سعدی (غزلیات)/اگر گلاله مشکین ز رخ براندازی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (اگر گلاله مشکین ز رخ براندازی) از سعدی |
' |
اگر گلاله مشکین ز رخ براندازی | کنند در قدمت عاشقان سراندازی | |
اگر به رقص درآیی تو سرو سیم اندام | نظاره کن که چه مستی کنند و جانبازی | |
تو با چنین قد و بالا و صورت زیبا | به سرو و لاله و شمشاد و گل نپردازی | |
کدام باغ چو رخسار تو گلی دارد | کدام سرو کند با قدت سرافرازی | |
به حسن خال و بناگوش اگر نگاه کنی | نظر تو با قد و بالای خود نیندازی | |
غلام باد صبایم غلام باد صبا | که با کلاله جعدت همیکند بازی | |
بگوی مطرب یاران بیار زمزمهای | بنال بلبل مستان که بس خوش آوازی | |
که گفتهست که صد دل به غمزهای ببری | هزار صید به یک تاختن بیندازی | |
ز لطف لفظ شکربار گفته سعدی | شدم غلام همه شاعران شیرازی |