محتشم کاشانی (غزلیات)/محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش) از محتشم کاشانی |
' |
محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش | قیامتست قیامت نشست و خیز سمندش | |
تصرف از طرف اوست زان که وقت توجه | دراز دستتر از آرزوی ماست کمندش | |
میانهی هوس و حسن بستهاند به موئی | هزار سلسله برهم ز جعد سلسله بندش | |
نهاد یاری مهر و وفا به یکطرف آخر | دل ستیزه کز جنگجوی جور پسندش | |
هزار جان گرامی فدای ناوک یاری | که گاه گاه شود پر کش از کمان بلندش | |
ز خلق دل به کسی بند اگر حریف شناسی | که نگسلد ز تو گر همه از آهنست میشکنندش | |
مدار باک اگر کرد دل به من گله از تو | که پیش ازین ز تو بسیار دیدهام گلهمندش | |
درم خریده غلام ویست محتشم اما | صلاح نیست که گویم خریده است به چندش |