سعدی (غزلیات)/دولت جان پرورست صحبت آموزگار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (دولت جان پرورست صحبت آموزگار) از سعدی |
' |
دولت جان پرورست صحبت آموزگار | خلوت بی مدعی سفره بی انتظار | |
آخر عهد شبست اول صبح ای ندیم | صبح دوم بایدت سر ز گریبان برآر | |
دور نباشد که خلق روز تصور کنند | گر بنمایی به شب طلعت خورشیدوار | |
مشعلهای برفروز مشغلهای پیش گیر | تا ببرم از سرم زحمت خواب و خمار | |
خیز و غنیمت شمار جنبش باد ربیع | ناله موزون مرغ بوی خوش لاله زار | |
برگ درختان سبز پیش خداوند هوش | هر ورقی دفتریست معرفت کردگار | |
روز بهارست خیز تا به تماشا رویم | تکیه بر ایام نیست تا دگر آید بهار | |
وعده که گفتی شبی با تو به روز آورم | شب بگذشت از حساب روز برفت از شمار | |
دور جوانی گذشت موی سیه پیسه گشت | برق یمانی بجست گرد بماند از سوار | |
دفتر فکرت بشوی گفته سعدی بگوی | دامن گوهر بیار بر سر مجلس ببار |