سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در دانشگاه استانبول هنگام دریافت دکترای افتخاری دانشگاه ۴ خرداد ماه ۱۳۳۵
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | سفر محمدرضا شاه پهلوی به ترکیه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۵ - ۸ خرداد ۱۳۳۵ |
سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در دانشگاه استانبول هنگام دریافت دکترای افتخاری دانشگاه ۴ خرداد ماه ۱۳۳۵
آقای رئیس دانشگاه، استادان و حضار محترم،
بیانات حکیمانه و محبتآمیزی که ایراد کردید، مایه بسی مسرت گردید و از اعطای درجه دکترای دانشگاه استانبول کمال شادمانی و سپاسگزاری را دارم.
این اقدام دانشگاه استانبول مایه تشیید روابط فرهنگی و معنوی مابین دو ملت ترک و ایران که از عهد قدیم موجود بودهاست، خواهدبود.
بدیهی است که روابط مودت اگر بر اساس معنویات گذارده شود، خللناپذیر میگردد. همه میدانیم که مهد اصلی علم و فرهنگ خاور زمین بودهاست، و در ازمنه قدیم مغرب از دنیای شرق بهرهمند گردیده و دست به دریای دانش و معرفت یافتهاست.
اما ساکنین باختر پس از یک دوره جهل و خاموشی کمکم به تأسیس دانشگاهها پرداختند و بعد از قرون وسطی مستعد و آماده گردیدند و به تجربیات علمی و ادبی نائل شدند و کاروان علم را به سرعت در آن منطقه به حرکت درآوردند. هیأت بطلمیوس ثابت شد و کیفیت خورشید و زمین و حرکات آنها روشن گردید و بنیان علم و تحصیل دگرگون شد، و به تدریج دانشمندان روش تحقیقات علمی را تغییر دادند و به تجربه و مشاهده پرداختند و درهای تازهای از علم به روی بشر گشودند. علوم به رشتههای مختلف تقسیم گردید و اکتشافات و اختراعات شگفتانگیزی در عالم صنعت به عمل آمد، تا امروز که نیروی اتم یک رل بزرگ در زندگی بشر پیدا کردهاست. با کمال تأسف باید بگویم که در آن سالها اگر قافله علم در مغرب زمین به سرعت در حرکت بود، ما در این نواحی به خواب غفلت فرورفته و با چشم بسته با هم راه نفاق و خصومت و کشمکش پیش گرفته بودیم، و حال آنکه قبل از آن ما پیشرو علم و حکمت و معرفت و ادب بودیم و روابط معنوی بین ترکها و ایران محفوظ بود.
در آن زمان در مؤلفاتی که در این سرزمین تهیه میشد تأثیر فرهنگ و ادبیات ایران بارز بود. این کتب بعدها به ایران میآمد و اسامی بلاد مختلف این مملکت را بر سر زبان مردم ایران میانداخت، به طوری که شهرهای قونیه و قسطنطنیه و سایر شهرهای ترکیه برای ما با کرمان و طوس و ری و شیراز و اصفهان فرقی نداشت، ولی همانطور که گفتم بعدها این صلح و صفای فیمابین مبدل به سوءظن و کدورت شد و مغرضان هم به این آتش دامن زدند و هر دو کشور از این بابت صدمات بسیار کشیدند، معهذا در همان ادوار هم علمای بزرگ ترکیه غالباً در زبان فارسی نیز استاد بودند و روابط علمی و فرهنگی وسیع بود.
خوشبختانه پس از جنگ عالمگیر اول، دو قائد بزرگ ترکیه و ایران به مضرات آن دوگانگی و خصومت پی بردند و در صدد جبران مافات و استوارساختن علایق مودت و اتحاد برآمدند، و میبینیم که در این راه منتهای توفیق را به دست آوردند و ما هم روزبهروز در تأیید و تقویت آن شیوه پسندیده کوشا بوده و یقین داریم که هر چه پیش برویم نتایج بهتری به دست خواهیم آورد، چه در میان ما دو ملت، موارد مشابهت اخلاقی، نظامی، فرهنگی، جسمی و فکری و حتی شباهت در شکل و آداب و رسوم زندگی به قدری زیاد و بارز است، که مورد فرق و تفاوت در مقایسه با آن هیچ است. کتابخانههای شما مملو از کتب خطی تاریخی و ادبی است که مورد احتیاج ما است و اصل آنها را ما گرفتهایم و میبینیم و در مقدمه هر یک از آنها که نشر میشود، نام کتابخانههای فاتح، بایزید، سلمیه، قیصریه، بورسا و امثال آنها میآید.
ما به ترکیه دانشجو میفرستیم و دانشجویان شما به ایران میآیند و با زبان و ادبیات ما بیشتر آشنا میشوند. باید به این مبادله طلاب علوم جنبه رسمیتر و رائجتری داد. استادان دانشگاههای دو کشور متقابلاً دعوت میشوند که در ممالک همسایه و دوست و برادر، خطابه و دروس و کنفرانس بدهند. ما باید در هر دو کشور به زبان خود کتابهای هادی معلومات صحیح نشر کنیم و برای تدریس زبان و ادبیات و تاریخ هر کشوری در ممالک دیگر کرسیهای مخصوص ایجاد نماییم و مؤسسات فرهنگی بنا بگذاریم و در شناختن و شناساندن یکدیگر با علاء درجه امکان جد و جهد کنیم، زیرا که مبنای تفاهم همین است.
اکنون خوشبختانه در هر دو کشور از گذشته درس عبرت گرفتهایم و با چشمان باز راه ترقی و کسب معلومات جدید را اختیار نموده و عقل و دانش را راهنمای خود قرار دادهایم، و چون در راه صواب افتادهایم، یقین است موفق خواهیم شد، زیرا «کس ندیدم که گم شد از ره راست».
در این مدت کوتاه که در کشور برادر خود هستم، آنچه درباره ترقی و پیشرفت ترکیه شنیده و خوانده بودم به چشم دیدم، و مشاهده کردم که مردم با عزمی راسخ در راه پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی قدمهای اساسی برمیدارند.
ترقی و تعالی این کشور و رفاه حال مردم آن موجب سعادت و خوشبختی ما است، و یقین دارم همین حس هم در بین عموم برادران ترک نسبت به کشور و ملت من موجود است. خیلی خوشوقتم بدانید که ما نیز دست به انجام برنامههای وسیع عمرانی زدهایم و امیدواریم در آینده نزدیکی ثمرات نیکی از آن ببریم.
ترکیه و ایران هر دو احتیاج مبرمی به صلح و امنیت کامل دارند تا بتوانند در پرتو آن برنامههای اجتماعی و اقتصادی را که به منظور بالابردن سطح زندگی و رفاه حال مردم خود طرح نمودهاند، عملی نمایند و تنها در راه اجرای همین منظور دست اتحاد به هم داده و با دیگر متحدین خود به دستور و توصیه منشور سازمان ملل متحد، که مقررات آن باید مورد احترام همه باشد، پیمان بغداد را به وجود آوردیم تا صلح و امنیت این ناحیه را تضمین و همکاری بین خود را در پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی تأمین نماییم.
ما معتقدیم که اگر روال اشاعت یابد و آنها که در همسایگی ما به سر میبرند با قدرت نظر و ایمان راسخ در این راه قدم بردارند، دیری نخواهد گذشت که نوع بشر صاحب صلح و آرامش و سعادت و رفاه حقیقی گردد و ناامنی و بیم و هراس و نتایج وحشتناک آن از دنیا زائل شود، آن وقت است که بهره کار و مشقت مردم تبدیل به خیر و صلاح و شادی میگردد، و زمامداران ملل با فراغت خاطر به وظیفه اصلی خود که تأمین صلح و سعادت مردم باشد میپردازند، ولی تا آن موقع ناگزیریم با هوشیاری کامل دست به دست هم داده در حفظ موجودیت ملت خود بپردازیم.
ترکیه دوست و همسایه جلیلالقدر ایران است و ترکها برادران ایرانیان هستند، و به همین منظور ما اتحاد و همکاری صمیمانه داریم. باشد که نسلهای آینده از ثمرات سودمند آن بهره وافر گیرند.