سعدی (غزلیات)/گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست)
از سعدی
'


گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
مردم هلال عید بدیدند و پیش ما عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
ما را دگر به سرو بلند التفات نیست از دوستی قامت بااعتدال دوست
زان بیخودم که عاشق صادق نباشدش پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست
ای خواب گرد دیده سعدی دگر مگرد یا دیده جای خواب بود یا خیال دوست