سخنرانی ژنرال یحیی خان پرزیدنت پاکستان در نشست مشترک مجلس سنا و مجلس شورای ملی ۸ آبان ماه ۱۳۴۸
سخنرانی ژنرال یحیی خان پرزیدنت پاکستان در نشست مشترک مجلس سنا و مجلس شورای ملی ۸ آبان ماه ۱۳۴۸
در روز ۸ آبان ماه نشست مشترک مجلس سنا و مجلس شورای ملی به ریاست شریف امامی رییس مجلس سنا برگزار گردید. در این نشست هیات دولت، نمایندگان سیاسی کشورهای خارجی، قضات و استادان دانشگاه شرکت داشتند. ساعت ده و پانزده دقیقه بامداد نشست رسمیت یافت و ژنرال یحیی خان پرزیدنت پاکستان به همراه امیرعباس هویدا نخست وزیر و رییس مجلس سنا و شورای ملی، وزیر دربار شاهنشاهی، زاهدی وزیر امور خارجه وارد تالار مجلس سنا شدند. در این هنگام شریف امامی رییس مجلس سنا سخنانی در باره پرزیدنت پاکستان و پیوندهای دو کشور ایراد کرد. سپس پرزیدنت یحیی خان در میان کف زدنهای پیوسته نمایندگان پشت تریبون مجلس قرار گرفت و با اشاره به پیوستگیها و گرایشهای دو کشور گفت:[۱]
هدفهای ملی ما چیست؟ کلیه کشورها امروزه کم و بیش دارای هدفهای مشابهی هستند و خواستار صلح و امنیت و رعایت اصول اخلاقی بین المللی میباشند تا بتوانند همه قوای خود را در راه بهبود اقتصادی افراد کشور خود صرف نمایند. برای اجرای این منظور هر دولتی از لحاظ امنیت خود باید اطمینان کامل داشته باشد زیرا در غیر این صورت سیاست آن بر اساس ناپایداری پایه گذاری خواهد شد. از این مسله امنیت با آنکه درجه شدت و ضعف آن برحسب موقعیت جغرافیایی یک کشور و منابع آن و سهمی را که در صحنه جهانی بر عهده خواهد داشت و چگونگی تعبیر منافع ملی تفاوت دارد مورد علاقه جهانی است و بالاتر از همه هدفهای ملی یک کشور به اعمال رویه و سیاست همسایگان خود بستگی دارد. برای نمونه، پاکستان به سبب رویه و رفتار یکی از همسایگان خود با مسله امنیت روبرو است.
غیر از ملاحظات کنونی، که این جانب در این نشست یادآوری نمودم برای درک سیاست خارجی پاکستان باید این مسله را در نظر داشته باشیم که پاکستان کشوری است که جمعیت آن به بیش از ۱۲۰ میلیون رسیده است و یک هزار میل خاک هند دو بخش آن را از یکدیگر جدا ساخته است و دولتی است که هم به خاورمیانه و هم به شرق آسیا تعلق دارد و از یک ایدیولوژی بوجود آمده است که در نتیجه آن نسبت به هدفهای اسلامی علاقه مفرطی دارد. کشور من هم چنین دارای وضع منحصر به فردی است که در همسایگی سه کشور از بزرگترین کشورهای جهان یعنی شوروی، چین و هندوستان قرار گرفته است. بدیهی است که هیچ کشوری راه فرار از موقعیت جغرافیایی خود و اثراتی که همسایگان آن بر سیاست ان کشور دارند، ندارد. پاکستان نیز از این سیاست کلی مستثنی نیست و باید با همسایگان بزرگ خود با ایالات متحده آمریکا که منافع جهانی دارد، تعادلی ایجاد نماید. با طی کردن مراحل گوناگونی، ما سیاست دو جانبهای برگزیدهایم که در حقیقت روابط ما را با سایر کشورها بر اساس منافع طرفین و اصل استقلال روابط ما با روابط آنها با کشور ثالثی مستقر میسازد. هم چنین اتخاذ این سیاست ما را از رقابتهای موجود میان کشورهای بزرگ بر کنار میدارد. زیرا ایمان راسخ ما بر این است که یک کشور کوچک و متوسط در مسایل بزرگ جهانی حداکثر تنها سهم کوچکی میتواند داشته باشد و چون قادر نیست در جریان اختلافات دولتهای جهانی اعمال نقوذ نموده و به نحو موثری نمیتواند در تعادل سیاست جهانی دگرگونی ایجاد نماید، بهتر است که از هر گنه جانبداری خودداری نماید. ما در اثر تجربه میدانیم که نزدیک شدن به هر دولت بزرگی به سود ما نخواهد بود،زیرا منافع دولتهای بزرگ پیوسته در حال تغییر بوده و دولتهای کوچک نسبت به این تغییرات میتوانند از خود فقط واکنشی نشان دهند و در نتیجه تطبیق سیاست دولتهای کوچکی که تعهدهای زیادی از خود دارند امری بس مشکل خواهد بود.
بنابراین ما کوشش مینماییم که تعادل روابط خارجی خود را با دولتهای بزرگی که پیرامون ما قرار گرفتهاند و با ایالات متحده امریکا حفظ نماییم. ما هیچگاه خواستار به دست آوردن دوستی با یک کشور که به ضرر کشور دیگری تمام شود نخواهیم بود. ما معتقدیم که این سیاست بی طرفی باید واقعی و اصیل بوده و صرفا نباید به منظور به دست آوردن منافعی به کار رود. ما هرگز در صدد بر نمیآییم که کشوری را علیه کشوری دیگر تحریک نموده و به طور قطع و یقین با دو طرف مخالف مخفیانه طرح دوستی نمیریزیم. ما صمیمانه به یک رویه صادقانه و معتدلی اعتقاد داریم زیرا یقین داریم که لازمه میباشد.
صلح جهانی اعتدال و روح مسالمت در اثر سیاست دو جانبه که ما دنبال نمودهایم. پاکستان امروزه یکی از چند کشوری است که با همه سه دولت بزرگ جهانی یعنی ایالات متحده امریکا، شوروی و چین روابط حسنه و صمیمانهای دارد. دوستی ما با چین نشان داده است که دو کشور با ایدیولوژی و سیستم سیاستهای مختلف اگر دوستی آنها بر اصل منافع متقابل استوار شده و در امور داخلی یکدیگر مداخله ننمایند، میتوانند با کمال هم آهنگی با هم زیست نمایند. چین پیوسته دوست پاکستان بوده و در روابط خود با ما کاملا صدیق بوده است و از لحاظ اقتصادی و نظامی به ما کمک نموده در بعضی از مراحلی که برای ما اهمیت حیاتی داشته است از ما حمایت نموده است.
روابط ما با اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۵۰ به سبب عضویت ما در اتحادیههای دفاعی که شوروی آن را علیه خود میپنداشت دچار تشنج بود. وضع پاکستان اکنون برای شوروی بهتر قابل فهم شده و روابط ما با آن کشور از اواسط دهه ۱۹۶۰ رو به بهبود گذاشته است و امروزه در رشتههای گوناگونی با آن دولت همکاری داریم. اتحاد جماهیر شوروی مقادیر هنگفتی اعتبار داده و در اجرای بسیاری از طرحهای عمده کمک نموده است. هم چنین به منظور تقویت بنیه دفاعی تجهیزاتی به ما داده است. دولت ایالات متحده امریکا در قسمت کمکهای نظامی و اقتصادی نسبت به ما گشاده دست بوده است. با آنکه کمکهای نظامی امریکا متوقف گردیده است اما از دیدگاه اقتصادی کمکهای امریکا که تا اندازهای کاهش یافته است، کماکان ادامه دارد. توسعه اقتصادی پاکستان تا حد زیادی در اثر کمک آمریکا بوده است. در درازای دهه ۱۹۶۰ روابط پاکستان با ایالات متحده امریکا فازهای گوناگونی را پیموده است. نسبت به توسعه روابط دوستانه ما با چین سوظنهایی وجود داشته است، اما پیوسته یاد آور شدهایم که روابط دو جانبه ما با چین و اتحاد جماهیر شوروی علیه منافع امریکا نبوده است. ما معتقدیم که اکنون در مورد روابط ما با چین تفاهم بیشتری بوجود آمده است. دولت امریکا ظاهرا احساس نموده است که دوستی پاکستان با چین برای ایجاد رابطهای میان شرق و غرب میتواند مفید واقع شود. اکنون که برای درک روابط ما تفاهم بیشتری به وجود آمده است روابط ما در سطح دوستانهای مستقر شده است.
باور ما هم چنین بر این است که اگر دولتهای کوچک و متوسط با همسایگان کوچک تر خود که از دولتهای بزرگ جهان متمایز هستند همکاری نموده و با کشورهای هم فکر به نحوی تشریک مساعی نمایند که نیاز خود را به دولتهای خارجی کاهش دهند، بهتر میتوانند به نظم و صلح جهانی کمک نمایند. این جانب معتقدم که همسایگان نزدیک ما دارای اهمیت به سرایی بوده و حدود همکاری میان کشورهای هم فکر خیبی بیش از آنچه به ظاهر میسر است، میباشد، اما تاکید مینمایم که پیش نیاز هر همکاری ثمربخشی، تشابه دیدگاه هاست و هیچ گونه تشنج سیاسی عمدهای در میان نباشد و نمونه بارزی از این گونه همکاری سازمان عمران منطقهای است که میان کشورهای ما وجود دارد.
همکاری منطقهای به هنگام خود میتواند سبب ثبات منطقهای گردد و به صلح جهانی کمک نماید. این جانب اطمینان دارم که برخی از این افکار و مطالبی که در اینجا بیان نمودهام با نظرات بسیاری از ایرانیان هم آهنگی دارد زیرا در اکثر آمال و موقعیتهای ما وجه مشترک وجود د ارد. مردم دو کشور ما در یک منطقه بسیار حساسی به سر میبرند. هر دو ملت مایل هستند با همه دوست باشند تا بتوانند هم خود را متوجه وظیفه مهم پیشرفت و ترقی ملی که در واقع وظیفه بسیار سترگی میباشد، بنماید. هر دو کشور به ثبات داخلی و صلح در خارج و حسن نیت و یاری همه نیازمند میباشند تا مراحل دشوار دگرگونی یک جامعه کشاورزی را که از دورههای گذشته بر جای مانده است، به صورت یک جامعه صنعتی و تکنولوژی کوتاه تر سازد. مسلما هم پاکستان و هم ایران مایل نیستند در گرداب مبارزهها و کشمکشهای دولتهای بزرگ فروروند بلکه ما میخواهیم که هر دو بلوک ما را یاری نمایند که مردم کشورهای خود را از چنگال محرومیتها و بدبختیهای قرنهای متمادی نجات داده و آنها را به سر منزل خوشبختی برسانیم.
دوستی و علایق برادرانه که در درازای دو دهه گذشته نماد پیوندههای ما بوده است و درک این حقیقت که سرنوشت هر دو کشور ما به گونهای ناگسستنی با هم پیوند دارد و زمینه همکاری بسیاری که میان ما میباشد، امکانات بی نهایتی را فراهم میسازد. در جهانی که در آن دشمنی و اختلاف حکمفرماست نمیتوان سرمشق بهتری یا نمونه عالی تری از حسن هم جواری که در روابط پاکستان و ایران وجود دارد پیدا کرد. دامنه این دوستی با گذشت زمان گسترش یافته است. اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر که پنجاهمین سالگشت زادروز مسعود معظم له را همه ما روز یکشنبه گذشته با خوشی بی اندازه جشن گرفتیم، نخستین رییس کشوری بودند که از پاکستان دیدن فرمودند و آن در سال ۱۹۵۰ بود. از آن هنگام جریان دید و بازدید میان دو کشور برقرار بوده و دو کشور در همه مسایل مورد علاقه، پیوسته با یکدیگر از نزدیک تماس داشتهاند. میتوان با شادمانی یادآوری نمود که چگونه دو کشور ما دوستانه و مسالمت آمیز مرزهای مشترک خود را تجدید نمودند. سهم عمدهای را که اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر در از میان برداشتن اختلافات و سوتفاهمها میان پاکستان و افغانستان در سال ۱۹۶۳ و بار دیگر میان پاکستان و مالزی در سال ۱۹۶۶ بر عهده داشتند، نه تنها بهترین نمونه سنت سیاستمداری است که مترادف با نام شاهنشاه آریامهر میباشد بلکه خود نشان دهنده علاقه معظم له برای نزدیک تر نمودن ملل اسلامی به یکدیگر است. هم چنین برای همبستگی واقعی میان دو کشور و شدت احساسات آنها برای یگانگی در لحظات غم و شادی نمونهای بهتر از کمکهای فوری و ارزندهای که از سوی ایران در لحظات پر خطر سپتامبر ۱۹۶۵ به پاکستان به عمل آمد نمیتوان یافت.
این جانب یقین کامل دارم که چنین یگانگی تنها میتواند از اتحاد قلبها و وحدت نظر سرچشمه گیرد و مسلما در روش فکر و سیاستهای دو کشور، اتحاد قابل ملاحظهای وجود دارد. امروز مسیر، روشن شده است و ما دوش به دوش یکدیگر برای خوشبختی دو کشور و ملت خود پیش میرویم.