم و ضابط دادگستری است و با یک پاسبان که وقت و بی وقت و شب و نصف شب در شهر بپاسداری مشغول است ماهی صد و پنجاه تا دویست تومان حقوق میگیرد و همینطور سایر طبقان کارمندان از افسر ارتش تا شهربانی و قاضی و کارمند دادگستری و دبیر و آموزگار و طبیب و غیره هیچکدامشان قادر نیستند با حقوق دریافتی خرج عائلهای را تأمین کنند و آثار سوء آن مشهود خاص و عام است ما هنوز در مملکت بقد یک دهم احتیاجات عمومی بیمارستان نداریم و شاید شنیده باشید که اشخاصی که فقط برای اطفاء گرسنگی و سیر کردن شکم خود بطور موقت راه بیمارستانها را در پیش میگیرند و چون جا نیست آنها را بزور و حتی با قوه قهریه اخراج میکنند و برای مرضای موجود در بیمارستانها هم دارو و غذای کافی ندارند و بودجه مملکت کفاف این مخارج را نمیدهد و بالاخره در وضعی هستیم که اگر بخواهند در دنیای امروز یک نمونه از ادیار و بلاتکلیفی و یأس بسازند بهتر از این نمیشود و چون نمیخواهم بیشتر در این مقوله صحبت کنم بحث آن شرا بوقت دیگری موکول میکنم بهر حال مقصودم این بود که این بودجهها با این وضع و با این ترتیب بهیچوجه منطبق اصول لازم امروز و احتیاجات مردم نیست کاری کرد که حوائج ضروری مردم فراهم و چون دیگر گنجایش ندارد که با وضع مالیاتهای غیر مستقیم و تکثیر آن موارد احتیاج را تأمین کنیم لازم بود دولت با توجه باین نقایص و احتیاجات بودجه تنظیم میکرد تا حدودی منطبق با وضع روز و نیازمندیهای عمومی باشد.
البته مالیات مستقیم و غیر مستقیم هر کدام معایب و محسناتی دارد ولی بهیچوجه مضار غیر مستقیم یا مستقیم قابل مقایسه نیست مثلا دولت چون یک سازمان صحیح برای اخذ مالیات مستقیم ندارد متعذر بصعوبت وصول آن میشود بلکه آن را جزو محالات میداند و بنظر بنده هم با وضعی که الان دارد نه قابل وصول است و نه هیچ دولتی میتواند بنحو احسن انجام دهد و این موضوع را از مضار مستقیم میداند در صورتی که جلوگیری از این کار خیلی ساده است یعنی اول باید راه وصول آن را بطور صحیح و عادلانه پیدا کرد و بعد بسراغ آن رفت باید طریقه ا اتخاذ کرد که ثابت و لایتغیر باشد زیرا هر چه سوء جریان است از اختیار مأمورین در تغییر و تبدیل و کم و زیاد کردن مالیاتها حاصل میشود باید به تناسب سرمایه و تا وقتی که بعلت نقص تشکیلات و رویه عمومی سرمایه قابل استتار است از مظاهر آن مالیات دریافت نمود باید راهی اتخاذ نمایند که تماس مأمور وصول بامؤدی بدرجه اعلی کم و در حال حاضر بهترین راه اینست که املاک و مستغلات را دقیقاً تقویم و از اصل قیمت مالیات دریافت نمایند تا هم ثابت باشد و هم کلی یعنی استثنائاً ترقی و تنزل مالیات یک نفر که املا کش تقویم شده در اختیار مأمور وصول نباشد واگر ترقی یا تنزلی صورت گرفت تابع قیمت روز و برای همه یکسان باشد با این ترتیب از فعالیتهای مصنوعی و غیر مفید جلوگیری شده و تشویقی برای امور مولده و فعالیتهای طبیعی بعمل آمده است. فواید دیگر این نوع مالیات اینست که اولا از بورس بازیهای بی جا و تورمهای بیمورد جلوگیری کرده و بی جهت قسمتی از سرمایههای مملکت بکارهای غیر مولد از قبیل تجارت زمین. سفته بازی، ساختمانهای غیر متناسب اختصاصی نمییابد بلکه صاحبان سرمایه و پول سعی میکنند سرمایة خود را در مواردی بکار اندازند که هم برای خودشان مفید و هم اینکه دولت بتواند از فواید آن و اخذ مالیات برخوردار شود و دیگر اینکه دولت هم بی جهت عقب دفتر و دستک سرمایه دار و تشخیص صحبت و سقم آن نمیرود بلکه هر جا که مظاهر پول خودنمائی کرد بدون دغدغه و مخمصه با یک سازمان صحیح حق دولت وصول میشود ضمناً وقتی سرمایهها در راه اصلی مصرف شد قهراً کارگر و کارمند زیادتری لازم است و از بیکاری و فقر جلوگیری میشود و یا اینکه مثلا اگر صاحبان املاک مزروعی چند پارچه ملک داشته باشند و دولت هم باخذ مالیات از منافع اکتفا نماید طبعاً کوششی از طرف مالکین برای استحصال بیشتر معمول نمیگردد و در صورتی که اگر از اصل قیمت مالیات اخذ نمایند نبرای پرداخت آن فعالیت زیادتری اعمال میگردد و علاوه از تمتع دولت و صاحب ملک زارعین نیز چند برابر بیش از حالا منفعت میبرند و سطح زندگی آنها تغییر میکند البته اینکار را هم باید با شرایطی انجام داد یعنی قدرت تولید را از طریق وامهای طویل المدت و کم سود و تنزل نرخ بهره ایجاد امنیت قضائی در مناطق زراعتی آشنا ساختن زارعین باصول جدید کشاورزی و بالاخره یجاد مقدماتی که از هر حیث موافق باجرای این نظر باشد والا اگر بدون توجه باین شرایط عمل کنند نتیجه مطلوب و کافی حاصل نخواهد شد و بنظر بنده دولت لازم بود اینکار را از همان وقتی که پول نفت بدستگاه اقتصادی رسید شروع میکرد.
باید دارم موقعی که قرار داد نفت بسته شد نظر تمام نمایندگان و مردم بر این بود که باید در آمد آن از بودجه عمومی منتزع و بامور تولیدی و عمومی اختصاصی داده شود و بنیه اقتصادی مملکت تقویت گردد تا هم دولت بتواند جبران کسر بودجه خود را از طریق وصول مالیاتهای مستقیم و تقویت قدرت مالی افراد که با پول نفت بکار میافتد بنماید و هم وسائل لازم و مورد احتیاج دستگاه عمومی تدارک گردد و بهیچوجه صلاح نبود که این پول صرف مخارج روزمره حقوق بشود بلکه وضع مملکت و منافذ ملت ایران و حتی نسلهای آینده ایجاد میکرد که پول نفت بسرمایة ثابت ملت تبدیل و امکان ترقی همگام باحتیاجاتی که مرور زمان برای ما پیش میآورد و حاصل گردد و خوشبختانه همنیطور هم شد و بر اثر مساعی و افکار موجود آن روز این پول از بودجه مجزا گردید با این ترتیب قدم اول را بداشتیم و خود را در آستانه یک تغییر وضع شایسته و مطلوب قرار دادیم متأسفانه نتیجهای که انتظار بود حاصل نشد یعنی لازم بود و همان موقع احتیاجات و ضروریات زندگی و طرز مصرف بحکم الاهم و فالاهم یعنی قسمت مهمی از آن اختصاص بتولیدات کشور بکار انداختن قدرت کشاورزی از طریق وام مناسب و واگذاری ماشینهای زراعتی باقساط طولانی حمایت و تشویق از شرکتهای خصوصی کا در راه استخراج معادن بکار میافتد.
کمک و مساعدت با صاحبان صنایع داخلی و بی نیازی کشور از اجناس مشابه خارجی.
بکار انداختن کارخانهای جدید ایجاد سد و سایر امور تولیدی داده میشد و بموازات و به تبع این اقدامات اصولی و لازم قسمتی هم صرف امور عمرانی میگردید تا در نتیجه هم صرف امور عمرانی میگردید تا در نتیجه قدرت مردم برای تولید بیشتر و قیمت اجناس بر اثر کثرت تولید پائین میآمد و با قدرت خرید در مردم بالا میرفت و عواید دولت از این طریق تکثیر میافت ولی متأسفانه در عمل نه ان شده و نه این رعایت گردیده و نتینجه دو فرصت مهم و کم نظیر اقتصادی را از دست دادیم باین معنی که قسمت عمده در آمد نفت با ضافه مبلغی که بعنوان قرض گرفته شد بکارهای عمرانی و ساختمانی اختصاص و بکارهای تولیدی خیلی کم توجه شده و در عمل تناسب احتیاجات رعایت نگردیده واز طرفی مبنای بودجه کشور هم روی اصول و قواعد عهد عتیق تنظیم گردیده و بعلت عدم رعایت این دو اصل نکث و انکساری در کارهای تولیدی و بکار افتادن چرخهای عفاله کشور ایجاد شده که بنظر من هر روزی که دولت زودتر جبران این غفلت را بنماید زودتر این شکافها و فقر و بدبختی از میان خواهد رفت.
بهر حال بمرور زمان و بنا باجبار روز بروز امور عام المنفعه توسعه خواهد یافت و راهها و فرودگاهها و بنادر و ساختمانهای فرهنگی و بهداشتی یکی پس از دیگری تحویل دولت داده خواهد شد و هر پروژه ـ ای که ختم و آماده کار و بهره برداری شود برای استفاده و نگاهداری آن بدون اینکه خود منبع در آمد مستقیم باشد مبالغ هنگفتی باری دولت خرج ایجاد میکند که باید تأمین آن فقط از طریق مالیاتهای مستقیم ثابت تصاعدی بشود.
در حال حاضر ما اقلا صد بیمارستان و درمانگاه چندین هزار دبستان و دبیرستان هزارها کیلومتر راه شوسه و تعدادی فرودگاه مدرن و غیر در دست ساختمان داریم و خاتمه هر کدام از آنها خرج تازهای بوجود میاورد.
وقتی بیمارستان و یا درمانگاه حاضر شد دکتر دارو بودجه غذایی میخواهد.
مدرسه معلم و اثاثیه و ابزار اجتیاج دارد.
راه خرج نگاهداری و مرمت و تعویض اسفالت دارد.
ضمناً امور تولیدی از قبیل سدواحداث مزارع و کشت زارها هم فوراً و مستقیماً در امدهاید خزانه دولت نمیکند زیرا تمام این امور صرفاً از جهت تسهیل در کار مردم و تقویت بنیه اقتصادی کشور اقام میشود باضافه خواهی نخواهی بایستی احتیاجات کارمندان دولت بنحو شایسته و مطلوبی که این دستگاههای را با حسن جریان بچرخاند تأمین شود و با این حساب طبیعی است که در آینده بودجه سنگین تر خواهیم داشت.
بعلاوه برای حفظ سیاست و تعادل قوا و امنیت داخلی و مناسب ساختن دستگاههای دولتی با شئون ملی و عصر و زمان و تهیه تجهیزات مؤسسات وابسته بآن بودجه دولت باید بحد معتنابهی ترقی کند و ما هم همیشه نمیتوانیم و نباید بانتظار قرض یا کمک خارجی باشیم و باید روی پای خود بایستیم و این مخارج را از منابع دست نخورده و بی کران خود استحصال کنیم و اینکار هم که حتمی و غیر قابل احتراز است باید هرچه زودتر عملی
شود زیرا در حال حاضر این بودجه نه تأمین نظر مردم را میکند و نه اطمینان بوصول مالیاتهای پیش بینی شده است پیش بینی هائی که از بابت مالیات مستقیم و غیر مستقیم اه و مبالغ زیادی نسبت بسال ۳۵ ترقی کرده با توجه با اینکه قوانین مالیاتی تغییر ننموده کیفیت وصول آن معلوم نیست و دولت توجه ندارد که خرج قطعی و منجز ولی در آمد احتمالی است و مخارج قطعی و مسلم را نمیشود بر مبنای وصولی احتمالی قرار داد. اول باید مالیتها را متناسب میکردند بعد پیش بینی وصول آن بر میزان بیشتر میشد ولی متأسفانه بدون رعایت قوه و قدرت مردم و رعایت مقتضیات عصر زمان مخارج را ترقی دادهاند.
موضوع دیگری که تذکر آن لازم است این است که بنده سال ۳۵، ۴ میلیارد و ۸۰ میلیون و ۷۷۱ هزار و ۱۸۰ ریال کسر داشته و دولت در مقدمة لایحه بودجه سال ۳۶ متذکر شده که علاوه از تأمین کسری مزبور منابع نسبتاً گزافی هم طبق قوانین مصوبه بعدی که اعتبار آن در بودجه نبوده پرداخت کرده و یا خواهد کرد از قبیل کمک بسیل زدگان و ازدیاد حقوق مستخدمین رتبههای پائین و غیره ضمناُ مدعی است که معادل دو میلیارد و دویست و پنجاه میلیون ریال کمتر از سال قبل از وام یا کمک بلاعوض اتفاده کرده خوب است در این مورد وزارت دارائی توضیح بیشتری بدهد که بدانیم این اضافه بدون اینکه قانون جدیدی مبنی بر تکثیر مالیات وضع شده باشد از کجا تأمین شده است.
البته جناب آقای وزیر دارائی در این مورد توضیح خواهند داد ولی بنده خواستم یک مطلبی را بعرض برسانم و آن اینست که باید تصدیق کرد که تا یک حد نازلی در آمد وصولی سال گذشته از سالهای پیش بهتر بوده و بیشتر شده و این قابل امتنان است البته مبالغ زیادی قرض از سال ۳۴ کمتر گرفتهایم (وزیر دارائی ـ هیچ قرض نگرفتهایم) هیچ قرض نگرفتیم و یک بالغ زیادتری هم خرج داشتیم که از دستگاه وصولی بدست آمده است میتوان گفت که دستگاه وصول ما یک اندازهای بهتر کار کرده ولی این پیش بینی هائی که در اینجا شده که ۲۱ میلیارد جمع و خرج بودجه است تقریباً ‹‹ میلیادر بخارج و۵ میلیارد هم بمنافع اضافه شده فقط از طریق مالیاتها چقدر اضافه شده است (وزیر دارائی ـ بر مخارج ۵ میلیارد ریال اضافه نشده) سه میلیارد شده (وزیر دارائی ـ در حدود دو میلیارد) در حدود دو میلیارد و خوردهای ولی بمنافع پنج میلیارد اضافه شده این هم بیشتر از مالیاتهای غیر مستقیم است و معلوم نیست همانطوری که آقای دکتر شاهکار اینجا فرمودند از چه راه اضافه شده است بسر مالیاتهای غیر مستقیم حتی آن مبلغی که بقند و شکر اضافه شده اگر درست نگاه کنیم میبینیم که قیمت قند و شکر هم در بازار ترقی کرده است یعنی در سال گذشته قیمت قند و شکر ۱۰۷ دولار بوده حالا ۱۸۰ دولار شده و اگر بخواهیم این اضافه را بطور کلی حساب کنیم میبینیم که دولت از این نظر یک چیزی هم از این صد میلیون تومان که اینجا پیش بینی شده است ضرر میکند یا بایستی دو مرتبه بقیمت قند و شکر اضافه بفرمائید والا بنده نمیدانم این پیش بینی که اینجا شده از چه لحاظ است بهر حال میخواستم که نسبت باین در آمدی که در این سال ۳۵ پیش بینی شده از جنابعالی تشکر کنم و این یک مقدارش هم بایستی از طریق مالیاتهای مستقیم که از بعضی از بازرگانان گرفته شده است بحساب آورد استدعا میکنم که این مطالبی که اینجا عرض کردم جناب آقای فروهر راجع بمالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم نظر خودتان را بفرمائید که اگر بنده اشتباه کردم آنوقت بنده هم مثل جنابعالی بفهمم که مالیات غیر مستقیم در مملکت ما حالا لازمتر از مالیات مستقیم است بهر صورتی که ما میبینیم که در این پیش بینی که در بودجه شده است باز مالیات مستقیم نسبت به مالیات غیر مستقیم کسر شده است برای اینکه نسبت مالیات غیر مستقیم از مالیات مستقیم زیادتر است.
نایب رئیس ـ آقای احمد طباطبائی
احمد طباطبائی ـ بطوری که صبح همکار محترم بنده جناب آقای دکتر شاهکار فرمودند اهم وظایف مجلس و اهم وظیفه نمایندگی رسیدگی ببودجه و تصویب بودجه مملکتی است که اگر ممالک راقیه دنیا جلو رفتند و هر روز یک قدم رو بسعادت بر داشتند وقتی درست حساب بکنیم و نگاه کنیم میبینیم عمل آنها کار آنها فقط این است که بودجه صحیح تنظیم کردهاند و بودجه را درست وصول کردهاند و بودجه را درست مصرف کردهاند این وسیلهای است که مملکت را پیش میبرد و روز بروز هم جلومیبرد متأسفانه مملکت ما با وجود ی که همه دولتهائی که سر کار بودهاند الحمدالله خوب بودند و همه صحیح کار کردهاند بودجه را هم همه متعادل دادهاند حالا من نمیدانم چه شده است که وضع ما روز بروز بدتر شده امروز از دیروز خرابتر بوده است آقبایان نمایندگان محترم بودجه بقدری موضوعش مهم است بقدری اهمیت دارد که از خصائص و وظائف خاص مجلس شواری ملی است حتی قانون اساسی بمجلس سنا هم اجازه اینکه در بودجه دخالت بکند نداده است (عمیدی نوری ـ رأی مشورتی میدهد) رأی مشورتی با رأی استصوابی و تصویب کردن دو تاست دخالت از لحاظ تصویب از لحاظ تنقیح از لحاظ تبدیل فقط وظیفه مجلس شورای ملی است و الا مجلس سنا حق اینکه بودجه را تصویب بکند ندارد کما اینکه بودجهای را که آقایان میفرستند بمجلس سنا اگر غیر از نظر مشورتی یک (و او) درش تغییر داد وقتی برگشت اینجا آقایان آن (و او) را قبول نکنند و همانطوری که خودتان تصویب نکنند و همانطوری که خودتان تصویب کردهاید اجرا میکنید و دیگر بمجلس سنا بر نمی گردانید پس تصویب بودجه از وظایف خاص مجلس شورای ملی است ما در اینجا همه مان قسم خوردهایم و بقرآن شریف سوگند یاد کردهایم که نسبت بوظایفی که قانون اساسی برای ما تعیین کرده است آن وظایف را مد هم مسلم بدانید نظر بگیریم اینرا خواهیم مرد (صحیح است) هیچکدام نیستیم که الی الابد زینده بمانیم همه مان نظر بگیریم اینرا هم مسلم بدانید ما همه مان دیر باز و یکی پس از دیگری خواهیم مرد و برای انجام وظیفه خودمان هم باید رعایت امور دنیائیمان را بکنیم (دولت آبادی ـ و امور آخرتمان را) البته رعایت امور آخریمان را آخرت هم هست مسلماً قین بدانید اگر ندارد مسلماً هست علی الی حال یک بودجههای یعنی یکی از بودجههای مملکت امروز شده است در مجلس برای اینکه ما بوده هائی که در مملکت داریم یکی نیست یک بودهای است که جناب وزیر دارائی آوردهاند بمجلس و همین است که ما داریم اینجاحالا چه جور این بودجه نمیشود بنده نمیدانم حالا چه جور این بودجه قابل ترتیب اثر است و این بودجه برای مملکت تصویبش رویش بحث میکنیم یک بودجهای سازمان برنامه دار یک بودجهای شرکت ملی نفت دارد سازمان برنامه علاوه بر بودجهای که راجع بدفتر خود آقای ابتهاج مدیر عامل هست یک بدوجههای دیگری هم ادر اطراف آن بودجهها هست بنده خیلی متأسفم که عرض کنم وقتی ما دیوان محاسبات نداریم بودجه اصل معنی ندارد ما وقتی قانون دیوان محاسبات وقتی مواد و وظایف دیوان محاسبات را نگاه کنیم میبینیم این بودجهای که ما داریم این بودجه اصلا هیچگونه معنی ندارد (صحیح است) اصل ۱۰۲ متمم قانون اساسی میگوید ‹‹دیوان محاسبات مأمور معاینه و تفکیک محاسبات اداره مالیه و تفریغ حساب کلیه محاسبین خزانه است و مخصوصاً مواظب است که هیچ یک از فقرات مخارج معینه در بودجه از میزان مقرره تجاوز ننموده (صحیح است) تغییر و تبدیل نپذیرد و هر وجهی در محل خود بمصرف برسد و همچنین معاینه و تفکیک محاسبه مختلفة کلیه ادارات دولتی را نموده اوراق سند خرج محاسبات را جمع آوری خواهد کرد و صورت کلیه محاسبات مملکتی را باید با ضمام ملاحظات خود تسلیم مجلس شورای ملی نماید این وظیفة دیوان محاسبات است متأسفانه تا امروز بنده خیال نمیکنم دیوان محاسبات تا امروز بنده خیال نمیکنم دیوان محاسبات در تمام دوران مشروطیت این کار را کرده باشد (مسعودی ـ یک دفعه در ۱۳۰۱) فقط یک دفعه وقتی ما قبول کردیم که این اصل از قانون اساسی واجب الرعایه است ما که اینجا نشستهایم بنام نماینده مردم باید حافظ این قانون اساسی باشیم وقتی باید وقتی میبینیم راجع مهمترین موضوعات مملکت یعنی بودجة مملکت ترتیب اثر بهش داده نمیشود بنده نمیدانم حالا چه جور این بودجه نمیشود بنده نمیدانم حالا چه جور این بودجه قبابل ترتیب اثر است و این بودجه برای مملکت تصویبش مفید است یا مفید نیست اینها البته یک چیزیهائی است که بسته بنظر نمایندگان مجلس شورای ملی است البته میدانید عرضی که بنده میکنم از نقطه نظر وظیفهای است که دارم قانون دیوان محاسبات یک قانونی بوده است که در دوره دوم مجلس شورای ملی این قانون بتصویب رسیده است طرز تشکیل دیوان محاسبات یک طوری است که در این قانون ذکر شده است بنده برای اینکه وقتی آقایان محترم را نگیرم از خواندن طرز تشکیل دیوان محاسبات خودداری میکنم (صارمی ـ بلی آقای خواندهایم) وظایف دیوان محاسبات را بطور خلاصه عرض میکنم (وزیر دادگستری این قانون نسخ شده است) البته همه آقایان قرائت فرمودهاند که این قانون لغو شده است ولی قانونی در ۱۳۱۲ جای این آمده است آیا بآن قانون هم عمل میفرمائید (وزیر دارائی ـ آنهم اصلاح شده است) آن هم لغو شده پس عرض بنده اینست که از روزی که دیوان محاسبات محو شد از روزی که دیوان محاسبات فلج شد (صارمی ـ محو نشد) محو یعنی چه؟ آقایان وقتی یک تشکیلاتی یک مؤسسهای وظایف خودش را عمل نکرد یعنی وظایفی که موجب تشکیل است ازش گرفتند و موجب تشکیل است ازش گرفتند و نگذاشتند عمل بکند این محو است اسمش نگذاشتند عمل بکند این محو است اسمش نگذاشتند عمل بکند این محول است اسمش این محو است دیوان محاسبات موافق قوانین و قواعد مقرره در کلیه عایدات و مخارج و اموال دولت نظارت و تفتیش مینماید دیوان محاسبات مراقب خواهد بود که صاحبان جمع مطابق شرایط مقرره تضمین بدهند این وظایف دیوان محاسبات تضمین بدهند این وظایف دیوان محاسبات است و حالا اگر ما یعنی اگر نمایندگان مجلس از دولت بخواهید که آقای دولت شما که وضع دیوان محاسباتتان این است شما که وضع رسیدگی بودجه تان آن است و ضع رسیدگی بد آمدتان اینطور استکه میبینیم لاقل این بودجه تفصیلی را بما بدهید که ما بتوانیم آن وظایف دیوان محاسبات را که بهش داده بودیم و حالا ازش گرفتهاید بهش عمل کنیم آیا آقایان هیچوقت شنیدهاید که بودجه تفصیلی از طرف دولت باین مجلس آمده باشد ببنده بفرمائید ببینم (یکی از نمایندگان ـ بفریغ بودجه باید بیاورد) تفریغ بودجه یعنی بودجه تفصیلی؟ بودجة تفصیلی را دولت نمیآورد حالا چرا نمیآورد بنده نمیدانم چرا نمیآورد (مسعودی ـ در کمیسیون میآورند و مجلسین هم بکمیسیون بودجه اختیار دادند و کمیسیون بودجه هم دقیقاً رسیدگی
نمیکند) امسال میآورند ؟(وزیر دارائی هر سال بکمیسیون بودجه میآید) عرض کنم که عیب یک جاست این است که بنده خودم وظیفه خودم را نمیدانم چیست؟ اگر بدانم وظیفهام چیست بوظیفهام عمل میکنم و همه کارها درست میشود ولی متأسفانه بنده شخصاً نمیدانم وظیفهام چیست هشتاد سال قبل آقایان این مملکت چهار کرور تمان بودجه داشته است هشتاد سال قبل با این چهار کرور تومان بودجه داشته است هشتاد سال قبل با این چهار کرور تنها شهری که در آسیا چراغ گاز داشته طهران بوده است در هشتاد سال قبل ما با ۴ کرور بودجه در همین پشت دروازة تهران کارخانة چلوار باقی داشتیم ما در هشتاد سال قبل با ۴ کرور بودجه مستشار ایطالیائی و بلژیکی برای شهربانیمان میآوریم (محمد علی مسعودی ـ کارخانه قند کهریزک را هم بفرمائید) بفرمایش شما قند هم داشتیم ما همة این چیزها را در هشتاد سال قبل داشتیم و بودجه ۴ کرور بودجه بیشتر نبود ولی متأسفم که عرض کنم در آن زمان رجال اقتصادی مالیسانسیهها و دکترها نبودند رجال اقتصادی ما آن تاجرهای عمامه شیر شکری بودند باقبای قدک در تمام دنیا تجار ایران کار میکردند تجارت میکردند حیثیت داشتند آبرو داشتند صادرات این مملکت را بهمه جامی فرستادند یکی از نمایندگان ـ حالا هم اینکار را (میکنند) این وضع هشتاد سال پیش مان بود که یا چهار کرور بودجه برق داشتیم حالا با دو هزار میلیون ریال برق نداریم هیچ شهرمان برق ندارد هیچ چیز نداریم (دکتر چهانشاهی ـ بآمار نگاه کندی ببینید که برقمان چقدر زیاد شده است) بچه نگاه کنم آقا؟
نایب رئیس ـ بفرمائید آقای مباحثه نکنید.
احمد طباطبائی ـ بنده تعجب میکنم ما مصداق آیة شریفه هستیم که مبفرماید لهم آذان لایسمعون بها ولهم اعین لایبصرون بها متأسفانه چشم داریم نمیبینیم و گوش داریم و نمیشنویم هر روز و هر شب و هر ساعت از برق ناله می کنمی آنوقت اینجا میگوئیم برق داریم (صدرزاده ـ این برق است این برق است بالای سرما) کجا برق است ؟(صدرزاده اینجا) شما توقع داشتید در جلسه مجلس شورای ملی وقتی نمایندگان تشکیل جلسه دادهاند برقتان را خاموش کنند تا این حد توقع داشتید وقتی که عرض کردم ما وظایفمان را نمیدانیم ای کاش من وظیفهام را میدانستم آقایان بنده این عرایضی که میکنم در حضور اعضای محترم دولت این حرف هائی که من میزنم حرف هائی است دکه این مردم توی خیابان و بازار میگویند بگذارید حرفهای آنها را بآقایان وزرای محترم بگوئیم بگذارید از زبان ما بشنوند. ما یک دستگاهی داریم دستگاه تبلیغات از نقطه نظر دستگاه تبلیغات از نقطه نظر دستگاه تبلیغات ما یک ما یک مملکتی داریم بهشت برین و تنها دستگاهی که بعقیده بنده در دستگاه دولت خوب کار میکند همان دستگاه تبلیغات است برای اینکه وظیفه اش همین است و این وظیفه را انجام میدهند وظیفه اش این است که تبلیغات کند دروغ بگوید خوب میگوید ما پیچ رادیو را که باز میکنیم می بینیم که اصلا مرض در مملکت نیست تراخم از بین رفته است حصبه از بین رفته است تمام امراض از بین رفته است سل وجود ندارد و مردم در نهایت خوشی و امن و امان زندگی میکنند و همه چیزی دارند رادیو را ببینید وضع مملکت چطور است (یکی از نمایندگان ـ حالا که تلویزیون هم میآورند) اور علی کجور بودجه مملکت وقتی مطرح میشود یک فرصتی است برای وکیل که بتواند تمام در دهای مردم را ضمن بودجه بعرض مجلس برساند دولت هم گوش بدهد باین حرفهای ما ولی حالا این عرایضی که بنده میکنم از دو حال بیرون نیست یا فکر بفرمائید که دروغ است یا تصور کنید راست است اگر فکر کنید من دروغ گفتم از صبح تا غروب مگر کم دروغ میشنوید همه اش دروغ روزنامه میخوانید دروغ است خبر میشنوید همه اش دروغ روزنامه میخوانید دروغ است خبر میشنوید دروغ است اگر راست میگویم گوش کنید (پرفسور اعلم ـ ما گوشیم بگوئید)
نایب رئیس ـ آقای طباطبائی شما همه اش مقدمه فرمودید مطب تان را بفرمائید.
طباطبائی ـ الان توی مطالب هستیم همه اش راجع ببودجه است دارم عرض میکنم. (دکتر بینا ـ یواش یواش وارد مطلب مشوند) الان توی مطلبم یک توجهی بفرمائید آقایان. زمانی که اعلیحضرت فقید در این مملکت زمامدار بودجه آن زمان را با کارهائی که شده است در نظر بگیرید ببینید بودجه چه بوده و آن مرد که خدا رحمتش کند چه کرده بعد از آن ما چه کردهایم (وزیر دارائی ـ آن موقع بودجه بیشتر از حالا بوده است) سیصد میلیون بوده است کارش را هم در نظر بگیرید کار او صداست کار حالای ما قریب صفر است (پرفسور اعلم ـ صفر صفر هم نیست)(صفاری ـ اشتباه میفرمائید) بودجهای که آن روز بدست آمده یعنی داشتهاند مقایسه کنید با کارهائی که دتدر آن زمان صورت گرفته است (پرفسور اعلم ـ حالا هم کار میشود) کجا شده است. شما یک ساختمان دارید؟
۴ـ تعیین موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه
نایب رئیس ـ آقای طباطبائی ۵ ساعت امروز تمام شد آقایان ۵ ساعت امروز کار کردیم (صحیح است) و نظر این بود که جلسه فردا تشکیل شود (چند نفر از نمایندگان ـ پس فردا) آئین نامه صریح است که بودجه وقتی مطرح شد جلسات باید مرتباً روزی ۵ ساعت تشکیل شود فقط دو شنبه و جمعه استثنا شده است بنابراین تشکیل جلسه فردا مخالف آئین نامه بد ولی اگر مجلس رأی میداد عمل میشد (عدهای از نمایندگان رأی میدهیم)
نایب رئیس ـ عده برای رأی کفی نیست بنابراین جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز ۳ شنبه ساعت ۸ صبح دستور هم که البته بودجه است.
(مجلس هفت ساعت و نیم بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی ـ رضا حکمت