قانون اساسی مشروطه تنها راه رهایی از مرداب متعفن اسلام

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
چرا حزب در ایران کارا نیست؟ حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟

چرا اتحادیه اروپا از مردم ایران پشتیبانی نمی‌کند؟

لیبرال دموکراسی
قانون اساسی مشروطه تنها راه رهایی از مرداب متعفن اسلام

قانون اساسی مشروطه تنها راه رهایی از مرداب متعفن اسلام

بیش از شش ماه است که از انقلاب ملی ایران می‌گذرد. آغازگر این انقلاب حجاب مهسا بود که به عقیده دستگیرکنندگانش درست بر سر این دختر زیبا ننشسته بود. به اصطلاح جمهوری اسلامی از چهل چهار سال پیش پلیس ویژه‌ای به نام گشت ارشاد برای ایجاد تنش در جامعه به راه انداخته‌اند. پس از این خلالوش ۵۷ گشت‌های کمیته انقلاب اسلامی و گشت‌های جند الله گشت‌های ثارالله در خیابان‌ها برای کتک زدن و توهین به زن و مرد ایرانی برای پوششان به راه افتادند. از خرداد ماه ۱۳۷۵ طرح « مبارزه با بد حجابی » در تهران از سوی وزارت کشور اجرا شد. در تابستان ۱۳۸۴ گشت ارشاد بر اساس مصوبه‌ای دولت خاتمی در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد. ارشاد به جنگ میان نیروهای وحشی جمهوری اسلامی و مردم ایران دگرگون شد. بانوان ایران در خیابان‌ها کتک خوردند و دشنام خوردند و در خیابان موهایشان را کشیدند و چیدند و خونین و مالینشان کردند و در خودروهای گشت به بازداشتگاه‌ها برده شدند و به آنان تجاوز شد و روح وجسمشان را در هم شکستند. با همه این اوضاع این دولت اسلامی نتوانست بر زنان ایران چیره شود. پیوسته به شمار زنان دلیر که بدون این ننگ روسری به خیابان‌ها می‌روند پوشاک رنگی می‌پوشند و بهاران را به کشور بازمی‌گردانند افزوده می‌شود. با وجود این نشانه‌ای از سوی جمهوری اسلامی دیده نمی‌شود که به بانوان ایران آزادی پوشاک خود را بدهند و این ننگ اجتماعی از میان برداشته شود. رهبر در آغاز سال نوی ۲۵۸۲ شاهنشاهی گفت که حجاب بی تردید یک ضرورت شرعی وخدشه ناپذیر است.

اکنون این رژیم غیرقانونی سفاک در گفتگوی این است که چگونه می‌توانند این جنگ را با ابزار دیگری به جز باتوم و شلیک گلوله و علیه مردم ایران ادامه دهند. حسین جلالی نماینده شهرستان انار در مجلس گفت بانوانی که بدحجاب هستند دیگر با آنها برخورد فیزیکی نمی‌کنیم و به جای آن مدارک شناسایی آنها چون گواهینامه رانندگی و پاسپورت و کارت ملی را باطل می‌کنیم. هم چنین جرایم مالی نیز پیش کشیده شده که از ۵۰۰ هزار تومان تا ۳ میلیارد تومان پیش بینی شده است. و تنبیه ویژه‌ای نیز برای بانوان در نظر گرفته شده است و آن قطع دسترسی آنان به اینترنت است که دیگر بانوان نتوانند فرتورها و ویدیوهایی از دختران با موهای زیبایشان بدون حجاب پست کنند.

باید بدانیم که کشور ایران با سخت‌ترین بحران اقتصادیش روبروست. در این موقعیت دولت جمهوری اسلامی هیچ کار دیگری ندارد به جز اینکه به حجاب بانوان ایران بپردازد. برای مردم ایران سالیان است که روشن شده است که رفاه و امنیت مردم برای این رژیم روضه خوانان بی تفاوت است و اصلا وجود ندارد. در جایگاه نخست برای این تازیان، روسری و حجاب قرار دارد و در جایگاه‌های بسیار پایینتر نان سفره مردم ایران قرار دارد. با حجاب در جامعه ایران تنش بوجود می اورند. نیمی از جمعیت ایران زیر فشار غیر انسانی از بام تا شام قرار دارد. در خیابان‌ها زن ایرانی امنیت از دست این وحوش اسلامی ندارد و پیوسته نگران است که مبادا گشت ارشاد او را به بهانه‌ای تنبیه کند و با خود ببرد. این روضه خوانان می‌خواهند که روح ایرانی را بکشند. رنگ‌ها را به سیاه و قهوه‌ای و سرمه‌ای و خاکستری محدود کرده‌اند، رنگ‌هایی که ملت ایران را افسرده و غمگین سازد.

شریعت اسلام پایه این رژیم سفاک است. و کوشش بر این است که با پیاده کرده شریعت ایران و ایرانی را دوباره به زمان پیش از مشروطه یعنی زمانی که قاجار بیگانه مغول بر ایران سلطه یافته بود، ببرند. ایرانیان دوباره در مرداب متعفن شریعت افتاده‌اند. همانند نیاکان ما .

باید از خود بپرسیم که نیاکان ما چه کردند که توانستند از شر شریعت اسلام بیرون بیایند. برای آنان روشن بود که شریعت باید مانند دملی چرکین دور انداخته شود و یک سیستم حقوقی بر پایه قوانینی که از سوی مجلس شورای ملی نوشته شده باشد. گام نخست نپذیرفتن شریعت است و بانوان ایران آن را با برداشتن حجاب اجباری به انجام رسانده‌اند.

چرا ما باید شریعت را رد کنیم؟ شریعت یک سیستم حقوقی است که در آن زنان در همه امور محروم و زیر فشار هستند. در شریعت برای زنان چگونه بپوشند آمده است. شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است. در باره ارث سهم دختران نیمی از سهم پسران است. زن به عنوان همسر از شوهرش ارث نمی‌برد. دیه یک زن نیمی از دیه یک مرد است.

شعار انقلاب ملی ایرانیان زن زندگی آزادی است. اما این انقلاب فراتر از مبارزه برای حقوق بانوان رفته است و به یک انقلاب ملی برای به دست آوردن آزادی برای ملت و کشور ایران دگرگون شده است.

باید بدانیم که نیاکان ما همین گام‌ها را برداشته‌اند. آنان قانون اساسی مشروطه را نوشتند و در این قانون پایه ماده هشت متمم قانون اساسی مشروطه می‌گوید : اهالی مملکت ایران در برابر قانون متساوی الحقوق هستد.

حقوق انسانی و شهروندی ایرانیان و جدایی سه قوه قانونگذاری و اجرا کننده مجریه و دادوری را در قانون اساسی مشروطه آوردند. نیاکان ما حقوق شاهنشاه ایران را در قانون اساسی، که در آن نقش شاه در حکومت و کشور را تعریف کردند. نخستین نکته بزرگ این است که دیهیم پادشاهی ایران ودیعه است که از سوی ملت ایران به پادشاه داده می‌شود. بارها این نکته را یادآور شده‌ایم ولی در ژرف تر در واژه‌ها بنگریم، می‌بینیم که قانون اساسی مشروطه نه تنها بسیار مدرن است بلکه بهتر و روشن تر از نقش پادشاه در انگلستان است. در انگلستان شاه اتوماتیک شاه می‌شود. در ایران، کسی که می‌خواهد پادشاه شود باید در برابر مجلس شورای ملی در برابر نمایندگان ملت ایران سوگند پادشاهی بخورد. قدرت اینکه کسی شاهنشاه ایران بشود در دست ملت ایران است. مردم ایران پادشاه را برمی‌گزینند و به وی پادشاهی را به عنوان ودیعه می‌دهند. در گفتگوها پرسیده می‌شود که پس از جمهوری اسلامی چه خواهد شد و پیشنهاد می‌شود که رفراندوم برگزار شود. ملت ایران به رفراندوم نیازی ندارند. نخست اینکه قانون اساسی مشروطه بر اعتبار خویش برجاست و از میان برداشته نشده است. دیگر اینکه مردم ایران از کوچکترین روستا تا بزرگترین شهرها فریاد برآوردند رضا شاه رضا شاه. این بدان چم است که رضا پهلوی که به عنوان ولیعهد ایران در قانون اساسی مشروطه اصل‌های سی و هفتم و سی و هشتم آمده است، جانشین قانونی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر است.

چرا چپی‌ها و خایینین به ملت و کشور ایران ۴۴ سال است که پافشاری بر نوشتن قانون اساسی نوینی می‌کنند؟ نخستین دلیل اینکه همه اینان همان کسانی هستند که در شورش علیه محمدرضا شاه پهلوی شرکت داشتند و امروز نیز دشمنان قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران هستند. به عبارت دیگر اینان دنبال برقراری جمهوری در ایران هستند. هنگامی به این چپی‌ها گفته می‌شود که هم اکنون در ایران جمهوری برقرار است آنگاه پاسخ می‌دهند که این جمهوری نیست بلکه دیکتاتوری است. به پارسی سره اکنون در ایران دیکتاتوری اسلامی داریم که همین چپی‌ها برای آوردنش خود را تکه پاره کردند و آموزش تروریستی دیدند و بزرگان کشور را کشتند تا این تازیان بی سر و بی پا بر سر کار بیایند. روشن است که زمانی که چپی‌ها بر سر کار بیانید پس از دیکتاتوری اسلامی، دیکتاتوری پرولتاریا بر سر کار خواهد آمد. دیکتاتور کمونیست‌ها که پنجاه سال در شوروی و کشورهای بدبخت اروپای شرقی دیدیم.

دوم اینکه چپی‌ها مدعی هستند که شاه ایران دیکتاتور بود. این دیکتاتوری که چپی را اختراع کردند یک دروغ بزرگ است. هر ایرانی از آزادی‌های فردی بی اندازه برخوردار بود. برای بانوان ایران کسی محدودیتی برای پوشاک یا کار کردن آنان نگذاشت. فرزندان ایران از کودکستان تا دانشگاه و بالاترین درجه‌های علمی فوق دکترا در ایران و برون مرز به رایگان و با پول دستی می‌توانستند درس بخوانند و آسوده باشند. در مدرسه‌ها تغذیه رایگان بود که از خوراک گرم و شیر و میوه و کیک و پسته و بادام و فندق از سر دانش آموزان بالا می‌رفت. دانشجویان پول توجیبی می‌گرفتند که فقط یک رویا بود. فرزندان تهیدست ترین‌ها می‌توانستند درس بخوانند، خوب خوراک بخورند، و زیر سایه دولت شاهنشاهی ایران به مقام‌های والای کشوری و لشکری دست یابند. فرهنگ و هنر آزاد بود و هر کسی که استعدادی داشت می‌توانست آن را بپروراند و از پشتیبانی دولت برخوردار بودند. هنرمندان نامی بین المللی در ایران کنسرت می‌گذاشتند و ایران برای همگان یک کشور رویایی هزار ویک شب بود. مردم می‌توانستند در خیابان‌ها موسیقی بنوازند وبرقصند وبنوشند و کسی مزاحمشان نبود و امروز ایرانیان دستگیر و زندانی می‌شوند. دولت برای مردم پنج شنبه‌ها در پارک‌ها هنر برای مردم را اجرا می‌کرد. روزهای تعطیل و آدینه‌ها دسته‌های موزیک ارتش در خیابان‌ها و میدان‌ها وپارک‌ها برای مردم آهنگ‌های روز را می‌نواختند. ایرانیان می‌توانستند بدون روادید به کشورهای جهان سفر کنند و ریال ایران را می‌توانستند در سراسر جهان در بانک‌ها به ارز دلخواه عوض کنند.

آنچه پروانه نداشت و کسی حق انجام ان را نداشت، اشغال پاسگاه‌های پلیس و ژاندارمری بود که پلیس را بکشند واسلحه‌های پاسگاه را بدزدند. کسی حق نداشت بمب گذاری کند و با اسلحه‌های قاچاق بزرگان کشور و نخست وزیران و کارخانه داران را بکشد. این میلیشای ترور که خود را مبارزان آزادی می‌نامند، به حق و بر پایه قانون ممنوع بودند. دقیقا همین کسان و فرزندانشان در اروپا و امریکا زندگی می‌کنند و با پول مردم ایران زندگی لوکسی دارند، می‌گویند آن زمان دیکتاتوری بود. پروانه ندهید که نام آریامهر و رضا شاه بزرگ را با دیکتاتوری همراه کنند. دیکتاتوری را در کشورهای کمونیستی و اسلامی ببینید.

سوم اینکه چپی‌ها ، در مقابل سرمایه داری ، سوسیالیسم را علم می‌کنند و می‌خواهند سوسیالیستی باشد، و می‌گویند سوسیالیسم یعنی عدالت. دیدیم که چه عدالتی در شوروی بر پا بود. چه عدالتی در آلمان شرقی و کوبا و ونزویلا و چین برقرار بود. اسلام نیز عدالت را قول داد و می‌بینیم که امروز در چه زندان و زباله دانی مردم ایران زندگی می‌کنند.

آریامهر شاهنشاه ایران سهیم شدن کارگران در سود کارخانه‌ها را به کارگران ایران پیشکش کرد. آریامهر شاهنشاه ایران دست فیودال‌ها را از زمین‌های کشور ایران کوتاه کرد و زمین‌ها را به کشاورزان ایران داد. در زمان رضا شاه بزرگ قانون کار ایران به تصویب رسید که در آن زمان نوشتند که زن و مرد در برابر کار مساوی باید یک سان پرداخت شوند. و اتوبوس مجانی که خمینی قول داد همه کارمندان دولت،دانشجویان و دانش آموزان کارت استفاده مجانی از اتوبوس را در جیب داشتند.

نیاکان ما چه در قانون اساسی مشروطه نوشتند که امکان دیکتاتوری در ایران نبود؟ مهمترین اصل اصل بیست و ششم یعنی جدایی سه قوه کشور از یکدیگر است چیزی که جمهوری اسلامی ندارد و این ریاست این سه قوه با رهبر است. جدایی و استقلال سه قوه از یکدیگر چیست و چگونه با این اصل از دیکتاتوری جلوگیری می‌شود. ایده اینکه قدرت حکومت در یک جا جمع نشود و قدرت در سه قوه بخش شود را جان لاک و منتسکیو ۲۵۰ سال پیش نوشتند. این دو دقیقا درباره علیه پرنسیب‌هایی نوشتند که ما در جمهوری اسلامی می‌بینیم یعنی همه قدرت‌ها در دست یک شخص می‌باشد. آن زمان پادشاهی مطلق در فرانسه و بریتانیا برقرار بود و این دو علیه این نوشتند و اگر جان لاک و منتسکیو امروز زنده بودند علیه دیکتاتوری رهبر می‌نوشتند. مردم ایران امروز فریاد می‌کشند مرگ بر دیکتاتور چرا این اسلامیون و چپی‌ها نمی‌گویند مرگ بر دیکتاتور؟ زیرا این دو گروه جدایی سه قوه از یکدیگر را نمی‌شناسد. در اصل ۲۷ قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی به نوشتار کشیده شده است که جدایی سه قوه چگونه کار می‌کند. قوه قانونگزاری و قوه مجریه و قوه دادوری. نقش شاه نیز کاملا روشن در اصل بیست و هفتم بخش سوم ریاست قوه مجریه نیز آمده است. روشن بگوییم شاه قاضی نیست و شاه قانون تصویب نمی‌کند. بنابراین پروپاگاندای توده‌ای و کمونیست‌ها که دیکتاتوری شاه دروغی بیش نیست و تنها دستور کا گ ب و سی آ ا بود.

برای روشن کردن زمانی که شاهنشاه آریامهر در روز ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ در کنگره کشاورزان منشور انقلاب شاه و ملت را برای ملت ایران اعلام داشتند، و ملت ایران آن را پذیرفتند. آنگاه مجلس شورای ملی برای هر یک از اصول منشور قانون نوشت و تصویب کرد. شوربختانه نوجوانان ما به مجلس شورای ملی برده نشدند که خود ببینند که قانون چگونه نوشته می‌شود و تصویب می‌شود و سپس به اجرا در می‌آید.

اگر برای مردم روشن شود که چه اهمیتی جدایی و استقلال سه قوه از یکدیگر دارد آنگاه در می‌یافتند که چه دمکراسی در ایران برقرار بود. اصل دوم قانون اساسی مشروطه می‌گوید مجلس شورای ملی، نماینده اهالی کشور ایران است که در امور زندگی و سیاسی میهن خود مشارکت دارند. نیاکان ما نشان دادند که مشروطه دمکراسی ایرانی است با شاهنشاه ایران . چپی‌ها پیوسته کوشش می‌کنند که به مردم قالب کنند که دمکراسی یعنی جمهوری. اینهم یکی دیگر از دروغ‌های کمونیست‌ها و چپی‌ها که مانند اسلامیست‌ها جز دروغ گفتن چیزی را نمی‌شناسند. دمکراسی یعنی مردم بتوانند آزادانه نمایندگان خود را به پارلمان بفرستند و کسانی که شایسته هستند را به پارلمان بفرستند نه اینکه دست چین یک شورا یا یک حزب باشد.

بر پایه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی در ایران می‌توان انتخابات آزاد برقرار کرد. آریامهر شاهنشاه ایران بر پایه اصل هشتم که اهالی ایران در برابر قانون مساوی الحقوق هستند به بانوان ایران حقوق برابر اجتماعی و سیاسی داد و بانوان ایران توانستند انتخاب کنند و انتخاب شوند. در این جمهوری اسلامی کسانی به مجلس شورای اسلامی راه می‌یابند که دست چین شده شورای نگهبان هستند. همه نمایندگان نیز با یکدیگر نسبت فامیلی دارند و در قانون انتخابات جمهوری اسلامی آمده است که هر دوره که این بی سر و بی پایان در مجلس باشند یک مقطع آموزشی به حساب می‌آید برای این است که این اندازه ما دکتر دکتر دکتر میان اینان داریم.

هر کسی که برای دمکراسی در ایران می‌جنگد باید برای بازگرداندن قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران مبارزه نماید. پروانه ندهید که از برون مرز برای ملت ایران خط مشی تعیین شود و دوباره سر و کله مزدوران سازمان‌های اطلاعاتی دور میز بنشینند برای مردم ایران و کشور ایران تصمیم بگیرند. تنها نیروی تصمیم گیرنده ملت ایران درون مرز‌های ایران است.

جاوید شاه - پاینده ایران

برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران

و در اهتزاز پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان و تاجدار ایران