محتشم کاشانی (غزلیات)/کدام صحبت پنهان تو را چنین دارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (کدام صحبت پنهان تو را چنین دارد) از محتشم کاشانی |
' |
کدام صحبت پنهان تو را چنین دارد | که رخش رفتنت از بزم ما به زین دارد | |
ز پند پشت کمانت که سخت کرده چنین | که پیش ما همه دم ابروی تو چنین دارد | |
ز اختلاط نسیمی مگر هوا زدهای | که لاله در چمنت رنگ یاسمین دارد | |
گداز یافتهی سیمت کدام گرم نگاه | نظر بر آن تن و اندام نازنین دارد | |
ترست دامن پاکت بگو که مستی عشق | به گریه روی که پیش تو بر زمین دارد | |
ز داغهایی که خونابه چیده پیرهنت | که لاله رنگ نشانها بر آستین دارد | |
ز تاب زلف تو پیداست حال آن رگ جان | که اتحاد بر آن موی عنبرین دارد | |
چرا نمینگرد نرگست دلیر به کس | ز گوشهها نظری گر نه در کمین دارد | |
چگونه دست بدارد ز دامنت عاشق | که وعدهی تو به نو عاشقان یقین دارد | |
تغافل تو در آن بزم مرگ صد شیداست | کسی کجاست که امشب تو را بر این دارد | |
نشست محتشم از غم میان انجم اشک | که از بتان صنمی انجمن نشین دارد |