خاقانی (غزلیات)/تا حلقههای بهم برشکستهای
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (تا حلقههای بهم برشکستهای) از خاقانی |
' |
تا حلقههای بهم برشکستهای | بس توبههای ما که بهم درشکستهای | |
گاه از ستیزه گوش فلک برکشیدهای | گاه از کرشمه دیدهی اختر شکستهای | |
دانم که مه جبینی ای آسمان شکن | اما ندانم آنکه چه لشکر شکستهای | |
آهستهتر، نه ملک خراسان گرفتهای | و آسودهتر، نه رایت سنجر شکستهای | |
در شاهراه عشق تو هر محملی که بود | بر دل شکستگان قلندر شکستهای | |
در گوشهها هزار جگر گوشه خوردهای | وز کبر گوشهی کله اندر شکستهای | |
یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است | بس کن که نه طلسم سکندر شکستهای | |
درهم شکستهای دل خاقانی از جفا | تاوان بده ز لعل که گوهر شکستهای | |
خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست | بر پر سوی عراق نه شهپر شکستهای | |
رو کز کمان گروههی خاطر به مهرهای | بر چرخ، پر تیر سخنور شکستهای |