محتشم کاشانی (غزلیات)/بر سر کوی تو هرگاه که پیدا گشتم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (بر سر کوی تو هرگاه که پیدا گشتم) از محتشم کاشانی |
' |
بر سر کوی تو هرگاه که پیدا گشتم | سگ کویت به فغان آمد رسوا گشتم | |
طوطی ناطقهام قوت گفتار نداشت | دیدم آئینهی روی تو و گویا گشتم | |
کام جان با خط سبز و لب جانبخش تو بود | هرزه عمری ز پی خضر و مسیحا گشتم | |
چون برم پی به مقام تو گرفتم چو صبا | پا ز سر کردم و سر تا سر دنیا گشتم | |
منم ای شمع بتان مرغ سمندر خوئی | که چو پروانه به دوران تو پیدا گشتم | |
تاب دیدار تو چون آورم ای غیرت حور | من که نادیده مه روی تو شیدا گشتم | |
هرکه پیمود ره الفت من وحشی گشت | بس که باوحش من بادیه پیما گشتم | |
محتشم تا روش فقر و فنا دانستم | منکر جاه جم وحشمت دارا گشتم |