محتشم کاشانی (غزلیات)/قلم نسخ بران بر ورق حسن همه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (قلم نسخ بران بر ورق حسن همه) از محتشم کاشانی |
' |
قلم نسخ بران بر ورق حسن همه | کاین قلمرو به تو داده است خدا یک قلمه | |
زان دو هندوی سیه مست که مردم فکنند | تیغ هندیست نگاه تو ولیکن دو دمه | |
خوشتر از عشرت صد سالهی هشیارانست | با می صاف دو ساله طرب یک دو مه | |
از دم ناصح واعظ دلم اندر چاهیست | که ز یک سوی سموم است وز یک سوی دمه | |
رهزنان در صدد غارت و خوبان غافل | گرگ بیداز ز هر گوشه و در خواب رمه | |
دم نزع است وز شوق کلمات تو مرا | یک نفس بیش نمانده است بگو یک کلمه | |
محتشم فتنه قوی دست شد آن دم که نهاد | زلف نو سلسلهاش سلسله بر پای همه |