سعدی (غزلیات)/تو مپندار کز این در به ملامت بروم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (تو مپندار کز این در به ملامت بروم)
از سعدی
'


تو مپندار کز این در به ملامت بروم دلم این جاست بده تا به سلامت بروم
ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم
من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز نو ارادت نه که از پیش غرامت بروم
گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدی تا لب گور به اعزاز و کرامت بروم
ور بدانم به در مرگ که حشرم با توست از لحد رقص کنان تا به قیامت بروم