دولت رفاه

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درگاه:قانون اساسی مشروطه ایران حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟

درگاه:انقلاب مشروطه

روز ملی مشروطه ۱۴ امرداد ماه
دولت رفاه

دولت رفاه

جمهوری اسلامی در غرقاب بزرگترین بحران اقتصادی در ایران دست و پا می‌زند. ملت ایران از گرسنگی رنج می‌برند، نبود برق در شهرها، گرانی وحشی مواد خوراکی که هفته به هفته و گاه روز به روز گرانتر می‌شود ، گریبانگیر ملت است. دولت جمهوری اسلامی مدعی است که این وضعیت غم انگیز مردم ایران به سبب تحریم‌های بین المللی است. واقعیت این است که دشواری‌های اقتصادی ایران به سبب سیاست غلط جمهوری اسلامی بوجود آمده است. اقتصاد ایران بر پایه یک برنامه اسلامی ریخته شده است. سی درصد بودجه دولت به بنیادها و سازمان‌های اسلامی ویژه شده است. این بدان چم است که سی در صد بودجه کل دولت برای مردم ایران هزینه نمی‌شود. بهای مواد خوراکی و انرژی از سوی دولت تعیین می‌شود، برای نمونه محمد برزعلی رییس سازمان جهاد کشاورزی استان گلستان بامداد پنجشنبه ۱۲ امرداد ماه در گفتگو با خبرنگاران گفت که از این پس، نان سنگک با وزن ۶۰۰ گرم ۹۰۰۰ تومان، بربری با وزن ۵۰۰ گرم ۷۵۰۰ تومان و تافتون ۲۰۰ گرمی ۴۰۰۰ تومان خواهد بود.

با سنجش وضعیت اقتصادی ایران پیش از شورش پنجاه و هفت، که دانشجویان و دانش آموزان به رایگان درس می‌خواندند. دانشجویان پول دستی می‌گرفتند و مستقیم به حساب بانکی اشان از سوی دولت پول ریخته می‌شد. در مدرسه‌ها تغذیه رایگان با شیر و موز و سیب و پسته و بادام و کیک به راه بود. آموزگاران نیز از تغذیه رایگان بهره مند می‌شدند. برنامه‌های بزرگ خانه سازی برای طبقه‌های گوناگون در دست اجرا بود. ریال ایران پول بین المللی شده بود و ایرانیان ملت مورد احترام جهانیان بدون روادید می‌توانستند به سراسر دنیا سفر کنند و ریال ایران را در بانک‌ها تعویض کنند. چگونه ممکن است که رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی آریامهر از کشوری فقیر و واپس مانده که از قاجاریان مغول به جای مانده بود، یک کشوری بسازند که رفاه برای هر ایرانی به ارمغان آورد.

زمانی که رضا شاه بزرگ شاهنشاه ایران شد، ایران یک کشور کشاورزی بود و اقتصاد ایران بر پایه کشاورزی بود ، پای ساخت‌های کشوری وجود نداشت، سیستم اداری و وزارتخانه وجود نداشت، سیستم آموزش و پرورش همگانی نبود، و سیستم بهداشت و درمانی وجود نداشت. برای رضا شاه آشکار بود که اگر ایران باید از دیدگاه اقتصادی پیشرفت نماید که پای ساخت‌های کشور و سیستم‌های اداری و بهداشت و درمان و آموزش و پرورش و دادگستری باید ساخته شود.

زمانی که رضا شاه بزرگ، سردار سپه بود، نشان داد و توانست ارتش ایران را بسازد و نشان داد که وی مردی است که می‌تواند پروژه بزرگ را به انجام رساند در کنار همه دشمنی‌ها و کارشکنی‌ها. در واقع رضا شاه بزرگ در پست‌هایی که داشت سردار سپه و وزیر جنگ و نخست وزیر شایستگی خود را برای پیشبرد کشور ایران نشان دهد و مجلس شورای ملی شاهنشاهی ایران را به شخص رضا خان پهلوی سپرد.

رضا شاه بزرگ، به ساختن ایران نوین پرداخت، راه‌ها و جاده‌ها و راه آهن و وزارتخانه‌ها ، سیستم آموزش و پرورش و درمان و بهداشت و دادگستری مستقل و سکولار را بنیاد نهاد و سیاست ایران را پایدار کرد و هر دوسال انتخابات مجلس شورای ملی برگزار شد و دولت‌هایی که در این زمان بر سر کار آمدند سال‌ها بر سر کار ماندند و برخلاف دولت‌های پیشین که چند هفته‌ای بیش بر سر کار نمی‌ماندند.

با دگرگونی‌هایی که در کشور بوجود آمد، جامعه ایرانی نیز دگرگون شد و بانوان ایران توانستند به مدرسه بروند درس بخوانند، سواد بیاموزند و توانستند با پشتیبانی دولت پرستار و آموزگار شوند و در سازمان‌های دولتی نیز استخدام شوند. افسوس که جنگ دوم جهانی در اروپا گرفت و دامنه اش به کشور ایران که بی طرفی خود را اعلام کرده بود کشید. ارتش انگلستان و ارتش شوروی به ایران در روز سوم شهریورماه ۱۳۲۰ حمله کردند ایران را بمباران کردند، ارتشیان دلاور ایران را کشتند و شمال و جنوب ایران را اشغال کردند و پس از کوتاه زمانی پایتخت را نیز اشغال کردند و وزارتخانه‌ها و رسانه‌ها و همه جا را زیر کنترل گرفتند و سانسور وحشتناک در ایران حکم فرما شد و کسی پروانه نداشت درباره اشغال ایران و جنگ در ایران چیزی بگوید و یا بنویسد. استالین کمونیست‌های خطرناک ایران را که در زندان بودند همان پنجاه و سه نفر را از زندان بیرون کشید و حزب توده را در ایران بنیاد نهاد. با حزب توده، استالین توانست سیستم سیاسی ایران را ناپایدار سازد. با اینکه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بود اما قدرت در دست روزولت و استالین بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم و بیرون نرفتن ارتش شوروی از آذربایجان، کار به شورای امنیت سازمان نوپای ملل متحد کشید و نخستین شکایت به این شورا از سوی کشور ایران به نمایندگی حسین علا مطرح شد. کار به درگیری میان دولت امریکا و استالین درگیری پیش آمد. با اینکه شاهنشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی، توانست استان آذربایجان را پس از یک سال جدایی از مام میهن به ایران بازگرداند، اما تضاد و دشمنی با استالین بوجود آمد و کشور ایران ناخواسته بخشی از جنگ سرد میان ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی یعنی جنگ سرد میان غرب و شرق گردید.

پرزیدنت ترومن با برنامه اصل چهار، به کمک ایران آمد تا کشور ایران را در مبارزه با کمونیسم پشتیبان باشد. محمد مصدق به کارشکنی در برنامه اصل چهار پرداخت و از اجرای هر گونه برنامه سودمند برای کشور ایران جلوگیری کرد. محمد مصدق نمایندگان اقتصادی شوروی را به ایران فراخواند و نشان داد که ایران در جنگ سرد با شوروی می‌خواهد نزدیک شود. شاهنشاه ایران نیرنگ‌های محمد مصدق را دریافتند و فرمان عزل وی را صادر نمودند و سپهبد زاهدی را به نخست وزیری برگزیدند. محمد مصدق پس از دریافت فرمان عزلش این قاجار کثیف با دسیسه‌ای که برنامه ریزی کرد در روز ۲۵ امرداد ماه در میدان بهارستان وزیر خارجه بی سواد نه کلاسه اش حکومت مشروطه را پایان یافته خواند و حکومت ایران را جمهوری دموکراتیک مدل اعلام داشت.

پس از آنکه وضعیت سیاسی در ایران استوارگردید، آریامهر شاهنشاه ایران بر آن شدند که برنامه رفرم پدر تاجدارشان را ادامه دهند. برای آریامهر شاهنشاه ایران روشن بود که برای پیشبرد و پیشرفت ایران باید سیستم فیودالی یا رژیم ارباب رعیتی از ایران برچیده شود. بدین روی آریامهر شاهنشاه ایران، انقلاب شاه و مردم را آغاز کردند و با اصلاحات ارضی یک شبه وضعیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ایران را زیر و زبر نمودند. دومین تکانی که به جامعه ایران داده شد، بر پا ساختن جامعه صنعتی با کارخانه‌های مدرن بود. پیشرفت و پیروزی ایران در این راه شگفت آور بود و رشد اقتصادی کشور ایران دو رقمی شد. با پیاده شدن ۱۹ ماده انقلاب شاه و مردم، اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر گام دیگری برای رفاه ملت ایران برداشتند، و آن را تمدن بزرگ نامیدند و هدف آن این بود که هر ایرانی از نخستین دم که به جهان چشم می‌گشاید تا واپسین دم که چشمهایش را فرو می‌بندد، زیر چتر حفاظت دولت رفاه ایران باشد. یعنی همواره از بیمه‌های گوناگون در هر فاز زندگی بهره مند گردد و زندگی آرام و بی دغدغه و با رفاه و امنیت داشته باشد.

برپایی دولت رفاه با برنامه عمرانی ششم برنامه ریزی شده برای سال‌های ۲۵۳۷ شاهنشاهی تا ۲۵۴۱ شاهنشاهی بود. هسته دولت رفاه در این است که هر گاه یک ایرانی در وضعیت اضطراری قرار گیرد، دولت وارد کار می‌شود. برای نمونه ایرانیانی که دیگر نمی‌توانند کار کنند از سن معینی زیر پوشش بیمه بازنشستگی قرار می‌گیرند. هر ایرانی که بیمار شود نه تنها خدمات درمانی دریافت می‌کند بلکه برای دوره بیماریش از سوی دولت حقوق می‌گیرد. ایرانیان جوان که درآمد ندارند و هنگام تحصیل آنهاست، نیز از دولت حقوق تحصیل می‌گیرند. یک بانویی که همسرش را از دست بدهد از سوی دولت حقوق بازنشستگی بیوه دریافت می‌کند. به هنگام آسیب‌های طبیعی مانند زمین لرزه، سیل و یا بهمن که سبب ویرانی روستا یا شهری شوند، بی درنگ دولت برای آسیب دیدگان بودجه در اختیارشان قرار می‌دهند که بتوانند دوباره خانه و کاشانه خود را بسازند. به ویژه برای خانواده‌های جوان برنامه‌های خانه سازی شیک و مدرن در دست بود. اگر ایرانی کار خود را از دست بدهد، دولت برایش حقوق بیکاری تعیین می‌کند تا روزی که بتواند دوباره سر کار رود و بازتوان شود. هر ایرانی در هر سنی زیر چتر پشتیبانی دولت رفاه قرار دارد. پیش نیاز بر پایی دولت رفاه ایران، حکومت مشروطه شاهنشاهی است. این بدان چم است که ورژن ایرانی دولت رفاه کپی از دولت‌های غربی نبود بلکه راهی ایرانی بود که این راه ویژه ایران بود که بر پایه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران برنامه ریزی شده بود.

دشمنان برقراری دولت رفاه، کمونیست‌ها و اسلامیست‌ها بودند. کمونیست‌ها بر آن بودند که مدل شوروی در ایران پیاده شود و اسلامیست‌ها می‌خواستند که دین اسلام بر مردم حکومت کند و نه مشروطه و دولت رفاهش. بنابراین می‌باید که شاهنشاه ایران و حکومت مشروطه را از میان برداشت. خمینی پس از آن که آریامهر از کشور بیرون رفتند و از روز ۲۲ بهمن ماه به ویران سازی ایران و با خاینین به ملت و کشور ایران به انقلاب فرهنگی پرداختند و گام نخست برای بر پا ساختن حکومت استبدادی اسلامی برداشته شد.

بنی صدر در زمان نخست وزیری اش ، براندازی قانون اساسی مشروطه را بدین گونه در روزنامه‌ها اعلام داشت و گفت: ما ریاست سه قوه را به امام خمینی تقدیم کرده‌ایم. یعنی خمینی قوه قانونگزاری یا مجلس و قوه مجریه یا دولت و هم چنین قوه دادوری یا دادگستری قضاییه می‌باشد و با این کار همه گروه‌های چپ و اسلامیون دست در دست دیکتاتور اسلامی را در ایران راه اندازی کردند. دشمنان ملت و کشور ایران کوشش کردند که به دیکتاتوری اسلامی نام‌های دیگری بدهند چون ولایت فقیه، جمهوری اسلامی. مردم ایران که دولت رفاه در دست داشتند به دنبال وعده‌های یک آخوند هندی با پول نفت هر روز به در خانه‌ها پرداخت می‌شود، با اتوبوس رایگان ، آب و برق و گاز رایگان، خانه سازی رایگان برای همه ایرانیان، گشودن راه بهشت برای ایرانیان در آخرت و پس از مرگشان و بسیاری وعده‌های سر خرمن دیگر راه افتادند.

امروز همه ایرانیان دریافته‌اند که دولت اسلامی دولت فقر و تهیدستی و بیماری و قتل و کشتار است. در زمانی که اکثریت مردم ایران زیر خط فقر قراردارند و کم کم به زیر خط زنده ماندن کشانده شده‌اند، بزرگترین نگرانی رژیم اسلامی روسری بانوان ایران است که باید بر سر کنند. اکنون قانونی می‌خواهند بگذرانند که بانوانی که حجاب ننگین اسلامی بر سر ندارند مجرم شناخته شوند و تنبیه شوند. دزدان و قاتلانی که در حکومت اسل امی پست‌های کشوری و لشکری را اشغال کرده‌اند بدون مجازات و تبنیه به کار خود ادامه می‌دهند. پیوسته گفته می‌شود که مردم ایران برای تغییر رژیم به پا خاسته‌اند و می‌جنگند ولی ژرفای این تغییر رژیم نابود ساختن این قاتلان و دزدان است که چنگ بر زندگی و هستی ملت ایران انداخته‌اند.

این توهم‌های دینی که با آن ملت ایران را زنجیر کرده‌اند و قرن هاست که آنان را ترسانده‌اند و ماه‌ها در کشور کهن ایران عزاداری برای حسن وحسین و مشتی جنایتکار راه انداخته‌اند باید زدوده شوند و مردم را مغز شویی می‌کنند باید ملت ایران بتوانند خود را از این تارهای تنیده بر اندیشه هایشان آزاد سازند و این خرافات که فقط برای پر کردن جیب مشتی تازی و تازی زاده بوجود آورده‌اند به اشغالدانی تاریخ ریخته شود. مبارزه ملت ایران مبارزه علیه بردگی دینی است. ملت ایران می‌جنگند تا دوباره بتوانند آزاد و انسانی زندگی کنند.

بسیار در این باره گفته‌ایم که نخستین گام برای اینکه کشورمان به دست ایرانیان اداره شود،باید قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران را به جایگاهش برگردانیم. شاهنشاه ایران به ایران بازگردد و سوگند پادشاهی یاد کند و دولت رفاه بی درنگ باید سازمان یابد. هسته مرکزی کار هر دولت فراهم ساختن رفاه مردم است. باز هم درباره دولت رفاه خواهیم گفت که ملت ایران آماده باشند و بی درنگ پس از فروپاشی حکومت دیکتاتوری جهل و جنون اسلامی، اداره کشور را به دست گیرند.