مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ خرداد ۱۳۰۹ نشست ۱۲۷

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۴۹ توسط Bijan (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفتم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هفتم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری هفتم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ خرداد ۱۳۰۹ نشست ۱۲۷

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۱ خرداد ۱۳۰۹ نشست ۱۲۷

صورت مجلس سه شنبه ۶ خرداد ماه را آقای موید احمدی (منشی) قرائت نمودند.

رئیس- آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب- قبل از دستور

رئیس- آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی- قبل از دستور

رئیس- در صورت مجلس نظری نیست؟

نمایندگان-خیر

رئیس-صورت مجلس تصویب شد.

[ ۲- معرفی معاون وزارت اقتصاد ملی و تقاضای طرح لایحه استخدام مسیو واهرنکامف]

وزیر امور خارجه و کفیل وزارت اقتصاد ملی (آقای فروغی) … ضمناً اجازه می‌خواهم از نمایندگان محترم که آقای بیات را به معاونت وزارت اقتصاد ملی معرفی بکنم (صحیح است) و همچنین تقاضا می‌کنم اگر موافقت میفرمائید چنانکه چند روز پیش از این عرض کردم لایحه استخدام متخصص رنگ رزی را امروز جزو دستور قرار دهند خیلی متشکر می‌شوم

جمعی از نمایندگان – دستور

[ ۳- تصویب سه فقره مرخصی]

رئیس – چند فقره تقاضای مرخصی از کمیسیون عرایض رسیده است قرائت می‌شود:

خبر مرخصی آقای بیات

آقای بیات نماینده محترم بواسطه مسافرت تقاضای ۱۲ روز مرخصی از ۱۴ اردی بهشت نموده و پنجاه تومان از مقرری مدت مزبور را برای تعمیر مقبره خیام تخصیص داده‌اند کمیسیون با تقاضای ایشان موافق اینک خبر آنرا تقدیم می‌دارد.

رئیس – آقای زوار

زوار – موافقم

رئیس – آقای ملک مدنی

ملک مدنی - موافقم

رئیس - آقای وثوق

وثوق – موافقم

رئیس – مخالفی نیست؟

فیروزآبادی – بنده مخالفم

رئیس – بفرمایید

فیروزآبادی – بنده چون یک مقداری را تخصیص به یک امر خیری داده‌اند موافقت می‌کنم و از مخالفت با آن صرف نظر می‌کنم و امیدوارم دیگران هم همین رویه را تأسی کنند

رئیس – موافقین با مرخصی آقای بیات قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد خبر دیگر قرائت می‌شود:

خبر مرخصی آقای حسنعلی میرزا دولتشاهی

آقای حسنعلی میرزا دولتشاهی نماینده محترم نظر به تقاضای اهالی گلپایگان و لزوم مسافرت برای رسیدگی بامور محلی تقاضای بیست روز مرخصی از تاریخ حرکت نموده‌اند کمیسیون با تقاضای ایشان موافق اینک خبر آنرا تقدیم می‌دارد

رئیس – آقای زوار

زوار – موافقم

رئیس – آقای ملک مدنی

ملک مدنی – موافقم

رئیس – بالاخره آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی – بنده مرقومة دیدم که اهالی گلپایگان تقاضا کرده بودند که ایشان تشریف ببرند بجهت اصلاحات آنجا و یکقدری هم اظهار تشکر کرده بودند از اینکه برایشان کار کرده بودند اگر ایشان تشریف ببرند آنجا و یک رضایتی یا یک تلگرافی از اهالی آنجا نیاید که ایشان اقداماتی کرده‌اند مخالفم ولی امیدوارم که تلگراف رضایتی از اقدامات ایشان برسد.

رئیس – آقای زوار

زوار – درست توجه نفرمودند آقا مخالفت غریبی فرمودند بنده همیشه نظریات آقا را قابل تقدیر و تقدیس قرار می‌دادم در این جور مخالفت‌ها ولی این دفعه بی لطفی فرمودند اهالی محل تقاضا کرده‌اند که بروند و بامور محلی رسیدگی کنند و در این موقع چطور می‌تواند یکنفر نماینده محلی برود و از جیبش خرج کند و در آنجا بامورات محلی رسیدگی کند مطابق ماده صد و بیست نظامنامه کمیسیون عرایض تشخیص داده است که عذر

موجه است و این خبر تقدیم شده است.

رئیس – موافقین با مرخصی آقای دولتشاهی قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند)

رئیس تصویب شد. خبر مرخصی آقای فتوحی قرائت می‌شود:

مرخصی آقای فتوحی

آقای فتوحی نماینده محترم برای رسیدگی بامور محلی تقاضای دو ماه مرخصی از تاریخ حرکت نموده‌اند کمیسیون با تقاضای ایشان موافق و اینک خبر آنرا تقدیم می‌دارد.

رئیس – آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی – عرض بنده این بود که آقای فتوحی دو ماه مرخصی خواسته‌اند بدون اینکه مبلغی از آنرا تخصیص به امرخیری بدهند هر چند جواب داده خواهد شد که این مرخصی بجهت امورات محلی است انشاءالله همین ترتیب است ولی خوب بود که در همین مجلس یک مقداری از حقوق این مدت را تخصیص به امورات خیریه می‌دادند که بنده هم موافقت کنم.

رئیس – آقای فرشی

فرشی – تصور می‌کنم در جلسه قبل هم توضیح دادم که بعضی از آقایان نمایندگان آذربایجان که مرخصی می‌خواهند برای دادرسی زلزله زدگان می‌روند و علاوه بر این آقای فتوحی هم صدو پنجاه تومان از حقوق خودشان برای زلزله زدگان داده‌اند و باز هم غیر از این داده‌اند و گمان می‌کنم که آقا در این موقع مخالفتشان را پس بگیرند بهتر است.

فیروزآبادی – وقتی که این کمک‌ها را کرده باشند بنده مخالفتی ندارم.

رئیس – موافقین با مرخصی آقای فتوحی قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند) تصویب شد.

[ ۴- طرح و تصویب لایحة استخدام متخصص شیمی ]

رئیس – خبر کمیسیون بودجه راجع باستخدام مسیو واهر نکامف قرائت می‌شود:

خبر از کمیسیون بودجه به مجلس شورای ملی

لایحه نمره ۴۶۴۵ دولت راجع باستخدام مسیو امیل واهر نکامف متخصص شمیست با حضور نمایندگان دولت در کمیسیون بودجه مطرح و مورد مطالعه واقع گردیده با توضیحاتی که از طرف نمایندگان دولت اظهار شد کمیسیون با استخدام متخصص مزبور بسمت شیمیست ادارة گمرکات و تربیت شاگردان و معلمی در شعبه رنگرزی مؤسسة قالی بافی موافقت و راپورت خود را برای تصویب مجلس شورای ملی بشرح ذیل تقدیم می‌دارد.

ماده اول – مجلس شورای ملی بدولت اجازه می‌دهد مسیو امیل واهر نکامف را بسمت شیمیست اداره گمرکات و برای تربیت شاگردان متخصص و کار کردن در شعبه رنگرزی مؤسسه قالی برای مدت دو سال از تاریخ تصویب این قانون استخدام نماید.

ماده دوم – حداکثر حقوق سالیانه شیمیست مزبور چهار هزار و هشتصد تومان است که از محل بودجه اداره گمرکات پرداخته خواهد شد.

ماده سوم – سایر شرایط استخدام مسیو واهر نکامف عیناً مطابق کنترات سایر مستخدمین بلژیکی گمرکات خواهد بود که بموجب قانون ۲۴ خرداد ۱۳۰۴ معین گردیده است.

رئیس – مذاکره در کلیات است. آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی – بنده از این جا تعجب می‌کنم که سالها است ما در مدارسمان یا اشخاصی که می‌روند در خارجه در علم شیمی و فیزیک کار می‌کنند و زحمت می‌کشند معلوم می‌شود حالا که ما متخصص نداریم هیچ عالم شیمیست نداریم اگر داشتیم از خارج ما نمی‌رفتیم متخصص بیاوریم که در سابق شنیدم ماهی دویست تومان بوده است و

این دفعه ماهی چهار صد و کسری تومان شده است اولاً تعجب می‌کنم که چرا ما نباید متخصص داشته باشیم اگر هم داریم چه شده است که این شخصی را که کمتر از اینها در سابق استخدام کرده بودیم حالا دو مقابل تقریباً شده است در این جا بنده از این نظریات مخالفم و امیدوارم که از داخله خودمان اقلاً از این اشخاصی که می‌فرستند به اروپا و بودجه تحصیلاتشان از مجلس می‌گذرد با آن بودجه‌های هنگفت یک تحصیلاتی کرده باشند که لااقل یک متخصص شیمیست داشته باشیم که حال مجبور نشویم برویم از خارج بیاوریم در صورتیکه این اشخاصی که از خارج آمده‌اند (بنده هیچوقت بیخود اظهار قدردانی نمی‌کنم) غالباً اشخاصی که آمده‌اند بنفع مملکت ما قدم نزده‌اند و به نفع خودشان قدم زده‌اند.

وزیر امور خارجه (آقای فروغی) راست است که ما مدتی است جوانهای خودمان را می‌فرستیم بخارجه و تحصیل می‌کنند اما این مدتی را که می‌فرمایند سالها است می‌گذرد سه سال چهار سال است و یکنفر متخصص تربیت شدنش بسه سال و چهار سال نمی‌شود (فیروزآبادی – دارالفنون آقا) دارالفنون یک مبحث دیگری است بنده ممکن است تاریخ دارالفنون را اینجا عرض کنم برایتان تا به بینید چی است و بعلاوه یک عده متخصص خودمان داریم. اتفاقاً در شیمی کمتر جوانهای ایرانی رفته‌اند و خودشان را داخل این خط کرده‌اند طبیب رفته است طب خوانده‌اند حقوق خوانده‌اند حالا این اوقات مهندسین می‌روند تحصیل می‌کنند اما شیمی خیلی کم رفته‌اند این یکی و ثانیاً این را عرض کنم به آقا که هر قدر متخصص از خود ما این اوقات تحصیل می‌کنند در اروپا برگردند باز هم از حوائج ما کم نخواهد شد و ما همیشه تا یک مدتی محتاج خواهیم بود باینکه متخصص از خارجه هم بیاوریم بعلاوه اینهائی که اینجا داریم البته در کار هستند و خواهند بود و باز محتاج هستیم و دیگر اینکه این شخصی که فرمودند این شخصی است که همة آقایان، آقایانی که در این مسائل وارد بوده‌اند اطلاع دارند که یک کسی است که چند سال است در اینجا بوده است و داخل خدمت بوده است و خدمت هم کرده است و از روی علم و تجربه که ما باحوال این داریم محتاج میدانیم هنوز خودمان را باینکه یک مدت دیگری هم در اینجا باشد و در دو قسمت خدمت بکند هم در ادارة گمرک خدمت می‌کند و سابقاً هم میکرده مدی و حالا هم می‌خواهیم کنترات او را تجدید کنیم که در مؤسسه قالی که در آنجا ما می‌خواهیم نسبت برنگ قالی یک مطالعاتی بکنیم و یک اقدامی بکنیم خدمت بکنند چنانکه سابقاً عرض کردم نقشة رنگ قالی یکی از مسائل مهم ترقی و ترویج قالی است یک اقدامی کرده باشیم که بوجود این آدم برای آن محتاج هستیم البته این را تصدیق می‌فرمایند که دولت ایران همیشه اینطور بوده ولی امروز بخصوص یک دولتی نیست که بیجهت بخواهد یک اشخاصی را از خارجه استخدام کند و یک پول مفتی به او بدهد امروز آن جور نیست و به وجود این متخصص محتاج هستیم. امیدوارم با این عرایضی که کردم تصدیق بفرمایند که بوجود این آدم محتاجیم و زودتر تصویب بفرمایند.

رئیس – آقای کازرونی مخالفید؟

کازرونی – بلی

رئیس – بفرمائید.

کازرونی – بنده اصولا با استخدام هر متخصص موافقم مخصوصاً با استخدام این آدم هم مخالفتی ندارم چیزی که باعث شد که بنده اسباب تصدیع آقایان را فراهم کنم یکی دو مطلب است. در اینجا قید می‌کند که استخدام این آدم را ما برای دو امر لازم داریم یکی بجهت گمرک و دیگری بجهت مؤسسه رنگ قالی (احتشام زاده- و مدرسه) بنده فکر که می‌کنم می بینم این آدم البته بنابراین باید در مرکز باشد لیکن گمرک شیمیستی که لازم دارد بایستی در نقاطی باشد که در

آنجا قالی بافته و ساخته می‌شود و یا خارج می‌شود یا بایستی در بنادر باشد و سرحدات یا بایستی در نقاطیکه قالی بافته می‌شود که در آنجا تشخیص بدهد که نقشه اش چیست و رنگش ثابت است یا نیست لیکن یک نفر شیمیست بودنش در مرکز برای چیست یعنی همه وقت و هر روزه بتواند از مرکز بنقاط لازمه برود و تشخیص بدهد که آیا این رنگ رنگ ثابت است یا نیست البته این غیرعملی است یا این که قالیها را از مرکز عمل یعنی از سرحدات یا مراکزی که قالی بافته می‌شود بطهران باید بیاورند و از نظر آقا بگذرانند و این تفتیش کند که آیا ثابت است یا ثابت نیست این هم که غیرعملی است البته آقایان خوب مسبوقند که قضیه تشخیص رنگ ثابت از غیرثابت در گمرکات فوق العاده اسباب زحمت تجّار و صادر کننده و ارباب صنعت قالی شده است بطوریکه تجار متفق الرأی می‌گفتند ما حاضریم برای تمام قالی صادره از ایران صدی دوازده تأدیه کنیم اما دچار این مشکلاتی که در گمرک تحت تشخیص رنگ ثابت از غیر ثابت ایجاد می‌شود نشده باشیم و راستی یک مشکلاتی برای آنها ایجاد می‌شد که قوه تحملش را نداشتند اولا یک تبعیضاتی می‌شد در صورتی که یک مال که از یک کارخانه با یک طرح بعمل آمده و حواله دو مؤسسه تجارتی فرستاده می‌شد یکیش باسم اینکه رنگش ثابت است بدون تعرض رد می‌شد و یکیش که در دست تاجر دیگر بود باسم اینکه این رنگ ثابت نیست و رنگ خراب مخلوط دارد صدی دوازده از او طلب می‌کردند این تاجر بدبخت چه کار کند اصل قالی مال یک صاحب بود مال یک کارخانه بود چون دست دو نفر بود دو معامله با او می‌کردند به گمرک شکایت می‌شد میگفتند نخش را بفرست اینجا تا این نخ را بدهیم به شیمیست و به بینیم و تجزیه کنیم که جوهر دارد یا نه این هم که غیرعملی بود بالاخره در هر صورت بنده عرض می‌کنم این آدم برای این موضوع گمان نمی‌کنم وجودش مفید باشد. و اما در خصوص مؤسسه رنگ رزی برای قالی بنده تصور می‌کنم قالی ما نفاستش و امتیازش بر سایر قالیها از حیث رنگ از این جهت است که رنگ علفی باشد رنگ طبیعی باشد که خود ایرانی تهیه کند اما با رنگهای غیرطبیعی که این شخص متخصص درش تخصص دارد و تعلیم می‌دهد برای قالی چندان مفید نیست و بنده این عرض را که می‌کنم از روی هوا و از خود درآر نیست قالی در صورتی رنگش خوب است چنانکه عرض کردم که رنگ علفی باشد و بنده تصور می‌کنم چنانکه الان خدمت حضرت اشرف وزیر محترم اقتصاد ملی عرض کردم که هنوز یک متخصصینی در رنگرزی در ایران در نقاط مختلفه وجود دارند مخصوصاً بنده خودم متصدی و مباشر بودم سالی هزارها طاقه چهلواری و سایر پارچه رنگرزی ثابت مختلف علفی می‌شد برای قدک و چیزهای دیگر که از ایران خارج می‌شد و آنها هنوز هم یا خودشان زنده هستند یا نوه‌هاشان هستند که رنگهای فوق العاده ثابت فوق العاده خوب می‌توانند تهیه کنند که این رنگها برای قالی مفید است برای رنگهای غیر شیمی در آذربایجان و سایر نقاط اشخاصی هستند که می‌توانند رنگ طبیعی تهیه کنند و چنانکه وعده دادند و در نظر دارند البته از آنها هم استفاده خواهند کرد روی این دو نظر و این دو مقصودی که در نظر گرفته‌اند این آدم را بنده فکر می‌کنم که برای هیچکدام اینها محل احتیاج نیست و چندان لزومی ندارد اما اصولا یکنفر شیمیست بیاوریم و مردم را یعنی شاگردان را تربیت بکند بطرز رنگرزی جدید بنده موافقم اما در این دو قسمت بنده لازم بود این توضیحات را بدهم.

مخبر کمیسیون بودجه (آقای یاسائی) – فرمایشاتی که آقای کازرونی فرمودند در قسمت اول راجع به عملیاتی بود که این متخصص در ادارة گمرک خواهد کرد نظریاتتان اصولا صحیح است باین جهت با طرز بیانی که خودتان کردید و فکری که خودتان کردید ما اگر بخواهیم مأمورینی بیاوریم برای گمرک یکعده زیادی متخصص لازم است برای هر گمرکی یکنفر لازم است و محلهای گمرکات را باید در نظر گرفت و یک متخصص آورد برای تشخیص

رنگ یا بآن فکر دیگر شما اصلا دولت صرف نظر کند از این ممیزیها و این نظارت‌ها البته تصدیق میفرمائید با شکایتهائی که می‌شود با راپرتهائی که از مأمورین خارجه می‌رسد وضعیت قالی ما از حیث رواج رو بنکس است راجع بوضعیت کنونی بالاخره دولت ناچار است که یک عملیات و یک اقداماتی بکند که یک بهبودی در وضعیت ایجاد قالی احداث شود چه از حیث رنگ و چه از حیث نقشه چه از حیث کار و یکی از طرقش این است که یک نفری باشد که اولاً رنگهائی که وارد ایران می‌شود و بمصرف قالی می‌رسد اینها را تشخیص بدهد که این رنگها ثابت یا نیست تصدیق میفرمائید که اگر این متخصص را ما بخواهیم مأمور کنیم فرضاً به گمرکات اطراف کرمانشاه که فقط رنگهائی که آنجا وارد می‌شود رسیدگی بکند تصدیق می‌کنید که عملی نیست برای این که از سایر جاها باز می‌ماند پس بهتر این است که در مرکز باشد و آن چیزهائی که مورد نظر می‌شود و مورد اختلاف می‌شود و مأمورین گمرک باید به بینند اگر اختلاف حاصل کردند آن را بطهران می‌فرستند و او تشخیص می‌دهد و این راه دیگری ندارد مگر اینکه شما سی چهل نفر متخصص شیمیست بیاورید و در تمام گمرکات یک نفر بگذارید که از نقطه نظر مراجعه مردم سهلتر باشد (افسر- صد و شصت نفر می‌خواهد) حالا بلی آن نقاط کوچک را هم بخواهیم حساب کنیم صد و شصت نفر می‌شود. اما در قسمت مدرسه که فرمودید که یک مدرسه عالی کاملی برای رنگ رزی دولت تأسیس کرده و این هم از اشخاص و یکی از معلمین عالیمقام باشد که برای این مدرسه استخدام شود نظر این نیست عجالتاً برای نمونه و برای اینکه یک عده شاگردان یک چیزهای مقدماتی اولا یاد بگیرند در اینجا در تحت تعلیماتی قرار گرفته‌اند و البته شاگردانی که از این مدارس بیرون میایند متخصص شیمی و رنگ شناسی و تمیز رنگ نخواهند شد آنطور که شما در نظر دارید با اعتباری که برای حقوق این منظور است با این که دو شغل را رجوع می‌کنند باین آدم و دو گونه انجام وظیفه از این شخص می‌خواهند رویهمرفته اگر حساب کنید بیش از این از این شخص نمی‌توان توقع داشت حالا اگر شما نظرتان این است که یک تعلیمات خیلی خیلی مفصلی در یک مدرسة مختصری بشود و آن تشکیلاتش فراهم شود عجالتاً شاید دولت صلاح ندانسته و موجباتش شاید بیشتر فراهم شود و این آدم سابق هم بوده است و چیزی نیست که تازه استخدام کرده باشیم و از نقطه نظر طرز کار آنطوریکه نمایندگان دولت می‌گفتند خیلی قابل توجه است و شاید جاهای دیگر هم می‌خواستند این آدم را ممکن است او را ببرند و دولت مغتنم شمرده از نقطه نظر اینکه بوده است هم در قسمت گمرک هم در قسمت شعبة آن مدرسه و یک کارهائی کرده است حالا هم دولت موافق است با حقوقی که بنظر بنده خیلی مناسب است او را استخدام کنیم و خوب است شما هم موافقت کنید و نظریات خودتان را بگذارید برای آتیه

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس – فراموش کرده بودم که کمیسیون خارجه هم ملیّت متخصص شیمیست را تصدیق کرده است راپرت او را قرائت نکردند آقایانیکه موافق با ورود در شور مواد هستند قیام بفرمایند

(اکثر برخاستند)

رئیس – تصویب شد. مادة اول قرائت می‌شود:

مادة اول – مجلس شورای ملی بدولت اجازه می‌دهد مسیو امیل واهر نکامف را به سمت شیمیست ادارة گمرکات و برای تربیت شاگردان متخصص و کار کردن در شعبة رنگرزی مؤسسة قالی برای مدت دو سال از تاریخ تصویب این قانون استخدام نماید.

رئیس – آقای اعتبار

اعتبار – بنده موقعی که این لایحه در کمیسیون مطرح بود یک اطلاعاتی داشتم آنجا بعرض آقایان رساندم متأسفانه آقا تشریف نداشتند که لازم شد اینجا عرض کنم برای آنکه قضیه تجدید نشود یک پیش بینی هائی بشود. مسیو واهر نکامف همینطور که آقایان فرمودید یک آدم مطلعی است و بهتر از این شخص هم کسی را نداریم و صحیح است ولی بطوریکه بنده اطلاع دارم بطوریکه بنده تماس پیدا کرده بودم راجع باین قضیه سابقاً که ایشان همین وظیفه را داشتند در مدرسه رنگرزی موظف بودند که آنجا تدریس بکنند تعلیم بدهند بطوریکه شاید و باید این وظیفه را انجام نمی‌دادند و غالباً در ساعات دروس حاضر نمی‌شدند و باین جهت مدرسة رنگرزی که ابتدا با یک میل و رغبتی یک جمعی بآنجا مراجعه می‌کردند و یک شاگردانی پیدا کرد برای غیبتهای متواتری که مسیو واهر نکامف کرد از حضور در سر درس شاگردها متفرق شدند و رفتند پی کارشان چونکه ایشان دو کار دارند هم در ادارة گمرک موظف بود در آنجا یک استخدام اداری داشت و از آن طرف هم در مدرسه موظف بود و غالباً ترجیح می‌داد که اوقات کارش را و ساعات درسش را در قسمت کارهای گمرک تمام کرده باشد و غالباً شاگردها می‌رفتند برای ساعاتی که مقرر و معین بود برای فراگرفتن تعلیم و مسیو واهر نکامف نبود و مراجعت می‌کردند و بالاخره ایشان تلفن می‌کردند و بعد از چندین مرتبه می‌گفتند من یک گرفتاریهای اداری دارم که امروز نمی‌توانم بیایم و بالاخره باشد أجلسه دیگر نتیجه این شد که مدرسة رنگرزی با اینکه بطوریکه عرض کردم با آن رغبت تامی که در ابتدای تشکیل و تأسیس این مدرسه برای مردم بود در نتیجه اهمال یواش یواش از بین رفت عده شاگرد که از روز اول یک عدة زیادی بود اخیراً رسیده بود به پنج شش نفر و آن پنج شش نفر هم حاضر نمی‌شدند بالاخره دولت مجبور شد آن مدرسه را منحل کند بالاخره آقای بیات که سابقه در این قضیه دارند بهتر از جریان مسبوقند و بنده این قضایا را در کمیسیون بودجه عرض کردم و لازم میدانم که در این قسمت واقعاً وزارت اقتصاد ملی یک تصمیماتی بگیرد که این جریان دو مرتبه تجدید نشود یعنی آن ساعاتی که برای درس ایشان معین می‌شود آن ساعات را مکلفاً ایشان حاضر شوند و اگر حاضر نشد بهمان نسبت از مقرری روزانه اش کسر کنند بنده در این باب یک پیشنهادی تهیه کرده بودم ولی خوب است که این منظور در نظامنامه هائی که نوشته خواهد شد و بکنترات ایشان ضمیمه می‌شود در آنجا قید شود و حالا بطور تذکر عرض کردم که این سابقه در آنجا بوده و این را رعایت بفرمایند که تجدید نشود.

معاون وزارت اقتصاد ملی – (آقای بیات) البته همانطوری که نماینده محترم در اینجا فرمودند یک نواقصی این مدرسه رنگرزی داشته که ما نمی‌توانیم انکار کنیم (بعضی از نمایندگان – بلندتر) عرض کردم مدرسه رنگرزی در سابق یک نواقصی داشت که البته در آتیه امیدواریم آن نواقص را نداشته باشد ولی بایستی قدردانی بکنیم از مسیو واهر نکامف که یک شاگردان خوبی با همین نواقص تربیت کرده است بنده معرفی می‌کنم شاگردانی که در عراق هستند پیش کمپانیهای خارجه که دویست تومان حقوق می‌گیرند و پیش مؤسسات خارجه در رنگرزی کار می‌کنند البته ممکن است یک نواقص جزئی هم در کار باشد ولی این دلیل نمی‌شود که ما بگوئیم این آدم خدمت نکرده یا بد کار کرده البته هم قدردانی می‌کنیم و هم سعی می‌کنیم در آتیه اگر یک نواقصی باشد رفع شود و برای معلمی اینجا دو سه نفر از شاگردان خیلی خوب مدرسه سابق رنگرزی را که تربیت کرده بودند و مدتی هم در کارخانجات مختلفه اروپائی کار کرده‌اند آنها را در نظر گرفته‌اند که هم بتواند مسیو واهر نکامف بکارهای گمرکی خودش برسد و هم باین قسمت

بعضی از نمایندگان – کافی است

ملک مدنی - مخالفم

رئیس – بفرمائید

ملک مدنی – عرض کنم بنده در اصل این لایحه عرضی ندارم یک قسمت از نظریات بنده را آقای اعتبار گفتند که در کمیسیون بودجه سابق که بنده هم عضویت داشتم این مذاکرات شد ولی یک نظریاتی داشتم ک چون آقای وزیر اقتصاد تشریف دارند می‌خواستم بعرضشان برسانم ما انتظار داشتیم که در اینموقع که یک لایحه برای کنترات یک شخص متخصص برای رنگرزی قالی بمجلس از طرف حضرتعالی تقدیم می‌شود یک لایحه جامع و مقیدی باشد که همان لایحه نباشد که سابق تهیه شده زیرا مسئله رنگرزی یک قضیه ایست که تأثیر عمده در قسمت فرش بافی دارد و محاسنش هم بعقیده بنده پیش همه روشن است و یکی از قدمهائی که بعقیده بنده باید وزارت اقتصاد ملی بردارد که عملی باشد و از جنبه حرف تجاوز کند این است که توجه بکند این مسئله فرشهای جوهری اساساً مبدل شود به فرشهای رنگ ثابت و این هم پیشرفت نمیکندمگر اینکه دولت در یک نقاطی که مرکز قالی بافی است مثل خراسان، کرمان یا عراق و ملایر و آن قسمت غرب دولت خودش یک تأسیساتی داشته باشد یعنی یک شاگردانی که از همین مدرسه که آقای بیات اظهار کردند بیرون می‌آیند با مخارج دولت بروند و آن جا عملاً بآن صباغهای محلی این تعلیمات علمی و عملی را نشان داده باشند در این موضوع مخصوصاً از روزی که تأسیس وزارت اقتصاد شده است چند فقره مراسلات به بنده رسیده بود که در این مسئله که متوجه شده است و البته این اقدامات و مذاکرات هم برای این است که صادرات مملکت ما که یک قسمت مهمش فرش است یک سر و صورت صحیحی پیدا کرده باشد و سر و صورت صحیح پیدا کردنش هم منوط باین است که فرشی که ذرعی سه تومان و چهار تومان ازش استفاده می‌شود یک وقت و یک کار را می‌برد و فرشی هم که ذرعی بیست تومان و سی تومان ازش استفاده می‌شود همان وقت و همان کار است این در نتیجه عملی است که در مسئله رنگ و بافت می‌شود. الان اگر دقت بفرمائید همین اظهاری که آقای معاون فرمودند شاگردانی که از مدرسه رنگرزی مرکز بیرون می‌آیند و رفته‌اند در کمپانی‌های خارج مستخدم شده‌اند و کمپانیهای خارج از آنها استفاده می‌کنند مخصوصاً در قسمت عراق که خودشان اطلاع دارند در ملایر هم کمپانی‌های خارج هست زیرا هر فرشی که خوب است آنها خودشان دستور می‌دهند و مراقبت می‌کنند که فرش خوب در بیاید و استفاده را خودشان می‌کنند و آنچه فرش بد جوهری است مال سایر طبقات تجار است که اینها قوة اداره ندارند قوة استفاده ندارند نم توانند استفاده کنند ما باید تصدیق کنیم که تجار مملکت ما نمی‌توانند اینطور مؤسسات را خودشان بیایند و یک شرکتی تشکیل بدهند و یک استفاده کرده باشند این از وظایف دولتی است که امروزه حاضر شده است اقتصاد مملکت را یک سر و صورتی بدهد یکی از کارهای مهمش همین موضوع است و الا این مدرسه همان مدرسه ایست که سابقاً هم تشکیل شده بود و خود حضرت عالی هم اگر بخاطر داشته باشید مکرر اینجا مذاکره شد بنده مقصودم این است که مدرسه اگر می‌خواهید تأسیس کنید یک مدرسه اساسی تأسیس کنید که ولایات هم ازش استفاده کرده باشند و الا این شخص اگر بخواهد هم در قسمت گمرکی کار کند و هم نظر در قسمت مدرسه داشته باشد مگر این شخص در زور چند ساعت وقت دارد که بتواند هم بمدرسه برس و تدریس کند و هم بقسمت‌های گمرکی بنده معتقدم که یک لایحه بیاورند دو نفر دیگر هم متخصص کنترات کنند بیاورند و این قدم برجسته را در اولین مرتبه که وزارت اقتصاد تأسیس شده است بردارند و ضمناً بولایات هم استفاده بدهند برای اینکه نتیجه ندارد که شما بیائید در این مدرسه شاگرد بیاورید تحصیل بکند بعد برود مستخدم کمپانی‌های خارج بشود این ابداً مفید بحال مملکت و اقتصاد ما نیست و ذرة هم در فرش

بافی ما بهبودی پیدا نمی‌شود. چه دلیل دارد فرش خراسان که سابق ذرعی پنج تومان شش تومان بود حالا ذرعی بیست تومان سی تومان فروش می‌رود؟ برای این است که یک نفر بخصوص در آن جا کارخانه دارد رنگرزی علمی تهیه کرده و استفاده می‌برد ولی در قسمت‌های دیگر که سالهای سال است فرش بافی دارد هیچ ترقی نکرده‌اند و بهمان حال باقی مانده‌اند. برای اینجا است که دولت توجهی نکرده است این بود که بنده می‌خواستم مخصوصاً این عقاید و نظریاتم را بعرض تان برسانم و البته با آن حسن اعتمادی که بشخص آقای وزیر اقتصاد ملی هست تمام این آمال و آرزوهای ما البته بنوبه خودش انجام می‌شود (اورنگ – صحیح است) و اینها از نقطه نظر تذکر بود که من عرض کردم. (صحیح است)

مخبر – فرمایشات آقای ملک مدنی تماما از نقطه نظر خودش صحیح است ولی ایشان دیگر مثل آقای فیروزآبادی نباید اینقدر کم حوصله و کم صبر باشند باید مجال بدهند که وزارت اقتصاد ملی همان جور که در سایر قسمتهای مربوط به اقتصادیات یک مطالعات خوبی کرده است و عنقریب شروع بعمل خواهد کرد همین جور هم در قسمت قالی مطالعاتی بکند و آنچه مقتضی است چه از نقطه نظر مدرسه و چه از نظر سایر کارهای مربوط بآن اقدام خواهد کرد این فرمایشات کاملا صحیح است و دولت هم موافق است و ما هم موافقیم اقداماتی که فرمودید باید بشود حالا شما با یک نفر متخصص موافقت کنید اگر لازم دانستند باز هم می‌آورند.

رئیس – پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب قرائت می‌شود:

پیشنهاد می‌کنم در ماده اول عوض عبارت متخصص و کارگران در شعبه نوشته شود شاگردان و کارگران در شعبه.

رئیس – بفرمائید

آقا سید یعقوب – به آقای مخبر هم عرض کردم عبارت قانون که از مجلس می‌گذرد باید عبارت خوبی باشد شاگرد بعد متخصص می‌شود متخصص فعلا معنی ندارد این بود که بنده اصلاح عبارتی را پیشنهاد کردم نوشته شود شاگردان و کارگران در شعبه رنگرزی.

مخبر – بنده قبول می‌کنم اصلاح عبارتی است

رئیس – نظر دولت هم موافق است؟

کفیل وزارت اقتصاد ملی – بلی

رئیس – رای می‌گیریم بماده اول با این اصلاح. آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد ماده دوم قرائت می‌شود:

ماده دوم – حداکثر حقوق سالیانه شیمیست مزبور چهار هزار و هشتصد تومان است که از محل بودجه اداره گمرکات پرداخته خواهد شد

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – آقای وزیر اقتصاد ملی فرمودند معلوم است دولت امروز مخصوصاً با این مساعدت هائی که شده است بنده هم البته عقیده دارم امروز یک وزیر جدی مثل آقای ذکاء الملک که باید فوق العاده متوجه باین امور باش و مخصوصا وزیر اقتصاد هم هست یقیناً پول مفت نخواهد داد بنده میدانم که دولت نمی‌دهد ولی اینها مفت می‌خورند یعنی کار نمی‌کنند پول می‌گیرند اینکه نمی‌شود و همینطوری که آقای اعتبار صحبت کردند بعرض شما میرسانم اگر رجوع بکنند بصورت مجلس دورة پنجم و ششم که راپرت آمد راجع بهمین متخصص با اینکه ما عقیده داریم و احتیاج داریم و با اینکه ما لازم داریم یک تجارت بیشتری که ما داریم قالی است و در اینجا فوق العاده دولت و کارکنان دولت باید مواظبت بکنند و کار بکنند همینجوری که ما باید کار کنیم و دوایرمان زحمت می‌کشند و اولیای

دولت ما زحمت می‌کشد پول به آن‌ها که می‌دهند کار ازشان بگیرند این‌ها هم پشت شان باد سرد خورده است کار نمی‌کنند حالا این موضوع را آقای اعتبار هم اظهار کردند آقای کازرونی هم اظهار کردند بنده هم به عرض می‌رسانم این‌ها که مدتی در ایران مانده‌اند این‌ها را به خدا بسپارید دیگری را بیاورید. چرا؟ به علت این که این‌ها آمده‌اند مانده‌اند این جا راه شفاعت و راه توسط و این طرف و آن طرف دویدن را کاملاً یاد گرفته‌اند و ما ایرانی‌ها هم حقیقتاً دارای یک عواطفی هستیم دارای یک رحم و مروتی هستیم و نمی‌دانم که در مسئله سیاست حقیقت عواطف به درد نمی‌خورد لکن ما عواطف داریم و این مخالف با این موضوع است. یک موضوع دیگر این که در دوره پنجم و ششم حقوق این شخص این قدر نبود حالا خواستم آقای وزیر اقتصاد ملی بفرمایند در این آیا بهشان عرض شده است که چه احتیاجی بود به کسی که در دوره پنجم و ششم راپرت او آمد در مجلس مطرح شد و قبول نشد و یک دفعه با این که سیصد تومانش قبول نشد چهارصد تومان شد و چه نظری در این جا دارید در کارش یا در چیزش توضیح بدهند بنده یقین دارم رأی خواهم داد و مجلس همه رأی خواهد داد لکن به او بگویم که موقع کار کردن آن‌ها است بین خودشان خیال نکنند که ما مشتری هستیم که بیایند این جا هرقدر بخواهند ما بدهیم و کار هم نکنند و حساب هم در کار نباشد پول ایران حساب دارد بلکه یک روزی (دوره‌های سابق) حساب نداشت اما امروز دوره پادشاه پهلوی است. یک پول هم حساب دارد ما او را هم تعقیب می‌کنیم و حساب خودمان را می‌گیریم از این‌ها باید حساب بگیریم این‌ها را باید ازشان کار گرفت.

مخبر- فوق‌العاده دولت مواظب است که مستخدمینی را که از خارجه استخدام می‌کند کار کنند و این آدم اگر وجودش لازم نبود دولت پیشنهاد استخدامش را به مجلس نمی‌کرد مطابق اطلاعاتی که بعضی از آقایانی که در کمیسیون بوده‌اند دارند دولت‌های دیگر چین یا جاهای دیگر در صدد بوده‌اند... (یکی از نمایندگان - مصر) بلی مصر او را استخدام کنند و این شاید یک آدمی‌که بشود از وجودش استفاده کرد و اساساً این مستخدم اداره گمرک است. و یک استفاده کلی در مدرسه از نقطه نظر تعلیمات رنگرزی و این‌ها می‌شود در هر صورت با مقایسه با حقوق یعنی اگر کارش را مقایسه بفرمایید با حقوقش چیز زیادی نیست. اما این که دولت باید از این متخصص استفاده کند و او کارش را انجام کند این هم مثل سایر کارهای دولت است بالاخره دولت تمام تکالیفی را آن طوری که وجدان بهشان حکم می‌کند باید بکنند یک قسمتش هم این است که شما بالاخره این جا را چسبیده‌اید که این کار را بکند که مستخدمین خارجی باید انجام وظیفه کنند.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- پیشنهاد آقای اعتبار قرائت می‌شود.

شرح ذیل را به عنوان تبصره ماده ۲ پیشنهاد می‌کنم.

تبصره ۲- وزارتین اقتصاد ملی و مالیه مکلفند ساعاتی برای تدریس مسیو واهر تکالیف معین نمایند که آن ساعات تماسی با امور اداری مشارالیه نداشته باشد و در صورتی که از حضور در ساعات درس و موسسه خودداری نماید به همان نسبت از مقرری مشارالیه کسر خواهد شد.

رئیس- آقای اعتبار

اعتبار- بنده بر خلاف نظریه آقای آقاسیدیعقوب معتقدم که این مستخدم یک متخصص خوبی است و بایستی از وجودش استفاده کرد به علاوه در این مدت هم که در ایران بوده تجربه در این مسئله بر معلومات او افزوده و حق هم هست و همین طور هم که آقای مخبر توضیح دادند بیشتر باید توجه کنیم و واقعاً باید استفاده کنیم نه مثل سابق (آقاسیدیعقوب من که مخالف نیستم) ولی بنده عقیده‌ام این است که این تبصره را در قسمت ماده زیاد

کنیم تا او بداند ما بیشتر اهمیت می‌دهیم به قسمت مدرسه و تدریس و ضرری هم ندارد.

مخبر- پیشنهاد دیگری هم شده است آن را همامر بفرمایید قرائت کنند.

رئیس- پیشنهادی در باب حقوقش شده است از طرف آقای فیروزآبادی قرائت می‌شود.

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده دویم نوشته شود که حداکثر حقوق سالیانه شمیست مزبور سه هزار و پانصد تومان است تا آخر.

رئیس- آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی- بنده خیلی اظهار تأسف می‌کنم قالی‌های سیصد چهارصد سال پیش ما امروز بهترین قالی‌های دنیا است و همچنین رنگشان بهترین رنگ‌های دنیا است و هیچ این شمیست را هم نداشته‌ایم و این‌ها نیامده بودند به ما دستور بدهند و همان اطلاعاتی که خودمان داشتیم قالب‌های بسیار خوب داشتیم که دارای بهترین رنگ‌ها بود و از این هم گذشته امروز قالی را چه خوب و چه بد نمی‌برند قالی‌های خیلی خوب هم داریم که هیچ نمی‌برند یک ربع از قیمتش کسر شده است همین طور میوه جات مان کالیفرنی کردیم نمی‌برند هر کاری کردیم نمی‌برند حالا فشار می‌خواهند بیاورند به ما این همسایگان از طرف چپ و راست حالا ما هم طاقت فشار داریم و طاقت می‌آوریم حالا حقوق این شخص را چقدر زیاد کردند در صورتی که در دوره گذشته هم با وضع خوبی به ما رفتار نکرده و تعلیم شاگردان و این سبب می‌شود متخصصین را علاقه مند نخواهد کرد که خوب کار کنند می‌گویند ما هر قسم ولو بد هم کار کنیم حقوق ما زیاد می‌شود بنده به این ملاحظه مخالفم و پیشنهاد کردم که از دو هزار و پانصد تومان حقوقش بیشتر نباشد تا بعدها که ما متخصص پیدا کنیم که بهتر از این از برای ما کار کند.

کفیل وزارت اقتصاد ملی- بنده برای این که مطلب طولانی نشود امساک می‌کنم از عرایضی که می‌کنم ولی نظر به ارادتی که به حضرت آقای فیروزآبادی دارم لازم است عرض کنم بنده یکی از اشخاصی هستم که تاریخ این مملکت را خوب می‌دانم هزار سال پیش از این اوضاع مملکت ما یک طوری بود که نظیرش در هیچ جای دنیا نبود و از هر جهت بر عموم دنیا تفوق داشتیم چه از حیث علم چه از حیث صنعت چه از حیث تجارت چه از حیث ادبیات (صحیح است) امروز این حال را داریم که هستیم آن هم تقصیر موسیو واهر نکامف است؟ (خنده نمایندگان) موسیو واهر نکامف یک آدم متخصصی است بنده شخصاً او را می‌شناسم خیلی هم شوق دارد و خصوصاً هم بنده که موافقت با این مسئله کرده‌ام برای خاطر این که دیده‌ام و می‌دانم که او یک ذوق شخصی پیدا کرده و یک توجهی و علاقه به این که قالی ایران ترقی کند یا خود بنده در این باب هم مذاکره کرده راپرت‌ها داده پیشنهادها کرده که بنده آن‌ها را دیده‌ام و به‌اندازه فهم خودم هم آن‌ها را تصدیق کرده‌ام. قالی ما چرا پست رفته است؟ صنایع ما چرا تنزل کرده؟ بعضی از آن‌ها به کلی نابود شده؟ برای خاطر این که دیگران یک وسایلی یک اسبابی یک حربه‌هایی یک اسلحه‌هایی برای کارهای خودشان از هر قبیل از هر رشته فراهم کردهاند و ما نکرده‌ایم ما که نکرده‌ایم عقب ماندیم حالا یک دوره شده است که متوجه به این مسائل شده‌ایم به این که حالا باید توپ مسلسل داشت نمی‌شود با تیر کمان جنگ کرد قالی ما هم همین حالا را دارد ویک علم اجمالی که در رنگرزی ما داشتیم خیلی خوب است آن وقتی که دیگران نداشتند و این خوب بود اما حالا دیگران یک ترتیباتی فراهم آورده‌اند که آن نمی‌گذارد آن علم اجمالی و ایلاتی و دهاتی قدیم ما پیش برود همین طور که دیگران سعی کردند برای ترقی صنایع خودشان ما هم بایدد سعی کنیم حاصل کلام این است و این هم که حالا سیصد تومان زیاد چهارصد تومان زیاد این جا چانه زدن به عقیده بنده مناسب نیست.

فیروزآبادی- پس می‌گیرم.

رئیس- آقای اعتبار پیشنهادشان را تعاقب می‌کنند؟ چون پیشنهادی از طرف آقای طاهری در ماده سوم رسیده است که مرجع است.

اعتبار- استدعا می‌کنم قرائت بفرمایند.

رئیس- در ماده سوم است. ماده سوم که حالا مطرح نیست.

اعتبار- بنده هم در ماده سوم پیشنهاد می‌کنم.

رئیس- موافقین با ماده دوم قیام فرمایند.

(اکثراً قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد ماده سوم مطرح است.

ماده ۳- سایر شرایط استخدام مسیو واهرنکامف عیناً مطابق کنترات سایر مستخدمین بلژیکی گمرکات خواهد بود که به موجب قانون ۲۴ خرداد ۱۳۰۴ معین گردیده است.

رئیس- کسی اجازه نخواسته است: پیشنهاد آقای طاهری قرائت می‌شود.

مقام منیع ریاست دامت عظمت،

پیشنهاد می‌شود ماده سوم به ترتیب ذیل اصلاح شود.

ماده سوم- ساعات دروس و تعلیمات متخصص مزبور را دولت معین نموده و سایر شرایط استخدام مسیوواهرنکامف عیناً مطابق کنترات سایر مستخدمین بلژیکی گمرکات خواهد بود که به موجب قانون ۲۴ خرداد ۱۳۰۴ معین گردیده است.

رئیس- آقای طاهری

دکتر طاهری- توضیح زیادی ندارد فقط برای این که تصادمی‌ما بین دو تکلیف وارد نشود و دولت در کنترات نامه که با او منعقد می‌کند در جزء شرایط فرعی ساعات درس را هم معین کند که هم او و هم شاگردها بدانند این پیشنهاد شده است.

مخبر- پیشنهاد آقای اعتبار با این پیشنهاد آقای طاهری مفاداً یکی است ولی چون به ترتیبی که ایشان تنظیم کرده‌اند ارتباطش با این ماده بیشتر می‌شود این است که بنده این را قبول می‌کنم و پیشنهاد آقای اعتبار هم مفاداً قبول شده.

اعتبار- بنده هم قبول می‌کنم.

رئیس- نظر دولت هم موافق است؟ (کفیل وزارت اقتصاد ملی- بلی) موافقین با ماده سوم به ترتیبی که ایشان پیشنهاد کردند قیام فرمایند.

(اکثراً قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. مذاکره در کلیات است. مخالفی نیست؟ (خیر) رأی می‌گیریم با ورقه موافقین ورقه سفید خواهند داد.

(اخذ و استخراج آراء به عمل آمده ۷۹ ورقه سفید تعداد شد)

رئیس- عده حاضره ۹۹ با اکثریت ۷۹ رای تصویب شد.

اسامی رأی‌دهندگان - آقایان: مسعودی - بیات - ظفری - دکتر سنک - فرهمند - دکتر لقمان - اسفندیاری - اسکندری - بزرگ نیا - مصدق جهانشاهی - طباطبایی وکیلی - مفتی - طاهری - فتوحی - محمدولی میرزا - حاج غلامحسین ملک - رهبری - مولوی - وهاب‌زاده - شهداد - یاسایی - زوار - فهیمی- لاریجانی - ساکینیان - خواجوی - اقبال - جلایی - مجد ضیایی - حکمت - روحی - ملک‌زاده - شریعت‌زاده - غلامحسین میرزا مسعود - مصباح فاطمی- عباس میرزا - شریفی - نوبخت - امیر ابراهیمی- افسر - آیت‌الله‌زاده شیرازی - اسعد - عراقی - هزارجریبی - کیانوری - ناصری - اعتبار - محمدعلی میرزا دولتشاهی - میرزا یانس - قوام - سید محمدتقی طباطبایی - بنکدار - احتشام‌زاده - سید مرتضی خان وثوق - حاج سید محمود حبیبی - طهرانی - ایل خان - شیخ الملک - عبدالحسین خان دیبا - دبستانی - آقا حسین آقایان - دربانی - مقدم - بیات ماکویی - مؤید احمدی - دکتر عظیما - طالش خان - سید ابراهیم ضیاء - نجومی- پالیزی - کفایی - اسدی - حسن علی میرزا دولتشاهی - ذوالقدر - قاضی نوری - ایزدی ۵- طرح و تصویب لایحه اعتبار برای نگاهداری راه‌آهن

رئیس- لایحه دولت راجع به اعتباری که برای نگاهداری راه خواسته‌اند مطرح می‌شود.

ساحت محترم مجلس شورای ملی

چون خطوط راه‌آهنی که در خوزستان و مازندران به ساختن آن‌ها مبادرت شده باید تکمیل و نگاهداری و محافظت و اداره بشود و نظر به این که قرارداد دولت با سندیکا در نتیجه عدم مراعات کنترات از طرف آن هیئت و نقض مواد آن فسخ شده و لازم است خود دولت در صورت اقتضا مباشرت به انجام امور فوق بنماید عملیات مزبوره اعتبار مخصوصی ضرورت خواهد داشت. لهذا عجالتاً تا اتخاذ تصمیم قطعی راجع به خطوط راه‌آهن مزبور ماده واحده ذیل را با قید دو فوریت پیشنهاد می‌نماید.

ماده واحده- وزارت مالیه مجاز است مبلغ دویست هزار تومان از وجوه انحصار قند و شکر را برای تکمیل و تعمیرات ضروری و نگاهداری و محافظت و اداره کردن قسمت‌های خطوط آهن بین بندر شاه و بند شاهپور که به ساختمان آن‌ها شروع شده به اختیار وزارت طرق و شوارع بگذارد مبلغ ۱۵۰۰۰۰ تومان بابت قسط اخیر سندیکا از راه‌آهن جنوب را که در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۳۰۹ به طور علی الحساب به اختیار وزارت فوائد عامه گذاشته شده بابت این دویست هزار تومان محسوب دارد و قسمت جزیی را که به اقتضای ضرورت و فوریت از این محل به مصارف فوق رسیده بابت اعتبار تصویب شده در این ماده واحده احتساب نماید.

رئیس- فوریت مطرح است. آقای فیروزآبادی (نبودند) آقای یاسایی

یاسایی- بنده موافقم.

رئیس- آقای روحی

روحی- موافقم.

رئیس- آقای آقاسیدیعقوب

آقاسیدیعقوب- موافقم.

رئیس- مخالفی ندارد؟ (خیر) موافقین با فوریت قیام فرمایند.

(اکثر قیام نمودند)

رئیس- تصویب شد. ماده واحده مطرح است. آقای فیروزآبادی

فیروزآبادی- در چه بابت؟

رئیس- در ماده واحده راجع به مبلغی که دولت برای نگاهداری راه‌آهن خواسته است.

فیروزآبادی- بله، راجع به راه‌آهن بنده چند توضیح خواستم که انشاءالله امیدوارم در جلسه آینده وزیر طرق و شوارع تشریف فرما خواهند شد و جواب خواهند داد و نمی‌دانستم که خط آهن به کلی تعطیل شده و چیزی که ما می‌خواستیم از آن نفع ببریم اول ضرروش شد. ما راه‌آهن را می‌خواستیم ازش استفاده بکنیم. این قدری که کشیده شده حالا لااقل باید یک نفر را بگیریم که آن را حفظ کند یک نفر بگیریم که بگذاریم آن را دزد نبرد و ضایع نشود این استفاده اول ما از راه‌آهن است که یک مقداری هم باید خرجش کنیم تا بعدش نمی‌دانم چه خواهد شد. بنده می‌خواستم یک توضیحی داده شود که غرضشان از این مخارجی که برای خط آهن می‌خواهند بکنند چیست غرضشان برای حفظ و نگاهداری آن است از حیث دزد و خطر و سیل و این‌ها یا ملاحظات دیگری است؟

وزیر طرق و شوارع (آقای تقی‌زاده)- در جلسه گذشته مختصراً عرض کردم که به موجب قوانینی که سابقاً از مجلس گذشته است مادامی‌که سندیکا مشغول کار بود دولت برای هر تادیه که به سندیکا باید بکند محتاج

به اجازه جدید از مجلس نبود چون یک قانون کلی بود که دولت می‌تواند با سندیکا برای خط آزمایش و تکمیل آن خطی هم که سابقاً خودش ساخته بود وجوه لازمه را به موجب کنترات‌ها بپردازد و علاوه بر این مخارج نظارت در این کار را نیز حق داشت بدون آن که در هر مرتبه محتاج به مراجعه به مجلس باشد تأدیه نماید مقصود از نظارت آن قسمتی بود که مراقبت داشتند در این که اعمال سندیکا مطابق کنترات جریان بیابد اداره هم به اسم اداره نظارت تأسیس شده بود نظارت را همه حق داشتند بدون رجوع جدید به مجلس ادا کنند ولی در این اواخر بعضی مخارج متفرقه که شرحش را عرض می‌کنم پیش آمد کرد که ما از راه احتیاط خواستیم برای آن مخارج تحصیل اجازه صریح بنماییم اگرچه باید عرض کنم که می‌شد مطابق یک تفسیری آن‌ها را هم در جزو وظایف اداره نظارت آورد چون که نظارت یک کلمه مختصری است که برای این کار گذاشته شده ولی در خود کنترات حقیقت نظارت شامل چند فقره کار است که تنها نظارت در اجا نبود بلکه تحویل گرفتن و تفتیش و امور دیگر هم بود و برای نظارت نظامنامه نوشته شده بود که وظایف آن‌ها و این تکالیف را معین کرده بود حالا در واقع برای این که این اشخاص مشغول باشند که تحویل بگیرند یا ثبت بردارند این کار مهم در واقع جزء تکالیف نظارت بود و می‌شد هم که از همان وجوهی که برای نظارت تخصیص داده شده بود خرج بکنند ولی چون عملیات سندیکا تعطیل شده بود و بعضی مخارج دیگر هم پیش آمد مثل این که گاهی ممکن است یک جایی قسمت مختصری خراب شود یا خاکریزی لازم باشد که باید فوراً به عمل آید و همین طور برای نگاهداری و محافظت لازم بود که یک اشخاصی مراقب و مواظب انبارها باشند. سابقاً خود سندیکا این کر را می‌کرد و برای این کارها فعلاً تصور کردیم که یک وجه جزیی (نه البته وجوه کلی) اعتبار بخواهیم چون اگر دولت بخواهد مستقیماً مباشرت به ساختمان بکند البته چندین میلیون مخارج خواهد شد ولی حالا قصد این است یک وجه جزیی در اختیار وزارت طرق و شوارع باشد که اگر بعضی مخارج جزیی که خارج از تادیه به سندیکا و خارج از امور نظارت پیش بیاید چنانچه حالا پیش آمده است معطلی حاصل نشود چنان که حالا برای مخارج مامورین نظارت که مامورین ثبت برداری هستند علی الحساب یک مقداری لازم شده است که در قسمت جنوب قریب دو هزار و پانصد تومان در ماه لازم دارند و در قسمت شمال هزار و پانصد تومان در ماه تقاضا کرده‌اند که علی الحساب به آن‌ها داده شود بنابراین وجهی در دسترس وزارت طرق و شوارع که مجوز قانون داشته باشد (یعنی صریحاً و حتماً و به طور قانونی تجویز شده باشد) نبود لهذا پیشنهاد شد که این صد و پنجاه هزار تومانی که موقتاً‌دولت در اختیار وزارت طرق و شوارع گذاشته شده بود از آن قسط اخیری که می‌بایست دولت در بهمن ماه گذشته به سندیکا بابت کار در جنوب پرداخته باشد و به واسطه یک پیش آمدهایی پرداخته نشد به علاوه پنجاه هزار تومان دیگر تقاضا شده است که برای همین تکمیل و تعمیر خرابی‌هایی که پیش می‌آید موقتاً در اختیار وزارت طرق و شوارع گذذاشته شود و از آن مبلغ یک قسمت جزیی در مقام ضرورت فوتی خرج شده بود لهذا خواسته شد برای این که مجوز قانونی داشته باشد و عمل صحیحی انجام داده شود مطابق قانونی تصویب این مخارج به عمل آید از این جهت این دویست هزار تومان تقاضا شده است که در اختیار وزارت طرق و شوارع یعنی در دسترس او باشد از این مبلغ صد و پنجاه هزار تومان که در اختیار وزارت طرق و شوارع بود یک مبلغ جزیی آن برای مخارج ضروری و فوتی خرج شده است که چنان چه عرض کردم ممکن است آن را در تحت عنوان نظارت داخل نمود. اما راجع به تعطیل عملیات سندیکا و تعطیل راه‌آهن که اشاره فرمودند در جلسه گذشته هم عرض کردم و در همین لایحه هم اشاره شده است که عملیات ساختمان راه‌آهن در

شمال و جنوب چان چه آقایان مسبوقند یک قسمت را به عنوان خطوط آزمایش در شمال و جنوب دولت واگذار کرده بود و اصطلاح خط آزمایش هم این بود که سندیکا برای دولت و به خرج دولت آن را می‌ساخت و منظور این بود که بعد از آن که تمام شد حساب بکنند که چقدر برای دولت تمام شده است یعنی خود دولت ساخته باشد این تیکه را و میزانی برای مناقصه عمومی به دست بیاید که وقتی خواستند تمام خط را از شمال به جنوب به مناقصه به یک کمپانی واگذار کنند میزانی در دست باشد چون هیچ میزانی نبود که معلوم بشود که هر کیلومتری یا هر فرسخی چقدر خرج دارد این دو قسمت خط برای آزمایش در شمال و جنوب بود و بعد از آن هم قریب سه چهار ماه بعد که آن قانون گذشت و بعد از آن که آن کنترات امضاء شد و آن قانون از مجلس در ششم اردیبهشت ماه ۱۳۰۷ گذشت در هیجدهم تیرماه همان سال هم باز به موجب اجازه جدیدی کنترات‌های دیگری با سندیکا منعقد شد که آن قسمت‌هایی را که خود دولت قبل از آمدن سندیکا شروع کرده بود به توسط مهندسین آمریکایی یک قدری کار کرده بود تکمیل آن را هم به عهده سندیکا واگذار کرد این دو کنترات را با دو کنترات دیگر یکی برای نقشه برداری یا به اصطلاحی که در کنترات منظور شده بود مطالعه بنده شاه و یکی مطالعه در بندر شاهپور و همچنین برای ساختمان موقتی این دو بندر و برای ساختمان پل کارون برای این کارها هم کنترات‌های دیگری بسته شده بود و این عمل جاری بود و این اختلافی که میان ددولت و سندیکا پیش آمد ناشی از تفسیر مواد این کنترات شد بالخصوص ماده ۹ کنترات ششم اردیبهشت چون هر چه خود ما اعضاء هیئت دولت و متصدیان ادارات دولتی مطالعه کردیم آن طوری که خود ما از آن می‌فهمیدیم تصور کردیم که اگر این بدیهی نباشد چیزی است که تقریباً مسلم است و هر کسی همان را خواهد فهمید ولی چیزی را که آن‌ها می‌فهمیدند غیر از این بود و همین اختلاف تفسیر باعث اختلاف در عمل و منجر به عدم توافق شد ولی اصل مطلب در این جا بود که خود اختلاف در تفسیر و اختلاف در اجراء و هر اختلاف بین دولت و سندیکا پیش بیاید در این جور کارها در خود کنترات هم پیش‌بینی شده بود و گویا در ماده ما قبل آخر است (در نظرم نیست) که در کنترات گفته شده است که هر گونه اختلافی که در تفسیر مواد کنترات یا در اجرای کنترات پیش بیاید طرفین باید به حکمیت رجوع کنند و ترتیب آن حکمیت هم در کنترات منظور شده بود حالا اختلاف تفسیر در این جا پیش آمد که دولت با سندیکا این طور توافق کرده بود که یک برآورد تخمینی این طور می‌فهمیم و گمان داریم که در اول امر هم همه کس این طور می‌فهمد که وقتی بنای خانه را به بنا و معماری می‌دهد می‌گوید که درست آن جزییاتش را پیش‌بینی کن هرچه لازم است از مصالح و کار تخمین بکن و صورتش را به من بده پنج هزار تومان یا ده هزار تومان هر چه می‌شود و من این را یا یک جا یا به اقساط به تو می‌دهم و وقتی که ساختی و تمام کردی و به من تحویل دادی می‌نشینم حساب این را آن چه که واقعاً و حقیقتاً خرج شده است می‌کنم اگر نه هزار تومان خرج شده بود هزار تومان به من پس بده پس می‌دهی و اگر یازده هزار تومان خرج شده بود من حاضرم با کمال میل و البته حق شماست این هزار تومان را به شما می‌دهم و کنترات هم به همین ترتیب نوشته شده بود که یک برآورد تخمینی که کاملاً از طرف مهندسین خبره سندیکا در شمال و جنوب تدقیق و تحقیق شده باشد و پیش‌بینی شده باشد با تمام جزییات صورتش را به ما دهد البته ما هیچ وقت ادعا نداشتم که ما خودمان هم خیلی خوب این کارها را بلدیم و می‌توانیم کاملاً مراقبت و پیش‌بینی کنیم یا آن قدر مهندس داریم که آن‌ها می‌توانند پیش‌بینی کنند و به همین ملاحظه در یکی از مواد کنترات مخصوصاً اگرچه مثل نصیحت تلقی می‌شود ولی مخصوصاً نوشته شده بود که سندیکا تعهد می‌کند که با کمال صداقت و درستی در واقع با انصاف و

عدالت تجربه و سرشته و استادی خودش را به کار ببرد و هرچه می‌فهمد چنانچه لازم است در کار دقت و اهتمام نماید یعنی خلاصه‌اش این بود که آن چه ما نگفته باشیم و نفهمیده باشیم از روی انصاف خودش طوری پیش‌بینی بکند که بعدها دچار زحمت و اشکال نشویم البته یک برآورد تخمینی این‌ها درست کردند و به دولت پیشنهاد کردند و در کنترات منظور شده بود که آن چه مبلغ و میزان این برآورد تخمینی می‌شود که ظاهراً قریب پانزده میلیون می‌شود نصفش را دولت قبلاً بلافاصله بعد از امضای قرارداد یا هشت روز بعد از امضای کنترات به آن‌ها نقداً تأدیه کند وقتی نصفش را داد آن نصف دیگر را به پنج عشر تقسیم بکند چهار عشر از آن را به تدریج و به اقساط با آن‌ها بنا بود بدهند ولی به تناسب پیشرفت کار (عین این عبارت در کنترات نوشته شده است که به تناسب پیشرفت کار ولی نوشته شده است مدتی را که سندیکا تصور می‌کند کار در آن مدت تمام می‌شود آن مدت باید معلوم شود چند ماه است آن چهار عشر پول هم به همان تناسب تقسیم شود) و این چهار عشر اگر یک میلیون است و کار در ده ماه تمام می‌شود باید آن یک میلیون بده قسمت تقسیم شود و ماه به ماه تقسیم شود به آن‌ها در اقساط ماهیانه و پس از آن که این چهار عشر داده شد و کار هم تمام شد و ساخته و پرداخته شد و در حالی که به کار انداخته شده است به دولت تحویل شد و دولت تحویل گرفت بعد از آن هم یک ماه بعد از آن موقع قسط اخیر که یک عشر باشد از همان برآورد تخمینی باید به آن‌ها داده شود و پس از آن که آن یک قسط اخیر از آن برآورد تخمینی هم دادند آن وقت می‌آیند و می‌نشینند و دفترها را می‌آورند به حساب حقیقی کار رسیدگی می‌کنند و پس از آن که به حساب رسیدگی شد آن چه که مخارج حقیقی و واقعی که آن‌ها کرده‌اند آن چه را که داده اگر چیز زیادی طلبکار باشند به آن‌ها رد خواهد کرد همین طور اگر دولت زیادی داده باشد آن‌ها به دولت رد خواهند کرد این چیزی است که از این کنترات ما می‌فهمیم و تفسیر می‌کنیم و تصور می‌کنیم که این تفسیر ما مقرون به حقیقت است و قوت دارد اما آن‌ها این جور تفسیر نمی‌کنند بلکه تفسیر آن‌ها این بود که دولت مخارجی که می‌شود به تدریج به آن‌ها بدهد یعنی علاوه بر این که برآورد تخمینی اقساطش را داده‌اند در ضمن کار مبالغی کارهای اضافی آن‌ها صورت دادند (یعنی می‌گویند که صورت دادیم) از این کارهای اضافی بعضی‌ها را ادعا می‌کنند که خود دولت حکم کرده است و امر داده است به آن‌ها که این کار را این جا اضافه بکنند این اگر هم واقعیت هم داشته باشد (و شاید هم داشته باشد) منحصر به یکی دو جا بیشتر نیست یک دو فقره را هم می‌گویند ما تشخیص دادیم که لازم بود برای تکمیل کار پیشنهاد کردیم آن‌ها هم اضافه شود دولت جوابی نداد آن سکوتش را به معنی رضا تلقی کرده‌اند و یک قسمت اضافه کار را نه دولت سکوت کرده است و نه تصدیق کرده است و نه اصلاً پیشنهاد کرده‌اند خود آن‌ها صلاح دانسته‌اند عمل کرده‌اند مخارج آن‌ها را هم می‌خواهند و نوشته‌اند که ما تجربه خودمان را بایستی به کار بیندازیم و طوری بکنیم که راه‌آهن درستی بشودد ما هم صلاح دانستیم کردیم (آقاسیدیعقوب- قیم بودند) ما در عین این که برای این کارهای بی اجازه شان اعتراض و ایراد داشتیم معذلک اختلاف عمده از این اعتراض ناشی نشد برای این که شاید هم ممکن بود که دولت در آخر کار به این رسیدگی بکنند ببیند اگر ضرور بوده و لازم بوده مخارجش را هم دولت اختیار داشت قبول کند ولی آن‌ها گفتند حالا آن کارهای اضافی که ما کردیم پولش را بدهید همه آن‌ها را پولش که قریب سه میلیون لیره برآورد کرده بودند حالا بدهید و اگر ندهید ما تعطیل می‌کنیم دولت مدعی بود و می‌گفت تمام اقساط را داده‌ایم یعنی صدی نود پول را که صدی پنجاهش را قبلاً و صدی چهلش را که باید به اقساط بدهد همه را کاملاً داده است به جز آن قسمت آخری در قسمت جنوب که چنانچه عرض کردم وقتی که حساب کردیم صد یک یعنی یک درصد از تمام پولی است که به آن‌ها دادیم یعنی آن پولی که بایستی تا

تمام شدن راه‌آهن به آن‌ها تأدیه شود نود و نه قسمت آن تماماً تأدیه شده است و یک قسمت باقی بود و آن را هم که تأدیه نکردند و توقیف کردند موقعی بود که اخبار رسید از طرف جنوب مخصوصاً که راه‌آهن بر وفق مطلوب ساختمان نشده است و مخصوصاً بعد از آن که چهل درصد را داده بودیم و تمام شده بود و می‌باید راه‌آهن تمام شده باشد به همان تناسب در صورتی که در جنوب نظر به قول مهندسین صدی پنجاه کار شاید بیشتر پیش نرفته بود لهذا این قسمت اخیر توقیف شد پس ما با آن‌ها گفتیم که این کارهای اضافی یا غیر اضافی که کردید چون برآورد تخمینی که شما در اول کار دادید و با دولت قرارداد کرده‌اید که صدی پنجاه آن را قبلاً و صدی چهل را به اقساط بگیرید و وقتی که صدی چهل را گرفتید تماماً راه‌آهن حاضر شود و تحویل و بعد از یک ماه باز قسط اخیر را بگیرید تمام کار را نکردید و حالا این پول‌هایی که در وسط ادعا می‌کنید اگر هم صحیح باشد وقت تأدیه اش حالا نیست و اگر همچو اساس را ما قبول کنیم منتهی به این می‌شود که به طور نامحدود هر روز یک حسابی پیش ما بیاورید و بگویید همین امروز این را بدهید و این دیگر یک برآورد تخمینی نمی‌خواهد مثل این است که یک کسی با یک کیسه پولی یک جایی نشسته باشد و یک معماری مشغول ساختمان یک عمارتی باشد و هر روز بگوید امروز هزار تومان بده فردا بگوید دو هزار تومان بده هرچه او می‌گوید بده دیگر این محتاج به برآورد تخمینی نبود بلکه برآورد تخمینی قبل و تقسیم به اقساط برای این بود که دولت خاطرش راحت و مطمئن بشود این اختلاف تفسیری بود که پیش آمده بود و ما و همه اشخاصی که در دولت و اعضاء ادارات بودند با هر قدر دقت و مطالعه که این کار را کرده‌اند از روی انصاف و حقانیت این طور تشخیص دادند که این ملاحظه دولت این جوری که دولت می‌فهمد صحیح است آن‌ها موافق نبودند در این که موافق نبودند حق دارند هر جوری که آن‌ها می‌خواهند بفهمند و تفسیر کنند حق دارند ولی وقتی که اختلاف پیش آمد بایستی به حکمیت رجوع بکنند نه این که تهدید می‌کردند که اگر این پول فوراً داده نشود ما عملیات را تعطیل می‌کنیم و تشکیلات خودمان را منحل می‌کنیم و مسئولیت این کار را به دولت تحمیل می‌کنیم در اواسط فروردین یک مراسله مبنی بر این نوشتند و یک صورت حساب مفصلی فرستادند که عرض کردم قریب سه میلیون و نیم بود گفتند که اگر تا بیست و هشتم ماه آوریل که الان از حفظ نمی‌توانم عرض کنم چندم ماه ایرانی می‌شود گویا ششم یا هفتم اردیبهشت می‌شود یا هشتم اگر این وجوه تأدیه نشود اینکارها را می‌کنیم دولت برای این که رشته پاره نشود حتی الامکان خواست با آن‌ها مساعدت بکند اگرچه اساساً قبول نداشت که در این موقع آن‌ها حق مطالبه یک تومان هم دارند بلکه اگر حقی دارند در آخر کار باید حساب شود معذلک حاضر شد که یک وجهی علی‌الحساب به آن‌ها بدهد بدون این که تعیین شود از چه بابت است برای این که این‌ها اگر بگویند در مضیقه‌اند کار راه بیفتد و در این باب ما به قدری پیش رفتیم که درجه آخر کار به این جا رسید که پیشنهاد شد که ما هفتصد و بیست هزار تومان یا ۷۲۵ هزار تومان نقد هم حاضر هستیم به آن‌ها بدهیم علی الحساب که کار را تعطیل نکنند آن‌ها ابتدا روی مساعدت نشان دادند که شاید بشود در این زمینه کار کردند ولی آن روزی که مدتشان تمام شده بود یعنی در اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) یک مراسله فرستادند و به ما گفتند ما همان جوری که تهدید کرده بودیم اجرا کردیم و از امروز تشکیلات خومان را منحل کردیم و عملیات خودمان را تعطیل کردیم و مأمورین ما می‌روند و برای شما دو هفته هم مهلت می‌دهیم که مأمورینی معین کنید که کار را تحویل بگیرند لهذا بنده به ایشان نوشتم اساساً این تحویل را که در کنترات منظور شده غیر از این تحویلی است که شما می‌خواهید در ظرف مدت محدودی مجبور بکنید دولت را به این جهت ما این را تحویل قانونی صحیحی تلقی نمی‌کنیم و یک ثبتی برمی‌داریم از مصالحی که

موجود است و این کار عمل شد و طرفین مشغول ثبت برداری بودند تا این دو سه روز اخیر که تمام شده است این ثبت‌برداری و یکی از مخارجی که در ضمن این دویست هزار تومان می‌آید برای همین کارهای است باید صرف این بشود که مأمورین اضافی برای ثبت‌برداری لازم بود در جنوب و شمال قریب ۲۵۰ کیلومتر در شمال که بایستی تحویل گرفته شود هم در صحرا و هم در انبارها که این جا یکی یکی باید شمرده شود برای این کار مخارج اضافی لازم بود و فعلاً موقتاً در دست دولت هست یعنی تا ترتیب دیگری برای این کار داده شود البته لازم است دائماً مراقبت و مواظبت بشود اگر یک جاهایی خراب می‌شود یا صدمه وارد می‌شود فوراً مراقبت بشود و این برای مخارج زمان نقل و انتقال تا یک ترتیب صحیحی داده شود این مبلغ تقاضا شده است اگر آقایان صلاح می‌دانند تصویب بفرمایند که مضیقه از این بابت حاضل نشود.

جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.

رئیس- پشنهادی از آقای افسر رسیده است قرائت می‌شود.

مقام محترم ریاست مجس شورای ملی

پیشنهاد می‌کنم در ماده واحده به جای قسمت جزیی نوشته شود قسمتی را

وزیر طرق و شوارع- بنده قبول دارم.

رئیس- پیشنهاد آقای آقاسیدیعقوب قرائت می‌شود.

پیشنهاد می‌کنم تبصره بر ماده واحده اضافه شود.

تبصره- وزارت طرق و شوارع مکلف است صورت تفصیلی مخارجی که سندیکا کرده و از حدود کنترات خارج است برای اطلاع عموم نشر نماید.

رئیس- آقای آقاسیدیعقوب

آقاسیدیعقوب- به آقای وزیر طرق و شوارع که مکلف کردیم (آقا اجازه بفرمایید عرض کنم) خیلی بنده متاسف هستم یک موضوعی را که در اول جلسه باید بحث شود به آقای وزیر طرق و شوارع که یکی از اشخاصی هستند که ما همیشه خیلی آرزو داشتیم در کار باشند آقای تقی‌زاده به حمدالله به آرزوی قلبی‌مان رسیده‌ایم و این حقایق را گفتند. از وقتی که راه‌آهن شروع شد در ایران یا بنا شد راه‌آهن ایجاد کنیم بنده نمی‌دانم (حالا آقایان مستحضر باشند نمی‌دانم) ولی بنده نمی‌دانم دولت چه کرده است و چه می‌خواهد کرد اجمالاً بنده خبر دارم برا تلفون کشیدن از ساری به بندر شاه عوض چوب آمده است ستون‌های آهنی گذارده است. در جنگل با آن همه چوب آمده است و ستون آهن درست کرده است ستون چدن درست کرده (همهمه) صبر کنید اما توجه بفرمایید غرضم مسئله مخارجی است که برای ما تهیه کرده‌اند تمام این شاگردهایی که روانه کرده بودند خبر می‌دادند که اگر برای یک میخی محتاج بودند یا به یک ادنا چیزی محتاج بودند در آن‌جا مثلاً باربار پیچ یا فلان چیز می‌آوردند در آن جا می‌ریختند مثلاً حقیقتاً یک خوان یغمایی بوده است یک سفره منبسطی بوده است که به ترتیبی که آقای تقی‌زاده فرمودند در کنترات نوشته شده رحم و انصاف و صداقت و عدالت و وجدان و آدمیت و این عبارت‌هایی که مدت‌ها کلمه ما را پر کرده است تمام در کنترات نوشته شده است حالا هی به ما اطلاع دادند که چه کرده‌اند در جنوب و شمال و سندیکا چه عملیاتی کرده‌اند بنده می‌خواستم و خیلی هم میل داشتم که در اول جلسه که همه آقایان هم حاضر باشند (یعنی همه حاضر هستیم) همه متوجه متوجه بشوند به فرمایشات آقای تقی‌زاده و مستحضر بشویم که سندیکا و کمپانی و این عبارت‌های مشعشعی که در کلیات هست در مشرق زمین که می‌آید سندیکا چه می‌شود کمپانی چه می‌کند این عبارات چه معنی پیدا می‌کند. در وقتی که عبارت کنترات می‌خواهد امضاء بشود خیلی واضع و خیلی صریح‌الدلاله است اما وقتی در مقام عمل می‌شود نه خیر آن معنی را قبول نداریم نشد رجوع کنید به جامعه ملل رجوع کنید به صلح لاهه این است مستحضر بشوید درد بی‌درمانی ما که

در این مقام که یک قدری عقب افتاده‌ایم از غافله تمدن این جور گرفتاریم. یک روز آقای تقی‌زاده در پشت همین تریبون فرمودند که ما راه‌آهن بکشیم در صورتی که آهن از خارجه بیاوریم مهندس از خارجه بیاوریم راننده راه‌آهن را از خارجه بیاوریم ده ده همه را از خارجه بیاوریم چه می‌ماند برای ما زمین است و پول این که نمی‌شود باید خودمان را حاضر کنیم اشخاصی تربیت بکنیم که راه‌آهن درست بشود راه‌آهن به این ترتیب راه‌آهن نیست حالا با عشق سرشار به راه‌آهن تمام این چیزها در چشم ما دیده نشد خیلی خوب راه‌آهن به قول آقای فهیم الملک از این جا که می‌خواهیم پایین برویم راه‌آهن بنشینیم و برویم پایین حالا هی متصل خبر دادند مطلعین ما آمدند خبر دادند اطلاع دادند مستحضر کردند که در این جا خوان یغما است شخص اول مملکت یک مرتبه رفته است و دیده است و زحمات طاقت فرسا متحمل شده‌اند وکلاء رفتند اعیان رفتند تمام طبقات ما همه متوجه بودند هی می‌رفتند وقتی می‌رفتند خوشحالی می‌کردند وقتی برمی‌گشتند مکدر بودند نمی‌دانستیم چه خبر است دولت هم این‌ها را منتشر نکرد تا این که کار کم کم به این جا رسید این مسئله مخفی بود و در روزنامه‌جات ما نبود اگر یکی از روزنامه‌جات قوت قلبی به خرج می‌داد خوب یک‌اندازه چیزی می‌نوشت اما همه را همه چیز را نمی‌دانستند تا الحمدالله دولت وارد شد حال دولت می‌گوید ما این جور نوشته بودیم سندیکا می‌گوید ما این جور نوشته بودیم و سندیکا می‌آید بعداز شانزده میلیون طلا دادن ما را دعوت می‌کند به صلح بنده برای خاطر این که مستحضر بشویم حکومت ما یک حکومتی است که به حمدالله قیام دارد بر ملت و ملت باید مستحضر بشود چشمشان باز بشود که بعد از این وقتی که می‌کویند کمپانی‌ها شرکت بیایند دیگر بعد از این بی زار نشویم که شرکت‌ها نیایند کمپانی‌ها نیایند و بدانیم که این‌ها یک ظاهر مشعشعی دارندبدانیم باطنشان هم حقیقتاً مشعشع است؟ بنده ناچار شدم چون موقعش هم رسید خواستم موافقت بکنم با آقای وزیر محترم که یکی از بزرگان مشروطه خواه ما است و بهشان هم عشق دارم این بود که پیشنهاد کردم که آن قسمت از عملیات سندیکا که خارج از حدود کنترات است صورت حساب آن را منتشر بکنند تا همه بدانند تا دنیا قضاوت بکنند در این مسئله که دو سندیکا آمد در ایران و ما کنترات کردیم و این ترتیب آن‌ها کردند آن وقت نروند در روزنامه‌های فرانسه. انگلیس. آلمان. امریکا و آن وقت بردارند از ما شکایت بکنند خوب پول‌هامان را خوردید کم نیست آخر هم در روزنامه‌جات شکایت می‌کنید این حکایت همان قصاب است و آن گردن بریدن گوسفند.

وزیر طرق و شوارع- بندهدر این باب یک چیزی عرض کنم اولاً ببخشید آن چیزی که فرمودند از رجوع به جامعه ملل و لاهه که البته به طور مثل فرمودند مورد ندارد یک همچو چیزی در کنترات منظور نشده است و بلکه ترتیب حکمیت مطابق رضای طرفین این طور منظور شده است که هر یک از طرفین یک حکمی‌معین می‌کنند و اگر توافق حاصل نشد به محکمه تمیز ایران رجوع کنند که سر حکم را معین بکنند (صحیح است) ما چون از مطلب خودمان و مدعای خودمان هیچ ترسی نداریم به حکمیت راضی بودیم و بلکه تقاضا کردیم و آن‌ها را دعوت کردیم به حکمیت ولی چیزی که می‌خواهم عرض کنم این است که آن چیزی که موضوع اختلاف و اصل لب اختلاف بود همان اختلاف تفسیر در ترتیب تأدیه وجود بود ما مطلب خودمان را این جا هر دو طرفش را در جراید خارجه بیان کرده بودند که دولت ایران پول نداد و صحیح هم بود که دولت ایران پول نداد ولی آن چیزهایی که گفته نشده بود بنده این جا عرض کردم که به چه جهت دولت از دادن امتناع کرد موضوع اختلاف این تفسیر این بوده که بنده عرض کردم و آن‌ها موافقت نکردند و به حکمیت رجوع نکردند و این راه را پیش گرفتند ولی ایراداتی که در افواه و السنه جاری است و یا صحبت‌هایی که شنیده می‌شود از بی

ترتیبی‌ها یا این که بعضی کارها را درست نکرده‌اند بنده در این باب چیزی نمی‌خواهم عرض کنم و می‌خواهم تمنی کنم که این چیزها را خوب است برای موقع رسیدگی صحیحی بگذاریم برای این که ما نمی‌خواهیم چیزی بر خلاف درستکاری و شرافت آن‌ها گفته باشیم آن‌ها با ما داخل یک کنتراتی شدند و یک ترتیبی قرار گذاشتند ما هم در اول امر راضی بودیم که آن‌ها این کار را بکنند و پول‌هاشان را هم بدهیم و آن‌ها هم راضی بودند در وسط کار این اختلاف پیش آمد و آن‌ها طریقه که برای حل اختلاف منظور شده بود به طور حکمیت قبول نکرده‌اند و این راه را پیش گرفتند و دولت ایران این حق را داشت که مطابق ماده ۲۱ قرارداد کنترات را فسخ کند و آن ماده اجازه می‌دهد به دولت که کنترات را فسخ کند و وجوهی را که به آن‌ها اگر مقروش باشد و دادنی باشد ندهد مگر به آن‌اندازه که کار کرده‌اند و آن‌چه که گرفته‌اند اگر زیادتر است پس بگیرد آن‌چه را هم اموال در خاک ایران دارند توقیف بکند و این کارها به عمل آمده است و تا وقتی که پس از انتظار رسیدن راپرت‌های مهندسین و رسیدگی کامل از روی دفاتر و تحقیقات مهندسین و متخصصین که خواسته‌ایم این چیزهایی که در السنه و افواه جاری است مسلم و ثابت نشود خوب است که ذکری هم نشود.

آقاسیدیعقوب- استرداد می‌کنم و حکمیت را هم نمی‌دانستم تقصیری ندارم دولت به ما خبر نداد.

رئیس- آقایانی که با ماده واحده موافقند ورقه سفید خواهند داد.

(اخذ و شماره آراء به عمل آمده ۸۶ ورقه سفید تعداد شد)

رئیس- عده حاضر ۹۷ به اکثریت ۸۶ رأی تصویب شد.

اسامی رأی‌دهندگان - آقایان: مرتضی خان وثوق - ظفری - فولادوند - دشتی - شهداد - ملک‌آرایی - حسن علی میرزا دولتشاهی - محمد آخوند - افخمی- سید محمدتقی طباطبایی - طالش خان - محمدعلی میرزا دولتشاهی - رحیم‌زاده - دکتر عظیما - بنکدار - دیوان‌بیگی - وهاب‌زاده - امیر دولتشاهی - اقبال - لاریجانی - جلایی - حاج غلامحسین ملک - امین پورمحسن - آقا حسین آقایان - هزارجریبی - بیات ماکویی - قراگوزلو - قاضی نوری - کیانوری - غلامحسین میرزا مسعود - ایل خان - عباس میرزا - مسعودی - بیات - ساکینیان - مولوی - پالیزی - اسعد - طباطبایی دیبا - نوبخت - جمشیدی - اسدی - طهرانی - ارکانی - دربانی - اعتبار - نجومی - احتشام‌زاده - کفایی - رهبری - ملک‌مدنی - مقدم - مفتی - افسر - طباطبایی وکیلی - حکمت - خواجوی - دکتر لقمان - محمد ولی میرزا - مصباح فاطمی - شریعت‌زاده - حاج سید محمود - شریفی - فرشی - دکتر سنک - دهستانی عبدالحسین خان دیبا - روحی - میرزا یانس - عراقی - امیر ابراهیمی- حبیبی - فتوحی - یاسایی - فهیمی- ملک‌زاده - فرهمند - دبستانی - مؤید احمدی - ناصری - زوار - امیر تیمور - اسفندیاری - بزرگ نیا - مجد ضیایی - دکتر طاهری

۶- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه

رئیس- از طرف جمعی از رفقا پیشنهاد ختم جلسه شده است و چون مقارن با ایام تعطیل عاشورا می‌شویم اگر موافقت بفرمایید جلسه سه شنبه پس فردا دستور اول راجع به محصلین به اقتضای فوریتی که تقاضا کرده‌اند بعد لایحه متمم بودجه.

(مجلس بیست دقیقه بعدازظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی - دادگر

قانون

استخدام مسیو امیل واهرنکامف بلژیکی شیمیست اداره گمرکات و معلم رنگرزی موسسه قالی

ماده اول- مجلس شورای ملی به دولت اجازه می‌دهد مسیو امیل واهرنکامف را به سمت شیمیست اداره گمرکات و برای تربیت شاگردان و کار کردن در شعبه رنگرزی مؤسسه قالی برای مدت دو سال از تاریخ تصویب این قانون استخدام نماید.

ماده دوم- حداکثر حقوق سالیانه شیمیست مزبور چهار هزار و هشتصد تومان است که از محل بودجه اداره گمرکات پرداخته خواهد شد.

ماده سوم- ساعات دروس و تعلیمات متخصص مزبور را دولت معین نموده و سایر شرایط استخدام مسیو واهرنکامف عیناً مطابق کنترات سایر مستخدمین بلژیکی گمرکات خواهد بود کهبه موجب قانون ۲۴ خرداد ۱۳۰۴ معین گردیده است.

این قانون که مشتمل بر سه ماده است در جلسه یازدهم خردادماه یک هزار و سیصد و نه شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی - دادگر

قانون

دویست هزار تومان اعتبار از محل وجوه انحصار قند و شکر برای نگاهداری و اداره کردن خطوط راه‌آهن

ماده واحده- وزارت مالیه مجاز است مبلغ دویست هزار تومان از وجوه انحصار قند و شکر را برای تکمیل تعمیرات ضروری و نگاهداری و محافظت و اداره کردن قسمت‌های خطوط آهن بین بندر شاه و بندر شاه پور که به ساختمان آن‌ها شروع شده به اختیار وزارت طرق و شوارع بگذارد و مبلغ صد و پنجاه هزار تومان بابت قسط اخیر سندیکا از راه‌آهن جنوب را که در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۳۰۹ به طور علی الحساب به اختیار وزارت فوائد عامه گذاشته شده بابت این دویست هزار تومان محسوب دارد و قسمتی را که به اقتضای ضرورت و فوریت از این محل به مصارف فوق رسیده بابت اعتبار تصویب شده در این ماده واحده احتساب نماید.

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه یازدهم خرداد ماه یک هزار و سیصد و نه به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی - دادگر