روز کارگر و کارگر رنج دیده ایرانی در رژیم وحشت و جنون اسلامی
چرا حزب در ایران کارا نیست؟ | حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟ | لیبرال دموکراسی |
روز کارگر و کارگر رنج دیده ایرانی در رژیم وحشت و جنون اسلامی
بیش از هفت ماه است که از مرگ دلخراش مهسا دختر زیبای ایران که برای دیداری کوتاه به تهران آمده بود میگذرد. دختر ۲۲ سالهای که در نهایت تندرستی و شور جوانی با ضربههایی که بر سرش کوفتند تا حجاب را برابر میل دستگیرکنندگانش بر سر کند جان خود را از دست داد.
از این تاریخ انقلاب ملی ایران آغاز شد، بانوان ایران بدون لچک ننگین اسلامی به خیابانها میآیند، مردم دیوار نویسی میکنند، تندیسهای روضه خوانان و مزدوران را به آتش میکشند، دفترهای اسلام پروری و بسیج و سپاه در سراسر کشور را آتش میزنند، در کنار همه اینها، اعتصابات کارگری نیز در سطح بسیار گسترده آغاز شده است. تا روز ۴ اردیبهشت ماه کارگران بیش از ۸۳ کارخانه و شرکت صنعتی به ویژه در پتروشیمی اعتصاب کردهاند. روز ۱۱ اردیبهشت ماه روز کارگر است و شاهد اعتصابهای کارگری بیشتر خواهیم بود.
وضعیت اقتصادی و گذران زندگی کارگران چنان خراب است که توان ندارند نان بر سفره خانواده خود بگذارند. دولت هر گونه مسولیتی را از خود دور میکند و مدعی است که به آنان ربطی ندارد که وضعیت کارگری در ایران چگونه است. به اصطلاح دولت در ایران، خود را مسول پیشبرد اسلام میداند و نه بهبود وضع کار و کارگران ایران. در رژیم اسلامی، برای کارگران نه امیدی هست و نه آیندهای، مانند بقیه مردم ایران. تنها آیندهای که کارگران دارند این است که اعتصابات سراسری راه بیندازند و حکومت دیکتاتوری کنونی را براندازند و حکومتی بر پایه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران بر سر کار آورند.
آریامهر شاهنشاه ایران هر ساله در روز کارگر ۱۱ اردیبهشت ماه پیامی به کارگران ایران میفرستادند و همواره در پیام خود به کارگران پیشرفتهای به دست آمده در درازای سال گذشته را یادآور میشدند. این واقعیتی که هر سال قوانین بهتر و به سود کارگران میشد. به قوانین موجود تبصرههای اصلاحی افزوده میشد و هر آنچه در راه بهبود رفاه کارگران بود برای کارگران ویژه میشد. برای نمونه پیام اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در روز کارگر ۱۱ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی را میخوانیم:
کارگران عزیز،
یازدهم اردیبهشت، روز جهانی کارگر را به همه شما زنان و مردان کوشا و شریف و میهنپرست شادباش میگویم و از خداوند بزرگ مسئلت دارم سالی که پیش رو دارید، مانند سالهای گذشته قرین خوشبختی و توفیق بیشتر در خدمت به ملت و مملکت باشد. شما کارگران این کشور، که همراه با میلیونها کارگر سراسر جهان روز کارگر را جشن میگیرند، به یقین در زمره معدود جامعه کارگری دنیای امروز هستید که با برخورداری از مترقیترین قوانین حمایتی کار و تأمین اجتماعی، وضعی استثنایی یافتهاید، به خصوص اینکه در عین بهرهگیری از کلیه اصول انقلاب، مستقیماً از دو اصل مهم آن، یعنی قانون سهیمکردن کارگران در منافع کارگاههای صنعتی و تولیدی، و قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی، برخوردار گشتهاید. وقتی سخن از برگزاری جشن روز کارگر به میان میآید، میلیونها کارگر ایرانی در همان حال که با غرور افتخار چنین روزی را گرامی میدارند، از خود میپرسند که چگونه سالهای پیش کارگران پیشرفتهترین جوامع صنعتی دنیای آن روز تنها به خاطر دستیابی به ابتداییترین حقوق پیشبینیشده در مقررات کار، یعنی حفظ و تثبیت هشت ساعت کار در روز، چنین امتیازی را یک پیروزی نامیدند، که تازه به دست آوردن آن هم با درگیریها و مقاومتها و مبارزههای دامنهدار روبهرو بودهاست. متأسفانه اگر به تاریخ روابط و رویدادهای کار و کارگری کشور خودمان نیز بنگریم، مشاهده میکنیم که صرفنظر از اینکه در ۵۰ و ۶۰ سال پیش اصولاً صنعتی نداشتهایم تا جامعهای به نام کارگر داشته باشیم، در همان محدوده صنایع دستی و سنتی نیز روابطی برقرار بوده که نه از نظر، نه از نظر منطق و نه از نظر وجدان بشری قابل قبول و تحمل بودهاست.
خوشبختانه امروز دیگر از آن تلخکامیها و محرومیتها در این مملکت، نه تنها در زمینه مسائل کار و صنعت دیده نمیشود، بلکه به دلیل برخورداری از انواع آزادیها و در سایه ثبات سیاسی و امنیت اجتماعی و رشد و توسعه اقتصادی، مسائلی که به عنوان مشکلات کار میلیونها انسان در بسیاری از کشورهای جهان عنوان میشود، برای ملت و مملکت ما مفهومی ندارد. به خصوص شما کارگران از نظر امتیازاتی که از هر حیث به شما داده شدهاست، و باز به جهت حمایتهایی که به منظور تأمین هر چه بیشتر رفاه و زندگی کارگران این کشور معمول میگردد، ارج و منزلتی شایسته به دست آوردهاید و آزادانه در اجتماعات سالم کارگری و مجالس قانونگذاری از حقوق صنفی و حرفهای خود سخن میگویید. به همین دلیل است که یک کارگر ایرانی امروز به کارگر بودن خویش میبالد، زیرا لغت کارگر و مفهوم کار در فضای سیاسی، فضای انقلابی و فضای عصر رستاخیز معنایی دیگر یافتهاست.
شما کارگران که اکنون در لوای اصول انقلاب شاه و ملت از ماهیت یک کارگر اجیر و مزدگیر به کارگری صاحب سهم تغییر شخصیت دادهاید، در مقابل آنچه انقلاب اصیل ملی به شما دادهاست، دین بزرگی به عهده دارید. ادای چنین دینی مستلزم کار و تلاش بیشتر، کسب مهارتهای برتر و افزایش و بهبود انواع تولیدات صنعتی است.
خواست ما و انتظار مملکت در مقابل آنچه به شما ارزانی شدهاست، این است که شرافت و حرمت کار را ارج نهید، یعنی تمام عواملی را که با روح و شرف کارگری شما به هم آمیختهاست، به خدمت ملت و مملکت درآورید. از خدای بزرگ میخواهم به شما کارگران شرافتمند و کوشای این مملکت خوشبختی و پیشرفت هر چه بیشتر عطا فرماید و در پناه حمایتهایی که همواره نسبت به شما ابراز خواهیم داشت، هر روزتان روز پیروزی و روز کارگر باشد.
چه تفاوتی است میان شاهنشاه که برای رفاه کارگران ایران میکوشیدند با رهبری که علیه کارگر ایرانی میجنگد و ماههای دراز همان دستمزد ناچیز را نیز به آنها نمیدهد. شاهنشاه آریامهر در تکاپوی تامین مسکن برای کارگرانی بودند که هنگامی که کارگران بازنشسته میشدند به خانه شخصی خود جا به جا شوند. و رهبر و رژیم اسلامی پول ملت ایران را به گروهای لات و چاقوکش میپردازد که بانوان بدون حجاب را کتک بزنند و دشنام بدهند و آزار دهند. در نهمین کنفرانس ملی کار در روز ۲۵ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی آریامهر فرمودند: ضرورت تأمین مسکن مناسب برای کارگران ایرانی به عنوان یک اقدام رفاهی و یک جزء مهم سیاست توسعه اجتماعی کشور همواره مورد توجه خاص ما بوده است. ایجاد و گسترش مجتمعهای مسکونی در کنار واحدهای تولیدی و صنعتی با مشارکت مؤثر کارفرمایان، باید از جمله الزامات سیاست توسعه صنعتی کشور قرار گیرد، به طوری که به تدریج برای کلیه کارگران کشور در کنار واحدهای صنعتی محل اشتغال آنان، مسکن مناسب سازمانی ایجاد شود و ضمناً هر کارگری بتواند با پسانداز خود و استفاده از وامهای رفاهی دولت در دوران اشتغال خویش مقدمات لازم را برای تهیه محل سکونت زادگاه خود مهیا سازد، تا پس از بازنشستگی با آسودگی خاطر در آن محل سکونت کند.
آریامهر شاهنشاه ایران خود در پی آن بودند که مردم ایران در رفاه و آسایش و امنیت و احترام زندگی کنند اما رهبر تنها در پی سرکوب زنان ایران در خیابان و دانشگاه و پارک و ساختمان دولتی و غیردولتی و غیره است تا زندگی را تنگ تر و سختر از آنچه که هست بنماید.
برای نمونه در دانشگده هنرهای زیبای دانشگاه تهران روز دوشنبه ۴ اردیبهشت ماه مشتی لات و بی سر و بی پا به نام حراست دانشگاه، بر سر دختران دانشجو ریختهاند آنان را کتک زدهاند و تهدید به اخراج از دانشگاه. دختران و پسران دانشجو روز اول ماه می برابر با ۱۱ اردیبهشت ماه را ارج نهید و با کارگران در اعتصاب ایران هم گام شوید. پشتیبان همه کسانی باشید که اعتصاب میکنند. کشور ایران باید در اعتصاب فرورود، گسترش اعتصابها یعنی براندازی رژیم سفاک اسلامی
روز کارگر روز اول ماه می بیش از سد سال است که در بسیاری از کشورهای دنیا برگزار میشود و تعطیل رسمی است. اتحادیههای کارگری در سراسر جهان تظاهراتی سامان میدهند، سخنرانیهایی انجام میشود که در آن یادآور میشوند به چه پیشرفتهایی دست یافتهاند و برای چه چیزهای دیگری باید مبارزه کنند. یکی از پیروزیهای جنبش کارگری هشت ساعت کار در روز بود. این بدان چم است که با هشت ساعت کار در روز، میتوان دستمزدی داشت که با آن خانواده کارگر بتواند در رفاه زندگی کند. کارگران ایران به این آرمان در زمان آریامهر دست یافتند. اما آنچه را که کارگر ایرانی داشت تنها رویایی است، برای کارگران در ایران در چنگال اسلامیستها خرد شدهاند شده است. دستمزد کارگر این هشت ساعت آن اندازه کم است که ناچار باید در دو یا سه جای دیگر کار کند تا بتواند هزینه زندگی خود و خانواده اش را بپردازد.
خواست دیگر کارگران در جنبش کارگری پرداخت دستمزد مساوی برای کار مساوی به زن و مرد بود. این مهم هنوز در بسیاری از کشورهای غربی انجام نشده است. اما مجلس شورای ملی با دولت مشروطه اش قانون مدرن و پیشرفته کاری در سال ۱۳۳۷ خورشیدی یعنی ۶۶ سال پیش به تصویب رساند که در آن زن و مرد کارگر ایرانی برای کار مساوی یک سان پرداخت میشدند.
دیگر رویایی که کارگران ایرانی بدان دست یافتند سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها بود.
در چهارچوب انقلاب شاه و مردم شش اصل به تصویب مردم ایران رسید که اصل چهارم آن سهیم کردن کارگران در سود خالص کارخانههای صنعتی و تولیدی بود. سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها یکی از فرمهای دستمزد است که در آن کارگران و کارمندان یک کارخانه یا واحد تولیدی علاوه بر دستمزد و یا حقوق ماهیانه اشان سهمی از سود سالیانه آن واحد یا کارخانه میبرند. برپایه این اصل، کارگران و کارفرمایان به وسیله سندیکاهای خود، و بر پایه قراردادهای جمعی کارگران، بدون دخالت دولت در سود خالص واحدهای صنعتی شریک میشوند. در سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی پانسد و سی هزار (۵۳۰۰۰۰) کارگر بخش خصوصی و دولتی توانستند سودی برابر با دوازده میلیارد ریال به دست بیاورند که برای هر یک به معنای یک تا دو ماه دستمزد اضافه آنان بود. قوانین کارگری اصل چهارم انقلاب شاه و مردم سه سیاست را دنبال میکند: سیاست اشتغال، سیاست مزد و سیاست بهره وری سیاست اشتغال: بدان معنی است که هر کارگر ایرانی حق داشتن کار و بیمههای اجتماعی را دارد. اگر به هر سببی کارگری کار خود را از دست بدهد مانند دیگر کشورهای پیشرفته صنعتی از بیمه بیکاری استفاده میکند و کوشش میشود که هر چه زودتر برای وی کاری مناسب تخصص وی یافته شود. سیاست کمترین (حداقل) دستمزد: هر سال یک بار با توجه به نوسانات اقتصادی، و با توجه به نیازهای لازم زندگی حداقل مزد یک کارگر ساده تعیین میشود تا به سبب تورم یا دیگر شاخصهای هزینه زندگی رفاه آنان تامین باشد. سیاست بهرهوری: هدف این سیاست ایجاد پیوند بین دستمزد و بهره وری است. بدین معنی که دستمزد کارگران بر اساس محاسبات است ولی اگر کارگری دوره آموزشی حرفهای را در کنار کار روزانه اش گذراند نخست از نظر مالی به پایه دستمزدش افزوده میشود و رتبه اش بالا میرود و به کار بالاتری گمارده میشود. آموزشهای حرفهای کوتاه مدت که در چهار چوب اصل دوازدهم انقلاب شاه و مردم یا اصل انقلاب اداری و آموزشی انجام میگیرد و هدف آن آموزش منابع نیروی کار در سطحهای گوناگون چون تجهیز نیروی کار و از بین بردن کمبود کارگر ماهر و نیمه ماهر در سراسر کشور است. هر ایرانی در هر شرایطی که هست در مرکزهای کارآموزی حق آموزش رایگان حرفهای را دارد. در سیر این پیشرفتها بانک رفاه کارگران با دادن وام با بهره چهار در سد به کارگران در ایجاد تعاونیها کمک مینماید. آمار نشان میدهد که با چندین میلیاردهایی که در این زمینه پرداخت شد کارگران توانستند منزل بخرند یا منزل هایشان را تعمیر کنند و بر روی هم رفته از وسایل رفاهی بیشتر بهره ببرند.[۲] در پیشبرد امور کارگر و کارگری در ایران دو اصل چهارم انقلاب شاه و مردم یعنی سهیم کردن کارگران در سود کارگاههای صنعتی و تولیدی و اصل سیزدهم گسترش مالکیت واحدهای صنعتی و تولیدی اهرم استواری را برای رفاه همه جنبههای زندگی کارگران بر قرار ساختهاست. نخستین بار در دنیا در کشور آلمان سهیم شدن در سود کارخانهها به تصویب رسید. صاحب کارخانجات صنعتی در برلین شخصی به نام اوتو لیلی انتال در سال ۱۸۹۰ میلادی سهم سودی به اندازه ۲۵٪ برای کارگران و کارمندانش تعیین کرد.[۳] در اواخر قرن نوزدهم در سال ۱۸۹۶ (میلادی) کارل سایس در کارخانجات معروف دوربین و میکروسکوپ سازی و نور سنجی (اپتیک) خود، کارگران و کارمندانش را در سود کارخانههایش سهیم کرد. کارگران ایرانی با سهم ۲۰٪ از سود کارخانهها سهیم شدند.
آنچه که آریامهر شاهنشاه ایران برای کارگران انجام دادند، رویایی بود که در هیچ کشوری نمیتوان آن را یافت،در برابر این همه پیشرفت و امتیاز خمینی تنها یک قول داد و آن این بود اگر من قدرت را در دست گیرم هیچ ایرانی نیاز به کار کردن ندارد، اگر من قدرت را به دست گیرم، هر ایرانی هر روز سهم خود را از درآمد نفت دریافت خواهد کرد و ما هر روز ۷۰۰ تومان به هر ایرانی میدهیم. نشستهاید در خانه بی خیال زنگ در به سدا در میآید و هر یک از افراد خانواده ۷۰۰ تومان خود را دریافت میدارد و این تا مادام العمر ادامه خواهد داشت. همه ما میدانیم که شاهنشاه آریامهر همه قول هایشان را به انجام رساندند. اما ایرانیان هنوز چشم به راه دریافت سهم خود از پول نفت هستند. هیچ کس نمیآید و پول نفت را به ایرانیان بدهند. و اگر زنگ در به سدا در آید یا پلیس است یا پاسدار برای دستگیری و کتک زدن و کشتن و غارت. خبر خوب از آنجا که جمهوری اسلامی ورشکسته است برآورد کردهاند که چقدر طلا و ارز در دست ایرانیان است به زودی برای چپاول طلا و ارز ایرانیان زنگ خانهها به سدا در خواهد آمد. مبارکتان باشد.