تفاوت میان نسخههای «سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/خردمند مردی در اقصای شام»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|خردمند مردی در اقصای شام|گرفت از جهان کنج غاری مقام}} | {{ب|خردمند مردی در اقصای شام|گرفت از جهان کنج غاری مقام}} | ||
{{ب|به صبرش در آن کنج تاریک جای|به گنج قناعت فرو رفته پای}} | {{ب|به صبرش در آن کنج تاریک جای|به گنج قناعت فرو رفته پای}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۲۹
' | سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای) (خردمند مردی در اقصای شام) از سعدی |
' |
خردمند مردی در اقصای شام | گرفت از جهان کنج غاری مقام | |
به صبرش در آن کنج تاریک جای | به گنج قناعت فرو رفته پای | |
شنیدم که نامش خدادوست بود | ملک سیرتی، آدمی پوست بود | |
بزرگان نهادند سر بر درش | که در مینیامد به درها سرش | |
تمنا کند عارف پاکباز | به در یوزه از خویشتن ترک آز | |
چو هر ساعتش نفس گوید بده | بخواری بگرداندش ده به ده | |
در آن مرز کاین پیر هشیار بود | یکی مرزبان ستمگار بود | |
که هر ناتوان را که دریافتی | به سرپنجگی پنجه برتافتی | |
جهان سوز و بیرحمت و خیرهکش | ز تلخیش روی جهانی ترش | |
گروهی برفتند ازان ظلم و عار | ببردند نام بدش در دیار | |
گروهی بماندند مسکین و ریش | پس چرخه نفرین گرفتند پیش | |
ید ظلم جایی که گردد دراز | نبینی لب مردم از خنده باز | |
به دیدار شیخ آمدی گاه گاه | خدادوست در وی نکردی نگاه | |
ملک نوبتی گفتش: ای نیکبخت | بنفرت ز من درمکش روی سخت | |
مرا با تو دانی سر دوستی است | تو را دشمنی با من از بهر چیست؟ | |
گرفتم که سالار کشور نیم | به عزت ز درویش کمتر نیم | |
نگویم فضیلت نهم بر کسی | چنان باش با من که با هر کسی | |
شنید این سخن عابد هوشیار | بر آشفت و گفت: ای ملک، هوش دار | |
وجودت پریشانی خلق از اوست | ندارم پریشانی خلق دوست | |
تو با آن که من دوستم، دشمنی | نپندارمت دوستدار منی | |
چرا دوست دارم به باطل منت | چو دانم که دارد خدا دشمنت؟ | |
مده بوسه بر دست من دوستوار | برو دوستداران من دوست دار | |
خدادوست را گر بدرند پوست | نخواهد شدن دشمن دوست، دوست | |
عجب دارم از خواب آن سنگدل | که خلقی بخسبند از او تنگدل |