محتشم کاشانی (غزلیات)/بیش ازین منت وصل و از رخ آن ماه مکش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (بیش ازین منت وصل و از رخ آن ماه مکش) از محتشم کاشانی |
' |
بیش ازین منت وصل و از رخ آن ماه مکش | گر کشد هجر تو را جان بده و آه مکش | |
وصل بیمنت او با تو به یک هفته کشد | گو وصالی که چنین است به یک ماه مکش | |
چون محال است رساندن به هدف تیر امید | تو کمان ستمش خواه بکش خواه مکش | |
همت از یار مرا رخصت استغنا داد | تو هم ای دل پس ازین پای ازین راه مگش | |
سربلندی مکن از وصل را ز آن شیرین لب | منت خسروی از همت کوتاه مکش | |
چشم بیغیرت من گر شود از گریه سفید | دگرش سرمه ز خاک ره آن ماه مکش | |
یا وفا یا ستم از کش بکشم چند کشی | گوئی آزار پر کاه بکش گاه مکش | |
محتشم دیده ز بیراهی آن سرو مپوش | رقم بیبصری بر دل آگاه مکش |