بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی ایرانیان در امریکا ۲۹ آبان ماه ۱۳۲۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سفر محمدرضا شاه پهلوی به ایالات متحده امریکا ۲۵ آبان ۱۳۲۸ - ۱۰ دی ۱۳۲۸ درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۲۸ خورشیدی تازی

نجات آذربایجان


بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی ایرانیان در امریکا ۲۹ آبان ماه ۱۳۲۸

شما در امریکا می‌بینید که این کشور آباد و سعادتمند است، اما این آبادی و سعادتمندی به دست نیامده‌است، مگر در نتیجه همت و سعی و عمل افراد.
ما گذشته‌ای پر افتخار داریم که به آن مباهات می‌کنیم، ولی این کافی نیست. بایستی کاری کنیم که دهقانان و سایر طبقات محروم را از زندگی شایسته‌ای برخوردار نماییم. در ایران اقلیت کوچکی یک زندگانی با تجملی دارند، در حالی که اکثریت مردم از وسایل اولیه زندگانی محروم هستند، و مثل این است که این عده محدود نمی‌خواهند به سایرین مجال فعالیت بدهند.
مبارزه حقیقی من علیه کسانی است که مانع اصلاحات هستند، تا در ایران وضعی به وجود آید که کار به کاردان سپرده‌شود تا در ایران وضعی به وجود آید که کار به کاردان سپرده‌شود و افراد لایق بتوانند زمینه‌ای برای فعالیت به دست آورند. من با سرمایه‌داری و ثروت مخالف نیستم، ولی با اینکه سرمایه در دست عده محدودی بدون استفاده دیگران متمرکز گردد، مخالفم و نمی‌خواهم عده محدودی به قیمت فقر و بدبختی اکثریت افراد ایران متمکن و سرمایه‌دار شوند، و در حقیقت سعادت آنها از راه نابودی دیگران تأمین گردد.
باید بدانیم که کارکردن ننگ نیست. ارزش حقیقی هر کس بسته به کار اوست و همه باید آستین‌ها را بالا زده برای پیشرفت وضع کشور و ملت کار کنیم. من آنچه در قدرت دارم کوتاهی نمی‌کنم، و خوشوقتم که مکتب خود را در راه اصلاح و بهبود وضع مردم صرف کرده‌ام. اکنون معتقدم که باید اراضی واگذاری به سازمان شاهنشاهی به اقساط طویل‌المدت به دهقانان فروخته شود و آنها اساسی برای زندگی خود بریزند. ضمناً قیمت دریافتی از دهقانان به تدریج به مصرف عام‌المنفعه برسد. اراضی خالصه نیز مجاناً بین مردم تقسیم شود.
دشمنان ایران می‌خواستند آذربایجان عزیز را از پیکر ایران جدا کنند. وظیفه من در آن موقع برایم کاملاً روشن بود، زیرا مرگ شرافتمندانه هزار بار به زندگانی بی‌شرفانه ترجیح دارد. مرگ با شرافت در حقیقت زندگانی جاودانی است. من به خدا معتقدم. هر کس دیگر نیز باید به مبدأ معتقد باشد و بداند یک قوه عالی ناظر اوست، همین قوه از کسانی که طالب زندگی شرافتمندانه هستند حمایت می‌کند، چنانچه ایران عزیز ما نجات یافت.
مرا که پرچمدار استقلال ایران بودم دشمنان خواستند نابود کنند. از نزدیک پنج تیر به سویم خالی کردند که همه آنها اصابت کرد، ولی به طوری که می‌بینید اکنون میان شما ایستاده‌ام و به شما اندرز می‌دهم که در انجام وظیفه نباید ترسید. من تا زنده هستم خدمتگزار ایرانم و از هیچ خطری ترس ندارم، برای آینده هم وعده‌ای که می‌توانم بدهم همان طرز کاری است که تاکنون نشان داده‌ام، ولی باید بدانید که به تنهایی کاری از عهده من ساخته نیست و انتظار اصلاح تمام کارها از شخص من بر خلاف عقل و دور از منطق است. همه باید در انجام وظیفه ملی و مملکتی خود کوشش نماییم و من در این راه به کمک همه شما احتیاج دارم.