محتشم کاشانی (غزلیات)/ای صبا درد من خسته به درمان برسان
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (ای صبا درد من خسته به درمان برسان) از محتشم کاشانی |
' |
ای صبا درد من خسته به درمان برسان | یعنی از من بستان جان و به جانان برسان | |
نامه ذره به خورشید جهانآرا بر | تحفهی مور به درگاه سلیمان برسان | |
عذر کم خدمتی بنده به مولا کن عرض | آستان بوسی درویش به سلطان برسان | |
شرح افتادگی من چو شنیدی برخیز | در خرام آی و به آن سرو خرامان برسان | |
سر به سر قصهی احوالم اگر گوش کند | زود بر گرد و به من مژدهی احسان برسان | |
ورنه بنشین و به قانون شفاعت پیشش | نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان | |
نامه گر کار به جایی نرساند زنهار | تو به فریاد رس او را و به افغان برسان | |
از پی روشنی دیدهی احباب آنجا | بوی پیراهنی از مصر به کنعان برسان | |
محتشم باز به عنوان وفا مشهور است | قصه کوتاه کن و نامه به عنوان برسان |