تفاوت میان نسخه‌های «مذاکرات مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۶۳»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
 
'''مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۶۳'''
 
'''مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۶۳'''
  
جلسه ۲۶۲
+
جلسه ۲۶۳
  
صورت مشروح روز ۳ سه شنبه ۲۲
+
صورت مذاکرات روز پنجشنبه
  
شهرجمادی الاخری ۱۳۲۹  
+
۲۴ جمادی الثانیه ۱۳۲۹
  
رئیس (آقای موتمن الملک ) ۳ ساعت و نیم قبل از ظهر در صندلی ریاست جلوس نموده و ۳ ساعت و ربع قبل ازظهر مجلس رسماً افتتاح شد .
+
مجلس سه ساعت و ربع در تحت ریاست آقای آقا میرزا مرتضی قلیخان نایب رئیس افتتاح و سه ساعت قبل از ظهر رسماً‌تشکیل گردید .
  
صورت مذاکرات جلسه روز شنبه ۱۹ را آقای آقا میرزا رضا خان نائنی قرائت نمود .
+
صورت مچجلس قبل قرائا گردید ( غائبین جلسه قبل ).
  
محمد هاشم میرزا ـ آنروز راجع بعتیقات بنده اسمی از قاچاق بزدم عرض کردم این قانون راجع بعتیقاتی است که از حفریات پیدامی شودو مالیاتی بعنوان عتیقات بسته شده است مطلق که نوشته بود سوای قالیچه و قالی که از عتیقات خارج بشود و در گمرک اگر بخواهد مالیاتی برآن ببندند علیحده است اسمی از قاچاق نبردم .
+
بدون اجازه ـ ناصر الاسلام با اجازه بهجت ـ حاج شیخ الرئیس ـ حاج امام جمعه آقایانی
  
رئیس ـ اصلاح میشود .
+
که از وقت مقرره تأخیر نموده اند ـ نجم آبادی آقا سید محمد باقر ادیب .
  
دکتر اسمعیل خان ـ بنده در باب ملکیت پریروز عرض کردم اگر مالک دولت باشد عشر بمستخرج بدهد و اگر در املاک شخصی باشد عشر بمستخرج و عشر بصاحب ملک می دهد که حق الارض باشد اینجا اشتباه شده است .
+
نائب رئیس ـ ملاحظاتی هست ؟
  
رئیس ـ اصلح می شود دیگر ملاحظاتی نیست (اظهاری نشد ـصورتمجلس با این اصلاحات تصویب شد ) ـ کاغذی است از آقای سپهدار اعظم رسیده است قرائت می شود ( بعبارت ذیل ق رائت شد )
+
ادیب التجار ـ در خصوص سئوالات ابتدا بنده عنوان کردم که اغلب این سئوالات را شش و هفت ماه است داده ام به هیئت رئیسه و صبر کرده اند یا حاضر نشده اند و جوابهای بنده را نداده اند این مطلب در صورت مجلس قید نشده و لازم بوده قید شود و مطلب دیگری که فراموش شده سئوال دوازدهم است در باب جنس دولتی از قلم افتاده است بنده سئوال کردم که جنس دولتی امسال چقدر است و تسعیر می شود یا نمی شود و جواب دادند و این سئوال نوشته نشده است .
  
مقام مجلس شورای ملی شید الله ارکانه
+
نائب رئیس ـ این مطلب ثانی نوشته می شود ولی مطلب اول را نمیشود نوشت به جهت اینکه هر مذاکره که در مجلس در ضمن سئوال میشود نباید همه را نوشت .
  
چون برای استعلاج چشم علی اصغر بنده زاده و اقامت او برای تحصیل و سیاحت خود بنده باروپ ومسافرت یک چندی برای رفع خستگی قسمت این قسم شد که بغتنه حرکت کردم و آقای ساعد الدوله اخوی را برای خدمت دولت و ملت و مجلس مقدس بودیعه و نعم البدل در این جا برقرار داشتم از مجلس محترم استدعا دارم که درحق آن برادری که یادگار من است و خود او هم حق بزرگ برای خدمات در راه ملت و مشروطیت و انعقاد مجلس دارد کمال همراهی و معاونت وتوجه را فرموده باشد دیگر استدعایی از نمایندگان محترم ندارم و سعادت آنها را از خداوند متعال خواهانم ۱۷ شهرجمادی الثانی ۱۳۲۹ (محمد ولی ).
+
ادیب التجار ـ این کلی است که از قلم افتاده است .
  
رئیس ـ مذاکراتی ندارد فقط برای اطلاع بود دستور جلسه امروز قانون جنگلها بقیه شور در قانون تعرفه تلگرافی ـ راپورت کمیسیون قوانین مالیه راجع بخالصجات ـ طرح آفای عز الملک راجع بعدم قبول نمایندگان شغل دولتی ـ راپورت کمیسیون بودجه راجع بدو نفر مجاهد ـ معاون وزارت مالیه برای جواب پارهء سئوال داشتند ـ آقای ادیب التجار بفرمائید .
+
نائب رئیس ـ چهار فقره راپورت از کمیسیون تفسیر رسیده است دو فقره راجع به نظام یک فقره راجع به متمم اساسی در باب اجاره و استجاره و یک فقره در باب وظایف طبع و توزیع و جزء دستور میشود ـ آقای منتصر السلطان را پورتی داشتید ؟
  
ادیب التجار ـ اولا ً عرض می کنم این سئوالات بنده اغلب آنها هفت ماه و شش ماه و پنج ماه پیش از این شده است البته سوال هر نماینده تا اهمیت نداشته باشد بتوسط مجلس مقدس از هیئت وزراء و قوه مجریه اظهار نمیکنند چون سئوالات من خیلی از موقعش گذشته است و این سئوالات راجع به شش روز و هفت روز قبل نیست و اغلب اینها هفت شش ماه و پنج ماه تاریخ دارد سئوال اول بنده در باب قبض دیوانی و معامله آنها است چنانچه همه آقایان دیده اند و وزارت مالیه هم می دانند این مسئله یک وزرو وبالی شده است به این معنی که هم از کیسه دولت خارج شده و بحساب دولت گذاشته اند و هم بکیسه ارباب حقوق خیلی جزئی عاید میشود و چنانچه سالیان درازاست حقوق دیوانی را تومانی چهار هزار سه هزار دو هزار تا یک قران و ده شاهی هم بنده شنیده ام میفروشند سئوال بنده این است که این تفاوت بکیسه دولت میرود بکیسه صرافان بازار یا اشخاصی که این معاملات را میکنند و هم شنیده شده است در خود اداره مالیه هم در اغلب اوقات صراف هائی بودند و هستند و از قرار مذکور آنها یک شرکتی هم با بعضی ها داشته اند و این معامله را می کرده اند صحت سقمش راکه آیا اینها این معامله را از طرف خودشان میکرده اند بطور تجارت یا از جانب بعضی اشخاص بشراکت یا امانت نمیدانم سئوال میکنم آیا رد باب قبوض چه اقدام شده و تفاوت این معاملات را آقای معاون بفرمایند که بکیسه ء دولت رفته است یا خیر و برای بعد از این چه اقداماتی کرده اند که این قسم تعدیات بدولت یا ارباب حقوق نشودسئوال دویم بنده در باب امتیاز نقره است که در اوایل تشکیل مجلس یک اجازه ء داده شد در باب نقره و شنیده شد که تا کنون بیست کرور یا زیادتر نقره آمده است منفعت دولت از باب ضرب سکه و تفاوت گذارد و بعضی چیزها ی دیگر که از این ممر ومجری عاید دولت شده است چه مبلغ است و معاون وزارت مالیه می تواند صحت این معاملات را و این منفعتی را که در عمل ضرابخانه معین شده است بفرمایند که مجلس مطلع شود ودیگری در باب تفتیش ضرابخانه که سه ماه است البته مطلعید که جمعی در روزنامه ها اعلان کرده اند پنجاه هزار تومان تفاوت آن مقاطعه کنیم و هیئت تفتیشیه هم برای اینکار معین شد و نتیجه آن تفتیش چه شد شنیده شد که تقریباً در این خصوص هشتاد هزار بلکه صد هزار تومان آن هیئت تفتیشیه اختلاف بیرون آورده اند و دفاتر ضرابخانه را خواسته اند و به آنها نداده اند ولی صحت و سقمش را نمیدانم و در این خصوص هم آنچه اطلاع دارند بفرمایند سئوال بنده وجوهی را که کابینه سابق از بانک استقراضی گرفته اند گویا شنیدم یکصدو هفتاد هزار تومان و یک فقره چهل هزار تومان این پول از چه بابت بوده و باز شنیدم حق تفتیش را که دولت ایران در باب معاملات رهنی بانک استقراضی موافق قرار داشت الغاء کرده اند و در عوض آن صد و هفتاد هزار تومان گرفته آیا صحیح است و حق تفتیش دولت ایران که قیمت ندارد سلب شده است یاخیر سئوال چهارم بنده در خصوص آقای حاج وکیل الرعایا است آیا دروزارت مالیه آقای حاج وکیل الرعایا چه سمتی را دارا هستند چون نظر ما همیشه بر این است که وکلای ملت روی صندلی خدمت این ملت را بکنند نه در وزارتخانه ها و آقای حاج وکیل الرعایا هم خیلی زحمت کشیده اند بنده در این مدت وکالتم دو مرتبه به وزارت مالیه رفته ام و اطلاع کافی ندارم لیکن متواتر شنیده ام که آقای حاج وکیل الرعایا در آنجا اطاق مخصوص دارند می خواهم بدانم آیا بودنشان در وزارت مالیه سمت رسمی داشته یا نداشته است و تصدی ایشان با مقام وکالت گمان می کنم منافی بوده است در ایت خصوص هم جواب بنده را بدهند ـ سئوال پنجم بنده در باب منافع روده است مدت مدیدی است قانون روده از مجلس گذشته که آنهم یک کمکی برای امنیه و نظمیه مملکت باشد این قانون که از مجلس گذشت با قصدیکه وزارت مالیه در این خصوص کرده اند آیا منافع روده تا بحال چه شده و آیا در تمام ولایات بطورصحیح اداره شده و هم شنیده شده چند فقره بطور قاچاق برده اند و نظمیه از آنها جلوگیری کرده است و مجازاتی شده است صحیح است یا خیر سئوال ششم بنده در باب خسارتی است که دو سال است مبتلا هستیم از بابت نان که تحمیل به دولت میشود یعنی اظهار میشود که باید دولت متحمل شود آیا دولت جنس نداشته است که دچار این خسارت از بابت نان شده است یا آنکه دولت جنس بقدر کفایت داشته و این خسارت از لاابلایی گری مأمورین دولت شده است که امروز دچار اینهمه زحمت و خسارت میشود
+
منتصر السلطان ـ راپورتی است برای استحضار خاطر آقایان قرائت میکنم ( راپورت مزبور بعبارت ذیل قرائت شد ):
  
ودر این صورت این خسارتها را آیا وزارت مالیه بپای دولت چطور قبول می کند و عقیده بنده این است که این خسارت از آن اشخاص است که آن وقت مسئول اینکار بوده و بی احتیاطی کرده اند گرفته شود و وزارتین داخله و مالیه در موقع اقدام ننموده اند و برای امساله طهران که حالا سه ماه است از اول سال گذشته است با این تجربه دو ساله از طرف وزارت مالیه چه پیش بینی شده است و چه خیالات و اقدامات احتیاط کارانه صورت گرفته که امسال هم مسئله (فعززنابثالث ) نشود و امسال جلوگیری بشود سئوال هفتم در باب دیوان محاسبات است آیا اقداماتی که از دیوان محاسبات در این مدت شده و رسیدگی ها که کرده است سندیت داشته یا خیر در صورتیکه سندیت داشته شنیده میشود خیلی از احکام دیوان محاسبات بلا اجراء مانده است علت این چه بوده است دیوان محاسبات جدید را کی پیشنهاد خواهید کرد با شدت احتیاج به آن و هم شنیده شده است بعضی از قروض شخصی را در کابینه های پیش بپای قروض دولتی حساب کرده اند که در جزء پرتکل هم نبوده است اسامی را عرض نمی کنم ولی مشهور است بعضی قروض شخصی بپای دولت یا حساب کرده اند یا در صددند و یا خیال حساب کردن دارند و یا خیال دارند بعد از این حساب بکنند و عرض می کنم که اگر همچو چیزی باشد وزارت مالیه نباید اقدام بکند با آن اطمینانی که مجلس شورای ملی بوزارت مالیه دارد قروض شخصی را بپای دولت مظلوم نباید حساب بکنند سئوال نهم بنده در باب عمل کرد خالصه نیشابور است که از بابت اعانه شاهزاده نیرالدوله بدولت داده است در این خصوص سئوال می کنم که عایدات سال گذشته و امسال چه بوده است چون شنیده شده که عایدی سال گذشته ایت ائیل بیست وپنجهزار تومان بوده است ثبت و صورت جزء آن راهم ببنده داده اند در این خصوص هم اقدامات خودتان را بفرمایید و نیز شنیده ام که بحساب وزارت مالیه خیلی از این مبلغها کمتر بخرج آورده اند و هم اداره کردن املاک خالصهنیشابور و عایدی آنها در تحت نظارت مالیه بوده یعنی آن امین مالیه که مبلغ خطیری در بودجه دیدم از بابت حقوق امین مالیه نیشابور بخرج آورده اند او عمل کرده است یا دیگری وزارت مالیه صحت اینکار را می تواند بفرمایند سئوال دهم بنده این است که وجوهی را که دوائر ثلاث طهران وسایرشهرهای ایران گرفته اند آیا حساب این وجوه را آقای معاون وزارت مالیه بطور صحیح می توانند بفرمایند که بوزارت مالیه داده شده است از تمام ولایات این وجوه را مردم با این ضعف بنیه شان اطاعت کرده و داده اند به مصارف ملت و شهرها رسیده است یا خیر ؟و حسابهای صافی آن با کمال اطمینان بطهران ومرکز رسیده است یا خیر و باسم دوئر ثلاث بعد از این هم از مردم پول خواهند گرفت یا خیر ؟ یازدهم در باب اصلاحات و کم کردن اجزای ادارات مرکزی وزارت مالیه و سایر ولایات سابق در هر شهری یک نفر پیشکار مالیه بود نهایت در تحت اوامر حکومت بوده او اداره می کرد در سال دویست الی سیصد تومان یا قدری زیادتر میگرفت این اوقات مالیه مملکت البته باید بطور تجدید اداره شود ولی مراد اولیای امور صحت عمل است نه زیاد کردن صندلی و نیز اجزای اداره بنده از قراریکه از قزوین اطلاع دارم خیلی زیاد روی توسعه اداره آنجا شده بمیزانی که در بودجه دیده ام در سایر ولایات هم توسعه را از حیث میز و صندلی و اعضاء و حقوق معمول داشته اند مالیه مملکت طاقت این تحمیلات زیاد را ندارد بنده عرض نمی کنم که فقط یک نفر پیشکار مالیه در یک شهری مالیه اداره کنند اجزاء هم لازم است و مخصوصاً نمایندگان مملکت و خود حضرتعالی که معاون وزارت مالیه هستید تصدیق خواهید کرد که خیلی زیاده روی شده است و با این ضیق مالیه مملکت این توسعه در ادارات مالیه را مقتضی نمی دانم در این خصوص چه اقداماتی کرده اید سئوال دوازدهم در باب جنسهای دولتی سال آتیه در پایتخت و شهرهای دیگر چه اقداماتی نموده اند آیا امسال باز هم معاملات تسعیر خرواری دو تومان و بیست وپنج قران خواهد شد یا اینکه یک قرار کلی صحیحی گذاشته اید که مردم از بابت نان لامحاله آسوده باشند یکی هم از سئوالات بنده هم شنیده ام بیست وچها هزار لیره (آقایان هم شنیده اند ).
+
تقریباً دو ماه قبل کمیسیون عرایض مصممم بود که خاطر محترم آقایان نمایندگان را از بعضی اوضاع ناگوار مملکت و رفتار بعضی حکام بااهالی به موجب عریضه جائی که به مجلس تقدیم شده و میشود مسبوق نماید تا اینکه بواسطه کثرت شکایات لزوماً کمیسیون عرایض خود را مکلف میداند به تقدیم این راپورت یکی از امورات مهمه وضع ناگوار مازندران است و سایر مسائل مربوطه بآن که حاجت به شرح و تفصیل نیست
  
رئیس ـ موقعش نیست .
+
Page 2 missing
  
ادیب التجار ـ خیلی خوب عجالتاًجواب این سئوالات بنده را آقای معاون استدعا می کنم.  
+
و به صاحبش هم رسیده است در مدت مدیدی اگر یک اتفاقی بیفتد و از این قبیل هم خیلی کم اتفاق می افتد و دلیلی که میآورند برایش این است که یک نظامنامه خواهیم نوشت و آن نظامنامه اینطور خواهد بود حالا یک قانونی بگذرانیم که تابع نظامنامه شود بنده عرض میکنم که نظامنامه تابع قانون است نظامنامه بواسطه قانون مجزا است نه قانون بواسطه نظامنامه این شکل بنویسد لهذا عقیده بنده این است که آن پیشنهاد خیلی خوب خواهد بود دلائلی آوردند که بنده را قانع کرد .
  
بفرمایند
+
افتخار الواعظین ـ اما اینکه شاهزاده فرمودند که کمیسیون فوائد عامه اغلب پیشنهادها را که آنجا میرود رد میکند خیر این شکل نیست به جهت اینکه پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو در کمیسیون پذیرفته شد و با پیشنهاد کننده البته کمیسیون فوائد عامه یک نظری و غرضی نخواهد داشت .
  
معاون وزارت مالیه ـ اگرجه آقای ادیب التجار ابتدا فرمودند که این سئوالات را شش ماه است کرده اند تاکنون جواب ایشان بعهده تاخیر افتاده است ولی چون بنده می دانستم که ایشان ساعی هستند که زود جواب داده شود بنده هم در این چند روزه تا اندازه ای که ممکن بود سعی کردم جوابهای ایشان را امروز عرض کنم اولاً در باب قبوض دیوانی و معاملاتی که شده است و اینکه این تفاوت بکیسه چه کسی رفته است این تفتیش خیلی خیلی مشکل است که رسیدگی بکند گمان نمیکنم بتوانیم ولی چیزی را که در این چند روزه بعد از زحمات زیاد توانسته ام تحقیق کنم این است از بابت تنزیلی که در این باب شده است از بابت قبوض سنه ماضیه تقریباً مبلغ ۷۹۸۰ تومان بکیسه دولت یعنی خزانه عاید شده است و اما از ببت سنه آتیه که فرمودید برای سال ‎آتیه چه قراری داده اید وزارت مالیه با خزانه دار کل مشغول ترتیب جدیدی است که نتیجه اقداماتی که میکند البته از نظر نمایندگان محترم خواهد گذشت و از تصویب مجلس هم خواهد گذشت و یک قاعده اتخاذ خواهد کرد که بعموم مردم حقوقشان عاید شود بدون اینکه خسارتی بکسی وارد شود و اما اینکه فرمودید صراف در وزارت مالیه بوده است آنرا بنده اطلاع ندارم یعنی در این چند روزه که بنده بودم همچو چیزی را بنده اطلاع ندارم و در سئوالشان هم چون تصریح نشده بود چنین چیزی این است که نمی توانم جواب این را عرض بکنم و در باب نقره که سئوال فرمودید که چه قدر وارد و چه قدر عاید دولت شده در سنه ایت ائیل چهل ویک هزار و ششصد شصتو سه قرص نقره وارد شده که قیمت آن چهار میلیون و یکصد و هشتاد و سه هزار و پانصد و پنجاه و نه تومان و پنجهزار و ده شاهی است که از تاین بابت شصت وهشت هزار و هشتصدو شصت وهفت تومان وشش هزار و کسری عاید دولت شده و در بابضرابخانه و تفتیش آن نتیجه که از این کار حاصل شده است که از دوماه قبل وزارت مالیه یک هیئتی را برای تفتیش امور ضرابخانه معین کرده است و مشغول تفتیش شده اند لکن راپورتی که به وزارت مالیه داده اند ناقص بوده و چون ناقص بوده این مسئله را در دو هفته قبل وزارت مالیه رجوع کرد به خزانه دار کل که یک تفتیش خوبی در این مسئله به عمل بیاورد و نتیجه تفتیش خودش را بوزارت مالیه اطلاع بدهد و پس از رسیدن راپورت از خزانه دار کل به عرض مجلس خواهد رسید و فعلا ‹‹مستر ده یکی ›› را که یکی از مستخدمین آمریکائی است مأمور این کار کرده اند و از بابت وجهی که فرموده اید از بانک استقراض گرفته شده از چه بابت بوده وجهی که گرفته شده یکصدو هشتادو پنجهزار ویکصدو سه تومان و کسری است و از بابت مازاد عایدات کمرگات شمالی بوده است لاغیر در باب آقای حاج وکیل الرعایا که فرمودید وزارت مالیه چه سمتی دارند آنچه بنده در این چند روز تحقیق کرده ام گویا در سابق در هیئت مدیره خدماتی بایشان رجوع شده است آن خدمات ناقص مانده است پس از افتتاح مجلس شورای ملی از طرف مجلس باو اجازه داده شده است که کارهای سابق خودش را امتدادبدهد و باتمام برساند و پس از ختم عمل دیگر کاری در وزارت مالیه نداشته باشد و از این جهت ایشان مشغول بوده اند و کارهائی که از طرف وزارت مالیه من غیر رسم بایشان رجوع میشده دنبال داشته اند ولی سمت رسمیتی در وزارت مالیه ندارند و یک اطاق مخصوصی بطوریکه فرمودید بنده در این چند روزه ندیده ام که داشته باشند و ندارند در باب عمل روده که فرمودید که چقدر عاید دولت شده است صورت انرا بنده جداً خواسته ام و تا روز پنجشنبه حاضر خواهد شد و صورت عایدات آنرا به عرض نمایندگان محترم خواهم رسانید ولی ادراه آن مرتب است چه در مرکز و چه در ولایات مشغول کار هستند و بعد ها میتوانیم اطمینان داشته باشیم که عایدات ایناداره و مثل سایر ادارات دولتی در تحت نظر دولت بوده است و حیف و میل نشود در باب خسارتی که به دولت از بابت گندمی که به مصرف نان شهر رسیده آنچه تخمین صورت به بنده داد ه اند تقریباً از اول حمل تا حال (۱۲۱۷۵) خروار گندم از طرف دولت به خبازها داده شده است و از قرار خرواری سیزده تومان و پنجهزار دولت قیمت گرفته تفاوت آن تا بحال معلوم نشده است چون بتوسط اداره جهانیان طومانیانس شرکت خیریه شرکت متفقه داده نشده است و از بابت خسارت صورت خواسته ایم و هنوز صورت نداده اند که قیمت نان در این ایام چه بوده است تا اینکه معلوم بشود خسارت دولت چه بوده جواب این را تحقیق کرده در جلسه بعد عرض خواهم کرد که چقدر خسارت دولت در این مدت کشیده است و اینکه فرمودید که کی علت ایسن خسارت شده است این مسئله خیلی غامض است که باید بعد از تحقیق و رسیدگی معلوم شود که کی عمداً یک همچو کاری کرده است و گندم دولت را تسعیر کرده است قبل از وقت داده است که بعد دولت دچار سختی شده است که آن وقت دولت نتواند از کسی مطالبه خسارت را بکند عجالتاً این خسارت را متحمل شده است در باب اقداماتی که دیوان محاسبات در این مدت کرده است سئوال کردید که سندیت داشته است یا خیر ؟ البته
+
آقای معاون یا ادله آنجا بیان کردند که واقعاً کمیسیون را متقاعد کردند حضرت والا اغلب فرمایشاتشان دلیل بر مقصود کمیسیون است خواهند فرمود چطور عرض میکنم معلوم است تلگرافخانه ملزم است و مجبوربآنکه هر چه شما نوشتید عین سئوال شما را مخابره بکند و از آن طرف هم مجبور است که تلگراف شما را به مقصد برساند حالا تلگراف کننده چند تلگراف کرده است مثلا بوزارت جنگ به ایالت یک شهری به حاکم یک ولایتی به مردمان محترم به تجار و اشراف و اعیان و علماء تلگرافخانه باو نمی گویند که اسم پدر اینها را معین کنید که من بتوانم برسانم این از برای بعضی مواقع است که اسامی مشترک باشد و آن شخص مخاطب معروفیت تامه نداشته باشد و برای اینکه بتواند اداره تلگراف قبول رسانیدن این تلگراف را به مقصد نماید این ماده نوشته شده که اگر چنانچه حاج محمد حسین باشد در تهران حاج محمد حسین اسم خیلی باشد اداره تلگراف اگر نتوانست برساند بگوید به صاحب تلگراف که آقا علت نرسانیدن تلگراف شما این بود که حاج محمد حسین مطلق نوشته بودید اگر شما یک لفظ اصفهانی یا آذربایجانی آنجا نوشته بودید این از اسامی مشترکه بود پیدا نکردند فراش تلگرافخانه و من مسئول ادای جریمه آن نیستم والا شما باید بدانید که اداره تلگراف چه طرف معروف باشد چه نباشد مجبور است که تلگراف را برساند .
  
اقداماتی که کرده است تا بحال اگر سندیت نداشت دولت آن هیئت را در آنجا نمی پذیرفت و بدیهی است که سندیت داشته است در باب اجرای کارهائی که از آن هیئت صادر شده است البته وزارت مالیه جداً‌تعقیب خواهد کرد و بموقع اجرا خواهد گذاشت در باب دیوان محاسبات جدید همین روزها اسامیئی که باید پیشنهاد بشود به مجلس شورای ملی پیشنهاد خواهد شد که اعضای آنرا انتخاب کنند در باب قروض شخصی بعضی که فرمودید جزء قرون دولت حساب کرده اند صورت این را خواسته ام و در جلسه بعد عرض خواهم کرد
+
نائب رئیس ـ مذاکرات کافی است رأی میگیریم اول باصل ماده (ماده مجدداً قرائت شد ).
  
ولی بطوریکه از خارج به بنده اطلاع داده اند یک عده طلب اشخاص را دخل کرده اند در قروض دولتی ولی بطور تحقیق نمیدانم البته تحقیق میکنم و بعد از تحقیق عرض میکنم اما اینکه فرمودید در آتیه وزارت مالیه یک چنین خیالی دارد ابداً چنین چیزی نیست و ابداً صحت ندارد که بخواهد قروض کسی را جزقروض دولتی حساب بکند در باب عملکرد املاک خالصه نیشابور که فرکمودید بیست و پنجهزار تومان عایدی داشته است و صورت آنرا با آقای ادیب التجار داده اند اینکه می فرمالیند مخالف است بآن صورتی که بوزارت مالیه رسیده است و بنده خوتاهش میکنم آن صورت خودشان را به بنده بدهند تا تحقیقاتی که لازم است در این باب بکنند سال گذشته خالصه نیشابور راجع به آقای حاج وکیل الرعایا کرده اند و ایشان یک نفر از آنجا فرستاده اند و ضبط کرده اند که صورت ضبطی را که به وزارت مالیه دادهند عیناً حاضر است که شش هزار و هفتصد و دوازده تومان یک قران و پانصد دینار نقدی داشته است و ششصد خروار و چهل و پنج من و کسری گندم داشته تاست و دویست و نود و نه خروار و بیست و پنج من جو داشته تاست و نهصدو سی و پنج خروار و سیزده من شلتوک و ۲۹ خرورارو شصت و شش من جوزق داشته است و همچنین کاودانه و بعضی چیزهای دیگر و صورت مخارجی که داده اند سه هزار وهفتصدو دوازده تومام و سه هزار و ششصدو پنجاه دینار مخارج نقدی و بیست و چهار خروارو شصت پنج من گندم و هفده خروارپانزده من جو و پنجاه خروار شلتوک و سی و نه خروار کاه خرج اداری این کار شده است ولی وزارت مالیه هنوز این صورت را تصدیق ندارد و میخواهد یک نفر مأمور بفرستد که هم تفتیش بکند عایدی سنه گذشته را هو قراری در باب عایدی هذه السنه بدهد در باب دوائر ثلاث سئوال کردید که وجوهی که در این مدت عاید شده است چه بوده است و بطور صحیح چقدر عاید دولت شده است ازاول حمل ایت ئیل تا اول حوت ایت ائیل عایدات دوائر ثلاث چهارصد و دو تومان و سه هزارو هفتصدو هشتاد دینار و اما اینکه سئوال فرمودید حالیه باسم دوائر ثلاث چیزی اخذ میشود عرض میکنم که وزارت مالیه جزء اداره تحدید تریاک اداره دیگری را نمیشناسد در خصوص اصلاح و کم کردن ادارت مرکزی و ولایات بنده در این خصوص تمام فرمایشات آقای ادیب التجار را قبول دارم و البته خیلی ادارات را باید کاست و اینکه بودجه هارا وزارت مالیه خواست که تجدید نظری بکند برای همین بود که جرح و تعدیلی که لازم است یعنی بعضی ادارات را که ابداً لازم ندارد و بدرد دولت نمیخورد آنهارا جرح کنند ماده بکنند و پیشنهاد مجلس نمایند در باب گندمی که از برای شهر تهران و لایات که فرمودید لازم است و دولت چه تهیه کرده به موجب راپورتی که از طرف حکومت تهران بوزارت مالیه رسیده رسماً اشعار شده است که از امروز دیگر محتاج به گندم دولت نیستند زیرا که گندم زیاد است و ابداً دولت دیگر محتاج باین خسارت نخواهد بود که تحمیلی بدولت بشود و از بابت سال آتیه هم به وزارت داخله اشعار شده داست از وزارت مالیه که آنچه گندم لازم دارد قبلا اطلاع داده شود که وزارت مالیه تهیه ببیند و اما اینکه فرمودید جنس ولایات و مرکز را خیال تسعیر دارن خیر ابداً تا بحال چنین کسی اجازه داده نشده است و در این باب یک قاعده صحیحی اتخاذ خواهد شد که جاهائی که ممکن است تسعیر بشود یک مسئله هم گویا راجع به نمک بود که آن را هم سئوال فرموده بودید و اینجا اظهار نکردید ولی حاضر است عرض میکنم .
+
نائب رئیس ـ آقایانیکه تصویب میکنند بدون پیشنهاد آقای اردبیلی قیام نمایند (چند نفری قیام نمودند ).
  
رئیس ـ موقعش نیست .
+
نائب رئیس ـ اصل ماده رد شد رأی میگیریم به پیشنهاد آقای اردبیلی آقایانیکه موافقند قیام نمایند (معدودی قیام نمودند )
  
معاون ـ بسیار خوب .
+
نائب رئیس ـ قبول نشد ـ پس این ماده حذف میشود ماده ۱۵ قرائت میشود ( ماده مزبور بعبارت ذیل قرائت شد )
  
ادیب التجار ـ در خصوص قبوض دیوانی که از گذشته ها فرمودند اطلاعی نداشته اند و هیئت تفتیشیه معین خواهند کرد استدعا میکنم چون این کار مهمی است و یک بدنامی برای دولت حاصل شده است و یک پول معینی را جمعی مفتخور خورده اند بنده استدعا میکنم با آن جدیتی بکنند که آقای معاضد الملک دارند بپسندد و مقبول وزارت مالیه باشد تعیین بفرمائید که این بدنامی از دولت رفع شده است و برای بعد از این هم طوری بکنند که اگر یک چیز زیادی هم داده می شود به کیسه دولت عاید شود که در حقیقت بکیسه افراد ملت داخل شده است و مردم هم خیلی راضی هستند باینکه این تفاوت به کیسه دولت عاید شود نه به کیسه بعضی اشخاص دیگر در خصوص نقره و منافع آن که فرمودید یک چیزی سئوال کرده بودم که صحت آنر ا بفرمایند که این حساب و این نفعی که بیان کردند آیا بطور صحیح همین قدرها میشود و آن راجع به تفتیش میشود تفتیش را هم که فرمودند دو ماه پیش از این تأسیس شده است هنوز نتیجه بعمل نیامده است امیدوارم همینطوریکه فرمودید نتیجه آن را به مجلس عرض بکنند وجوهی را که از بانک استقراضی گرفته اند فرمودند یکصدو هشتاد هزار و کسری بوده است یک چیزی هم بنده عرض کردم جوابش را نفرمودند شنیدم که این وجوه در خصوص الغاء حق تفتیش دولت ایران گرفته شده است یا این پول پول دیگر است و یا این صحیح است یا خیر حق تفتیش که هیچ قیمت ندارد آیا برداشته اند یا بر نداشته اند در خصوص حاج وکیل الرعایا که در وزارت مالیه اطاقی بایشان راجع بوده است این روزها را عرض نکردم سابقاً البته همه نمایندگان شنیده اند زیرا عرض کردم آیا امروز هم متصدی امور هستند یا خیر این را بفرمایند در باب منافع روده که فرمودند مقدار و مبلغ عایدی روده را صحت عمل اداره او را در خصوص قاچاق او نفرمودند که چندین مرتبه بطور قاچاق برده اند از سر حد ایران و بعد از این هم مواظبت خودشان و اداره کردن وزارت مالیه آنرا نفرمودند در باب خسارتی که وزارت مالیه در عمل نان با آن سئوالاتی که در مجلس مکرر در مکرر بنده کردم و با آن اصراری که هر یک از آقایان نمایندگان داشتند که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد و این بی مبالاتی که وزرات مالیه در تهیه جنس برای دارالخلافه با بودن جنس کرده است بنده عرض میکنم که گناه این بی مبالاتی که از بعضی از اشخاص در سابق شده است دولت و ملت آن خسارت را قبول نمیکنند و وزارت مالیه هم قبول نمیکند و آن اشخاصی که مسئول بوده اند این جنس آذوقه تهران را به موقع حاضر بکنند و نکرده اند و با آن همه سئوالاتی که کرده بودیم گمان میکنم که این خسارت پای آنها باشد در باب دیوان محاسبات هم انشاء الله همینطوریکه فرمودند اعضای آنرا زودتر پیشنهاد مجلس خواهند فرمود که قدری از این مقدمات گذشته آسوده شویم در باب قروض های شخصی هم زودتر همینطوریکه وعده فرموده بودند به عرض مجلس خواهید رساند در باب عمل کرد املاک خالصه نیشابور چون وقت مجلس را بنده خیلی قیمتی میدانم و میترسم آقای رئیس منع بکنند که وقت مجلس را تضییع میکنید باین جهت اینجا عرض نمیکنم لکن در خارج مجلس صورت جزء آن حاضر است که عمل کرد آنر ا مینمایاند در باب وجوهی که را که از بابت دوائر ثلاث فرمودید ندانستم که این مبلغ راجع به چند محله بوده است یا بتمام ولایات بوده یعنی باسم دوائر ثلث اصلاح و کم کردن ادارات هم که فرمودند متشکریم که اقدام بفرمائید در خصوص جنس دولت هم خیلی متشکریم که جواب آنرا قدری واضحتر بفرمایند .
+
ماده ۱۵ ـ برای اخذ سواد هر تلگرافی تا یک صد کلمه دو هزار دینار و از صد کلمه زیادتر تا هر یک صد کلمه پانصد دینار اضافه دریافت میشود .
  
رئیس ـ اینکه میبینید جواب سئوالات را مبهم میدهند برای این است که مبهم سئوال میکنند باید سئوال راواضح بکنند تا جواب واضح بگویند .
+
نائب رئیس ـ مخالفی نیست ؟
  
معاون وزارت مالیه ـ بله بطوریکه حضرت رئیس هم اشاره فرمودند بعضیسئوالات بطور مبهم شده بود باین جهت بنده هم تحقیقات در آن موارد نکردم و در مسئله تفتیش که فرمودند این پولی که گرفته شده است راجع بالغاء حق تفتیش بوده است که از بانک گرفته اند آنرا هم چون در ضمن سئوال توضیح نفرموده بودید این است که جواب شما را دادم که این از بابت عایدات گمرکات شمال بوده است اما در باب تفتتیش راجع به قبوض هیئت تفتیش که معین خواهد شد بنده خیلی جد خواهم کرد که هر چه زودتر معین شود که تفصیل این قبوض از چه قرار بوده است در باب صورت عایدات خالصجات نیشابور هم خیلی متشکر میشوم که صورت آنرا بفرستید به وزارت مالیه در خصوص عایدات دوائر ثلث هم راجع بعه عایدات دوائر ثلث در تمام مملکت بوده است اختصاص به جائی ندارد .
+
شیبانی ـ بنده مخالفم ـ اگر چه این مطلب به نظر خیلی کوچک میآمد و لکن تصور میکنم زبراین یک نفر که صدو یک کلمه شد و این سواد برای آن یک کلمه دهشاهی خواهد داد این یک قدری بر او تحمیل خواهد شد و از عدالت خارج است بنده پیشنهادی کرده ام که هر پنجاه کلمه پنج شاهی بدهد پولش تفاوت پیدا نمیکند علاوه سهولتی است از برای این که کسی که صورت سواد میگرد و یک اصلاح عبارتی هم در این ماده بود بنده آنرا اصلاح کردم و این را پیشنهاد نمودم مفصلا هم در این ماده جواب وسئوال نمیکنم که زودتر این ماده بگذرد .
  
رئیس ـ بعضی سئوالات دیگر هم هست ولی اگر بخواهیم همه سئوالات را بنماید شاید تمام
+
حاج وکیل الرعایا ـ گمان میکنم که باین اندازه از عایدات دولت کاهیدن صحیح نباشد و یک نظری میخواهد که شاید ما او بی خبر باشیم و آن این است که تصور میکنم فایده ار آسمان نازل میشود و اگر بدانیم مخارجی است باید عایدی هم در مقابل داشته باشد بنده نمیدانم چطور برای یک کسی که صد کلمه تلگراف را باید سواد بنویسد و بدهد آن حقوق را که می گرفتند و خبر داریم بگوئیم دو هزار کمتر بدهد یا بعد از او هر صد کلمه پانصد دینار که هر ده کلمه صد دینار می شود بدهند تصور میکنم اگر تصویب کنیم آنرا هم مخارج آن شخص که این کا را میکند توانسته ایم بدهیم و هم یک چیزی به خزانه دولت توانسته ایم برسانیم از این دو هزار پانصد دینار که اخیراً قرارداده اند نباید کاری بکنیم که این هر دو نشود و گمان میکنم که از جزئیاتی که همی ازعایدات دولت کم کم ما کم میکنیم اخیراً ناچار می شویم که خیلی کسر پیدا کنیم بله همین جزئیات است که جمع میشود عایدات کلی میشود آقایان باید سعی کننند که از این راههای مشروع برای این مملکت پیدا شود تا اینکه بشود این مملکت را اداره کرد با این وضعی که می بینید که البته خیلی وضع ناگواری است باز هم تخفیف میدهید سابق هر پنجاه کلمه و بعد از صد کلمه هر صد کلمه ده شاهی بنده اگر در کمیسیون بودم هرگز همچو رأی نمیدادم و میگفتم که از همین راههای مشروع باید دخل دولت را زیاد کرد محتاج نیست بگیرد سواد را  
  
جلسه صرف سئوالات بشود خوب است جلسه دیگر هم حاضر شوید آن سئوالات بشود .
+
نائب رئیس ـ پیشنهادی است از طرف آقای شیبانی قرائت میشود .
  
معاون وزارت مالیه ـ حالا استدعا میکنم که راپورت قوانین مالیه را جع به خالصجات را مقدم بدارید .
+
(پیشنهاد مزبوربعبارت ذیل قرائت شد )ـ ماده ۱۵ را بنده پیشنهاد می کنم بترتیب ذیل نوشته شود برای اخذ سواد تلگراف تا یکصد کلمه اول دو هزار دینار پس از آن هر پنجاه کلمه پنج شاهی اضافه دریافت میشود .
  
رئیس ـ رأی میگیریم به حق تقدم راپورت کمیسیون قوانین مالیه راجع به عمل خالصجات آقایانی که تقدم این راپورت را به سایر مسائل دستور تصویب می فرمایند قیام نمایند ( اغلب نمایندگان قیام نمودند ).
+
شیبانی ـ بنده گرچه توضیح دادم ولی عرض میکنم که محتاج به توضیح نیست همینقدر در جواب آقای حاج وکیل الرعایا اگر اجازه بفرمائید عرض کنم که فرمودند عایدات دولت را نباید جلوگیری کنیم و باید سعی بکنیم که عایدات دولت زیاد شود عرض میکنم تا به حال سواد تلگراف جزء عایدات دولتی و اداره تلگراف نبوده است باختلاف هرچه دلشان میخواست یک پولی می گرفتند و سوادی میدادند به مردم بعضی اوقات هم مجانی می دادند بعضی اوقات سیصد کلمه یک قران یا زیادتر می گرفتند حالا این را قانون یکردیم که یک پولی از این راه عاید دولت بشود و تصور میکنم که بیش از این پول سواد از مردم گرفتن دور از انصاف است و بیشتر از اشخاصی که میآیند سواد میگیرند فقراء و ضعفاء هستند برای آن حکمی که صادر میکننند سوادی میخواهند داشته باشند و اگر یک تحمیلی بشود هیچ کس قدرت گرفتن را نخواهد داشت از فقراء .
  
رئیس ـ تصویب شد ـ حالا مذاکرات در کلیات است در کلیات مخالفی هست ؟
+
نائب رئیس ـ رأی میگیریم باین پیشنهاد .
  
دکتر حاج رضاخان ـ بنده اجازه خواسته ام .
+
حاج شیخعلی خراسانی ـ این صورتی که ژلاتین کرده اند و به ما داده اند نوشته اند رأی قطعی گرفته اند باکثریت ۵۷ رأی تصویب شد چیزی را که ما رأی قطعی داده ایم و گذشته است دیگر چطور میشود که ثانیاً‌در آن مذاکره کنیم و رأی بگیریم .
  
رئیس ـ مخالف هستید ؟
+
افتخار الواعظین ـ اینجا وقتی که پیشنهاد کردند شاهزاده لسان الحکماء قابل توجه شد و
  
دکتر حاج رضاخان ـ بله مخالف هستم .
+
رئیس به بنده فرمودند که کمیسیون چه می گوید عرض کردم کمیسیون قبول میکند چون کمیسیون قبول کرد رأی قطعی گرفتند ولی از صد کلمه به بعد تکلیف آن و از آن پیشنهاد معلوم نبود این بود که در کمیسیون آن عبارت ذیل را زیاد کردند که از صد کلمه به بعد هر صد کلمه دهشاهی گرفته شود والا رأی قطعی گرفته شده است و در این پیشنهاد نمی شود رأی گرفت .
  
رئیس ـ بفرمائید .
+
معزز الملک ـ این جمله را باین شکل نمیشود باین ماده الحاق کرد ولی میشود که این ماده را به شکل الحاقیه زیاد کرد ولی در آن ماده نمیشود رأی گرفت زیرا رأی قطعی شده .
  
دکتر حاج رضاخان ـ بنده چون خودم جزء اعضای کمیسیون قوانین مالیه هستم برای بنده خیلی مشکلات در آنجا دست داد که حل نشد لهذا بیشتر ایرادات و مخالفت بنده در این است که آن مشکلات حل بشود یک اجازه نامه از طرف دولت پیشنهاد شده است و او را کمیسیون رد کرد در آنوقت چند ماده از کمیسیون در ضمن راپورت خودشان پیشنهاد کرده اند بنده نمیدانم که این اجاره نامه است که دولت می خواهد یا قانون است که از طرف نمایندگان پیشنهاد شده است اگر این طرح قانون است باید برود به کمیسیون مبتکرات و قابل توجه بشود بعد از آنجا راپورت بدهند و مطرح و مذاکره شود و در صورتی که اجازه است نمیدانم کمیسیون از طرف دولت میتواند این اجازه را حاصل بکند یا اینکه خود دولت باید پیشنهاد بکند و بعد اگر اجازه است مجلس بدهد آیا لازم است دولت هم مطلع باشد و بنظر دولت هم رسیده باشد یا خیر اولا این یک اشکال بنده است ثانیاً اینکه ما اگر بخواهیم که برای اجاره و استجاره که راجع به مجلس است یک اختیاری به وزیر بدهیم قانون اجاره و استجازه عموم بر اموال دولت در مجلس یک شور شده است و در کمیسیون هست یعنی شور دویم لازم دارد به عقیده بنده اگر او میامد به مجلس خیلی زودتر میگذشت از این ماده که اینجا نوشته اند بنده نمیدانم علت اینکه او نمیاید به مجلس و یا برای حفظ خالصه تهران اجازه میدهیم دو سه ماده مخصوص بگذرد چه چیز است و اصلا عرض میکنم فلسفه اینکه اجاره نامه باید به مجلس بیاید نه فقط برای مدت است بلکه برای آن موادی است که ما دیدیم او اجاه نامه خالصجات تهران بود آن مشروطات خانمان برانداز و این سه ماده جلوگیری نخواهد دکرد از آنها لهذا بنده بکلی مخالفم با دادن خالصجات را به یک کمپانی و این سه ماده هیچ ممکن نیست جلوگیری کند از این قبیل موادی که در آن اجازه نامه سابق بود .
+
نائب رئیس ـ بله رأی گرفته شده است در آن جزء اول و واین جزء ثانی باید بعنوان ماده الحاقیه نوشته شود و آقای شیبانی هم در این جمله ثانی پیشنهاد خواهد کرد .
  
معززالملک مخبرکمیسیون قوانین مالیه ـ ایراد اولی آقای دکتر حاج رضاخان درواقع راجع به این بود که کمیسیون حق ندارد یک چیزی را که به کمیسیون رجوع میشود پیشنهاد بکند در صوئرتیکه تصورز میکنم چنین چیزی نباشد یک لایحه از طرف مجلس رجوع شده بود به کمیسیون آن دلائلی که خودشان در کمیسیون بودند و وتصدیق دارند و در کمیسیون هم تصدیق کردند آن پیشنهاد رد شد و حالا میفرمایند چرا کمیسیون یک پیشنهادی کرده است و به مجلس آورده است اولا کمیسیون همیشه حق پیشنهاد به مجلس دارد دیگر آنکه میگویند نظر دولت لارزم است و شرط است لابد تصدیق خواهید کرد که اگر نظر دولت شرط است معاون وزارت مالیه که آن پیشنهاد را کرده بود حضور داشت و تقریباً مثل این است که این پیشنهاد از طرف خودشان شده بود ایشان نماینده نظر دولت هستند و ما هم هیچ حق نداریم در صورتیکه معاون یک وزارت خانه ئدر کمیسیون حاضر است و یک پیشنهادی را قبول میکند بگوئیم که نظر شما منظر دولت نیست شما بروید و مخصوصاً با نظر یک دولت دیگری بیایید اما مسئله ثانوی که فرمودند چرا عوض این قانون یک قانون دیگری نیامده است اولا این ایراد صحیحی نیست به جهت اینکه ممکن است هر قانونی بیاید بفرمائید چرا این قانون امده است قانون دیگری نیامده است ثالثاً اینکه جنابعالی در کمیسیون تشریف داشته و میدانید که در کمیسیون مذاکره شد که چون یک اصلی است در قانون اساسی که محتاج به تفسیر است راجع به نقل و انتقال چنانچه بعضی نظر دارند و نقل و انتقال را شامل اجاره میدانند و بعضی شامل اجاره نمیدانند اگر نقل و انتقال را شامل اجاره و استجاره بدانیم آنوقت آن قانون اجاره که میفرمائید یک شورش شده و چیز زیادی خواهد بود و اگر نقل و انتقال را شامل اجاره ندانیم آنوقت هیچ تبصره قانونی نمیشود برای آن معین کرد و اگر نقل و انتقال شاکمل اجاره نشد آنوقت ممکن است آن قانون بیاید و برای آنکه آن نقطه نظر جنابعالبی حاصل شود خوبست تقاضا بفرمائید این مسئله تفسیر زودتر از مجلس بگذرد تا رفع اشکالات بشود یک نقطه دیگر که فرمودید این سه ماده جلوگیری از آن شرایط خانه برانداز نمی کند البته مجلس شورا نظرش این باشد آنوقت مجبور خواهد شد که در هرکار جزئی خودش دخالت بکند به جهت اینکه به هیچکس به جز خودش اعتماد ندارد والبته تصدیق خواهند فرمود که باین ترتیب کار پیش نمی رود یک قوه مجریه است در مملکت هستند مستقیمتاً
+
شیبانی ـ بله بطور ماده الحاقیه پیشنهاد بنده میشود .
  
کلیات را مجلس شورای ملی اجازه میدهد و حفظ منافع دولت و تعیین جزئیات با دولت است ما دیگر باین درجه هم نباید مداخله در اجرائیات بکنیم علاوه بر این چند ماده هم چندی قبل از مجلس گذشت و به یک اکثریت قریب بالاتفاق یک دخالتی از برای خزانه دار کل تعیین شده است که تقریباً این هم جزء وظایف آن خواهد بود در صورتیکه وزارت مالیه این قبیل اشخاص صحیح دارد دیگر نباید بگوید که تمام جزئیات هم به تصویب من باید باشد این جا از حیث مدت معین شده است از حیث تبعه بودن داخله هم معین شده است دیگر سایر شرایط جزئیش بماند که مثلا به چند قسط مال الاجاره را میدهند چطور بدهند آنها تصور میکنم که جزء وظایف مجلس باشد
+
نائب رئیس ـ این بهتر است که بماند بعد از تنفس شور در قانون جنگلها را مقدم میداریم مذاکره در کلیات است .
  
دکتر حاج رضاخان ـ سوء تفاهمی شده است اجازه میفرمائید توضیح بدهم .
+
نائب رئیس ـ شور اول قانون جنگلها است در کلیات آن باید مذاکره بشود در کلیات آن مخالفی است .
  
رئیس ـ بفرمائید .
+
حاج شیخعلی ـ اجازه میفرمائید ؟
  
دکتر حاج رضاخان ـ آقای مخبر از قول بنده فرمودند که فلان کس می گوید که حق ندارد کمیسیون یک چنین چیزی را پیشنهاد کند در صورتی که کمیسیون حق دارد ابداً بنده چجنین چیزی نگفتم هیچ نگفتم کمیسیون حق ندارد بنده عرض کردم چندین اشکال دارم و یکی از آنها این است که نمیدانم کمیسیون این حق را دارد یا ندارد .
+
نائب رئیس ـ بفرمائید .
  
معزز الملک ـ مخصوصاً فرمودید .
+
حاج شیخعلی ـ وضع قانون برای چند فایده است یا راجع است به ترتیبات عمومی یا راجع است به حدود افراد هریک بدیگری است یا راجع است به وضع یک مالیاتی به جهت حفظ منافع عمومی بله قانون خوب چیزی است هیچ کس نمیتواند رد کند هیچ قانونی را ولو اینکه هر اداره جزئی باشد اما وقتی که قانون وضع میشود باید بببینم آن فائده را که ما از قانون در نظر داریم در این قانون هست یا نیست والا یک موادی نوشته شود ووقتی تضییع شود و آن مواد بگذرد که فائده قانونی از آن گرفته نشود چه اثری دارد البته برای جنگلها هم باید قانون وضع شود در آن موضوع
  
آقا شیخ غلام حسین ـ عرض میکنم بنده دو نظر دارم در این بواسطه این دو نظر مخالفم یکی این است که می بینم این قانون آمده است بمجلس و خلاف نظامنامه داخلی است به جهت اینکه در نظامنامه داخلی مینویسد طرح قانون آن است که نماینده پیشنهاد کند و پانزده نفر از نمایندگان آنرا امضاء کنند و یک ترتیب معینی ندارد لایحه قانونی آن است که از طرف وزراء پیشنهاد میشود و این نه طرح قانونی است و نه لایحه قانونی به جهت اینکه می بینم این قانون وضع میشود برای تهران مجلس شورای ملی می نشیند قانون وضع میکند برای چند ده اطراف تهران و این ترتی گمان میکنم که وظیفه مجلس شورای ملی نباید به جهت اینکه وظیفه مجلس شورای ملی وضع قانون است نه برای تهران فقط اگر میخواهد برای خالصجات قانونی وضع کند نه اینکه مجلس شورای ملی بنشیند قانون وضع کند برای خالصجات اطراف تهران .
 
  
رئیس ـ اما در مسئله طرح یا لایحه این اگر قبول کردنی نبود بنده هم قبول نمی کردم طرح قانونی را یک نفر نماینده هم حق دارد پیشنهاد بکند و در کمیسیون قوانین مالیه گویا دوازده نفر هستند در صورتیکه یک نفر این حق را داشته باشد دوازده نفر بطریق اولی حق خواهند داشت دیگر اینکه چون معاون وزارت مالیه در کمیسیون بوده و این را قبول کرده است این اول حالت طرح قانونی را داشته ولی بعد از قبول کردن ایشان حالت لایحه قانونی را پیدا کرده است .
+
هم که امروز ه ما باید قانون برای جنگل وضع کنیم یا برای مجازات اجزائی که تعدی میکنند و کدام یک مهمتر است در آن هم عرضی نمی کنیم اما در همین قانون که از طرف وزارت فوائد عامه پیشنهاد شده است بنده عرض میکنم سه ماده از طرف وزارت فوائد عامه پیشنهاد شده است که هیچ قانونیت ندارد یعنی چطور قانونیت ندارد ماده بندی آن صحیح است ولی آن فایده قانونی را ندارد در اینجا دو مطلب است یکی اینکه یک اختیاری می گیرد وزارت فوائد عامه که هر طور بخواهد در جنگلها رفتار کند در ماده ثانی آن هم وضع مالیات است برای جنگـلها غیر از این دو فایده چیز دیگری در این قانون نیست یک ماده این می گوید که ترتیب جنگلهای اربابی و دولتی را نظامنامه داخلی وزارت فوائد عامه خواهد نوشت چگونه تفکیک خواهد کرد وزارت فوائد عامه بین جنگلهای اربابی و دولتی معلوم نیست و یک قسم دیگر هم از جنگلهاست که نه دولتی است نه اربابی عمومی است مثل اینکه در یک محلی یک جنگلی است که از آن جنگل هیزم و ذغال آن محل تهیه میشود با جنگلهای آنجا چه قسم معامله میشود آیا مالیات به هیزمها و ذغالها خواهند بست چون آن درخت قوی که عشر گرفته شود ندارد باید بفهمیم که در آنجا ها چه قسم مالیات می بندند همین تنظیمات جنگلها را وزارت فوائد عامه خودش نظاکمنامه مرتب خواهد کرد ترتیب جنگلها باید از مجلس بگذرد تا اینکه ببنیم چه وضع است و چه ترتیبی دارد و در این قانون فقط دو فایده منظور کرده است یکی اینکه یک اختیاری از برای خودش بگیرد که در جنگلها هر طوری که بخواهد رفتار کند و آنوقت لازم نیست که تفکیک بین جنگلهای اربابی دو دولتی را چگونه خواهند کرد یکی دیگر اینکه تنظیمات جنگلهای دولتی را که چگونه درخت به برند و چگونه درخت بکارند و چطور اداره بکنند اینجا نیست و اگر لازم است که ما امروز یک قانونی برای جنگلها وضع کنیم بهتر این است که خود وزارت فوائد عامه یک قانون مفصل تری اول در خصوص تفکیک جنگلهای دولتی اربابی پیشنهاد کننند و در ثانی آن ترتیباتی را که بخواهد در جنگلها رعایت کند و به مجلس پیشنهاد بشود والا این قانون هیچ بدرد امروز ه ما نخواهد خورد .
  
معاون وزارت مالیه ـ چون تقاضای فوریت این طرح قانونی از طرف کمیسیون شده است بنده هم تقاضای فوریت آنها را میکنم .
+
افتخار الواعظین ـ آقایان باید نظر مبارکشان باشد که دو لایحه قانونی از طرف وزارت فوائد عامه به مجلس تقدیم شد یکی از برای کلیه جنگلهای دولتی و یک لایحه برای کلیه جنگلهای اربابی و وزارت فوائد عامه هر دوی آنها را ناقص میدانست و امروز اگر آقای حاج شیخعلی بدانند که علت تقدیم این سه ماده قانون چه چیز بوده است البته تصدیق خواهند فرمود که این سه ماده باید از مجلس بگذرد در اینکه یکی از منافع و منابع عایدات دولت جنگلها است حرفی نیست و در اینکه امروزه هم تعدیاتی میشود هم بجنگلهای دولتی هم بجنگلهای اربابی حرفی نیست و دولت ولو اینکه سه ماده هم باشد باید یک مستمسکی در دست داشته باشد و حالا سه ماده هم برای کسب تکلیف در دست ندارد نمیتواند از آنها جلوگیری کند و اگر مفصل و مشروح بخواهند مطالب را بفهمند بنده میتوانم در کمیسیون یا در خارج از این اطاق پارلمانی بایشان عرض کنم و متقاعدشان بکنم امروز متصلا هی از جنگلها درخت است که میبرند و حمل به خارج و داخل میکننند بدون اینکه یک دینار بدولت عاید شود بلکه از جنگلهای دولت هم میبرند و دولت نمیتواند جلوگیری کند و البته از برای تنظیم جنگل ها از طرف دولت و وزارت فوائد عامه یک قانون مدونی و یک قانون منظمی مثل قانون سایر دول پیشنهاد خواهد شد که او مشنتمل بر چندین فصول و مواد خواهد بود ولی دیدند که اگر بخواهند آن قانون مفصل را پیشنهاد بکنند به مجلس تا آن بگذرد آن تعدیاتی که روز به روز بدولت میشود از طرف داخله و خارجه به حقوق دولت نمیتواند از آنها جلوگیری بکند این است که وزارت فوائد عامه هم این سه ماده را  
  
رئیس ـ حالا در کلیات آن مذاکره می کنیم .
+
قانون جنگلها نمیداند که کافی باشد دیگر که پیشنهاد نشود برای اینکه آقایان تصدیق خواهند فرمود که جنگلها از دو قسم خارج نیست یا اربابی است یا متعلق به صاحبان املاک است یا از قبیل جنگل مازندران و رشت و گیلان است که متعلق بدولت است این سه ماده را عجالتاً وزارت فوائد عامه میخواهد از برای جلوگیری از تعدیاتی که میشود که امروز در جنگلها من غیر رویه متصلاهی مشغول بریدن هستند بدون اینکه حقوقی بدولت بدهند و جای درختهائی که کنده اند غرس کنند یا اینکه لزوم به بریدن آن درختها معین شود و متصلا درختهای قیمتی را میبرند و میبرند و یک حقوق گمرکی خیلی مختصری آنهم اگر تفتیش بشود گرفته میشود والا فعلا وزارت فوائد عامه این سه ماه را پیشنهاد کرده است برای اینکه امروزه با کمال عجله بتواند جلوگیری از آن تعدیات بکند و بعد البته قانون مفصلی مدونی پیشنهاد خواهد کرد مثل سایر دول و البته از تصویب و نظر آقایان خواهد گذشت .
  
معدل الدوله ـ بنده تصور میکنم وقتی یک مسئله خوب تشریح شد برای هیچکس تردید و اشکالی باقی نمیماند این دو سه مسئله است یکی این است که طرح قانونی تازه تقدیم مجلس شد و حال اینکه اینطور نبوده دیگر یک لایحه برای اجاره خالصجات دولتی تقدیم شده بود و چون آن از مجلس رد شد مجلس وظیفه خودش را ندید که داخل جزئیات
+
معزز الملک ـ بنده اخطار نظامنامه دارم .
  
 +
نائب رئیس ـ بفرمائید .
  
آن بشود این مسئله مسلم است که در هر امری مجلس در کلیات او قوانین وضع میکند که ادارت دولتی در جزئیات آن اقدامات میکند این بود که پس از آنکه آن قرارداد را که دولت پیشنهاد کرده بود رد شد کمیسیون چند ماده را که میتوانست شامل تمام جزئیات آن شود آنرا پیشنهاد کرد و اما اینکه چراتأمل نکرد که درخصوص کلیه خالصجات و املاک دولتی یک طرحی پیشنهاد کند و یک تکلیف صجحیحی برای این کار معین بکنیم این به جهت این بود که نظر داشتیم نظر به اهمیت موقع چون بنده مدتی در خالصجات بودم و خوب میدانم که دولت هرگز نمی تواند باین زودیها در این چند سال اجزاء کافی عامل بدست نیاورد خالصجات را اداره کند در این مدت مدید خالصجات در تحت نظر یک وزیری اداره میشد و حالا که اجاره میشد اجاراتش هم یک ترتیبی داشت یکسال و دو سال و سه سال و نظرم هست که هیچوقت از پنج سال تجاوز نمیکرد باین واسطه اجاره او لازم بود که زودتر اجاره شود نه اداره وزارت ماالیه هم نظرش باین بود که نمیتوانست اداره بکندا وقتیکه اجاره باشد بنابر اطلاعات خارجی بنابر مصالح مملکت بهتر از این شکلی که در اینجا شده است نمیشد که تحت نظر خزانه دار کل باشد و سه شرط اصلی در تحت سه ماده باشد یکی اینکه اجارات در کمال دقت در تحت نظارت خزانه دار کل باشد و باکمال دقتیکه وزارت مالیه میکند در تحت نظر دقتی که خزانه دار کل دارد در تحت این شرایط اجاره برود بنده عرض میکنم که امروز اگر چنانچه یک ساعت یک روز تعویق بیفتد چون تعویقش را که در نظر بیاوریم که نه در تحت نظر کمپانی است و نه اینکه دولت مداخله دارد در این صورت چقدر خسارت در هر ساعت دولت دارد و خسارت دولت بیش از این است که ما بخواهیم این ملاحظات تقدیم و تأخیر در اجاره بیاندازیم این است که عرض کردم با کمال دقتی که شده است باین ترتیب اگر اجاره بدهند جلوگیری خواهد کرد از یک خسارتی کلی که ممکن است بدولت از این راه متوجه شود .
+
معزز الملک ـ بنده هیچ نمیخواهد داخل بشوم در این قانون ولی همینقدر عرض میکنم چیزی که قانونیت دارد ولایق است که بگذرد ماده دوم است به جهت اینکه ماده اول و سوم قانون نیست و ماده دوم یک ماده قانونیست آنهم راجع به وزارت فوائد عامه نیست و باید از وزارت مالیه پیشنهاد بشود و برود به کمیسیون قوانین مالیه و از آنجا بیاید به مجلس و ماده اول اجاره است که آن اجاره را وزارت فوائد عامه نوشتید اداره کردن جنگلها از وظیفه او است او باید اداره بکند و ماده سوم هم در واقع یک نصیحتی است که باید اطاعت بکند نظامنامه وزارت فوائد عامه را قانون نیست .
  
رئیس ـ آقای محمد هاشم میرزا مخالفید ؟
+
افتخار الواعظین ـ بنده هیچ معنی فرمایش آقا رانفهمیدم فرمودند اخطار نظامنامه دارم و بعد درباره اخطار نظامنامه فرمودند که ماده دویم راجع است به کمیسیون قوانین مالیه خیلی
  
محمد هاشم میرزا ـ بله.
+
غریب است چه می فرمائید جنگلهای اربابی رعایت آن نظامنامه که از طرف وزارت فوائد عامه نوشته میشود رعایت مقررات آنرا بکنند آن نظامنامه ها در وزارت فوائد عامه نباید که تنظیم بشود این بدیهی است جنگلها از طرف وزارت فوائد عامه تنظیم می شود و ابداً ربط بوزارت مالیه ندارد که برود به کمیسیون بودجه و ماده دوم که وضع یک مالیاتی است و ماده سوم که فرمودند یم نصیحتی است بنده نفهمیدم چطور نصیحت است و موعظه است این یک ماده قانونیست برای تنظیم و محافظه کلیه جنگلها و تفکیک جنگلهای اربابی از جنگلهای دولتی که وزارت فوائد عامه میگوید آقای مالک شما که این جنگل را مالکید ببینم از روی چه ترتیبی است مالکیت شما مالک هستید مالک نیستید و اینها از تکالیف وزارت فوائد عامه است .
  
رئیس ـ بفرمائید .
+
آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ بنده کلیه قانونی که به مجلس می آید اهمیت مذاکره در کلیات آنرا زیاد از مذاکره در مواد آن میدانم قانون نظریاتعمیقی لازم دارد و بنده میخواستم شرح مفصلی عرض بکنم ولی مخبر بعضی تفصیلات فرمودند که قدری قانع شدم و این جنگلها یکی از قوانین مهم است و جنگل در هر مملکت خصوصاً در مملکت ما هیچ اسمی ندارد و یکی از منابع بزرگ ثروت مملکت ما است مثل معادن و معادن برای ما مشکل تر است و جنگلها خیلی سهل الوصول تر است و این نظر عمیقی لازم دارد و بنده خودم دو سفر کرده ام و میدانم چه بر سرز جنگلها میآورند اولا اگر بخواهید یک حق قانونی وضع بکنید باید وزارت فوائد عامه ملاحظه بکند که اسباب اجرای این قانون را دارد و اسباب اداره کردن جنگلها را دارد یا ندارد و آن تنظیمی که میدهد جلوگیری از تخلف آن میتواند بکند اگر برخلاف تنظیمات او عمل کردند مجازات چه قسم میدهد قوانین که برای جنگلها وضع میکنند دو قسم است یک قسم راجع به جنگلهای اربابی است یک قسم راجه به جنگلهای دولتی است برای اربابی ترتیباتی میدهد که آن ترتیبات راباید مواظب شوند چطور بکارند چه قسم درختها را بکنند کدام قسمت را ببرند و عوض آنهم او را چه قسم بکارند در هر زمین مناسب آن بکارد معنی جنگـل اصلا چیست این معلوم شده است حالا بنده یک مثالی عرض میکنم هرگاه من در نزدیکی تهران یک جائی را کلیه خیار کاشتم این جنگـل است یا جنگـل نیست این باغ است ؟ یا اینکه کلاً‌درخت صنوبر و بید کاشتم که بارور نیست آیا هر قدر مکان بزرگتر باشد این جنگـل است یا باغ است یا اینکه جنگل همان را میگوئیم که کسی رفته است در صحرا زمینی را که حیاضت کرده و آن جنگـل شده است ؟ ما اولا برای جنگلهای اربابی یک ترتیباتی میدهیم از برای جنگلهای دولتی هم یک ترتیباتی میدهند قانون پلیس های جنگـل هم خودش یک قانون مفصل علیحده است که آنها مواظبت بکنند که چطور بریده شود چطور کاشته شود بریدنی آن درختها کدام است نبریدنی او کدام است هیزمی او کدام است آنهائی که به جهت ارباب و تخته و غیره باید استعمال بشود کدام است تا به کدام بزرگی رسد بریده نخواهد شد تمام این ترتیبات را میدهند ولی مشروط بر اینکه در اول اسباب اجرای آن را تهیه بکنند و حاضر بکنند و بعد اسباب مجازات را معین کننند حالا هرگاه تخلفی شد چه خواهند کرد بنده مآلی این را نگاه کردم دیدم که مآل این قانون این
  
محمد هاشم میرزا ـ بنده با این طرحی که از کمیسیون قوانین مالیه پیشنهاد شده است مخالف هستم نه بواسطه اینکه شرایطش کم است یا زیاد بنده چون عقیده ام این است که انتقال را شامل اجتاره میدانم و از حقوق تامه مجلس میدانم بموجب قانون اساسی لهذا عرض میکنم باید این جاحقوق را به مجلس داد و این هم که آقای معدل الدوله فرمودند که شرایطی در آن اجاره نامه بیود که مجلس نمیخواست مداخله در آنها بکند و آنها را تصویب بکند خیر اینطور نبود میخواست که یکطوری بکند که تمام مقدماتش را وزارت مالیه با خزانه دار کل هر دو هر طور صلاح میدانند قرار بگذارند بعد کلیه تمام موادش را ماده به ماده به مجلس بیاید و از نظر وکلابگذرد و اگر این حق را واگذار بکنیم بوزارت مالیه گمانم این است که یک حق ثابت مجلس را واگذار کرده ایم بدون جهت به وزارت مالیه و منافع زیادی در آمدن اینها به مجلس و بنده میبینم چنانچه از ندیدنش تمام مضار کمپانی خالصجات سابق و کمپانی گوشت حاصل شد و تمام از وظایف مجلس بود و عمل نشد و باین درد سرما گرفتار شدیم و جمعی هم به زحمت افنادند و مجبور شدیم که بالاخره آن ترتیبی را که بر خلاف قانون داده بودند منفصل بکنیم لهذا بنده عقیده امن این بود که در تمام اینها هر قسم که وزارت مالیه صلاح میدانند اگر چه عقیده بنده این است که باید بجزء خود رعایا داده شود و هیچ ضرری هم در این نمی بینم مثل مالیاتی که ۵ هزار و یک تومان و جنس یک خروار و ۲ خروار گرفته میشود و هیچ ضرری هم از این راه بدولت وارد نمیآید و بنده منافع رعایا و منافع صحیحه دولت را هم در همین عقیده می پندارم و این قانون را رد میکنم.
+
است که
  
معاون وزارت مالیه ـ چیزی که وزارت مالیه را مجبور کرد و اصرار دارد که این لایحه زودتر بگذرد فقط منافع دولت است به جهت این که وزارت مالیه در یک موقعی دچار این زحمت شده است که هرچه فکری میکند به چه شکل جلوگیری از ضرر دولت بکند میکند که به هیچ وجه ممکن نیست مگر این که به طریق مازاد قرار بدهد اگر آن جواب بنده را در جواب آقای ادیب التجار در مسئله خالصه نیشابور التفات فرموده بودند شاید مخالفت نمی کردند و تصدیق می فرمودند که هر چه خالصه دارد دولت باید اجاره بدهد نهایت یک مسئله را در این جا فرمودند که اگر به رعایا اجاره بدهند بهتر است وزارت مالیه هم خیلی مایل است که این املاک را به رعایا اجاره بدهد و وزارت مالیه پیشنهاد بکند بطریق مازاد باطلاع خزانه دار کل اجاره میدهد حالا هر کس زیادتر داد و شرایطش کمتر بود آنها را قبول میکند و بنده قصد مخالفت در این باب هیچ نمیدانم و هر روزی که این مطلب عقب بیافتد یک ضررو خسارتی در خالصجات عاید دولت خواهد شد حالا بسته به رأی مجلس است .
 
  
رئیس ـ مذاکره در کلیات کافی نیست ؟ ( اغلب اظهار کردند کافی است ).
+
Page 5 missing
  
رئیس ـ چون تقاضای فوریت شده است اول باین تقاضا رأی میگیریم که داخل مواد شویم آقای معاون راجع به فوریت توضیحی بدهید.
+
داشته باشد و این که ترتیب داده اند نه از برای جنگلهای اربابی نه از برای جنگـلهای دولتی از برای هیچکدام فائده گمان نمیکنم داشته باشد باینجهت بنده مخالف هستم .
  
معاون وزارت مالیه ـ توضیح همین جمله اخیر بود که عرض کردم هر قدر این لایحه زودتر بگذرد وزارت مالیه زودتر میتواند منافع دولت را حفظ بکند و هر قدر دیرتر بگذرد موجب خسارت دولت میشود .
+
افتخارالواعظین ـ بنده حقیقتاً مقصود آقایان را ملتفت نمیشوم میخواهم بدانم که میفرمایند قانونی برای جنگلها لازم نیست یا اینکه می فرمایند این قانون مکفی نیست چه میخواهند بفرمایند اگر میخواهند بفرمایند برای اداره کردن جنگلها و تنظیم جنگلهای اربابی و دولتی وزارت فوائد عامه هیچ قانون لازم ندارد بنده گمان میکنم این را می فرمایند و همان قسم که آقای سعید الاطباء فرمودند شاید بنده هم میدانستم که حالت جنگلها چه قسم است و نمیخواستم دیگر بآن اندازه توضیحات بدهم همین قدر عرض میکنم شما اگر این سه ماده را چند ماه دیگر بگذرانید شاید برای شما جنگلی باقی نماند و بنده معطلم و تعجب میکنم از اینکه چطور شده است که از طرف هیئت رئیسه اطلاع به معاون وزارت فوائد عامه داده اند و آقای معاون حاضر نشده است اینجا که توضیحات بدهد تا آقایان خاطرشان مسبوق شود و اینکه میفرمایند این قانون نیست چطور قانون نیست یک جنگل اربابی است یک جنگل دولتی است و یک مالیاتی است که از منافع جنگل باید گرفته شود و یک حدودی است که برای جنگلهای اربابی باید تعیین شود منتهی برای اینکه این قانون مفصل نباشد این قانون موکول میکند به نوشتن نظامنامه که در خود وزارت فوائد عامه نوشته خواهد شد یکی هم راجع است به مالیات آنرا هم میگویند وقتی که درخت را میخواهید بیاندازید از شاخی که از جنگـل میخواهید ببرید یک عشر باید بدهید بدولت و تاین سه ماده قانون این است بنده نمی فهمم خوبست آقایان توضیح بدهند که این چطور قانونی است .
  
رئیس ـ آقایانی که فوریت این لایحه را تصویب میکنندقیام نمایند(اغلب قیام نمودند )
+
معزز المک ـ وقتی که در کلیات یک وقانونی حرف میزنند همیشه کسانی که میل دارند آن قانون را بگذرانند فوراً‌شرحی در لزوم مثلا حفظ جنگلها ترتیبات و حفظ حدود آن در این قبیل کلیات که هیچ کسی منکر نیست بیان میکنند هیچ کس منکر این نیست که جنگلها باید حفظ شود و هیچ کس منکر این نیست که برای جنگلهای دولتی و اربابی یک حدودی باید معین شود هیچ کس منکر نیست که برای تعیین حدود جنگلها یک قانونی باید نوشته شود ولی وقتی که اشکال میکنند و حرف میزنند در این قانون منکر این کلیات نیستند میگویند این سه ماده برای حفظ این کلیات کافی نیست و این قانون معین که نوشته شده است حفظ نمیکند مثلا اینجا میگوید که مالکین جنگـلها حق دارند که جنگلهای خودشان را ببرند البته بدون اینکه این قانون هم نوشته شود حق دارند و میتوانند که جنگلهای خودشان را ببرند یک چیز دیگر هم میگوید که باید نظامنامه وزارت فوائد عامه را اطاعت کنند این هم توضیح واضح است که مردم از نظامنامه هائی که قائم مقام قوانین است باید اطاعت کنند و دیگر تکلیفی برای جنگلها معین نکرده اند در این ماده سوم هم گفته اند وزارت فوائد عامه یک نظامنامه به جهت تنظیم جنگلها خواهد نوشت و این هم
  
رئیس ـ با اکثریت ۴۹ رأی تصویب شد حالا رأی میگیریم که داخل مواد این لایحه شویم آقایانی که تصویب میکنند که داخل مواد این لایحه شویم قیام نمایند با اکثریت ۴۹ رأی تصویب شد ماده اول را بخوانید .
+
معلوم است که جنگلها در تحت اداره وزارت فوائد عامه است و البته باید آنها را اداره بکند و بدیهی است مستلزم اداره کردن تأسیس یک اداره و نوشتن نظامنامه است پس این ماده قانون نیست یک چیزی است واضح ماده دویم این ماده قانونیست آنهم راجع به وزارت فوائد عامه نیست و هم از وظیفه او هم از کمیسیون فوائد عامه خارج است به جهت اینکه شما میخواهید یک مالیات وضع کنید برای جنگـلها و آن مربوط به وزارت مالیه و کمیسیون قوانین مالیه است یا کمیسیون بودجه علی ای حال باید برود به یک کمیسیونی که مربوط بآنجا است این که جنگـلها محفوظ بماند تمام اینها را ما خیلی مایل هستیم ولی این قانون کفایت آنرا نمیکند اگر خیلی میل دارد کمیسیون فوائد عامه که جنگلها اداره بشود معاون وزارت فوائد عامه را بخواهیدیا خود وزیر بخواهند و یک قانون صحیحی که به چه ترتیب باید جنگلها بشود اداره وحفظ کرد و اگر کسی تخطی کرد چه مجازاتی خواهند داد اینها را باید مفصل و مشروح بنویسند و آنچه راجع است باخذ مالیات آن را بتوسط وزارت مالیه پیشنهاد مجلس کنند آنوقت مجلس هم البته مخالفتی نخواهد کرد و رأی خواهند داد دو جنگـلها هم حفظ خواهد شد فائده هم خواهد دداشت آیا این هیچ فائده ندارد و با آن قانون که الان میخواهند از مجلس بگذرد هیچ چیزی حفظ نخواهد شد .
  
(بعبارت ذیل قرائت شد ).
+
نائب رئیس ـ مذاکرات کافی است تقاضایی ارباب کیخسرو کرده اند خوانده میشود و رأی گرفته میشود (بعبارت ذیل قرائت شد ) بنده تقاضا میکنم قانون جنگـلها به کمیسیون فوائد عامه برگردد تا وزارت فوائد عامه نظریات ثانوی در مواد لازمه قانونی آن نموده و ترتیب مالیاتی آن را بتصویب وزارت مالیه رسانیده در ثانی به مجلس پیشنهاد کنند .
  
ماده اول ـ وزارت مالیه مجاز است املاک خالصه دولتی اطراف تهران و خوار را بطور مزایده باستحضار خزانه دار کل باجاره دهد .
+
نائب رئیس ـ آقای ارباب توضیحی دارید بفرمائید .
  
دکتر علی خان ـ مخالفت بنده به یک سئوالی است که میکنم و چون در موقع کلیات نشد اینجا عرض میکنم در اینجا نوشته شده است که وزارت مالیه باستحضار خزانه دار کل باجاره بدهد میخواستم سئوال بکنم که در این لایحه که پیشنهاد شده است خزانه دار کل نظری کرده است و قبل از اینکه پیشنهاد شود.
+
ارباب کیخسرو ـ بنده گمان میکنم بعد از توضیحاتی که آقای معزز الملک دادنددیگر هیچ لارزم به توضیح نباشد این فقط یک قانون مالیاتی است که آمده است به مجلس و این را هم باید فراموش نکنیم که در ضمن آن۱۲ ماده که برای خزانه دار کل معین شد یکی از تکالیف او نظریات در لوایح قانونی مالیه بوده است و بنده تصور میکنم که این ماده مخالف آن ماده بوده است که گذشته از این جهت بنده پیشنهاد کردم که این برگردد به کمیسیون فوائد عامه که هم وسعتی در مواد آن داده شود و هم ماده ثانی راجع به مالیات را بتصویب وزارت مالیه برساند که وزارت مالیه نظر خزانه دار کل را هم در این خصوص تحصیل نماید .
  
با او شوری شده است و ممکن نیست که دولت خودش اداره کند یا خیر اگر شوری شده است و نظر او در این لایحه بوده است که ممکن نیست دولت خودش اداره بکند که بنده حرفی ندارم و موافق هستم اگر نظر او در این لایحه نبوده و بدون شور با خزانه دار کل پیشنهاد شده است و فقط استحضار او را شرط قرار داده اند در این صورت بنده مخالفم .
+
نائب رئیس ـ رأی میگیریم باین تقاضای آقای ارباب آقایانی که موافقند با این پیشنهاد بطوری که خوانده شد قیام نمایند (اغلب قیام نمودند ).
  
معاون وزارت مالیه ـ وزارت مالیه قبلا مذاکراتی در این باب با خزانه دار کل کرده است و بعد از آن این را پیشنهاد کرده است و نظریات او را هم در این پیشنهاد جلب کرده است .
+
نائب رئیس ـ باکثریت تصویب شد عجالتاً یک ربع تنفس است ( بعد از تنفس یک ساعت و ربع قبل از ظهر مجلس افتتاح پس از یک ربع رسماً تشکیل شد .)
  
هشترودی ـ چون بنده آن اصل قانون اساسی را شامل میدانم به اجاره هائی که از طرف دولت باید باشد لهذا این ماده را رد میکنم مگر باین شرط که بعد از این که اجاره نامه نوشته شد بعد باید به تصویب خزانه دار کل و مجلس هم برسد یا حالا یا بعد از این اگر باین شرط که بنده هم حالا پیشنهاد میکنم چنانچه به تصویب مجلس هم میرسانند یعنی اجاره نامه آخری که نوشته شد موادش میآید در مجلس و مطرح بشود و مذاکره میشود موافقم و الا مخالفم .
+
نائب رئیس ـ پیشنهادیست از طرف عده از نمایندگان در باب بودجه دربار خوانده میشود (بعبارت ذیل قرائت شد ) چون بودجه دربار در زمان نایب السلطنه مرحوم عضدالملک با نظریات ایشان پیشنهاد به مجلس شده و پس از ورود والا حضرت تغییراتی در دربار پیدا گشته و بودجه مذکور را بدون نظریات والا حضرت پیشنهاد مجلس نموده بودند و نمایندگان نیز بتصور این که موافق ترتیبات لازمه با رعایت نکات فقانونی مطرح گشته رأی خود را اظهار نمودند لهذا ما امضاء کنندگان ذیل تقاضا میکنیم بودجه مذکور توقیف شده ووزیر مالیه بودجه جدیدی را با ملاحظات والا حضرت در ضمن بودجه کل پیشنهاد مجلس نماید میرزا یانس و ۱۹ نفر دیگر از نمایندگان .
  
معزز الملک ـ چون اینجا مکرر اظهار می شود و مخالفت باین مواد را موکول میکند باصل قانون اساسی از این جهت لازم است توضیحاً عرض کنم بر فرلض اینکه این ماده هم بگذرد گمان میکنم منافاتی با آن اصل قانون اساسی نداشته باشد به جهت اینکه چنانچه حضرتعالی فرمودید یک عده هستند که نظرشان این است که این ماده شامل اجاره میشود و یک عده هستند که نظرشان بر خلاف این است و میگویند شامل اجاره نمیشد (حالا اگر ما صبر میکردیم که تفسیر این ماده میشود و از کمیسیون بر می گشت می دیدیم اکثریت مجلس به کدام طرف مایل میشد و قطع میکرد تفسیر این مسئله را یک مدتی لازم داشت این و چنانچه در موقع تقاضای فوریت معاون وزارت مالیه بیان فرمودند که تأخیر قطع عمل این ماده قانون اساسی هنوز تفسیر نشده است لکن باحتمال اینکه شاید
+
میرزا یانس ـ بنده گمان نمیکنم که این پیشنهاد محتاج به توضیحات طولانی باشد بواسطه اینکه خود این پیشنهاد توضیحات خودش را در میان خودش دارد و تمام
  
 +
نمایندگان خیلی خوب مسبوق هستند که یک بودجه از بابت دربار پیشنهاد مجلس شد و نمایندگان با کمال صمیمیت به کمان اینکه این بودجه از ترتیب صحیح خودش وارد شده است رأی خودشان را بدون مذاکره در آن اظهار نمودند و با اکثریت قریب باتفاق آنرا تصویب کردند بعد از آنکه معلوم شد آن بودجه از راه صحیح خودش نیامده بود و نظریات والاحضرت در آن بودجه معلوم نشده بود از نطقهای جلسه سابق خیلی خوب معلوم شد اغلبی اظهار تأسف کردند که چرا بایستی اینطور شده باشد این است که حالا همان وکلا از برای اینکه این بی قانونی رد شده باشد پیشنهاد کرده اند که آن بودجه سابق توقیف شود و بودجه جدیدی با نظریات والاحضرت تقدیم مجلس بشود و بنده گمان نمیکنم که در این باب مخالفی در مجلس باشد .
  
Page 6 missing
+
نائب رئیس ـ همین طوری که فرمودند گویا مخالفی نباشد به جهت اینکه هیئت مؤتلفه هم که اکثریت مجلس را دارا هستند تماماً در این باب اتفاق دارند حالا آقای سلیمان میرزا هم در این باب فرمایشی دارند بفرمایند .
  
فروختن اینها که اسمش را اجاره میگذارند با اینکه از خود آنها بگیرند اگر آقای معاون یا سایر اجزاء دولت بگویند که دولت ممکنش نیست که این حقوق را خودش از خالصجات بگیرد بنده عرض میکنم که در این صورت اگر بآن کسانی هم که اسمشان را مستأجر نمیگذارند بدهند باز باید دولت بگیرد به جهت اینکه در این مدتی که بطور باطل اینها فروخته شده بودند آنچه را که مستأجر و مالکین موقتی از آنها می گرفته به کمک دولت و بتوسط مأمورین دولت بود پس چه فرق میکند که دولت بدهد به دیگری و یا اینکه بهر طوری که دلش میخواهد رفتار بکند یا اینکه خودش با آن رأفتی که نسبت به رعایای خودش خواد داشت مستقیماً از آنها بگیرد مسلم است که بدیگران دادن زحمتش به رعایا و سکنه خالصجات بیشتر است از اینکه خودش بگیرد و اگر چه یک چیز جزئی هم تصور بشود که باید مستأجرین بدهند لکن دولت باید بداند که در مقابل آن چقدر نفوس و اهالی آنجا صدمه خواهند رسانید که آنها را در فشار خواهند گذاشت و از دولت و ملت و هیئت های دولتی و ملتی خواهند رنجانید و اینها یک خسارتی است که تحمل آنها شاید صحیح نباشد پس بنده باین ملاحظاتی که عرض میکنم بنظرم همچو میآید که دولت حقوق را که در خالصجات دارد اگر بتوسط مأمورین خودش وصول بکند و بگیرد بهتر است از اینکه بدهد بدست دیگران و آنوقت آنها به کمک مأمورین دولتی بعلاوه زور خودشان که در حقیقت زورشان بیشتر میشود بگیرند و بدولت بدهند این عرایض بنده بود اگر قبول بشود .
+
سلیمان میرزا ـ معلوم است وقتی که ترتیب مملکت تغییر کرد اساس استبداد برچیده میشود و ترتیبات مشروطیت قائم مقام آن خواهد شد و تمام ترتیبات مشروطیت جزء به جزء در تحت ترتیب در رفرم خواهد آمد از آن جمله هم ترتیبات درباری است که ملیه اوضاع آن مخالفت پیدا خواهد کرد با وضع استبدادی که سابق داشته است در دربارهم ترتیبات مشروطیت را اتخاذ خواهد کرد و از جمله چیزهالئی که د ر دربار ملحوظ است این است که بودجه دربار با نظریات سلطان یا نایب السلطنه مرتب بشود و به مجلس بیاید و چون این بودجه در زمان مرحوم عضدالملک پیشنهاد شده بود و ونظرات ایشان را داشت و بعد از ورود والاحضرت تغییراتی هم در دربار داده شده بود لکن بواسطه سوء تفاهماتی که همانطوریکه فرمودند هم در هیئت رئیسه مجلس و هم در هیئت وزراء و بالاختصاص در وزارت مالیه واقع شده بود و یک کابینه هم تغییرکرد با این ترتیبات این شد که از یکطرف بودجه در یاریس پس گرفته شده بود و از طرف دیگر در مجلس
  
معزز الملک ـ ابتدا بنده تصور میکنم که آن نکته ایراد که فرمودند که این اجاره و فروش است برعکس اجاره باشد به جهت اینکه بنده هیچ فرقی نمی بینم در اینکه دکانی را اجاره بدهند یا زمینی را منتهی این است که طور استفاده از دکان و زمین مختلف است به جهت اینکه زمین و آب که فعلا یک محصول معینی ندارد تا اینکه دولت از آنها بفروشد بلکه در مقابل یم محصول تخمینی زمین و آب خودش را اجاره میدهم پس همانطوری که دولت دکاکین خودش را اجاره میدهد همین طور اینجا زمین و آب خودش را اجاره میدهد اما در خصوص دادن به رعایا کسی نگفته است که حتماً‌باید بدیگران بدهند یا ندهند اینجا همین قدر یک ماده نوشته شده است که وزارت مالیه مجاز است با استحضار خزانه دارکل این املاک را اجاره بدهد بعد هم
 
  
میگوید که مدت آن نباید از ۵ سال تجاوز بکند و مستأجری باید دارای چه شرطی باشند و این کا ر هم باید بطور مزایده انجام شود در این صورت معلوم است که هرکس با شرایط سهل تر و مال الاجاره بیشتر ی طالب باشد باو داده خواهد شد اعم از اینکه رعایای خالصجات باشند یا دیگران یک نکته دیگری هم فرمودند که راجع به اداره کردن دولت این املاک را بهتر است از اینکه بدیگران واگذار کند و خودش بآنها کمک بدهد ولی وزارت مالیه شما میگوید که امروزه اسباب اداره کردن این املاک برای من فراهم نیست والا جای گفتگو نیست که انسان اگر ملک خودش را ادره بکند بهتر است از اینکه بدیگری واگذار نماید پیس در صورتی که خود وزارت مالیه اعتراف میکند باینکه امروزه اسباب اداره کردن این املاک برای من فراهم نیست نمیشود این املاک را دور انداخت باید یک تکلیفی برای آنها معین کرد منتهی این است که وقتی که درجه اول ممکن نمیشود باید پرداخت بدرجه دویم یعنی در صورتی که می بینم اسباب اداره کردن این املاک برای دولت فراهم نیست باید با یک ترتیب صحیحی اجازه داده شود که آنها را اجاره بدهند .
+
مطرح شور شد و عموم نمایندگان بدون نظر فرقه و حزبی چون در موضوع شخص والاحضرت که مافوق احزاب هستند بود و چیزی هم که نظریات ایشان درش باشد میتوان گفت که در حقیقت آنهم مافوق احزاب و نظریات احزاب است بنابراین با یک اکثریت قریب باتفاقی همانطوریکه فرمودند از همان نظر که نظر والاحضرت در آن بوده است و ترتیباتی که در مملکت مشروطه معمول است و از طرف والاحضرت میبایستی اصلاحات در آن بشود در آن بعمل آمده است و رأی دادند و آن بودجه را تصور کردند متإسفانه بعد معلوم شد که بواسطه غفلت این مطلب مجری نشده و نظریات والاحضرت در آن منظور نگشته است بنا براین این پیشنهاد از طرف خود وکلاء یعنی از طرف هر دو حزب و سایر اشخاص بیطرف که در حقیقت میتوان گفت از طرف اتفاق وکلاء است تقدیم شده است و تقاضا کرده اند که آن بودجه توقیف شود و لایحه دیگری از برای بودجه دربار با نظرات والاحضرت که هر قسم اصلاحاتیکه لازم است در آن بنمایند در ضمن بودجه کل به مجلس تقدیم بشود تا اینکه عموماً‌در آن رأی بدهیم .
  
لواء الدوله ـ عرض کنم این قانون یک علتی دارد که تقریباً همانطوریکه آقایان فرمودند مخالف است با قانون اساسی به جهت اینکه نقل و انتقال را بنده هم یکی از آنهائی هستم که شامل اجاره میدانم و از این جهت هم در کلیات رأی ندادم و بنده هم شاید مایل نباشم باینکه خالصه دولتی اجاره داده شود ولی چون همانطوریکه فرمودند امروزه اسباب اداره کردن آن برای دولت فراهم نیست چندان مخالفتی ندارم باینکه این املاک را دولت اجاره بدهد اما چطور اجاره بدهد باینطور که پس از آنیکه به معرض مزایده گذاشتند هرکس که پیدا شد صورت اجاره نامه اورا به مجلس پیشنهاد بکند که مجلس هم نظریات خودش را در ان بکند نه اینکه همینطور بگوییم وزارت مالیه مجاز است که هر طوری که دلش میخواهد اجاره بدهد باید هرکس بطور مزایده میخواهد اجاره بکند با تصویب مجلس باو اجاره بدهند .
+
نائب رئیس ـ رأی میگیریم به این پیشنهاد آقایانیکه تصویب میکننند قیام نمایند (تماماً قیام نمودند ).
  
افتخار الواعظین ـ حقیقت امر این است که باید فی الجمله نظر انداخت باینکه چهارصد پارچه املاک قراء و قصبالت خالصجات در حالتی که محصولش نزدیک به برداشتن است بلاتکلیف در صحرا مانده است و این را هم باید ملاحظه کرد که همین قسمتی که آقایان نمایندگان محترم متکلفند به حفظ حقوق ملت همین قسم مکلفند به حفظ حقوق دولت به جهت اینکه دولت باید همین عایدات را بدست بیاورد و بعد خرج منافع این ملت عرض بکند میکنم اولا میفرمایند که این مخالف است با قانون اساسی بهیچوجه من الوجوه این قانون مخالفتی با قانون اساسی ندارد به جهت اینکه مجلس شورای ملی و وزارت مالیه یا هیئت وزراء در آن وقت گفتگوشان در این بود که آیا اجاره هم باید به تصویب مجلس باشد یا اینکه نباید بتصویب مجلس باشد اینجا کمیسیون قوانین مالیه و وزارت مالیه در ذیل پیشنهاد کردن این سه ماده تصدیق میکنند که اجاره هم باید بتصویب مجلس شورای ملی باشد این هیچ مخالفتی با قانون اساسی ندارد یکی دیگر اینکه یک هیئتی را وقتی که معین می فرمایند یا یک نفری را با یک مبلغی و شرایطی و لایحه اش را چند روز خودتان در آن مذاکره میکنید باید کمال اعتماد و اطمینان را بآنها داشته باشید والا اینکه مجلس بگوید که باید قرارداد آن مستأجر و اجاره نامه را با تمام شرایط و جزئیات اجاره به مجلس شورای ملی بیاورند و مجلس شورای ملی اگر تمام آن جزئیات را تصویب کرد اجاره داده شود و اگر رد کرد که اجاره داده نشود این را واقعاً بنده یک چیز غریبی میدانم به جهت اینکه آنوقت مجلس شورای ملی تنها هیئت مقننه نیست هم هیئت مقننه است هم هیئت مجریه برای اینکه داخل در تمام جزئیات امور اجرائیه شده است آقایان میفرمایند که خیلی بهتر است که این املاک به خود رعایا اجاره داده شود بله بنده هم در این باب همراهم و موافقم و اگرخوب تأمل بشود این ماده هم همین را میگوید به جهت اینکه میگوید که وزارت مالیه مجاز خواد بود که بطور مزایده این املاک را اجاره بدهد و البه هر کسی که با شرایط سهل تر و مال الجاره بیشتری و با تضمینات و اعتبارات طالب شد به قسمی که وزارت مالیه مطمئن شد که مال الاجاره اش باو خواهد رسید دچار اشکالی نخواهد شد الته باو اجاره میدهد هر کس میخواهد باشد اعم از اینکه زارع خالصجات باشد یا اشخاص دیگر و در آخر عرض خودم جلب میکنم خاطر آقایان نمایندگان را به عرض اول خودم که چهار صد پارچه املاک خالصه دولت از وقتی که چند روز دیگر باید محصولش را بردارد بلکه محصول باغاتش بی صاحب مانده است و موقع ددریافت منافع و عایدات دولت است بلا تکلیف نماند حالا اگر واقعاً تصویب می نمائید در حالتی که گمان نمیکنم هیچ کدام تصدیق بفرمایند که اینطور باید بشود در صورتی که تصدیق میفرمایند که باید عایدات دولت محفوظ بماند و زودتر تکلیف این املاک را باید معین کرد که محصول را بردارند و نگذارند از بین برود خوب است سعی بکنند که بزودی این مواد از مجلس بگذرد تا اینکه دولت تکلیف خودش را بداند و روزی هم که در اینجا گفتگو ی آن کمپانی اول بود بنده عرض کردم که دولت باید املاک خودش را اداره بکند نه اینکه اجاره بدهد ولی این را باید بدانند که گفتن غیر از کردن است گفتن خیلی آسان است و اما کردن بعضی لوازم و اسباب لازم دارد وزارت مالیه هم خودش میگوید که امروزه اسباب و وسائل اداره کردن اینکار برای من راهم نیست و منافع دولت را هم من در این می بینم که این املاک را اجاره بدهد پس بعد از آنی که وزارت مالیه خودش اینطور میگوید من تعجب میکنم از اینکه ما باز اصرار میکنیم که دولت این املاک را خودش اداره بکند .
+
نائب رئیس ـ بالاتفاق تصویب شد ـ ماده (۱۵) قانون تعرفه تلگرافی خوانده میشود (بعبارت ذیل قرائت شد ).
  
آقا شیخ غلامحسین ـ بنده همان نظریاتی را که در کلیات عرض کردم همان ها را تکرار میکنم اولا چنانکه بعضی از آقایان اظهار کردندکه این قانون مخالفتی با قانون اساسی ندارد این یک مسئله است متنازع فیه اگر بنظر بعضی مخالفت ندارد به نظر بعضی دیگر که از جمله بنده هستم مخالفت دارد و در خصوص مخالف بودن این هم با نظام نامه داخلی چنانکه در کلیات عرض کردم در اینجا هم از حضرت رئیس اجازه میخواهم که عرض کنم و آن این است که در نظامنامه داخلی اینطور مینویسد که هر وقت یک طرحی از طرف نمایندگان پیشنهاد شد یا اینکه اول باید در مجلس قابل توجه بشود بعد برود به کمیسیون و یا اینکه رجوع بشود و بعد از این که از کمیسیون راپورت داده شد به مجلس آمد در قابل توجه بودن آن رأی گرفته شود رجوع بشود .
+
ماده (۱۵) ـ هرگاه سواد تلگراف از یکصد کلمه تجاوز کرد به هر صد کلمه پانصد دینار دریافت خواهد شد .
  
رئیس ـ این مطلب موقعش اینجا نیست باید در کلیات گفته شود .
+
این بنده پیشنهاد میکنم این ماده الحاقیه به تعرفه تلگراف اضافه شود برای اخذ سواد از صد کلمه اول نیز پنجاه کلمه پنجشاهی دریافت میشود .
  
آقا شیخ غلام حسین ـ بسیار خوب این را عرض نمیکنم این که آقایان فرمودند که در این
+
افتخار الواعظین ـ حقیقت امر را خوب است آقایان ملاحظه بفرمایند آنوقت اگر دیدند از برای هر صد کلمه سواد پانصد دینار زیاد است پنجشاهی بنویسند آقای شیبانی خودشان در واقع اینجا یک ملاحظه فرمودند که شاید به پنجاه کلمه نرسید بگویند که این کسر صد کلمه است و شما باید پانصد دینار را بدهید ولی بنده عرض میکنم همین طوری که ملاحظه سواد گیرنده را میفرمائید خوب است ملاحظه عایدات و مستخدمین دولت را هم بفرمائید و بنده گمان میکنم که کمیسیون کمتر از پانصد دینار را نمیتواند قبول کند .
  
 +
نائب رئیس ـ آقای شیبانی اگر توضیحی دارید بفرمائید .
  
ماده اجازه داده میشود بوزارت مالیه که با استحضار خزانه دار کل این املاک را اجاره بدهد و این موافق است با آن قانونی که چند روز پیش راجع به وظایف خزانه دار کل و اختیارات او از مجلس گذشت برعکس بنده تصور میکنم اینکه شما در این ماده مجبور میکنید وزارت مالیه و خزانه دار کل را که بطریق مزایده اجراه بدهد و کمیسیون اگر میخواست یک طرحی پیشنهاد کرده باشد بهتر این بود که پیشنهاد میکرد وزارت مالیه مجاز است این املاک دولتی را اجاره بدهد یا اداره نماید هر طوری که خزانه دار کل صلاح میداند نه اینکه پیشنهاد بکنید که وزارت مالیه مجاز است در این که اجاره بدهد به خزانه دار کل هم اطلاع بدهد که مستحضر باشند و اگر آقایان میخواهند که نظر کرده باشند در قانونی که از مجلس گذشت و آن اختیاراتی که به خزانه دار کل داده شد ه است بنده تصور میکنم که بهتر این بود که در اینجا مینوشتند که وزارت مالیه مجاز است در اینکه املاک دولتی و خالصجات اطراف تهران را اجاره بدهد یا اداره بکند بتوسط خزانه دار کل واما اینکه بعضی از آقایان میفرمایند که وزارت مالیه تصدیق میکند و ما تصدیق میکنیم که اداره کردن آنها برای وزارت مالیه ممکن نیست برعکس بنده تصور میکنم که با بودن مستخدم آمریکائی اداره کردن خیلی خوب ممکن است و اما اینکه بعضی از آقایان فرمودند که سر خرمن است و محصول خالصجات بی تکلیف مانده است این تقصیر و کوتاهی از دولت است که مدتی است این مطلب را بلاتکلیف معوق گذاشته است مثل اینکه الان هم میبینم که از یک طرف وزارت مالیه در روزنامه جات اعلان مزایده مینماید و از طرف دیگر روز بعدش یک قراردای را پیشنهاد مینماید که موافق آن کنترات کمپانی سابق در مجلس رد شد فوراً یک تکلیفی برای خالصجات معین بشود چنانچه آقای رئیس هم مسبوق هستند که دو روز بعد از انفصال کمپانی یک سئوال کرده بودم که برای خالصجات چه ترتیبی را اتخاذ کرده اند از برای اینکه به دولت و اهالی خالصه از آن راه خسارتی وارد نیاید .
+
شیبانی ـ بنده عرضی را که قبل از این کردم توضیح واضح بوده و این را که حالا میخواهم عرض کنم توضیح واضح است عرض میکنم سی کلمه را دهشاهی دادن این خیلی دور از انصاف است و بعضی از آقایان هم فرمودند که از بیست کلمه اول صد دینار و ما بقی هر صد کلمه پانصد دینار بگـیرند و اینرا اگر بخواهیم قیمت فوق العاده بر آن بگذاریم اسباب این خواهد شد که تمام مردم از عهده آن بر نیایند و فوق العاده اسباب زحمت میشود این است که بنده پیشنهاد کرده ام که هر پنجاه کلمه پنجشاهی بشود و چون سابق هم عرض کردم که گرفتن سواد راجع به ضعفای مملکت و رعایا است بخصوص کسانی که شاکی باشند و صد نفر بخواهند از یک تلگرافخانه سواد بگیرند از این جهت گمان میکنم که بیش از این صحیح نباشد که تصویب شود حالا دیگر بسته به رأی نمایندگان است به عقیده بنده که این مبلغ کافی است .
  
معاون وزارت مالیه ـ اینجا بنده میبینم که اکثر تکیه کلام آقایان باین بود که این مخالف است با قانون اساسی و حال اینکه هیچ همچو چیزی نیست اولا در اصل موضوع نزاع است که آیا اجاره باید به تصویب مجلس باشد یا نباید باشد و ثانیاً در صورتیکه مسلم شده که اجاره با مجلس است آنوقت خود مجلس که به موجب این ماده بوزات مالیه اجازه داد عیناً موافق خواهد بود با مقصود مجلس و قانون اساسی و مخالفتی هم ندارد و اما در خصوص اداره کردن این املاک که آقای شیخ غلامحسین اظهار کردند وزارت مالیه هم مخالفتی ندارد در اینکه مجلس اجازه بدهد که وزارت مالیه یا اجاره بدهد یا اداره بکند آنوقت وزارت مالیه اگر صرفه را در اداره کردن دید که البته اداره خواهدکرد و الا اجاره میدهد در اینکه به مجلس پیشنهاد شده است من باب احتیاط است که اگر صرف دولت رادر اجاره دید بطریق مزایده اجاره خواهد داد و الا خودش اداره میکند و هیچ ضرری ندارد و اما اینکه فرمودند وزارت مالیه قصور کرده است که تا به حال خالصجات را اداره نکرده است از آن روزی که آن کمپانی منحل شد یک اداره در وزارت مالیه تأسیس شده است باسم اداره خالصجات و مأمورینی معین کرده است مکه مشغول ترتیبات آن هستند و محصول هم که الان وارد شهر میشود در تحت نظر وزارت مالیه است و لکن وزارت مالیه همینطور صلاح میدانند که زودتر این مسئله از مجلس بگذرد و وقتی که تکلیف آن معلوم شد یا بطور مزایده یا بطور های دیگر اجاره بدهد از این جهت بنده عقیده ام این است که زودتر این را بگذرانند و نگذارند طول بکشد که روز بروز اسباب خسارت است .
+
نائب رئیس ـ رأی میگیریم باین پیشنهاد آقای شیبانی ـ هریک از آقایان که این پیشنها د را قابل توجه میدانند قیام نمایند (اغلب قیام نکردند ).
  
رئیس ـ گویا مذاکرات کافی باشد (گفتند کافی است ) شش فقره اصلاح پیشنهاد شده است سه فقره راجع به ترتیب اجاره دادن است و سه فقره راجع به حق تقدم رعایا بر سایرین حالا آنچه راجع به ترتیب اجاره دادن است خوانده میشود ورأی میگیریم (به ترتیب ذیل قرائت شد (.
+
نائب رئیس ـ قابل توجه نشد ـ حالا رأی قطعی میگیریم باصل ماده (۱۵) هریک از آقایان که تصویب میکنند ورقه سفید خواهند انداخت و هریک که تصویب نمیکنند ورقه کبود (اوراق رأی اخذ شده آقای میرزا رضاخان از قرار ذیل شماره نمود ) :
  
۱ ـ از طرف آقای حاج آقا .
+
ورقه سفید (۵۳) ورقه آبی (۳)
  
بنده پیشنهاد میکنم عوض جمله (با استحضار خزانه دار کل ) با تصویب خزانه دار کل بنویسند .
+
نائب رئیس ـ باکثریت ۵۳ رأی تصویب شد حالا رأی میگیریم در تمام این قانون که ۱۵ ماده است در کلیات مخالفی است (اظهاری نشد ).
  
۲ ـ از طرف آقای حاج شیخ علی .
+
نائب رئیس ـ پس رأی میگیریم هریک از آقایان این قانون را که مشتمل بر ۱۵ ماده است تصویب میکنند ورقه سفید خواهند انداخت نیز اوراق رأی گرفته شده آقای آقا میرزا رضاخان از قرار ذیل شماره نمود ورقه سفید ۵۴ ورقه آبی ۲.
  
بنده پیشنهاد میکنم که این جمله در آخر ماده اول اضافه شود :
+
نائب رئیس ـ قانون تعرفه تلگرافی مشتمل بر ۱۵ ماده (۱۵ ماده بااکثریت ۵۴ رأی تصویب شد طرح قانونی آقای عز الملک راجع باستخدام نمایندگان خوانده میشود بعبارت ذیل قرائت شد ).
  
وصورت اجاره و شرایط آن به مجلس شورای ملی پیشنهاد بشود .
+
ماده واحده هیچیک از نمایندگان نمیتوانند در ادارات دولتی مستخدم شوند و هرگاه نماینده از شغل نماینده استعفا بدهد تا انقضاء دوره وکالت که عبارت از یک دوره تقنینیه است نمی تواند قبول شغل دولتی را نماید .
  
۳ـ از طرف آقای هشترودی
+
(راپورت کمیسیون مبتکرات راجع به ماده فوق نیز از قرار ذیل قرائت شد ).
  
بنده پیشنهاد میکنم این جمله به آخر ماده اول ملحق شود .
+
کمیسیون مبتکرات روز ۵شنبه ۱۷ رمضان ۱۳۲۸ سه ساعت و ده دقیقه به غروب مانده در تحت ریاست شاهزاده دکتر حیدر میرزا با حضور شاهزاده لسان الحکماء ـآقا شیخ رضا ـ آقا سید حسین اردبیلی تشکیل یاقت آقای ناصر الاسلام ـ آقا سید محمد رضا غائب بودند در خصوص طرح آقای عز الملک راجع باینکه هیچیک از نمایندگان نمی توانند در ادارات دولتی مستخدم بشوند و هرگاه نماینده از شغل نمایندگی استعفا نماید تا انقضاء دوره وکالت نمیتواند قبول شغل دولتی بنماید مذاکرات لازمه بعمل آمد کمیسیون این طرح را نظر باینکه قسمت اولش با مدلول اصل ۳۶ قانون اساسی متناقض است و قسمت آخرش منافی با اصول آزادی طبیعی است قابل توجه ندانست .
  
با استحضار خزانه دار کل و تصویب مجلس مقدس باجاره بدهد .
+
نائب رئیس ـ این طرح راجع شده است به کمیسیون مبتکرات و کمیسیون مبتکرات آن را قابل توجه ندانسته است حالا باید اولا از مجلس رأی بگیریم که این طرح را قابل توجه میدانند یا اینکه قابل توجه نمی دانند در صورتی که قابل توجه دانست آنوقت داخل مذاکره آن خواهیم شد.
  
۴ـ از طرف آقای لواء الدوله
+
حاج شیخعلی ـ بنده اخطار نظامنامه دارم .
  
بنده پیشنهاد میکنم ماده اول این نوع نوشته شود.
+
نائب رئیس ـ بفرمائید .
  
ماده ۱) وزارت مالیه مجاز است محصول خالصجات دولتی را با نظرات خزانه دار کل پس از تصویب مجلس مقدس شورای ملی باجاره بدهد .
+
حاج شیخعلی ـ یک ماده در نظامنامه داخلی است که راپورتی از کمیسیون مبتکرات به مجلس پیشنهاد میشود مجلس بطور کلی در اساس آن مذاکره میکند بعد رأی گرفته میشود
  
رئیس ـ در پیشنهاد آقای حاج آقا چه میگوئید کمیسیون قبول میکند ؟
+
نائب رئیس ـ پس در آن مذاکره میکنید بعد رأی گرفته میشود .
  
معزز الملک ـ کمیسیون هیچ یک از این پیشنهاد ها را قبول نمیکند .حاج آقا -بنده چون با این ماده موافقم و آن ایرادهائی که باین ماده شد چه از حیث مخالفت با قانون اساسی و چه از حیثیات دیگر جواب آنها داده شد دیگر در آن خصوص عرض ندارم ولی فقط بنده چون در این پیشنهادی که کرده ایم یک کلمه از ماده را تغییر داداه ام و ان این است که استحضار خزانه دار کل تصویب خزانه دار کل نوشته شود باید توضیحی عرض کنم که چرا استحضار را بتویب تبدیل کردهام و همچنین اجاره رت تصدیق کرد هام بدیهی است که با املاک دولتی را مثل سایر املاک اربابی باید بجه حفظ محصول آنها را اجاره بدهیم و اجاره هست و بیع نیست بواسطه اینکه تا امروز نشنیده که اجاره بیع باشد والا باید بکلی نکات اجاره از فقه پیرو برود.
+
نائب رئیس ـ پس در آن مذاکره می کنیم .
  
رئیس- این از موضوع خارج است.
+
عز الملک ـ بنده برای این طرح یک مقدمه هم نوشته ام خوب است بفرمائید آن مقدمه را بخوانند تا اینکه بنده عرایض خودم را عرض کنم .
  
حاج آقا ـ بله راجع به اجاره دادن با تصویب خزانه دار کل است که میخواهم عرض کنم .
+
نائب رئیس ـ بسیار خوب خوانده میشود (بعبارت ذیل قرائت شد ).
  
رئیس ـ این راجع به بیع بود که گفتید .
+
چون گاهی بعضی پیشآمدها برخی از نمایندگان را باستعفاء از نمایندگی و قبول شغل دولتی وا میدارد و نیز چون در قانون اساسی مستخدم بودن نمایندگان بطریق غیر موظف در ادارات دولتی ممنوع نیست معدودی از نمایندگان که میخواهند در هر طریق به ملت خدمت نمایند بدون وظیفه در اداره اجراء مستخدم میشوند و این بنده هر دو صورت را بر خلاف اقتضای وقت و خالی از صلاح دولت و ملت میدانم و ذکر دلائل را بواسطه تجربیاتیی که در این مدت نمایندگان حاصل فرموده اند لازم میدانم ماده ذیل را بعنوان ماده الحاقیه (نظامنامه داخلی ) به مجلس مقدس پیشنهاد بکنم و امیدوار هستم که قابل توجه نمایندگان محترم بشود .
  
حاج آقا ـ مقصود این است که این املاک را باید اجاره داد اما باید ببینیم چطور باید اجاره بدهیم با اینکه هنوز آن اصل قانون اساسی تفسیر نشده است ما امروز برای ترتیب املاک دولتی و اصلاح امور مالیه اطمینان داریم باینکه یک نفر خزانه دار کل داریم و باید همانطوری که غرض وزارت مالیه و کمیسیون بوده است و ما یک چیزی در این ماده بنویسیم که نظرات او را در مدخلیت داده باشیم و این باینکه بنویسیم با استحضار خزانه درا کل باشد حاصل نمیشود برای اینکه بعد از اینکه یک ترتیبی وزارت مالیه برای این املاک قرار داد و بعنوان مزایده آنهار ا بمعرض اجاره گذاشت هرچه به نظر خودش رسید آنها را اجاره میدهد و خزانه دار کل فقط باید مستحضر باشد از آن بدون اینکه بتواند تغییری بدهد ولی ما نظرمان مدخلیت داشتن نظر خزانه دار کل است در ترتیب اجاره از این جهت باید بنویسیم با تصویب خزانه دار کل آنوقت در کلیه ترتیبات اجاره چه از حیث کمی و زیادی مدت و چه از حیثیات دیگر اگر تغییری را لازم بداند میدهد ولی اگر ننویسیم با تصویب خزانه دار کل بالطبیعه ولو اینکه ما در اینجا قید نکنیم ترتیب اجاره این املاک باستحضار او خواهد رسید ولی بدون اینکه بتواند مداخله در آن بکند وبالطبیعه آن غرضی را که ما داریم از بین خواهد رفت و آن مدخلیت داشتن نظر خزانه دار کل است در ترتیب اجاره این املاک از این جهت بنده پیشنهاد کرده ام که کلمه استحضار به تصویب تبدیل شود تا اینکه آن مقصودی را که در نظر داریم حاصل شود و اجاره را هم تصدیق کرده ایم .
+
نائب رئیس ـ حالا مذاکره میشود در راپورت
  
معزز الملک مخبر ـ اگر برای خزانه دار کل یک وظایف وحدودی معین نشده بود آنوقت فرمایش آقای حاج آقا صحیح بود ولی چیزی که هست اینجا این است که هیچ اسم خزانه دار کل هم برده نشود و استحضار او هم قید نشود به جهت اینکه یک لایحه آوردند به مجلس و گذشت که ۱۲ و ۱۳ ماده داشت و در اینجا یک تکلیفی برای خزانه دار کل معین کردند که من جمله رسیدگی بامور مالیه مملکت است از قبیل تفتیش و غیره یکی دیگر در ماده (۸) است که او را مکلف کرده ایم که هر قسم صرفه جوئی که صلاح بداند در معاملات دولتی ملاحظه و
+
کمیسیون آقایانیکه مخالفند باید اول اظهارات خودشان را بکنند بعد موافقین .
  
 +
عز الملک ـ بنده خیلی تعجب میکنم از این که کمیسیون مبتکرات پیشنهاد بنده را جرح و تعدیل کرده است بنده هیچ ننوشته بودم ماده الحاقیه به نظامنامه داخلی دلیلش هم واضح است به جهت اینکه قسمت اول این طرح را میشود تحت حکم نظامنامه داخلی قرارداد ولی قسمت دومش بدیهی است که راجع به نظامنامه داخلی نیست و نمیشود الحاق با آن کرد بواسطه اینکه مسلم است که نماینده وقتی که استعفا کرد و از نمایندگی خارج شد البته دیگر در تحت حکم نظامنامه داخلی نخواهد بود و این اصلاح را خود کمیسیون کرده است و در صورتی که ماده را رد کرده است نمیدانم به چه ملاحظه این اصلاح را رد کرده است اما دلائلی که برای رد این طرح ذکر کرده اند یکی این است که قسمت اولش با مدلول اصول (۳۲) قانون اساسی متناقض است بنده عرض میکنم که ابداً متناقض نیست اصل (۳۲) این است که قرائت میشود .
  
نظر داشته باشد نه این است که باو اطلاع بدهند تصدیق کرد و نکرد خیر این نیست و اینجا دیگر لازم نیست کلمه تصویب زیاد شود و همین قدر که نوشته شده است باستحضار او کافی است و البته وظایف او را هم یک قانون دیگر معین کرده است و او به وظایف خودش عمل خواهد کرد
+
چنانچه یکی از وکلاء در ادارات دولتی موظفاً مستخدم بشود از عضویت مجلس منفصل میشود و مجدداً عضویت او در مجلس موقوف باستعفاء از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود
  
رئیس ـ رأی میگیریم باصلاح آقای حاج آقا آقایانیکه قابل توجه میدانند این اصلاح را قیام نمایند (اغلب قیام نمودند ).
 
  
رئیس ـ باکثریت ۴۱ رأی تصویب و قابل توجه شد و حالا باید رأی در ماده با این اصلاح بگیریم سه فقره دیگر اصلاح است از طرف آقایان منتصر السلطان و محمد هاشم میرزا و آقا میرزا یانس راجع به حق تقدم مستأجرین قرائت میشود و رأی میگیریم (سه فقره اصلاح مزبور بعبارت ذیل قرائت شد ).
+
مسلم است همینطوری که اثبات شیئی نفی ماعدا را نمیکند نفی شیئی هم اثبات ماعدا را نمیکند یعنی تصریح نشده است که غیر موظف باید مستخدم شود و بالاخره این مطلب دارای دو قسمت است یکی اینکه موظفاً مستخدم بشود و یکی اینکه غیر موظفاً‌مستخدم بشود این اصل (۳۲) قانون اساسی ممنوع داشته است و قسم دویمش را غیر موظف مستخدم بشود اگر این ماده از مجلس بگذرد ممنوع میدارد و باینجهت بنده هیچ تصور نمیکنم که این قسمت اول با اصل (۳۲) قانون اساسی مخالف یا متناقض باشد و اما اینکه نوشته اند قسمت اخیرش منافی با اصول آزادی طبعی است بنده تصور نمیکنم که از این کلمات قشنگ نتیجه قشنگ گرفته بشود و عرض میکنم که این هیچ منافی با اصول آزادی طبیعی نیست بواسطه اینکه مسلم است کسی را که وکیل میکنند اگر خیال دارد که داخل در ادارت دولتی بشود بعبارت اخری وزیر یا معاون وزیر یا رئیس فلان اداره بشود چون یک چنین ماده را دیده است که پس از قبول نمایندگی نمی تواند استعفا بدهد و داخل در شغل دولتی بشود اصلا میتواند که وکالت را قبول نکند و اگر خیالش فقط نمایندگی بوده و میخواست نمایندگی را نردبان وزارت یا معاونت وزارت قرار بدهد و قصدش خالصاً‌مخلصاً این بود که این دو سال را کاملاً بوظیفه خودش رفتار نماید و به مملکت خدمت بکند قبول میکند پس بنده هیچ تصور نمیکنم که این منافی به آزادی طبیعی باشد به جهت اینکه در اول آزاد است میتواند وکالت را قبول بکند و میتواند قبول نکند .
  
بنده پیشنهاد میکنم ماده اول از قرار ذیل اصلاح شود ـ وزارت مالیه مجاز است که املاک خالصه دولتی اطراف تهران و خوار را بطور مزایده با استحضار خزانه دار کل باجاره بدهد و حق تقدم در هر موقع با رعایای خالصه است .
+
آقا سید حسین اردبیلی ـ مخبر کمیسیون مبتکرات ـ اما اینکه میفرمایند کمیسیون این را جزء نظامنامه داخلی تصور کرده است این اهمیتی ندارد برای اینکه کمیسیون تصور کرده است که این یک ماده واحده قانونی است که باید مربوط به یکی از قوانین موضوعه باشد یعنی بایکی از آنها مناسبتی داشته باشد و تصور کرده است که چون بر اعضای مجلس یک نوع حدی و تکلیفی معین میکند پس مناسب تر این است که به نظامنامه داخلی ملحق شود ولی حالا هم ممکن است که این را مستقلاً یک ماده قانونی قرار بدهند و هم ممکن است که ضمیمه یکی از قوانین موضوعه یا نظامنامه ها بنماید این چندان اهمیتی ندارد اساساً‌جهت رد کرده این ماده قانونی آقای عز الملک همان دلیلی است که بطور اختصار در راپورت نوشته شده است و اینکه میفرمایند با قانون اساسی مخالفتی ندارد بله باید آن اصل قانون اساسی را درست دقت کرد و روح آنرا ملاحظه کرد میفرمایند اصل (۳۲) قانون اساسی تصریح ندارد باینکه نماینده بعد از اینکه از نمایندگی استعفا داد یا منفصل شد نمی تواند در یکی از ادارات یک دولتی استخدام بشود چه چیز صرح تر از این میشود که نوشته است آن نماینده که از وکالت استعفا داد و مستخدم دولت شد مجدداً نمیتوان او را انتخاب کرد در صورتی که از آن شغل دولتی استعفاء بدهد این معنیش چیست این است که یک وکیل که استعفا داد نمی تواند وزیر یا معاون وزیر بشود یا اینکه داخل در ادرات دولتی بشود و بعد هم از آنجا استعفا داد میتوان او را به وکالت انتخاب کرد دیگرز اینکه کمیسیون میگوید این منافی با اصل آزادی طبیعی است اینهم خیلی واضح است به جهت اینکه هر یک از افراد ایرانی حق دارد انتخاب شود و حق دارد انتخاب بکند و حق دارد که در هر یک از ادارات دولتی خدمت بکند اینها از حقوق ایرانیت و حقوق طبیعی هر ایرانی است حالا مابیاییم یک نفر ایرانی را به جرم اینکه نماینده ملت بوده و حالا استعفاء داده بکلی از این حق طبیعی محروم کنیم این خیلی بی انصافی است به جهت اینکه می بینیم که ما آدم کم داریم و ممکن است که یکی از نمایندگان که شایستگی ریاست فلان اداره یا وزارت یا معاونت یک وزارتخانه را دارد یک وقتی ضرورت ما را مجبور بکند که ما او را باین مقام تعیین بکنیم یا اینکه هیئت وزراء خود او را در کابینه لازم دانستند و او نیز استعفا داد و از صندلی وکالت منفصل شد بعد اتفاق افتاده که بواسطه یک حادثه و اتفاقی از آنجا هم استعفاء داد و از آن شغل منفصل شد و ضمناً موکلین خواستند وکیل انتخاب بکنند آن وقت یک کسی که طرف حسن ظن ملت بوده است و تقصیری کرده است که باز ما نتوانیم او را انتخاب بکنیم و یک وجودی که علاوه بر لیاقت وکالت شایستگی وزارت یا معاونت وزارت را دارد چه دلیل دارد که نتوانم اورا داخل در مشاغل دولتی بکنیم همه اینها یک چیزهائی است که به نظر بنده خیلی واضح است حالا ایشان یک چیزی را در نظر گرفته اند و آن این است که چون بعضی از اشخاص تا بحال ازاین حقوق طبیعی بشری که سو استفاده کرده اند باین ملاحظه خواسته اندهمچو ماده را وضع بکنند و عمومیت داشته باشد و این حق از اینها سلب شود و حال اینکه غالباً همینطور نخواهد بود که نمایندگان مقام وکالت را آنطوریکه ایشان فرمودند وسیله قرار داده باشند برای رسیدن به مقام وزارت این چه نظری است که ما داشته باشیم فرضاً هم اگر یک وقتی ملت یا وزراء یا مجلس صلاح دیدند که یک نماینده و متصدی شغل دولتی نشود چه ضررت دارد البته میتوانند که جلوگیری کنند ولی این چه لزومی دارد که یک قانونی امروزه برای آن وضع بکنیم این نظریات کمیسیون بودجه که عرض شد حالا آقای عز الملک اگر نظریاتی داشته باشند که محکم تر از این باشد ممکن است بفرمایند که مجلس و کمیسیون را متقاعد نمایند .
  
منتصر السلطان ـ اصلاح دویم بنده پیشنهاد میکنم منضم به آخر ماده اول شود با تساوی شروط تقدم با رعایای ساکنین آن محل است .
+
حاج شیخ اسدالله ـ دو مطلب در اینجا هست یکی اینکه آیا این طرح مخالف با اساس آزادی یا قانون اساسی هست یا نیست این مطلب مخالفت اگر معلوم شد دیگر داخل در مرحله دویم که آیا صلاح هست که امروزه ما این طرح را بگذاریم یا صلاح نیست نمیتوان شد بعد از اینکه معلوم شد مخالفتی با قانون اساسی و اصول آزادی ندارد آنوقت میشود که این مطلب و این طرح مخالف با اصول آزادی است این را بنده هیچ نمی فهمم که مخالف با اصول آزادی است یعنی چه هیچ مجبور نیست کسی که او را به وکالت انتخاب میکنند که قبول وکالت را بکند تا اینکه از داخل شدن در خدمتا دولت ممنوع بشود و محروم باشد بلکه در ابتداء که او را وکیل میکننند مطابق این قانون باو میگویند که اگر قوانین وکالت را قبول می کنی دیگر در دوره وکالت خودشان حق دخول در مشاغل دولتی را نداری او هم با کمال آزادی میخواهد قبول میکند نمیخواهد قبول نمیکند و این به هیچ وجه منافی با اصول آزادی نیست و اما این را که می فرمایند این مخالف است با قانون اساسی بنده اصل (۳۲) را میخوانم تا اینکه ببینم چه مخالفتی دارد اصل ۳۲ ـ چنانچه یکی از وکلاء در ادارت دولتی موظفاً مستخدم بشود از عضویت است  
  
محمد هاشم میرزا ـ بنده پیشنهاد میکنم که ماده اول بطریق ذیل نوشته شود وزارت مالیه مجاز است املاک خالصه دولتی اطراف تهران و خوار را با استحضار خزانه دار کل باجاره بدهد ولی در صورت تساوی شرایط ترجیح به هیئت جامعه سکنه این املاک داده خواهد شد یوسف میرزا یانس .
+
مجلس منفصل میشود و مجدداً عضویت او در مجلس موقوف به استعفاء از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود . فرض مخالفتی را که با این اصل میفرمایند بنده نمیتوانم عرض کنم که این ماده قانون اساسی ساکت است از این مطلب و ابداً نظری باین مطلب ندارد برای اینکه این اصل از قانون اساسی می گوید که بر فرض آنکه حق داشته باشند یک نفر وکیل چیزی مانع از او نشود که قبول شغل دولتی بکند وقتی که قبول شغل دولتی را کرد آنوقت منفصل خواهد بود ولی بعد از آنی که یک طرحی پیشنهاد شد و از مجلس گذشت که هیچ نماینده حق دخالت در مشاغل دولتی و استخدام در ادارات منتفی را ندارد آنوقت بکلی این موضوع این فرض تنصی و برداشته میشود نه اینکه معارضه داشته باشد تا اینکه بگوئیم مخالف است با قانون اساسی مصدقین مجلس میدانند که عنوان عنوان دارد و مورد داشت عنوان معارضه نیست باین معنی که هر آئینه اگر این طرح از مجلس گذشت آنوقت موضوع این فرض که در این اصل شده است منتفی میشود موافق قانون اصولی این است در عرض هم اگر باشند معارضه میکنند ولی چون در عرض هم نیستند و این طرحی که اینجا پیشنهاد شده است عنوان ورود دارد و اصل موضوع فرض را از بین میبرد مخالفتی ندارد با قانون اساسی یکقدری تأمل بفرمائید و ببنید که نظر بنده به چه چیز است بنده عرض میکنم بعد از آنی که ما این طرح را در اینجا تصدیق کردیم که هیچ نماینده حق ندارد بعد از آنی که وکیل شد در دوره وکالتش که دو سال باشد داخل در شغل دولتی بشود آنوقت دیگر باین فرض که در اصل (۳۲) شده است و اگر استعفاء کرد و داخل در خدمت دولت شد و از خدمت دولت هم استعفا داد باز باید از طرف ملت بانتخاب جدیدی منتخب بشود از بین میرود و این را تکرار میکنم از برای توسعه و روشنی اذهان تا اینکه بدانند این
  
رئیس ـ این سه فقره اصلاح راجع به یک مطلب است کمیسیون در این باب چه می گوید .
+
پیشنهاد و این اصل با هم معارضه ندارد تا اینکه بگوئیم با هم مخالف و بعد از آنی که این مطلب گذشت و معلوم شد که این پیشنهاد با قانون اساسی مخالفتی ندارد آنوقت داخل میشویم در مرحله دویم که آیا صلاح هست که امروز این طرح از مجلس بگذرد یا خیر بنده به عقیده خودم عرض میکنم که بعضی معایبی که برای این طرح متصور است و بعضی محسنات و این معایب و محسنات را باید در کفه ترازو بگذاریم و ببینیم کدامیک از آنها سنگینی میکند به نظر بنده نه این است که عرض میکنم معایبی ندارد البته همانطور که عرض کردم معایب دارد ولی به نظر بنده محسناتش غلبه دارد و چیزی که در نظر داریم این است آنوقت اشخاصی هستند که در مجلس از نمایندگی آنها میتوانیم استفاده بکنیم و همچنین
  
معززالملک ـ این مسئله راجع به مستأجرین و راجع به رعایا است و کمیسیسون هم مخالفتی ندارد در صورت تساوی شروط اگر بتوانند دولت را مطمئن بکنند که مال الاجاره را برسانند چه عیب دارد البته مقدم هستند .
 
  
رئیس ـ آن اصلاح آقا شیخ غلامحسین هم چون منافاتی ندارد باید خوانده شود (اصلاح مزبور بعبارت ذیل قرائت شد ).
+
در موقع ضرورت و حاجت برای وزارت و بعد از آنی که این طرح گذشت در موقع احتیاج نمیتوانیم از وجود آنها استفاده بکنیم چرا که اشخاص کافی قابل عالم خیلی کم داریم اما بعضی معایب مفاسدی بر این ترتیب مترتب میشود که آنها را باید در نظر بگیریم و میبینیم که آن معایب غلبه دارد نه اینکه بنده میخواهم عرض کنم که نمایندگانی که داخل مجلس میشوند مقصودشان این است که وکالت را طریق وصول بوزارت یا معونت وزارت یا ریاست سایر ادارات یا ریاست قشون و سایر شغلهای دولتی قرار بدهند یا ممکن است (چون نمیشود جلوی فرض را گرفت ) ممکن است که یک نفر در دوره ثانی برای همین خیال که بوزارت برسد به معاونت وزارت برسد به حکومت برسد این وکالت را طریق وصول به مقصود خودش قرار بدهد بعد از آنی که این فرض را کردییم آنوقت ببنید اشخاصی که می آیند و باین خیال در مجلس می نشینند چه اسبابی در مجلس فراهم خواهند کرد و داخل چه آنتریک بازی ها و چه دسته بندیها خواهند شد و آنوقت مجلس چه حالی پیدا خواهدکرد و مجلس بواسطه خیالت همان اشخاص دچار چه تزلزلات و چه بحرانها میشود و باید ده دسته در مجلس باشند و مشغول زدو خورد با
  
بنده پیشنهاد میکنم ماده اول این لایحه این قسم نوشته شود .
+
یکدیگر باشند هم چنین در موقع وضع قانون و رأی دادن بنده عرض میکنم اگر این معایب را بسنجیم با آن مصالح که در مطلب اول عرض کردم و اینها را مقابل هم بگذاریم میبینیم که اشخاصی که قابل وزارت هستند بعد از آنی که وکیل شدند همانطوری که در مقام وزارت ما از آنها میتوانیم استفاده بکنیم البته در مقام وکالت هم همان استفاده را ممکن است از آنها بکنیم و همان خدمتی را که در وزارت می کنند در مجلس ودر وکالت هم میتوانند همان خدمت را بملت بکنند بلکه در این صورت در وکالت بهتر میتوانند خدمت بکنند برای اینکه بعد از آنی که این قانون گذشت و بکلی مأیوس شدند از وزارت و خدمات دولتی ودیگر امید رسیدن بوزارت در آن دوره را نداشتند و با کمال جدیت می آیند در مجلس می نشینند و کار میکنند و بهتر از وجود آنها استفاده میشود تا وقتی که بامید وزارت باشند بامید وزارت در مجلس بنشینند و بامید وزارت بخواهند بامید وزارت قبول وکالت بکند بلکه در همچو صورتی ابداً اهمش را صرف وکالت نمیکند و آن شغلی که وظیفه او است ابداً انجام نمیدهد بعد از آنی که این دو مطلب را باهم سنجیدیم عقیده بنده این است که امروز رأی بدهیم که اشخاصی که داخل مجلس می شوند و نمایندگی ملت را قبول میکنند اعم از اینکه استعفا بدهند یا استعفا ندهند ابداً حق دخول در شغل دولتی را ندارند تا اینکه بخوبی بتوانیم هم از وزرائی که وزیر میشوند استفاده بکنیم و هم از اشخاصی که وکیل میشوند .
  
وزارت مالیه مجاز است املاک خالصه دولتی اطراف تهران را باجاره خزانه دار کل اداره نموده و یا بتصویب او بطور مزایده اجاره بدهد .
+
نائب رئیس ـ عرض میکنم اینکه آقای حاج شیخ اسدالله در این اظهارات خودشان فرمودند (در دوره ثانی ) خوب است ملتفت باشند که نمایندگان حاضره و آتیه ما فرقی ندارند نباید چیزی گفته بشود که بر بخورد .
  
رئیس ـ کمیسیون در این پیشنهاد چه میگوید .
+
آقا سید حسین اردبیلی ـ با کمال اختصار در جواب عرض میکنم که آن ماده قانون اساسی را که خواندند و خواستند باستدلالات اصولی این منافات را بردارند خوب است یک
  
مخبر ـ کمیسیون ابداً قبول ندارد به جهت این که نمی شود این را نوشت به جهت اینکه وزارت مالیه اول باید بداند که میتواند اداره کند آنوقت دیگر اجازه اجاره دادن لازم نبود که بخواهد و دیگر نمیتواند اداره کند دیگر این جا هیچ صورتی ندارد .
+
اندک تعمقی بفرمایند که مفهوم عرفی این ماده چیست اینجا میگوید نماینده مجلس وقتی مستخدم شغل دولتی شد از نمایندگی منفصل میشود یعنی نماینده میتواند مستخدم دولتی بشود نهایت این است که وقتی که مستخدم دولتی شد از نمایندگی مجلس مستعفی خواهد بود این مفهمو صریح عرفی را چرا ما دور بیندازیم و خودمان را بخم و پیچ اصولی دچار بکنیم پس اینکه میفرمائید منافات ندارد بنده عرض میکنم که منافات خیلی صریح است و اینکه میفرمائید که ممکن است که اشخاص وکیل شوند بامید وزارت و شغل موهومی را در نظر بگیرند و وقتی به مجلس آمدند اسباب چینی می کنند این را بنده خیلی خارج از انصاف میدانم برای اینکه همان اشخاصی را که فرض می فرمائید شاید به ایمن خیال به مجلس بیایند و اسباب چینی برای خودشان بکنند وقتی که این قانون وضع شد ودر موضوع خودشان ممنوع شدند اسباب چینی میکنند از برای اینکه رفقای خودشان را بوزارت و مشاغل دولتی برسانند پس بواسطه یک همچو فرض گمان نمیکنم که صحیح باشد یک همچو حقی را از نمایندگان محترم سلب بکنیم .
  
معاون وزارت مالیه ـ عرض کردم این تفاوتی نخواهد داشت البته در صورتی که ممکن شود اداره کند اداره میکند وزارت مالیه در این مخالفتی ندارد .
+
لواء الدوله ـ عرض کنم اگر چه بدبختانه این طرح بایستس یک سال قبل گذشته باشد و هیچ گمان نمیکردم که این اندازه طول بکشد و حالا که چهالر ماه بیشتر بانقضاء دوره تقنینیه باقی نمانده است به مجلس بیاید مقصود از این طرح این است که آن اشخاصی که ما را برای نمایندگی انتخاب میکنند قصدشان و غرضشان این نیست که ما حاکم وزیر معاون بشویم کسی قبول نمایندگی ملت خودش را کرد قسم خورد و معاهده کرد و وارد این مجلس شد حق ندارد داخل در ادارت دولتی بشود و اگر قبول خدمات دولتی را کرد عقیده بنده این است که خلاف قسمس که خورده است کرده است به جهت این که قسم خورده است که بوظایف وکالت عمل بکند عرض نمیکنم اگر رفت به وزارتخانه خیانت میکند شاید خدمت بکندولی آن بیچاره ها که او را انتخاب کرده بودند برای وکالت انتخاب کرده نه از برای وزارت و اگر وکیل بعد از قبول نمایندگی بخواهد تغییر شغل بدهد خلاف امانت کرده است حالا اگر نخواهند بفرمایند که از نزاکت مجلس خارج است عقیده بنده این است که آن روزی که موکلین ماها را انتخاب کردند نگفتند که باید با نزاکت رفتار بکنید همین نزاکت است که تا بحال ما را باین روز انداخته است و حال اینکه لباس بنده یک لباس است که نباید رأی بدهم با این پیشنهاد موافقت میکنم برای اینکه لباس بنده عمامه و ردا نیست که رأی بدهم و آنوقت بگویند که نمیدانم به فلان ملاحظه است که رأی داده است لباس بنده یک لباسی است که با شغل دولتی مناسبت دارد با وجود این عقیده بنده این است که وکیلی که از طرف ملت به نمایندگی انتخاب میشود استعفا از وکالت را باید زمانی بدهد که داخل وکالت نشده است و نمایندگی را قبول نکرد ه است والا وقتی که قبول وکالت ملت را کرد در مجلس قسم خورد که من بوظایف وکالت عمل خواهم کرد بایستی که مشغول بوظایف وکالت خودش باشد استعفا از وکالت بواسطه اینکه قوه ندارد ناخوش است ضعیف است نمیتواند از عهده انجام وظیفه وکالت خودش بربیاید عیبی ندارد در این میتواند استعفا بدهد و برود در خانه بنشیند ولی اینکه استعفا بدهد بعد برود حاکم بشود وزیر بشود غلط است یعنی عقیده بنده این است و این طرح لازم است که امروز تصویب بشود و از مجلس بگذرد تا اینکه جلوگیری از این خیالات بکند .
  
رئیس ـ مخالفتی ندارید قبول می کنید .
+
لسان الحکماء ـ از نقطه نظر عمومی این مخالف با یکی از اصول مسلمه مشترکه و حقیقتاً‌مخالف با حریت وآزادی است (تورکو ) که وزیر مالیه دولت فرانسه در تاریخ (۱۷۷۶ ) مسیحی مانند این ماده حکمی صادر کرد که مانع آزادی کار و شغل و صنعت بوده امروز ضربی المثل تاریخ و علم حقوق شده چنانچه با کمال تأسف بنده هم به همبن مناسبت اسم ایشان را ذکر کردم لکن طولی نکشید که این وزیر معزول شد و بلا فاصله آن آزادی شغل آزادی تجارت آزادی کار آزادی صنعت است و این ماده بقدری مخالف با این آزادی طبیعی است که بنده مذاکراتش را هم مخالف با نزاکت مجلس و خلاف مشروطه میدانم .
  
معاون مالیه ـ بله قبول میکنم .
+
ادیب التجار ـ اولا عرض میکنم آن ماده قانون اساسی هیچوقت این حق را سلب نمیکند از یک نماینده یا از یک مجلس شورای ملی به جهت این که با آن بیاناتی که چند نفر از نمایندگان ذکر کردند هیچ تصریح ندارد که این حق برای بعضی ثابت باشد که از مجلس خارج میشوند برای شغل دولتی ثانیاً مطلبی که در مجلس شورای ملی هر مملکتی صحبت میشود بنا به مقتضیات و مصالح آن مملکت است هیچ وقت سلب آزادی از کسی نمیخواهیم بکنیم بنده هم چون عقیده ام با آقای لواء الدوله و مطالب را بزرگان همیشه بما توصیه کرده اند که بی پرده باید گفت مخصوصاً‌والا حضرت آقای نایب السلطنه به ما مکرر توصیه کردند که مطلبی را بی پرده بگوئیم و جای پرده پوشی هم نیست در این مملکت به جهت اینکه تجربه بیست ماهه وکالت به ما حالی کرد که یک قسمت بزرگ از این اختلالاتی که در این مملکت حاصل شده است از این مسئله است یعنی عیوبات از اینجا از بعضی صندلیهای اینجا نشر به مملکت کرده است بنده همچو فهمیده ام از آن روزی که مجلس شورای ملی برپا شده است تا این زمان فقط به یک عنوانی که کسی از اینجا مستعفی باشد حق دارد در بعضی از وزارت خانه ها مستخدم بشود دچار بعضی محظورات شده ایم که نتایج و خیمه حاصل شده امیدوارم آقایان نمایندگان با یک وجدانی همراهی بکنند با این طرح آقای عز الملک که ما این دوره را به آخر برسانیم آنوقت مجلس آتیه و وکلای آتیه می آیند شاید صلاح را در این بدانند که این آزادی را بدهند که وکیل حق داشته باشد بعد از استعفا کردن برود وزارت یا معاونت یا حکومت
  
رئیس ـ خوب حالا عجاله برای اینکه اصلاحات را ماده بندی بکنند تنفس داده میشود بعد از تنفس رأی گرفته میشود ( در این موقع تنفس شد مجدداً بعد از نیم ساعت قبل از ظهر تشکیل گردید ).
 
  
رئیس ـ ماده اول نظر باصلاحاتی که پیشنهاد شده بود تغییر داده شد و اصلاح شده است قرائت میشود و رأی میگیریم (بعیارت ذیل قرائت شد ).
+
کند یک جلوگیری بزرگی برای اینکاربنده میدانم اینکه گذشتن این طرح قانونی اینجا مذاکره شد اگر یک قسمت خیلی کوچکی سوء استفاده کردند از اینکار چندان عیبی ندارد بنده عرض میکنم که یک قسمت خیلی بزرگی استفاده را باعث شدند و تمام اختلالات از اینکار شده است چه موظف و چه غیر موظف وکیل را به همان بیاناتی ذکر شد از آن ولایتی که منتخب کرده اند برای حفظ حقوق مردم در این پارلمان در این تریبون در این میز نطق مبعوث کرده اند باین خیال از آنجا حرکت کرد باین خیال مردم او را انتخاب کرده اند که فقط حقوق آنها را در پارلمان حفظ کند و نظرات ملت را بنده مقدس میدانم یعنی باین عنوان که این نماینده و امین و حافظ حقوق ماست برای پارلمان انتخاب کرده اند پس اگر چنانچه این حق را بدهیم به نماینده و برای نماینده ثابت بکنیم که تا آخر مدت نمایندگیش را در روی صندلی وکالت ننشیند در حقیقت ظلمی به ملت بیچاره کردیم چرا که ملت نظرش بوکالت این شخص بوده نه چیز دیگری در یک شهری که صد هزار دویست هزارو پنجاه هزار جمعیت بوده است یک نفری را ملت امنتخاب کرده اند برای اینکه در پارلمان برود حفظ حقوق آنها را بکحند دو سه ماه که آمد بعد برود حکومت فلان جا را بگیرد رئیس فلان جا بشود این بکلی با نظر ملت منافی است و این همه به کسی بر نمیخورد خلاف اشخاص موهوم را اگر ما تصور بکنیم خلاف نزاکت نیست پس عرض میکنم یک قسمت کمی سوء استفاده نکرده اند و یک قسمت بزرگی سوء استفاده کرده اند و به تجربه برای ما حاصل شدظه است و دیگر اینکه فوائدی برای این کار ذکر شد بنده عرض میکنم فوائد خیلی هست سلب آزادی هم از هیچ کس نمیشود ولی ما می بینیم که ضررش بیشتر است از فائده اش اشخاصی را که برای معاونت ووزارت معین کرده ایم نادرست نیستند خیلی خوب و صحیح و امین هستند ولکن عمده نظر من باین نکته است که مخالف با نظر ملت و منتخبین ما است باین جهت عرض میکنم که اگر این قانون را صلاح میدانند برای آزادی مملکت و آزادی حقوق عامه ملت عجالتاً برای ابقاء نظم مجلس شورای ملی این سه چهار ماهه بگذارند این قانون بگذرد مجلس آینده بیاید اگر مقتضی ندانست تغییر خواهد داد اختیار را از دست مجلس نگرفته اند .
  
وزارت مالیه در صورتی که موفق به اداره کردن خالصجات دولتی اطراف تهران و خوار نشود مجاز است املاک مزبور را بطور مزایده در صورت تساوی شرایط و حصول اطمینان از پرداخت مال الجاره حق تقدم با رعایای محل خواهد بود .
+
معزز الملک ـ در موقع قانونگذاری ممکن است انسان یک نظر بدی داشته باشد یک نظر خوب اگر تمام قوانین مملکتی را از نظر بدو از نظر سوء ظن بگذرانند آنوقت کار منجر باین خواهد شد که قوانینی که وضع شود که در هیچ جتای عالم وضع نشده باشد مقنن وقتی که قانون میگذارد نباید تصور کند که تمام اهالی مملکت دارای سوء اخلاقی هستند که حتماً به وضع این قوانین باید از آنها جلوگیری بشود و بنده خیلی تعجب میکنم که وقتی که قانونی میآید به مجلس غرض این است که خیلی ساده بگذرد می آئیم یک اظهاراتی میکنیم و منجر میشود به جاهائی حتی خودمان را هم در انظار مردم بدنام بکنیم و چیزها میگوئیم که هیچ وجود خارجی ندارد مثلا یکی از نمایندگان می آید میگوید که تمام معایب مملکت این بوده است که این قانون نگذشته بوده است بعبارت اخری یک چند نفری از نمایندگان این مجلس سایرین را آلت خودشان قرار داده اند به جهت اینکه یکعده یکعده دیگر را آلت مقصود خودشان بکنند تا اینکه به خیالات خودشان برسند و من در اینجا میتوانم اظهار بکنم و از طرف خودم و بلکه عده همراه دارم که نخواستم کسی را آلت دست قرار دهم و نه آلت دست کسی واقع شده ام قانون هم که وضع میشود نه فقط برای دوره ما است قانون وقتی که گذاشته میشود برای یک مدت غیر معین است تا وقتی که آن قانون هست قانونیت خواهد داشت و اینجا هم اسم لباس نبرند به جهت اینکه اظهاراتی که میشود از روی کمال صمیمیت است و هیچ مقصودی ندارند پس اینکه تاین مسئله را رد میکننداینجا دومسئله است یکی خوب وخودقانون است و ثانیاً‌موافقت یا مخالفت با قانون اساسی که این قانون آیا موافق است یا مخالف است زیرا فرض بفرمائید یک قانونی باشد که خیلی خوب هم باشد ولی تا وقتی که مخالف با این ماده قانون اساسی شد با وجود اینکه اتفاق مجلس تصویب میکند چون مخالف است با قانون اساسی نباید همچو قانونی بگذارند به جهت اینکه مخالف است با قانون اساسی حالا باین قانون نمیدانم با نظر کدام قانون نگاه کرد اگر به نظر یک نظامنامه داخلی را نگاه بکنیم که آنهم همانطوریکه اینجا گفته شد یک چیز سهلی است اولا نظامنامه داخلی همه میدانند یک تکالیفی تعیین میکند چنانچه اصل ۱۴ قانون اساسی این را تعیین کرده است برای طرز جریان امور در مجلس و به هیچوجه از وجوه بحقوق نمایندگان نمیتواند دست درازی بکند علی الخصوص که آن قسمت آخر که هیچوجه مخالفت نمیتواند مربوط به نظامنامه داخلی باشد به جهت اینکه وقتیکه نماینده خارج شد از مجلس دیگر اطاعت نظامنامه داخلی برای او لازم نخواهد بود پس باید یک محملی پیدا کرد برای اینکه این قانون و معلوم باشد که این قانون در ضمن کدام قانونها باید باشد شاید بعضی بگویند در ضمن نظامنامه انتخابات باشد آنوقت این یک چیز غریبی میشود نظامنامه انتخابات برای رسیدن به یک مقامی است یعنی شرایطی را که باید یک انسان داشته باشد برای رسیدن به یک مقامی معین میشود و این قانون یک شرایطی را معین میکند برای بعد از انتخاب شدن پس باین دلیل هم که عرض میکنم این قانون انتخابات نمیشودو این قانون را باید به نظر یک قانون مستقلی نگاه کرد که مداخله میکند در حدود و اختیارات قانون اساسی و همه تصدیق خواهند کرد که قوانین مملکتی بد قسمت منقسم میشود یکی قوانین اساسی است یکی قوانین عادی و معمولی در سایر جاها در قوانین اساسی خودشان طریق تجدید نظری در قانون اسایس خودشان را هم معین کرده اند ولی بدبختانه در قانون اساسی ما این طریق هیچ منظور و پیش بینی نشده است و به هیچوجه نمیدانم اگر بر فرض بعدها مجبور شویم که یک جرح و تعدیلی در قانون اساسی بکنیم از چه راه جرح و تعدیل بکنیم و علی ای حال می شود گفت این حق متعلق به مجلس شوری نیست که مواد قانون اساسی را بتواند جرح و تعدیل بکند و تا وقتی برای این یک طریقی تعیین نشود هیچ نمیتواند مجلس شورای ملی تجدید نظر در آن بکند بر فرض هم یک قانون باتفاق از مجلس شورای بگذرد بر فرض مخالفت با قانون اساسی قانونیت نخواهد داشت و باین دلیل باید رجوع بکنیم بخود قانون اساسی چنانچه درتمام قانونهای اساسی تمام عالم هست که برای بعضی چیزها منجمله برأی نمایندگان و مجلس یک حدودی معین بشود و هیچ کس نمیتواند از آن حدود تخطی کند در قوانین اساسی مثلا برای سلطان برای مجلس برای وکلا برای وزراء برای سایر ادارات دولتی حدودی که معین شده است حالا ممکن است کسی مخالف با مواد و تکالیف معینه در قانون اساسی باشد ولی تا وقتی که از راه مشروع از راهی که قانون برای تجدید نظر در قانون اساسی معین کرده است داخل نشود نمیتواند جرح و تعدیل بکند حقوقی که برای اعضای مجلس در قانون اساسی تعیین شده است راجع میشود باصل ۱۲ـ۳۰ـ۳۱ـ۳۲قانون اساسی که در آنجا یک حقی بآنها داده است منجمله در اصل ۳۲ میگوید ‹‹ چنانچه یکی از وکلا در ادارات دولتی موظفاً‌مستخدم بشود از عضویت مجلس منفصل میشود ومجدداً عضویت او در مجلس موقوف باستعفای از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود›› خوبست قدری دقیق شویم در اینماده که این ماده چه میگوید ابتدا تصویب کرده است استخدام در ادارات دولتی را ضمناً باید عرض کنم که شاید خیلی از نمایندگان باشند که در خیلی از مواد قانون اساسی نظریاتی داشته باشند ولی تا وقتی که آن قانون قانون اساسی است مجبورند که آنرا اطاعت کنند حالا ببنیم قانون اساسی چه میگوید چنانچه یکی از وزراء در ادارت دولتی موظفاً مستخدم بشود روی این قسمت ماده قانون اساسی شاید هم غلط باشد ولی روی این قسمت از این ماده هیچ مخالفتی دیده نشده است ما بین وکالت و قبول کردن یک شغلی در ادارات دولتی چرا به جهت اینکه میگوید ‹‹چنانچه یکی از وکلا درادارات دولتی موظفاً مستخدم بشود ›› پس تجویز کرده است که نمایندگان میتوانند در ادارات دولتی مستخدم بشوند منتهی استخدام دو شق دارد یا موظف است یا غیر موظف شق اول را قانون اساسی بطور کلی تجویز کرده است چنانچه مدلول این ماده این است که میتوانند در ادارات دولتی خدمت بکنند ولی موظفاً نمیتوانند خدمت یکنند پس هم تصویب کرده است که بتواند خدمت بکنند و هم بدون وظیفه خدمت بکننددوباره عرض میکنم ممکن است بگویند این ماده خیلی بد است و بواسطه تجربیاتی که حاصل شده است خوب نباشد ولی این ماده همین است که هست و غیر از این نیست حالا همانطوری که عرض کردم ممکن است اغلب این ماده را تصویب بکنند ولی ما حق نداریم و مجلس شورای ملی حق ندارد که قانون اساسی را تصریح بکند زیرا باید کسی تصحیح کند این ماده را که حق داشته باشد علی الخصوص که در یک قسمت اخیر این ماده میگوید مجدداً عضویت او در مجلس موقوف باستعفای از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود ›› پس باز هم خوب است رجوع
  
رئیس ـ رأی میگیریم باین ماده اول بطور که قرائت شد آقایانیکه تصویب میکنند قیام نمایند ( اغلب قیام نمودند ).
 
  
رئیس ـ باکثریت ۵۸ رأی تصویب شد ماده ۲ قرائت میشود .
+
بکنیم به جمله قسمت اخیر از این ماده تجویز کرده است که یک نماینده پس از یک مدتی نمایندگی داخل شود در خدمت دولتی ولی اگر موظف شد از شغل خود استعفا میدهد قسمت اخیر این ماده قانون اساسی بکلی منافی است با قسمت اخیر این ماده به جهت اینکه این ماده میگوید که تا وقتی که تمام دوره تقنینیه طی نشود هیچ یک از مشاغل دولتی را نباید قبول بکند در صورتی که قانون اساسی اجازه میدهد که کسی که در یک دوره اولا وکیل شود یک مدتی در مجلس بماند آنوقت اگر یک خدمتی در ادارت دولتی قبول کرد و بعد استعفا داد مردم او را انتخاب کردند باز حق داشته باشد که وکیل بشود پس در صورتی که قانون اساسی در یک دوره وکالت سه شغل را اجازه میدهد کدام نماینده است که بگوید در یک دوره تقنینیه بیش از یک شغل را حق ندارد دارا شود و بنده عرض میکنم هیچ این قانون نمیتواند در مجلس مذاکره شود به جهت اینکه ما میدانیم کلیه قوانینی که در مجلس میآیند و ممکن است در آن داخل شور نشد باید دو اساس داشته باشد که هریک از قوانینی که در روی آن دو اساس نباشد ابداً قانونیت ندارد یکی از آن دو ایاس عدم مخالفت باشرع انور است و یکی دیگر عدم مخالفت با قانون اساسی است که هریک از قوانینی که به مجلس بیاید محض اینکه بتواند مطرح شود باید روی این دو ستون ایستاده باشد والا قانونیت نخواهد داشت برای این که در الین ماده بشود رأی داد باید این را حل کرد که مخالف است با قانون اساسی یا خیر حالا رجوع میکنیم باین ماده و در این ماده قانون اساسی عبارت اتفاقاً‌طوری واضح نوشته شده است که هیچ احتیاج به تفسیر ندارد که از راه تفسیر این حق را بدهیم به مجلس واضح است و ساده و اگر نمایندگان این را محتاج به تفسیر میدانند باید این ماده تفسیر شود تا وقتی که بتواند این قانون هم در مجلس مطرح مذاکره شود حالا در باب خود این قانون نظری که مدافعین دارند این است که می گویند که بواسطه یک سکونتی که در امور مملکت پیدا شودبعیارت رکیکی که بنده میخواهم عرض کنم وقتی که نمایندگان یک ملتی که بقول یکی از نمایندگان میخواهند مقام وکالت را یک پله قرار بدهند برای رسیدن به یک مقام عالیتیری پس از آنکه بواسطه گـذشتن این قانون مأیوس از رسیدن بشغلی شدند آنوقت دیگر امور مملکتی اصلاح شده حال سکونتی در کارها پیدا خواهد شد بنده عرض میکنم بر فرض چنین نماینده کافی در مجلس پیدا شدند وقتی که مأیوس شدند که برای خودشان نمیتوانند کار بکنند برای سایرین که خارج از مجلس هستند کار خواهند کرد زیرا اگر اخلاق ما باین درجه رسیده باشد آنوقت هیچ فرق نمیکند که من اگر به اسباب چینی بتوانم خودم را برسانم به یک مقامی هیچ محتاج نیست باینکه من داخل در مجلس باشم من ممکن است در خارج باشم و آن طرفداران من در مجلس برای من کار بکنند این جلو مرا نخواهد گرفت و حالا قطع نظر از این که ماده قانونی مخالف است با اصل مشروطیت عرض میکنم که در تمام عالم بسی تجربیات زیاد دیده اند که بهترین ترتیب مشروطیت این است که وزراء از اعضاء مجلس شوری یا سنا باشند قطع نظر از اینکه این قسمت اول طرح آقای عز الملک جلوگیری میکند که هیچ یک از نمایندگان نتوانند داخل در تأسیسات نافع علمی از قبیل شورای معارف و آکادیمی ها و مجامع و حفظ الصحه و غیره که در آنها داخل بودن شان غیر از منفعت هیچ ضرردیگری ندارد و غیر از اینها طرح آقای عز الملک مخالف با آزادی شخصی است باز باتمام اینها ببنیم این طرح برای ما منفعت دارد یا ندارد امروز این همه می گویند که این طرح خیلی خوب است حالا بنده مخالفت با قانون اساسی را کنار میگذارم مخالفت با روح آزادی را کنار می گذارم مخالفت با این مطالب و جلوگیری از این ترتیبات که عرض کردم کنار می گذارم باز ببینم که این قانون در این مملکت صلاح است یا صلاح نیست بنده عرض میکنم که صلاح نیست و جهتش این است که در یک مملکتی که اشخاص کاری محدود است در یک مملکتی که این همه احتیاج به اشخاص بصیر لایق دارد دیگر این قسم طرحها را پیشنهاد کردن حقیقتاً خلاف انصاف است شما اگر اشخاصی دارید که اگر در هر جائی باشند از خود آنها استفاده خواهید کرد چنانکه عملا این مسئله ثابت شد و اشخاصی بودند که شما وجود آنها را مغتنم می شمارید که در کابینه اول بودند و بعد که رفتند در خانه شان آرام نشستند به هیچ وجه متوسل به اقدامی نشدندکه دو مرتبه بیایند به صندلی وکالت بنشینند شما وجود آنها را به یک اکثریت قریب باتفاقی لازم داشتید رفتید آنها را آوردید بعد از آن باز یک مدت که اشغال صندلی وکالت را کردند و خدمت به ملت و مملکت کردند باز برای پیشرفت کار مجبور شدند آنها را داخل کابینه بکنند گویا فراموش شده بودکه بعضی اوقات میشده است که شما یک کمیسیونی را معین میکردید که ۴۸ ساعت بنشیند و در صدد پیدا کردن یک نفر برای وزارت باشند تا اینکه بعد از تجسس زیاد باز مجبور میشدید یکی از کسان لایقی را که را که در مجلس داشتید بوزارت منصوب نماید و همان استفاده را که از وکالت آنها میکردید همان استفاده را در وزارت از آنها بکنید پس در مملکت ما که اشخاص لایق آنرا باید بانگشت شمرد این طرح قانونی برخلاف وضع و صلاح مملکت است و حالا یک نکته دیگری هم هست که در قسمت آخر این طرح است نظر تمام نمایندگان محترم میرود بوزارت یا معاونت در صورتی که قانون کلی است می گوید ‹‹هیچیک از مشاغل دولتی را نمنیتواند قبول بکند ›› بنده یک مثالی میزنم آنوقت ببینم نمایندگان تصدیق خواهند کرد یا نخواهند کرد فرض بفرمائید یکی از آقایان رئیس اوقاف یا رئیس عدلیه شیراز بوده است آنوقت وکیل شد و یک نفر کفیل خانواده معین کرده است آمد اینجا با کمال میل و صمیمیت که خدمت بملت بکند دو ماه اینجا وکیل بود و بعد از دوماه آن شخص که کفیل خانواده و کارهای او بود مرد و این بواسطه کفالت خانواده اش مجبور است برگردد به شیراز آیا کدام انصاف می گوید که این شخص از گـرسنگی باید بمیرد و هیچ شغلی را قبول نکند برای اینکه تقصیری که این بدبخت کرده یک وقت شغل نمایندگـی را پذیرفته است این مسئله مطابق کدام وجدان و کدام انصاف است این است که در خاتمه عرض میکنم که اولا این طرح مخالف قانون اساسی است ثانیاً‌ با روح مشروطیت ثالثاً‌با آزادی کار و شغل رابعاً این طرح مخالف است با انصاف و فقط این از یک نظر تنگی نوشته شده است و برای ۴ ماه و قانون باید از یک نظر بزرگ مملکتی گذارده شود که شامل سالهای سال باشد .
  
(ماده مزبور بعبارت ذیل قرائت شد ).
+
نائب رئیس ـ مذاکرات کافی است (بعضی گفتند کافی است ).
  
ماده ۲ ـ مستأجرین باید تبعه دولت ایران باشند .
+
آقا سید حسن مدرس ـ کافی نیست یک کلمه مانده است که باید مذاکره شود .
  
رئیس ـ مخالفی نیست ؟
+
نائب رئیس ـ دو فقره پیشنهاد شده است که بر تمام مذاکرات حق تقدم دارد آن این اغست که رجوع بشود به کمیسیون تفسیر معلوم شود که این طرح مخالف با قانون است با مخالف نیست تصور میکنم که تمام این مذاکرات بدون رجوع به کمیسیون تفسیر زیادی است این را ما رجوع به کمیسیون تفسیر می کنیم اگر کمیسیون تفسیر تصدیق کرد که مخالف نیست آنوقت در ثانی داخل مذاکره می شویم ورأی خواهیم گرفت و گمان میکنم که این مسئله محتاج به رأی گرفتنش هم نیست در مطلبی که مخالفت آن با قانون اساسی مذاکره میشود باید معین شود که منافی قانون اساسی هست یا نمنافی نیست ـ دستور روز شنبه ۲۶ ـ راپورت کمیسیون بودجه راجع به ورثه سید حسن و میرزا اسمعیل مجاهد (۲) بودجه مجلس (۳) شور دوم ماده ششم قانون اوقاف (۴) راپورت کمیسیون بودجه در خصوص رخساره خانم (۵) راپورت کمیسیون فوائد عامه در باب استخدام مستخدمین خارجه برای وزارت پست و تلگراف .
  
ادیب التجار ـ بنده پیشنهاد کرده ام در این ماده (بعبارت ذیل قرائت شد ) این بند ماده ۲ را باین عبارت پیشنهاد میکنم .
+
(مجلس نیم ساعت از ظهر گذشته ختم شد ).
  
ماده ۲ ـ مستأجرین باید تبعه دولت ایران باشند و در تحت تأمین و حمایت خارجه نباشند .
+
با صورت مشروح پس از ملاحظه نمایندگان محترم و تصحیح حضرت آقای آقا میرزا قاسمخان مقابه شده صحیح است
  
رئیس ـ کمیسیون این پیشنهادرا قبول میکند یا خیر ؟
+
محل امضاء محمد حسن
  
معزز الملک ـ بله قبول دارد .
 
  
محمد هاشم میرزا ـ بنده عقیده ام این است که چنانکه سابق گفته شد باید بطور وثیقه و انتقال باتباع خارجه هم داده نشود اگر قبول دارند که خوب والا پیشنهاد میکنم .
 
  
رئیس ـ در این باب یک ماده الحاقیه از طرف آقای زنجانی پیشنهاد شده است بعد از قرائت خواهیم دید که جایش اینجاست یا باید بطور ماده الحاقیه نوشته شود .
 
 
(اصلاح زنجانی بعبارت ذیل قرائت شد ).
 
 
بنده پیشنهاد میکنم یک ماده به قانون اجاره خالصجات باین عبارت الحاق شود هرگاه در ظرف مدت اجاره حصول یکی از شرکاء به یکی از تبعه خارجه امنتقال یابد دولت حق فسخ آنرا نسبت بآن حصه داشته باشد .
 
 
معزز الملک ـ بنده تصور میکنم جای این ماده همین جاست .
 
 
رئیس ـ ماده (۲) با اصلاح مجدداً قرائت میشود .
 
 
(بعبارت ذیل قرائت شد )
 
 
ماده ۲ ـ مستأجرین باید تبعه دولت ایران باشند و در تحت تأمین و حمایت خارجه هم نباشند و هرگاه در ظرف مدت اجاره حصه یکی از شرکاء به یکی از تبعه خارجه انتقال یابد دولت حق فسخ آنرا نسبت بآن حصه خواهد داشت .
 
 
آقا میرزا اسد الله خان ـ بنده مخالفم در این که غیر از این سه پیشنهاد شده است او را امروز در مجلس بگذارنیم گمان میکنم کافی باشد که همان نوشته شود تبعه خارجه نباشد شرایط دیگرش را وزارت مالیه خودش معین خواهد کرد مثلا اینکه میگویند حصه خودشان را انتقال به خارجه بدهند و شروط های دیگر که در اینجا لازم نیست ما در این مواد بگذارانیم فقط تبعه خارجه نبودنش کافی است
 
 
مخبر ـ این نظر صحیح است ولی چون این اصلاحات پیشنهاد شده در واقع وارد است باین جهت کمیسیون قبول کرده است کمیسیون پیشنهاد کرده است که تبعه خارجه نباشند این اصل است آنوقت یک شقی که راجع به همین است آقای ادیب التجار پیشنهاد نمود که در تحت تأمین و حمایت خارجه هم نباشند شقوق آنرا هم اینجا معین کرده اند که به وثیقه نزد خارجه گذاشته شود کمیسیون ابتدا نظرش بر این بود که همین قدر کافی است و باقی شقوقش را هم خود مالیه معین خواهد کرد از این جهت باین اکتفا نمود بعد چون این اصلاحات پیشنهاد شد و دید که وارد است از این جهت قبول کرد .
 
 
دکتر حاج رضاخان ـ بنده متوجه می کنم نظر آقایان را در طرح قانونی که پیشنهاد شده بود از برای اجاره و استجاره همین ماده در او بود و او محکمتر از این بود ولی بعد ممکن است که تبعه خارجه بشود یا در بودن وارثش تبعه خارجه باشد و مستأجر شود و این دو قید شود در اینجا بهتر است و اینها در آن قانون بود و بنده او را خیلی کاملتر از این میدانم.
 
 
معزز الملک ـ بنده تصور میکنم که این دو فقره در اینجا داخل شده باشد اینکه بنویسیم که اگر یک حصه راجع به تبعه خارجه شود یعنی چه بفروشد و چه بطور ارث بورثه او برسد که تبعه خارجه باشد خود او در همین ماده هست که نباید تبعیت خارجه را قبول نماید یعنی مستأجر بودن خالصجات دولتی با تبعیت خارجی نمیشود اعم از اینکه در ابتداء باشد یا در انتها .
 
 
رئیس ـ ماده مجدداً قرائت میشود و رأی گرفته میشود ( مجدداً قرائت شد ).
 
 
رئیس ـ رأی میگیریم باین ماده که قرائت شد آقایانیکه تصویب میکنند قیام نمایند ( اغلب قیام نمودند ).
 
 
رئیس ـ باکثریت تصویب شد ماده ۳ قرائت میشود ( ماده مزبور بعبارت ذیل قرائت شد ).
 
 
ماده ۳ ـ مدت اجاره از پنج سال نباید تجاوز بکند .
 
 
عز الملک ـ بنده چون عقیده ام این است که دولت هروقت مقتضی شد املاک خالصه را بفروشد از این جهت پیشنهاد میکنم که مدت اجاره سه سال
 
 
 
Page 10 missing
 
 
بیاید بنده عرض میکنم عمده وظیفه مجلس شورای ملی نظارت در مالیه مملکت است ولو یک شاهی باشد باید خیلی دقت بکنید که تفریط نشود اجاره دکاکین سبزه میدان نباشد تصور بفرمائید که یک دکان کوچکی در سبرزه میدان میخواهد دولت بفروشد این باید به تصویب مجلس باشد و این هیچ شکی نیست که فروش است نه اجاره و الحمدالله که به مجلس هم آمده است و استجاره کرده اند از مجلس در این اشکال نیست ولی اشکال در آن است که بنده عرایض سابقم را عرض میکنم امر دوائر است بین اینکه فروخته شود حقوقی که دولت دارد یعنی حقوقی که از محصولات دارد مباشرین یا یک کمپانی یا اینکه دولت حقوق خود را از سکنه خالصات بتوسط مأمورین خود بگیرد بنده عقیده ام این است که این دویمی بهتر است برای اینکه دویمی هم حقوق نفوسی و مالی و عرض و سکنه محفوظ خواهد ماند بعلت اینکه هر یک از اینها البته شرف دارند به هرکدام از اینها یک سیلی بزنند یا چوب بزنند فحش بدهند عرض آنها را برده اند و همه شماها شنیده اید که کمپانی در این چند ماده چه ها کرده اند آنها هم البته مثل شما هستند شما هم مثل آنها هیچ فرقی ندارید چنانچه به هریک از شما فحش دادند و در ظاهر بزرگتر از شماهم باشند از حیث مالیه و غیره البته به عزت و شرف شما بر میخورد پس باید شرف آنها محفوظ بماند پس باین جهاتی که عرض کردم بنده هیچ تصدیق و تصویب نمیکنم این خالصه به کمپانیها اجاره داده شود دولت باید این حقوقات را بتوسط مأمورین خود از سکنه خالصات بگیرد و اداره کند و آنچه گفته میشود در مقابل اظهارات بنده البته آقای معاون وزارت مالیه اظهار نکردند و تصدیق نکردند ولی بعضی از نمایندگان اظهار کردند که دولت مقتدر نیست یعنی نمیتواند که چهار صد پارچه ده را اداره بکند دولت و وزارت مالیه مملکت ایران تمام مالیه مملکت ایران را میخواهد اداره بکند و کرده است و تا حال که آن دوره دوره بیگانگان بوده است از این جهت اختلال بوده تمام مملکت را از امروز اداره کنند نه چند پارچه ده اگر دهات مختصری را نتواند اداره کند چطور تمام ایران را میخواهد اداره کند این هیچ منطقی نیست پس از همان جهاتی که عرض کردم بنده تصویب نمی کنم که به کمپانی اجاره داده شود
 
 
رئیس ـ مذاکرات گویا کافی باشد (گفتند کافی است ).
 
 
رئیس ـ رأی میگیریم به کلیه این لایحه وزارت مالیه که شامل سه ماده است از طرف کمیسیون پیشنهاد شده است آقایانیکه تصویب میکنند قیام نمایند ( اغلب قیام نمودند ).
 
 
رئیس ـ باکثریت تصویب شد ـ آقای معاون مالیه اظهاری داشتید .
 
 
معاون مالیه ـ لایحه از طرف وزارت مالیه پیشنها د شده بود راجع به دو فقره بود یکی راجع به قرداد جدید کمپانی و یکی راجع به خسارت کمپانی و اینطور تقاضا شده بود از طرف وزارت مالیه و اگر قرارداد آنها را تصویب نفرمودند یک قراری در باب خسارت آنها بدهند مسئله قرار دادکه راجع به کمیسیون قوانین مالیه بود راپورتش را بمجلس تقدیم کرد و از مجلس گذشت و آن کمپانی منحل شد یعنی مجلس آنرا قبول نکرد فقط میماند مسئله خسارت که رجوع شده است به کمیسیون بودجه و وزارت مالیه تقاضا میکند که زودتر راپورت او را به مجلس بدهد تا اینکه مالیه تکلیف خودش را با اعضاء کمپانی بداند و صورت مفصلی هم داده اند به مالیه مشغول تفتیش است یک صورت صحیحی هم تقدیم کمیسیون خواهد گردید .
 
 
مخبر کمیسیون بودجه ـ لایحه کمپانی خالصه که در خصوص خسارت پیشنها د شده در کمیسیون مطرح شد ولی لایحه طوری نبود کمیسیون بتواند داخل مذاکره بشود به جهت اینکه وزارت مالیه تصدیقی در این خسارت نکرده بود فقط یک کمیسیونی دروزارت مالیه تشکیل شده با کمپانی خالصه بعضی مواد نوشته اند و در آن کمیسیون بعضی راپورتها داده است و بعضی مواد را هم موکول کرده است بنظر وزارت مالیه در آن لایحه معلوم نبود و در کمیسیون اینطور مذاکره شد که وزیر مالیه به عقیده قطعی خودش را در باب خسارت به مجلس پیشنهاد بکند تا آنوقت کمیسیون بودجه داخل مذاکره شود .
 
 
معاون مالیه ـ اظهاراتی را که کمپانی خالصه در این باب کرده بود در وزارت مالیه رسیدگی شده نهایت وزارت مالیه بتواند بعد از آن صحت وسقم اظهارآنها را بمجلس پیشنهاد نماید و وزارت مالیه مشغول تفتیش است بعد از آنیکه تفتیش او کامل شد راپورت آنرا به مجلس میدهد ولی تقاضائی که هست این است بعد از آنیکه به مجلس آمد زودتر بگذرد
 
 
رئیس ـ تقاضائی است که از چند نفر از نمایندگان راجع باین که عده جلسات در هفته دو جلسه باشد قرائت میشود بدون مذاکره رأی میگیریم ( تقاضای مزبور بعبارت ذیل قرائت شد ) ما امضاء کنندگان نظر به گرمی هوا تقاضا مینمائیم از اول سرطان تا آخر اسد جلسات مجلس را دو روز در هفته مقرر فرمائید که سه شنبه و پنجشنبه باشد امضاء (۲۰ ) نفر نمایندگان .
 
 
رئیس ـ دراین تقاضا اول رأی به عده جلسات میگیریم آقایانی که تصویب میکنند جلسات مجلس هفته دو روز باشد قیام نمایند ( عده معدودی قیام نمودند ).
 
 
رئیس ـ تصویب نشد ـ بعضی از اعضاء کمیسیون نظامنامه انتخابات شکایت میکنند که بعضی از اعضاء حاضر نمی شوند و از این جهت کار کمیسیون نمی گذرد و معوق میماند و ازقرار معلوم چون در بعضی از مواد نظامنامه موافقت پیدا نشده است و اکثریتی حاصل نمی شود این است که نمی توانند راپورت بدهند متذکر میکنم آقایان را که لازم نیست همیشه در یک مطلبی اکثریت شود ممکن است که راپورت بدهند و آن مطلب را رجوع کنند به مجلس که بیش از این مطلب به عهده تعویق نیفتد دیگر اینکه کمیسیون داخله شکایت میکند که رئیس کمیسیون اغلب حاضر نمی شود نائب رئیس هم ندارند این است که اغلب عده برای مذاکرات کافی نمیشود آن شخصی که رئیس است اگر نمی تواند حاضر شود خوب است یا از ریاست یا از عضویت استعفا بدهد .
 
 
دستور جلسه پنجشنبه بقیه قانون تعرفه تلگرافی شور اول قانون جنگلها ـ طرح قانونی عز الملک راجع به عدم استخدام نمایندگان به شغل دولتی ـ راپورت کمیسیون بودجه ـ راجع بوراث سید حسن و میرزا اسمعیل مجاهد مخالفی نیست ؟
 
 
( مخالفی نبود ) .
 
 
(مجلس یک ربع بعد از ظهر ختم شد .)
 
  
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۱۹

مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۶۳

مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۲۹۰ نشست ۲۶۳

جلسه ۲۶۳

صورت مذاکرات روز پنجشنبه

۲۴ جمادی الثانیه ۱۳۲۹

مجلس سه ساعت و ربع در تحت ریاست آقای آقا میرزا مرتضی قلیخان نایب رئیس افتتاح و سه ساعت قبل از ظهر رسماً‌تشکیل گردید .

صورت مچجلس قبل قرائا گردید ( غائبین جلسه قبل ).

بدون اجازه ـ ناصر الاسلام با اجازه بهجت ـ حاج شیخ الرئیس ـ حاج امام جمعه آقایانی

که از وقت مقرره تأخیر نموده اند ـ نجم آبادی آقا سید محمد باقر ادیب .

نائب رئیس ـ ملاحظاتی هست ؟

ادیب التجار ـ در خصوص سئوالات ابتدا بنده عنوان کردم که اغلب این سئوالات را شش و هفت ماه است داده ام به هیئت رئیسه و صبر کرده اند یا حاضر نشده اند و جوابهای بنده را نداده اند این مطلب در صورت مجلس قید نشده و لازم بوده قید شود و مطلب دیگری که فراموش شده سئوال دوازدهم است در باب جنس دولتی از قلم افتاده است بنده سئوال کردم که جنس دولتی امسال چقدر است و تسعیر می شود یا نمی شود و جواب دادند و این سئوال نوشته نشده است .

نائب رئیس ـ این مطلب ثانی نوشته می شود ولی مطلب اول را نمیشود نوشت به جهت اینکه هر مذاکره که در مجلس در ضمن سئوال میشود نباید همه را نوشت .

ادیب التجار ـ این کلی است که از قلم افتاده است .

نائب رئیس ـ چهار فقره راپورت از کمیسیون تفسیر رسیده است دو فقره راجع به نظام یک فقره راجع به متمم اساسی در باب اجاره و استجاره و یک فقره در باب وظایف طبع و توزیع و جزء دستور میشود ـ آقای منتصر السلطان را پورتی داشتید ؟

منتصر السلطان ـ راپورتی است برای استحضار خاطر آقایان قرائت میکنم ( راپورت مزبور بعبارت ذیل قرائت شد ):

تقریباً دو ماه قبل کمیسیون عرایض مصممم بود که خاطر محترم آقایان نمایندگان را از بعضی اوضاع ناگوار مملکت و رفتار بعضی حکام بااهالی به موجب عریضه جائی که به مجلس تقدیم شده و میشود مسبوق نماید تا اینکه بواسطه کثرت شکایات لزوماً کمیسیون عرایض خود را مکلف میداند به تقدیم این راپورت یکی از امورات مهمه وضع ناگوار مازندران است و سایر مسائل مربوطه بآن که حاجت به شرح و تفصیل نیست

Page 2 missing

و به صاحبش هم رسیده است در مدت مدیدی اگر یک اتفاقی بیفتد و از این قبیل هم خیلی کم اتفاق می افتد و دلیلی که میآورند برایش این است که یک نظامنامه خواهیم نوشت و آن نظامنامه اینطور خواهد بود حالا یک قانونی بگذرانیم که تابع نظامنامه شود بنده عرض میکنم که نظامنامه تابع قانون است نظامنامه بواسطه قانون مجزا است نه قانون بواسطه نظامنامه این شکل بنویسد لهذا عقیده بنده این است که آن پیشنهاد خیلی خوب خواهد بود دلائلی آوردند که بنده را قانع کرد .

افتخار الواعظین ـ اما اینکه شاهزاده فرمودند که کمیسیون فوائد عامه اغلب پیشنهادها را که آنجا میرود رد میکند خیر این شکل نیست به جهت اینکه پیشنهاد آقای ارباب کیخسرو در کمیسیون پذیرفته شد و با پیشنهاد کننده البته کمیسیون فوائد عامه یک نظری و غرضی نخواهد داشت .

آقای معاون یا ادله آنجا بیان کردند که واقعاً کمیسیون را متقاعد کردند حضرت والا اغلب فرمایشاتشان دلیل بر مقصود کمیسیون است خواهند فرمود چطور عرض میکنم معلوم است تلگرافخانه ملزم است و مجبوربآنکه هر چه شما نوشتید عین سئوال شما را مخابره بکند و از آن طرف هم مجبور است که تلگراف شما را به مقصد برساند حالا تلگراف کننده چند تلگراف کرده است مثلا بوزارت جنگ به ایالت یک شهری به حاکم یک ولایتی به مردمان محترم به تجار و اشراف و اعیان و علماء تلگرافخانه باو نمی گویند که اسم پدر اینها را معین کنید که من بتوانم برسانم این از برای بعضی مواقع است که اسامی مشترک باشد و آن شخص مخاطب معروفیت تامه نداشته باشد و برای اینکه بتواند اداره تلگراف قبول رسانیدن این تلگراف را به مقصد نماید این ماده نوشته شده که اگر چنانچه حاج محمد حسین باشد در تهران حاج محمد حسین اسم خیلی باشد اداره تلگراف اگر نتوانست برساند بگوید به صاحب تلگراف که آقا علت نرسانیدن تلگراف شما این بود که حاج محمد حسین مطلق نوشته بودید اگر شما یک لفظ اصفهانی یا آذربایجانی آنجا نوشته بودید این از اسامی مشترکه بود پیدا نکردند فراش تلگرافخانه و من مسئول ادای جریمه آن نیستم والا شما باید بدانید که اداره تلگراف چه طرف معروف باشد چه نباشد مجبور است که تلگراف را برساند .

نائب رئیس ـ مذاکرات کافی است رأی میگیریم اول باصل ماده (ماده مجدداً قرائت شد ).

نائب رئیس ـ آقایانیکه تصویب میکنند بدون پیشنهاد آقای اردبیلی قیام نمایند (چند نفری قیام نمودند ).

نائب رئیس ـ اصل ماده رد شد رأی میگیریم به پیشنهاد آقای اردبیلی آقایانیکه موافقند قیام نمایند (معدودی قیام نمودند )

نائب رئیس ـ قبول نشد ـ پس این ماده حذف میشود ماده ۱۵ قرائت میشود ( ماده مزبور بعبارت ذیل قرائت شد )

ماده ۱۵ ـ برای اخذ سواد هر تلگرافی تا یک صد کلمه دو هزار دینار و از صد کلمه زیادتر تا هر یک صد کلمه پانصد دینار اضافه دریافت میشود .

نائب رئیس ـ مخالفی نیست ؟

شیبانی ـ بنده مخالفم ـ اگر چه این مطلب به نظر خیلی کوچک میآمد و لکن تصور میکنم زبراین یک نفر که صدو یک کلمه شد و این سواد برای آن یک کلمه دهشاهی خواهد داد این یک قدری بر او تحمیل خواهد شد و از عدالت خارج است بنده پیشنهادی کرده ام که هر پنجاه کلمه پنج شاهی بدهد پولش تفاوت پیدا نمیکند علاوه سهولتی است از برای این که کسی که صورت سواد میگرد و یک اصلاح عبارتی هم در این ماده بود بنده آنرا اصلاح کردم و این را پیشنهاد نمودم مفصلا هم در این ماده جواب وسئوال نمیکنم که زودتر این ماده بگذرد .

حاج وکیل الرعایا ـ گمان میکنم که باین اندازه از عایدات دولت کاهیدن صحیح نباشد و یک نظری میخواهد که شاید ما او بی خبر باشیم و آن این است که تصور میکنم فایده ار آسمان نازل میشود و اگر بدانیم مخارجی است باید عایدی هم در مقابل داشته باشد بنده نمیدانم چطور برای یک کسی که صد کلمه تلگراف را باید سواد بنویسد و بدهد آن حقوق را که می گرفتند و خبر داریم بگوئیم دو هزار کمتر بدهد یا بعد از او هر صد کلمه پانصد دینار که هر ده کلمه صد دینار می شود بدهند تصور میکنم اگر تصویب کنیم آنرا هم مخارج آن شخص که این کا را میکند توانسته ایم بدهیم و هم یک چیزی به خزانه دولت توانسته ایم برسانیم از این دو هزار پانصد دینار که اخیراً قرارداده اند نباید کاری بکنیم که این هر دو نشود و گمان میکنم که از جزئیاتی که همی ازعایدات دولت کم کم ما کم میکنیم اخیراً ناچار می شویم که خیلی کسر پیدا کنیم بله همین جزئیات است که جمع میشود عایدات کلی میشود آقایان باید سعی کننند که از این راههای مشروع برای این مملکت پیدا شود تا اینکه بشود این مملکت را اداره کرد با این وضعی که می بینید که البته خیلی وضع ناگواری است باز هم تخفیف میدهید سابق هر پنجاه کلمه و بعد از صد کلمه هر صد کلمه ده شاهی بنده اگر در کمیسیون بودم هرگز همچو رأی نمیدادم و میگفتم که از همین راههای مشروع باید دخل دولت را زیاد کرد محتاج نیست بگیرد سواد را

نائب رئیس ـ پیشنهادی است از طرف آقای شیبانی قرائت میشود .

(پیشنهاد مزبوربعبارت ذیل قرائت شد )ـ ماده ۱۵ را بنده پیشنهاد می کنم بترتیب ذیل نوشته شود برای اخذ سواد تلگراف تا یکصد کلمه اول دو هزار دینار پس از آن هر پنجاه کلمه پنج شاهی اضافه دریافت میشود .

شیبانی ـ بنده گرچه توضیح دادم ولی عرض میکنم که محتاج به توضیح نیست همینقدر در جواب آقای حاج وکیل الرعایا اگر اجازه بفرمائید عرض کنم که فرمودند عایدات دولت را نباید جلوگیری کنیم و باید سعی بکنیم که عایدات دولت زیاد شود عرض میکنم تا به حال سواد تلگراف جزء عایدات دولتی و اداره تلگراف نبوده است باختلاف هرچه دلشان میخواست یک پولی می گرفتند و سوادی میدادند به مردم بعضی اوقات هم مجانی می دادند بعضی اوقات سیصد کلمه یک قران یا زیادتر می گرفتند حالا این را قانون یکردیم که یک پولی از این راه عاید دولت بشود و تصور میکنم که بیش از این پول سواد از مردم گرفتن دور از انصاف است و بیشتر از اشخاصی که میآیند سواد میگیرند فقراء و ضعفاء هستند برای آن حکمی که صادر میکننند سوادی میخواهند داشته باشند و اگر یک تحمیلی بشود هیچ کس قدرت گرفتن را نخواهد داشت از فقراء .

نائب رئیس ـ رأی میگیریم باین پیشنهاد .

حاج شیخعلی خراسانی ـ این صورتی که ژلاتین کرده اند و به ما داده اند نوشته اند رأی قطعی گرفته اند باکثریت ۵۷ رأی تصویب شد چیزی را که ما رأی قطعی داده ایم و گذشته است دیگر چطور میشود که ثانیاً‌در آن مذاکره کنیم و رأی بگیریم .

افتخار الواعظین ـ اینجا وقتی که پیشنهاد کردند شاهزاده لسان الحکماء قابل توجه شد و

رئیس به بنده فرمودند که کمیسیون چه می گوید عرض کردم کمیسیون قبول میکند چون کمیسیون قبول کرد رأی قطعی گرفتند ولی از صد کلمه به بعد تکلیف آن و از آن پیشنهاد معلوم نبود این بود که در کمیسیون آن عبارت ذیل را زیاد کردند که از صد کلمه به بعد هر صد کلمه دهشاهی گرفته شود والا رأی قطعی گرفته شده است و در این پیشنهاد نمی شود رأی گرفت .

معزز الملک ـ این جمله را باین شکل نمیشود باین ماده الحاق کرد ولی میشود که این ماده را به شکل الحاقیه زیاد کرد ولی در آن ماده نمیشود رأی گرفت زیرا رأی قطعی شده .

نائب رئیس ـ بله رأی گرفته شده است در آن جزء اول و واین جزء ثانی باید بعنوان ماده الحاقیه نوشته شود و آقای شیبانی هم در این جمله ثانی پیشنهاد خواهد کرد .

شیبانی ـ بله بطور ماده الحاقیه پیشنهاد بنده میشود .

نائب رئیس ـ این بهتر است که بماند بعد از تنفس شور در قانون جنگلها را مقدم میداریم مذاکره در کلیات است .

نائب رئیس ـ شور اول قانون جنگلها است در کلیات آن باید مذاکره بشود در کلیات آن مخالفی است .

حاج شیخعلی ـ اجازه میفرمائید ؟

نائب رئیس ـ بفرمائید .

حاج شیخعلی ـ وضع قانون برای چند فایده است یا راجع است به ترتیبات عمومی یا راجع است به حدود افراد هریک بدیگری است یا راجع است به وضع یک مالیاتی به جهت حفظ منافع عمومی بله قانون خوب چیزی است هیچ کس نمیتواند رد کند هیچ قانونی را ولو اینکه هر اداره جزئی باشد اما وقتی که قانون وضع میشود باید بببینم آن فائده را که ما از قانون در نظر داریم در این قانون هست یا نیست والا یک موادی نوشته شود ووقتی تضییع شود و آن مواد بگذرد که فائده قانونی از آن گرفته نشود چه اثری دارد البته برای جنگلها هم باید قانون وضع شود در آن موضوع


هم که امروز ه ما باید قانون برای جنگل وضع کنیم یا برای مجازات اجزائی که تعدی میکنند و کدام یک مهمتر است در آن هم عرضی نمی کنیم اما در همین قانون که از طرف وزارت فوائد عامه پیشنهاد شده است بنده عرض میکنم سه ماده از طرف وزارت فوائد عامه پیشنهاد شده است که هیچ قانونیت ندارد یعنی چطور قانونیت ندارد ماده بندی آن صحیح است ولی آن فایده قانونی را ندارد در اینجا دو مطلب است یکی اینکه یک اختیاری می گیرد وزارت فوائد عامه که هر طور بخواهد در جنگلها رفتار کند در ماده ثانی آن هم وضع مالیات است برای جنگـلها غیر از این دو فایده چیز دیگری در این قانون نیست یک ماده این می گوید که ترتیب جنگلهای اربابی و دولتی را نظامنامه داخلی وزارت فوائد عامه خواهد نوشت چگونه تفکیک خواهد کرد وزارت فوائد عامه بین جنگلهای اربابی و دولتی معلوم نیست و یک قسم دیگر هم از جنگلهاست که نه دولتی است نه اربابی عمومی است مثل اینکه در یک محلی یک جنگلی است که از آن جنگل هیزم و ذغال آن محل تهیه میشود با جنگلهای آنجا چه قسم معامله میشود آیا مالیات به هیزمها و ذغالها خواهند بست چون آن درخت قوی که عشر گرفته شود ندارد باید بفهمیم که در آنجا ها چه قسم مالیات می بندند همین تنظیمات جنگلها را وزارت فوائد عامه خودش نظاکمنامه مرتب خواهد کرد ترتیب جنگلها باید از مجلس بگذرد تا اینکه ببنیم چه وضع است و چه ترتیبی دارد و در این قانون فقط دو فایده منظور کرده است یکی اینکه یک اختیاری از برای خودش بگیرد که در جنگلها هر طوری که بخواهد رفتار کند و آنوقت لازم نیست که تفکیک بین جنگلهای اربابی دو دولتی را چگونه خواهند کرد یکی دیگر اینکه تنظیمات جنگلهای دولتی را که چگونه درخت به برند و چگونه درخت بکارند و چطور اداره بکنند اینجا نیست و اگر لازم است که ما امروز یک قانونی برای جنگلها وضع کنیم بهتر این است که خود وزارت فوائد عامه یک قانون مفصل تری اول در خصوص تفکیک جنگلهای دولتی اربابی پیشنهاد کننند و در ثانی آن ترتیباتی را که بخواهد در جنگلها رعایت کند و به مجلس پیشنهاد بشود والا این قانون هیچ بدرد امروز ه ما نخواهد خورد .

افتخار الواعظین ـ آقایان باید نظر مبارکشان باشد که دو لایحه قانونی از طرف وزارت فوائد عامه به مجلس تقدیم شد یکی از برای کلیه جنگلهای دولتی و یک لایحه برای کلیه جنگلهای اربابی و وزارت فوائد عامه هر دوی آنها را ناقص میدانست و امروز اگر آقای حاج شیخعلی بدانند که علت تقدیم این سه ماده قانون چه چیز بوده است البته تصدیق خواهند فرمود که این سه ماده باید از مجلس بگذرد در اینکه یکی از منافع و منابع عایدات دولت جنگلها است حرفی نیست و در اینکه امروزه هم تعدیاتی میشود هم بجنگلهای دولتی هم بجنگلهای اربابی حرفی نیست و دولت ولو اینکه سه ماده هم باشد باید یک مستمسکی در دست داشته باشد و حالا سه ماده هم برای کسب تکلیف در دست ندارد نمیتواند از آنها جلوگیری کند و اگر مفصل و مشروح بخواهند مطالب را بفهمند بنده میتوانم در کمیسیون یا در خارج از این اطاق پارلمانی بایشان عرض کنم و متقاعدشان بکنم امروز متصلا هی از جنگلها درخت است که میبرند و حمل به خارج و داخل میکننند بدون اینکه یک دینار بدولت عاید شود بلکه از جنگلهای دولت هم میبرند و دولت نمیتواند جلوگیری کند و البته از برای تنظیم جنگل ها از طرف دولت و وزارت فوائد عامه یک قانون مدونی و یک قانون منظمی مثل قانون سایر دول پیشنهاد خواهد شد که او مشنتمل بر چندین فصول و مواد خواهد بود ولی دیدند که اگر بخواهند آن قانون مفصل را پیشنهاد بکنند به مجلس تا آن بگذرد آن تعدیاتی که روز به روز بدولت میشود از طرف داخله و خارجه به حقوق دولت نمیتواند از آنها جلوگیری بکند این است که وزارت فوائد عامه هم این سه ماده را

قانون جنگلها نمیداند که کافی باشد دیگر که پیشنهاد نشود برای اینکه آقایان تصدیق خواهند فرمود که جنگلها از دو قسم خارج نیست یا اربابی است یا متعلق به صاحبان املاک است یا از قبیل جنگل مازندران و رشت و گیلان است که متعلق بدولت است این سه ماده را عجالتاً وزارت فوائد عامه میخواهد از برای جلوگیری از تعدیاتی که میشود که امروز در جنگلها من غیر رویه متصلاهی مشغول بریدن هستند بدون اینکه حقوقی بدولت بدهند و جای درختهائی که کنده اند غرس کنند یا اینکه لزوم به بریدن آن درختها معین شود و متصلا درختهای قیمتی را میبرند و میبرند و یک حقوق گمرکی خیلی مختصری آنهم اگر تفتیش بشود گرفته میشود والا فعلا وزارت فوائد عامه این سه ماه را پیشنهاد کرده است برای اینکه امروزه با کمال عجله بتواند جلوگیری از آن تعدیات بکند و بعد البته قانون مفصلی مدونی پیشنهاد خواهد کرد مثل سایر دول و البته از تصویب و نظر آقایان خواهد گذشت .

معزز الملک ـ بنده اخطار نظامنامه دارم .

نائب رئیس ـ بفرمائید .

معزز الملک ـ بنده هیچ نمیخواهد داخل بشوم در این قانون ولی همینقدر عرض میکنم چیزی که قانونیت دارد ولایق است که بگذرد ماده دوم است به جهت اینکه ماده اول و سوم قانون نیست و ماده دوم یک ماده قانونیست آنهم راجع به وزارت فوائد عامه نیست و باید از وزارت مالیه پیشنهاد بشود و برود به کمیسیون قوانین مالیه و از آنجا بیاید به مجلس و ماده اول اجاره است که آن اجاره را وزارت فوائد عامه نوشتید اداره کردن جنگلها از وظیفه او است او باید اداره بکند و ماده سوم هم در واقع یک نصیحتی است که باید اطاعت بکند نظامنامه وزارت فوائد عامه را قانون نیست .

افتخار الواعظین ـ بنده هیچ معنی فرمایش آقا رانفهمیدم فرمودند اخطار نظامنامه دارم و بعد درباره اخطار نظامنامه فرمودند که ماده دویم راجع است به کمیسیون قوانین مالیه خیلی

غریب است چه می فرمائید جنگلهای اربابی رعایت آن نظامنامه که از طرف وزارت فوائد عامه نوشته میشود رعایت مقررات آنرا بکنند آن نظامنامه ها در وزارت فوائد عامه نباید که تنظیم بشود این بدیهی است جنگلها از طرف وزارت فوائد عامه تنظیم می شود و ابداً ربط بوزارت مالیه ندارد که برود به کمیسیون بودجه و ماده دوم که وضع یک مالیاتی است و ماده سوم که فرمودند یم نصیحتی است بنده نفهمیدم چطور نصیحت است و موعظه است این یک ماده قانونیست برای تنظیم و محافظه کلیه جنگلها و تفکیک جنگلهای اربابی از جنگلهای دولتی که وزارت فوائد عامه میگوید آقای مالک شما که این جنگل را مالکید ببینم از روی چه ترتیبی است مالکیت شما مالک هستید مالک نیستید و اینها از تکالیف وزارت فوائد عامه است .

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ بنده کلیه قانونی که به مجلس می آید اهمیت مذاکره در کلیات آنرا زیاد از مذاکره در مواد آن میدانم قانون نظریاتعمیقی لازم دارد و بنده میخواستم شرح مفصلی عرض بکنم ولی مخبر بعضی تفصیلات فرمودند که قدری قانع شدم و این جنگلها یکی از قوانین مهم است و جنگل در هر مملکت خصوصاً در مملکت ما هیچ اسمی ندارد و یکی از منابع بزرگ ثروت مملکت ما است مثل معادن و معادن برای ما مشکل تر است و جنگلها خیلی سهل الوصول تر است و این نظر عمیقی لازم دارد و بنده خودم دو سفر کرده ام و میدانم چه بر سرز جنگلها میآورند اولا اگر بخواهید یک حق قانونی وضع بکنید باید وزارت فوائد عامه ملاحظه بکند که اسباب اجرای این قانون را دارد و اسباب اداره کردن جنگلها را دارد یا ندارد و آن تنظیمی که میدهد جلوگیری از تخلف آن میتواند بکند اگر برخلاف تنظیمات او عمل کردند مجازات چه قسم میدهد قوانین که برای جنگلها وضع میکنند دو قسم است یک قسم راجع به جنگلهای اربابی است یک قسم راجه به جنگلهای دولتی است برای اربابی ترتیباتی میدهد که آن ترتیبات راباید مواظب شوند چطور بکارند چه قسم درختها را بکنند کدام قسمت را ببرند و عوض آنهم او را چه قسم بکارند در هر زمین مناسب آن بکارد معنی جنگـل اصلا چیست این معلوم شده است حالا بنده یک مثالی عرض میکنم هرگاه من در نزدیکی تهران یک جائی را کلیه خیار کاشتم این جنگـل است یا جنگـل نیست این باغ است ؟ یا اینکه کلاً‌درخت صنوبر و بید کاشتم که بارور نیست آیا هر قدر مکان بزرگتر باشد این جنگـل است یا باغ است یا اینکه جنگل همان را میگوئیم که کسی رفته است در صحرا زمینی را که حیاضت کرده و آن جنگـل شده است ؟ ما اولا برای جنگلهای اربابی یک ترتیباتی میدهیم از برای جنگلهای دولتی هم یک ترتیباتی میدهند قانون پلیس های جنگـل هم خودش یک قانون مفصل علیحده است که آنها مواظبت بکنند که چطور بریده شود چطور کاشته شود بریدنی آن درختها کدام است نبریدنی او کدام است هیزمی او کدام است آنهائی که به جهت ارباب و تخته و غیره باید استعمال بشود کدام است تا به کدام بزرگی رسد بریده نخواهد شد تمام این ترتیبات را میدهند ولی مشروط بر اینکه در اول اسباب اجرای آن را تهیه بکنند و حاضر بکنند و بعد اسباب مجازات را معین کننند حالا هرگاه تخلفی شد چه خواهند کرد بنده مآلی این را نگاه کردم دیدم که مآل این قانون این

است که


Page 5 missing

داشته باشد و این که ترتیب داده اند نه از برای جنگلهای اربابی نه از برای جنگـلهای دولتی از برای هیچکدام فائده گمان نمیکنم داشته باشد باینجهت بنده مخالف هستم .

افتخارالواعظین ـ بنده حقیقتاً مقصود آقایان را ملتفت نمیشوم میخواهم بدانم که میفرمایند قانونی برای جنگلها لازم نیست یا اینکه می فرمایند این قانون مکفی نیست چه میخواهند بفرمایند اگر میخواهند بفرمایند برای اداره کردن جنگلها و تنظیم جنگلهای اربابی و دولتی وزارت فوائد عامه هیچ قانون لازم ندارد بنده گمان میکنم این را می فرمایند و همان قسم که آقای سعید الاطباء فرمودند شاید بنده هم میدانستم که حالت جنگلها چه قسم است و نمیخواستم دیگر بآن اندازه توضیحات بدهم همین قدر عرض میکنم شما اگر این سه ماده را چند ماه دیگر بگذرانید شاید برای شما جنگلی باقی نماند و بنده معطلم و تعجب میکنم از اینکه چطور شده است که از طرف هیئت رئیسه اطلاع به معاون وزارت فوائد عامه داده اند و آقای معاون حاضر نشده است اینجا که توضیحات بدهد تا آقایان خاطرشان مسبوق شود و اینکه میفرمایند این قانون نیست چطور قانون نیست یک جنگل اربابی است یک جنگل دولتی است و یک مالیاتی است که از منافع جنگل باید گرفته شود و یک حدودی است که برای جنگلهای اربابی باید تعیین شود منتهی برای اینکه این قانون مفصل نباشد این قانون موکول میکند به نوشتن نظامنامه که در خود وزارت فوائد عامه نوشته خواهد شد یکی هم راجع است به مالیات آنرا هم میگویند وقتی که درخت را میخواهید بیاندازید از شاخی که از جنگـل میخواهید ببرید یک عشر باید بدهید بدولت و تاین سه ماده قانون این است بنده نمی فهمم خوبست آقایان توضیح بدهند که این چطور قانونی است .

معزز المک ـ وقتی که در کلیات یک وقانونی حرف میزنند همیشه کسانی که میل دارند آن قانون را بگذرانند فوراً‌شرحی در لزوم مثلا حفظ جنگلها ترتیبات و حفظ حدود آن در این قبیل کلیات که هیچ کسی منکر نیست بیان میکنند هیچ کس منکر این نیست که جنگلها باید حفظ شود و هیچ کس منکر این نیست که برای جنگلهای دولتی و اربابی یک حدودی باید معین شود هیچ کس منکر نیست که برای تعیین حدود جنگلها یک قانونی باید نوشته شود ولی وقتی که اشکال میکنند و حرف میزنند در این قانون منکر این کلیات نیستند میگویند این سه ماده برای حفظ این کلیات کافی نیست و این قانون معین که نوشته شده است حفظ نمیکند مثلا اینجا میگوید که مالکین جنگـلها حق دارند که جنگلهای خودشان را ببرند البته بدون اینکه این قانون هم نوشته شود حق دارند و میتوانند که جنگلهای خودشان را ببرند یک چیز دیگر هم میگوید که باید نظامنامه وزارت فوائد عامه را اطاعت کنند این هم توضیح واضح است که مردم از نظامنامه هائی که قائم مقام قوانین است باید اطاعت کنند و دیگر تکلیفی برای جنگلها معین نکرده اند در این ماده سوم هم گفته اند وزارت فوائد عامه یک نظامنامه به جهت تنظیم جنگلها خواهد نوشت و این هم

معلوم است که جنگلها در تحت اداره وزارت فوائد عامه است و البته باید آنها را اداره بکند و بدیهی است مستلزم اداره کردن تأسیس یک اداره و نوشتن نظامنامه است پس این ماده قانون نیست یک چیزی است واضح ماده دویم این ماده قانونیست آنهم راجع به وزارت فوائد عامه نیست و هم از وظیفه او هم از کمیسیون فوائد عامه خارج است به جهت اینکه شما میخواهید یک مالیات وضع کنید برای جنگـلها و آن مربوط به وزارت مالیه و کمیسیون قوانین مالیه است یا کمیسیون بودجه علی ای حال باید برود به یک کمیسیونی که مربوط بآنجا است این که جنگـلها محفوظ بماند تمام اینها را ما خیلی مایل هستیم ولی این قانون کفایت آنرا نمیکند اگر خیلی میل دارد کمیسیون فوائد عامه که جنگلها اداره بشود معاون وزارت فوائد عامه را بخواهیدیا خود وزیر بخواهند و یک قانون صحیحی که به چه ترتیب باید جنگلها بشود اداره وحفظ کرد و اگر کسی تخطی کرد چه مجازاتی خواهند داد اینها را باید مفصل و مشروح بنویسند و آنچه راجع است باخذ مالیات آن را بتوسط وزارت مالیه پیشنهاد مجلس کنند آنوقت مجلس هم البته مخالفتی نخواهد کرد و رأی خواهند داد دو جنگـلها هم حفظ خواهد شد فائده هم خواهد دداشت آیا این هیچ فائده ندارد و با آن قانون که الان میخواهند از مجلس بگذرد هیچ چیزی حفظ نخواهد شد .

نائب رئیس ـ مذاکرات کافی است تقاضایی ارباب کیخسرو کرده اند خوانده میشود و رأی گرفته میشود (بعبارت ذیل قرائت شد ) بنده تقاضا میکنم قانون جنگـلها به کمیسیون فوائد عامه برگردد تا وزارت فوائد عامه نظریات ثانوی در مواد لازمه قانونی آن نموده و ترتیب مالیاتی آن را بتصویب وزارت مالیه رسانیده در ثانی به مجلس پیشنهاد کنند .

نائب رئیس ـ آقای ارباب توضیحی دارید بفرمائید .

ارباب کیخسرو ـ بنده گمان میکنم بعد از توضیحاتی که آقای معزز الملک دادنددیگر هیچ لارزم به توضیح نباشد این فقط یک قانون مالیاتی است که آمده است به مجلس و این را هم باید فراموش نکنیم که در ضمن آن۱۲ ماده که برای خزانه دار کل معین شد یکی از تکالیف او نظریات در لوایح قانونی مالیه بوده است و بنده تصور میکنم که این ماده مخالف آن ماده بوده است که گذشته از این جهت بنده پیشنهاد کردم که این برگردد به کمیسیون فوائد عامه که هم وسعتی در مواد آن داده شود و هم ماده ثانی راجع به مالیات را بتصویب وزارت مالیه برساند که وزارت مالیه نظر خزانه دار کل را هم در این خصوص تحصیل نماید .

نائب رئیس ـ رأی میگیریم باین تقاضای آقای ارباب آقایانی که موافقند با این پیشنهاد بطوری که خوانده شد قیام نمایند (اغلب قیام نمودند ).

نائب رئیس ـ باکثریت تصویب شد عجالتاً یک ربع تنفس است ( بعد از تنفس یک ساعت و ربع قبل از ظهر مجلس افتتاح پس از یک ربع رسماً تشکیل شد .)

نائب رئیس ـ پیشنهادیست از طرف عده از نمایندگان در باب بودجه دربار خوانده میشود (بعبارت ذیل قرائت شد ) چون بودجه دربار در زمان نایب السلطنه مرحوم عضدالملک با نظریات ایشان پیشنهاد به مجلس شده و پس از ورود والا حضرت تغییراتی در دربار پیدا گشته و بودجه مذکور را بدون نظریات والا حضرت پیشنهاد مجلس نموده بودند و نمایندگان نیز بتصور این که موافق ترتیبات لازمه با رعایت نکات فقانونی مطرح گشته رأی خود را اظهار نمودند لهذا ما امضاء کنندگان ذیل تقاضا میکنیم بودجه مذکور توقیف شده ووزیر مالیه بودجه جدیدی را با ملاحظات والا حضرت در ضمن بودجه کل پیشنهاد مجلس نماید میرزا یانس و ۱۹ نفر دیگر از نمایندگان .

میرزا یانس ـ بنده گمان نمیکنم که این پیشنهاد محتاج به توضیحات طولانی باشد بواسطه اینکه خود این پیشنهاد توضیحات خودش را در میان خودش دارد و تمام

نمایندگان خیلی خوب مسبوق هستند که یک بودجه از بابت دربار پیشنهاد مجلس شد و نمایندگان با کمال صمیمیت به کمان اینکه این بودجه از ترتیب صحیح خودش وارد شده است رأی خودشان را بدون مذاکره در آن اظهار نمودند و با اکثریت قریب باتفاق آنرا تصویب کردند بعد از آنکه معلوم شد آن بودجه از راه صحیح خودش نیامده بود و نظریات والاحضرت در آن بودجه معلوم نشده بود از نطقهای جلسه سابق خیلی خوب معلوم شد اغلبی اظهار تأسف کردند که چرا بایستی اینطور شده باشد این است که حالا همان وکلا از برای اینکه این بی قانونی رد شده باشد پیشنهاد کرده اند که آن بودجه سابق توقیف شود و بودجه جدیدی با نظریات والاحضرت تقدیم مجلس بشود و بنده گمان نمیکنم که در این باب مخالفی در مجلس باشد .

نائب رئیس ـ همین طوری که فرمودند گویا مخالفی نباشد به جهت اینکه هیئت مؤتلفه هم که اکثریت مجلس را دارا هستند تماماً در این باب اتفاق دارند حالا آقای سلیمان میرزا هم در این باب فرمایشی دارند بفرمایند .

سلیمان میرزا ـ معلوم است وقتی که ترتیب مملکت تغییر کرد اساس استبداد برچیده میشود و ترتیبات مشروطیت قائم مقام آن خواهد شد و تمام ترتیبات مشروطیت جزء به جزء در تحت ترتیب در رفرم خواهد آمد از آن جمله هم ترتیبات درباری است که ملیه اوضاع آن مخالفت پیدا خواهد کرد با وضع استبدادی که سابق داشته است در دربارهم ترتیبات مشروطیت را اتخاذ خواهد کرد و از جمله چیزهالئی که د ر دربار ملحوظ است این است که بودجه دربار با نظریات سلطان یا نایب السلطنه مرتب بشود و به مجلس بیاید و چون این بودجه در زمان مرحوم عضدالملک پیشنهاد شده بود و ونظرات ایشان را داشت و بعد از ورود والاحضرت تغییراتی هم در دربار داده شده بود لکن بواسطه سوء تفاهماتی که همانطوریکه فرمودند هم در هیئت رئیسه مجلس و هم در هیئت وزراء و بالاختصاص در وزارت مالیه واقع شده بود و یک کابینه هم تغییرکرد با این ترتیبات این شد که از یکطرف بودجه در یاریس پس گرفته شده بود و از طرف دیگر در مجلس


مطرح شور شد و عموم نمایندگان بدون نظر فرقه و حزبی چون در موضوع شخص والاحضرت که مافوق احزاب هستند بود و چیزی هم که نظریات ایشان درش باشد میتوان گفت که در حقیقت آنهم مافوق احزاب و نظریات احزاب است بنابراین با یک اکثریت قریب باتفاقی همانطوریکه فرمودند از همان نظر که نظر والاحضرت در آن بوده است و ترتیباتی که در مملکت مشروطه معمول است و از طرف والاحضرت میبایستی اصلاحات در آن بشود در آن بعمل آمده است و رأی دادند و آن بودجه را تصور کردند متإسفانه بعد معلوم شد که بواسطه غفلت این مطلب مجری نشده و نظریات والاحضرت در آن منظور نگشته است بنا براین این پیشنهاد از طرف خود وکلاء یعنی از طرف هر دو حزب و سایر اشخاص بیطرف که در حقیقت میتوان گفت از طرف اتفاق وکلاء است تقدیم شده است و تقاضا کرده اند که آن بودجه توقیف شود و لایحه دیگری از برای بودجه دربار با نظرات والاحضرت که هر قسم اصلاحاتیکه لازم است در آن بنمایند در ضمن بودجه کل به مجلس تقدیم بشود تا اینکه عموماً‌در آن رأی بدهیم .

نائب رئیس ـ رأی میگیریم به این پیشنهاد آقایانیکه تصویب میکننند قیام نمایند (تماماً قیام نمودند ).

نائب رئیس ـ بالاتفاق تصویب شد ـ ماده (۱۵) قانون تعرفه تلگرافی خوانده میشود (بعبارت ذیل قرائت شد ).

ماده (۱۵) ـ هرگاه سواد تلگراف از یکصد کلمه تجاوز کرد به هر صد کلمه پانصد دینار دریافت خواهد شد .

این بنده پیشنهاد میکنم این ماده الحاقیه به تعرفه تلگراف اضافه شود برای اخذ سواد از صد کلمه اول نیز پنجاه کلمه پنجشاهی دریافت میشود .

افتخار الواعظین ـ حقیقت امر را خوب است آقایان ملاحظه بفرمایند آنوقت اگر دیدند از برای هر صد کلمه سواد پانصد دینار زیاد است پنجشاهی بنویسند آقای شیبانی خودشان در واقع اینجا یک ملاحظه فرمودند که شاید به پنجاه کلمه نرسید بگویند که این کسر صد کلمه است و شما باید پانصد دینار را بدهید ولی بنده عرض میکنم همین طوری که ملاحظه سواد گیرنده را میفرمائید خوب است ملاحظه عایدات و مستخدمین دولت را هم بفرمائید و بنده گمان میکنم که کمیسیون کمتر از پانصد دینار را نمیتواند قبول کند .

نائب رئیس ـ آقای شیبانی اگر توضیحی دارید بفرمائید .

شیبانی ـ بنده عرضی را که قبل از این کردم توضیح واضح بوده و این را که حالا میخواهم عرض کنم توضیح واضح است عرض میکنم سی کلمه را دهشاهی دادن این خیلی دور از انصاف است و بعضی از آقایان هم فرمودند که از بیست کلمه اول صد دینار و ما بقی هر صد کلمه پانصد دینار بگـیرند و اینرا اگر بخواهیم قیمت فوق العاده بر آن بگذاریم اسباب این خواهد شد که تمام مردم از عهده آن بر نیایند و فوق العاده اسباب زحمت میشود این است که بنده پیشنهاد کرده ام که هر پنجاه کلمه پنجشاهی بشود و چون سابق هم عرض کردم که گرفتن سواد راجع به ضعفای مملکت و رعایا است بخصوص کسانی که شاکی باشند و صد نفر بخواهند از یک تلگرافخانه سواد بگیرند از این جهت گمان میکنم که بیش از این صحیح نباشد که تصویب شود حالا دیگر بسته به رأی نمایندگان است به عقیده بنده که این مبلغ کافی است .

نائب رئیس ـ رأی میگیریم باین پیشنهاد آقای شیبانی ـ هریک از آقایان که این پیشنها د را قابل توجه میدانند قیام نمایند (اغلب قیام نکردند ).

نائب رئیس ـ قابل توجه نشد ـ حالا رأی قطعی میگیریم باصل ماده (۱۵) هریک از آقایان که تصویب میکنند ورقه سفید خواهند انداخت و هریک که تصویب نمیکنند ورقه کبود (اوراق رأی اخذ شده آقای میرزا رضاخان از قرار ذیل شماره نمود ) :

ورقه سفید (۵۳) ورقه آبی (۳)

نائب رئیس ـ باکثریت ۵۳ رأی تصویب شد حالا رأی میگیریم در تمام این قانون که ۱۵ ماده است در کلیات مخالفی است (اظهاری نشد ).

نائب رئیس ـ پس رأی میگیریم هریک از آقایان این قانون را که مشتمل بر ۱۵ ماده است تصویب میکنند ورقه سفید خواهند انداخت نیز اوراق رأی گرفته شده آقای آقا میرزا رضاخان از قرار ذیل شماره نمود ورقه سفید ۵۴ ورقه آبی ۲.

نائب رئیس ـ قانون تعرفه تلگرافی مشتمل بر ۱۵ ماده (۱۵ ماده بااکثریت ۵۴ رأی تصویب شد طرح قانونی آقای عز الملک راجع باستخدام نمایندگان خوانده میشود بعبارت ذیل قرائت شد ).

ماده واحده هیچیک از نمایندگان نمیتوانند در ادارات دولتی مستخدم شوند و هرگاه نماینده از شغل نماینده استعفا بدهد تا انقضاء دوره وکالت که عبارت از یک دوره تقنینیه است نمی تواند قبول شغل دولتی را نماید .

(راپورت کمیسیون مبتکرات راجع به ماده فوق نیز از قرار ذیل قرائت شد ).

کمیسیون مبتکرات روز ۵شنبه ۱۷ رمضان ۱۳۲۸ سه ساعت و ده دقیقه به غروب مانده در تحت ریاست شاهزاده دکتر حیدر میرزا با حضور شاهزاده لسان الحکماء ـآقا شیخ رضا ـ آقا سید حسین اردبیلی تشکیل یاقت آقای ناصر الاسلام ـ آقا سید محمد رضا غائب بودند در خصوص طرح آقای عز الملک راجع باینکه هیچیک از نمایندگان نمی توانند در ادارات دولتی مستخدم بشوند و هرگاه نماینده از شغل نمایندگی استعفا نماید تا انقضاء دوره وکالت نمیتواند قبول شغل دولتی بنماید مذاکرات لازمه بعمل آمد کمیسیون این طرح را نظر باینکه قسمت اولش با مدلول اصل ۳۶ قانون اساسی متناقض است و قسمت آخرش منافی با اصول آزادی طبیعی است قابل توجه ندانست .

نائب رئیس ـ این طرح راجع شده است به کمیسیون مبتکرات و کمیسیون مبتکرات آن را قابل توجه ندانسته است حالا باید اولا از مجلس رأی بگیریم که این طرح را قابل توجه میدانند یا اینکه قابل توجه نمی دانند در صورتی که قابل توجه دانست آنوقت داخل مذاکره آن خواهیم شد.

حاج شیخعلی ـ بنده اخطار نظامنامه دارم .

نائب رئیس ـ بفرمائید .

حاج شیخعلی ـ یک ماده در نظامنامه داخلی است که راپورتی از کمیسیون مبتکرات به مجلس پیشنهاد میشود مجلس بطور کلی در اساس آن مذاکره میکند بعد رأی گرفته میشود

نائب رئیس ـ پس در آن مذاکره میکنید بعد رأی گرفته میشود .

نائب رئیس ـ پس در آن مذاکره می کنیم .

عز الملک ـ بنده برای این طرح یک مقدمه هم نوشته ام خوب است بفرمائید آن مقدمه را بخوانند تا اینکه بنده عرایض خودم را عرض کنم .

نائب رئیس ـ بسیار خوب خوانده میشود (بعبارت ذیل قرائت شد ).

چون گاهی بعضی پیشآمدها برخی از نمایندگان را باستعفاء از نمایندگی و قبول شغل دولتی وا میدارد و نیز چون در قانون اساسی مستخدم بودن نمایندگان بطریق غیر موظف در ادارات دولتی ممنوع نیست معدودی از نمایندگان که میخواهند در هر طریق به ملت خدمت نمایند بدون وظیفه در اداره اجراء مستخدم میشوند و این بنده هر دو صورت را بر خلاف اقتضای وقت و خالی از صلاح دولت و ملت میدانم و ذکر دلائل را بواسطه تجربیاتیی که در این مدت نمایندگان حاصل فرموده اند لازم میدانم ماده ذیل را بعنوان ماده الحاقیه (نظامنامه داخلی ) به مجلس مقدس پیشنهاد بکنم و امیدوار هستم که قابل توجه نمایندگان محترم بشود .

نائب رئیس ـ حالا مذاکره میشود در راپورت

کمیسیون آقایانیکه مخالفند باید اول اظهارات خودشان را بکنند بعد موافقین .

عز الملک ـ بنده خیلی تعجب میکنم از این که کمیسیون مبتکرات پیشنهاد بنده را جرح و تعدیل کرده است بنده هیچ ننوشته بودم ماده الحاقیه به نظامنامه داخلی دلیلش هم واضح است به جهت اینکه قسمت اول این طرح را میشود تحت حکم نظامنامه داخلی قرارداد ولی قسمت دومش بدیهی است که راجع به نظامنامه داخلی نیست و نمیشود الحاق با آن کرد بواسطه اینکه مسلم است که نماینده وقتی که استعفا کرد و از نمایندگی خارج شد البته دیگر در تحت حکم نظامنامه داخلی نخواهد بود و این اصلاح را خود کمیسیون کرده است و در صورتی که ماده را رد کرده است نمیدانم به چه ملاحظه این اصلاح را رد کرده است اما دلائلی که برای رد این طرح ذکر کرده اند یکی این است که قسمت اولش با مدلول اصول (۳۲) قانون اساسی متناقض است بنده عرض میکنم که ابداً متناقض نیست اصل (۳۲) این است که قرائت میشود .

چنانچه یکی از وکلاء در ادارات دولتی موظفاً مستخدم بشود از عضویت مجلس منفصل میشود و مجدداً عضویت او در مجلس موقوف باستعفاء از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود


مسلم است همینطوری که اثبات شیئی نفی ماعدا را نمیکند نفی شیئی هم اثبات ماعدا را نمیکند یعنی تصریح نشده است که غیر موظف باید مستخدم شود و بالاخره این مطلب دارای دو قسمت است یکی اینکه موظفاً مستخدم بشود و یکی اینکه غیر موظفاً‌مستخدم بشود این اصل (۳۲) قانون اساسی ممنوع داشته است و قسم دویمش را غیر موظف مستخدم بشود اگر این ماده از مجلس بگذرد ممنوع میدارد و باینجهت بنده هیچ تصور نمیکنم که این قسمت اول با اصل (۳۲) قانون اساسی مخالف یا متناقض باشد و اما اینکه نوشته اند قسمت اخیرش منافی با اصول آزادی طبعی است بنده تصور نمیکنم که از این کلمات قشنگ نتیجه قشنگ گرفته بشود و عرض میکنم که این هیچ منافی با اصول آزادی طبیعی نیست بواسطه اینکه مسلم است کسی را که وکیل میکنند اگر خیال دارد که داخل در ادارت دولتی بشود بعبارت اخری وزیر یا معاون وزیر یا رئیس فلان اداره بشود چون یک چنین ماده را دیده است که پس از قبول نمایندگی نمی تواند استعفا بدهد و داخل در شغل دولتی بشود اصلا میتواند که وکالت را قبول نکند و اگر خیالش فقط نمایندگی بوده و میخواست نمایندگی را نردبان وزارت یا معاونت وزارت قرار بدهد و قصدش خالصاً‌مخلصاً این بود که این دو سال را کاملاً بوظیفه خودش رفتار نماید و به مملکت خدمت بکند قبول میکند پس بنده هیچ تصور نمیکنم که این منافی به آزادی طبیعی باشد به جهت اینکه در اول آزاد است میتواند وکالت را قبول بکند و میتواند قبول نکند .

آقا سید حسین اردبیلی ـ مخبر کمیسیون مبتکرات ـ اما اینکه میفرمایند کمیسیون این را جزء نظامنامه داخلی تصور کرده است این اهمیتی ندارد برای اینکه کمیسیون تصور کرده است که این یک ماده واحده قانونی است که باید مربوط به یکی از قوانین موضوعه باشد یعنی بایکی از آنها مناسبتی داشته باشد و تصور کرده است که چون بر اعضای مجلس یک نوع حدی و تکلیفی معین میکند پس مناسب تر این است که به نظامنامه داخلی ملحق شود ولی حالا هم ممکن است که این را مستقلاً یک ماده قانونی قرار بدهند و هم ممکن است که ضمیمه یکی از قوانین موضوعه یا نظامنامه ها بنماید این چندان اهمیتی ندارد اساساً‌جهت رد کرده این ماده قانونی آقای عز الملک همان دلیلی است که بطور اختصار در راپورت نوشته شده است و اینکه میفرمایند با قانون اساسی مخالفتی ندارد بله باید آن اصل قانون اساسی را درست دقت کرد و روح آنرا ملاحظه کرد میفرمایند اصل (۳۲) قانون اساسی تصریح ندارد باینکه نماینده بعد از اینکه از نمایندگی استعفا داد یا منفصل شد نمی تواند در یکی از ادارات یک دولتی استخدام بشود چه چیز صرح تر از این میشود که نوشته است آن نماینده که از وکالت استعفا داد و مستخدم دولت شد مجدداً نمیتوان او را انتخاب کرد در صورتی که از آن شغل دولتی استعفاء بدهد این معنیش چیست این است که یک وکیل که استعفا داد نمی تواند وزیر یا معاون وزیر بشود یا اینکه داخل در ادرات دولتی بشود و بعد هم از آنجا استعفا داد میتوان او را به وکالت انتخاب کرد دیگرز اینکه کمیسیون میگوید این منافی با اصل آزادی طبیعی است اینهم خیلی واضح است به جهت اینکه هر یک از افراد ایرانی حق دارد انتخاب شود و حق دارد انتخاب بکند و حق دارد که در هر یک از ادارات دولتی خدمت بکند اینها از حقوق ایرانیت و حقوق طبیعی هر ایرانی است حالا مابیاییم یک نفر ایرانی را به جرم اینکه نماینده ملت بوده و حالا استعفاء داده بکلی از این حق طبیعی محروم کنیم این خیلی بی انصافی است به جهت اینکه می بینیم که ما آدم کم داریم و ممکن است که یکی از نمایندگان که شایستگی ریاست فلان اداره یا وزارت یا معاونت یک وزارتخانه را دارد یک وقتی ضرورت ما را مجبور بکند که ما او را باین مقام تعیین بکنیم یا اینکه هیئت وزراء خود او را در کابینه لازم دانستند و او نیز استعفا داد و از صندلی وکالت منفصل شد بعد اتفاق افتاده که بواسطه یک حادثه و اتفاقی از آنجا هم استعفاء داد و از آن شغل منفصل شد و ضمناً موکلین خواستند وکیل انتخاب بکنند آن وقت یک کسی که طرف حسن ظن ملت بوده است و تقصیری کرده است که باز ما نتوانیم او را انتخاب بکنیم و یک وجودی که علاوه بر لیاقت وکالت شایستگی وزارت یا معاونت وزارت را دارد چه دلیل دارد که نتوانم اورا داخل در مشاغل دولتی بکنیم همه اینها یک چیزهائی است که به نظر بنده خیلی واضح است حالا ایشان یک چیزی را در نظر گرفته اند و آن این است که چون بعضی از اشخاص تا بحال ازاین حقوق طبیعی بشری که سو استفاده کرده اند باین ملاحظه خواسته اندهمچو ماده را وضع بکنند و عمومیت داشته باشد و این حق از اینها سلب شود و حال اینکه غالباً همینطور نخواهد بود که نمایندگان مقام وکالت را آنطوریکه ایشان فرمودند وسیله قرار داده باشند برای رسیدن به مقام وزارت این چه نظری است که ما داشته باشیم فرضاً هم اگر یک وقتی ملت یا وزراء یا مجلس صلاح دیدند که یک نماینده و متصدی شغل دولتی نشود چه ضررت دارد البته میتوانند که جلوگیری کنند ولی این چه لزومی دارد که یک قانونی امروزه برای آن وضع بکنیم این نظریات کمیسیون بودجه که عرض شد حالا آقای عز الملک اگر نظریاتی داشته باشند که محکم تر از این باشد ممکن است بفرمایند که مجلس و کمیسیون را متقاعد نمایند .

حاج شیخ اسدالله ـ دو مطلب در اینجا هست یکی اینکه آیا این طرح مخالف با اساس آزادی یا قانون اساسی هست یا نیست این مطلب مخالفت اگر معلوم شد دیگر داخل در مرحله دویم که آیا صلاح هست که امروزه ما این طرح را بگذاریم یا صلاح نیست نمیتوان شد بعد از اینکه معلوم شد مخالفتی با قانون اساسی و اصول آزادی ندارد آنوقت میشود که این مطلب و این طرح مخالف با اصول آزادی است این را بنده هیچ نمی فهمم که مخالف با اصول آزادی است یعنی چه هیچ مجبور نیست کسی که او را به وکالت انتخاب میکنند که قبول وکالت را بکند تا اینکه از داخل شدن در خدمتا دولت ممنوع بشود و محروم باشد بلکه در ابتداء که او را وکیل میکننند مطابق این قانون باو میگویند که اگر قوانین وکالت را قبول می کنی دیگر در دوره وکالت خودشان حق دخول در مشاغل دولتی را نداری او هم با کمال آزادی میخواهد قبول میکند نمیخواهد قبول نمیکند و این به هیچ وجه منافی با اصول آزادی نیست و اما این را که می فرمایند این مخالف است با قانون اساسی بنده اصل (۳۲) را میخوانم تا اینکه ببینم چه مخالفتی دارد اصل ۳۲ ـ چنانچه یکی از وکلاء در ادارت دولتی موظفاً مستخدم بشود از عضویت است

مجلس منفصل میشود و مجدداً عضویت او در مجلس موقوف به استعفاء از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود . فرض مخالفتی را که با این اصل میفرمایند بنده نمیتوانم عرض کنم که این ماده قانون اساسی ساکت است از این مطلب و ابداً نظری باین مطلب ندارد برای اینکه این اصل از قانون اساسی می گوید که بر فرض آنکه حق داشته باشند یک نفر وکیل چیزی مانع از او نشود که قبول شغل دولتی بکند وقتی که قبول شغل دولتی را کرد آنوقت منفصل خواهد بود ولی بعد از آنی که یک طرحی پیشنهاد شد و از مجلس گذشت که هیچ نماینده حق دخالت در مشاغل دولتی و استخدام در ادارات منتفی را ندارد آنوقت بکلی این موضوع این فرض تنصی و برداشته میشود نه اینکه معارضه داشته باشد تا اینکه بگوئیم مخالف است با قانون اساسی مصدقین مجلس میدانند که عنوان عنوان دارد و مورد داشت عنوان معارضه نیست باین معنی که هر آئینه اگر این طرح از مجلس گذشت آنوقت موضوع این فرض که در این اصل شده است منتفی میشود موافق قانون اصولی این است در عرض هم اگر باشند معارضه میکنند ولی چون در عرض هم نیستند و این طرحی که اینجا پیشنهاد شده است عنوان ورود دارد و اصل موضوع فرض را از بین میبرد مخالفتی ندارد با قانون اساسی یکقدری تأمل بفرمائید و ببنید که نظر بنده به چه چیز است بنده عرض میکنم بعد از آنی که ما این طرح را در اینجا تصدیق کردیم که هیچ نماینده حق ندارد بعد از آنی که وکیل شد در دوره وکالتش که دو سال باشد داخل در شغل دولتی بشود آنوقت دیگر باین فرض که در اصل (۳۲) شده است و اگر استعفاء کرد و داخل در خدمت دولت شد و از خدمت دولت هم استعفا داد باز باید از طرف ملت بانتخاب جدیدی منتخب بشود از بین میرود و این را تکرار میکنم از برای توسعه و روشنی اذهان تا اینکه بدانند این

پیشنهاد و این اصل با هم معارضه ندارد تا اینکه بگوئیم با هم مخالف و بعد از آنی که این مطلب گذشت و معلوم شد که این پیشنهاد با قانون اساسی مخالفتی ندارد آنوقت داخل میشویم در مرحله دویم که آیا صلاح هست که امروز این طرح از مجلس بگذرد یا خیر بنده به عقیده خودم عرض میکنم که بعضی معایبی که برای این طرح متصور است و بعضی محسنات و این معایب و محسنات را باید در کفه ترازو بگذاریم و ببینیم کدامیک از آنها سنگینی میکند به نظر بنده نه این است که عرض میکنم معایبی ندارد البته همانطور که عرض کردم معایب دارد ولی به نظر بنده محسناتش غلبه دارد و چیزی که در نظر داریم این است آنوقت اشخاصی هستند که در مجلس از نمایندگی آنها میتوانیم استفاده بکنیم و همچنین


در موقع ضرورت و حاجت برای وزارت و بعد از آنی که این طرح گذشت در موقع احتیاج نمیتوانیم از وجود آنها استفاده بکنیم چرا که اشخاص کافی قابل عالم خیلی کم داریم اما بعضی معایب مفاسدی بر این ترتیب مترتب میشود که آنها را باید در نظر بگیریم و میبینیم که آن معایب غلبه دارد نه اینکه بنده میخواهم عرض کنم که نمایندگانی که داخل مجلس میشوند مقصودشان این است که وکالت را طریق وصول بوزارت یا معونت وزارت یا ریاست سایر ادارات یا ریاست قشون و سایر شغلهای دولتی قرار بدهند یا ممکن است (چون نمیشود جلوی فرض را گرفت ) ممکن است که یک نفر در دوره ثانی برای همین خیال که بوزارت برسد به معاونت وزارت برسد به حکومت برسد این وکالت را طریق وصول به مقصود خودش قرار بدهد بعد از آنی که این فرض را کردییم آنوقت ببنید اشخاصی که می آیند و باین خیال در مجلس می نشینند چه اسبابی در مجلس فراهم خواهند کرد و داخل چه آنتریک بازی ها و چه دسته بندیها خواهند شد و آنوقت مجلس چه حالی پیدا خواهدکرد و مجلس بواسطه خیالت همان اشخاص دچار چه تزلزلات و چه بحرانها میشود و باید ده دسته در مجلس باشند و مشغول زدو خورد با

یکدیگر باشند هم چنین در موقع وضع قانون و رأی دادن بنده عرض میکنم اگر این معایب را بسنجیم با آن مصالح که در مطلب اول عرض کردم و اینها را مقابل هم بگذاریم میبینیم که اشخاصی که قابل وزارت هستند بعد از آنی که وکیل شدند همانطوری که در مقام وزارت ما از آنها میتوانیم استفاده بکنیم البته در مقام وکالت هم همان استفاده را ممکن است از آنها بکنیم و همان خدمتی را که در وزارت می کنند در مجلس ودر وکالت هم میتوانند همان خدمت را بملت بکنند بلکه در این صورت در وکالت بهتر میتوانند خدمت بکنند برای اینکه بعد از آنی که این قانون گذشت و بکلی مأیوس شدند از وزارت و خدمات دولتی ودیگر امید رسیدن بوزارت در آن دوره را نداشتند و با کمال جدیت می آیند در مجلس می نشینند و کار میکنند و بهتر از وجود آنها استفاده میشود تا وقتی که بامید وزارت باشند بامید وزارت در مجلس بنشینند و بامید وزارت بخواهند بامید وزارت قبول وکالت بکند بلکه در همچو صورتی ابداً اهمش را صرف وکالت نمیکند و آن شغلی که وظیفه او است ابداً انجام نمیدهد بعد از آنی که این دو مطلب را باهم سنجیدیم عقیده بنده این است که امروز رأی بدهیم که اشخاصی که داخل مجلس می شوند و نمایندگی ملت را قبول میکنند اعم از اینکه استعفا بدهند یا استعفا ندهند ابداً حق دخول در شغل دولتی را ندارند تا اینکه بخوبی بتوانیم هم از وزرائی که وزیر میشوند استفاده بکنیم و هم از اشخاصی که وکیل میشوند .

نائب رئیس ـ عرض میکنم اینکه آقای حاج شیخ اسدالله در این اظهارات خودشان فرمودند (در دوره ثانی ) خوب است ملتفت باشند که نمایندگان حاضره و آتیه ما فرقی ندارند نباید چیزی گفته بشود که بر بخورد .

آقا سید حسین اردبیلی ـ با کمال اختصار در جواب عرض میکنم که آن ماده قانون اساسی را که خواندند و خواستند باستدلالات اصولی این منافات را بردارند خوب است یک

اندک تعمقی بفرمایند که مفهوم عرفی این ماده چیست اینجا میگوید نماینده مجلس وقتی مستخدم شغل دولتی شد از نمایندگی منفصل میشود یعنی نماینده میتواند مستخدم دولتی بشود نهایت این است که وقتی که مستخدم دولتی شد از نمایندگی مجلس مستعفی خواهد بود این مفهمو صریح عرفی را چرا ما دور بیندازیم و خودمان را بخم و پیچ اصولی دچار بکنیم پس اینکه میفرمائید منافات ندارد بنده عرض میکنم که منافات خیلی صریح است و اینکه میفرمائید که ممکن است که اشخاص وکیل شوند بامید وزارت و شغل موهومی را در نظر بگیرند و وقتی به مجلس آمدند اسباب چینی می کنند این را بنده خیلی خارج از انصاف میدانم برای اینکه همان اشخاصی را که فرض می فرمائید شاید به ایمن خیال به مجلس بیایند و اسباب چینی برای خودشان بکنند وقتی که این قانون وضع شد ودر موضوع خودشان ممنوع شدند اسباب چینی میکنند از برای اینکه رفقای خودشان را بوزارت و مشاغل دولتی برسانند پس بواسطه یک همچو فرض گمان نمیکنم که صحیح باشد یک همچو حقی را از نمایندگان محترم سلب بکنیم .

لواء الدوله ـ عرض کنم اگر چه بدبختانه این طرح بایستس یک سال قبل گذشته باشد و هیچ گمان نمیکردم که این اندازه طول بکشد و حالا که چهالر ماه بیشتر بانقضاء دوره تقنینیه باقی نمانده است به مجلس بیاید مقصود از این طرح این است که آن اشخاصی که ما را برای نمایندگی انتخاب میکنند قصدشان و غرضشان این نیست که ما حاکم وزیر معاون بشویم کسی قبول نمایندگی ملت خودش را کرد قسم خورد و معاهده کرد و وارد این مجلس شد حق ندارد داخل در ادارت دولتی بشود و اگر قبول خدمات دولتی را کرد عقیده بنده این است که خلاف قسمس که خورده است کرده است به جهت این که قسم خورده است که بوظایف وکالت عمل بکند عرض نمیکنم اگر رفت به وزارتخانه خیانت میکند شاید خدمت بکندولی آن بیچاره ها که او را انتخاب کرده بودند برای وکالت انتخاب کرده نه از برای وزارت و اگر وکیل بعد از قبول نمایندگی بخواهد تغییر شغل بدهد خلاف امانت کرده است حالا اگر نخواهند بفرمایند که از نزاکت مجلس خارج است عقیده بنده این است که آن روزی که موکلین ماها را انتخاب کردند نگفتند که باید با نزاکت رفتار بکنید همین نزاکت است که تا بحال ما را باین روز انداخته است و حال اینکه لباس بنده یک لباس است که نباید رأی بدهم با این پیشنهاد موافقت میکنم برای اینکه لباس بنده عمامه و ردا نیست که رأی بدهم و آنوقت بگویند که نمیدانم به فلان ملاحظه است که رأی داده است لباس بنده یک لباسی است که با شغل دولتی مناسبت دارد با وجود این عقیده بنده این است که وکیلی که از طرف ملت به نمایندگی انتخاب میشود استعفا از وکالت را باید زمانی بدهد که داخل وکالت نشده است و نمایندگی را قبول نکرد ه است والا وقتی که قبول وکالت ملت را کرد در مجلس قسم خورد که من بوظایف وکالت عمل خواهم کرد بایستی که مشغول بوظایف وکالت خودش باشد استعفا از وکالت بواسطه اینکه قوه ندارد ناخوش است ضعیف است نمیتواند از عهده انجام وظیفه وکالت خودش بربیاید عیبی ندارد در این میتواند استعفا بدهد و برود در خانه بنشیند ولی اینکه استعفا بدهد بعد برود حاکم بشود وزیر بشود غلط است یعنی عقیده بنده این است و این طرح لازم است که امروز تصویب بشود و از مجلس بگذرد تا اینکه جلوگیری از این خیالات بکند .

لسان الحکماء ـ از نقطه نظر عمومی این مخالف با یکی از اصول مسلمه مشترکه و حقیقتاً‌مخالف با حریت وآزادی است (تورکو ) که وزیر مالیه دولت فرانسه در تاریخ (۱۷۷۶ ) مسیحی مانند این ماده حکمی صادر کرد که مانع آزادی کار و شغل و صنعت بوده امروز ضربی المثل تاریخ و علم حقوق شده چنانچه با کمال تأسف بنده هم به همبن مناسبت اسم ایشان را ذکر کردم لکن طولی نکشید که این وزیر معزول شد و بلا فاصله آن آزادی شغل آزادی تجارت آزادی کار آزادی صنعت است و این ماده بقدری مخالف با این آزادی طبیعی است که بنده مذاکراتش را هم مخالف با نزاکت مجلس و خلاف مشروطه میدانم .

ادیب التجار ـ اولا عرض میکنم آن ماده قانون اساسی هیچوقت این حق را سلب نمیکند از یک نماینده یا از یک مجلس شورای ملی به جهت این که با آن بیاناتی که چند نفر از نمایندگان ذکر کردند هیچ تصریح ندارد که این حق برای بعضی ثابت باشد که از مجلس خارج میشوند برای شغل دولتی ثانیاً مطلبی که در مجلس شورای ملی هر مملکتی صحبت میشود بنا به مقتضیات و مصالح آن مملکت است هیچ وقت سلب آزادی از کسی نمیخواهیم بکنیم بنده هم چون عقیده ام با آقای لواء الدوله و مطالب را بزرگان همیشه بما توصیه کرده اند که بی پرده باید گفت مخصوصاً‌والا حضرت آقای نایب السلطنه به ما مکرر توصیه کردند که مطلبی را بی پرده بگوئیم و جای پرده پوشی هم نیست در این مملکت به جهت اینکه تجربه بیست ماهه وکالت به ما حالی کرد که یک قسمت بزرگ از این اختلالاتی که در این مملکت حاصل شده است از این مسئله است یعنی عیوبات از اینجا از بعضی صندلیهای اینجا نشر به مملکت کرده است بنده همچو فهمیده ام از آن روزی که مجلس شورای ملی برپا شده است تا این زمان فقط به یک عنوانی که کسی از اینجا مستعفی باشد حق دارد در بعضی از وزارت خانه ها مستخدم بشود دچار بعضی محظورات شده ایم که نتایج و خیمه حاصل شده امیدوارم آقایان نمایندگان با یک وجدانی همراهی بکنند با این طرح آقای عز الملک که ما این دوره را به آخر برسانیم آنوقت مجلس آتیه و وکلای آتیه می آیند شاید صلاح را در این بدانند که این آزادی را بدهند که وکیل حق داشته باشد بعد از استعفا کردن برود وزارت یا معاونت یا حکومت


کند یک جلوگیری بزرگی برای اینکاربنده میدانم اینکه گذشتن این طرح قانونی اینجا مذاکره شد اگر یک قسمت خیلی کوچکی سوء استفاده کردند از اینکار چندان عیبی ندارد بنده عرض میکنم که یک قسمت خیلی بزرگی استفاده را باعث شدند و تمام اختلالات از اینکار شده است چه موظف و چه غیر موظف وکیل را به همان بیاناتی ذکر شد از آن ولایتی که منتخب کرده اند برای حفظ حقوق مردم در این پارلمان در این تریبون در این میز نطق مبعوث کرده اند باین خیال از آنجا حرکت کرد باین خیال مردم او را انتخاب کرده اند که فقط حقوق آنها را در پارلمان حفظ کند و نظرات ملت را بنده مقدس میدانم یعنی باین عنوان که این نماینده و امین و حافظ حقوق ماست برای پارلمان انتخاب کرده اند پس اگر چنانچه این حق را بدهیم به نماینده و برای نماینده ثابت بکنیم که تا آخر مدت نمایندگیش را در روی صندلی وکالت ننشیند در حقیقت ظلمی به ملت بیچاره کردیم چرا که ملت نظرش بوکالت این شخص بوده نه چیز دیگری در یک شهری که صد هزار دویست هزارو پنجاه هزار جمعیت بوده است یک نفری را ملت امنتخاب کرده اند برای اینکه در پارلمان برود حفظ حقوق آنها را بکحند دو سه ماه که آمد بعد برود حکومت فلان جا را بگیرد رئیس فلان جا بشود این بکلی با نظر ملت منافی است و این همه به کسی بر نمیخورد خلاف اشخاص موهوم را اگر ما تصور بکنیم خلاف نزاکت نیست پس عرض میکنم یک قسمت کمی سوء استفاده نکرده اند و یک قسمت بزرگی سوء استفاده کرده اند و به تجربه برای ما حاصل شدظه است و دیگر اینکه فوائدی برای این کار ذکر شد بنده عرض میکنم فوائد خیلی هست سلب آزادی هم از هیچ کس نمیشود ولی ما می بینیم که ضررش بیشتر است از فائده اش اشخاصی را که برای معاونت ووزارت معین کرده ایم نادرست نیستند خیلی خوب و صحیح و امین هستند ولکن عمده نظر من باین نکته است که مخالف با نظر ملت و منتخبین ما است باین جهت عرض میکنم که اگر این قانون را صلاح میدانند برای آزادی مملکت و آزادی حقوق عامه ملت عجالتاً برای ابقاء نظم مجلس شورای ملی این سه چهار ماهه بگذارند این قانون بگذرد مجلس آینده بیاید اگر مقتضی ندانست تغییر خواهد داد اختیار را از دست مجلس نگرفته اند .

معزز الملک ـ در موقع قانونگذاری ممکن است انسان یک نظر بدی داشته باشد یک نظر خوب اگر تمام قوانین مملکتی را از نظر بدو از نظر سوء ظن بگذرانند آنوقت کار منجر باین خواهد شد که قوانینی که وضع شود که در هیچ جتای عالم وضع نشده باشد مقنن وقتی که قانون میگذارد نباید تصور کند که تمام اهالی مملکت دارای سوء اخلاقی هستند که حتماً به وضع این قوانین باید از آنها جلوگیری بشود و بنده خیلی تعجب میکنم که وقتی که قانونی میآید به مجلس غرض این است که خیلی ساده بگذرد می آئیم یک اظهاراتی میکنیم و منجر میشود به جاهائی حتی خودمان را هم در انظار مردم بدنام بکنیم و چیزها میگوئیم که هیچ وجود خارجی ندارد مثلا یکی از نمایندگان می آید میگوید که تمام معایب مملکت این بوده است که این قانون نگذشته بوده است بعبارت اخری یک چند نفری از نمایندگان این مجلس سایرین را آلت خودشان قرار داده اند به جهت اینکه یکعده یکعده دیگر را آلت مقصود خودشان بکنند تا اینکه به خیالات خودشان برسند و من در اینجا میتوانم اظهار بکنم و از طرف خودم و بلکه عده همراه دارم که نخواستم کسی را آلت دست قرار دهم و نه آلت دست کسی واقع شده ام قانون هم که وضع میشود نه فقط برای دوره ما است قانون وقتی که گذاشته میشود برای یک مدت غیر معین است تا وقتی که آن قانون هست قانونیت خواهد داشت و اینجا هم اسم لباس نبرند به جهت اینکه اظهاراتی که میشود از روی کمال صمیمیت است و هیچ مقصودی ندارند پس اینکه تاین مسئله را رد میکننداینجا دومسئله است یکی خوب وخودقانون است و ثانیاً‌موافقت یا مخالفت با قانون اساسی که این قانون آیا موافق است یا مخالف است زیرا فرض بفرمائید یک قانونی باشد که خیلی خوب هم باشد ولی تا وقتی که مخالف با این ماده قانون اساسی شد با وجود اینکه اتفاق مجلس تصویب میکند چون مخالف است با قانون اساسی نباید همچو قانونی بگذارند به جهت اینکه مخالف است با قانون اساسی حالا باین قانون نمیدانم با نظر کدام قانون نگاه کرد اگر به نظر یک نظامنامه داخلی را نگاه بکنیم که آنهم همانطوریکه اینجا گفته شد یک چیز سهلی است اولا نظامنامه داخلی همه میدانند یک تکالیفی تعیین میکند چنانچه اصل ۱۴ قانون اساسی این را تعیین کرده است برای طرز جریان امور در مجلس و به هیچوجه از وجوه بحقوق نمایندگان نمیتواند دست درازی بکند علی الخصوص که آن قسمت آخر که هیچوجه مخالفت نمیتواند مربوط به نظامنامه داخلی باشد به جهت اینکه وقتیکه نماینده خارج شد از مجلس دیگر اطاعت نظامنامه داخلی برای او لازم نخواهد بود پس باید یک محملی پیدا کرد برای اینکه این قانون و معلوم باشد که این قانون در ضمن کدام قانونها باید باشد شاید بعضی بگویند در ضمن نظامنامه انتخابات باشد آنوقت این یک چیز غریبی میشود نظامنامه انتخابات برای رسیدن به یک مقامی است یعنی شرایطی را که باید یک انسان داشته باشد برای رسیدن به یک مقامی معین میشود و این قانون یک شرایطی را معین میکند برای بعد از انتخاب شدن پس باین دلیل هم که عرض میکنم این قانون انتخابات نمیشودو این قانون را باید به نظر یک قانون مستقلی نگاه کرد که مداخله میکند در حدود و اختیارات قانون اساسی و همه تصدیق خواهند کرد که قوانین مملکتی بد قسمت منقسم میشود یکی قوانین اساسی است یکی قوانین عادی و معمولی در سایر جاها در قوانین اساسی خودشان طریق تجدید نظری در قانون اسایس خودشان را هم معین کرده اند ولی بدبختانه در قانون اساسی ما این طریق هیچ منظور و پیش بینی نشده است و به هیچوجه نمیدانم اگر بر فرض بعدها مجبور شویم که یک جرح و تعدیلی در قانون اساسی بکنیم از چه راه جرح و تعدیل بکنیم و علی ای حال می شود گفت این حق متعلق به مجلس شوری نیست که مواد قانون اساسی را بتواند جرح و تعدیل بکند و تا وقتی برای این یک طریقی تعیین نشود هیچ نمیتواند مجلس شورای ملی تجدید نظر در آن بکند بر فرض هم یک قانون باتفاق از مجلس شورای بگذرد بر فرض مخالفت با قانون اساسی قانونیت نخواهد داشت و باین دلیل باید رجوع بکنیم بخود قانون اساسی چنانچه درتمام قانونهای اساسی تمام عالم هست که برای بعضی چیزها منجمله برأی نمایندگان و مجلس یک حدودی معین بشود و هیچ کس نمیتواند از آن حدود تخطی کند در قوانین اساسی مثلا برای سلطان برای مجلس برای وکلا برای وزراء برای سایر ادارات دولتی حدودی که معین شده است حالا ممکن است کسی مخالف با مواد و تکالیف معینه در قانون اساسی باشد ولی تا وقتی که از راه مشروع از راهی که قانون برای تجدید نظر در قانون اساسی معین کرده است داخل نشود نمیتواند جرح و تعدیل بکند حقوقی که برای اعضای مجلس در قانون اساسی تعیین شده است راجع میشود باصل ۱۲ـ۳۰ـ۳۱ـ۳۲قانون اساسی که در آنجا یک حقی بآنها داده است منجمله در اصل ۳۲ میگوید ‹‹ چنانچه یکی از وکلا در ادارات دولتی موظفاً‌مستخدم بشود از عضویت مجلس منفصل میشود ومجدداً عضویت او در مجلس موقوف باستعفای از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود›› خوبست قدری دقیق شویم در اینماده که این ماده چه میگوید ابتدا تصویب کرده است استخدام در ادارات دولتی را ضمناً باید عرض کنم که شاید خیلی از نمایندگان باشند که در خیلی از مواد قانون اساسی نظریاتی داشته باشند ولی تا وقتی که آن قانون قانون اساسی است مجبورند که آنرا اطاعت کنند حالا ببنیم قانون اساسی چه میگوید چنانچه یکی از وزراء در ادارت دولتی موظفاً مستخدم بشود روی این قسمت ماده قانون اساسی شاید هم غلط باشد ولی روی این قسمت از این ماده هیچ مخالفتی دیده نشده است ما بین وکالت و قبول کردن یک شغلی در ادارات دولتی چرا به جهت اینکه میگوید ‹‹چنانچه یکی از وکلا درادارات دولتی موظفاً مستخدم بشود ›› پس تجویز کرده است که نمایندگان میتوانند در ادارات دولتی مستخدم بشوند منتهی استخدام دو شق دارد یا موظف است یا غیر موظف شق اول را قانون اساسی بطور کلی تجویز کرده است چنانچه مدلول این ماده این است که میتوانند در ادارات دولتی خدمت بکنند ولی موظفاً نمیتوانند خدمت یکنند پس هم تصویب کرده است که بتواند خدمت بکنند و هم بدون وظیفه خدمت بکننددوباره عرض میکنم ممکن است بگویند این ماده خیلی بد است و بواسطه تجربیاتی که حاصل شده است خوب نباشد ولی این ماده همین است که هست و غیر از این نیست حالا همانطوری که عرض کردم ممکن است اغلب این ماده را تصویب بکنند ولی ما حق نداریم و مجلس شورای ملی حق ندارد که قانون اساسی را تصریح بکند زیرا باید کسی تصحیح کند این ماده را که حق داشته باشد علی الخصوص که در یک قسمت اخیر این ماده میگوید مجدداً عضویت او در مجلس موقوف باستعفای از شغل دولتی و انتخاب از طرف ملت خواهد بود ›› پس باز هم خوب است رجوع


بکنیم به جمله قسمت اخیر از این ماده تجویز کرده است که یک نماینده پس از یک مدتی نمایندگی داخل شود در خدمت دولتی ولی اگر موظف شد از شغل خود استعفا میدهد قسمت اخیر این ماده قانون اساسی بکلی منافی است با قسمت اخیر این ماده به جهت اینکه این ماده میگوید که تا وقتی که تمام دوره تقنینیه طی نشود هیچ یک از مشاغل دولتی را نباید قبول بکند در صورتی که قانون اساسی اجازه میدهد که کسی که در یک دوره اولا وکیل شود یک مدتی در مجلس بماند آنوقت اگر یک خدمتی در ادارت دولتی قبول کرد و بعد استعفا داد مردم او را انتخاب کردند باز حق داشته باشد که وکیل بشود پس در صورتی که قانون اساسی در یک دوره وکالت سه شغل را اجازه میدهد کدام نماینده است که بگوید در یک دوره تقنینیه بیش از یک شغل را حق ندارد دارا شود و بنده عرض میکنم هیچ این قانون نمیتواند در مجلس مذاکره شود به جهت اینکه ما میدانیم کلیه قوانینی که در مجلس میآیند و ممکن است در آن داخل شور نشد باید دو اساس داشته باشد که هریک از قوانینی که در روی آن دو اساس نباشد ابداً قانونیت ندارد یکی از آن دو ایاس عدم مخالفت باشرع انور است و یکی دیگر عدم مخالفت با قانون اساسی است که هریک از قوانینی که به مجلس بیاید محض اینکه بتواند مطرح شود باید روی این دو ستون ایستاده باشد والا قانونیت نخواهد داشت برای این که در الین ماده بشود رأی داد باید این را حل کرد که مخالف است با قانون اساسی یا خیر حالا رجوع میکنیم باین ماده و در این ماده قانون اساسی عبارت اتفاقاً‌طوری واضح نوشته شده است که هیچ احتیاج به تفسیر ندارد که از راه تفسیر این حق را بدهیم به مجلس واضح است و ساده و اگر نمایندگان این را محتاج به تفسیر میدانند باید این ماده تفسیر شود تا وقتی که بتواند این قانون هم در مجلس مطرح مذاکره شود حالا در باب خود این قانون نظری که مدافعین دارند این است که می گویند که بواسطه یک سکونتی که در امور مملکت پیدا شودبعیارت رکیکی که بنده میخواهم عرض کنم وقتی که نمایندگان یک ملتی که بقول یکی از نمایندگان میخواهند مقام وکالت را یک پله قرار بدهند برای رسیدن به یک مقام عالیتیری پس از آنکه بواسطه گـذشتن این قانون مأیوس از رسیدن بشغلی شدند آنوقت دیگر امور مملکتی اصلاح شده حال سکونتی در کارها پیدا خواهد شد بنده عرض میکنم بر فرض چنین نماینده کافی در مجلس پیدا شدند وقتی که مأیوس شدند که برای خودشان نمیتوانند کار بکنند برای سایرین که خارج از مجلس هستند کار خواهند کرد زیرا اگر اخلاق ما باین درجه رسیده باشد آنوقت هیچ فرق نمیکند که من اگر به اسباب چینی بتوانم خودم را برسانم به یک مقامی هیچ محتاج نیست باینکه من داخل در مجلس باشم من ممکن است در خارج باشم و آن طرفداران من در مجلس برای من کار بکنند این جلو مرا نخواهد گرفت و حالا قطع نظر از این که ماده قانونی مخالف است با اصل مشروطیت عرض میکنم که در تمام عالم بسی تجربیات زیاد دیده اند که بهترین ترتیب مشروطیت این است که وزراء از اعضاء مجلس شوری یا سنا باشند قطع نظر از اینکه این قسمت اول طرح آقای عز الملک جلوگیری میکند که هیچ یک از نمایندگان نتوانند داخل در تأسیسات نافع علمی از قبیل شورای معارف و آکادیمی ها و مجامع و حفظ الصحه و غیره که در آنها داخل بودن شان غیر از منفعت هیچ ضرردیگری ندارد و غیر از اینها طرح آقای عز الملک مخالف با آزادی شخصی است باز باتمام اینها ببنیم این طرح برای ما منفعت دارد یا ندارد امروز این همه می گویند که این طرح خیلی خوب است حالا بنده مخالفت با قانون اساسی را کنار میگذارم مخالفت با روح آزادی را کنار می گذارم مخالفت با این مطالب و جلوگیری از این ترتیبات که عرض کردم کنار می گذارم باز ببینم که این قانون در این مملکت صلاح است یا صلاح نیست بنده عرض میکنم که صلاح نیست و جهتش این است که در یک مملکتی که اشخاص کاری محدود است در یک مملکتی که این همه احتیاج به اشخاص بصیر لایق دارد دیگر این قسم طرحها را پیشنهاد کردن حقیقتاً خلاف انصاف است شما اگر اشخاصی دارید که اگر در هر جائی باشند از خود آنها استفاده خواهید کرد چنانکه عملا این مسئله ثابت شد و اشخاصی بودند که شما وجود آنها را مغتنم می شمارید که در کابینه اول بودند و بعد که رفتند در خانه شان آرام نشستند به هیچ وجه متوسل به اقدامی نشدندکه دو مرتبه بیایند به صندلی وکالت بنشینند شما وجود آنها را به یک اکثریت قریب باتفاقی لازم داشتید رفتید آنها را آوردید بعد از آن باز یک مدت که اشغال صندلی وکالت را کردند و خدمت به ملت و مملکت کردند باز برای پیشرفت کار مجبور شدند آنها را داخل کابینه بکنند گویا فراموش شده بودکه بعضی اوقات میشده است که شما یک کمیسیونی را معین میکردید که ۴۸ ساعت بنشیند و در صدد پیدا کردن یک نفر برای وزارت باشند تا اینکه بعد از تجسس زیاد باز مجبور میشدید یکی از کسان لایقی را که را که در مجلس داشتید بوزارت منصوب نماید و همان استفاده را که از وکالت آنها میکردید همان استفاده را در وزارت از آنها بکنید پس در مملکت ما که اشخاص لایق آنرا باید بانگشت شمرد این طرح قانونی برخلاف وضع و صلاح مملکت است و حالا یک نکته دیگری هم هست که در قسمت آخر این طرح است نظر تمام نمایندگان محترم میرود بوزارت یا معاونت در صورتی که قانون کلی است می گوید ‹‹هیچیک از مشاغل دولتی را نمنیتواند قبول بکند ›› بنده یک مثالی میزنم آنوقت ببینم نمایندگان تصدیق خواهند کرد یا نخواهند کرد فرض بفرمائید یکی از آقایان رئیس اوقاف یا رئیس عدلیه شیراز بوده است آنوقت وکیل شد و یک نفر کفیل خانواده معین کرده است آمد اینجا با کمال میل و صمیمیت که خدمت بملت بکند دو ماه اینجا وکیل بود و بعد از دوماه آن شخص که کفیل خانواده و کارهای او بود مرد و این بواسطه کفالت خانواده اش مجبور است برگردد به شیراز آیا کدام انصاف می گوید که این شخص از گـرسنگی باید بمیرد و هیچ شغلی را قبول نکند برای اینکه تقصیری که این بدبخت کرده یک وقت شغل نمایندگـی را پذیرفته است این مسئله مطابق کدام وجدان و کدام انصاف است این است که در خاتمه عرض میکنم که اولا این طرح مخالف قانون اساسی است ثانیاً‌ با روح مشروطیت ثالثاً‌با آزادی کار و شغل رابعاً این طرح مخالف است با انصاف و فقط این از یک نظر تنگی نوشته شده است و برای ۴ ماه و قانون باید از یک نظر بزرگ مملکتی گذارده شود که شامل سالهای سال باشد .

نائب رئیس ـ مذاکرات کافی است (بعضی گفتند کافی است ).

آقا سید حسن مدرس ـ کافی نیست یک کلمه مانده است که باید مذاکره شود .

نائب رئیس ـ دو فقره پیشنهاد شده است که بر تمام مذاکرات حق تقدم دارد آن این اغست که رجوع بشود به کمیسیون تفسیر معلوم شود که این طرح مخالف با قانون است با مخالف نیست تصور میکنم که تمام این مذاکرات بدون رجوع به کمیسیون تفسیر زیادی است این را ما رجوع به کمیسیون تفسیر می کنیم اگر کمیسیون تفسیر تصدیق کرد که مخالف نیست آنوقت در ثانی داخل مذاکره می شویم ورأی خواهیم گرفت و گمان میکنم که این مسئله محتاج به رأی گرفتنش هم نیست در مطلبی که مخالفت آن با قانون اساسی مذاکره میشود باید معین شود که منافی قانون اساسی هست یا نمنافی نیست ـ دستور روز شنبه ۲۶ ـ راپورت کمیسیون بودجه راجع به ورثه سید حسن و میرزا اسمعیل مجاهد (۲) بودجه مجلس (۳) شور دوم ماده ششم قانون اوقاف (۴) راپورت کمیسیون بودجه در خصوص رخساره خانم (۵) راپورت کمیسیون فوائد عامه در باب استخدام مستخدمین خارجه برای وزارت پست و تلگراف .

(مجلس نیم ساعت از ظهر گذشته ختم شد ).

با صورت مشروح پس از ملاحظه نمایندگان محترم و تصحیح حضرت آقای آقا میرزا قاسمخان مقابه شده صحیح است

محل امضاء محمد حسن