محتشم کاشانی (غزلیات)/گر پا نهی ز لطف به مهمانسرای دل

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' محتشم کاشانی (غزلیات) (گر پا نهی ز لطف به مهمانسرای دل)
از محتشم کاشانی
'


گر پا نهی ز لطف به مهمانسرای دل پیش تو جان به پیشکش آرم چه جای دل
بهر گذار کردنت از غرفه‌های چشم درها گشاده بر حرم کبریای دل
بنای صنع بهر تو نامهربان نهاد از آب و خاک مهر و محبت بنای دل
تا شد نگارخانه‌ی چشمم تهی ز غیر پیدا شد از برای تو جایی ورای دل
بنشین به عیش و ناز که از نازنین بتان مخصوص توست خانه نزهت فزای دل
از بهر ذکر خلوتیان کرده محتشم وصف تو را کتابه خلوت سرای دل