پول بی ارزش ایران

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سوسیال دموکراسی انقلاب ملی ادامه دارد

جمهوری دموکراتیک نام دروغین برای جمهوری خلق

لیبرال دموکراسی


پول بی ارزش ایران

پول بی ارزش ایران - بیش از سد روز از آغاز انقلاب در ایران با هدف براندازی رژیم اسلامی می گذرد. رژیم با خشونت با تظاهرات مردم ایران روبرو شده است و واکنش نشان داده است و در این میان بیش از پانسد دختر و پسر جوان و مرد و زن ایرانی کشته شده اند و بیش از بیس ت هزار تن در زندان ها اسیر شده اند. زمانی دراز رژیم بدین باور بود که با خشونت وحشیانه می توانند تظاهرات را بازایستانند. اما اعتصاب ها و تظاهرات ادامه یافتند و با آرنگ های مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور، دولت بچه کش نمی خوایم، جمهوری اسلامی نمی خوایم، رضا شاه روحت شاد، ولیعهد کجایی به داد ما بیایی. مردم ایران قرارداد اجتماعی که با این رژیم سفاک داشت را با این فریادها و تظاهرات پاره کرده است و از میان برداشته است. اراده ملت ایران به درستی روشن است که رژیم اسلامی باید برود، و حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران باید برقرار گردد.

در میان ایرانیان که در امریکا زندگی می کنند کسانی پیدا می شوند که درباره قانون اساسی نوینی وعده می دهند، برای کشور کهن ایران جمهوری تجویز می کنند، و با حزب بازی و یک سیستم سوسیال دمکراسی فکر می کنند می توانند یک حکومت نوین در ایران روی کار بیاورند. در ایران ۱۷ حزب از اصول گرایان جمهوری اسلامی، ۱۶ حزب از اصلاح طلبان جمهوری اسلامی، ۴ حزب اعتدال گرایان جمهوری اسلامی چون کارگزاران سازندگی، حزب اعتدال و توسعه، حزب مستقل و اعتدال ایران، حزب اسلامی و رفاه کارگران، در کنار اینها اقلیت گرایان نیز دو حزب بر پا کرده اند.

هم چنین ۸ حزب سوسیال دموکرات مانند جبهه ملی، حزب مردم، حزب ایران، حزب پان ایرانیست، نهضت آزادی ایران، حزب ملت ایران، جنبش مسلمانان مبارز، شورای فعالان ملی – مذهبی ایران، افزون براین، ۸ حزب در برون مرز هستند که برای ایران جمهوری و سوسیال دمکراسی می خواهند، هم چنین چهار حزب های لیبرال خارج از کشور چون فرشگرد، انجمن پادشاهی ایران، حزب مشروطه ایران لیبرال دمکرات و شورای ملی نیز وجود دارد.

اگر همه حزب هایی را که می شناسیم بشماریم که در برگیرنده حزب های کمونیست کردستان نیز می باشد بیش از هشتاد و چهار حزب درون مرز و برون مرز وجود دارد. چند سد حزب دیگر باید راه اندازی شود؟ آیا این حزب ها تا کنون سهمی در اینکه ایران از وضعیت بهتری برخوردار شود داشته اند؟ چه در سد از جمیعت ایران هموند این حزب ها می باشند؟ همه این حزب ها مینی حزب هایی هستند که با حزب های بزرگ در غرب قابل مقایسه نیستند مانند حزب دموکرات یا جمهوی خواهان در ایالت متحده امریکا با چند سد هزار هموند.

اگر واقعا می خواهیم بدانیم که مردم ایران خواستار چه هستند و چگونه می اندیشند، نباید از رهبر این حزب ها پرسیده شود بلکه باید به آرنگ های ملت ایران در خیابان ها گوش فرا داده شود.

با فریادهای رضا شاه روحت شاد، ملت ایران آشکارا گفته است که ایرانیان خواستار حکومتی چون زمان رضا شاه بزرگ هستند و این حکومت ، حکومتی است که بر اساس قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران سازمان داده می شود. این حکومت با کانستیتوشنال مونارکی است که در آن شاه ریاست قوه مجریه را به گردن دارد. این حکومت، حکومتی است با مجلسی که نمایندگان آن با انتخابات آزاد برگزیده شده اند، بدین چم که هر ایرانی که واجد شرایط انتخاب شدن باشد می تواند در انتخابات شرکت جوید و کاندیدایی که در حوزه انتخاباتی خود بالاترین شمار رای را آورده باشد به مجلس راه می یابد. حزب در قانون انتخابات ایران نقشی ندارد. ایرانیان نیز نمی خواهند که حزب در پروسه انتخابات نقشی داشته باشند، ایرانیان نمی خواهند که حزب وارد معرکه شود و پست های دولت را میان خودشان تقسیم کنند. همانگونه که در روسیه همه پست ها با هموندان حزب پوتین پر شده است. کسانی که حزب بازی می خواهند کسانی هستند که می خواهند که مردم ایران را به کناری زنند و آنها می خواهند تصمیم گیرنده باشند که چه کسی نماینده شود و چه کسی وزیر و وکیل و مدیر و صاحب اختیار اینجا و آنجا گردد.

قانون انتخابات ایران بر پایه شایستگی کاندیدا استوار شده است و مردم ایران کسی را بر می گزینند که وی را می شناسند و وی را فردی معتبر و شایسته می دانند. مردم ایران کسی را انتخاب نمی کنند که تنها شرطی که دارد هموندی یک حزب است و حزب است که وی را انتخاب می کند و جلو می فرستد تا مردم به وی رای دهند دقیقا مانند هم اکنون در جمهوری اسلامی که همه نمایندگان مجلس دست چین شده مجلس خبرگان هستند. می خواهند همین سیستم را بخورد شما ملت ایران بدهند به نام حزب.

این حکومت، حکومتی است که بر پایه قوانین سکولار استوار است و نه شریعت. تا سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی، حکومت ایران چنین حکومتی بود و با توطیه بین المللی علیه شاهنشاه ایران، حکومت مشروطه ایران را برانداختند و همان حکومت دیکتاتوری قاجار با شریعت اسلام را بر سر کار آوردند و به جای شاه در ایران یک روضه خوان را رهبر خواندند. مجلس شورای ملی جای نمایندگان ملت ایران، جای خود را به مجلس شورای اسلامی داد که نمایندگانش دست چین شدگان از سوی رهبر هستند. انتخابات در رژیم اسلامی نمایشی است و از دیدگاه حقوقی باری ندارد. مردم ایران نمایندگان خود را انتخاب نمی کنند بلکه نمایندگان رهبر را باید برگزینند.

در این میان رژیم اسلامی باید دریافته باشد که وضعیت جدی است و جایی دیگر برای اسلامیون در ایران وجود ندارد. نخست اینکه خانواده کسانی که پست ها در کشور ایران را در دست دارند یکی پس از دیگری با میلیادرها دلار از کشور خارج می شوند. فرار این دشمنان ایران با پولی که به مردم ایران تعلق دارد سبب شده است که ریال ایران به شدت ارزش خود را از دست بدهد. دلار اکنون ۴۳ هزار تومان است. بدین چم است که به نرخ تورم هر ماه شتابان افزوده می شود.

واردکنندگان کالا و عمده فروشی ها تنها دلار و پوند و یورو می پذیرند. رییسی در واکنش به آنچه رخ داده است، رییس بانک مرکزی را عوض کرد و شخصی به نام محمدرضا فرزین رییس بانک مرکزی ایران شد کسی که تا به امروز رییس بانک ملی ایران بود. محمدرضا فرزین در دانشگاه علامه طباطبایی اقتصاد خوانده است. گزینش محمدرضا فرزین خاطره برگزیدن ولی الله سیف که او هم از دانش آموختگان دانشگاه علامه طباطبایی است را به یاد می آورد. سیف یکی از بانکداران با تجربه بود و پیشتر رییس بانک صادرات و ملت و سپه نیز بود. سیف در زمان حسن روحانی در سال ۲۰۱۳ میلادی مدیرکل بانک مرکزی شد. سیف برای اینکه تورم را مهار کند، نرخ بهره را افزود. اما،‌ پس از آنکه چندین بانک ورشکسته شدند و دیگر نتوانستند پول مشتریان را بپردازند، سیف زیر بار انتقادهای بسیار رفت. در سال ۲۰۱۸ سیف از ریاست بانک مرکزی ایران برکنار شد و دادگاهی گردید. در سال ۲۰۲۱ سیف به ده سال زندان محکوم شد زیرا که شصت تن طلا پشتوانه پول ایران که از زمان شاهنشاهان پهلوی به بانک سپرده شده بود، و سی میلیارد دلار به هدر داده شد و ناپدید گردید. از سال ۲۰۱۸ سیف از سوی دولت امریکا در پهرست تحریم ها قرار گرفته است. زیرا که میلیون ها دلار به حساب حزب الله ریخته است.

رییس کل جدید بانک مرکزی ایران، فرزین همان سرنوشتی را پیدا خواهد کرد که سیف دارد زیرا که رییس بانک مرکزی نمی تواند خود تصمیم بگیرد، همه تصمیم ها را رهبر می گیرد. واریز کردن میلیون ها دلار به حساب حزب الله باید ادامه یابد زیرا که حزب الله به این پول نیاز دارد. تورم در ایران و کاهش دهشتناک ارزش پول ایران نیز ادامه خواهد داشت. تنها راهی که برای ملت ایران باقی می ماند که جلوی این ضررها را بگیرد، و سیاست اقتصادی ایران دگرگون گردد. پیش نیاز دگرگون ساختن سیاست اقتصادی، تغییر کلی رژیم است. از آنجا که سیستم روضه خوانان قابل تغییر دادن نیست و این ثابت شده است، یعنی پول ثابت و با ارزش زمانی در ایران خواهد آمد که مشروطه شاهنشاهی دوباره بر قرار گردد. هنگامی که نخست وزیر ایران امیرعباس هویدا بود دلار هفت تومان بود و سالیان دراز به همین گونه ماند. حتی ریال ایران در برابر دلار نیرومندتر نیز شد و به شش تومان و هشت ریال رسید. یعنی با حکومت مشروطه شاهنشاهی که نه تنها یک سیستم سیاسی بود بلکه یک سیستم اقتصادی کارا با آن پیوند داشت که در جهان مورد احترام قرار گرفته بود و تضمینی بر رفاه ایرانیان بود. هنگامی که مردم ایران فریاد بر می آوردند رضا شاه رضا شاه، نه تنها به حکومتی که شاه در راس آن است می اندیشند بلکه به یک سیستم اقتصادی می اندیشند که در آن در رفاه زندگی کنند و نان در خانواده بیاورند. شاه سمبل یک اقتصاد شکوفا، رفاه و آینده ای روشن و قابل پیش بینی است.

شاه یعنی درآمد نفت و گاز به حزب الله واریز نمی شود، بلکه برای رفاه و آموزش و مسکن و امنیت مردم ایران هزینه می گردد. پدران و مادرانی که در زمان آریامهر شاهنشاه ایران از تغذیه رایگان بهره مند شدند باید امروز ببینند که بچه هایشان به جای خوراکی کتک می خورند و به آنها تجاوز می شود.

برای رژیم اسلامی مهم این است که دخترکان در دبستان مقنعه بر سر داشته باشند و نه خوراکی گرم در شکم های کوچکشان.

به جای اینکه رییس بانک مرکزی را تغییر دهند، بهتر این می بود که رییسی و وزیرانش کناره می گرفتند. رهبر و اعوان و انصارش چمدان ها را می بستند و به مسکو می رفتند. نمایندگان دست چین رهبر در مجلس شورای اسلامی استعفا می دادند و جمهوری اسلامی در کل و جزش از میان برداشته می شد. این تنها راهی است که می توان ایران را دوباره ساخت و پول ایران را زنده کرد.

وقتی به اینجا برسیم، باید بر همه ملت ایران روشن باشد که گام بعدی چیست. یک دولت باید تشکیل شود که اعلام بدارد که چه حکومتی از آن نقطه زمانی برقرار شده است. ما نمی توانیم ماه ها را به گفتگو بگذارنیم اگر رفراندوم باشد یا نباشد. چه چیزی در رفراندوم گزینه ها باشند. حزب باشد یا نباشد. قانون اساسی چگونه باشد؟ چه قوانینی باید معتبر باشند. تامین خوراک و آب و برق و گاز و بنزین چگونه باشد. با بسیج و پاسداران چه باید کرد؟ سیستم آموزش و پرورش چگونه باید دگرگون شود و غیره.

همه اینها پیشتر باید برای ملت ایران روشن باشد. آسانترین و بهترین راه برقرار ساختن حکومت مشروطه شاهنشاهی است. یعنی قانون اساسی مشروطه را به اعتبار خود بازگردانیم، شریعت از میان برداشته خواهد و قوانین تصویب شده از سوی مجلس شورای ملی در ۲۴ دوره قانونگذاری به اعتبار خود خواهند نشست. انتخابات مجلس شورای ملی بر پایه قانون انتخابات اصلاح شده در سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی برگزار شود و حکومت رفاه باید برقرار گردد همانگونه که آریامهر شاهنشاه ایران در کتاب تمدن بزرگ به نوشتار در آورند و آن را تمدن بزرگ خواندند که به چم این است که ملت ایران از زمانی که چشم به جهان می گشایند تا واپسین دم بیمه های تندرستی و بیکاری و پیری و از کار افتادگی و بازنشستگی رفاه و آسایشش را فراهم می سازد.

ساختار جمهوری اسلامی باید از میان برداشته شود و این دغل بازی و تقسیم درآمد مملکت به روضه خوانان باید نابود گردد.

با بازگشت به مشروطه شاهنشاهی ، همه تحریم ها که ایران را در فشار گذاشته اند از میان برداشته می شوند. ایران بار دیگر عضوی از جامعه جهانی خواهد شد.

باید روشن شود: که این آزمایش با اسلام سیاسی که خمینی با پشتیبانی غرب راه اندازی کرد شکست خورده است. تصور اینکه کشوری چون ایران با هشتاد میلیون جمعیت در قرن بیست یکم همانند محمد در هزار و چهارصد سال پیش چرند و پوچ است. اسلام سیاسی یک ایدیولوژی است که ترور در جهان را می گستراند و بدین روی با همه جهانیان در جنگ است. مردم ایران سالیان دراز است که از این ایدولوژی فاصله گرفته اند و اراده روشن مردم ایران است که حکومت اسلامی را در ایران براندازند.

جمهوری اسلامی با تحویل اسلحه به روسیه در جنگ علیه اوکراین، نشانگر این است که روضه خوانان چگونه می اندیشند. ایران با اوکراین چکار دارد؟ اما این رژیم سرنوشت خود را وابسته به روسیه کرده است و بدین روی به پوتین پهپاد و دیگر اسلحه های سنگین می رساند تا پوتین نگهبان حکومت اسلامی شود. مردم ایران علیه تحویل این اسلحه ها به روسیه هستند و اگر کشورهای غربی یاری کنند، تا رژیم اسلامی از ریشه کنده شود، پایان جنگ روسیه با اوکراین نیز قابل پیش بینی است.

این جنگ سبب شده است که بهای نفت و گاز در جهان دو برابر شود. هر چه زودتر رژیم اسلامی سرنگون گردد، زودتر تحریم ها برداشته می شوند، و زودتر نفت و گاز ایران نیز می تواند وارد بازار جهانی شود. روشن است که نابودی رژیم اسلامی نه تنها به سود مردم ایران بلکه به سود جهانیان است.