محتشم کاشانی (غزلیات)/من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم) از محتشم کاشانی |
' |
من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم | بچه روی عذر گویم که رخ سیاه دارم | |
من اگر گناهکارم تو به عفو کار خود کن | که زبان توبه گوی و لب عذر خواه دارم | |
منم آن که یک جهان را ز غمت به باد دادم | تو قبول اگر نداری دو جهان گواه دارم | |
نه چنان برخش آهم زده تازه حسنت | که عنان آن توانم نفسی نگاه دارم دارم | |
به چنین کشنده هجری سگ بخت چاره سازم | که اگرچه دورم از در به دل تو راه دارم | |
ز درون شعله خیزم مشو از غرور ایمن | که درین نهفتهتر کش همه تیر آه دارم | |
به یکی نگاه جانم بستان که تا قیامت | دل خویش را تسلی به همان نگاه دارم | |
ملکالملکوک عشقم که به من نمانده الا | تن بیقبا که به روی سر بیکلاه دارم | |
ز بتان تو را گزیدم که شه بتان حسنی | من اگرچه خود گدایم دل پادشاه دارم | |
شه وادی جنونم به در آی ز شهر و بنگر | که ز وحشیان صحرا چه قدر سپاه دارم | |
تو به محتشم نداری نظری و من به این خوش | گه نگاه دور دوری به تو گاه گاه دارم |