سعدی (غزلیات)/امروز چنانی ای پری روی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (امروز چنانی ای پری روی) از سعدی |
' |
امروز چنانی ای پری روی | کز ماه به حسن میبری گوی | |
میآیی و در پی تو عشاق | دیوانه شده دوان به هر سوی | |
اینک من و زنگیان کافر | وان ملعب لعبتان جادوی | |
آورده ز غمزه سحر در چشم | درداده ز فتنه تاب در موی | |
وز بهر شکار دل نهاده | تیر مژه در کمان ابروی | |
نرخ گل و گلشکر شکسته | زان چهره خوب و لعل دلجوی | |
چاکر شده شه اخترانت | شیر فلک شده سگ کوی | |
بر بام سراچه جمالت | کیوان شده پاسبان هندوی | |
عارض به مثل چو برگ نسرین | بالا به صفت چو سرو خودروی | |
گویی به چه شانه کردهای زلف | یا خود به چه آب شستهای روی | |
کز روی به لاله میدهی رنگ | وز زلف به مشک میدهی بوی | |
چون سعدی صد هزار بلبل | گلزار رخ تو را غزل گوی |