محتشم کاشانی (غزلیات)/تا کی کشی به بی گنهان از عتاب تیغ
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (تا کی کشی به بی گنهان از عتاب تیغ) از محتشم کاشانی |
' |
تا کی کشی به بی گنهان از عتاب تیغ | ای پادشاه حسن مکش بی حساب تیغ | |
تا عکس سر و قد تو در بر کشیده است | دارد کشیده به بد ز غیرت بر آب تیغ | |
در ذوق کم ز خوردن آب حیات نیست | خوردن ز دست آن مه مشکین نقاب تیغ | |
از بس که بهر کشتنم افتاده در شتاب | ترسم به دیگری زند از اضطراب تیغ | |
یابند محرمان سحرش کشته برفراش | گر بر کسی کشد ز غضب او به خواب تیغ | |
قتلم فکند دوش به صبح و من اسیر | مردم ز غم که دیر کشید آفتاب تیغ | |
عابد کشی است در پی قتلم که میکشد | بر آهوی حرم ز برای ثواب تیغ | |
میدید بخت و دولت خونریز محتشم | میبست یار چون به میان از شتاب تیغ |