سعدی (غزلیات)/چشمت خوشست و بر اثر خواب خوشترست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (چشمت خوشست و بر اثر خواب خوشترست) از سعدی |
' |
چشمت خوشست و بر اثر خواب خوشترست | طعم دهانت از شکر ناب خوشترست | |
زنهار از آن تبسم شیرین که میکنی | کز خنده شکوفه سیراب خوشترست | |
شمعی به پیش روی تو گفتم که برکنم | حاجت به شمع نیست که مهتاب خوشترست | |
دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان | امشب نظر به روی تو از خواب خوشترست | |
در خوابگاه عاشق سر بر کنار دوست | کیمخت خارپشت ز سنجاب خوشترست | |
زان سوی بحر آتش اگر خوانیم به لطف | رفتن به روی آتشم از آب خوشترست | |
ز آب روان و سبزه و صحرا و لاله زار | با من مگو که چشم در احباب خوشترست | |
زهرم مده به دست رقیبان تندخوی | از دست خود بده که ز جلاب خوشترست | |
سعدی دگر به گوشه وحدت نمیرود | خلوت خوشست و صحبت اصحاب خوشترست | |
هر باب از این کتاب نگارین که برکنی | همچون بهشت گویی از آن باب خوشترست |