محتشم کاشانی (غزلیات)/شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن) از محتشم کاشانی |
' |
شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن | صنع یزدان نخل با این اعتدال انگیختن | |
بهترین وجهی است در یکتایی دهقان صنع | آن دو شهلا نرگس از باغ جمال انگیختن | |
این چه اندامست و موجانگیزی از آب زلال | موج ازین بهتر محال است از زلال انگیختن | |
گر نباشد دست قدرت در میان حسن تو را | کی توان از سیم ناب این خط و خال انگیختن | |
خود قصب پوشی و صد سرو مرصع پوش را | میتوان در بزمت از صف نعال انگیختن | |
چند بهر یک عطا کانهم نیاید در وجود | سایلی بتواند اسباب سوال انگیختن | |
نیست در اندیشهی اکسیر وصل او مرا | حاصلی غیر از خیالات محال انگیختن | |
دادن از عشق خود اکنون مژده آزادیم | هست بهر مرغ بریان پر و بال انگیختن | |
نیست پر آسان به دعوی محتشم با طبع تو | توسن معنی ز میدان خیال انگیختن |