سعدی (غزلیات)/چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن) از سعدی |
' |
چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن | تیرباران قضا را جز رضا جوشن مکن | |
هر که ننهادست چون پروانه دل بر سوختن | گو حریف آتشین را طوف پیرامن مکن | |
جای پرهیزست در کوی شکرریزان گذشت | یا به ترک دل بگو یا چشم وا روزن مکن | |
کیست کو بر ما به بیراهی گواهی میدهد | گو ببین آن روی شهرآرا و عیب من مکن | |
دوستان هرگز نگردانند روی از مهر دوست | نی معاذالله قیاس دوست از دشمن مکن | |
تا روان دارد روان دارم حدیثش بر زبان | سنگ دل گوید که یاد یار سیمین تن مکن | |
مردن اندر کوی عشق از زندگانی خوشترست | تا نمیری دست مهرش کوته از دامن مکن | |
شاهد آیینهست و هر کس را که شکلی خوب نیست | گو نگه بسیار در آیینه روشن مکن | |
سعدیا با ساعد سیمین نشاید پنجه کرد | گر چه بازو سخت داری زور با آهن مکن |