تفاوت میان نسخه‌های «مذاکرات مجلس شورای ملی غروب ۱۰ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۷»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱۲: خط ۱۲:
 
'''مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه'''
 
'''مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه'''
  
مذاکرات مجلس شورای ملی غروب ۱۰ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۷
+
'''مذاکرات مجلس شورای ملی غروب ۱۰ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۷'''
  
جلسه هفت  
+
'''جلسه هفت'''
  
صورت مشروح مجلس عصر یوم سه شنبه ۲۷ ذیقعده ۱۳۳۹ مطابق هم اسد ۱۳۰۰
+
'''صورت مشروح مجلس عصر یوم سه شنبه ۲۷ ذیقعده ۱۳۳۹ مطابق هم اسد ۱۳۰۰'''
  
 
مجلس یک ساعت قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید .  
 
مجلس یک ساعت قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید .  
  
رئیس ـ صورت مجلس امروز صبح حاضر نیست با صورت جلسه حالا فردا صبح تواماً قرائت میشود آقای سلیمان میرزا برای متمم نطق خودشانحاضر هستند ؟  
+
'''رئیس''' ـ صورت مجلس امروز صبح حاضر نیست با صورت جلسه حالا فردا صبح تواماً قرائت میشود آقای سلیمان میرزا برای متمم نطق خودشانحاضر هستند ؟  
  
سلیمان میرزا ـ بلی . آقایان فراموش نفرموده اند که در این سفرنامه تا تاریخ مهاجرت که بنده اظهار میکردم در وقتیکه مجلس ختم شد به اینجا رسیده بودیم که در ۲۹ حوت به قصر شیرین وارد شدیم از آنجا به ترتیب مخاجرت ما یک صورت دیگری پیدا کرد یعنی منتهی شد به تشکیل حکومت موقتی در تحت ریاست آقای نظام السلطنه و بیک عقب نشینی بعد از حمله روسها به بغداد و از آنجا به بعد بنده خارج از این مسئله هستم راجع به شخص خودم صحبت میکنم زیر مبتلا به مرض خیلی سخت شدم و در تشکیلات حکومت موقتی به هیچ وجه بنده نبودم و اگر بخواهید تاریخ آنرا مفصلتر بشنوید باید آقای مدرس لطفاً بیان فرمایند زیرا از آنجا به بعد اطلاعات ایشان عمیق تر وکاملتر است چون بنده در خارج بودم مثل سایر اشخاص که در خارج هستند همین قدر می توانم عرض کنم که یک مرتبه دیگر هم قشون یکی از همسایگان به همدان آمدند و مهاجرین برگشتند به کرمانشاهان باز مجدداً ترتیبات دیگر پیش آمد و بغداد سقوط پیدا کرد این دفعه ترتیبات طوری پیش آمد که دیگر نتوانستند در کرمانشاهان بمانند یک قسمت بطرف موصل رهسپار شدند و از موصل باز دو قسمت شدند یک قسمت هشت نفره که بنده و آقای مساوات و آقای تنکابنی و آقای خلخالی و بعضی دیگر بودند در موصل ماندیم مابقی آقایان تشریف بردند به اسلامبول و حلب بکلی از آن تاریخ بنده بی اطلاع هستم باید خود آقایان اگر صحبتی در اینجا هست بفرمایند بنده بعد از آنکه هشت ماه در موصل ماندم بالاخره تلگرافی از طهران رسید که شما با مساوات و ۳ نفر دیگر بوکالت انتخاب شده اید چون حکومت در صدد این است که مجلس شورای ملی را بزودی باز نماید بهتر این است که بفوریت به طهران حرکت کنید بنده هم فوری حرکت کردم و بعد از بنده و اخوی که حرکت کردیم آقای تنکابنی و حاجی محمد تقی شاهرودی و خلخالی هم حرکت کردند آمدیم بداخله مملکت بخیال اینکه میرویم به مملکتی که حتماً میتواند وکلایش را حفظ کند در صورتیکه رفقای بنده میگفتند مجدداً یک خطری میرویم بندهبایشان یاد آوری میکردم در صورتی که مملکت مرا دو مرتبه احضار میکند یک دقیقه ماندن را در خارج صلاخ نمیدانم مخصوصاً درموقع انتخابات مجلس باید بسرعت رفت آمدیم و یک مسئله دیگری پیدا شد در اینجا بنده حق داشتم
+
'''سلیمان میرزا''' ـ بلی . آقایان فراموش نفرموده اند که در این سفرنامه تا تاریخ مهاجرت که بنده اظهار میکردم در وقتیکه مجلس ختم شد به اینجا رسیده بودیم که در ۲۹ حوت به قصر شیرین وارد شدیم از آنجا به ترتیب مخاجرت ما یک صورت دیگری پیدا کرد یعنی منتهی شد به تشکیل حکومت موقتی در تحت ریاست آقای نظام السلطنه و بیک عقب نشینی بعد از حمله روسها به بغداد و از آنجا به بعد بنده خارج از این مسئله هستم راجع به شخص خودم صحبت میکنم زیر مبتلا به مرض خیلی سخت شدم و در تشکیلات حکومت موقتی به هیچ وجه بنده نبودم و اگر بخواهید تاریخ آنرا مفصلتر بشنوید باید آقای مدرس لطفاً بیان فرمایند زیرا از آنجا به بعد اطلاعات ایشان عمیق تر وکاملتر است چون بنده در خارج بودم مثل سایر اشخاص که در خارج هستند همین قدر می توانم عرض کنم که یک مرتبه دیگر هم قشون یکی از همسایگان به همدان آمدند و مهاجرین برگشتند به کرمانشاهان باز مجدداً ترتیبات دیگر پیش آمد و بغداد سقوط پیدا کرد این دفعه ترتیبات طوری پیش آمد که دیگر نتوانستند در کرمانشاهان بمانند یک قسمت بطرف موصل رهسپار شدند و از موصل باز دو قسمت شدند یک قسمت هشت نفره که بنده و آقای مساوات و آقای تنکابنی و آقای خلخالی و بعضی دیگر بودند در موصل ماندیم مابقی آقایان تشریف بردند به اسلامبول و حلب بکلی از آن تاریخ بنده بی اطلاع هستم باید خود آقایان اگر صحبتی در اینجا هست بفرمایند بنده بعد از آنکه هشت ماه در موصل ماندم بالاخره تلگرافی از طهران رسید که شما با مساوات و ۳ نفر دیگر بوکالت انتخاب شده اید چون حکومت در صدد این است که مجلس شورای ملی را بزودی باز نماید بهتر این است که بفوریت به طهران حرکت کنید بنده هم فوری حرکت کردم و بعد از بنده و اخوی که حرکت کردیم آقای تنکابنی و حاجی محمد تقی شاهرودی و خلخالی هم حرکت کردند آمدیم بداخله مملکت بخیال اینکه میرویم به مملکتی که حتماً میتواند وکلایش را حفظ کند در صورتیکه رفقای بنده میگفتند مجدداً یک خطری میرویم بندهبایشان یاد آوری میکردم در صورتی که مملکت مرا دو مرتبه احضار میکند یک دقیقه ماندن را در خارج صلاخ نمیدانم مخصوصاً درموقع انتخابات مجلس باید بسرعت رفت آمدیم و یک مسئله دیگری پیدا شد در اینجا بنده حق داشتم زیرا وارد شده بودم بیک مملکت بی طرفی که بیطرفیش را همه تصدیق می کردند اما از اینجا مطالب ترتیبدیگری پیدا کرده بود یعنی آن حکومت بزاری و به ترتیب روسیه از میان رفته بود کم کم یک انقلاباتی در روسیه پیدا شده بود آن حکومت از میان رفته اما درعوض همسایه دیگر جانشین شده بود تفاوتی نداشت پلیس جنوب شروع شده بود که هنوز هم اثر آن تجاوز حق شکنانه باقی است . ( گفته شد صحیح است ) و بزرگترین تجاوزات به حقوق ملی در مملکت ما تولید شده بود و پلیس جنوب بر خلاف تمام اصول استقلال مملکت تشکیل شده بود و هنوز هم بد بختانه در مملکت باقی است ( همه تصدیق کردند ) و اثرات او هست بنده به عقیده صاف خودم از طرف نمایندگان و سایر اهالی فریاد میزنم که این حق شکنی است و خلاف قانون است ( گفته شد صحیح است ) و به هیچ وجه ما زیر این بار تعدیات نمیرویم این ظلم های فاحش که بما بیچاره ها میشود علتش این است که ما ضعیعفیم این مسئله دوم از مسئله اولی تعجبیش بیشتر است زیرا در اول هر چه روسها اجحاف بما میکردند میگفتند حکومت تزاری وقتیکه بر خلاف آزادی مملکت خودش باشد البته به دیگران هم تجاوز میکند و آزادی دیکران را هم ملاحظه نمیکند اما یاللعجب فشار از طرف دولتی باو میآید که هنوز خودش را مشروطه میداند با وجود اینکه خودش را حامی ملل ضعیفه میداند یک چنین دولتی که خودش را حامی عدل و داد می داند هوز پلیس جنوب بر خلاف تمام اصول آزادی ملل در مملکت ما بر قرار است ما مجلس داریم و پلیس جنوب بر خلاف رضایت تمام اهالی و وکلا ما است یک قسمت از مملکت ما را بدون جهت اشغال کرده عیناً مثل معامله تزاری است هیچ تفاوتی ندارد بلی ما مهاجرت کردیم ولی مهاجرت بیابان آمد و همین طور شرح هجران باقی است حالا هم گفتگوی مهاجرت است حالا هم گفتگوی دیگری هست حالا که مجلس شورای ملی بحمدالله باز و ملت هم حقوق خودش را مطالبه میکند اما متأسفانه هنوز پلیس جنوب هست و یک قسمت جنوبی مملکت که اولین نقطة تاریخی مملکت ماست پایتخت قدیمی ما است فارس عزیز ( استخر ) که تمام آثار تاریخی ما در آنجا است هنوز در تحت تسلط پلیس جنوب است بنده نمیخواهم بقول بعضی ها لاینقطع بگویم حبس و تبعید و فلان ولو اینکه این دفعه به پای دار هم بروم این مطلب را صاف میگویم و مه با من موافقید که مملکت ما هنوز با این ترتیبات مستقل نیست پلیس جنوب است حقیقتاً آنروز می فهمیم یک قدری استقلال داریم که پلیس جنوب ملغی شود اگر تعدیات پلیس جنوب را که خارج از وظیفه است از اهالی سمت جنوب بپرسید آن وقت یک دفتری که بزرگتر از شاهنامه است بشماها نشان خواهند داد اشخاصی هستند که کاملاً وطن خواه و برای مملکت خودشان جنگها کردن مثل رؤسای دشتی و دشتستان آن بدبختها هنوز بعضی در تحت فشار و بعضی از بیچاره ها کشته شدند و بعضی هم هنوز امنیت ندارند این است اوضاع مملکتتان این است بد بختی وفلاکت ما بلی بنده هم می آمدم که اگر موفق شوم و پایم بکرسی مجلس شورای ملی برسد بدون ملاحظه فریاد بزنم که این است اوضاع یک مملکت ضعیفی که ما در آن هستیم این است رفتار دول حامی ملل ضعیفه در صورتیکه در مرکز اروپا میگویند باید صلح بین المللی منعقد شود به هر حال آن وقت هنوز نمیدانستم و حالا تقریباً یک قدری میدانم میدیدم روسها از طهران رفته اند و به خیال اینکه روسها رفته اند ومن انتخاب شده ام می گفتم که دیگر کسی بمن حمله نمیکند بنابراین باید یکسره بیایم به طهران و همه حرفهایم را در بالا کرسی نطق بزنم و فریاد بزنم که این مملکتی که من هم یکی از افراد آن مملکت هستم تمام حیثیات آن از میان رفته از سمت شمال و جنوب یامال تعدیات اجانب شده اما این خیال خیال بیخودی بود همین قدر که وارد قصر شیرین شدم اوضاع را که دیدم دانستم این احساسات خبط است بلافاصله یک کاغذی بسردارهای ایل سنجابی نوشتم که آیا ممکن است مرا در ایل قبول کنند آنها هم با کمال مردانگی قبول کردند آمدیم در ایل پس از آنکه مدتی با آنها ییلاق و قشلاق کردیم که ببینیم اوضاع چطور است و چه میشود در آن وقت یک شبی باز دیدم رعایت بیطرفی مملکت ایران شد در وقتیکه باران میآمد چهارصد نفر سوار هندی چادری را که بنده در آن بودم و اطراف آن ایل سنجابی بود محاصره کردند با دو اتومبیل زره پوش و شش میترالیوز بنده را که یک نفر وکیل مملکت بودم وانتخاب شده بودم و به طرف مرکز میآمدم و در مملکت بودم گرفته و بردند رعایت بیطرفی را کاملاً حامیان ملل ضعیفه مجری داشتند خیلی صحیح تمام حقوق بین المللی را منظور داشتند منتهی یک فرق داشت نشان دادند که اگر در طهران می ماندی و قشون تزاری تو را میگرفتند اعدام میکردند ولی ما که حامی ملل ضعیفه هستیم این فرقها را با آنها داریم که شما را مثل یکی از اسرای جنگی در عده اسرای خود نگاه میداریم هشت ماه در بغداد و هفده ماه در بصره و یازده ماه در یحیای محبوس بودم در این مدت در طهران اهالی بواسطه حسن ظنی که داشتند ( باید در اینجا تشکرات خودم را از موکلین خودم و سایر آقایان بکنم ) با وجودیکه در حقیقت تحت فشار بودند و باراتوفها اینجا بودند و یک عده اشخاص دیگری را در طهران و ولایات در تحت تعدیات نظامی حق شکنانه خودشان گذاشته بودند باز تا موقعی بدست میآوردند اعتراض میکردند و متینک میدادند بر علیه توقیف نماینده خودشان اقدامات لازمه مینمودند اما متأسفانه موتر نمیشد بلی انتخابات شد در صورتیکه ما هم اینجا نبودیم و هیچ خودمان نمیتوانستیم یک رأی هم برای خودمان بنویسیم و به صندوق بیاندازنم بواسطه حسن ظن و شاید بواسطه اینکه نزد خود محاکمه بودند و فهمیده بودند که مهاجرت کاری نبوده که بر خلاف اساس بیطرفی باشد باین ملاحظه ما را انخاب کردند و از هر قسمت از اهالی اقداماتی کردند که بنده شنیده ام اگر کم و زیاد است آقایانی که در طهران بوره اند تصحیح خواهند کردیک قسمت از قاجاریه که از خانواده بودند بعنوان خانوادگی مشغول شدند باعتراض و هزاران گفتگو واز همه ایشان تشکر میکنم و یکدسته از سایرین مشغول شدند به متینک و سایر اقدامات برای اینکه یکنفر نماینده شان را گرفته بودند ولی باز آنچه البته بجائی نرسد فریاد است زیرا که طرف قوی و ماضعیف قانون منطق حقوق در مقابل ضعیف و قوی مساوی نیست هر چند گفته ام باز هم میگویم بنده در جریان انتخابات نمیخواهم داخل بشوم اما معذالک کله شاید خیلی تفاوت باشد ما بین این انتخاب و یک انتخاباتیکه فعلاً مطرح است باری آیا ما امروز هم که اینجا هستیم تا کی باید تحمل این ناملایمات را بکنیم که این ترتیبات و فشارهای قشونی در قسمت جنوبی مملکت ما باقی باشد البته وزراء دولت و زمامداران امور اشخاصیکه این کار وظیفه آنها است مطابق پیشرفت و عملیات خودشان مشغول و هر چه زودتر اقدام خواهند کرد که این مسئله را از مملکت خودشان بر طرف کنند ومدلل دارند که پلیس جنوب بر خلاف بیطرفی و حقوق ملی ایران است در این ضمن معاهده بسته شده و بنده تا این ساعت ( چون بنده بدون ملاحظه صحبت میکنم هر چه میخواهد باشد ) مکرر در مکرر شکایت کردم و حق کفته ام از فشارهائیکه روسیه سابق بما وارد ساخته ولی کاری باصول امروزه روسیه ندارم و شاید موافقت با او نداشته باشم وصلحت امروزه این مملکت را ندانم لیکن میگویم اگر آن انقلابات در روسیه نشده بود معققاً دیگر ما هیچ این صحبتها را نمی توانستیم بکنیم برای اینکه معاهده ۱۹۰۷ را الغاء کردند و منطقه نفوذ را روسها حذف کردند اما وقتیکه منطقه نفوذ الغاء شد دیدیم که قشون همسایه جنوب به این مملکت وارد و به هر جا میل کردند تشریف بردند و کردند آنچه میخواستند بکنند انقلابات روسیه وضع را گردانید و تغییر داد و معاهدات را بهم زد ترتیبات را عوض کرد کار را به جائی رسانید که حالا ما اینجا آمده و میگوئیم ما همه یک ملتی هستیم حق داریم زندگانی کنیم در ترتیبات امروزه اش بنده هیچ داخل نیستم و اطلاعات درستی ندارم اما بطور عموم میگویم که نتیجه تغییر حکومت تزاری بیک حکومت ملی این باشد که ما ها از تحت فشار روسها خلاص شدیم و باید تشکر کنیم از این فرصت مجوزی که بدستمان آمده شاید بتوانیم خودمان و مملکتمان را به طرف ترقی برده بیک جائی برسانیم حالا ممکن است که بعضی از آقایان بگویند در این مسئله عقب نشینی هم رخ داد و یک جماعتی هم کشته شد البته همین طور است اما نه آن اندازه که بعضی میگویند البته آنچه میگویند اغراق است عده ای کشته شدند اما میخواهم بدانم که کی آنها را کشت آیا آن عده ایرانی نبودند ؟ جائیکه بنده میگویم و حاضر هستم هر وقت هر دولتی بدون اطلاع بر خلافبیطرفی مملکت من وارد شود و اقدامی بکند بر علیه او قیام میکنم و مدافعه میکنم البته آنها هم اهالی ایران بودند و وظائف ملی خود را میدانستند و احساساتی داشتند دفاع کردند البته طرف مقابل از آنها کشت و آنها هم میکشتند اما در تمام این جریایات و در تمام این تاریخی که عرض میکنم خدمت آقایان مهاجرین به هیچ وجه یک ورقه قرارداد یا هر چییزی به هر اسم و رسم با کسی نداشتند آقایانیکه اینجا حاضرند و جزء مهاجرین هستند اگر اطلاع از یک قراردادی دارند بفرمایند بنده که اطلاع ندارم آقای مدرس چون بیشتر از بنده اطلاع دارند بفرمایند تا این ساعت مهاجرین یک ورقه باسم قرارداد باسم حقوق باسم عموم ـ مثام مملکت بهیچوجه نداشته و داخل مذاکره نشده اند زیرا که خودشانرا نه دولت میدانستند و نه حق این داشتند که داخل این ترتیبات بشوند همین قدر میدانستند که از زندگانی و مملکت خودشان دفاع میکنند که از زندگانی و مملکت خودشان دفاع میکنند در این صورت بنده باز هم به طور خلاصه مطالب را ( چون خیلی زیاد گفتم و آقایان هم مخصوصاً آقای سید یعقوب که خیلی وحشت داشتند که اگر تنفس شود باز هم بنده تجدید مطلع کنم ) بطور اختصار میگویم مهارین در مدتیکه این اقدام را کردند بر علیه حکومت ایران اقدامی کردند بر علیه متجاوزیت بر حکومت ایران اقدام کردند و محققاً هر کس و هر ملتب هر وقت بر عیله بیطرفی و استقلال وطنش دیگری هجوم بکند البته وظیفه آنها خواه مهاجر یا انصار این است که از حقوق خودشان دفاع کنند و مهاجرین هم این اقدام را کرده اند شاید به عقیده قطعی بنده اینهم یکی از وظائف حتمیشان بوده و بر علیه حکومت ملی اقدام نکرده اند بلکه برای ایران جنگیده اند و از طرف دیگر وقتیکه بر گردیم بقرار داد باز هم بطور خلاصه عرض میکنم اینقرارداد که بسته شده چند اشکال دارد اولاً چندین حقوق از مملکت سلب شده و از آن گذشته با وجودیکه در آنجا ذکر شده بعد از تصویب مجلس شورای ملی باید رسمیت پیدا کند قبل از تصویب مجلس بمحل عمل آمده و از این گذشته در موضوع پر تستهائیکه در خارج مخصوصاً در آمریکا و اروپا شده زمامداران امو به هیچ وجه از آنها استفاده نکرده اند وشاید آنهارا خاموش کرده اند و شاید استدلال کرده اند این مطلب اینطور نیست و حق با مالست که این قرار داد را بسته ایم ( حتی نمیدانم آقای ارباب کیخسرو اجازه میفرمایند اسمشان را عرض کنم ) آقای ارباب کیخسرو هم که در آمریکا و اروپا پرتست کرده اند شاید در وقت ملاقاتیکه آقایان با ایشان کرده اند اعتراض نموده اند که شما چرا این گونه اقدامات برای خیر مملکت خودتان نموده اید و این صحبتها را کرده اید و بالا خره با این ترتیبات هم استفاده از موقع نکرده اید و بطور کلی شاید استفاده هم برای خودشان کرده اند تلگرافاتیکه خورشان کرده اند الان موجود است در مجلس قرائت میشود شاید هم در روزنامها درج شده یا نشده حالا صورت آن استفاده ها به چه ترتیب بوده و کی ها استفاده کرده اند بنده نمیدانم اگر میدانستم بدون ملاحظه میگفتم اما چون صورت آن استفاده در دست من نیست و نمیدانم معذرت میخواهم که نمیدانم شرح بدهم که چه اشخاص به چه نسبت از این مسئله استفاده کرده اند شاید هم استفاده نکرده اند نمیدانم ولی اینطور گفته میشود که یک تلگرافاتی در دست هستک که طبع شده و سوادش ایجا است و ظاهر میدارد که استفاده در این بین بوده و شاید فقط از نقطه نظر عقیده سیاسی این قرارداد بسته نشده پس اگر اظهار دارند که از نقطه نظر سیاسی این قرارداد بسته شده آنو قت باید بطور خلاصه عرضه داشت که از نقطه نظر سیاسی استفاده معنی ندارد و یقیناً اگر انقلابات روسیه پیش نیامده بود شاید قسمت های سری معاهد ظاهر میشد و شاید بآن روز نمیرسد و میتوانم بگویم امروز روز سعادت ما است همین قدر یاد آوری میکنم در این مسئله برای مملکت ما یک مسئله حیات و ممانی است .
  
زیرا وارد شده بودم بیک مملکت بی طرفی که بیطرفیش را همه تصدیق می کردند اما از اینجا مطالب ترتیبدیگری پیدا کرده بود یعنی آن حکومت بزاری و به ترتیب روسیه از میان رفته بود کم کم یک انقلاباتی در روسیه پیدا شده بود آن حکومت از میان رفته اما درعوض همسایه دیگر جانشین شده بود تفاوتی نداشت پلیس جنوب شروع شده بود که هنوز هم اثر آن تجاوز حق شکنانه باقی است . ( گفته شد صحیح است ) و بزرگترین تجاوزات به حقوق ملی در مملکت ما تولید شده بود و پلیس جنوب بر خلاف تمام اصول استقلال مملکت تشکیل شده بود و هنوز هم بد بختانه در مملکت باقی است ( همه تصدیق کردند ) و اثرات او هست بنده به عقیده صاف خودم از طرف نمایندگان و سایر اهالی فریاد میزنم که این حق شکنی است و خلاف قانون است ( گفته شد صحیح است ) و به هیچ وجه ما زیر این بار تعدیات نمیرویم این ظلم های فاحش که بما بیچاره ها میشود علتش این است که ما ضعیعفیم این مسئله دوم از مسئله اولی تعجبیش بیشتر است زیرا در اول هر چه روسها اجحاف بما میکردند میگفتند حکومت تزاری وقتیکه بر خلاف آزادی مملکت خودش باشد البته به دیگران هم تجاوز میکند و آزادی دیکران را هم ملاحظه نمیکند اما یاللعجب فشار از طرف دولتی باو میآید که هنوز خودش را مشروطه میداند با وجود اینکه خودش را حامی ملل ضعیفه میداند یک چنین دولتی که خودش را حامی عدل و داد می داند هوز پلیس جنوب بر خلاف تمام اصول آزادی ملل در مملکت ما بر قرار است ما مجلس داریم و پلیس جنوب بر خلاف رضایت تمام اهالی و وکلا ما است یک قسمت از مملکت ما را بدون جهت اشغال کرده عیناً مثل معامله تزاری است هیچ تفاوتی ندارد بلی ما مهاجرت کردیم ولی مهاجرت بیابان آمد و همین طور شرح هجران باقی است حالا هم گفتگوی مهاجرت است حالا هم گفتگوی دیگری هست حالا که مجلس شورای ملی بحمدالله باز و ملت هم حقوق خودش را مطالبه میکند اما متأسفانه هنوز پلیس جنوب هست و یک قسمت جنوبی مملکت که اولین نقطة تاریخی مملکت ماست پایتخت قدیمی ما است فارس عزیز ( استخر ) که تمام آثار تاریخی ما در آنجا است هنوز در تحت تسلط پلیس جنوب است بنده نمیخواهم بقول بعضی ها لاینقطع بگویم حبس و تبعید و فلان ولو اینکه این دفعه به پای دار هم بروم این مطلب را صاف میگویم و مه با من موافقید که مملکت ما هنوز با این ترتیبات مستقل نیست پلیس جنوب است حقیقتاً آنروز می فهمیم یک قدری استقلال داریم که پلیس جنوب ملغی شود اگر تعدیات پلیس جنوب را که خارج از وظیفه است از اهالی سمت جنوب بپرسید آن وقت یک دفتری که بزرگتر از شاهنامه است بشماها نشان خواهند داد اشخاصی هستند که کاملاً وطن خواه و برای مملکت خودشان جنگها کردن مثل رؤسای دشتی و دشتستان آن بدبختها هنوز بعضی در تحت فشار و بعضی از بیچاره ها کشته شدند و بعضی هم هنوز امنیت ندارند این است اوضاع مملکتتان این است بد بختی وفلاکت ما بلی بنده هم می آمدم که اگر موفق شوم و پایم بکرسی مجلس شورای ملی برسد بدون ملاحظه فریاد بزنم که این است اوضاع یک مملکت ضعیفی که ما در آن هستیم این است رفتار دول حامی ملل ضعیفه در صورتیکه در مرکز اروپا میگویند باید صلح بین المللی منعقد شود به هر حال آن وقت هنوز نمیدانستم و حالا تقریباً یک قدری میدانم میدیدم روسها از طهران رفته اند و به خیال اینکه روسها رفته اند ومن انتخاب شده ام می گفتم که دیگر کسی بمن حمله نمیکند بنابراین باید یکسره بیایم به طهران و همه حرفهایم را در بالا کرسی نطق بزنم و فریاد بزنم که این مملکتی که من هم یکی از افراد آن مملکت هستم تمام حیثیات آن از میان رفته از سمت شمال و جنوب یامال تعدیات اجانب شده اما این خیال خیال بیخودی بود همین قدر که وارد قصر شیرین شدم اوضاع را که دیدم دانستم این احساسات خبط است بلافاصله یک کاغذی بسردارهای ایل سنجابی نوشتم که آیا ممکن است مرا در ایل قبول کنند آنها هم با کمال مردانگی قبول کردند آمدیم در ایل پس از آنکه مدتی با آنها ییلاق و قشلاق کردیم که ببینیم اوضاع چطور است و چه میشود در آن وقت یک شبی باز دیدم رعایت بیطرفی مملکت ایران شد در وقتیکه باران میآمد چهارصد نفر سوار هندی چادری را که بنده در آن بودم و اطراف آن ایل سنجابی بود محاصره کردند با دو اتومبیل زره پوش و شش میترالیوز بنده را که یک نفر وکیل مملکت بودم وانتخاب شده بودم و به طرف مرکز میآمدم و در مملکت بودم گرفته و بردند رعایت بیطرفی را کاملاً حامیان ملل ضعیفه مجری داشتند خیلی صحیح تمام حقوق بین المللی را منظور داشتند منتهی یک فرق داشت نشان دادند که اگر در طهران می ماندی و قشون تزاری تو را میگرفتند اعدام میکردند ولی ما که حامی ملل ضعیفه هستیم این فرقها را با آنها داریم که شما را مثل یکی از اسرای جنگی در عده اسرای خود نگاه میداریم هشت ماه در بغداد و هفده ماه در بصره و یازده ماه در یحیای محبوس بودم در این مدت در طهران اهالی بواسطه حسن ظنی که داشتند ( باید در اینجا تشکرات خودم را از موکلین خودم و سایر آقایان بکنم ) با وجودیکه در حقیقت تحت فشار بودند و باراتوفها اینجا بودند و یک عده اشخاص دیگری را در طهران و ولایات در تحت تعدیات نظامی حق شکنانه خودشان گذاشته بودند باز تا موقعی بدست میآوردند اعتراض میکردند و متینک میدادند بر علیه توقیف نماینده خودشان اقدامات لازمه مینمودند اما متأسفانه موتر نمیشد بلی انتخابات شد در صورتیکه ما هم اینجا نبودیم و هیچ خودمان نمیتوانستیم یک رأی هم برای خودمان بنویسیم و به صندوق بیاندازنم بواسطه حسن ظن و شاید بواسطه اینکه نزد خود محاکمه بودند و فهمیده بودند که مهاجرت کاری نبوده که بر خلاف اساس بیطرفی باشد باین ملاحظه ما را انخاب کردند و از هر قسمت از اهالی اقداماتی کردند که بنده شنیده ام اگر کم و زیاد است آقایانی که در طهران بوره اند تصحیح خواهند کردیک قسمت از قاجاریه که از خانواده بودند بعنوان خانوادگی مشغول شدند باعتراض و هزاران گفتگو واز همه ایشان تشکر میکنم و یکدسته از سایرین مشغول شدند به متینک و سایر اقدامات برای اینکه یکنفر نماینده شان را گرفته بودند ولی باز آنچه البته بجائی نرسد فریاد است زیرا که طرف قوی و ماضعیف قانون منطق حقوق در مقابل ضعیف و قوی مساوی نیست هر چند گفته ام باز هم میگویم بنده در جریان انتخابات نمیخواهم داخل بشوم اما معذالک کله شاید خیلی تفاوت باشد ما بین این انتخاب و یک انتخاباتیکه فعلاً مطرح است باری آیا ما امروز هم که اینجا هستیم تا کی باید تحمل این ناملایمات را بکنیم که این ترتیبات و فشارهای قشونی در قسمت جنوبی مملکت ما باقی باشد البته وزراء دولت و زمامداران امور اشخاصیکه این کار وظیفه آنها است مطابق پیشرفت و عملیات خودشان مشغول و هر چه زودتر اقدام خواهند کرد که این مسئله را از مملکت خودشان بر طرف کنند ومدلل دارند که پلیس جنوب بر خلاف بیطرفی و حقوق ملی ایران است در این ضمن معاهده بسته شده و بنده تا این ساعت ( چون بنده بدون ملاحظه صحبت میکنم هر چه میخواهد باشد ) مکرر در مکرر شکایت کردم و حق کفته ام از فشارهائیکه روسیه سابق بما وارد ساخته ولی کاری باصول امروزه روسیه ندارم و شاید موافقت با او نداشته باشم وصلحت امروزه این مملکت را ندانم لیکن میگویم اگر آن انقلابات در روسیه نشده بود معققاً دیگر ما هیچ این صحبتها را نمی توانستیم بکنیم برای اینکه معاهده ۱۹۰۷ را الغاء کردند و منطقه نفوذ را روسها حذف کردند اما وقتیکه منطقه نفوذ الغاء شد دیدیم که قشون همسایه جنوب به این مملکت وارد و به هر جا میل کردند تشریف بردند و کردند آنچه میخواستند بکنند انقلابات روسیه وضع را گردانید و تغییر داد و معاهدات را بهم زد ترتیبات را عوض کرد کار را به جائی رسانید که حالا ما اینجا آمده و میگوئیم ما همه یک ملتی هستیم حق داریم زندگانی کنیم در ترتیبات امروزه اش بنده هیچ داخل نیستم و اطلاعات درستی ندارم اما بطور عموم میگویم که نتیجه تغییر حکومت تزاری بیک حکومت ملی این باشد که ما ها از تحت فشار روسها خلاص شدیم و باید تشکر کنیم از این فرصت مجوزی که بدستمان آمده شاید بتوانیم خودمان و مملکتمان را به طرف ترقی برده بیک جائی برسانیم حالا ممکن است که بعضی از آقایان بگویند در این مسئله عقب نشینی هم رخ داد و یک جماعتی هم کشته شد البته همین طور است اما نه آن اندازه که بعضی میگویند البته آنچه میگویند اغراق است عده ای کشته شدند اما میخواهم بدانم که کی آنها را کشت آیا آن عده ایرانی نبودند ؟ جائیکه
+
'''رئیس''' ـ آقای سردار معظم ( ) اجازه نطق  
  
بنده میگویم و حاضر هستم هر وقت هر دولتی بدون اطلاع بر خلافبیطرفی مملکت من وارد شود و اقدامی بکند بر علیه او قیام میکنم و مدافعه میکنم البته آنها هم اهالی ایران بودند و وظائف ملی خود را میدانستند و احساساتی داشتند دفاع کردند البته طرف مقابل از آنها کشت و آنها هم میکشتند اما در تمام این جریایات و در تمام این تاریخی که عرض میکنم خدمت آقایان مهاجرین به هیچ وجه یک ورقه قرارداد یا هر چییزی به هر اسم و رسم با کسی نداشتند آقایانیکه اینجا حاضرند و جزء مهاجرین هستند اگر اطلاع از یک قراردادی دارند بفرمایند بنده که اطلاع ندارم آقای مدرس چون بیشتر از بنده اطلاع دارند بفرمایند تا این ساعت مهاجرین یک ورقه باسم قرارداد باسم حقوق باسم عموم ـ مثام مملکت بهیچوجه نداشته و داخل مذاکره نشده اند زیرا که خودشانرا نه دولت میدانستند و نه حق این داشتند که داخل این ترتیبات بشوند همین قدر میدانستند که از زندگانی و مملکت خودشان دفاع میکنند که از زندگانی و مملکت خودشان دفاع میکنند در این صورت بنده باز هم به طور خلاصه مطالب را ( چون خیلی زیاد گفتم و آقایان هم مخصوصاً آقای سید یعقوب که خیلی وحشت داشتند که اگر تنفس شود باز هم بنده تجدید مطلع کنم ) بطور اختصار میگویم مهارین در مدتیکه این اقدام را کردند بر علیه حکومت ایران اقدامی کردند بر علیه متجاوزیت بر حکومت ایران اقدام کردند و محققاً هر کس و هر ملتب هر وقت بر عیله بیطرفی و استقلال وطنش دیگری هجوم بکند البته وظیفه آنها خواه مهاجر یا انصار این است که از حقوق خودشان دفاع کنند و مهاجرین هم این اقدام را کرده اند شاید به عقیده قطعی بنده اینهم یکی از وظائف حتمیشان بوده و بر علیه حکومت ملی اقدام نکرده اند بلکه برای ایران جنگیده اند و از طرف دیگر وقتیکه بر گردیم بقرار داد باز هم بطور خلاصه عرض میکنم اینقرارداد که بسته شده چند اشکال دارد اولاً چندین حقوق از مملکت سلب شده و از آن گذشته با وجودیکه در آنجا ذکر شده بعد از تصویب مجلس شورای ملی باید رسمیت پیدا کند قبل از تصویب مجلس بمحل عمل آمده و از این گذشته در موضوع پر تستهائیکه در خارج مخصوصاً در آمریکا و اروپا شده زمامداران امو به هیچ وجه از آنها استفاده نکرده اند وشاید آنهارا خاموش کرده اند و شاید استدلال کرده اند این مطلب اینطور نیست و حق با مالست که این قرار داد را بسته ایم ( حتی نمیدانم آقای ارباب کیخسرو اجازه میفرمایند اسمشان را عرض کنم ) آقای ارباب کیخسرو هم که در آمریکا و اروپا پرتست کرده اند شاید در وقت ملاقاتیکه آقایان با ایشان کرده اند اعتراض نموده اند که شما چرا این گونه اقدامات برای خیر مملکت خودتان نموده اید و این صحبتها را کرده اید و بالا خره با این ترتیبات هم استفاده از موقع نکرده اید و بطور کلی شاید استفاده هم برای خودشان کرده اند تلگرافاتیکه خورشان کرده اند الان موجود است در مجلس قرائت میشود شاید هم در روزنامها درج شده یا نشده حالا صورت آن استفاده ها به چه ترتیب بوده و کی ها استفاده کرده اند بنده نمیدانم اگر میدانستم بدون ملاحظه میگفتم اما چون صورت آن استفاده در دست من نیست و نمیدانم معذرت میخواهم که نمیدانم شرح بدهم که چه اشخاص به چه نسبت از این مسئله استفاده کرده اند شاید هم استفاده نکرده اند نمیدانم ولی اینطور گفته میشود که یک تلگرافاتی در دست هستک که طبع شده و سوادش ایجا است و ظاهر میدارد که استفاده در این بین بوده و شاید فقط از نقطه نظر عقیده سیاسی این قرارداد بسته نشده پس اگر اظهار دارند که از نقطه نظر سیاسی این قرارداد بسته شده آنو قت باید بطور خلاصه عرضه داشت که از نقطه نظر سیاسی استفاده معنی ندارد و یقیناً اگر انقلابات روسیه پیش نیامده بود شاید قسمت های سری معاهد ظاهر میشد و شاید بآن روز نمیرسد و میتوانم بگویم امروز روز سعادت ما است همین قدر یاد آوری میکنم در این مسئله برای مملکت ما یک مسئله حیات و ممانی است .  
+
'''سردار معظم''' ـ آن پیشنهاد بنده را که تقدیم کرده ام ملاحظه بفرمائید .  
  
رئیس ـ آقای سردار معظم ( ) اجازه نطق
+
'''رئیس''' ـ آقای سردار معظم پیشنهاد تنفس کرده اند .
  
سردار معظم ـ آن پیشنهاد بنده را که تقدیم کرده ام ملاحظه بفرمائید .  
+
'''سردارمعظم''' ـ بنده و آقای طباطبائی ما این پیشنهاد را کرده ایم .
  
رئیس ـ آقای سردار معظم پیشنهاد تنفس کرده اند .
+
'''رئیس''' ـ قبل از وقت آقای نصرت الدوله هم ( چون آقای سلیمان میرزا در نطق خودشان بعضی اظهارات کرده اند ) میخواهند یک توضیحی بدهند اگر آقایان موافق باشند بعد از توضیح ایشان چند دقیقه تنفس داده میشود .  
  
سردارمعظم ـ بنده و آقای طباطبائی ما این پیشنهاد را کرده ایم .
+
'''سردارمعظم''' ـ بنده عرضی دارم .
  
رئیس ـ قبل از وقت آقای نصرت الدوله هم ( چون آقای سلیمان میرزا در نطق خودشان بعضی اظهارات کرده اند ) میخواهند یک توضیحی بدهند اگر آقایان موافق باشند بعد از توضیح ایشان چند دقیقه تنفس داده میشود .  
+
'''رئیس''' ـ بفرمائید .
  
سردارمعظم ـ بنده عرضی دارم .
+
'''سردارمعظم''' ـ بنده و آقای طباطبائی متفقاً پیشنهاد کرده ایم که چند دقیقه تنفس شود بعد از مذاکرات با ایشان راه حلی در نظر گرفته شده که تصور کردم در موقع تنفس مذاکره شود والا چون نوبت نطق به بنده رسده ممکن است که بنده بیایم پشت تریبون و از حق خود استفاده کنم باین جهت بنده تصور میکنم بهتر باشد که قبلاً ده دقیقه تنفس داده شود . نصرت الدوله ـ بنده هم قبول میکنم .  
  
رئیس ـ بفرمائید .
+
'''رئیس''' ـ مجلس موافق است ( گفتند بلی )
  
سردارمعظم ـ بنده و آقای طباطبائی متفقاً پیشنهاد کرده ایم که چند دقیقه تنفس شود بعد از مذاکرات با ایشان راه حلی در نظر گرفته شده که تصور کردم در موقع تنفس مذاکره شود والا چون نوبت نطق به بنده رسده ممکن است که بنده بیایم پشت تریبون و از حق خود استفاده کنم باین جهت بنده تصور میکنم بهتر باشد که قبلاً ده دقیقه تنفس داده شود . نصرت الدوله ـ بنده هم قبول میکنم .  
+
'''آقاسید یعقوب''' ـ بنده میخواستم عرض کنم که بند هم اجازه خواستم حق بنده از میان میرود .
  
رئیس ـ مجلس موافق است ( گفتند بلی )
+
'''رئیس''' – به جنابعالی هم اجازه هم اجازه داده میشود . ( در این موقع نمایندگان برای تنفس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً جلسه تشکیل گردید ) .
  
آقاسید یعقوب ـ بنده میخواستم عرض کنم که بند هم اجازه خواستم حق بنده از میان میرود .
+
'''رئیس''' ـ شاهزاده نصرت الدوله اجازه خواسته بودن راجع به مطالبیکه شاهزاده سلیمان میرزا در ضمن نظق خودشان ادا کرده اند توضیحاتی بدهند .
  
رئیس – به جنابعالی هم اجازه هم اجازه داده میشود . ( در این موقع نمایندگان برای تنفس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً جلسه تشکیل گردید ) .
+
'''نصرت الدوله''' ـ بنده خیلی بطور اختصار این توضیح را عرض خواهم کرد چون حضرت والا خیلی از نطق مختصر خوششان میآید توضیح بنده راجع بآن مسئله است که فرمودند ( گویا استفاده هم در کار بوده ) بنده نسبت به خودم جداً و قویاً تکذیب میکنم در آنموقع مسئله استفاده در بین نبوده است و اگر یک سوء تفاهماتی در بعضی مذاکرات شده است بایستی آقایان بدانند که بندهدر موقعیکه در رکاب اعلیحضرت اقدس همایونی بسمت نوکری ایشان و به سمت مآموریتهای سیاسی از طرف دولت به مسافرت اروپا رفتم یک پولهائی از طرف دولت به من داده شده و مباشر مخارجی بودم که مسئول تمام آنها هستم و تا دینار آخر حساب آن پولها را خواهم داد و بعد از آنکه حساب من تفریغ شد اگر مدیون باشم و چیزی نزد من مانده باشد البته بدولت تقدیم خواهم کرد و اگر فاضل هم داشت و طلبکار شدم البته دولت تفضلا بمن خواهد داد آقایان بدانند که من مخصوصاً علاقمندم باینکه نسبت استفاده را بخودم قویاً و جداً تکذیب کنم و عرض میکنمبه هیچ وجه من الرجون نسبت استفاده را بخودم قبول نمیکنم .
 +
 +
'''رئیس''' ـ آقای طباطبائی هم توضیحی داشتند بفرمائید .  
  
رئیس ـ شاهزاده نصرت الدوله اجازه خواسته بودن راجع به مطالبیکه شاهزاده سلیمان میرزا در ضمن نظق خودشان ادا کرده اند توضیحاتی بدهند .
+
'''طباطبائی''' ـ عرایضی در مرحله مذاکرات جلسه قبل و همچنین در زمینه مذاکرات امروز شاهزاده نصرت الدوله داشتم و همه را یادداشت کرده بودم که در نوبت خود به عرض آقایان برسانم لیکن بمناسبت پیش آمدیکه بعد به عرض آقایان خواهد رسید عجالتاً با آن شرح و تفصیلی که دارد و تمام مسائل را میبایستی اظهار کرده باشم آنها را عجالتاً مسکوت عنه میگذارم فقط یک نکته از آنها را به طور اختصار ذکر کرده و تفصیلاتش را برای بعد میگذارم و آن این بود که شاهزاده در ضمن بیانات خودشان راجع به بنده و مناسبات بند باسید ضیاء اشاره فرمودند لازم است عرض کنم که سابقه بنده را با سید ضیاء همه مردم میدانند و روزنامه های رعد را هم خوانده و دیده اند که همیشه مخالف عقیده بنده بوده واز روز اول که چشم من به سید ضیاء افتاده تا کنون هیچ وقت از او رضایت نداشته ام و هیچ وقت هم رابطة با او نداشته ام فقط بعد از مهاجرت گاهی به منزل من میآمد و یکی دو دفعه هم بنده را دعوت کرد اینهم یک آمد و شد شخصی بود و هیچ وقت در هیچ موقع با او یک مذاکرات سیاسی نداشته ام و همه وقت باو میگفتم که من با تو هیچ موافقتی ندارم و همیشه اعمال تو را تقبیح میکنم و مخصوصاً در دوره سپهدار اعظم هیچ ملاقاتی باسیدضیاء نکردم باز سابقاً ملاقاتهائی میشد و گاهی به منزل بنده میآمد ولی در دورة ریاست وزرائی سپهدار این ملاقاتها هم میانه ما نبود فقط یک روزی وارد خانه سپهدار شدم در صورتیکه او ایستاده بود وبا ایشان حرف میزد و میخواست از در بیرون برود و هیچ مذاکره هم با او نشد یک شبی هم در منزل سپهدار بود که یکی از آقایان وکلاء با او وارد شدند والان هم ایشان گفته بودم که دوستی های خود را با ایشان بواسطة داخل شدنشان در کار ترک کرده ام و بعد از استعفاء باقی خواهد ماند آنروز رفتم که بایشان بگویم چون استعفاء داده اید من آمده ام بشما تبریک بگویم آنروز هم سید ضیاء الدین آنجا آمد ولیکن هیچ داخل مذاکراتی نشد و خیال کرد بنده یک نقطه نظری دارم که آمده ام سپهدار را ببینم و راجع به آقایان محبوسین کاشان آمده ام حرف بزنم این بود که بطور تغیر بمن رو کرد و گفت که چه مذاکراتی دارید بنده گفتم مذاکراتی ندارم و بعد بر خواستم و بیرون آمدم این بود مناسبات من در دوره سپهدار با سید ضیاء که آقای نصرت الدوله در طی نطق خودشان فرمودند گمان میکنم که همه یا اکثر آقایان وکلاء خوب میدانند صدمات و دشمنی هائیکه در دوره کابینه خودش یعنی در دوره حکومت کثیف خودش با بنده کرد گمان میکنم بیشتر از آن بود که با سایرین کرد و قابل انکار نیست و تصور میکنم که آقای نصرت الدوله برای اینکه در جواب وامانده باشند این فراز را ر ردیف فرمایشاتشان گذاردند در صورتیکه صودشان هم میدانند بی اساس بوده و اما شرحیکه میخواهم عرض کنم در تتمه مذاکراتیکه میانه بنده و آقای سردار معظم وآقای مدرس وآقای آصف الممالک و آقای سلیمان میرزا شده قرار شد یک شرحی در این زمینه تهیه و قرائت شود و آن این است که نظر باینکه آقایان تصور فرموده اند تطویل این مذاکرات از طرفین اثرات خوشی نداشته و با لاخره حفظ حیثیات مجلس شاید مناسب نباشد باین بنده پیشنهاد نموده اند تا راه حلی برای این مسئله پیدا شده بنده مخالفت خود را مسکوت عنه بگذارم شاید پس از مذاکرات در خارج راه حلی برای اینکار پیدا شود و بنده چون نمیخواهم بالاخره دنبالة مذاکرات به جائی بکشد که لطمه به حیثیات مجلس وارد بیاورد این است که عجالتاً مخالفت خود را در این خصوص مسکوت عنه میگذارم و خلاصه اش این است عجالتاً بنده مخالفت خود را مسترد میدارم تا اینکه در خارج شاید بیک وجه مستحسنی حل بشود اگرحل نشد آن وقت باز درسرعرایض خودم باقی خواهم ماند مجدداً اظهار خواهم داشت ؟
  
نصرت الدوله ـ بنده خیلی بطور اختصار این توضیح را عرض خواهم کرد چون حضرت والا خیلی از نطق مختصر خوششان میآید توضیح بنده راجع بآن مسئله است که فرمودند ( گویا استفاده هم در کار بوده ) بنده نسبت به خودم جداً و قویاً تکذیب میکنم در آنموقع مسئله استفاده در بین نبوده است و اگر یک سوء تفاهماتی در بعضی مذاکرات شده است بایستی آقایان بدانند که بندهدر موقعیکه در رکاب اعلیحضرت اقدس همایونی بسمت نوکری ایشان و به سمت مآموریتهای سیاسی از طرف دولت به مسافرت اروپا رفتم یک پولهائی از طرف دولت به من داده شده و مباشر مخارجی بودم که مسئول تمام آنها هستم و تا دینار آخر حساب آن پولها را خواهم داد و بعد از آنکه حساب من تفریغ شد اگر مدیون باشم و چیزی نزد من مانده باشد البته بدولت تقدیم خواهم کرد و اگر فاضل هم داشت و طلبکار شدم البته دولت تفضلا بمن خواهد داد آقایان بدانند که من مخصوصاً علاقمندم باینکه نسبت استفاده را بخودم قویاً و جداً تکذیب کنم و عرض میکنمبه هیچ وجه من الرجون نسبت استفاده را بخودم قبول نمیکنم .
+
'''رئیس''' ـ آقای سردار معظم ( اجازه نطق )  
  
رئیس ـ آقای طباطبائی هم توضیحی داشتند بفرمائید .  
+
'''سردار معظم''' ـ نظر باینکه در قرائت این پیشنهاد طرز قرائت آقای طباطبائی طوری بود که ممکن است سوء تفاهماتی تولید کند لذا بنده خواستم عرض کنم مذاکراتیکه در این دو جلسه اخیر از طرفین شد طوری بود که صدمه و لطمه به حیثیت مجلس وارد میآورد واز نقطه نظر اینکه تمام نظرها بایستی متوجه حیثیات مجلس باشد مقتضی ندیدند و خود آقای طباطبائی هم با بنده و آقای سلیمان میرزا و آقای آصف الممالک و قای مدرس تبادل نظر کردند صحت این مطلب را تصدیق فرمودند و بالاخره چون جزء پیدا کردن طریق حل موضوع مقصودی ندارند مخالفت خودشان را مسترد داشتند تا اینکه یک طریق حلی پیدا شود اگر پیدا نشود باز حرفهای ما سر جای خود و حرفهای ایشان هم در سر جایش خواهد بود و آن وقت حل قضیه را در جلسه آتیه به مجلس محول خواهند کرد .  
  
طباطبائی ـ عرایضی در مرحله مذاکرات جلسه قبل و همچنین در زمینه مذاکرات امروز شاهزاده نصرت الدوله داشتم و همه را یادداشت کرده بودم که در نوبت خود به عرض آقایان برسانم لیکن بمناسبت پیش آمدیکه بعد به عرض آقایان خواهد رسید عجالتاً با آن شرح و تفصیلی که دارد و تمام مسائل را میبایستی اظهار کرده باشم آنها را عجالتاً مسکوت عنه میگذارم فقط یک نکته از آنها را به طور اختصار ذکر کرده و تفصیلاتش را برای بعد میگذارم و آن این بود که شاهزاده در ضمن بیانات خودشان راجع به بنده و مناسبات بند باسید ضیاء اشاره فرمودند لازم است عرض کنم که سابقه بنده را با سید ضیاء همه مردم میدانند و روزنامه های رعد را هم خوانده و دیده اند که همیشه مخالف عقیده بنده بوده واز روز اول که چشم من به سید ضیاء افتاده تا کنون هیچ وقت از او رضایت نداشته ام و هیچ وقت هم رابطة با او نداشته ام فقط بعد از مهاجرت گاهی به منزل من میآمد و یکی دو دفعه هم بنده را دعوت کرد اینهم یک آمد و شد شخصی بود و هیچ وقت در هیچ موقع با او یک مذاکرات سیاسی نداشته ام و همه وقت باو میگفتم که من با تو هیچ موافقتی ندارم و همیشه اعمال تو را تقبیح میکنم و مخصوصاً در دوره سپهدار اعظم هیچ ملاقاتی باسیدضیاء نکردم باز سابقاً ملاقاتهائی میشد و گاهی به منزل بنده میآمد ولی در دورة ریاست وزرائی سپهدار این ملاقاتها هم میانه ما نبود فقط یک روزی وارد خانه سپهدار شدم در صورتیکه او ایستاده بود وبا ایشان حرف میزد و میخواست از در بیرون برود و هیچ مذاکره هم با او نشد یک شبی هم در منزل سپهدار بود که یکی از آقایان وکلاء با او وارد شدند والان هم ایشان گفته بودم که دوستی های خود را با ایشان بواسطة داخل شدنشان در کار ترک کرده ام و بعد از استعفاء باقی خواهد ماند آنروز رفتم که بایشان بگویم چون استعفاء داده اید من آمده ام بشما تبریک بگویم آنروز هم سید ضیاء الدین آنجا آمد ولیکن هیچ داخل مذاکراتی نشد و خیال کرد بنده یک نقطه نظری
+
'''رئیس''' ـ آقای نصرت الدوله ( اجازه نطق )
  
دارم که آمده ام سپهدار را ببینم و راجع به آقایان محبوسین کاشان آمده ام حرف بزنم این بود که بطور تغیر بمن رو کرد و گفت که چه مذاکراتی دارید بنده گفتم مذاکراتی ندارم و بعد بر خواستم و بیرون آمدم این بود مناسبات من در دوره سپهدار با سید ضیاء که آقای نصرت الدوله در طی نطق خودشان فرمودند گمان میکنم که همه یا اکثر آقایان وکلاء خوب میدانند صدمات و دشمنی هائیکه در دوره کابینه خودش یعنی در دوره حکومت کثیف خودش با بنده کرد گمان میکنم بیشتر از آن بود که با سایرین کرد و قابل انکار نیست و تصور میکنم که آقای نصرت الدوله برای اینکه در جواب وامانده باشند این فراز را ر ردیف فرمایشاتشان گذاردند در صورتیکه صودشان هم میدانند بی اساس بوده و اما شرحیکه میخواهم عرض کنم در تتمه مذاکراتیکه میانه بنده و آقای سردار معظم وآقای مدرس وآقای آصف الممالک و آقای سلیمان میرزا شده قرار شد یک شرحی در این زمینه تهیه و قرائت شود و آن این است که نظر باینکه آقایان تصور فرموده اند تطویل این مذاکرات از طرفین اثرات خوشی نداشته و با لاخره حفظ حیثیات مجلس شاید مناسب نباشد باین بنده پیشنهاد نموده اند تا راه حلی برای این مسئله پیدا شده بنده مخالفت خود را مسکوت عنه بگذارم شاید پس از مذاکرات در خارج راه حلی برای اینکار پیدا شود و بنده چون نمیخواهم بالاخره دنبالة مذاکرات به جائی بکشد که لطمه به حیثیات مجلس وارد بیاورد این است که عجالتاً مخالفت خود را در این خصوص مسکوت عنه میگذارم و خلاصه اش این است عجالتاً بنده مخالفت خود را مسترد میدارم تا اینکه در خارج شاید بیک وجه مستحسنی حل بشود اگرحل نشد آن وقت باز درسرعرایض خودم باقی خواهم ماند مجدداً اظهار خواهم داشت ؟
+
'''نصرت الدوله''' ـ نسبت به توضیحی که آقای سردار معظم دادند بنده حرفی ندارم مگر این که عرض میکنم از وجه حلی که آقایان رفقا در نظر گرفته اند هیچ مسبوق نیستم و البته پس از آنکه مذاکره کردند اگر نطریاتی داشته باشم عرض خواهم کرد و البته از حق خود دفاع خواهم کرد ( گفته شد صحیح است ) .
  
رئیس ـ آقای سردار معظم ( اجازه نطق )  
+
'''رئیس''' ـ آقای سلیمان میرزا ( اجازه نطق )  
  
سردار معظم ـ نظر باینکه در قرائت این پیشنهاد طرز قرائت آقای طباطبائی طوری بود که ممکن است سوء تفاهماتی تولید کند لذا بنده خواستم عرض کنم مذاکراتیکه در این دو جلسه اخیر از طرفین شد طوری بود که صدمه و لطمه به حیثیت مجلس وارد میآورد واز نقطه نظر اینکه تمام نظرها بایستی متوجه حیثیات مجلس باشد مقتضی ندیدند و خود آقای طباطبائی هم با بنده و آقای سلیمان میرزا و آقای آصف الممالک و قای مدرس تبادل نظر کردند صحت این مطلب را تصدیق فرمودند و بالاخره چون جزء پیدا کردن طریق حل موضوع مقصودی ندارند مخالفت خودشان را مسترد داشتند تا اینکه یک طریق حلی پیدا شود اگر پیدا نشود باز حرفهای ما سر جای خود و حرفهای ایشان هم در سر جایش خواهد بود و آن وقت حل قضیه را در جلسه آتیه به مجلس محول خواهند کرد .  
+
'''سلیمان میرزا''' ـ همین طورکه آقایان صحبت فرمودند آقای طباطبائی یک مخالفتی اظهار کردند و مطابق نظامنامه داخلی وقتی مخالفت خود را پس بگیرند مطلب مسترد شده است و بنابراین دیگر از برای سایرین که بالتبع داخل مذاکره شده اند چیزی باقی نمیماند اما در مسئله که حضرت والا شاهزاده نصرت الدوله توضیح یک توضیح ثانوی عرضه بدارم و آن این است که چون دو مرتبه فرمودند جداً و قویاً تکذیب میکنم بنده عرض میکنم وقتی اسناد محاسبه را ارائه دادند و ثابت شد بنده آنوقت در جداً و قویاً با ایشان موافقت میکنم و تصدیق میکنم اما حالا نمیتوانمموافقت کنم و همچنین مطلبی را که آقایان مسکوت عنه گذاشته اند بنده هم مسکوت عنه میگذارم ولی مسترد نمیدارم تاراه حلی پیدا شود چون به هیچ وجه هیچ یک از وکلاء مقصودی ومنظوری غیر از حفظ حیثیات مجلس ندارند و بدون استثناء خودشان را علاقمند به مجلس شورای ملی میدانند و البته در این موضوع حاضر هستند که مثل سایر مطالب ملی شخص خودشان را فدای عموم بکنند . بنابراین همانطوریکه شاهزاده نصرت الدوله اطلاع ندارند گمان میکنم هنوز یک وجه حلی درنظر گرفته نشده فقط گفته شده است این کار را می کنند که یک فرصتی پیدا شود شاید بعد از تبادل افکار در خارج یک راه حلی برای این امر پیدا کنند و شاید هیچیک از ماها لجاجت وغرض شخصی نسبت به یکدیگر نداشته باشیم .  
  
رئیس ـ آقای نصرت الدوله ( اجازه نطق )  
+
'''رئیس''' ـ آقای سردار معظم ( اجازه نطق )  
  
نصرت الدوله ـ نسبت به توضیحی که آقای سردار معظم دادند بنده حرفی ندارم مگر این که عرض میکنم از وجه حلی که آقایان رفقا در نظر گرفته اند هیچ مسبوق نیستم و البته پس از آنکه مذاکره کردند اگر نطریاتی داشته باشم عرض خواهم کرد و البته از حق خود دفاع خواهم کرد ( گفته شد صحیح است ) .
+
'''سردار معظم''' ـ بنده نسبت به توضیح ثانوی شاهزاده سلیمان میرزا توضیح ثالثی داشتم و آن این است که راجع به محاسبه که مذاکره اش در بین بود وشاهزاده سلیمان میرزا فرمودند ( جداً و قویاً ) حالا از شاهزاده نصرت الدوله نمی پذیرد مگر اینکه در عمل خلاف آنواقع شود (گفته شد صحیح است ) .
  
رئیس ـ آقای سلیمان میرزا ( اجازه نطق )
+
'''رئیس''' ـ بدیهی است این کاریکه دوسه روز است ازهان آقایان نمایندگان و اغلب مردم را بخودش معطوف کرده است بیک ترتیب خوشی بتوانند اصلاح کنند و یک راه حلی برای آن تهیه نمایندچه از نقطه نظر صلاح مملکت و چه از نقطه نظر مجلس بهتر خواهد بود ولی یک مسئله دیگریهم هست که شاید بعضی از آقایان متوجه نیست و باید نسبت بآنهم توجهی بفرمایند چون بعضی از آقایان وکلاء نزد بنده آمده و تقاضا میکردند که پیشنهادی ب مجلس بدهند و بنده اینجا قرائت کنم و او این بود که آقای مدرس و آقی سلیمان میرزا در ضمن نطقی که فرمودند پارة نسبتها به بعضی از آقایان وکلاء دادند باین مناسبت میخواستند تقاضا کنند که کمیسیونی برای توضیح آن نسبتهامعین شود بنده آنقدریکه بنظرم میرسد و خیال کرده بودم این بود که سوء تفاهماتی برای آقایان حاصل شده است باین جهت بایشان گفتم یکقدری منتظر بشوند تا بنده خودم یک تحقیقات مقدماتی بکنم اگر تحقیقات بنده مؤثر نشد آنوقت تقاضای همچه کمیسیونی بنمایند امیداورم تا وقتیکه مسئله اول را حل میکنید مسئله ثانی راهم موفق بحلش شده باشید .
  
سلیمان میرزا ـ همین طورکه آقایان صحبت فرمودند آقای طباطبائی یک مخالفتی اظهار کردند و مطابق نظامنامه داخلی وقتی مخالفت خود را پس بگیرند مطلب مسترد شده است و بنابراین دیگر از برای سایرین که بالتبع داخل مذاکره شده اند چیزی باقی نمیماند اما در مسئله که حضرت والا شاهزاده نصرت الدوله توضیح یک توضیح ثانوی عرضه بدارم و آن این است که چون دو مرتبه فرمودند جداً و قویاً تکذیب میکنم بنده عرض میکنم وقتی اسناد محاسبه را ارائه دادند و ثابت شد بنده آنوقت در جداً و قویاً با ایشان موافقت میکنم و تصدیق میکنم اما حالا نمیتوانمموافقت کنم و همچنین مطلبی را که آقایان مسکوت عنه گذاشته اند بنده هم مسکوت عنه میگذارم ولی مسترد نمیدارم تاراه حلی پیدا شود چون به هیچ وجه هیچ یک از وکلاء مقصودی ومنظوری غیر از حفظ حیثیات مجلس ندارند و بدون استثناء خودشان را علاقمند به مجلس شورای ملی میدانند و البته در این موضوع حاضر هستند که مثل سایر مطالب ملی شخص خودشان را فدای عموم بکنند . بنابراین همانطوریکه شاهزاده نصرت الدوله اطلاع ندارند گمان میکنم هنوز یک وجه حلی درنظر گرفته نشده فقط گفته شده است این کار را می کنند که یک فرصتی پیدا شود شاید بعد از تبادل افکار در خارج یک راه حلی برای این امر پیدا کنند و شاید هیچیک از ماها لجاجت وغرض شخصی نسبت به یکدیگر نداشته باشیم .  
+
'''مدرس''' ـ اجازه میفرمائید .
  
رئیس ـ آقای سردار معظم ( اجازه نطق )
+
'''رئیس''' ـ غرض من این است که مطلع شوید نسبتها چه بوده ؟
  
سردار معظم ـ بنده نسبت به توضیح ثانوی شاهزاده سلیمان میرزا توضیح ثالثی داشتم و آن این است که راجع به محاسبه که مذاکره اش در بین بود وشاهزاده سلیمان میرزا فرمودند ( جداً و قویاً ) حالا از شاهزاده نصرت الدوله نمی پذیرد مگر اینکه در عمل خلاف آنواقع شود (گفته شد صحیح است ) .
+
'''مدرس''' ـ غرض عرضم این است که بنده نسبت بدی نداده ام اگر نسبت بدی هم داده شده بنده نداده ام
  
رئیس ـ بدیهی است این کاریکه دوسه روز است ازهان آقایان نمایندگان و اغلب مردم را بخودش معطوف کرده است بیک ترتیب خوشی بتوانند اصلاح کنند و یک راه حلی برای آن تهیه نمایندچه از نقطه نظر صلاح مملکت و چه از نقطه نظر مجلس بهتر خواهد بود ولی یک مسئله دیگریهم هست که شاید بعضی از آقایان متوجه نیست و باید نسبت بآنهم توجهی بفرمایند چون بعضی از آقایان وکلاء نزد بنده آمده و تقاضا میکردند که پیشنهادی ب مجلس بدهند و بنده اینجا قرائت کنم و او این بود که آقای مدرس و آقی سلیمان میرزا در ضمن نطقی که فرمودند پارة نسبتها به بعضی از آقایان وکلاء دادند باین مناسبت میخواستند تقاضا کنند که کمیسیونی برای توضیح آن نسبتهامعین شود بنده آنقدریکه بنظرم میرسد و خیال کرده بودم این بود که سوء تفاهماتی برای آقایان حاصل شده است باین جهت بایشان گفتم یکقدری منتظر بشوند تا بنده خودم یک تحقیقات مقدماتی بکنم اگر تحقیقات بنده مؤثر نشد آنوقت تقاضای همچه کمیسیونی بنمایند امیداورم تا وقتیکه مسئله اول را حل میکنید مسئله ثانی راهم موفق بحلش شده باشید .
+
'''رئیس''' ـ اینیک چیزی است که در خارج استفسار میفرمائید اگر توانستید که آقایان را متقاعد بکنید و معلوم شد سوء تفاهم بوده است فیها والا آن وقت مجبورم میشویم به توضیح ثانوی مشغول شویم .  
  
مدرس ـ اجازه میفرمائید .
+
'''مدرس''' ـ اجازه میفرمائید توضیحی عرض کنم بنده عرض میکنم که اگر میگویم یک هفت هشت یا ده نفر در این مجلس هستند خیلی اشخاص خوبی هستند آیا محتاج بکمیسیون است بنده هرگز نسبت بدی بکسی نمیدهم و خیلی صاف و پاکیزه عرض می کنم بنده یک عددی را شمردم که آنها شریک در یک کاری بودند و آن کار در نظر آنهائیکه کرده اند می شود خوب باشد و در نظر دیگران بد باشد یا مقصر باشند یا قاصر معذالک بنده حاضرم که اگر نسبت خوبی هم بیک کسی بدهم یک کمیسیونی تشکیل و تحقیق شود .  
  
رئیس ـ غرض من این است که مطلع شوید نسبتها چه بوده ؟
+
'''رئیس''' ـ آقایانیکه خواستند راه حلی برای مذاکرات این دو روزه پیدا کنند تقاضا کرده اندکه جلسه بماند برای روز شنبه چهار ساعت قبل از ظهر که این دو سه روزه را فرصت برای مذاکرات داشته باشند اگر مخالفی نباشد جلسه را میگذاریم برای روز شنبه آتیه روز شنبه خواهد بود (مجلس دو ساعت از شب گذشته ختم شد ) .
  
مدرس ـ غرض عرضم این است که بنده نسبت بدی نداده ام اگر نسبت بدی هم داده شده بنده نداده ام
+
'''رئیس مجلس''' ـ مؤتمن الملک  
 
 
رئیس ـ اینیک چیزی است که در خارج استفسار میفرمائید اگر توانستید که آقایان را متقاعد بکنید و معلوم شد سوء تفاهم بوده است فیها والا آن وقت مجبورم میشویم به توضیح ثانوی مشغول شویم .
 
 
 
مدرس ـ اجازه میفرمائید توضیحی عرض کنم بنده عرض میکنم که اگر میگویم یک هفت هشت یا ده نفر در این مجلس هستند خیلی اشخاص خوبی هستند آیا محتاج بکمیسیون است بنده هرگز نسبت بدی بکسی نمیدهم و خیلی صاف و پاکیزه عرض می کنم بنده یک عددی را شمردم که آنها شریک در یک کاری بودند و آن کار در نظر آنهائیکه کرده اند می شود خوب باشد و در نظر دیگران بد باشد یا مقصر باشند یا قاصر معذالک بنده حاضرم که اگر نسبت خوبی هم بیک کسی بدهم یک کمیسیونی تشکیل و تحقیق شود .
 
 
 
رئیس ـ آقایانیکه خواستند راه حلی برای مذاکرات این دو روزه پیدا کنند تقاضا کرده اندکه جلسه بماند برای روز شنبه چهار ساعت قبل از ظهر که این دو سه روزه را فرصت برای مذاکرات داشته باشند اگر مخالفی نباشد جلسه را میگذاریم برای روز شنبه آتیه روز شنبه خواهد بود (مجلس دو ساعت از شب گذشته ختم شد ) .
 
 
 
رئیس مجلس ـ مؤتمن الملک  
 
  
 
صورت مشروح مجلس یوم شنبه غره ذیحجه ۱۳۳۹ مطابق ۱۴ ـ اسد ۱۳۰۰
 
صورت مشروح مجلس یوم شنبه غره ذیحجه ۱۳۳۹ مطابق ۱۴ ـ اسد ۱۳۰۰
خط ۹۶: خط ۹۰:
 
مجلس تقریباً یکساعت و نیم قبل از طهر در تحت ریاست آقای مدرس نایب رئیس تشکیل گردید .  
 
مجلس تقریباً یکساعت و نیم قبل از طهر در تحت ریاست آقای مدرس نایب رئیس تشکیل گردید .  
  
نایب رئیس ـ صورتمجلس قرائت می شود ـ آقای مستشارالسلطنه صورتمجلس را قرائت نمودند .  
+
'''نایب رئیس''' ـ صورتمجلس قرائت می شود ـ آقای مستشارالسلطنه صورتمجلس را قرائت نمودند .
 
+
نایب رئیس ـ آقای طباطبائی در صورت مجلس فرمایشی دارید ؟
+
'''نایب رئیس''' ـ آقای طباطبائی در صورت مجلس فرمایشی دارید ؟
  
  

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۴

مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری چهارم

تصمیم‌های مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم
مذاکرات مجلس شورای ملی غروب ۱۰ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۷

مجلس شورای ملی دوره چهارم تقنینیه

مذاکرات مجلس شورای ملی غروب ۱۰ امرداد (اسد) ۱۳۰۰ نشست ۷

جلسه هفت

صورت مشروح مجلس عصر یوم سه شنبه ۲۷ ذیقعده ۱۳۳۹ مطابق هم اسد ۱۳۰۰

مجلس یک ساعت قبل از غروب در تحت ریاست آقای مؤتمن الملک تشکیل گردید .

رئیس ـ صورت مجلس امروز صبح حاضر نیست با صورت جلسه حالا فردا صبح تواماً قرائت میشود آقای سلیمان میرزا برای متمم نطق خودشانحاضر هستند ؟

سلیمان میرزا ـ بلی . آقایان فراموش نفرموده اند که در این سفرنامه تا تاریخ مهاجرت که بنده اظهار میکردم در وقتیکه مجلس ختم شد به اینجا رسیده بودیم که در ۲۹ حوت به قصر شیرین وارد شدیم از آنجا به ترتیب مخاجرت ما یک صورت دیگری پیدا کرد یعنی منتهی شد به تشکیل حکومت موقتی در تحت ریاست آقای نظام السلطنه و بیک عقب نشینی بعد از حمله روسها به بغداد و از آنجا به بعد بنده خارج از این مسئله هستم راجع به شخص خودم صحبت میکنم زیر مبتلا به مرض خیلی سخت شدم و در تشکیلات حکومت موقتی به هیچ وجه بنده نبودم و اگر بخواهید تاریخ آنرا مفصلتر بشنوید باید آقای مدرس لطفاً بیان فرمایند زیرا از آنجا به بعد اطلاعات ایشان عمیق تر وکاملتر است چون بنده در خارج بودم مثل سایر اشخاص که در خارج هستند همین قدر می توانم عرض کنم که یک مرتبه دیگر هم قشون یکی از همسایگان به همدان آمدند و مهاجرین برگشتند به کرمانشاهان باز مجدداً ترتیبات دیگر پیش آمد و بغداد سقوط پیدا کرد این دفعه ترتیبات طوری پیش آمد که دیگر نتوانستند در کرمانشاهان بمانند یک قسمت بطرف موصل رهسپار شدند و از موصل باز دو قسمت شدند یک قسمت هشت نفره که بنده و آقای مساوات و آقای تنکابنی و آقای خلخالی و بعضی دیگر بودند در موصل ماندیم مابقی آقایان تشریف بردند به اسلامبول و حلب بکلی از آن تاریخ بنده بی اطلاع هستم باید خود آقایان اگر صحبتی در اینجا هست بفرمایند بنده بعد از آنکه هشت ماه در موصل ماندم بالاخره تلگرافی از طهران رسید که شما با مساوات و ۳ نفر دیگر بوکالت انتخاب شده اید چون حکومت در صدد این است که مجلس شورای ملی را بزودی باز نماید بهتر این است که بفوریت به طهران حرکت کنید بنده هم فوری حرکت کردم و بعد از بنده و اخوی که حرکت کردیم آقای تنکابنی و حاجی محمد تقی شاهرودی و خلخالی هم حرکت کردند آمدیم بداخله مملکت بخیال اینکه میرویم به مملکتی که حتماً میتواند وکلایش را حفظ کند در صورتیکه رفقای بنده میگفتند مجدداً یک خطری میرویم بندهبایشان یاد آوری میکردم در صورتی که مملکت مرا دو مرتبه احضار میکند یک دقیقه ماندن را در خارج صلاخ نمیدانم مخصوصاً درموقع انتخابات مجلس باید بسرعت رفت آمدیم و یک مسئله دیگری پیدا شد در اینجا بنده حق داشتم زیرا وارد شده بودم بیک مملکت بی طرفی که بیطرفیش را همه تصدیق می کردند اما از اینجا مطالب ترتیبدیگری پیدا کرده بود یعنی آن حکومت بزاری و به ترتیب روسیه از میان رفته بود کم کم یک انقلاباتی در روسیه پیدا شده بود آن حکومت از میان رفته اما درعوض همسایه دیگر جانشین شده بود تفاوتی نداشت پلیس جنوب شروع شده بود که هنوز هم اثر آن تجاوز حق شکنانه باقی است . ( گفته شد صحیح است ) و بزرگترین تجاوزات به حقوق ملی در مملکت ما تولید شده بود و پلیس جنوب بر خلاف تمام اصول استقلال مملکت تشکیل شده بود و هنوز هم بد بختانه در مملکت باقی است ( همه تصدیق کردند ) و اثرات او هست بنده به عقیده صاف خودم از طرف نمایندگان و سایر اهالی فریاد میزنم که این حق شکنی است و خلاف قانون است ( گفته شد صحیح است ) و به هیچ وجه ما زیر این بار تعدیات نمیرویم این ظلم های فاحش که بما بیچاره ها میشود علتش این است که ما ضعیعفیم این مسئله دوم از مسئله اولی تعجبیش بیشتر است زیرا در اول هر چه روسها اجحاف بما میکردند میگفتند حکومت تزاری وقتیکه بر خلاف آزادی مملکت خودش باشد البته به دیگران هم تجاوز میکند و آزادی دیکران را هم ملاحظه نمیکند اما یاللعجب فشار از طرف دولتی باو میآید که هنوز خودش را مشروطه میداند با وجود اینکه خودش را حامی ملل ضعیفه میداند یک چنین دولتی که خودش را حامی عدل و داد می داند هوز پلیس جنوب بر خلاف تمام اصول آزادی ملل در مملکت ما بر قرار است ما مجلس داریم و پلیس جنوب بر خلاف رضایت تمام اهالی و وکلا ما است یک قسمت از مملکت ما را بدون جهت اشغال کرده عیناً مثل معامله تزاری است هیچ تفاوتی ندارد بلی ما مهاجرت کردیم ولی مهاجرت بیابان آمد و همین طور شرح هجران باقی است حالا هم گفتگوی مهاجرت است حالا هم گفتگوی دیگری هست حالا که مجلس شورای ملی بحمدالله باز و ملت هم حقوق خودش را مطالبه میکند اما متأسفانه هنوز پلیس جنوب هست و یک قسمت جنوبی مملکت که اولین نقطة تاریخی مملکت ماست پایتخت قدیمی ما است فارس عزیز ( استخر ) که تمام آثار تاریخی ما در آنجا است هنوز در تحت تسلط پلیس جنوب است بنده نمیخواهم بقول بعضی ها لاینقطع بگویم حبس و تبعید و فلان ولو اینکه این دفعه به پای دار هم بروم این مطلب را صاف میگویم و مه با من موافقید که مملکت ما هنوز با این ترتیبات مستقل نیست پلیس جنوب است حقیقتاً آنروز می فهمیم یک قدری استقلال داریم که پلیس جنوب ملغی شود اگر تعدیات پلیس جنوب را که خارج از وظیفه است از اهالی سمت جنوب بپرسید آن وقت یک دفتری که بزرگتر از شاهنامه است بشماها نشان خواهند داد اشخاصی هستند که کاملاً وطن خواه و برای مملکت خودشان جنگها کردن مثل رؤسای دشتی و دشتستان آن بدبختها هنوز بعضی در تحت فشار و بعضی از بیچاره ها کشته شدند و بعضی هم هنوز امنیت ندارند این است اوضاع مملکتتان این است بد بختی وفلاکت ما بلی بنده هم می آمدم که اگر موفق شوم و پایم بکرسی مجلس شورای ملی برسد بدون ملاحظه فریاد بزنم که این است اوضاع یک مملکت ضعیفی که ما در آن هستیم این است رفتار دول حامی ملل ضعیفه در صورتیکه در مرکز اروپا میگویند باید صلح بین المللی منعقد شود به هر حال آن وقت هنوز نمیدانستم و حالا تقریباً یک قدری میدانم میدیدم روسها از طهران رفته اند و به خیال اینکه روسها رفته اند ومن انتخاب شده ام می گفتم که دیگر کسی بمن حمله نمیکند بنابراین باید یکسره بیایم به طهران و همه حرفهایم را در بالا کرسی نطق بزنم و فریاد بزنم که این مملکتی که من هم یکی از افراد آن مملکت هستم تمام حیثیات آن از میان رفته از سمت شمال و جنوب یامال تعدیات اجانب شده اما این خیال خیال بیخودی بود همین قدر که وارد قصر شیرین شدم اوضاع را که دیدم دانستم این احساسات خبط است بلافاصله یک کاغذی بسردارهای ایل سنجابی نوشتم که آیا ممکن است مرا در ایل قبول کنند آنها هم با کمال مردانگی قبول کردند آمدیم در ایل پس از آنکه مدتی با آنها ییلاق و قشلاق کردیم که ببینیم اوضاع چطور است و چه میشود در آن وقت یک شبی باز دیدم رعایت بیطرفی مملکت ایران شد در وقتیکه باران میآمد چهارصد نفر سوار هندی چادری را که بنده در آن بودم و اطراف آن ایل سنجابی بود محاصره کردند با دو اتومبیل زره پوش و شش میترالیوز بنده را که یک نفر وکیل مملکت بودم وانتخاب شده بودم و به طرف مرکز میآمدم و در مملکت بودم گرفته و بردند رعایت بیطرفی را کاملاً حامیان ملل ضعیفه مجری داشتند خیلی صحیح تمام حقوق بین المللی را منظور داشتند منتهی یک فرق داشت نشان دادند که اگر در طهران می ماندی و قشون تزاری تو را میگرفتند اعدام میکردند ولی ما که حامی ملل ضعیفه هستیم این فرقها را با آنها داریم که شما را مثل یکی از اسرای جنگی در عده اسرای خود نگاه میداریم هشت ماه در بغداد و هفده ماه در بصره و یازده ماه در یحیای محبوس بودم در این مدت در طهران اهالی بواسطه حسن ظنی که داشتند ( باید در اینجا تشکرات خودم را از موکلین خودم و سایر آقایان بکنم ) با وجودیکه در حقیقت تحت فشار بودند و باراتوفها اینجا بودند و یک عده اشخاص دیگری را در طهران و ولایات در تحت تعدیات نظامی حق شکنانه خودشان گذاشته بودند باز تا موقعی بدست میآوردند اعتراض میکردند و متینک میدادند بر علیه توقیف نماینده خودشان اقدامات لازمه مینمودند اما متأسفانه موتر نمیشد بلی انتخابات شد در صورتیکه ما هم اینجا نبودیم و هیچ خودمان نمیتوانستیم یک رأی هم برای خودمان بنویسیم و به صندوق بیاندازنم بواسطه حسن ظن و شاید بواسطه اینکه نزد خود محاکمه بودند و فهمیده بودند که مهاجرت کاری نبوده که بر خلاف اساس بیطرفی باشد باین ملاحظه ما را انخاب کردند و از هر قسمت از اهالی اقداماتی کردند که بنده شنیده ام اگر کم و زیاد است آقایانی که در طهران بوره اند تصحیح خواهند کردیک قسمت از قاجاریه که از خانواده بودند بعنوان خانوادگی مشغول شدند باعتراض و هزاران گفتگو واز همه ایشان تشکر میکنم و یکدسته از سایرین مشغول شدند به متینک و سایر اقدامات برای اینکه یکنفر نماینده شان را گرفته بودند ولی باز آنچه البته بجائی نرسد فریاد است زیرا که طرف قوی و ماضعیف قانون منطق حقوق در مقابل ضعیف و قوی مساوی نیست هر چند گفته ام باز هم میگویم بنده در جریان انتخابات نمیخواهم داخل بشوم اما معذالک کله شاید خیلی تفاوت باشد ما بین این انتخاب و یک انتخاباتیکه فعلاً مطرح است باری آیا ما امروز هم که اینجا هستیم تا کی باید تحمل این ناملایمات را بکنیم که این ترتیبات و فشارهای قشونی در قسمت جنوبی مملکت ما باقی باشد البته وزراء دولت و زمامداران امور اشخاصیکه این کار وظیفه آنها است مطابق پیشرفت و عملیات خودشان مشغول و هر چه زودتر اقدام خواهند کرد که این مسئله را از مملکت خودشان بر طرف کنند ومدلل دارند که پلیس جنوب بر خلاف بیطرفی و حقوق ملی ایران است در این ضمن معاهده بسته شده و بنده تا این ساعت ( چون بنده بدون ملاحظه صحبت میکنم هر چه میخواهد باشد ) مکرر در مکرر شکایت کردم و حق کفته ام از فشارهائیکه روسیه سابق بما وارد ساخته ولی کاری باصول امروزه روسیه ندارم و شاید موافقت با او نداشته باشم وصلحت امروزه این مملکت را ندانم لیکن میگویم اگر آن انقلابات در روسیه نشده بود معققاً دیگر ما هیچ این صحبتها را نمی توانستیم بکنیم برای اینکه معاهده ۱۹۰۷ را الغاء کردند و منطقه نفوذ را روسها حذف کردند اما وقتیکه منطقه نفوذ الغاء شد دیدیم که قشون همسایه جنوب به این مملکت وارد و به هر جا میل کردند تشریف بردند و کردند آنچه میخواستند بکنند انقلابات روسیه وضع را گردانید و تغییر داد و معاهدات را بهم زد ترتیبات را عوض کرد کار را به جائی رسانید که حالا ما اینجا آمده و میگوئیم ما همه یک ملتی هستیم حق داریم زندگانی کنیم در ترتیبات امروزه اش بنده هیچ داخل نیستم و اطلاعات درستی ندارم اما بطور عموم میگویم که نتیجه تغییر حکومت تزاری بیک حکومت ملی این باشد که ما ها از تحت فشار روسها خلاص شدیم و باید تشکر کنیم از این فرصت مجوزی که بدستمان آمده شاید بتوانیم خودمان و مملکتمان را به طرف ترقی برده بیک جائی برسانیم حالا ممکن است که بعضی از آقایان بگویند در این مسئله عقب نشینی هم رخ داد و یک جماعتی هم کشته شد البته همین طور است اما نه آن اندازه که بعضی میگویند البته آنچه میگویند اغراق است عده ای کشته شدند اما میخواهم بدانم که کی آنها را کشت آیا آن عده ایرانی نبودند ؟ جائیکه بنده میگویم و حاضر هستم هر وقت هر دولتی بدون اطلاع بر خلافبیطرفی مملکت من وارد شود و اقدامی بکند بر علیه او قیام میکنم و مدافعه میکنم البته آنها هم اهالی ایران بودند و وظائف ملی خود را میدانستند و احساساتی داشتند دفاع کردند البته طرف مقابل از آنها کشت و آنها هم میکشتند اما در تمام این جریایات و در تمام این تاریخی که عرض میکنم خدمت آقایان مهاجرین به هیچ وجه یک ورقه قرارداد یا هر چییزی به هر اسم و رسم با کسی نداشتند آقایانیکه اینجا حاضرند و جزء مهاجرین هستند اگر اطلاع از یک قراردادی دارند بفرمایند بنده که اطلاع ندارم آقای مدرس چون بیشتر از بنده اطلاع دارند بفرمایند تا این ساعت مهاجرین یک ورقه باسم قرارداد باسم حقوق باسم عموم ـ مثام مملکت بهیچوجه نداشته و داخل مذاکره نشده اند زیرا که خودشانرا نه دولت میدانستند و نه حق این داشتند که داخل این ترتیبات بشوند همین قدر میدانستند که از زندگانی و مملکت خودشان دفاع میکنند که از زندگانی و مملکت خودشان دفاع میکنند در این صورت بنده باز هم به طور خلاصه مطالب را ( چون خیلی زیاد گفتم و آقایان هم مخصوصاً آقای سید یعقوب که خیلی وحشت داشتند که اگر تنفس شود باز هم بنده تجدید مطلع کنم ) بطور اختصار میگویم مهارین در مدتیکه این اقدام را کردند بر علیه حکومت ایران اقدامی کردند بر علیه متجاوزیت بر حکومت ایران اقدام کردند و محققاً هر کس و هر ملتب هر وقت بر عیله بیطرفی و استقلال وطنش دیگری هجوم بکند البته وظیفه آنها خواه مهاجر یا انصار این است که از حقوق خودشان دفاع کنند و مهاجرین هم این اقدام را کرده اند شاید به عقیده قطعی بنده اینهم یکی از وظائف حتمیشان بوده و بر علیه حکومت ملی اقدام نکرده اند بلکه برای ایران جنگیده اند و از طرف دیگر وقتیکه بر گردیم بقرار داد باز هم بطور خلاصه عرض میکنم اینقرارداد که بسته شده چند اشکال دارد اولاً چندین حقوق از مملکت سلب شده و از آن گذشته با وجودیکه در آنجا ذکر شده بعد از تصویب مجلس شورای ملی باید رسمیت پیدا کند قبل از تصویب مجلس بمحل عمل آمده و از این گذشته در موضوع پر تستهائیکه در خارج مخصوصاً در آمریکا و اروپا شده زمامداران امو به هیچ وجه از آنها استفاده نکرده اند وشاید آنهارا خاموش کرده اند و شاید استدلال کرده اند این مطلب اینطور نیست و حق با مالست که این قرار داد را بسته ایم ( حتی نمیدانم آقای ارباب کیخسرو اجازه میفرمایند اسمشان را عرض کنم ) آقای ارباب کیخسرو هم که در آمریکا و اروپا پرتست کرده اند شاید در وقت ملاقاتیکه آقایان با ایشان کرده اند اعتراض نموده اند که شما چرا این گونه اقدامات برای خیر مملکت خودتان نموده اید و این صحبتها را کرده اید و بالا خره با این ترتیبات هم استفاده از موقع نکرده اید و بطور کلی شاید استفاده هم برای خودشان کرده اند تلگرافاتیکه خورشان کرده اند الان موجود است در مجلس قرائت میشود شاید هم در روزنامها درج شده یا نشده حالا صورت آن استفاده ها به چه ترتیب بوده و کی ها استفاده کرده اند بنده نمیدانم اگر میدانستم بدون ملاحظه میگفتم اما چون صورت آن استفاده در دست من نیست و نمیدانم معذرت میخواهم که نمیدانم شرح بدهم که چه اشخاص به چه نسبت از این مسئله استفاده کرده اند شاید هم استفاده نکرده اند نمیدانم ولی اینطور گفته میشود که یک تلگرافاتی در دست هستک که طبع شده و سوادش ایجا است و ظاهر میدارد که استفاده در این بین بوده و شاید فقط از نقطه نظر عقیده سیاسی این قرارداد بسته نشده پس اگر اظهار دارند که از نقطه نظر سیاسی این قرارداد بسته شده آنو قت باید بطور خلاصه عرضه داشت که از نقطه نظر سیاسی استفاده معنی ندارد و یقیناً اگر انقلابات روسیه پیش نیامده بود شاید قسمت های سری معاهد ظاهر میشد و شاید بآن روز نمیرسد و میتوانم بگویم امروز روز سعادت ما است همین قدر یاد آوری میکنم در این مسئله برای مملکت ما یک مسئله حیات و ممانی است .

رئیس ـ آقای سردار معظم ( ) اجازه نطق

سردار معظم ـ آن پیشنهاد بنده را که تقدیم کرده ام ملاحظه بفرمائید .

رئیس ـ آقای سردار معظم پیشنهاد تنفس کرده اند .

سردارمعظم ـ بنده و آقای طباطبائی ما این پیشنهاد را کرده ایم .

رئیس ـ قبل از وقت آقای نصرت الدوله هم ( چون آقای سلیمان میرزا در نطق خودشان بعضی اظهارات کرده اند ) میخواهند یک توضیحی بدهند اگر آقایان موافق باشند بعد از توضیح ایشان چند دقیقه تنفس داده میشود .

سردارمعظم ـ بنده عرضی دارم .

رئیس ـ بفرمائید .

سردارمعظم ـ بنده و آقای طباطبائی متفقاً پیشنهاد کرده ایم که چند دقیقه تنفس شود بعد از مذاکرات با ایشان راه حلی در نظر گرفته شده که تصور کردم در موقع تنفس مذاکره شود والا چون نوبت نطق به بنده رسده ممکن است که بنده بیایم پشت تریبون و از حق خود استفاده کنم باین جهت بنده تصور میکنم بهتر باشد که قبلاً ده دقیقه تنفس داده شود . نصرت الدوله ـ بنده هم قبول میکنم .

رئیس ـ مجلس موافق است ( گفتند بلی )

آقاسید یعقوب ـ بنده میخواستم عرض کنم که بند هم اجازه خواستم حق بنده از میان میرود .

رئیس – به جنابعالی هم اجازه هم اجازه داده میشود . ( در این موقع نمایندگان برای تنفس خارج و پس از نیم ساعت مجدداً جلسه تشکیل گردید ) .

رئیس ـ شاهزاده نصرت الدوله اجازه خواسته بودن راجع به مطالبیکه شاهزاده سلیمان میرزا در ضمن نظق خودشان ادا کرده اند توضیحاتی بدهند .

نصرت الدوله ـ بنده خیلی بطور اختصار این توضیح را عرض خواهم کرد چون حضرت والا خیلی از نطق مختصر خوششان میآید توضیح بنده راجع بآن مسئله است که فرمودند ( گویا استفاده هم در کار بوده ) بنده نسبت به خودم جداً و قویاً تکذیب میکنم در آنموقع مسئله استفاده در بین نبوده است و اگر یک سوء تفاهماتی در بعضی مذاکرات شده است بایستی آقایان بدانند که بندهدر موقعیکه در رکاب اعلیحضرت اقدس همایونی بسمت نوکری ایشان و به سمت مآموریتهای سیاسی از طرف دولت به مسافرت اروپا رفتم یک پولهائی از طرف دولت به من داده شده و مباشر مخارجی بودم که مسئول تمام آنها هستم و تا دینار آخر حساب آن پولها را خواهم داد و بعد از آنکه حساب من تفریغ شد اگر مدیون باشم و چیزی نزد من مانده باشد البته بدولت تقدیم خواهم کرد و اگر فاضل هم داشت و طلبکار شدم البته دولت تفضلا بمن خواهد داد آقایان بدانند که من مخصوصاً علاقمندم باینکه نسبت استفاده را بخودم قویاً و جداً تکذیب کنم و عرض میکنمبه هیچ وجه من الرجون نسبت استفاده را بخودم قبول نمیکنم .

رئیس ـ آقای طباطبائی هم توضیحی داشتند بفرمائید .

طباطبائی ـ عرایضی در مرحله مذاکرات جلسه قبل و همچنین در زمینه مذاکرات امروز شاهزاده نصرت الدوله داشتم و همه را یادداشت کرده بودم که در نوبت خود به عرض آقایان برسانم لیکن بمناسبت پیش آمدیکه بعد به عرض آقایان خواهد رسید عجالتاً با آن شرح و تفصیلی که دارد و تمام مسائل را میبایستی اظهار کرده باشم آنها را عجالتاً مسکوت عنه میگذارم فقط یک نکته از آنها را به طور اختصار ذکر کرده و تفصیلاتش را برای بعد میگذارم و آن این بود که شاهزاده در ضمن بیانات خودشان راجع به بنده و مناسبات بند باسید ضیاء اشاره فرمودند لازم است عرض کنم که سابقه بنده را با سید ضیاء همه مردم میدانند و روزنامه های رعد را هم خوانده و دیده اند که همیشه مخالف عقیده بنده بوده واز روز اول که چشم من به سید ضیاء افتاده تا کنون هیچ وقت از او رضایت نداشته ام و هیچ وقت هم رابطة با او نداشته ام فقط بعد از مهاجرت گاهی به منزل من میآمد و یکی دو دفعه هم بنده را دعوت کرد اینهم یک آمد و شد شخصی بود و هیچ وقت در هیچ موقع با او یک مذاکرات سیاسی نداشته ام و همه وقت باو میگفتم که من با تو هیچ موافقتی ندارم و همیشه اعمال تو را تقبیح میکنم و مخصوصاً در دوره سپهدار اعظم هیچ ملاقاتی باسیدضیاء نکردم باز سابقاً ملاقاتهائی میشد و گاهی به منزل بنده میآمد ولی در دورة ریاست وزرائی سپهدار این ملاقاتها هم میانه ما نبود فقط یک روزی وارد خانه سپهدار شدم در صورتیکه او ایستاده بود وبا ایشان حرف میزد و میخواست از در بیرون برود و هیچ مذاکره هم با او نشد یک شبی هم در منزل سپهدار بود که یکی از آقایان وکلاء با او وارد شدند والان هم ایشان گفته بودم که دوستی های خود را با ایشان بواسطة داخل شدنشان در کار ترک کرده ام و بعد از استعفاء باقی خواهد ماند آنروز رفتم که بایشان بگویم چون استعفاء داده اید من آمده ام بشما تبریک بگویم آنروز هم سید ضیاء الدین آنجا آمد ولیکن هیچ داخل مذاکراتی نشد و خیال کرد بنده یک نقطه نظری دارم که آمده ام سپهدار را ببینم و راجع به آقایان محبوسین کاشان آمده ام حرف بزنم این بود که بطور تغیر بمن رو کرد و گفت که چه مذاکراتی دارید بنده گفتم مذاکراتی ندارم و بعد بر خواستم و بیرون آمدم این بود مناسبات من در دوره سپهدار با سید ضیاء که آقای نصرت الدوله در طی نطق خودشان فرمودند گمان میکنم که همه یا اکثر آقایان وکلاء خوب میدانند صدمات و دشمنی هائیکه در دوره کابینه خودش یعنی در دوره حکومت کثیف خودش با بنده کرد گمان میکنم بیشتر از آن بود که با سایرین کرد و قابل انکار نیست و تصور میکنم که آقای نصرت الدوله برای اینکه در جواب وامانده باشند این فراز را ر ردیف فرمایشاتشان گذاردند در صورتیکه صودشان هم میدانند بی اساس بوده و اما شرحیکه میخواهم عرض کنم در تتمه مذاکراتیکه میانه بنده و آقای سردار معظم وآقای مدرس وآقای آصف الممالک و آقای سلیمان میرزا شده قرار شد یک شرحی در این زمینه تهیه و قرائت شود و آن این است که نظر باینکه آقایان تصور فرموده اند تطویل این مذاکرات از طرفین اثرات خوشی نداشته و با لاخره حفظ حیثیات مجلس شاید مناسب نباشد باین بنده پیشنهاد نموده اند تا راه حلی برای این مسئله پیدا شده بنده مخالفت خود را مسکوت عنه بگذارم شاید پس از مذاکرات در خارج راه حلی برای اینکار پیدا شود و بنده چون نمیخواهم بالاخره دنبالة مذاکرات به جائی بکشد که لطمه به حیثیات مجلس وارد بیاورد این است که عجالتاً مخالفت خود را در این خصوص مسکوت عنه میگذارم و خلاصه اش این است عجالتاً بنده مخالفت خود را مسترد میدارم تا اینکه در خارج شاید بیک وجه مستحسنی حل بشود اگرحل نشد آن وقت باز درسرعرایض خودم باقی خواهم ماند مجدداً اظهار خواهم داشت ؟

رئیس ـ آقای سردار معظم ( اجازه نطق )

سردار معظم ـ نظر باینکه در قرائت این پیشنهاد طرز قرائت آقای طباطبائی طوری بود که ممکن است سوء تفاهماتی تولید کند لذا بنده خواستم عرض کنم مذاکراتیکه در این دو جلسه اخیر از طرفین شد طوری بود که صدمه و لطمه به حیثیت مجلس وارد میآورد واز نقطه نظر اینکه تمام نظرها بایستی متوجه حیثیات مجلس باشد مقتضی ندیدند و خود آقای طباطبائی هم با بنده و آقای سلیمان میرزا و آقای آصف الممالک و قای مدرس تبادل نظر کردند صحت این مطلب را تصدیق فرمودند و بالاخره چون جزء پیدا کردن طریق حل موضوع مقصودی ندارند مخالفت خودشان را مسترد داشتند تا اینکه یک طریق حلی پیدا شود اگر پیدا نشود باز حرفهای ما سر جای خود و حرفهای ایشان هم در سر جایش خواهد بود و آن وقت حل قضیه را در جلسه آتیه به مجلس محول خواهند کرد .

رئیس ـ آقای نصرت الدوله ( اجازه نطق )

نصرت الدوله ـ نسبت به توضیحی که آقای سردار معظم دادند بنده حرفی ندارم مگر این که عرض میکنم از وجه حلی که آقایان رفقا در نظر گرفته اند هیچ مسبوق نیستم و البته پس از آنکه مذاکره کردند اگر نطریاتی داشته باشم عرض خواهم کرد و البته از حق خود دفاع خواهم کرد ( گفته شد صحیح است ) .

رئیس ـ آقای سلیمان میرزا ( اجازه نطق )

سلیمان میرزا ـ همین طورکه آقایان صحبت فرمودند آقای طباطبائی یک مخالفتی اظهار کردند و مطابق نظامنامه داخلی وقتی مخالفت خود را پس بگیرند مطلب مسترد شده است و بنابراین دیگر از برای سایرین که بالتبع داخل مذاکره شده اند چیزی باقی نمیماند اما در مسئله که حضرت والا شاهزاده نصرت الدوله توضیح یک توضیح ثانوی عرضه بدارم و آن این است که چون دو مرتبه فرمودند جداً و قویاً تکذیب میکنم بنده عرض میکنم وقتی اسناد محاسبه را ارائه دادند و ثابت شد بنده آنوقت در جداً و قویاً با ایشان موافقت میکنم و تصدیق میکنم اما حالا نمیتوانمموافقت کنم و همچنین مطلبی را که آقایان مسکوت عنه گذاشته اند بنده هم مسکوت عنه میگذارم ولی مسترد نمیدارم تاراه حلی پیدا شود چون به هیچ وجه هیچ یک از وکلاء مقصودی ومنظوری غیر از حفظ حیثیات مجلس ندارند و بدون استثناء خودشان را علاقمند به مجلس شورای ملی میدانند و البته در این موضوع حاضر هستند که مثل سایر مطالب ملی شخص خودشان را فدای عموم بکنند . بنابراین همانطوریکه شاهزاده نصرت الدوله اطلاع ندارند گمان میکنم هنوز یک وجه حلی درنظر گرفته نشده فقط گفته شده است این کار را می کنند که یک فرصتی پیدا شود شاید بعد از تبادل افکار در خارج یک راه حلی برای این امر پیدا کنند و شاید هیچیک از ماها لجاجت وغرض شخصی نسبت به یکدیگر نداشته باشیم .

رئیس ـ آقای سردار معظم ( اجازه نطق )

سردار معظم ـ بنده نسبت به توضیح ثانوی شاهزاده سلیمان میرزا توضیح ثالثی داشتم و آن این است که راجع به محاسبه که مذاکره اش در بین بود وشاهزاده سلیمان میرزا فرمودند ( جداً و قویاً ) حالا از شاهزاده نصرت الدوله نمی پذیرد مگر اینکه در عمل خلاف آنواقع شود (گفته شد صحیح است ) .

رئیس ـ بدیهی است این کاریکه دوسه روز است ازهان آقایان نمایندگان و اغلب مردم را بخودش معطوف کرده است بیک ترتیب خوشی بتوانند اصلاح کنند و یک راه حلی برای آن تهیه نمایندچه از نقطه نظر صلاح مملکت و چه از نقطه نظر مجلس بهتر خواهد بود ولی یک مسئله دیگریهم هست که شاید بعضی از آقایان متوجه نیست و باید نسبت بآنهم توجهی بفرمایند چون بعضی از آقایان وکلاء نزد بنده آمده و تقاضا میکردند که پیشنهادی ب مجلس بدهند و بنده اینجا قرائت کنم و او این بود که آقای مدرس و آقی سلیمان میرزا در ضمن نطقی که فرمودند پارة نسبتها به بعضی از آقایان وکلاء دادند باین مناسبت میخواستند تقاضا کنند که کمیسیونی برای توضیح آن نسبتهامعین شود بنده آنقدریکه بنظرم میرسد و خیال کرده بودم این بود که سوء تفاهماتی برای آقایان حاصل شده است باین جهت بایشان گفتم یکقدری منتظر بشوند تا بنده خودم یک تحقیقات مقدماتی بکنم اگر تحقیقات بنده مؤثر نشد آنوقت تقاضای همچه کمیسیونی بنمایند امیداورم تا وقتیکه مسئله اول را حل میکنید مسئله ثانی راهم موفق بحلش شده باشید .

مدرس ـ اجازه میفرمائید .

رئیس ـ غرض من این است که مطلع شوید نسبتها چه بوده ؟

مدرس ـ غرض عرضم این است که بنده نسبت بدی نداده ام اگر نسبت بدی هم داده شده بنده نداده ام

رئیس ـ اینیک چیزی است که در خارج استفسار میفرمائید اگر توانستید که آقایان را متقاعد بکنید و معلوم شد سوء تفاهم بوده است فیها والا آن وقت مجبورم میشویم به توضیح ثانوی مشغول شویم .

مدرس ـ اجازه میفرمائید توضیحی عرض کنم بنده عرض میکنم که اگر میگویم یک هفت هشت یا ده نفر در این مجلس هستند خیلی اشخاص خوبی هستند آیا محتاج بکمیسیون است بنده هرگز نسبت بدی بکسی نمیدهم و خیلی صاف و پاکیزه عرض می کنم بنده یک عددی را شمردم که آنها شریک در یک کاری بودند و آن کار در نظر آنهائیکه کرده اند می شود خوب باشد و در نظر دیگران بد باشد یا مقصر باشند یا قاصر معذالک بنده حاضرم که اگر نسبت خوبی هم بیک کسی بدهم یک کمیسیونی تشکیل و تحقیق شود .

رئیس ـ آقایانیکه خواستند راه حلی برای مذاکرات این دو روزه پیدا کنند تقاضا کرده اندکه جلسه بماند برای روز شنبه چهار ساعت قبل از ظهر که این دو سه روزه را فرصت برای مذاکرات داشته باشند اگر مخالفی نباشد جلسه را میگذاریم برای روز شنبه آتیه روز شنبه خواهد بود (مجلس دو ساعت از شب گذشته ختم شد ) .

رئیس مجلس ـ مؤتمن الملک

صورت مشروح مجلس یوم شنبه غره ذیحجه ۱۳۳۹ مطابق ۱۴ ـ اسد ۱۳۰۰

مجلس تقریباً یکساعت و نیم قبل از طهر در تحت ریاست آقای مدرس نایب رئیس تشکیل گردید .

نایب رئیس ـ صورتمجلس قرائت می شود ـ آقای مستشارالسلطنه صورتمجلس را قرائت نمودند .

نایب رئیس ـ آقای طباطبائی در صورت مجلس فرمایشی دارید ؟


طباطبائی ـ در آنجا که نوشته است که خارج مذاکره کردیم اسم آقای مدرس فراموش شده است .

نایب رئیس ـ بسیار خوب اصلاح میشود . شاهزادهسلیمان میرزا ـ همانطوریکه آقایان مسبوق هستند بنده در جلسه قبل وقتیکهآقای طباطبائی مخالفت خودشان را موقتاً تا روز شنبه پس گرفتند بنده عرض کردم در مخالفت خودم باقی هستم ولیکن علی الاصول مطابق نظام نامه داخلی چون آقای طباطبائی مخالفت خودشان را موقتاً مسترد داشتند بنده هم دیگر در این جلسه مذاکره نمیکنم .

نایب رئیس ـ صحیح است دیگر آقایان فرمایشی ندارند ( گفته شد خیر ) صورتمجلس بعد از این اصلاح تصویب شد قبلاً در موضوع اعتبارنامه شاهزاده نصرت الدوله بنده پیشنهادی تهیه کرده بودم که با بودن آقای رئیس بنده آن پیشنهاد را عرض کنم که مذاکرات در این مسئله کافی است متأسفانه آقای رئیس به جهت کسالتیکه پیدا کرده بودند تشریف بردند حال خودم آن پیشنهاد را عرض میکنم که چون مذاکرات در این مسئله زیاد شده و از طرف آقایان مخالفین مذاکراتی شد و بعضی آقایان هم از طرف دیگر اجازه خواسته بودند که موکول به جلسه بعد شد بنده تقاضا میکنم که مذاکرات کافی باشد بواسطه اینکه همه علاقمند به مجلس هستند همینطور که آقای طباطبائی و حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا هم در ضمن نطق خودشان فرمودند با این علاقه که آقایان بحفظ حیثیات مجلس گمان ندارم تکرار این مذاکرات مفید باشد بلکه مضر است ( گفته شد صحیح است )

امیراعلم ـ بنده یک مختصرین توضیحی داشتم .

نایب رئیس ـ آقای سلیمان میرزا و آقای امیراعلم اجازه خواسته اند آقای سلیمان میرزا بفرمائید .

سلیمان میرزا ـ پیشنهادی آقا فرمودند مطابق نظام نامه حق با آقا است لیکن بنده با این پیشنهاد مخالف هستم و عرض میکنم مذاکرات کافی نیست ولی اختیار با اکثریت مجلس است البته هر طور که اکثریت مجلس رأی بدهند بنده نمی توانم دیگر عرض بکنم . نایب رئیس ـ آقای سردار معظم ( اجازه نطق )

سردار معظم ـ بنده هم متأسفانه با پیشنهاد حضرتعالی مخالف هستم زیرا اصولاً عقیده دارم که در مجلس هر چه مطالب بیشتر گفته شود بهتر است ولی نظر باینکه هر یک از ما افرار نمایندگان محکوم باراده اکثریت هستم لهذا من دیگر اصرار در مخالفت خودم و عدم کافی بودن مذاکرات نمکنم و چون مخصوصاً یک مسئله را اشاره فرمودند که آن مطلب در نظر تمام نمایندگان محترم است و آن مقدم داشتن حیثیت مجلس و مصالح مملکت است بتمام مصالح خصوصی و شخصی ( گفتند صحیح است ) من هم متابعت میکنم اراده اکثریت را ولی خودم شخصاً مذاکرات را کافی نمیدانم .

نایب ئیس ـ پس رأی میگیریم آقایانیکه موافق هستند با پیشنهاد بنده باینکه مذاکرات در موضوع اعتبارنامه شاهزاده نصرت الدوله کافی است قیام فرمایند ( اغلب قیام نمودند )

نایب رئیس ـ تصویب شد ( راپورت خوانده میشود )

آقاسید فاضل ـ چون مخبر شعبه غئب است و راپورت را هم مفصلاً خوانده اند دیگر ازو میندارد راپورت خوانده شود باید رأی گرفته شود .

آصف الممالک ـ در جلسه گذشته موضوع مخالفت در سر دو مسئله بود یکی جریان انتخابات یکی عدم صلاحیت منتخب راجع به جریان انتخابات مذاکرات کافی شد و بالاخره آقای رئیس مذاکرات را کافی دانستند ( اگر چه بقیام و قعود نرسید ) ولی همه رأی دادند که کافی است.

راجع به عدم صلاحیت آنراهم نظر بر اینکه بعضی آقایان مذاکرات زیاد را در مجلس صلاح نمیدانستند بدین جهت رأی گرفته شد که مذاکرات کافی است لهذا تجدید خواندن راپورت به عقیده بنده لزومی ندارد در همان است که خوانده شد .

سردارمعظم ـ در نتیجه نطق آقای آصف الممالک که فرمودند خواندن را پورت لزومی ندارد بنده هم عرض میکنم اعم از اینکه مذاکرات در مجلس هر چه بوده است تکلیف رئیس مجلس آن خواهد بود که فعلاً خواندن راپورت ( بعد از اینکه مجلس عدم لزوم مذاکرات را تصویب کرده ) لزومی ندارد و بنابراین باید برای وکالت آقای نصرت الدوله رآی بقیام و قعود بگیرند )

امیراعلم ـ بنده توضیحی داشتم

نایب رئیس ـ بفرمائید راجع به چه مسئله است .

امیراعلم ـ توضیحی که میخواهم بدهم راجع به مذاکرات جلسه گذشته است حالا که می خواهند رأی بگیرید

نایب رئیس ـ بعد از رأی هم ممکن است . رأی میگیریم آقایانیکه موافقند با اعتبار نامه شاهزاده نصرت الدوله یعنی با آن راپورتیکه مخبر شع به داده است .

فهیم الملک ـ آقا یک پیشنهادی دارم تأمل بفرمائید تقاضا میکنم رأی باورقه گرفته شود .

نایب رئیس ـ بموجب نظام نامه گویا این حق برای نمایند گان نباشد .

سلیمان میرزا ـ ماده نظامنامه را بخوانید .

سردار معظم ـ رأی باورقه به تقاضای یک نفر نماینده میشود گرفت ( گفتند صحیح است ) اساساً ۱۵ نفر باید تقاضا کنند ( گفته شد پنج نفر ) در هر صورت پنج نفر یا ۱۵ نفر نظامنامه یک طرفی معین کرده است و آن این است که آراء عمومی را به قیام و قعود تعیین کرده و در موارد خاص ممکن است چند نفر از نمایندگان کتباً تقاضا کنند به عقیده بنده از این مرحله هم گذشته و مجلس شورای ملی رأی به ختم مذاکرات داد و بالا خره مقصود اگ تعیین اشخاص است که برای وکالت آیقای نصرت الدوله رأی میدهند یا نمیدهند من تصور میکنم که هیچکس در رأی خودش تردیدی ندارد و عیناً رأی خواهند داد وآن کسانی هم که مخالف هستند بالاخره به عقیده من رأی خودشان را اظهار خواهند کرد پس از این نقطه نظر بنده تصور میکنم این تقاضا جرء اسباب تعطیل و تأخیر کار و تولید پروفیکورهای بی نتیجه و پر زحمت منفعت دیگر ندارد .

سلیمان میرزا ـ همانطور که ‎آقای فهیم الملک فرمودند این حق را دارند و بنده الان اگر اجازه بدهند ماده ۸۶ و ۸۷ نظامنامه داخلی را محض تذکر آقایان بخوانم ( بمضمون ذیل قرائت نمودند )

ماده ۸۶ رأی علنی با اوراق را هر موقعی میتوان تقاضا نمود مگر در موارد ذیل .

اولاً ـ در صورتی که در تغییر و توضیح یکی از موارد این نظامنامه اختلافی حاصل شده و منجر بدادن رأی شود .

ثانیاً ـ در مواردیکه در مواد ۱۱۱ و ۱۲۷ و ۱۳۲ ذکر شده است رأی علنی با اوراق را ممکن است قبل از اینکه از روی قاعده قیام و قعود رأی گرفته شود تقاضا نمود و همچنین در صورتیکه بعد از یک مرتبه مطابق قیام و قعود رأی گرفته شده و نتیجه مشکوک باشد .

ماده ۷۸ تقاضای رأی علنی با اوراق باید کتباً بعمل آید ولااقل پنج نفر از اعضای مجلس آن را امضاء نموده به رئیس بدهند ولی در صورتیکه یک دفعه بواسطه قیام و قعود رأی گرفته شده و مشکوک شد تقاضای شفاهی یکی از نمایندگان کافی است اسامی این پیج نفر فوق با اسامی رأی دهندگان مخالف و موافق در صورت مجلس نوشته خواهد شد حالا آقای فهیم الملک فقط چیزیکه ناقص دارند باید مهلتی بایشان بدهند که بنویسند اگر چهار نفر با ایشان موافق شدند که آنرا امضاء کنند آنوقت حق دارند واگر هم لازم باشد بنده هم امضاء خواهم کرد .

نایب رئیس ـ مطابق این ماده که شما خواندید یک نقص دیگر هم دارد و آن این است در صورتیکه با قیام و قعود رأی گرفته شده و نتیجه مشکوک باشد ……

سلیمان میرزا ـ این در مورد دیگر است اگر اجازه بفرمائید ماده ۸۷ را یک دفعه دیگر بخوانم آن وقت واضح میشود ( مجدداً‌ قرائت نمودند )

نایب رئیس ـ آقای فهیم الملک ( اجازه نطق )


فهیم الملک ـ بنده مقصودم از این پیشنهادی که کردم رأی باورقه گرفته شود مقصوداین نبود که بدانم کی موافق است و کی مخالف و قبلاً هم که مذاکره شد در کافی بودن مذاکرات بنده موافق نبودم و حالا هم تصمیمی نگرفته ام که موافق باشم یا مخالف بنابراین میتوانم امتناع کنم ولی نمیدانم امتناع خود را باید به چه صورت بفهمانم باید با اوراق رأی گرفته شود که معلوم باشد والا مقصود بنده در رأی گرفتن باورقه موافقت یا مخالفت نبوده است .

نایب رئیس ـ پیشنهاد کنید ( ایشان بمضمون ذیل قرائت شد ) ما امضاء کنندگان ذیل تقاضا میکنیم باورقه رأی گرفته شود .

سردار معظم ـ چند نفرند . نایب رئیس ـ پنج امضاء است . سردار معظم ـ باید خوانده شود .

محمدهاشم میرزا ـ باید خوانده شود ( آقای مستشارالسلطنه اسامی امضاء کنندگان رابه ترتیب ذیل قرائت نمودند )

آقای فهیم الملک ـ آقای احتشام الدوله ـ آقای امیر اعلم ـ آقای سلیمان میرزا ـ آقای طباطبائی .

سردار معظم ـ حالا باید رأی با ورقه گرفته شود . نایب رئیس ـ خوب عده به جهت رأی گرفتن کافی است .

سردارمعظم ـ اجازه مدهید . نایب رئیس ـ بله بفرمائید .

سردار معظم ـ نظر باینکه بعضی از آقایان نمایندگان بهسابقه رأی دادن با ورقه را در مجلس ندارند و شاید خاطر مبارکشان مستحضر نباشد لهذا خاطر محترمشانرا متذکر میشوم که ورقه سفید علامت قبول و ورقه کبود علامت رد است و ورقه ندادن علامت امتناع است و آقایان هم در روی اوراق اسم خودشان را باید مرقوم بفرمایند .

نایب رئیس ـ لی باید بنویسند . آقاسید فاضل ـ اجازه میفرمائید . نایب رئیس ـ بلی بفرمائید . آقاسید فاضل ـ اگر اجازه میفرمائید ماده ۸۸ که راجع به دادن رأی باورقه است بخوانم . ( بمضمون ذیل قرائت نمودند )

ماده ۸۸ ـ ترتیب گرفتن رأی علنی با اوراق از این قرار است هر نماینده دارای دو ورقه مختلف اللوان است که اسم آن نماینده در روی آن چاپ شده است ورقه سفید علامت قبول و ورقه آبی علامت رد است

آقاسید فاضل ـ کسی که رأی ندارد ورقه نخواهد داد . رفعت الدوله ـ اجازه میخواهم بفرمائید ورقه بیاورند و به اشخاصی که ندارند تقسیم نمایند .

نایب رئیس ـ به همه داده اند .

رفعت الدوله ـ خیر بنده ندارم .

نایب رئیس ـ روی کاغذ سفید بنویسید . آقای سید محمود مگر ورقه به همه نداده اید .

آقاسید محمود ـ چرا آقا منزلشان مانده است . نایب رئیس ـ اسامی خودتان را هم روی کاغد بنویسید . ( اوراق رآی اخذ و در محل نطق گذارده شد )

سردار معظم ـ گویا با قرعه دو نفر باید برای نظارت تعیین شوند . در این وقت آقای آصف الممالک و آقای نصیر دیوان بحکم قرعه تعیین و باتفاق آقای مستشار السلطنه شروع باستخراج آراء نمودند . آصف الممالک ـ ۴۷ رأی سفید است و ۶ ورقه آبی . حاج آقا ـ باید حضار را تعیین کرد تا عده امتناع کنندگان معلوم شود .

نایب رئیس ـ عده حضار چند نفر است گفته شد ۵۴ نفر .

سردار معظم ـ نتیجة رأی را اعلام کنید .

نایب رئیس ـ وکالت آقای نصر الدوله به ۴۷ رأی تصویب شد ( اسامی قبول کنندگان که ورقه سفید داده اند )

آقامیرزا هاشم آشتیانی ـ آصف الممالک ـ امیر ناصر ـ سعید دیوان ـ سردارمفخم ـ آقاسید محمد تدین ـ عمید الممالک ـ آقا میرزا ابراهیم قمی ـ فتح الدوله ـ محمد هاشم میرزا ـ امی الشریعه ـ محقق العلماء ـ آقا میرزا محمد حسین صدرائی ـ جلیل الملک ـ شیخ العراقین زاده ـ عدل السلطنه ـ عمیدالسلطنه ـ منتصرالملک – آقا شیخ محمد جواد آقاسید حسن مدرس ـ امیر اعلم سردار ـ مؤتمن ـ السلطنه ـ مستشارالسلطنه ـ آقاشیخ اسدالله محلاتی ـ معتصدالدوله ـ میرزا ابراهیم خان ـ ملک الشعراء نجات ـ سردر معظم خراسانی ـ آقاسید فاضل کاشانی ـ بیان الملک ـ حاج آقاشیرازی ـ سهام السلطان ـ صدر الاسلام ـ شریعتمدار ـ غضنفرخان ـ رفعت الدوله ـ بیان الدوله ـ وقار الملک ـ سدیدالملک ـ شیخ الاسلام ملایری ـ سلطان العلماء ـ سردرمعظم کردستانی ـ آقامیرزا سیدحسن کاشانی .

اسامی رد کنندگان که ورقه آبی داده اند . طباطبائی ـ سلیمان میرزا .

اسامی امتناع کنندگان . فهیم الملک ـ رئیس التجار ـ احتشام الدوله ـ دکتر اقمان ـ نصرالدوله .

نایب رئیس ـ آقای امیر اعلم میخواستید توضیحی بدهید بفرمائید .

امیر اعلم ـ توضیحی که میخواهم بدهم راجع به یک عبارت از نطق شاهزاده نصرالدوله است شاهزاده نصرت الدوله در ضمن نطق دفاعیه خود پس از شمردن اسامی اشخاصیکه مینوت راجع به قرار داد مرحوم یا غیر مرحوم جمله را بکلمه و دیگران ختم فرمودند چون بنده در اواخر کابینه آقای وثوق الدوله عضویت آن را قبول کرده بودم محض اینکه اشتباهی رو ندهد لازم دانستم به عرض آقایان برسانم که من مینوت مزبور را امضاء نکرده ام ولی این نکته را لازم است به عرض برسانم وقتی بنده قبول عضویت کابینه آقای وثوق الدوله را نمودم سیاستی را که دولت وقت قبل از وارد شدن بنده به کابینه بطور موقت اتخاذ نموده و قطعیت آن را بتصویب مجلس شورای ملی محول داشته بود به هیچ وجه بمنزله قیام و اقدام بر علیه حکومت ملی ندانسته و نمیدانم .

نایب رئیس ـ شاهزاده نصرت الدوله توضیحی دارند .

نصرت الدوله ـ متعلق به نطق آن روز بنده است .

نایب رئیس ـ پس خارج از موضوع است چون در راپورت شعبه راجع به اختیار نامه شاهزاده نصرت الدوله آقای معتضدالدوله هم بودند در حقیقت راپورت مشترک بود لهذا قبل از اینکه داخل در اعتبارنامه های دیگر بشویم باید نسبت به نمایندگی آقای معتضدالدوله رأی گرفته شود کسانیکه رأی میدهند به نمایندگی آقای معتضدالدوله از کرمانشاهان قیام نمایند ( عموماً قیام کردند )

نائیب رئیس ـ تصویب شد آقای آصف الممالک ( احضار برای قرائت راپورت )

آقای آصف الممالک راپورت شعبه چهارم را راجع به نمایندگی آقای مؤتن الملک به مضمون ذیل قرائت نمودند شعبه چهارم در تاریخ ۳ شهر ذیقعده ۱۳۳۹ بدوسیه انتخابات شهر طهران و توابع آن رسیدگی و مداقه لازمه از جریان انتخابات آنجا بعمل آورده مطابق درسیه و صورت مجلس انتخابات که حاکی از عملیات انجمن نظارت مرکزی است در جریان انتخابات خوزه مزبوره کاملاً رعایت اجرای مقررات قانون گردیده است و تنها چیزیکه در شعبه مورد بحث واقع شده قضیه ایست که راجع بآراء کن وسولقان واقع شده و شعبه ایراد آن را در راپورت خود از نقطه نظر قضاوت در حدود اختیارات انجمن ضروری دانست به ضرحی که در صورت مجلس ذکر میکنند در روز دوم اخذ آراء راپورتی از کن بانجمن نظارت مرکزی میرسدکه حکومت محلی اهالی آنجا را مجبور و تهدید بدادن آرائی مینماید که خود گفته و نوشته است و انجمن بیابه مسئولیتی که داشته دو نفر از اعضاء معتمد دیگر را از اعضاء انجمن چالمیدان و محله بازار باتفاق یکنفر مستنطق عدلیه بکن روانه دستور میدهند اولاً آراء موجوده آنجا را الغاء نموده بدون رؤیت بشویند و ثانیاً انفصال حاکم آنجا را که از طرف ایالت تهران به عمل آمده به اهالی اعلام و آزار بودن آنانرا در اینکه به هر کس بخواهند رأی بدهندبآنها خاطر نشان نمایند و مراجعت کنند مستنطق نیز اشخاصی را که مباشر اقدام حاکم در اجبار اهالی و تهدید صاحبان تعرفه بدادن رأی بوده استنطاق و مطاقب قانون مجازات آنانرا معلوم و از مقامات تقنینیه تعقیب شوند و همین تر تیب مجری شده است شعبه پس از مذاکره و تبادل نظر در اطراف این اقدام که آیا انجمن قبل از ثبوت مسئله تهدید بوسیله استنطاق و محاکمه قانوناً حق داشته است تنها به تصدیق در نفر اعضاء خود اکتفاء نموده حکم بالغاء آراء نماید یا نه .