خاقانی (غزلیات)/در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده) از خاقانی |
' |
در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده | در پیشت ایستادم چون شمع سر بریده | |
چشم از تو می بدزدم پیش رقیب گویی | چشم بدم که ماندم از تو نظر بریده | |
از تیغ بیوفایی بینی چو برنشینی | حلق هزار خلقی بر رهگذر بریده | |
دیدی که تیر غازی مویی چگونه برد | ای تو میان جانم زان زارتر بریده | |
پیمان مهر بسته هم در زمان شکسته | پیوند وصل داده هم بر اثر بریده | |
جان من از خیالت در عالم وصالت | هردم هزار منزل راه خطر بریده | |
در سایهی رکابت دلها ببین فتاده | بر پایهی سریرت سرها نگر بریده | |
خاقانی از هوایت در حلقهی ملامت | زنجیرها گسسته وز یکدگر بریده |