محتشم کاشانی (غزلیات)/منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص) از محتشم کاشانی |
' |
منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص | تو غلط مهر به غمخواری اغیار حریص | |
باغ حسن تو نم از خون جگر میطلبد | گریزاریست مرا دیدهی خونبار حریص | |
ز آب و آیینه بجو صورت این سر که چراست | به تماشای جمالت در و دیوار حریص | |
مرض عشق من آن مایهی بد نامیها | کرده او را به هلاک دل بیمار حریص | |
خنده فرمای لب حسن که آن زاری ماست | یار را کرده به آزار دل زار حریص | |
زود جانها به بهای دهنش رفته که بود | جنس نایاب و محل تنگ و خریدار حریص | |
میتوان باخت ز بسیاری لطفش به رقیب | که حریص است به آزارم و بسیار حریص | |
نازکاین نوع شود سلسله جنبان هوس | به طلب چون نشود طبع طلبکار حریص | |
محتشم حرص تو ظاهر شده در دیدن او | که به خونت شده آن غمزهی خونخوار حریص |