رده:بوستان سعدی در عدل و تدبیر و رای
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
صفحهها در ردهٔ «بوستان سعدی در عدل و تدبیر و رای»
۴۲ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۴۲ صفحه دارد.
س
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/الا تا بغفلت نخفتی که نوم
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/به تدبیر جنگ بد اندیش کوش
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/به پیکار دشمن دلیران فرست
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/تو کی بشنوی نالهی دادخواه
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/جهان ای پسر ملک جاوید نیست
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/حکایت کنند از جفا گستری
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/حکایت کنند از یکی نیکمرد
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/خبر یافت گردنکشی در عراق
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/خبرداری از خسروان عجم
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/خردمند مردی در اقصای شام
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/در اخبار شاهان پیشینه هست
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/دلاور که باری تهور نمود
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/دو تن، پرور ای شاه کشور گشای
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/ز دریای عمان برآمد کسی
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شبی دود خلق آتشی برفروخت
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که از نیکمردی فقیر
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که از پادشاهان غور
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که بگریست سلطان روم
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که دارای فرخ تبار
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که در مرزی از باختر
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که در مصر میری اجل
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که در وقت نزع روان
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که فرماندهی دادگر
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/شنیدم که یک بار در حلهای
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/قزل ارسلان قلعهای سخت داشت
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/مها زورمندی مکن با کهان
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/مگو جاهی از سلطنت بیش نیست
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/میان دو بد خواه کوتاه دست
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/نه بر حکم شرع آب خوردن خطاست
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/نکوکار مردم نباشد بدش
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/نگویم ز جنگ بد اندیش ترس
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/همی تا برآید به تدبیر کار
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/چنان قحط شد سالی اندر دمشق
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/چو الپ ارسلان جان به جانبخش داد
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/چو دور خلافت به مأمون رسید
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/چو شمشیر پیکار برداشتی
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/گرت خویش دشمن شود دوستدار
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/گزیری به چاهی در افتاده بود
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/یکی از بزرگان اهل تمیز
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/یکی را حکایت کنند از ملوک
- سعدی (باب اول در عدل و تدبیر و رای)/یکی مشت زن بخت روزی نداشت