محتشم کاشانی (غزلیات)/درختان تا شوند از باد گاهی راست گاهی کج
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (درختان تا شوند از باد گاهی راست گاهی کج) از محتشم کاشانی |
' |
درختان تا شوند از باد گاهی راست گاهی کج | قد خلق از سجودت باد گاهی راست گاهی کج | |
ز بس حسرت که دارد بر تواضع کردن شیرین | کشد نقش مرا فرهاد گاهی راست گاهی کج | |
زند پر مرغ روحم چون شود از باد جولانش | اطاقه بر سر شمشاد گاهی راست گاهی کج | |
نزاکت بین که سروش میشود مانند شاخ گل | به نازک جنبشی از باد گاهی راست گاهی کج | |
بلا زه بر کمان بندد چو در رقص آن سهی بالا | کند رعنا روی بنیاد گاهی راست گاهی کج | |
کمان بر من کشید و دلنواز مدعی هم شد | که تیرش بر نشان افتاد گاهی راست گاهی کج | |
به فکر قد و زلفش محتشم دیوانه شد امشب | خیالش بس که رو میداد گاهی راست گاهی کج |