سعدی (غزلیات)/من چون تو به دلبری ندیدم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (من چون تو به دلبری ندیدم) از سعدی |
' |
من چون تو به دلبری ندیدم | گلبرگ چنین طری ندیدم | |
مانند تو آدمی در آفاق | ممکن نبود پری ندیدم | |
وین بوالعجبی و چشم بندی | در صنعت سامری ندیدم | |
با روی تو ماه آسمان را | امکان برابری ندیدم | |
لعلی چو لب شکرفشانت | در کلبه جوهری ندیدم | |
چون در دورسته دهانت | نظم سخن دری ندیدم | |
مه را که خرد که من به کرات | مه دیدم و مشتری ندیدم | |
وین پرده راز پارسایان | چندان که تو میدری ندیدم | |
دیدم همه دلبران آفاق | چون تو به دلاوری ندیدم | |
جوری که تو میکنی در اسلام | در ملت کافری ندیدم | |
سعدی غم عشق خوبرویان | چندان که تو میخوری ندیدم | |
دیدم همه صوفیان آفاق | مثل تو قلندری ندیدم |