سعدی (باب دوم در احسان)/تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (باب دوم در احسان) (تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت) از سعدی |
' |
تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت | که فردا نگیرد خدا بر تو سخت | |
گر از پا درآید، نماند اسیر | که افتادگان را بود دستگیر | |
به آزار فرمان مده بر رهی | که باشد که افتد به فرماندهی | |
چو تمکین و جاهت بود بر دوام | مکن زور بر ضعف درویش و عام | |
که افتد که با جاه و تمکین شود | چو بیدق که ناگاه فرزین شود | |
نصیحت شنو مردم دور بین | نپاشند در هیچ دل تخم کین | |
خداوند خرمن زیان میکند | که بر خوشه چین سرگران میکند | |
نترسد که نعمت به مسکین دهند | وزان بار غم بر دل این نهند؟ | |
بسا زرومندا که افتاد سخت | بس افتاده را یاوری کرد بخت | |
دل زیر دستان نباید شکست | مبادا که روزی شوی زیر دست |