سعدی (غزلیات)/عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۹ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم)
از سعدی
'


عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
خود سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود آن که ما در طلبش جمله مکان گردیدیم
همچو بلبل همه شب نعره زنان تا خورشید روی بنمود چو خفاش نهان گردیدیم
گفته بودیم به خوبان که نباید نگریست دل ببردند و ضرورت نگران گردیدیم
صفت یوسف نادیده بیان می‌کردند با میان آمد و بی نام و نشان گردیدیم
رفته بودیم به خلوت که دگر می‌نخوریم ساقیا باده بده کز سر آن گردیدیم
تا همه شهر بیایند و ببینند که ما پیر بودیم و دگرباره جوان گردیدیم
سعدیا لشکر خوبان به شکار دل ما گو میایید که ما صید فلان گردیدیم