سعدی (غزلیات)/ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی) از سعدی |
' |
ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی | شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی | |
از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین | گر باز کنند از شکن زلف تو تابی | |
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی | ترسی که ببینند خیال تو به خوابی | |
از خنده شیرین نمکدان دهانت | خون میرود از دل چو نمک خورده کبابی | |
تا عذر زلیخا بنهد منکر عشاق | یوسف صفت از چهره برانداز نقابی | |
بی روی توام جنت فردوس نباید | کاین تشنگی از من نبرد هیچ شرابی | |
مشغول تو را گر بگذارند به دوزخ | با یاد تو دردش نکند هیچ عذابی | |
باری به طریق کرمم بنده خود خوان | تا بشنوی از هر بن موییم جوابی | |
در من منگر تا دگران چشم ندارند | کز دست گدایان نتوان کرد ثوابی | |
آب سخنم میرود از طبع چو آتش | چون آتش رویت که از او میچکد آبی | |
یاران همه با یار و من خسته طلبکار | هر کس به سر آبی و سعدی به سرابی |