سعدی (غزلیات)/یا رب آن رویست یا برگ سمن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (یا رب آن رویست یا برگ سمن) از سعدی |
' |
یا رب آن رویست یا برگ سمن | یا رب آن قدست یا سرو چمن | |
بر سمن کس دید جعد مشکبار | در چمن کس دید سرو سیمتن | |
عقل چون پروانه گردید و نیافت | چون تو شمعی در هزاران انجمن | |
سخت مشتاقیم پیمانی بکن | سخت مجروحیم پیکانی بکن | |
وه کدامت زین همه شیرینترست | خنده یا رفتار یا لب یا سخن | |
گر سر ما خواهی اینک جان و سر | ور سر ما داری اینک مال و تن | |
گر نوازی ور کشی فرمان تو راست | بندهایم اینک سر و تیغ و کفن | |
صعقه میخواهی حجابی درگذار | فتنه میجویی نقابی برفکن | |
من کیم کان جا که کوی عشق توست | در نمیگنجد حدیث ما و من | |
ای ز وصلت خانهها دارالشفا | وی ز هجرت بیتها بیت الحزن | |
وقت آن آمد که خاک مرده را | باد ریزد آب حیوان در دهن | |
پاره گرداند زلیخای صبا | صبحدم بر یوسف گل پیرهن | |
نطفه شبنم در ارحام زمین | شاهد گل گشت و طفل یاسمن | |
فیح ریحانست یا بوی بهشت | خاک شیرازست یا باد ختن | |
برگذر تا خیره گردد سروبن | درنگر تا تیره گردد نسترن | |
بارگاه زاهدان درهم نورد | کارگاه صوفیان درهم شکن | |
شاهدان چستند ساقی گو بیار | عاشقان مستند مطرب گو بزن | |
سغبه خلقم چو صوفی در کنش | شهره شهرم چو غازی بر رسن | |
تربیت را حله گو در ما مپوش | عافیت را پرده گو بر ما متن | |
چرخ با صد چشم چون روی تو دید | صد زبان میخواست تا گوید حسن | |
ناسزا خواهم شنید از خاص و عام | سرزنش خواهم کشید از مرد و زن | |
سعدیا گر عاشقی پایی بکوب | عاشقا گر مفلسی دستی بزن |