مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ مهر ۱۳۳۳ نشست ۴۸
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره
شنبه ماه ۱۳۳۴
سال یازدهم
شماره مسلسل
دوره هجدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۱۸
جلسه: ۴۸
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه هشتم مهر ماه ۱۳۳۳.
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس.
۲- بیانات قبل از دستور آقایان- ارباب، شوشتری، دکتر جزایری.
۳- قرائت گزارش شعبه پنجم دایر به انتخابات ارامنه جنوب و نمایندگی آقای بهرام سهرابیان.
۴- تقدیم یک فقره سؤال از طرف آقای عمیدی نوری.
۵- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون امور استخدام راجع به بازگشت کسانی که در دولت سابق بازنشسته شدهاند به خدمت.
۶- تعیین موقع جلسه بعد، ختم جلسه.
مجلس دو ساعت قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس- صورت غائبین جلسه پیش قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد.)
غائبین با اجازه، آقایان- دکتر سید امامی، حشمتی، بیات ماکو، شفیعی، خاکباز، بهادری، سلطانالعلما، مشایخی، علم، صدرزاده، مکرم، بوربور، مهدوی، میراشرافی، عرب شیبانی، حائریزاده، کاشانی، اکبر، مهندس جفرودی، پناهی، اورنگ، مصطفی ذوالفقاری، ثقهالااسلامی، سلطانی، عبدالرحمن فرامرزی، اسکندری.
غائبین بیاجازه، آقایان- اریه، تربتی، کدیور، مهندس اردبیلی، سالار بهزادی، فرید اراکی، نقابت، دکتر سعید حکمت، دهقان، معینزاده، کیکاوسی، سنندجی، دولتشاهی، گیو، بوداغیان، نراقی. دیرآمدگان و زودرفتگان بیاجازه، آقایان- امیر تیمور کلالی ۱۵ دقیقه، دکتر عمید ۱۵ دقیقه، داراب ۱۵ دقیقه، اعظم رنگنه ۱۵ دقیقه، سلطانمراد بختیار ۱۵ دقیقه، یار افشار ۱۵ دقیقه، صادق بوشهری ۱۵ دقیقه، قناتآبادی ۱۵ دقیقه، بهبهانی ۱۵ دقیقه.
رئیس- البته این غائبین و دیرآمدگان جلسه روز چهارشنبه است ولی صورت مجلس آن به واسطه این که مجال نداشتند نرسید عجالتاً اگر نظری آقایان نسبت به صورت مجلس روز سهشنبه دارند بفرمایند آقای مهندس اردبیلی.
مهندس اردبیلی- بنده اجازه خواسته بودم.
رئیس- البته اصلاح میشود آقای اعظم زنگنه.
اعظم زنگنه- بنده حاضر بودم دیروز.
رئیس- آقای دولتشاهی.
دولتشاهی- بنده کسالت داشتم چون تلفن بنده نمره فرعی است هر چه خواستم با مجلس تماس بگریم و به عرض مقام ریاست برسانم مقدور نشد.
رئیس- آقای نورالدین امامی.
نورالدین امامی- این آقایانی که صورتشان را مقام ریاست ملاحظه فرمودند چون در خارج جلسه بودند حاضر نشدند غایب نوشته شد من خواهش میکنم که به آقایان تذکر داده بشود که در آتیه هم جریمه خواهند شد هر کس بیرون بماند و در جلسه حاضر نشود.
رئیس- آقای داراب.
داراب- بنده فکر میکنم سوء تفاهمی شده باشد بنده روز سهشنبه بودم و چهارشنبه نبودم.
رئیس- این صورت هم مربوط به چهارشنبه است.
داراب- عرض کنم جهاتی داشته است (زنگ رئیس).
رئیس- آقای شوشتری.
شوشتری- بنده با تصدیق به فرمایشات جناب آقای نورالدین امامی که اگر متعمداً غیبت بشود باید مشمول مجازات شند چون کمیسیون نفت بودم و بنده دیدم اگر نروم کمیسیون اکثریت ندارد رفتم در آنجا از عبارتی به عبادت دیگر (احسنت.)
رئیس- در هر حال هر یک از آقایان عذر موجه و محظوری دارند کسب اجازه کنند البته اصلاح میشود. آقای امامی.
نورالدین امامی- آقایانی که در کمیسیون نفت بودند اسمشان نیست فقط آقایانی که در بیرون بودند تشریف نیاورده بودند غایب نوشته شده (صحیح است).
رئیس- نسبت به صورت مجلس نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس ششم مهر تصویب شد.
۲- بیانات قبل از دستور آقایان- ارباب، شوشتری، دکتر جزایری
رئیس- سه نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند آقای ارباب
(شمس قناتآبادی- دستور) آن جلسه هم نطق قبل از دستور نشده است بفرمایید آقای ارباب.
مهدی ارباب- بنده راجع به دو موضوع که از نظر حقوق اجتماع اهمیت به سزایی دارد از دولت سؤال کردهام ولی وضع دیروز نشان داد که به این زودیها نوبت سؤال بنده در مجلس نخواهد رسید بنابراین با اجازه آقایان موضوعاتی را که میخواستم به عنوان سؤال به عرضشان برسانم به نام قبل از دستور به عرض آقایان میرسانم، البته تصدیق بفرمایید دوستی و موافقت دو قسمت دارد یکی معنوی و دیگری ظاهری، ظاهری آن است که اگر دولت و اشخاص هر اشتباهی بکنند تمام تعریف کنند که آن را در عرف عمومی به قول جناب آقای صرافزاده پوست خربزه مینامند و اما معنوی آن است که اگر اشتباهی میشود انتقاد بشود تا در آتیه و سالهای بعد انتقاد نشود بنابراین ابتدا راجع به یک تصویبنامهای که صادر شده مضارش را به استحضار خاطر آقایان میرسانیم و قبل از عرض اصل موضوع چند اصل از قانون اساسی و متمم قانون اساسی را به عرض آقایان میرسانم که البته آقایان بهتر از بنده مستحضر هستند و برای تذکار عرض میکنم، اصل سیام متمم قانون اساسی میگوید «وکلای مجلس شورای ملی و مجلس سنا از طرف تمام ملت وکالت دارند نه فقط از طرف طبقات مردم یا ایالات و ولایات و بلوکاتی که اینها را انتخاب نمودهاند» اصل نودو چهارم متمم قانون اساسی میگوید «هیچ گونه مالیات برقرار نمیشود مگر به حکم قانون» اصل نود و هفتم متمم قانون اساسی میگوید «در مواد مالیاتی هیچ تفاوت و اعتباری فیما بین افراد ملت گذارده نخواهد شد» اصل هجدهم قانون اساسی میگوید «تصفیه امور مالیه و جرح و تعدیل امور بودجه تغییر در وضع مالیاتها و رد و قبول عوارض و فروعات (این نکته را استدعا میکنم توجه بفرمایید) و فروعات و همچنان ممیزیهای جدید که از طرف دولت اقدام خواهد شد به تصویب مجلس خواهد بود» اصل هشتم متمم قانون اساسی میگوید «اهالی مملکت در مقابل قانون متساوی الحقوق خواهند بود» حالا به اصل مطلب میپردازیم. یک تصویبنامهای صادر شده که آقایان در جراید مطالعه فرمودهاید ابتدا مینویسد برای مبارزه با گرانی هیئت وزیران در جلسه فلان فلان تصمیم را گرفتند، من نمیدانم مبارزه با گرانی آن است که چای را تمام مردم بیبضاعت که شامشان، ناهارشان، میوهشان، تمام اینها چای هست گران بخورند؟ آیا کیلویی ۴۵ ریال بر زندگی این مردم تحمیل کردن این مبارزه با گرانی است؟ من نمیفهمم آقایان توجه ندارید (مهندس جفرودی- چای لاهیجان بهترین چای است) (داراب- آقا عادت ندارند) البته این عوارض را هم غیر عادی وضع کردهاند یعنی سایر مردم که سابقه در واردات چای دارند یا در اقصی نقاط کشور یا در حوزههای انتخابی آقایان تنها کارشان این بوده است که خرید و فروش چای بکنند به آنها میگویند تمام عوارض گذشته را بدهید کیلویی ۴۵ ریال هم بدهید اما صاحبان کارخانهجات ابداً نباید این تفاوت را بدهند و معاف هستند اگر منظور از حمایت از تولید است بیش از ۱۵۰ میلیون تومان به نام حمایت تولید چای گرفته شده که اخیراً اسم آن را عوض کردهاند به نام سود بازرگانی آقایان استدعا میکنم توجه بفرمایید از دولت بخواهید این پول کجا رفته به کدام چای کار داده شده، به کی داده شده است این طور مالیات وضع میکنند و کسی نمیپرسد کجاست و به علاوه اگر در این موقع که چای خارجی به طور متوسط کیلویی ۴۰۰ ریال تمام میشود برای وارد کننده میتوانیم حمایت کنیم از محصول داخلی پس کی میتوانیم بنابراین نسبت به کمک به تولید کنند کیلویی ۳۰ ریال بود و الان هم کیلویی ۲۰ ریال از واردات میگیرند این بالاترین کمکی است که میشود دیگر شایسته و حق نیست چیزی گرفته شود حمایتی که کردهاند بنده الان به عرض آقایان میرسانم عوراض را الان صورت دارم میخوانم و به عرض آقایان میرسانم. گمرک کیلویی ۱۴ ریال میگیرد حق انحصار کیلویی ۶ ریال، سود بازرگانی که به نام حمایت از تولید است کیلویی ۲۰ ریال، مخارجات دیگر هم هست که میشود کیلویی ۵۰ ریال (عاملی- محرمانه است) حالا کیلویی ۴۵ ریال هم اینجا میگیرند میشود کیلویی ۹۵ ریال. من نمیدانم آقایان با این تحصیلات آیا آن قاچاقچی است یا آن کسانی که این تحصیلات را میکنند به یک کالایی و موجبات قاچاق را فراهم میکنند در این مملکت مخصوصاً مجبور میکنند اشخاص را که قاچاق بکنند؟ (صحیح است) (احمد فرامرزی- قاچاق از همین جا شروع میشود) جناب آقای فرامرزی شما وارد هستید بنادر جنوب تخلیه شد تمام رفتند به شیخ نشینها کار و کسبی ندارند مردمی که سهمیه به آنها داده نمیشود، حقی به آنها داده نمیشود احتیاج هم دارند چه بکنند باید قاچاق بکنند، بنده خاطرم است موقعی که دکتر میلیسیو بود و شریدان رئیس کل غله بود ممنوع شده بود گندم وارد شهر بشود مردم هم گرسنه بودند بنده خودم متوجه شدم در یک دروازهای که گندم را خرواری دویست تومان رشوه گرفتند و اجازه دادند آمد در شهر حالا اگر نمیدادند نمیشد چاره نداشتند گرسنه میماندند اگر تفاوت یک کالایی با کالای دیگر کیلویی ۱۰۰ ریال باشد قاچاق صرف نمیکند و درآمد دولت هم زیاد خواهد شد (احمد فرامرزی- مرحوم داور آمد همین کار را کرد و جلوی قاچاق را گرفت) اما اگر دیدیم به کارخانهجات چای گفتیم که شما هم حق به گردن مملکت دارید سهمیه بگیرید آقایان کارخانهجات ریسندگی و بافندگی هم حق دارند که سهمیه قماش پشمی و نخی را آنها بگیرند (صفاری- قابل مقایسه نیست) جوراب بافهای این مملکت هم حق دارند (مهندس جفرودی- باید از تولید چای حمایت بکنید) که سهمیه جورابهای نایلون را آنها بگیرند کارخانه بلور هم حق دارد تمام بلور آلات را بدهید به آنها و بنده و دیگران هم برویم بندرعباس کشالهکشی بکنیم (داراب- این را خوب گفتید) واقعاً عجب عدالتی است! عجب مساواتی است! من نمیفهمم و نمیدانم چرا توجه نمیشود به خدا نمیدانم کسی با این مملکت دشمنی دارد من نمیدانم چه سری است که میخواهند مردم را این قدر ناراحت کنند یک گوشه یک افسر فداکاری هست و سرش را گذاشته کف دستش دارد فداکاری میکند برای ریشه کن کردن مفاسد برای جلوگیری از مفاسد یک دستگاههایی هم هستند که زمینه سازی میکنند برای مفاسد، اینها هیچ هماهنگی ندارند، یک فکری باید کرد آقایان تفاوتی را که داده به کارخانهجات ۱۱۳۵۰۰۰۰۰ ریال است این را به کسانی که مرحمت میکنید این انعام را میتوانند در بازار ۱۱۳۵۰۰۰۰۰ ریال بلکه یک چیزی علاوه پول نقد بگیرند (صفاری- اینها صرف سرمایه کردهاند) ما حاضریم همه سرمایهشان را بدهیم و امتیازشان را نخواهیم جنابعالی که شخص با انصافی هستید هر وقت تنهایی هر چه قضاوت کردید بنده اطاعت میکنم اما در مجلس از نظر حفظ حقوق موکلین این فرمایشات را میفرمایید ولی موکلین شما تنها در گیلان نیستند در بندرعباس هم هستند، در زاهدان هم هستند، در فارس هم هستند، خواندم اصل قانون اساسی را بنده هم موکل آقا هستم، بنده چرا بروم هر استکان چای را ۲ ریال گرانتر بخورم که یک کسی میلیاردتر بشود این صحیح نیست (صفاری- چای داخلی میل بفرمایید ارزانتر است) چای داخلی را هم طوری کردهاند که نمیشود خورد بنده اعتقادم این است که باید به تولید داخلی آقا کمک کرد ولی مردم کیلویی ۲۰ ریال میدهند برای حمایت از تولید بیشتر نباید بدهند کیلویی ۴۵ ریال نباید بدهند با ۲۴۷۵۰۰۰۰۰ ریالی هم که جدیداً وضع شده این را از آن طبقه دیگر بگیرند یا اگر میخواهید بگیرید ظلم باالسویه عدل است حالا که دولت در نظر دارد و چنین عمل بکند از اینها هم بگیرد (مهندس جفرودی- پس شما مخالف دولتید) عرض کنم بنده یک روزی آمدم اینجا نسبت به یک لایحهای دفاع کنم آقای شوشتری فرمودند این کار تو نیست خیلی هم ممنون شدم اشتباه نفرمایید بنده موافق دولت هستم آقا انتقاد و تذکر وظیفه وکیل است انتقاد و تذکر غیر از مخالفت است بنده موافق دولت هستم که بعد از این که دولت میرود بعد یک حرفهایی که نسبت به سایر دولتها میزنند نسبت به این دولت نزنند دوست دولت من هستم موافق دولت من هستم باید گفت آقایان، آقایان مسبوق هستند که از هر لیتر بنزین ۲۰ دینار عوارض میگیرند که روزی هیجده هزار تومان میشود برای فقرا این پول گداها کجا رفته، آیا گداها را جمع میکنند این هم شد یک مالیات (سعید مهدوی- گداها را که جمع میکنند) جمع که نمیکنند به مصرف گدا هم نمیرسانند این هم خود یک مالیاتی شد ولی آیا مردم طاقت تحملش را دارند یا ندارند با این کجا مصرف میشود و به طوری که عرض کردم متجاوزای ۱۵۰ میلیون تومان برای حمایت از تولید چای مردم همه حتی آن کارگر توی خیابان داده این کجا رفته (داراب- سطح کشت چای ترقی کرده کارخانهها زیاد شده) خبر دارم همه را به آقای وزیر اقتصاد ملی عرض کردم که آقا این تصویبنامه مضر است مردم ناراضی میشوند و تبعیض عجیبی میشود.
رئیس- آقای ارباب وقت جنابعالی تمام شد.
ارباب- ده دقیقه وقت میخواهم.
رئیس- عده کافی نیست که برای تجدید وقت گرفته شود.
ارباب- پس اجازه بدهید که یک دقیقه دیگر بیاناتم تمام میشود چون ناقص مانده است.
رئیس- ناقص مانده باز فردا ثبت نام بفرمایید و دنباله صحبت خود را تمام کنید.
ارباب- بنده آقایان عریضم تمام نشده در امور اقتصادی از جنابعالی که واقع شده عرایضی دارم با اجازه آقایان برای جلسات بعد ثبت نام میکنم و مصدع آقایان میشوم (احسنت).
رئیس- آقای شوشتری.
شوشتری- بسم الله الرحمن الرحیم، دو چیز طیره عقل است دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی، اشتباهات سیاسی جبران پذیر نیست آقایان نمایندگان محترم این کلمه هم از من نیست تمام واردین به سیاست این کلمه را در دنیا میدانند به مدلول الامورات مرهونه به اوقاتها وقتی که حرف سیاسی، اقدام سیاسی به عمل میآید اگر یک روز از موقع بگذرد اساس آن موضوع به خرابی میرود چون چند چیز ایجاب میکرد و حالا نمیدانم چه طور در این وقت عرایضم را بکنم بعد از واقعه شهریور منحوس ۲۰ که پادشاه محبوب ما شب و روز سعی میکرد در آبادانی مملکت خدا میداند و شاهد است من در مخاطره بودم در زمان او ولی این سید محمود پیشخدمت او که پارسال فوت شد برای من نقلی کرد که وقتی آن نقل را کرد به جدم به حق خدا بیاختیار گریستم و برای او طلب مغفرت کردم گفت وقتی که صبح رفتیم لحاف را از روی ایشان کنار زدیم وقتی رفتیم کنار جنازه آن مرحوم که ایرانی واقعی بود دیدیم یک کیسه خاک ایران زیر سرش است و هر شب آن را میبوسید پس از واقعه شهریور ۲۰ یک اشتباه کردیم آن اشتباه این بود که وقتی که قشون اجنبی روی پیمانی که مرحوم محمدعلی فروغی رحمت الله علیه بست و قشون اجنبی خاک وطن عزیز ما را خالی کرد حق همان بود که همان روز همان دوران آن خائنینی که رفته بودند روی توپ قشون شوروی تبریک گفته بودند و آنهایی که در کنسولگریها شراب خورده بودند به سلامتی استالین و آن چرت و پرتها همان ساعت اشتباه کردیم که آنها را مجازات نکردیم، اشتباه دوم بعد از واقعه دانشگاه واقع شد که آن وقت موقع دست ما آمد باید پی میکردیم حقیقت را میافتیم افرادی که مسبب بودند چه آنهایی که الهام از خارجی گرفته بودند یا روی یک فکر بیدینی چون به عقیده بنده تا کسی بیدین نباشد، ایمان نداشته باشد کمونیست نمیشود کمونیستی ملازم با ضدیت با خدا دارد اگر آن وقت دست به دست نکرده بودید آنها را مجازات میکردید باز دچار مخمصه نمیشدید
اشتباه سوم ما بعد از واقعه پیشهوری بود وقتی که آذربایجان عزیز از این متجاسرین و خائنین خالی میشد آقایان مملکتداری مجازات لازم دارد باید خائنین را مجازات میکردیم تا به سهولت هر کس نگوید من هم بروم این کارها را میکنم وقتی که به من کاری نمیکنند من هر کاری ممکن است دلم بخواهد میکنم. اشتباه چهارم ما بعد از واقعه رستاخیز عمومی ۲۸ مرداد بود حالا آقایان این اشتباهات باید ما را به عبرت ببرد ما را وادار به تجربه کند ما را وادار به تعقیب کند آقایان این شبها گاهی میدانم گاهی میشونید بعضی رادیوهای مزخرف مسکو را آقایان گوش میکنند الان ببینید سه روز است میگویند در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته من میگویم گربه حیا ندارد گربه صفا ندارد این معروف است این کلمه عجیب است حالا کاغذ پرانی میکنند با دکتر شایگان در محکمه با کمال بیشرمی میگوید که من هنوز وکیلم در صورتی که در جز اول وقتی که تحت تعقیب قرار نگیرند کار به اینجاها میرسد که تجاوز میکنند دیگران هم تشویق میشوند جناب آقای ارسلان خلعتبری دیروز فرمایشی فرمودند من حرفی از او را تصدیق کردم اما تصدیق من معنایش چه بود؟ ایشان فرمودند که اینهایی که در قشون خیانت کرده آن اینها از نظر مادی بوده است یا از نظر معنوی بوده (دکتر عدل- معنوی بوده) این طور بوده یعنی من این طور فکر میکنم وقتی که رفتم این صورت را خواندم آقایان شما را به خدا با دقت رسیدگی کنید تمام اینهایی که گرفتهاند همه آنها حقوقهای خوب میگرفتهاند یک سروان ماهی ۱۷۰۰، هزار و هشتصد تومان گرفته یک یاور همین طورهای بوده پس از نظر مادی نبوده باید ریشه را پیدا کنیم ریشه دو چیز است یکی بیدینی که ما دینداری را تشویق نمیکنیم و بچههامان را ترغیب نمیکنم مقدمات دین و ایمان را در قلب آنها مرتسم نمیکنیم مجازات نمیکنیم (صحیح است) (حمید بختیار- تشویق هم نمیکنیم) تشویق هم البته صحیح است آقای بختیار ولی خدا میداند آدم فقیر اگر دین داشته باشد باز منحرف نمیشود سابق یک فقیری بود دست نداشت اهل سنت و جماعت بود این میرسید به من، من به قدر بضاعت خودم گاهی نان میگرفتم از خبازی به او میدادم گاهی دهشاهی یک قرانی به او پول میدادم یک روز رفته بودم در دکان توتون فروشی حاج جبار زنجانی که نسبت به من اظهار خصوصیتی میکرد کاری داشتم آنجا نشسته بودم قحطی بود قحطی عجیب تهران این مرد در آن روز رسید آنجا و گفت آقای شوشتری آقا جان مردم و افتاد و مرد (یکی از نمایندگان- مرد؟) بله مرد مرد اغلب میمردند ولی چون ایمان داشتند دست به نان نانوایی و نان مردم نمیکردند فقر گاهی انسان را به کفر میکشد ولی اینجا موضوع فقر نیست آقای فولادوند متوجه باشید هیئت دولت اینجا متوجه بشود تمام این افرادی که برخلاف دین اسلام این مرام را قبول کردهاند مگر آنهایی که الزاماً از نظر جهل فقر اخلاقی داشتهاند باید قویاً مجزات شوند ما جداً ترحم و گذشت و بخشش را در حریم آنها مضر میدانیم، بخشیدن آنها مضر به مملکت است اگر این مرتبه یکی از اینها به جهد بدانید ما بعداً دیگر نمیتوانیم این مملکت را اداره کنیم (برومند- اینها مرتدند) (سرمد- شکم گرسنه را چه میفرمایید قربان؟) موضوع دیگری که میخواهم عرض بکنم من خیلی از امور را به زبان خارجی نمیدانم و خود را وارد در اموری که اهلش نیستم نمیکنم ولی از نظر علاقه به مملکت آن اموری که تماس و اصطحکاک دارد با نظم عمومی و اصلاحات جامعه پی او میروم من از طرفداران قوی دولت حاضرم و از تسلیم شدهها و بیعت کردههای شاهنشاه هستم از اینجا میگویم که به گوش اعلیحضرت همایونی برسد من با محمدرضا شاه بیعت کردهام و چون بیعت کردهام اهل بیعت شکستن نیستم هر چه قدر مفسدی فساد کند (میراشرافی- آقای شوشتری همه ملت ایران بیعت کردهاند) من تصدیق میکنم قویاً استدعا میکنم از ساحت مقدس شاهنشاه که اعلیحضرت مرحوم مقدس اردبیلی آمد ایستاد سر قبر حسن بن علی ۴ عرض کرد به این رسولالله تو را به حق جدت قسم فردای قیامت از شمر شفاعت نکن بله حس ترحم شاه حس عنایت شاه حس مرحمت شاه از احساساتی است که قابل تقدیر و تقدیس است اما شاه را قسم میدهم به روح پرجلال پدرش که نسبت به اینها ترحم نکند اینها را از سوز دل میگویم من از ۸ ماه قبل یک مطالبی را پی برده بودم چهار ماه قبل به حضرت سپهبد زاهدی گفتم آقا چند نفر را بیا اینها به مخاطره افتادهاند زیرا من باید شبی روزی جلوی مجلس ترور بشوم آن کسی که ترور مرا باید حفظ بکند او یک روز صبح آمد این مطلب را به من گفت او حاج ابوالقاسم کفایی بزاز بود که الان هم هست گفت که دیشب همچو تصمیمی درباره تو گرفتهاند من آمدم وصیتنامه خودم را نوشتم تقدیم کردم به جناب سردار فاخر الان هم محفوظ است حالا خداوند نخواست به مدلول الله یتوفی الانفس حین موتها مثل این که در این بمب زدن من شرکت میکنم خدا را که ماندم نسبت به این مملکت و نسبت به افراد وطن خدمت کنم و دیانتم آنچه را که در ید قدرتم است به منصه عمل درآورم من چیزهایی را چهار ماه قبل فهمیدم و به حضور سپهبد زاهدی عرض کردم آقا چیزهایی در بین است البته من شاید آن قدر مطلع بوده باشم که قشون و حکومت نظامی به تمام معنی وارد یک مرحلهای هستند و دارند این مرحله را کشف میکنند همین طور که سپهبد هدایت وزیر محترم جنگ دیروز گفت امور جاسوسی و ضد جاسوسی مراحلی دارد که این مراحل را باید بپیماید تا برسد به جایی که نتیجه گرفته بشود قشون بیدار بود قشون بیدار هست اینهایی که میگویم برای اندرز و نصیحت است برای اشخاصی است که ممکن است بعدها به این نامه پراکنیها این مزخرفاتی که مینویسند اغفال بشوند آقایان نمایندگان محترم باید پشت این تریبون صریحاً به تمام ملت ایران اعلام داشت آقایان دو مرتبه برداشتهاند یک کاغذهایی مینویسند که سیاست اقتصاد بدون نفت (میراشرافی- این فرمایشات را نفرمایید) چرا نگویم باید بگویم که این خائنین اگر راست میگفتند هفت هزار میلیون دلار روی حساب دیگران ۲ هزار میلیون روی حساب صحیح خود من به این مملکت ضرر زدند ول کنید دیگر بس است اینجا وزیر دارایی گفت این قرارداد تنها آمال ما نیست اگر خدای نخواسته در این قار داد در جزیی هم خرابی پیدا میشود هذا سیئه من سیئات مصدق السلطنه این خرابی از آنجاست این خرابی از آن حرفهای مفت است که برای تغییر رژیم بود ای داد که هنوز توی محکمه خجالت نمیکشد میگوید هنوز من وکیلم تو وکیل صندوق و استقراع زباندار بودهای وکیل ملت نبودید شماها که دم از حقیقت میزنید به زودی اسناد کشف میشود که تمام شماها مستقیم و غیرمستقیم عمال مسکو بودهاید حزب ایران آن برادرم هست آنجا نشسته با او دعوا کردم پنج سال قهر بودم و ارسلان میداند به او گفتم حزب ایران هسته حزب توده است مادام که افراد حزب توده و حزب ایران در اداراتاند و مجازات نشوند و بیرون نشوند مملکت اصلاح نمیشود اینها چه چیز صلح کبوتر صلح آوردند در مجلس که امضا بگیرد (میراشرافی- آقای لطفی رئیسش بود) اگر جناب سردار فاخر اجازه بدهند.
رئیس- یک دقیقه دیگر اجازه دارید.
شوشتری- بنده درست نمیدانم به لطفی و غیر لطفی کسی تجاوز کند ولی این امر را صحنه سازی میدانم لطفی کسی است که با یک آخوند روضه خوان در نجف اشرف توی صحن علی مرتضی یک ظرف آتش جیگاره درست کرد که موقعی که آیتالله العظمی آقای سید محمدکاظم یزدی سر به سجده گذارده بشود آتش را ریخت در گردن او که او را بسوزاند (یک نفر از نمایندگان- کی؟) لطفی، پنجاه روز آیتالله در بستر ماند حالا بعضیها میگویند آقای لطفی لطفش در لطفی لطافتش در لطفی (میراشرافی- سایر کارهای او هم کمتر از آن کار نبود.)
رئیس- وقت شما تمام شد آقای شوشتری، آقای دکتر جزایری.
شوشتری- آقای دکتر جزایری امروز وقتت را به من بده
(دکتر جزایری- پنج دقیقه از وقتم را میدهم).
رئیس- بفرمایید.
شوشتری- بنده با اجازه نمایندگان محترم که هر یک نسبت به من سمت آقایی دارند البته از همه تشکر میکنم همه وقت تشکر میکنم از آقایان با اجازه نمایندگان محترم از زحمات شبانهروزی قشون و فرمانداری نظامی و انجام وظیفه و مأمورینی که انجام وظیفه برای صلاح و فلاح و نجات مملکت میکشند در اینجا تشکر میکنم و دیگر این که استدعا دارم قوماً به وسیله شما آقایان از دولت میخواهیم که روی این کلمات چرت و پرت توی محکمه نگذارید یک عده مردم چون آن که اهل قلم است آن وقتی که مینویسد که زدند لطفی را و یک چشمش را کور کردند او مقصودش تحریک است این خبر تحریکآمیز است در صورتی که اهل سیاست از همان جا باید بفهمند که این روزنامه با تودهایها بستگی دارند چرا برای این که بنای روزنامه اگر به اغوی و اغفال و اشتباه انداختن مردم بشود سنگ روی سنگ بند نمیشود باید دولت قویاً در مقام جلوگیری از افراد و مقامات فرضی وغیر فرضی که اغوی میکنند برآید فردی را سراغ دارم این آدم صاف و پوست کنده پرونده دارد در آن روزهایی که گفتم رفته بود روی توپ روس در گرگان تبریک میگفت روی نقاضت با من گر چه او کوچکتر از آن است که با من مخالفت کند من وکیل باشم یا نباشم لباس خوب پوشیده باشم یا نباشم باز همان سید محمدعلی شوشتری هستم خادم ایرانم فدایی اسلامم من برایم فرقی نمیکند برای مخالفت من یک همچو آدمی را تحریک میکنند میآورند آنجا با یک عدهای که از ترس سرتیپ و رهرام شبانه با لباس زنانه از زیارت خاصه رود فرار کردند آن وقت این آقا تودهایها را دور خودش جمع میکند برای مخالفت من اینها اغوی است اینها به نفع اجنبی تمام میشود من مأیوس- بشو نیستم من وقتی که اراده کردم رویش میایستم همه آقایان نمایندگان محترم همین جور فکر میکنند و قلبشان هم همین طور است و اینها یک نکات کوچک است ولی این کوچکها ذره ذره جمع میشود یک دفعه باز میشود باید دولت اداره تبلیغات شهربانی اداره آگاهی باید پیببرند باید نگاه کنند که کسی بیگناه گرفتار نشود کسی بیگناه به معصیت دچار نشود پیببرند مرکز و هسته فساد حزب ایران است پی ببرند پیدا کنند وقتی پیدا کردند با یک گزارش جامع که در ستون ملاحظات گناه هر کسی نوشته شده باشد به عرض مجلس شورای ملی برسد و از اینجا به سمع ملت ایران برسد و او را قویاً باید مجازات بکنند اینهاست که باید گفته بشود و اما موضوعی که خیلی اساسی
بود و من را وادار کرد به این حرفها به حضرت سپهبد زاهدی عرض کردم به دولت هم میگویم همه آقایان نمایندگان محترم از من فاضلتر و واردتر و علاقمندترید موضوع سوخت ایران و موضوع ذغال سوزی یک امری است که چند سال ایران را تهدید میکند موضوع ذغال سوزی جنگلهای شمال یک امر مهمی است از کنار آستارا تا پشت بجنورد هشت هزار کوره ذغال سوزی ۴ ماه که کار بکنند در سال هر ۱۰ روز ۱ مرتبه باید ذغال تهیه کند این کورهها یک کوره اعلاست یک کوره وسط یک کوره کوچک از وزارت کشاورزی بپرسید لااقل سالی ۱۷۰ یا ۱۸۰ میلیون متر مکعب چوب سوخت میشود که در حدود سصد، چهارصد هزار تن ذغال که مصرف مملکت است برسد چرا؟ یک درخت آقا ۷ تن وزنش است این درخت را ذغالسوز قطع میکند از ریشه در صورتی که شاخه و یک قسمتهایش دور ریخته میشود و قسمتهایی که از او باید در کوره ذغال بشود ۷۰ من بیشتر نیست (مشایخی- نوع سوخت باید تغییر کند) ولی درخت ۷ تن است یا ۶ تن.
رئیس- آقای شوشتری وقت شما تمام شد، آقای دکتر جزایری.
دکتر جزایری- دو مطلب دارم که بایستی به عرض آقایان برسانم ولی چون وقتم خیلی کم است از آقایان استدعا میکنم توجه بفرمایند که من بتوانم عرایض خودم را به عرض آقایان برسانم روز گذشته جناب آقای دکتر شادمان وزیر محترم اقتصاد ملی تشرف آوردند اینجا که من شخصاً به ایشان ارادت دارم سالیان دراز هم هست با ایشان دوست هستم ایشان را هم مرد وطنپرست و درستی میدانم و مطالبی راجع به دانشکده نفت فرمودند که بنده از نظر حقیقت امر و توضیح امر ناچارم ذهن نمایندگان محترم مجلس شورای ملی را روشن بکنم و از آقایان محترم سناتورها که این مطلب در اینجا بحث خواهد شد و قطعاً در آنجا یک اقداماتی خواهند کرد این طور به بنده گفتهاند که شاید تبصره را تجزیه کنند و رأی بگیرند مخصوصاً استدعا میکنم از آقایان محترم چرا مطلب را درج بفرمایید که در آنجا هم آقایان سناتورها بخوانند و اطلاع داشته باشند، خوب به خاطر دارم در ۶ سال قبل که خدمتگذار بیمه بودم و به مناسبت سمتی که داشتم در مجمع عمومی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی دعوت شده بودم یک روزی که مجمع در حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب بودند صحبت از وضع بهداشت خوزستان شد بنده خدمتشان عرض کردم که وضع بهداشت خوزستان بسیار بد است و مخصوصاً اقداماتی که در زمان اعلیحضرت فقید شده است از نظر بهداشت در این مدت متأسفانه در خوزستان مثل همه جای ایران تعقیب نشده است عرض کردم شهر شوشتر و دزفول پر است از تراخم پر است از کچلی پر است از امراض دیگر (ارباب- به خدا بندرعباس هم همین طور است) بندرعباس هم همین طور است و متأسفانه سایر نقاط جنوب ایران هم همین طور است آن روز از یک جا صحبت کردم در زمان اعلیحضرت فقید دستور دادند که یک بیمارستان بیست تختخوابی در شوشتر ساخته شود بعد از رفتن اعلیحضرت چندین دولت آمد و روی عدم کفایت دولتها یک آجر بر آن بیمارستان نیمه تمام افزوده نشد اطفال خوزستانی دیپلمههای متوسطه خوزستان همه در تهران میآمدند تا در کنکور پزشکی تهران شرکت کنند چون ضعیفتر درس خواندهاند نمیتوانند با اقویا برابری بکنند بنابراین در کنکور رد میشوند نتیجهاش این است که خوزستان بندرعباس مثل تمام سواحل بنادر جنوب بدون طبیب مانده است استدعا میکنم مقرر فرمایید وزارت بهداری هم این بیمارستان نیمه تمام را کامل کند و هم برنامهای تهیه کند که مبارزه با تراخم و کچلی در خوزستان بشود (صارمی- در دزفول شده است) تمام جریان را عرض میکنم اجازه بفرمایید دانشجویان جنوب و خوزستان را تنها نگفتم دانشجویانی که از مناطقی میآیند که طبیب ندارند اجازه بفرمایید بدون کنکور در دانشکده پزشکی شرکت کنند و در امتحان قبول بشوند و بعد هم از آنها تعهد بگیرند آن روز اعلیحضرت همایونی این مطلب را از جناب آقای دکتر سیاسی رئیس دانشگاه سؤال کردند ایشان گفتند که ما بدون مقررات دانشگاه نمیتوانیم چنین کاری بکنیم از آن تاریخ با کمک عدهای از نمایندگان محترم جنوب و شهرستانها به فکر ایجاد دانشکدهها و دانشگاههایی در شهرستانها افتادیم جناب آقای امیر نصرت اسکندری در مجلس ۱۶ تشریف داشتند که بنده افتخار خدمت وزارت فرهنگ را داشتم بودجه دانشکده شهرستانها را آورده بودم به مجلس و یک قانونی هم تقدیم کردم که عده از اطبای خارجی برای دانشکدههای شهرستانها استخدام شوند جناب آقای دکتر صالح همکار عزیز آن وقت بنده در پشت همین تریبون اگر خاطر آقایان باشد مخالفت با تشکیل دانشکده طب در شهرستانها فرمودند ایشان هم آن روز روی عقیده جواب فرمودند بنده به ایشان عرض کردم که خودتان به خاطر دارید که سی سال پیش از این وضع خود دانشکده پزشکی تهران از وضع فعلی دانشکدههای شهرستانهای ما بدتر بود یک پایه و اساس گذاشته شد روی هم فکریهای صحیح روی توجه اعلیحضرت فقید و کمکی که مردم خیرخواه کردند و باز هم کمک خواهند کرد دانشکده پزشکی تهران درست شد بنابراین دانشکده پزشکی شهرستانها هم به همین صورت درست خواهد شد خودتان میدانید که در شیراز آقایان نمازیها چه خدماتی کردند و در اصفهان هم آقایان کازرونیها موقعی که برای افتتاح دانشکده پزشکی رفتم آقایان کازرونیها مقداری زمین داشتند گفتند ما این اراضی را مجاناً برای دانشکده میدهیم گفتم تا ندهید افتتاح نمیکنم و دادند و افتتاح هم کردیم. آقایان وکلای تبریز چه علاقهای به دانشکده تبریز دارند وکلای خراسان چه توجهی به دانشکده خراسان دارند بنابراین این فکر اساساً غلط است تا ما معلم در تهران داریم تا وسایل همهاش در تهران بهتر فراهم است این قسمت را هم مثل سایر قسمتها در تهران متمرکز بکنیم بنده این مقدمه را عرض کردم و وقت مبارک آقایان را میگیرم برای این که آقایان بدانند من از قدیم هر وقت که خدمتگذار فرهنگ بودم در فکر این موضوع و طرفدار این بودم که تأسیسات مملکتی در تمام استانها توسعه داده شود در مورد فرهنگ هم این کار را کردیم (صدرزاده- همه نمایندگان با نظر جنابعالی موافقند) (مهندس اردبیلی- و از شما تشکر میکنیم) اما راجع به دانشکده نفت جناب آقای دکتر شادمان با یک حسن نیتی تصور فرمودند که قبل از ایشان هیچ اقدامی نسبت به دانشکده نفت کسی نکرده برنامههای دانشکدههای نفت دنیا را مطالعه نکرده همین طوری که اینجا فرمودند البته به نظر خودشان صحیح فرمودند و از نظر ایشان صحیح است ولی من میخواهم این حقایق را عرض کنم این جریان که ایشان فرمودند متأسفانه به ایشان خلاف عرض کردهاند و این صحیح نیست و حالا عرض میکنم که از چند سال پیش، پنج سال پیش آقایان مسبوقند که شرکت سابق نفت به فکر این افتاد که نه تنها از مهندسین و تحصیل کردههای مدارس فنی ایران برای قسمتهای عمومی مهندس باید استفاده بکند بلکه بایستی دانشکده فنی و مدارس فنی دیگر رشته مهندسی نفت مخصوصاً قسمت تصفیه و استخراج را دایر کند در ۵ سال قبل آقای دکتر فلاح که یکی از متخصصین و فضلای نفت است با دانشکده فنی تماس گرفته، آنچه را که عرض میکنم نوشته جناب آقای مهندس عبدالله ریاضی که یکی از استادان عالی مقام است میباشد و ببنده دادند و مخصوصاً خواستند که این مطالب را به عرض آقایان برسانم رشتههایی که مورد احتیاج نفت است آقای مهندس جفرودی تشریف دارند. از ۴ رشته تشکیل شده است درجه اول رشته مکانیک است، مهندسی برق قوی، مهندسی برق ضعیف، مهندسی مونتاژ، مهندسی صنایع با کمک شرکت سابق نفت که در حدود ۱۵ هزار لیره وسایل لابراتوار و اسباب به دانشکده فنی دارد (مهندس جفرودی - ۱۰۰ لیره دادند) بلی ۱۰۰ هزار لیره دادند و از پنج سال قبل این رشتهها در دانشکده فنی تدریس شده است علاوه از سال ۱۳۲۳ رشته مهندسی اکتشاف معدن و بهرهبرداری آن رشته راه و ساختمان داشتهاند، رشته مهندسی شیمی و رشته مهندسی تصفیه از چهار سال قبل در ایران تأسیس شده امسال هم کلاس چهارم دارد که شاگردش به آبادان خواهد رفت، بنابراین ملاحظه بفرمایید این مطلب یک مطلب تازهای نبوده است و بنابراین اگر بنا بود که در تهران این دانشکده تأسیس بشود دانشکده فنی دارد این کار را میکند، وسیله دارد، معلم دارد، شاگرد دارد، و شرکت سابق نفت هم صدهزار لیره هدیه داده برای اثاثیهاش چه طور ایشان تازه میخواهند هنرسرای عالی تأسیس کنند؟ بنده سه ماه قبل که حضور اعلیحضرت شرفیاب شدم عرض کردم چنانچه موضوع میخواهد حل بشود اجازه بفرمایید دو تا نقص در خوزستان رفع بشود یکی دانشکده پزشکی است و یکی هم دانشکده نفت است. در گذشته خاطر آقایان هست، مهندس به اندازه کافی نداشتیم، شرکت سابق نفت مهندسینی که شاید از این مهندسین ما معلوماتشان زیادتر نبود، با حقوقهای گزاف استخدام میکرد در صورتی که مطابق قرارداد ۱۹۳۳ شرکت سابق موظف بود که ایرانیها را برای این کار تعلیم بدهد و تربیت کند و برای تربیت این قبیل مهندسین باید از سی سال قبل این کار را کرده باشد فقط یک مدرسه متوسطه نمیدانم یا یک مدرسه فنی در آنجا تأسیس کردهاند که آن هم رشتهاش مهندسی هم ردیف با لیسانس است. عده زیادی هم دارند آنجا تحصیل میکنند. یکی هم موضوع بهداشت خوزستان است که آقایان درباره آن اشاره فرمودید بنابراین باید در خوزستان دو کار بشود یکی تأسیس دانشکده نفت است که آقایان تصویب فرمودید شرکت ملی نفت با خرج خودش بکند و دیگری دانشکده پزشکی است که باید حتماً تأسیس بشود اعلیحضرت همایونی هم این نظر را پسندیدند و فرمودند این کارها بشود و بنده در دو ماه قبل هم این نظر را خدمت آقایان عرض کردم آقایان هم پسندیدند منتهای مساعدت را باید بکنیم یک روزی هم که آقای محمدعلی مسعودی و آقای صفایی تشریف داشتند نزد آقای دکتر امینی رفتم و نظر مساعد ایشان را جلب کردم که دانشکده نفت در خوزستان باید به خرج شرکت ملی نفت باشد، متأسفانه آن روزی که اینجا پیشنهاد مطرح بود آقایان طوری در کمیسیون مطرح کرده بودند که نگذاشتند این پیشنهاد اینجا مطرح شود من میخواستم عرض کنم که آقای وزیر دارایی موافقت کردهاند و خوشبختانه پیشنهاد آقای نقابت جبران کرد آن نقیصه را کرد ولی آقایان باید بدانید من این مطلب را مخصوصاً عرض
میکنم که هیئت محترم دولت در نظر بگیرند و شرکت ملی نفت در نظر بگیرد که به خرج شرکت ملی نفت باید باشد و الا اگر شرکت ملی نفت بخواهد شاگرد در تهران تربیت کند دانشکده فنی که هم استاد دارد و همه جا دارد خودش شاگرد تربیت میکند پس باید در خوزستان یک چیز فوقالعادهای داشته باشیم، این که الان محصل بیاورند درس بدهند وسیله بیاورند جا بسازند مانده چیزی هست اضافه نمیشود آقایان این قبیل مدارس هر آنچه جنبه محلی دارد در همان محل تأسیساتش در تهران دایر میشود بنابراین بنده در عین این که تشکر میکنم از آقای دکتر شادمان که ایشان بر خلاف این که ایشان فرمودهاند که این موضوع عمل نشده خواستم عرض کنم مدتها است که سابقه دارد و عمل شده ولی ایشان هم حسن نیت دارند در این عمل از این که ایشان هم اقدام بفرمایند و مساعدت بفرمایند که این مطلب برود به خوزستان خیلی به موقع است باز هم از هیئت دولت استدعا میکنم که راجع به تأسیس دانشکده پزشکی که آقایان پیشنهاد دادند و مورد موافقت واقع شده به خرج شرکت ملی نفت تأسیس بشود این که فرمودند ۱۵۰۰ نفر داوطلب آمده آقایان باید بدانید که این داوطلبها در تمام کنکورها شرکت میکنند اختصاصاً برای دانشکده نفت نیامدهاند در دانشکده علوم هم شرکت کردهاند در دانشکده پزشکی هم شرکت کردهاند.
رئیس- آقای دکتر جزایری وقت جنابعالی تمام شده است.
دکتر جزایری- بنده مطالبی دارم که اگر اجازه بفرمایید روز بعد در این بابت خدمت آقایان عرایضی بکنم و به سمع آقایان برسانم.
۳- قرائت گزارش شعبه پنجم راجع به انتخابات ارامنه جنوب و نمایندگی آقای بهرام سهرابیان
رئیس- وارد دستور میشویم گزارشی از شعبه پنجم رسیده است مربوط به انتخابات ارامنه جنوب آقای عمیدی نوری چون شما مخبر هستید بفرمایید قرائت کنید.
(آقای عمیدی نوری گزارش شعبه ۵ راجع به انتخابات ارامنه جنوب و نمایندگی آقای بهرام سهرابیان را به شرح ذیل قرائت نمودند.)
پرونده انتخابات ارامنه جنوب حاکی است که در تاریخ ۹ تیر ماه ۳۳ از طرف فرمانداری نظامی تهران ۳۶ نفر از طبقات شش گانه و معتمدین محل دعوت به عمل آمده و اعضا اصلی و علیالبدل انجمن نظارت مرکزی انتخابات تعیین شدند و پس از انتخاب هیئت رئیسه نمایندگانی برای ۱۴ شهرستان تعیین و اعزام شدهاند که با حضور آنها انجمنهای فرعی تشکیل و شروع به کار نمایند و مدت سه روز از تاریخ ۱۸/۴/۳۳ برای توزیع تعرفه و اخذ رأی در مرکز تعیین و برای حوزههای تابعه نیز مدتی متناسب تعیین گردیده است در مدت مقرره در کلیه نقاط مذکور تعداد ۸۷۸۳ رأی اخذ شده و پس از قرائت آرا مأخوذه آقای بهرام سهرابیان از مجموع آرا با ۸۷۰۴ رأی حائز اکثریت شناخته شدهاند و مراتب ضمن آگهی به اطلاع عموم رسیده و از تاریخ ۲۰/۵/۳۳ تا مدت یک هفته برای دریافت شکایات تعیین وقت میشود چون در مدت مقرره شکایتی نمیرسد لذا انجمن اعتبارنامه به نام آقای بهرام سهرابیان صادر و انحلال خود را اعلام مینماید.
پس از ارجاع پرونده به مجلس شورای ملی برای رسیدگی به شعبه پنجم ارسال گردید و شعبه پس از رسیدگی صحت انتخابات ارامنه جنوب و نمایندگی آقای بهرام سهرابیان را برای دوره ۱۸ تأیید نموده و اینک گزارش آن را تقدیم مجلس شورای ملی مینماید.
مخبر شعبه پنجم- عمیدی نوری
رئیس- چون مخالفی ندارد تأیید میشود اعلام تصویب بعد از حصول اکثریت خواهد بود. آقای عمیدی نوری.
۴- تقدیم یک فقره سؤال از طرف آقای عمیدی نوری
عمیدی نوری- بنده یک سؤالی دارم از دولت راجع به ۲۵۰ تومان حقوق معلم که هنوز اجرا نشده است مجلس این قانون را تصویب کرده است و دولت هنوز پرداخت نکرده است.
۵- بقیه مذاکره در گزارش امور استخدام راجع به بازگشت کسانی که در دولت سابق بازنشسته شدهاند به خدمت
رئیس- دنباله قانون بازنشستگان مطرح است، آقای دکتر شاهکار بفرمایید.
دکتر شاهکار- آقایان، موقعی که طرح سه فوریتی آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی دایر بر برگشت اشخاصی که در زمان حکومت سابق بازنشسته شده بودند در مجلس طرح شد بنده با فوریتش مخالفت کردم و استدلالی به عرض آقایان رسانیدم که اکثریت مجلس با مخالفتی که بنده به عرض رسانیدم تسلیم شدند و قضیه به کمیسیون ارجاع شد در آن موقع آقای مشایخی اصراری داشتند بر این که من مخالفت خودم را مسترد بدارم و قضیه هر چه زودتر تمام شود با نهایت ارادتی که به آقای مشایخی دارم قبول نکردم موضوع به کمیسیون برگشت منظور من در آن روز از این پیشنهاد این بود که واقعاً این امر که برای قسمتی از اشخاص است که در خدمات عمومی تمام جوانی و قدرت خودشان را به کار بردهاند به وضعشان رسیدگی دقیق بشود و این مجازات من درآوردی که برای این قبیل اشخاص معین شده بود از بین برود و واقعاً اعاده حیثیت به معنای قضایی و اجتماعی کلمه برای آنها بشود. این قضیه رفت به کمیسیون ماهها طول کشید و بنده متأسفم از عرض این مطلب که اگر میدانستم نتیجه کمیسیون این بود که حالا آمده است اساساً آن روز این پیشنهاد را نمیکردم و سه ماه از طول مدت مجازات غیر قانونی که یک عدهای از افراد این مملکت و هموطنان ما متحمل شدهاند اقلاً کم شده بود. (دولت آبادی- پیشنهاد اصلاحی بدهید آقا) (شوشتری- بنده تقدیم کردهام.)
رئیس- پیشنهادهایی رسیده است ادله خودتان را بفرمایید.
دکتر شاهکار- در تمام دنیا مستخدمین دولت متکی هستند به این که در نتیجه حسن عمل و ابراز لیاقت مدارجی را طی میکنند و یک موقعیتی برای خودشان به دست میآورند و از هیچ چیز هم باک ندارند به علت این که میدانند یک مقرراتی هست و در این مقررات اعمال غرض نمیشود واغراض نخواهد بود مستخدمین مملکت ما که واقعاً باید گفت مردمانی از خود گذشته هستند و عوض این که بروند بیرون دنبال دلار و ریال بدوند و وقت خودشان را صرف خدماتی بکنند این آقایان متأسفانه در این ۱۳، ۱۴ سال همیشه مردمانی بودند متزلزل یعنی صرفاً کافی بود نظر مساعد وزیر یا نظر مساعد رئیس کارگزینی این آقایان را به یک مدارج بالاتری برسانند یا از آن مقام بالاتر بفرستند به قعر دره این مطلب این فنومن معرفت روحی سبب میشود که مستخدم دولت عوض این که دنبال کار دنبال حسن عمل برود دنبال پیستون برود دنبال تهیه آن وسایل که با آن وسایل میتوانند خودشان را نگاهدارند و به قول آقایان مهندسین ساختمان برود آرماتور خودش را درست کند، شمع بگذارد زیر بنا که بتواند خودش را حفظ کند واز پا نیفتد این قسمت باید از بین برود و این فکر غلط و ناروا از حکومت سابق پیدا شد به این عنوان که یک عدهای از متسخدمین دولت را (جناب آقای شوشتری دقت بفرمایید چه عرض میکنم؟) یک عدهای از مستخدمین دولت را آوردند بازنشسته کردند لغات در مملکت ما مفهوم خودش را از دست داد باور بفرمایید از برای این که ما به معنای یک کلمهای که استعمال کنیم کاملاً بخواهیم بر بخوریم باید به یک زبان خارجی متوسل شویم که ببینیم مفهوم و معنای لغات چی در میآید بازنشستگی عبارت از یک کیفیتی است که بعد از گذشت مدتی زمان ۲۵ سال یا ۳۰ سال برای یک مستخدم دولت پیش آمد میکند که این یک حق شناسی است یک پاداشی است که جامعه به بازنشسته میدهد میگوید چون تو ۳۰ سال جوانی و قدرت خود را صرف کردهای حالا در نتیجه خدماتی که کردهای برو منزل خودت بنشین حقوقت را بهت میدهند برو دنبال گل کاری و تزیین خانهات یا کتاب بخوان چون خسته شدی این کیفیت در فرهنگ ما شده است یک مجازات یعنی کردندش یک مجازات مجازاتهایی که برای مستخدمین دولت میکنند چند نوع است، مجازات انتظامی، انظباطی و محاکماتی و بازنشستگی، باور بفرمایید از این لحاظ بود و از جهات دیگر که عرض خواهم کرد که من گفتم این مطلب برود واقعاً رسیدگی بشود از اعضای محترم کمیسیون هم تقاضا کردم که بنده را هم دعوت بکنند یک روز هم دعوت کردند منظور این بود که کاری بکنم این آقایان که موی سر خودشان را در کار مملکت سفید کردهاند به آنها بگویم روز آخر در زندگی یا اواسط زندگیان به شما توهین میکنیم دستتان را میگیریم و میاندازیم بیرون و میگوییم شما بند (ج) هستید اساساً این قضیه که اتفاق افتاد بر خلاف تمام اصول بود و متأسفم که عرض کنم که کسی که در رأس دولت بود دارای تحصیلات حقوقی هم بود و اشخاصی که این کار را انجام دادند اغلب از مدارس سیاسی و قضایی ممالک مترقی دنیا آمدهاند نمیدانم وقتی وارد این مملکت میشوند چمدان معلوماتشان را همان جا میگذارند و وارد این مملکت میشوند آقا برای یک مستخدم بد عمل میشود مواد ۱۷ و ۴۸ قانون مجازات عمومی که آقایان اطلاع دارید این هیولا را بالای سرش گذاشت که آقا برخلاف قانون، برخلاف حقیقت و برخلاف دستور کار بکن، اینها تمام هست، یک مرتبه ما بهش میگوییم بازنشسته میشود، شیخ یتصبی وصبی یتشیخ این از همان چیزهایی است که اینجا صدق میکند که واقعاً عجیب است یکی از آقایان گویا آقای عمیدی نوری بود یا یکی دیگر از آقایان توضیح داد که یک نفر ۳ سال مستخدم دولت بود و سنش هم ۳۲ و ۳۳ او را بازنشسته کردهاند و الان هم بازنشسته است این یک معنایی است که در هیچ فرهنگ و قاموسی پیدا نمیشود جز در رویه و فرهنگ لویی چهاردهم که میگفت دولت یعنی من قانون یعنی من فهم و منطق یعنی من اگر این حرف وبال زندگی یک عدهای از برادران ایرانی ما باشد و وابستگان آنها این حرف قابل قبول نیست اما اگر فانتزیش در اتومبلیش یا خانهاش باشد اشکالی ندارد از این لحاظ من با این گزارش مخالفت میکنم به این عنوان که این آقایان که بازنشسته شدهاند به استناد رأی دادگاه عالی انتظامی قضات بازنشسته نشدهاند تا حال ما بگوییم برگشت آنها
منوط و موکول است به تصویب دادگاه عالی انتظامی قضات همین طور است سایرین. در موقعی که افسران شهربانی را بازنشسته کردند یا افسران ژاندارمری را با یک عدهای از مستخدمین دولت را صرفاً روی خواست یکی دو نفر بود که مبنای عملش خواست آنها بود حالا که میخواهیم برگردانیم بعد از ۱۴، ۱۵ ماه یا بیشتر بعد از مدتها بلاتکلیفی آن وقت بیاییم بنشینیم بگوییم دادگاه عالی انتظامی باید به آقایان اعاده حیثیت بکند حیثیت آنها سلب نشده است که دادگاه اعاده حیثیت بکند یک کار غلطی شده بود که حالا باید این را در همان وضعیت برگردانیم (یکی از نمایندگان- موکول کردهاند برای دیوان کشور) این بنده در قسمت الف این ماده و قسمت ماده ۳ هم یک تذکر کوچک دارم عرض کنم موقعی که صحبت از قضات و دادگستری میشود یک محیط متشنجی در مجلس مقدس شورای ملی پیدا میشود علتش این است که اغلب سازمان را با افراد اشتباه میکنیم بنده به این جناب آقای حمید بختیار واقعاً ارادت دارم هر چند که ایشان گوش نمیدهند که من چه عرض میکنم (حمید بختیار- چرا کاملاً توجه دارم) بنده با نهایت ارادتی که به جنابعالی دارم این گله دوستانه را از جنابعالی دارم که اگر یک مطالبی در دادگستری ایران برخلاف واقع رخ میدهد باید آن شخص مخصوص را گفت تأمین قضایی مملکت شرط تأمین مملکت است اگر مملکت دستگاه قضایی درست و مرتبی نداشته باشد امنیت مملکت در خطر است با اساس عدلیه ناراحتها و نادرستها مخالفند اما در این دستگاهی که باید دزدبگیر باشد اگر ناصالحی بود وظیفه تمام آقایان این ست که بفرمایید اکبر فرزند حسن چنین عملی کرده است بدهیدش دست قانون و این لباس گند را بشویید تا ملوث نکند آن دستگاه مقدس را (دکتر جزایری- عده زیادی از قضات درستکار هستند) بنابراین باید این مطلب را هم آقایان بدانند که در قانون اصول تشکیلات دادگستری هست آقای افخمی مدتها رئیس کارگزینی و مدیر کل دادگستری بودند (قرشی- بسیار مرد شریفی هستند) صحیح است ایشان اطلاع دارند که قضات حق ندارند به صورت دسته جمعی شکایت یا اعتراض بکنند آقای وزیر دادگستری هم که ماشاءالله در دادگستری تشریف دارند هر وقت راجع به قضات صحبت میشود مثل این که راجع به یک مملکت دیگر است و از یک محیط دیگری هستند ایشان هم خودشان را در این قسمت بیگانه میدانند آقایان محترم باور بفرمایید که در عدلیه ما قضاتی هستند از خود گذشته و ذخایری برای این مملکت هستند که اگر بروند نظیر اینها پیدا نمیشود (صحیح است) من نمیخواهم اسم ببرم تا تبعیضی بشود ولی همه این را میدانند که اشخاص بسیار بسیار آبرومند و پاکدامن و از خودگذشته هستند که اگر آن آقایان بروند دیگر ما نمیتوانیم ذخیره دیگری جای آنها بگذاریم (صحیح است) آن وقت در زمان سابق در دولت سابق آمدند یک مرتبه با یک چوب راندند این آقایان را که یک کارفرمایی به خودش اجازه نمیدهد که یک کارگر را این جوری بیرون بکند از بزرگترین مرجع سازمانی این مملکت که دیوان کشور است ابقا نکردند تا آن مدیر دفتر آنچه را که میخواستند نگاه میداشتند و آنچه را که نمیخواستند رد میکردند بنابراین عرض بنده در این ماده یک چون تبصرهای پیشبینی شده است که جبران خواهد کرد در ماده یک این است که نوشتهاند پروندههای آنها به دادگاه عالی انتظامی ارجاع و پس از رسیدگی کسانی که واجد صلاحیت باشند به کار دعوت و به وضع استخدامی سابق اعاده بدهند این برخلاف منطق است این تأیید عمل غلطی است که در سابق شده «صحیح است» این را دقت بفرمایید از نظر قضایی از نظر حقوقی از نظر اجتماعی اجرای این عمل تأیید همان عمل سابق است یعنی ما میخواهیم بگوییم آن کار اصولش صححی بوده است و ممکن است اشتباه شده باشد من میگویم آن کار اصلش غلط بوده است (صحیح است) بنابراین اگر ارجاع به دادگاه عالی انتظامی قضات کنید که ببینید فلان رئیس کارگزرینی وقت آیا کارش صحیح بوده یا نه چون این عملش غلط بوده ارجاع به محکمه هم غلط است از نظر قضایی عرض میکنم میگویند باید حقی باشد تا محاکمهای غالب اقامه بشود پایه دعوی باید مشروع باشد باید کوزلژیتیسم Cause Legitimeداشته باشد اساساً پایه این دعوی مشروع نیست که ما به یک دادگاه ارجاع کنیم یعنی یک دعوایی است که قابل طرح در دادگاه نیست بنابراین وقتی مجلس شورای ملی رأی داد که قوانین آقای دکتر مصدق لغو است و این قانون که از مجلس گذشته میتوانند برگردند لیکن نظر به احترامی که به طرح تقدیمی از طرف نمایندگان مجلس باید بشود و این مطرح است و باز هم میترسم که دچار یک دستانداز دیگری بشود و این است که من استدعا میکنم در حداکثر ۳ ساعت به این موضوع اعاده کارمندان بازنشسته که بیجهت بازنشسته شدهاند رسیدگی بشود این را دیگر توی دستانداز نیندازیم بنده با بازگشت این قضیه به دادگاه عالی انتظامی قضات مخالفم به دلایلی که عرض کردم یک نگرانی میماند و آن نگرانی جا دارد اینجاست که من با آقای حمید بختیار هم عقیدهام که ممکن است همان طور که در قضات تصفیه شده ممکن است خدای نکرده اشخاص ناصالحی باشد که یکی دو تاشان را آقایان در نهایت بیغرضی فرمودند همین طور هم در قضات بازنشسته شده یکی دو سه تاشان باشد هیچ شکی نیست (شوشتری- یک نفر از این تودهایها توی بازنشستهها نبودند اینها را کنار نکردند) همین است راجع به تبصره ماده یک که باور بفرمایید آقایانی که اطلاع دارند این صورت اسامی بازنشستههای ثبت اسناد را وقتی آوردند و دیدیم که آقای دکتر کشفیا هم جزو آنهاست این عجیب است که یک نفر جوان تحصیل کرده را دستش را گرفته و انداخته بیرون هر چه فکر کردیم که دکتر کشفیا را برای چه بازنشسته کردند نفهمیدیم درباره این یک لغت هست به عنوان صلاحیت آقایان این قوه مقننه است مطالبی که آقایان بگویند با یک قیام و قعود دستور آمرانهای است برای قاطبه ملت ایران در لغات ما باید نهایت دقت را بکنیم وزارت کشور را مکلف کردند که افسران بازنشسته شهربانی را که به طور عجیبی بازنشسته کردهاند به کار برگرداند به شرط این که کمیسیونی رسیدگی بکند راجع به صلاحیت. این لغت صلاحیت لغت عجیبی است لغتی است که ما نمیدانمی حدودش کجاست باز عرض کردم که اگر این آقایان از نظر عدم صلاحیت بازنشسته شده بودند چون بازنشستگی مجازات عدم صلاحیت نیست مبتدا و خبر هر دو غلط است (شوشتری- پس نتیجهاش غلط است) بنابراین برای برگراندن به آن وضعیت نباید به صلاحیت رسیدگی کنند باید رفع بازنشستگی کنند (احسنت) آقایان یک خورده منطقی باشیم من یک وقتی به یکی از آقایان دکترهای حقوق که سابق در مجلس بودند گفتم والله من میدانم که تو جداً در فرنگ خوب درس خواندی چه طور شد وقتی که اینجا نشستی این اصول را از یاد بردی یعنی گفتی که روز عبارت است از موقعی که آفتاب دیده نمیشود یا آفتاب غروب کرده است حالا هم کاری نکنیم که این موضوع مصداق پیدا بکند حب و بغض در کار نیست بنده هم به شهربانی و افسران شهربانی نظر خاصی ندارم ممکن است در بازنشستهها اشخاصی باشند که واقعاً مردمان صالحی نباشند اما مجازات آنها در محکمه است مجازات توقیف است نه این که به این آقا بگویند بازنشسته شدی یک افسر شهربانی و یک قاضی که سی سال سابقه خدمت دارد و بازنشسته شده چه طور برود منزلش بگوید میدانید چه شده من بازنشسته شدم یعنی چه بازنشسته شدم یعنی گفتند برو به تو احتیاجی نداریم خوب این چه کار کرده اگر حقیتش را بگوید این است که به من گفتهاند تو نالایق ناصلاح به درد دستگاه نمیخوری این کار حکم محکمه میخواهد برای این است که در یک جامعه منظم به موجب حکم محکمه باید به کسی گفت دزد یا به کسی گفت مختلس تا توهین نباشد به عنوان این که تو کلاهت کج است نباید اشخاص را مجازات کرد از این حیث است که بنده به این لغت ماده ۳ راجع به افسران بازنشسته باز هم مخالفم بنده از آقایان همکاران محترم تقاضا میکنم و یک استدعا دارم که عوض این سه ماده یک ماده جامعی تهیه بفرمایید و سعی هم بفرمایید امروز تمام بشود که بازنشستگی جرم نیست و از نظر جرم نمیتوان کسی را بازنشسته کرد آقایان اگر میخواهند و خودشان مایل باشند و به حد نصاب بازنشستگی رسیده باشند خودشان تقاضا کنند نه این که به زور و تطمیع و تهدید آنها را بازنشسته کرده باشند این آقایان به وضعشان برگردند البته رسیدگی به پروندههای اینها نه از نظر بازنشسته شدن بلکه از نظر این که مستخدمین دولت باید مردمان پاک و پاکدامن باشند باید رسیدگی بشود (شوشتری- این بیچاره امیر کیوانی فرهنگ که این همه صدمه خورده بازنشسته شده.)
رئیس- آقای عمیدی نوری.
پیراسته- آقای رئیس در جلسه گذشته فرمودید که اخطار بنده محفوظ میماند طبق ماده ۸۷.
رئیس- اخطار شما وارد نبود آقای بختیار راجع به این موضوع فرمایشی دارید.
بختیار- راجع به فرمایشات آقای دکتر شاهکار توضیحاتی دارم.
رئیس- نمیشود حالا صحبت کرد نوبت آقای عمیدی نوری است.
عمیدی نوری- بنده معتقد هستم که نظریهای جناب آقای دکتر شاهکار صحیح است این آقایانی که به عنوان بازنشستگی به آنها مجازات داده شده و جلوی زن و بچهشان به عنوان نالایق و محکوم معرفی شدهاند در حالی که حتی آخرین دفاع هم از آنها نخواستهاند و هیچ محکمهای به این کیفیت در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که به یک شخصی که سی سال چهل سال خدمت به مملکت کرده بدون این که از او بپرسند آیا توجه کردهای و اتهام تو چیست و یا دفاعی از خود کرده باشد در یک کمیسیون غیر صالح غیر صلاحیتداری لکه ننگ و سیاه به آنها چسبانیدهاند و این بیچارهها فعلاً در خیابان در منزل وکلا نزد آقایان میآیند و ملتجی میشوند و میگویند ای مجلس شورای ملی حق ما را ادا کنید بنده متأسفم این است که چرا بایستی ۶ ماه از عمر مجلس شورای ملی گذشته باشد و هنوز آنهایی که میبایستی به حق خودشان رسیده باشند نرسند در حالی که همه ما معتقدیم و دیدیم که آنهایی که قویتر بودند حق خودشان را گرفتند ولی اینها چون ضعیفتر هستند به حق خودشان تا به حال نرسیدهاند در صورتی که اینها کسانی هستند که لکه ننگی نداشتند و به همین جهت عقب ماندند آنهایی که قویتر بودند فرض کنید در دستگاه دادگستری خودمان که ما آشنا هستیم بنده ۲۷ سال است در دستگاه دادگستری اول قاضی بودم بعد هم وکالت میکنم آنهایی که قوی بودند پست عالی دیوان کشور را داشتند از نظر این که با جناب آقای وزیر
دادگستری آشنا بودند چون ایشان هم آنجا بودند یک قاضی دیوان کشور بودند اینها همان روز اول به حقشان رسیدند در جلسه اول هیئت دولت بعد از ۲۸ مرداد هیئت دولت زاهدی بعد از ۲۸ مرداد یا شاید اوایل شهریور بود با یک تصویبنامه که کاملاً هم صحیح بود دیوان عالی کشور را به وضع اول اعاده داد یعنی گفت عمل دولت سابق در بیکار کردن و بازنشسته کردن این اشخاص غلط بود با یک تصویبنامه یک کار اساسی کرد ولی متأسفانه بقیه چون ضعیف بودند آن که از قضات عدلیه نبود یا در شهربانی در آرتش بود هنوز که هنوز است اینها به حق خودشان نرسیدهاند به این جهت است که بنده واقعاً با این که معتقد هستم که این گزارش با این کیفیت صحیح نبوده است که تنظیم بشود و خیلی متشکرم از آقای دکتر شاهکار واقعاً وقتی که اسم نوشته بودند به عنوان مخالف یک عدهای که واقعاً ضرر دیدهاند و بیچاره شدهاند تصور میکردند که ایشان هوز به همان عقیده سابق خودشان که مخالفت کردند و سه فوریت رفت و به این شکل درآمد باقی هستند ولی بنده تشکر میکنم که در اصل با بنده موافق هستند که این آقایان بازنشستگان باید به حق خودشان برسند منتهی این گزارش به صورتی در آمده و به کیفیتی که تنظیم شده است صحیح نیست و حق آنها را تأمین نمیکند (عبدالصاحب صفایی- وضعیت را بدتر میکند) بله وضعیت را بدتر میکند اصل این است که هر کسی مبری است مگر خلافش ثابت بشود اصاله الصحه اصلی است در دنیا اصلی است حقوقی، اصلی است جزایی و ما حق نداریم به هیچ کس بدون این که در یک محکمه صلاحیتدار اعم از این که ادرای باشد برای رسیدگی به تخلفات اداری یا محکمه جزایی باشد برای رسیدگی به ارتکاب جرایم، بدون رسیدگی قانونی و مقرراتی که در قوانین معین شده به هیچ کس بگوییم که تو آدم بدی هستی چون عرض کردم اصل این است که همه صحیح و خوب هستند (صحیح است) خصوصاً که متأسفانه یا خوشبختانه یک وضعی هم در نتیجه گذشت زمان پیدا کردهایم ما میبینیم که بازنشستههای قضایی، برکنار شدههای ثبت، برکنار شدههای شهربانی و ژاندارمری با این که این همه مصیبت کشیدهاند یا این که میتوانیم بگوییم که به حقشان نرسیدهاند معهذا امروز که دولت موفق به کشف این توطئه خانمانسوز میشود ما میبینیم که یک نفر از این افراد مظلوم ستمدیده که داغ باطله به آنها زدند در این جریانهای کثیف نبودند و حال آن که میبینیم از کسانی که در شهربانی بودند در آرتش بودن درجه گرفتند مدال گرفتند رتبههایشان را آوردند جلو، آن پانصد نفری را که میبینم و معلوم شده است که اینها بر علیه استقلال مملکت توطئه چیدند (عبدالصاحب صفایی- اصلاً اینها را بیکار کردند که آنها امکان فعالیت داشته باشند) و به علاوه اگر به این کیفیت این تصویب بشود همان طوری که آقای دکتر شاهکار فرمودند این تثبیت عمل غلط دولت سابق است (احسنت) چرا؟ بنده الان دلیل عرض میکنم آقایان همهشان میدانند در وزارت دارایی دو معاون داریم که همان معاونین حکومت مصدق است و از ترس این که در این مجلس رد بشوند وزیر دارایی جرأت نمیکند که آنها را معرفی کند در شهربانی همانهایی هستند که در حکومت سابق بودند رئیس کار گزیینی همان است و دستگاههای دیگرش هم همان و اگر ما بخواهیم به این کیفیت کمیسیونها را تشکیل بدهیم که بیایند صلاحیت آنها را تصدیق کنند همین افراد که امروز در این تبصرهها و مواد نوشته شده آنها تصدیق کنند اینها نخواهند کرد و همان عمل سابق را تثبیت و تصدیق میکنند آن وقت آنهایی که حقشان از بین رفته به موجب قانون ما آمدهایم نشستهایم و اینها را محکوم و مطرود جامعه کردهایم این است که بنده عرایضم را کوتاه میکنم معتقد هستم که نمایندگان محترم که همهشان موافق هستند با تصویب یک طرحی که این آقایان بازنشستگان به حق واقعی خودشان برسند مذاکرات را در کلیات کافی بکنیم و در تحت یک ماده اصولی که کلیه بازنشستگان علی الاصل به کار خودشان اعاده بکنند و این کار را تمام کنیم منتهی هر کدام تخلف اداری یا اتهام جزایی دارند در محاکم دادرسی و جزایی تعقیب بشوند و به کارشان، به اتهامشان رسیدگی بشود این یک اصلی است که در مجلس شورای ملی باید حق را برگزار کنیم (کاملاً صحیح است).
رئیس- آقای مخبر (نراقی).
نراقی (مخبر کمیسیون امور استخدام)- عرض میشود این موضوع به حدی دقیق است که به همان مناسبت آقایان نمایندگان محترم که به عنوان موافق یا مخالف مفصلاً صحبت کردند و تمام این مطالبی را که بنده باید خودم عرض کنم فرمودند (مشایخی- و شما هم با تمام این حرفها موافقید) در موضوع بازنشستگی بیشتر آقایان روی کلیات رفتند و اصولاً این عمل صحیح بوده است یا غلط بوده به عقیده بنده مربوط بودن این عمل و این مقررات در متن صریح همان تصویبنامه معین است که میگوید کمیسیون در فلان وزارتخانه تشکیل بشود و اشخاص را بازنشسته بکند بازنشسته کردن کمیسیون لازم ندارد و در قانون استخدام و اصولاً در تمام دنیا بازنشسته کردن برای کسی است که به یک سنی یا یک حدی خدمت کرده و به سن بازنشستگی رسیده آن وقت بازنشستهاش میکنند و معمولاً هم در دنیا قاعده این است که چندین جشن انسان در زندگانیش دارد مثلاً یکی جشن تولد است یکی دیگر از جشنهایی که انسان در زندگانیش هست جشن بازنشستگی است که این از مهمترین جشنهایی است که یک خاندانی دارد برای این که افتخار این خاندان این است که یک فردی چند سال به مملکت خودش، به کشور خودش خدمت کرده حتی در ادارات و مؤسسات نیز این طور است فرض کنید در فلان کمپانی در فلان مؤسسه یک شخصی پنجاه یا شصت سال کار میکند و در موقع بازنشسته شدنش حتی مؤسسه هم جشن میگیرد و با افتخار شخصی که چندین سال خدمت کرده جشن میگیرد پس بنابراین بازنشستگی یکی از افتخارات شخص است و باید توأم با جشن باشد (صحیح است) در اینجا با نهایت تأسف بازنشستگی صورت کیفری پیدا کرده بنده نمیخواهم راجع به کلیات توضیح بدهم تجدید مطالبی را که آقایان فرمودند ولی برای این که همه آقایان بدانند که این عمل منالبدوالی الختم غلط بوده است این عرایض را کردم که اصولاً نباید این اشخاص را بازنشسته بکنند از طرف دیگر بین بازنشستهها عدهای هستند جوان، که تازه ابتدای کارشان بوده انرژی آنها هدر میرود به علاوه اینها حیثیت خودشان و آبروی خانوادهشان با این عمل به غوی که در دولت سابق شده لکهدار میشود پس بنابراین بنده در کلیات با آقای عمیدی نوری و با آقای دکتر شاهکار و آقای مشایخی و همه موافق هستم که عمل عمل لغوی بوده و به طور کلی بازنشسته هم یک شخص محترمی است که باید با افتخار و احترام او جشن گرفت اما (پیراسته- دیگر اما نفرمایید) اما گزارش کمیسیون و نظری که کمیسیون گرفته، بنده آنچه را که اینجا عرض میکنم به عنوان مخبر کمیسیون است، چون مخبر مجبور است از نظریاتی که در کمیسیون گفته شد دفاع کند (مشایخی- خودتان موافق هستید؟) اجازه بفرمایید بنده حالا وظیفه مخبری را انجام میدهم آنچه که تا حال عرض شد عقاید و عرایض مطلق شخص خود بنده بوده و آنچه که الان عرض میکنم وظیفه مخبری را انجام میدهم طرح اولی که امضا شده بنده یکی از امضا کنندگان آن طرح بودم آن طرح کلی بود یعنی آن نظری که امروز آقایان پیشنهاد میفرمایند در آن طرح اولیه آن نظر کلی را گرفته بودیم و هیچ این گونه مواد را هم قائل نشده بودیم و بین ادارات وزارتخانهها را تفکیک نکرده بودیم (مشایخی- حالا خراب شده) اجازه بفرمایید خرابی و آبادی را بنده کاری ندارم عرض میکنم چرا این طور شده یعنی بنده معتقد بودم که تمام این افراد طبق یک ماده واحدهای برگردند سر کارشان و بعد در کارهای اداری مطابق این اصولی که هست رسیگی بشود نه طبق اصول خاصی وقتی که به کمیسیون آمد کمیسیون برای توضیحات از یک یک وزارتخانهها نظر خواست (مشایخی- وزارتخانهها نظر شخصی داشتند) معاونین وزارتخانهها را کمیسیون خواست در جلسات متوالی و متعدد رسیدگی شد بعضی از وزارتخانهها دارای یک آییننامه و قوانین خاصی هستند مثلاً فرض بفرمایید در ارتش اجرای بازنشستگی یک قانون مخصوص دارد در بیست سالگی حق دارد ارتش بازنشسته بکند منتهی یک شرایطی دارد مثلاً معدل ثمراتش چه طور باشد پس بنابراین اگر یک تصمیم کلی میگرفتیم تصمیمات ما با مقررات داخلی ارتش وفق نمیداد، قسمت دوم راجع به کارمندان قضایی و قضات بود از آنها بازنشسته کردهاند سلب صلاحیت کردند، بله بدون استحقاق و بدون حق و بدون دلیل به غلط سلب صلاحیت کردهاند یک عده از آنها را هم کار قضاییشان را گرفتند رتبه اداری و کار اداری دادند البته وقت این کار را کردند بهشان برخورد و آمدند تقاضای بازنشستگی کردند بنده این را قبول دارم آن قاضی که وقتی شغل قضاییش را گرفتند بهش برمیخورد تقاضای بازنشستگی میکند این نوع بازنشسگی را بنده اذعان دارم که کره و اجبار است نه حق و حقیقت و این دو مسئله موجب شد که ما بیاییم تفکیک کنیم و یک ماده مخصوصی هم راجع به ارتش در نظر بگیریم وقتی ضرورت پیدا شد که تفکیک و تجزیه کنیم (صارمی- ضرورت نداشت) وزارتخانههای دیگر هم با یک ماده تجزیه شد این دلایلی بوده که چرا کمیسیون این کار را کرد اما تفاوتی که مجلس شورای ملی با کمیسیون دارد این است که اینجا هفت و هشت روز در کلیات صحبت میشود در کمیسیون ارقام هم صحبت میشود آقای معاون وزارت دارایی گفتند که ۴۱۲ نفر به تقاضای شخصی در وزارت دارایی بازنشسته شدند خودشان تقاضا کردند (مشایخی- نماینده وزارت دارایی خلاف واقع گفته) بنده خودم میگویم که مجبورشان کردند و عرض کردم چون که کر شد قضایی را اداری کردند بهش برخورد رفت تقاضای بازنشستگی کرد ولی این توضیحی است که آقای انوری دادند ۴۱۲ نفر فقط در وزارت دارایی تقاضای بازنشستگی کردند و این طور که ایشان توضحی دادند در حدود ۳۵۰ و شصت نفرش خودشان برنمیگردند (یک نفر از نمایندگان- چه بهتر) روی این اصل است که ما میگوییم البته اشکال دیگری هم کردند که بنده توضیح نمیدهم چون
نمیخواهم فکر آقایان نمایندگان را از آن اصول ارفاقی که نسبت به تمام بازنشستگان پیدا شده منحرف بکنم توضیح راجع به بودجه را نمیدهم ولی آن فکر در کمیسیون مؤثر واقع شده بنده توضیح زیادی نمیدهم چون خود بنده از کسانی هستم که معتقد هستم از کلیه بازنشستگانی که در حکومت سابق بازنشسته شدهاند حقوق و حیثیت عمومیشان باید اعاده شود این عقیده خود بنده است ولی حالا دارم از نظر کمیسیون دفاع میکنم در وزارت دادگستری طبق توضیحی که معاون وزارت دادگستری دادند عدهای از قضات که به این نحو سبب صلاحیت از ایشان شده بود خودشان به دادگاه عالی انتظامی رفتهاند و به دیوان عالی کشور هم مراجعه کردهاند و تقاضای حکم کردهاند و حکم گرفتهاند (عمیدی نوری- ولی وزیر عدلیه اجرا نمیکند) این مسئله دومی است با این توضیحی که دادند قانع شدیم (رضایی- ۸ ماه است که عرض حالشان در دیوان کشور است آقای وزیر دادگستری حکم اشتغال نمیدهد) این توضیح آقای معاون وزارت دادگستری ما را قانع کرد حالا که اکثریت آنها به دادگاه دیوان عالی کشور رفتهاند بقیه هم به دادگاه بروند ولی حالا به موضوع دیگری که آقای دکتر شاهکار فرمودند بنده متوجه شدم و معتقد شدم که این اشتباهی است که ما کردیم و باید برگردانیم و آن موضوع صلاحیت است بنده این را تصدیق میکنم (احسنت) بنده قبول میکنم و اصلاح باید بشود که موضوع صلاحیت به نحو دیگری قید شود در موقع طرح مواد آقایان پیشنهاد بکنند بنده قبول میکنم چون صلاحیتش که در همان دستگاه اداری رسیدگی بشود تابع حب و بغض میشود بنابراین (عبدالصاحب صفایی- سربسته موافقت بفرمایید که پیشنهاد ماده واحده به جای این بشود) (صحیح است، احسنت) (عبدالصاحب صفایی- اگر گناهی هم داشته باشد به گردن بنده) بنده چون میل ندارم گناهش را به گردن آقای صفایی بیندازم (عبدالصاحب صفایی- فرض میکنیم اگر در این کار گناهی باشد به گردن بنده) بنده در دو قسمت قبول میکنم یک موضوع صلاحیت است که به هر طوری صلاح میدانید در ماده واحده بگنجانید، قسمت دوم مربوط به این است که طرز برگشت بازنشستهها یک طور سهلتر و آسانتری باشد که حقوقشان تضییع نشود (مشایخی- ما میگوییم آن قانون ملغی است به کار دعوتشان کنید) (عبدالصاحب صفایی- همین است) بنابراین در کلیات با هم موافقیم موقعی که پیشنهاد اصلاحی آقایان داده شد اگر تناقضی با نظر کمیسیون داشت عرض خواهم کرد (عبدالصاحب صفایی- انشاءالله تناقضی ندارد به علاوه هر تناقضی که عیب ندارد.)
۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد، ختم جلسه
رئیس- جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز یکشنبه خواهد بود دستور دنباله این لایحه است که پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده مطرح خواهد شد و بعد هم پیشنهادات قرائت خواهد شد. (مجلس بیست دقیقه پیش از ظهر ختم شد.)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت