محتشم کاشانی (غزلیات)/به گوشم مژدهی وصل از در و دیوار میآید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (به گوشم مژدهی وصل از در و دیوار میآید) از محتشم کاشانی |
' |
به گوشم مژدهی وصل از در و دیوار میآید | دلم هم میطپد الله امشب یار میید | |
سپند آتش شوقم که هردم هاتفی دیگر | بگوشم میزند کان آتشین رخسار میآید | |
بسوی در ز شوق افتان و خیزان میروم هر دم | تصور میکنم کان سرو خوش رفتار میآید | |
عبیر افشان نسیمی کاینچنین مدهوشم از بویش | ز عطرستان آن گیسوی عنبریار میآید | |
چو دایم از دو جانب میکند تیز آتش غیرت | اگر میآید امشب جزم با اغیار میآید | |
مدام از انتظار وعدهی او مضطرب بودم | ولی هرگز نبود این اضطراب این بار میآید | |
بفهمانم به دشمن چون ببرم پایش از بزمت | که از بیدست و پایی این قدرها کار میآید | |
چو نبود عشق عاشق سرسر هر چند لیلی را | سر مجنون نباشد بر سرش ناچار میآید | |
چه نقصان محتشم گر دل رود بر باد ازین شادی | به حمدالله که گر دل میرود دلدار میآید |