تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:RussianBritishArmyInvasionIran3rdShahrivar1320.mp4|thumb|left|220px|اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا با سدای شاهنشاه آریامهر]]
 
[[پرونده:Britishsovjetattack1941.jpg|thumb|left|220px|حمله ارتش شوروی و انگلیس به ایران ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰]]
 
[[پرونده:Rezashah1942.jpg|thumb|left|180px|اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در بوشهر، ایران را برای همیشه ترک می‌کند شهریور ۱۳۲۰]]
 
[[پرونده:MRP1941.jpg|thumb|left|180px|اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی جانشین پدر می شود شهریور ۱۳۲۰]]
 
'''[[اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی]]''' -  با حمله ارتش اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا به ایران در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰ ایران کارزار جنگ دوم جهانی شد. اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا، تاریخ نوین ایران را تا فراسوی دهه‌ها زیر تاثیر خود گرفت. ایران می بایستی که موضع بی‌طرفی خود را کنارنهد و عضو متفقین شود. با پشتیبانی فعال ایران از متفقین، شوروی به رهبری استالین در موقعیتی قرارگرفت که توانست بر آلمان هیتلری پیروز شود. به همین دلیل ایران '''پل پیروزی''' نامیده شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین، ایران از اعضای پیروز جنگ نبود بلکه در ردیف بازندگان قرارگرفت. استالین از بیرون بردن ارتش سرخ شوروی از ایران خودداری کرد و برنامه‌ای ریخت که استان‌های شمالی ایران را زیر کنترل خود دربیاورد و از ایران جدا سازد. استالین با برپا سازی حزب توده و پشتیبانی مالی و نظامی ارتش سرخ از آنان، سبب شد که در ایران دولت استواری بر سر کار نیاید و با راه یافتن اعضای حزب توده و گروهی به نام اقلیت به سرکردگی محمد مصدق قاجار به مجلس شورای ملی با ابستروکسیون کار دولت‌ها را مختل کرد و از رای‌گیری در مجلس جلوگیری کرد. کشور ایران که از دیدگاه سیاسی و اقتصادی ویران شده بود به سبب درگیری در یک جنگ گرم که میلیون‌ها تُن ابزار جنگی و مواد خوراکی که با استفاده از خاک ایران به شوروی ترابر شده بود و به آن "پرشن کریدور" می ‌گفتند، از سوی همان شوروی به میدان "جنگ سرد" هُل داده شد. با تزویرهای شوروی و برنامه‌های اشغال کشور ایران، سرانجام برای نگاهبانی از استقلال و تمامیت ارضی ایران سیاستمداران ایران به رهبری اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران ناچار شدند که با کشورهای متفق در غرب همکاری کنند. تنها با پشتیبانی سیاسی و نظامی امریکا، دولت ایران توانست ارتش شوروی را به بیرون رفتن از استان‌های شمالی ایران وادار سازد و آذربایجان را از چنگال مزدوران شوروی برهاند. از این زمان روشن شد که استقلال و تمامیت ارضی ایران و نوسازی اقتصادی و سیاسی تنها با متحدین غربی امکان‌پذیر خواهدبود. نه تنها پیوندهای ایران با دنیای غرب از سوی دولت شوروی مورد پذیرش قرار نگرفت بلکه شوروی کوشش کرد که با فعالیت‌های سیاسی حزب توده، همواره در ایران آشوب به پا کند و پس از آنکه حزب توده ممنوع اعلام شد، با همدستی جبهه ملی، ایران را از پیوندهایش با کشورهای غربی جدا سازد و به شوروی نزدیک کند. بالاترین این کشمکش‌های سیاسی در دوران جنگ سرد در ایران، ملی کردن شرکت نفت انگلیس و ایران را باید نام برد که تلاش بر براندازی سامانه شاهنشاهی ایران و در دست گرفتن حکومت بود. سرانجام با سقوط محمد مصدق خائن به ایران و مردم ایران در سال ۱۳۳۲  و مرگ استالین نفوذ شوروی در ایران بسیار کم شد و ایران توانست که با برنامه‌های عمرانی و انقلاب شاه و مردم کشور را بازسازی کند.
 
  
تا به امروز، تاریخ‌نویسی درست جنگ جهانی دوم و نقش ایران در این جنگ برای پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی،  در هیچ‌کجا نه در ایران، نه در شرق و نه در غرب انجام نشده است. هیچیک از دولت‌های غربی و شوروی  گرایشی به نوشتن آنچه که گذشت را نداشتند تا روشن شود که چرا آنها یک کشور بی‌طرف را اشغال کرده‌اند زیرا که خلاف هرگونه حقوق بین‌المللی بود. به همین سبب در گفتگوهای سیاسی با ایران، دولت‌های اشغالگر شوروی و بریتانیا پافشاری برآن داشتند که ایران اشغال نشده است بلکه ایران همکاری می کند ولی در واقع مانند ارتش اشغالی، با ایران و ایرانیان رفتارکردند. نقش ایران در جنگ جهانی دوم را به میزبان "کنفرانس تهران" کاهش دادند و در هیچ یک از کتاب‌های تاریخ در مدرسه‌ها در کشورهای غربی نامی از ایران و نزدیک به چهار سال اشغال ایران و سختی‌هایی که کشور و مردم ایران کشیدند را نبرده‌اند. به سبب سانسور در درازای اشغال ایران از سوی ارتش بریتانیا و شوروی، در ایران سند، عکس و فیلمی وجود ندارد، تنها پس از فروریختن اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق کم کم آرشیوها در دسترس همگان قرار گرفتند. برای نمونه روشدن فرمان‌های استالین برای جداسازی استان‌های شمالی ایران، برپا کردن جمهوری دموکرات آذربایجان و کردستان و آموزش دادن مزدورانی چون پیشه‌وری و کامبخش و دیگر اعضای حزب توده نشان می‌دهد که چگونه سیستماتیک استالین برای اشغال کشور ایران برنامه می‌چیده است. هم‌چنین امروزه با رو شدن دستور استالین برای جستجو نفت در شمال و جنوب ایران و مسله امتیاز نفت به شوروی و موازنه منفی محمد مصدق در یک راستا با فرمان استالین دیده می‌شوند.  
+
[[پرونده:MojahedinTerror3Americans2535a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:MojahedinTerror3Americans2535b.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:MojahedinTerror3Americans2535c.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:MojahedinTerrorAmericans2535f.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:MojahedinTerror3Americans2535d.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:MojahedinTerror3Americans2535g.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:MojahedinTerror3Americans2535f.jpg|thumb|left|160px|]]
  
بمباران ایران، و در پی آن بیماری‌ها، گرسنگی، تورم اقتصادی، بی‌خانه‌مان کردن، ناامنی و چپاول مردم ایران از سوی  بیگانگان، رنج‌هایی بود که ملت ایران باشکیبایی کشیدند، با آنکه دو پیمان جداگانه برای ترمیم آسیب‌ها و پرداخت هزینه بهره‌برداری از همه امکانات کشور ایران دستینه شده بود، متفقین به کشور ایران نه تنها خسارت جنگی نپرداختند بلکه دولت کمونیست شوروی بسیاری از کارخانه‌ها و یازده تن طلای بانک ملی ایران را با خود به شوروی برد. افزون برآن درخت‌های جنگل‌های شمال ایران را برید و به یغما برد.  اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در هر سفری که به کشورهای متفق کردند یادآور نقش ایران در پیروزی متفقین شدند و اینکه متفقین می باید به ایران خسارت آسیب‌هایی که در درازای چهار سال بدان وارد آمده است بپردازند ولی متفقین هیچگاه خسارت‌های جنگی را نپرداختند و وانمود کردند که چنین رویدادی پیش نیامده است. تنها امریکا بخشی از قول‌های مالی خود را انجام داد. جنگ جهانی دوم، متفقین، ایران و کشتارها و چپاول ایران بخشی است که هنوز در تاریخ دنیا بسته نشده است. غرب و شوروی یا روسیه امروز می‌باید جبران رنج و آسیب‌ها به کشور ایران را به ملت ایران بنمایند. در سال ۲۰۱۴ میلادی مستندهای نوینی در تلویزیون های غربی درباره "جنگ جهانی دوم"  پخش شد. در این فیلم‌های مستند حتی دیگر اشاره‌ای به "کنفرانس تهران" نکردند تا رد پایی از این جنگ و جنایت بر مردم ایران برجای نماند. ملت ایران بدانند که سروده ای ایران سرود انقلابی علیه اشغال ایران از سوی ارتش‌های بیگانه و زندگی اندوه‌بار مردم ایران در سال ۱۳۲۳ ساخته شد تا به مردم ایران نیروی دوباره برای پایداری در برابر بیگانه را بدهد. امروزه توده‌ای‌ها و دیگر خائنان به کشور و ملت ایران کوشش می کننداین سروده، یادآور تاریک‌ترین روزهای تاریخ کشور ایران را به عنوان سرود ملی ایران به ملت ناآگاه ایران از تاریخ خود بفروشند.
+
'''[[ترور مهندسان آمریکایی کمپانی راکول اینترنشنال دونالد اسمیت، رابرت کرونگارد و ویلیام کاترل از سوی سازمان مجاهدین خلق ۶ شهریور ۲۵۳۵ شاهنشاهی]]'''  
  
جنگ جهانی دوم  (سپتامبر ۱۹۳۹ - سپتامبر ۱۹۴۵) با حمله نیروهای زمینی و هوایی آلمان به بندر دانزیک در لهستان در ۹ شهریور ۱۳۱۸ برابر با ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شد و تا آبان ۱۳۲۴ ادامه یافت. پس از حمله ارتش آلمان به لهستان، دولت‌های انگلیس و فرانسه که استقلال و تمامیت ارضی لهستان را در برابر تجاوز آلمان تضمین کرده بودند، ۱۱ شهریور ۱۳۱۸ فرانسه و بریتانیا یه آلمان اعلان جنگ دادند. در ۲۵ شهریور ارتش شوروی بخش شرقی لهستان را اشغال کرد و بر پایه قراردادهای پنهانی میان آلمان و شوروی لهستان را  تقسیم کردند.  ۸ آذر ۱۳۱۸ ارتش شوروی به فنلاند حمله کرد. فروردین ۱۳۱۹ ارتش آلمان دانمارک و نروژ را به اشغال خود در آورد و خرداد ۱۳۱۹ ارتش آلمان نیمی از فرانسه را اشغال کردند. تا این تاریخ ایران آسیبی از جنگ جهانی دوم ندیده بود. متحدین یا دولت‌های محور یعنی آلمان نازی به زمامداری آدولف هیتلر و ایتالیای فاشیست به زمامداری موسولینی و امپراطوری ژاپن بودند و گروه کشورهای متفقین در آغاز جنگ انگلستان و فرانسه بودند. ورازت کشور با چاپ اعلامیه‌ای به همه بیگانگانی که در ایران بسر می‌بردند هشدار داد که از نشان دادن هرگونه احساسات له یا علیه کشورهای در جنگ اروپا که منافی بی‌طرفی کشور شاهنشاهی باشد خودداری کنند.[۱۰] هم چنین دولت ایران با چاپ بیانیه رسمی تصمیم خود را دایر بر حفظ بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم به آگاهی مردم رسانید و وزارت خارجه این تصمیم را به همه سفارتخانه‌های کشورها در تهران بخش‌نامه کرد و دستور داد که وزارت امور خارجه آن کشورها را از تصمیم دولت ایران آگاه سازند.
+
در روز ۶ شهریور ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی سه تن از کارشناسان بلندپایه شرکت امریکایی راکول اینترنشنال به نام‌های دونالد جی. اسمیت، رابرت آر. کرونگارد و ویلیام سی. کاترِل در تهران نو، خیابان خیام، خیابان دلپذیر از سوی هفت تن از تروریست‌های مجاهدین خلق به رگبار گلوله بسته شدند و به قتل رسیدند.
 +
تروریست‌های سازمان مجاهدین از چندی پیش رفت و آمد این سه کارشناس آمریکایی و خیابان‌هایی را که از آنها می‌گذشتند، کنترل می‌کردند و دریافته بودند که خودروی سبز رنگ کارشناسان آمریکایی هر روز میان ساعت هفت و هفت و بیست دقیقه از تهران پارس برخوردگاه خیابان دماوند یا سه راه تهران پارس می‌گذرد و نزدیک به سی متری نارمک ، از خیابان خیام یکی از خیابان‌های فرعی تهران نو به خیابان دلپذیر می‌پیچد. تروریست‌های سازمان مجاهدین پس از بررسی‌های همه سویه، خیابان دلپذیر که در آن زمین بایر نیمه خرابه‌ای وجود داشت را برای ترور سه آمریکایی برگزیدند.
  
۱۲ شهریور ۱۳۱۸ برابر با ۴ سپتامبر ۱۹۳۹، اعلامیه‌ای به امضای نخست وزیر پخش شد که دولت شاهنشاهی ایران بی طرفی خود را در جنگ بین المللی دوم اعلام کرد. و در ۲۰ شهریور در مراسمی در کاخ گلستان برپا بود اعلیحضرت رضا شاه گفتند:ما مصمم هستیم که بی طرفی خود را حفظ کنیم، گرچه حفظ بی طرفی در این گیرودار مشکل‌تر از جنگیدن است.
+
ساعت ۷ بامداد روز شنبه ششم شهریور ماه سه مهندس آمریکایی دونالد اسمیت، رابرت کرون گارد و ویلیام کاترل از خانه خود با شورولتی سبز رنگ رهسپار کمپانی راکول اینترنشنال شدند. شهرام محمدیان باجگیران تروریست مجاهد، سوار بر موتور و غلامحسین صاحب اختیاری ترک موتور، هر دو علامت دهنده و آغاز کننده ترور با بوق و علامت دست، تیم ترور را از نزدیک شدن آمریکاییان آگاه ساختند. در این هنگام شورولت آمریکاییان به شماره ۲۶۲۶۴ تهران-ع از پیچ خیابان دلپذیر نمایان شد. حسن آلادپوش راننده فولکس واگن سرخ رنگ به شماره ۶۶۵۳۶ تهران-الف جلوی خودروی آمریکاییان پیچید و راه را بست. راننده شورلت آمریکاییان دریافت که نیرنگی در کار است، کوشش کرد به سوی راست بپیچد و از این دام رهایی یابد ولی به سبب باریکی خیابان نتوانست کاری بکند. در این هنگام، حسن آلادپوش راننده فولکس واگن و دیگر مسلسل چی‌ها، بهرام آرام و حسین سیاه کلاه و مهدی فتحی و محسن طریقت منفرد که در خرابه پنهان شده بودند، بیرون دویدند و از جلو و از دو سوی خودرو سرنشینان آمریکایی خودرو را به رگبار گلوله بستند. دونالد اسمیت و ویلیام کاترل که بر سندلی پشت نشسته بودند در دم کشته شدند و رابرت گرون گارد که جلو، کنار راننده نشسته بود به سختی زخمی شد. رابرت کرون گارد با وجود گلوله‌هایی که خورده بود پیاده شد و کوشش کرد به سوی پیاده رو برود، مسلسل چی نیز دنبال وی را گرفت و دوباره وی را به رگبار مسلسل بست. رابرت کرون گارد با وجود گلوله‌هایی که خورده بود پیاده شد و کوشش کرد به سوی پیاده رو برود، مسلسل چی نیز دنبال وی را گرفت و دوباره وی را به رگبار مسلسل بست. رابرت کرون گارد در جوی آب افتاد و مجاهد تروریست در جوی آب تیر خلاص را به وی زد و او را کشت. در این گیرو دار قاسم عابدینی به خرابه دوید و پیکانی را که در پیشتر در آنجا پارک کرده بودند، روشن کرد. دیگر مجاهدین تروریست دوان دوان همه به سوی خرابه بازگشتند و آنجا سوار بر خودروی فرار، متواری شدند. مجاهدین با مسلسل‌های کلاشینکف ساخت شوروی آمریکاییان را به رگبار گلوله بستند.
  
۲۵ مهر ۱۳۱۸ پیمان دوستی بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت پادشاهی ژاپن در کاخ وزارت امور خارجه به امضا رسید. و ۲۵ آذر به تصویب مجلس شورای ملی رسید. در روز دوم آبان ماه ۱۳۱۸ دوازدهمین دوره قانونگذاری به وسیله اعلیحضرت رضا شاه پهلوی گشایش یافت. رضا شاه در بیانیه خود روز گشایش مجلس شورای ملی گفت: موضوعی که موجب تاسف خاطر ما گردیده وقوع جنگ در اروپا است. اگر چه ما در این جریان سیاست بی طرفی کامل را اختیار کرده‌ایم، ولی دوام جنگ از لحاظ مادی و اقتصادی موجب زیان همه ملت هاست، به همین جهت آرزومندیم که هرچه زودتر صلح در جهان برقرار شود.
+
واکنش پرزیدنت جرالد فورد
  
با وجود اعلام بی طرفی کشور شاهنشاهی ایران در جنگ جهانی دوم دولت بریتانیا از حمل کالاهای خریداری شده ایران از آلمان جلوگیری کرد. دولت شاهنشاهی ایران رسما به دولت بریتانیا اعتراض کرد. در یادداشت اعتراضی که به سفارت انگلیس در تهران داده شد نوشته شده بود که ایران کشوری بی طرف و طرف معامله تجارتی با آلمان است، ولی دولت انگلستان به این بهانه که فروش تولیدات آلمانی به کشورهای دیگر سبب ورود ارز خارجی به این کشور می‌شود و در نتیجه بنیه مالی آلمان قوی‌تر می‌شود و آلمان‌ها نیروی خرید ابزار جنگی می‌یابند اموال کشتی‌هایی که از آلمان به سوی ایران در راه بودند گرفت. ... '''[[اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی|دنباله اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی را بخوانید و میان هم‌میهنان پخش کنید]]
+
پرزیدنت جرالد فورد که چند روزی را در کلرادو می‌گذرانید تلفنی از این رویداد تکان دهنده آگاهی یافت و بی درنگ به خانواده‌های کشته شدگان از سوی سازمان تروریستی مجاهدین خلق دل آرامی گفت. در جارنامه کاح سفید که به چاپ رسید پرزیدنت جرالد فورد از کشته شدن سه مهندس آمریکایی به دست تروریست‌ها در ایران اندوه و انزجار خود را ابراز داشت و لزوم کوشش‌های تازه برای سرکوب کردن تروریسم را یادآوری کرد. پرزیدنت فورد ابراز امیدواری کرد که تروریست‌هایی که سه آمریکایی را کشته‌اند به زودی دستگیر و به دست قانون سپرده شوند.
 +
وزارت خارجه آمریکا نیز با چاپ جارنامه‌ای از ترور سه آمریکایی در تهران ابراز بیزاری کرد و یادآور شد که دولت ایران قول داده است که تروریست‌ها را به مجازات برساند. در این جارنامه وزارت خارجه آمریکا به آگاهی رساند که سه امریکایی کشته شده سه غیرنظامی بودند که در چارچوب یک پروژه پژوهشی در زمینه الکترونیک در تهران کار می‌کردند، آنها هنگامی که رهسپار اداره خود بودند از سوی تروریست‌ها از پای درآمدند.
 +
 
 +
کمپانی راکول اینترنشنال کارفرمای سه کارشناس آمریکایی نیز جارنامه‌ای چاپ کرد و به خانواده قربانیان ترور سازمان مجاهدین تسلیت گفت.
 +
 
 +
پرونده ترور سه مهندس آمریکایی به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای تهران فرستاده شد و بازپرس این شعبه عدم صلاحیت خود را داد و پرونده را به دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی فرستاد.
 +
 
 +
پیشینه
 +
 
 +
در روز ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ تیم ترور مجاهدین سیدمحسن سیدخاموشی، محمدطاهر رحیمی، محسن بطحایی و منیژه اشرف زاده کرمانی در قیطریه دو کلنل آمریکایی شفر و ترنر را به رگبار گلوله بستند. مجاهدین تروریست از کیف دستی کلنل ترنر و شفر به سندها و مدرک‌های مهمی درباره خرید هواپیماهای فانتوم و پایگاه‌های این هواپیماها، خرید دستگاه‌های تله کامیونیکشین و جاهای برنشاندن آنها و دیگر خریدهای ارتش دست یافتند.[۵] مجاهدین همه این اسناد را از ایران بیرون بردند و در پاریس به سفارت شوروی دادند و به جای آن از پشتیبانی اتحاد جماهیر شوروی در رساندن اسلحه به سازمان مجاهدین، برپایی فرستنده‌های رادیویی برای پروپاگاند علیه حکومت ایران و بسیاری کمک‌های دیگر مالی برخوردار شدند. این سه مهندس آمریکایی از کارشناسان زبردست سیستم‌های کنترل مرزها و سیستم‌های خبردهی از دست درازی‌ها به مرزهای کشور و گردآوری اطلاعات بودند که پروژه برپا ساختن پایگاه‌های اطلاعاتی الکترونیکی، دریایی، هوایی و زمینی و هواپیماهای آواکس و هواپیماهای فرتورنگار را در ایران پیاده می‌کردند. این پروژه قراربود در چهار گام به انجام برسد. سازمان تروریستی مجاهدین خلق که همکاری نزدیک با کا گ ب داشت، اطلاعات درباره این سه آمریکایی در ایران را از سازمان جاسوسی شوروی دریافت کرد و به دستور شوروی کارشناسان آمریکایی سیستم‌های اطلاعاتی در ایران را گلوله باران کرد.
 +
 
 +
دستگیری تروریست‌های مجاهد
 +
 
 +
۱۱ شهریور ماه ۲۵۳۵ در بررسی‌ها و بازجویی‌هایی که از سوی ماموران درباره فولکس واگن سرخ رنگ به شماره ۶۶۵۳۶ تهران-الف انجام یافت، ماموران دریافتند که این خودرو از سوی یکی از مجاهدین تروریست با نام دروغین « امیر کاظم کلوچه‌ای » خریداری شده بود. با فرتورهایی که به فروشندگان خودرو نشان داده شد، یکی از فروشندگان حسن آلادپوش مارکسیست اسلامی خطرناک را شناسایی کرد. آشکار شد که حسن آلادپوش با شناسنامه دروغین به نام « امیرکاظم کلوچه‌ای » فولکس واگن را خریداری کرده است. سرانجام با پیگیری‌های شبانه روزی، ماموران توانستند یکی از نهانگاه‌های حسن آلادپوش و چند تن از همدستانش را بیابند. روز پنجشنبه ۱۱ شهریور ماه ۲۵۳۵ نزدیک ساعت ۲۱ ماموران پلیس آماده دستگیری حسن آلادپوش در خیابان شهباز بودند. آلادپوش که خود را تنگنا دید با اسلحه کمری به ماموران تیراندازی کرد و کشته شد. از جسد حسن آلادپوش افزون بر اسلحه کمری یک نارنجک، دو شناسنامه یکی به نام حسن آلادپوش و شناسنامه دروغینش به نام امیرکاظم کلوچه‌ای به دست آمد.
 +
 
 +
۱۲ شهریور ماه ۲۵۳۵ بر پایه اطلاعاتی که ماموران از کسانی که با حسن آلادپوش آشنایی داشتند به دست آورده بودند، ماموران توانستند دیگر نهانگاه مجاهدین و چند تن از همدستانش را بیابند. بامداد آدینه ۱۲ شهریور ماه ۲۵۳۵ عباس جاودانی و یک تروریست دیگر از همدستان آلادپوش در خیابان امیرکبیر با ماموران کمیته مشترک روبرو شدند و بی درنگ به ماموران تیراندازی کردند و در این تیراندازی رویارو کشته شدند. عباس جاودانی از سال ۲۵۳۰ متواری بود و در ترورها و بمبگذاری‌های بسیاری دست داشت. از نهانگاه این تروریست‌ها ۳ قبضه اسلحه کمری، شماری نارنجک جنگی، فشنگ، دستگاه چاپ و شمار بسیاری کتابچه‌های پروپاگاند مارکسیسم اسلامی و مدرک‌ها و شناسنامه‌های دروغین به دست آمد.
 +
 
 +
۶ مهر ماه ۲۵۳۵ به دنبال کشته شدن ۳ تن از تروریست‌های سازمان مجاهدین در ۱۴ شهریور ماه، مامورین توانستند با پی گیری‌های پیوسته، خانه‌های تیمی و جاهای پنهان شدن این تروریست ها بیابند. ماموران گشت کمیته مشترک در خیابان شاه زن و مردی را شناسایی کردند و برآن شدند که آنها را بازرسی کنند. سرور آلادپوش تروریست مجاهد و محمد حسین اکبری که تا بن دندان مسلح بودند با نزدیک شدن ماموران با سلاح کمری به ماموران تیراندازی کردند. سرور آلادپوش خواهر دو تروریست حسن آلادپوش تروریست و مجتبی آلادپوش در تیراندازی به مامورین کشته شد. محمدحسین اکبری آهنگر که در ترور مستشاران آمریکایی دست داشت به هنگام کشیدن ضامن نارنجک به سبب ترکیدن نارنجک در دستش تکه پاره شد.
 +
۷ مهر ماه روز پسین در پی یافتن خانه تیمی و پنهانگاه مجاهدین در خیابان توس و هدایت تهران ، ماموران در روز ۷ مهر ماه به تعقیب نرجس عضدانلو قجر خواهر مریم عضدانلو از تروریست های سازمان مجاهدین پرداختند و در خیابان شاهپور هنگامی که خواستند نرجس عضدانلو قاجار را دستگیر کنند این تروریست خطرناک به یکی از کوچه های بن بست فرار کرد و هنگام پرتاب نارنجک به سوی مامورین،  از پکیدن نارنجک در دستش کشته شد.
 +
 
 +
روز ۲۵ آبان ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی ساعاتی پس از نیمروز بهرام آرام از رهبران سازمان تروریستی مجاهدین خلق و از برنامه ریزان و ترورکنندگان سه مهندس آمریکایی، پیرامون مخبرالدوله دیده شد که سوار تاکسی مسافرکش می‌شود، ماموران کمیته مشترک نیز دنبال تاکسی را گرفتند. در میانه خیابان شیوا در سرآسیاب دولاب، بهرام آرام دریافت که خودرویی که در آن سوار است از سوی ماموران دنبال می‌شود. بهرام آرام که تا بن دندان مسلح بود به هنگام پیاده شدن از خودرو به سوی ماموران تیراندازی کرد و پا به فرارگذاشت. در این گیر و دار بهرام آرام میان چند ساختمان بدون راه گریز، گیر افتاد و پشت انبوهی آجر و سازه‌های ساختمانی سنگر گرفت. پس از نزدیک به یک ساعت تیراندازی به ماموران پلیس، سرانجام فشنگ‌های وی تمام شد و با اینکه زخمی شده بود کوشش کرد نارنجکی را که به همراه داشت به سوی مامورین پرتاب کند. خوشبختانه نارنجک در دستش ترکید و بهرام آرام نابود شد. در کنار جسد نیمه سوخته بهرام آرام تروریست یک اسلحه کمری، یک خشاب دیگر و یک شناسنامه دروغین با فرتور وی با نام « حسن باقری » به دست آمد. بهرام آرام از سال ۲۵۳۰ شاهنشاهی متواری بود و از سال ۲۵۳۳ شاهنشاهی [۱۳۵۳ تازی خورشیدی] رهبر گروه تروریستی مارکسیست اسلامی مجاهدین خلق شد.
 +
 
 +
بهرام آرام به کار گرفتن و بهره کشی از زنان و دختران را در سازمان مجاهدین گستراند و آزادی جنسی و داشتن رابطه دختران و زنان با همه مردان سازمان را رواج داد و آن را عامل دلبستگی مجاهدین در کارهای تروریستی نامید.
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ ‏۲۹ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۰۸


MojahedinTerror3Americans2535a.jpg
MojahedinTerror3Americans2535b.jpg
MojahedinTerror3Americans2535c.jpg
MojahedinTerrorAmericans2535f.jpg
MojahedinTerror3Americans2535d.jpg
MojahedinTerror3Americans2535g.jpg
MojahedinTerror3Americans2535f.jpg

ترور مهندسان آمریکایی کمپانی راکول اینترنشنال دونالد اسمیت، رابرت کرونگارد و ویلیام کاترل از سوی سازمان مجاهدین خلق ۶ شهریور ۲۵۳۵ شاهنشاهی

در روز ۶ شهریور ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی سه تن از کارشناسان بلندپایه شرکت امریکایی راکول اینترنشنال به نام‌های دونالد جی. اسمیت، رابرت آر. کرونگارد و ویلیام سی. کاترِل در تهران نو، خیابان خیام، خیابان دلپذیر از سوی هفت تن از تروریست‌های مجاهدین خلق به رگبار گلوله بسته شدند و به قتل رسیدند. تروریست‌های سازمان مجاهدین از چندی پیش رفت و آمد این سه کارشناس آمریکایی و خیابان‌هایی را که از آنها می‌گذشتند، کنترل می‌کردند و دریافته بودند که خودروی سبز رنگ کارشناسان آمریکایی هر روز میان ساعت هفت و هفت و بیست دقیقه از تهران پارس برخوردگاه خیابان دماوند یا سه راه تهران پارس می‌گذرد و نزدیک به سی متری نارمک ، از خیابان خیام یکی از خیابان‌های فرعی تهران نو به خیابان دلپذیر می‌پیچد. تروریست‌های سازمان مجاهدین پس از بررسی‌های همه سویه، خیابان دلپذیر که در آن زمین بایر نیمه خرابه‌ای وجود داشت را برای ترور سه آمریکایی برگزیدند.

ساعت ۷ بامداد روز شنبه ششم شهریور ماه سه مهندس آمریکایی دونالد اسمیت، رابرت کرون گارد و ویلیام کاترل از خانه خود با شورولتی سبز رنگ رهسپار کمپانی راکول اینترنشنال شدند. شهرام محمدیان باجگیران تروریست مجاهد، سوار بر موتور و غلامحسین صاحب اختیاری ترک موتور، هر دو علامت دهنده و آغاز کننده ترور با بوق و علامت دست، تیم ترور را از نزدیک شدن آمریکاییان آگاه ساختند. در این هنگام شورولت آمریکاییان به شماره ۲۶۲۶۴ تهران-ع از پیچ خیابان دلپذیر نمایان شد. حسن آلادپوش راننده فولکس واگن سرخ رنگ به شماره ۶۶۵۳۶ تهران-الف جلوی خودروی آمریکاییان پیچید و راه را بست. راننده شورلت آمریکاییان دریافت که نیرنگی در کار است، کوشش کرد به سوی راست بپیچد و از این دام رهایی یابد ولی به سبب باریکی خیابان نتوانست کاری بکند. در این هنگام، حسن آلادپوش راننده فولکس واگن و دیگر مسلسل چی‌ها، بهرام آرام و حسین سیاه کلاه و مهدی فتحی و محسن طریقت منفرد که در خرابه پنهان شده بودند، بیرون دویدند و از جلو و از دو سوی خودرو سرنشینان آمریکایی خودرو را به رگبار گلوله بستند. دونالد اسمیت و ویلیام کاترل که بر سندلی پشت نشسته بودند در دم کشته شدند و رابرت گرون گارد که جلو، کنار راننده نشسته بود به سختی زخمی شد. رابرت کرون گارد با وجود گلوله‌هایی که خورده بود پیاده شد و کوشش کرد به سوی پیاده رو برود، مسلسل چی نیز دنبال وی را گرفت و دوباره وی را به رگبار مسلسل بست. رابرت کرون گارد با وجود گلوله‌هایی که خورده بود پیاده شد و کوشش کرد به سوی پیاده رو برود، مسلسل چی نیز دنبال وی را گرفت و دوباره وی را به رگبار مسلسل بست. رابرت کرون گارد در جوی آب افتاد و مجاهد تروریست در جوی آب تیر خلاص را به وی زد و او را کشت. در این گیرو دار قاسم عابدینی به خرابه دوید و پیکانی را که در پیشتر در آنجا پارک کرده بودند، روشن کرد. دیگر مجاهدین تروریست دوان دوان همه به سوی خرابه بازگشتند و آنجا سوار بر خودروی فرار، متواری شدند. مجاهدین با مسلسل‌های کلاشینکف ساخت شوروی آمریکاییان را به رگبار گلوله بستند.

واکنش پرزیدنت جرالد فورد

پرزیدنت جرالد فورد که چند روزی را در کلرادو می‌گذرانید تلفنی از این رویداد تکان دهنده آگاهی یافت و بی درنگ به خانواده‌های کشته شدگان از سوی سازمان تروریستی مجاهدین خلق دل آرامی گفت. در جارنامه کاح سفید که به چاپ رسید پرزیدنت جرالد فورد از کشته شدن سه مهندس آمریکایی به دست تروریست‌ها در ایران اندوه و انزجار خود را ابراز داشت و لزوم کوشش‌های تازه برای سرکوب کردن تروریسم را یادآوری کرد. پرزیدنت فورد ابراز امیدواری کرد که تروریست‌هایی که سه آمریکایی را کشته‌اند به زودی دستگیر و به دست قانون سپرده شوند. وزارت خارجه آمریکا نیز با چاپ جارنامه‌ای از ترور سه آمریکایی در تهران ابراز بیزاری کرد و یادآور شد که دولت ایران قول داده است که تروریست‌ها را به مجازات برساند. در این جارنامه وزارت خارجه آمریکا به آگاهی رساند که سه امریکایی کشته شده سه غیرنظامی بودند که در چارچوب یک پروژه پژوهشی در زمینه الکترونیک در تهران کار می‌کردند، آنها هنگامی که رهسپار اداره خود بودند از سوی تروریست‌ها از پای درآمدند.

کمپانی راکول اینترنشنال کارفرمای سه کارشناس آمریکایی نیز جارنامه‌ای چاپ کرد و به خانواده قربانیان ترور سازمان مجاهدین تسلیت گفت.

پرونده ترور سه مهندس آمریکایی به شعبه ۲ بازپرسی دادسرای تهران فرستاده شد و بازپرس این شعبه عدم صلاحیت خود را داد و پرونده را به دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی فرستاد.

پیشینه

در روز ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ تیم ترور مجاهدین سیدمحسن سیدخاموشی، محمدطاهر رحیمی، محسن بطحایی و منیژه اشرف زاده کرمانی در قیطریه دو کلنل آمریکایی شفر و ترنر را به رگبار گلوله بستند. مجاهدین تروریست از کیف دستی کلنل ترنر و شفر به سندها و مدرک‌های مهمی درباره خرید هواپیماهای فانتوم و پایگاه‌های این هواپیماها، خرید دستگاه‌های تله کامیونیکشین و جاهای برنشاندن آنها و دیگر خریدهای ارتش دست یافتند.[۵] مجاهدین همه این اسناد را از ایران بیرون بردند و در پاریس به سفارت شوروی دادند و به جای آن از پشتیبانی اتحاد جماهیر شوروی در رساندن اسلحه به سازمان مجاهدین، برپایی فرستنده‌های رادیویی برای پروپاگاند علیه حکومت ایران و بسیاری کمک‌های دیگر مالی برخوردار شدند. این سه مهندس آمریکایی از کارشناسان زبردست سیستم‌های کنترل مرزها و سیستم‌های خبردهی از دست درازی‌ها به مرزهای کشور و گردآوری اطلاعات بودند که پروژه برپا ساختن پایگاه‌های اطلاعاتی الکترونیکی، دریایی، هوایی و زمینی و هواپیماهای آواکس و هواپیماهای فرتورنگار را در ایران پیاده می‌کردند. این پروژه قراربود در چهار گام به انجام برسد. سازمان تروریستی مجاهدین خلق که همکاری نزدیک با کا گ ب داشت، اطلاعات درباره این سه آمریکایی در ایران را از سازمان جاسوسی شوروی دریافت کرد و به دستور شوروی کارشناسان آمریکایی سیستم‌های اطلاعاتی در ایران را گلوله باران کرد.

دستگیری تروریست‌های مجاهد

۱۱ شهریور ماه ۲۵۳۵ در بررسی‌ها و بازجویی‌هایی که از سوی ماموران درباره فولکس واگن سرخ رنگ به شماره ۶۶۵۳۶ تهران-الف انجام یافت، ماموران دریافتند که این خودرو از سوی یکی از مجاهدین تروریست با نام دروغین « امیر کاظم کلوچه‌ای » خریداری شده بود. با فرتورهایی که به فروشندگان خودرو نشان داده شد، یکی از فروشندگان حسن آلادپوش مارکسیست اسلامی خطرناک را شناسایی کرد. آشکار شد که حسن آلادپوش با شناسنامه دروغین به نام « امیرکاظم کلوچه‌ای » فولکس واگن را خریداری کرده است. سرانجام با پیگیری‌های شبانه روزی، ماموران توانستند یکی از نهانگاه‌های حسن آلادپوش و چند تن از همدستانش را بیابند. روز پنجشنبه ۱۱ شهریور ماه ۲۵۳۵ نزدیک ساعت ۲۱ ماموران پلیس آماده دستگیری حسن آلادپوش در خیابان شهباز بودند. آلادپوش که خود را تنگنا دید با اسلحه کمری به ماموران تیراندازی کرد و کشته شد. از جسد حسن آلادپوش افزون بر اسلحه کمری یک نارنجک، دو شناسنامه یکی به نام حسن آلادپوش و شناسنامه دروغینش به نام امیرکاظم کلوچه‌ای به دست آمد.

۱۲ شهریور ماه ۲۵۳۵ بر پایه اطلاعاتی که ماموران از کسانی که با حسن آلادپوش آشنایی داشتند به دست آورده بودند، ماموران توانستند دیگر نهانگاه مجاهدین و چند تن از همدستانش را بیابند. بامداد آدینه ۱۲ شهریور ماه ۲۵۳۵ عباس جاودانی و یک تروریست دیگر از همدستان آلادپوش در خیابان امیرکبیر با ماموران کمیته مشترک روبرو شدند و بی درنگ به ماموران تیراندازی کردند و در این تیراندازی رویارو کشته شدند. عباس جاودانی از سال ۲۵۳۰ متواری بود و در ترورها و بمبگذاری‌های بسیاری دست داشت. از نهانگاه این تروریست‌ها ۳ قبضه اسلحه کمری، شماری نارنجک جنگی، فشنگ، دستگاه چاپ و شمار بسیاری کتابچه‌های پروپاگاند مارکسیسم اسلامی و مدرک‌ها و شناسنامه‌های دروغین به دست آمد.

۶ مهر ماه ۲۵۳۵ به دنبال کشته شدن ۳ تن از تروریست‌های سازمان مجاهدین در ۱۴ شهریور ماه، مامورین توانستند با پی گیری‌های پیوسته، خانه‌های تیمی و جاهای پنهان شدن این تروریست ها بیابند. ماموران گشت کمیته مشترک در خیابان شاه زن و مردی را شناسایی کردند و برآن شدند که آنها را بازرسی کنند. سرور آلادپوش تروریست مجاهد و محمد حسین اکبری که تا بن دندان مسلح بودند با نزدیک شدن ماموران با سلاح کمری به ماموران تیراندازی کردند. سرور آلادپوش خواهر دو تروریست حسن آلادپوش تروریست و مجتبی آلادپوش در تیراندازی به مامورین کشته شد. محمدحسین اکبری آهنگر که در ترور مستشاران آمریکایی دست داشت به هنگام کشیدن ضامن نارنجک به سبب ترکیدن نارنجک در دستش تکه پاره شد. ۷ مهر ماه روز پسین در پی یافتن خانه تیمی و پنهانگاه مجاهدین در خیابان توس و هدایت تهران ، ماموران در روز ۷ مهر ماه به تعقیب نرجس عضدانلو قجر خواهر مریم عضدانلو از تروریست های سازمان مجاهدین پرداختند و در خیابان شاهپور هنگامی که خواستند نرجس عضدانلو قاجار را دستگیر کنند این تروریست خطرناک به یکی از کوچه های بن بست فرار کرد و هنگام پرتاب نارنجک به سوی مامورین، از پکیدن نارنجک در دستش کشته شد.

روز ۲۵ آبان ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی ساعاتی پس از نیمروز بهرام آرام از رهبران سازمان تروریستی مجاهدین خلق و از برنامه ریزان و ترورکنندگان سه مهندس آمریکایی، پیرامون مخبرالدوله دیده شد که سوار تاکسی مسافرکش می‌شود، ماموران کمیته مشترک نیز دنبال تاکسی را گرفتند. در میانه خیابان شیوا در سرآسیاب دولاب، بهرام آرام دریافت که خودرویی که در آن سوار است از سوی ماموران دنبال می‌شود. بهرام آرام که تا بن دندان مسلح بود به هنگام پیاده شدن از خودرو به سوی ماموران تیراندازی کرد و پا به فرارگذاشت. در این گیر و دار بهرام آرام میان چند ساختمان بدون راه گریز، گیر افتاد و پشت انبوهی آجر و سازه‌های ساختمانی سنگر گرفت. پس از نزدیک به یک ساعت تیراندازی به ماموران پلیس، سرانجام فشنگ‌های وی تمام شد و با اینکه زخمی شده بود کوشش کرد نارنجکی را که به همراه داشت به سوی مامورین پرتاب کند. خوشبختانه نارنجک در دستش ترکید و بهرام آرام نابود شد. در کنار جسد نیمه سوخته بهرام آرام تروریست یک اسلحه کمری، یک خشاب دیگر و یک شناسنامه دروغین با فرتور وی با نام « حسن باقری » به دست آمد. بهرام آرام از سال ۲۵۳۰ شاهنشاهی متواری بود و از سال ۲۵۳۳ شاهنشاهی [۱۳۵۳ تازی خورشیدی] رهبر گروه تروریستی مارکسیست اسلامی مجاهدین خلق شد.

بهرام آرام به کار گرفتن و بهره کشی از زنان و دختران را در سازمان مجاهدین گستراند و آزادی جنسی و داشتن رابطه دختران و زنان با همه مردان سازمان را رواج داد و آن را عامل دلبستگی مجاهدین در کارهای تروریستی نامید.