مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ بهمن (دلو) ۱۳۰۱ نشست ۲۲۲
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم |
جلسه ۲۲۲
صورت مشروح مجلس یوم پنجشنبه نوزدهم برج دلو ۱۳۰۱ برابر بیست و یکم جمادیالثانی ۱۳۴۱
(مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید)
(صورت مجلس یوم سه شنبه هفدهم دلو را آقای مستشارالسلطنه قرائت نمودند)
رئیس- آقای مستشارالسلطنه (اجازه)
مستشارالسلطنه- از مجلس شورای ملی تقاضا کردم که اگر مساعدت نمایند ...
رئیس- اگر راجع به صورت مجلس فرمایشی دارید بفرمائید. صورت مجلس ایرادی ندارد؟
(گفته شد خیر)
رئیس- آقای شیخ اسدالله بفرمائید راپُرت را قرائت نمائید.
آقای آقا شیخ اسدالله- راپُرت شعبه اول را راجع به نمایندگی آقای سپهدار به شرح ذیل قرائت نمودند
شعبه اول راجع به انتخابات رشت و نمایندگی آقای سپهدار اعظم که یک جلسه مراجعه به دوسیه رشت نموده جریان انتخابات را مطابق قانون و راجع به شکایت چون جریان انتخابات و شکایات واصله نسبت به آقای سردار معتمد با آقای سپهدار اعظم کاملاً مربوط بوده و مجلس شورای ملی صحت انتخابات رشت را در خصوص آقای سردار معتمد تصدیق کرده لهذا شعبه آن جا هم صحت انتخابات رشت و نمایندگی آقای سپهدار اعظم را که به اکثریت شش هزار و بیست و شش رأی (۶۰۲۶) از هفت هزار و ششصد و پنجاه و سه رأی (۷۶۵۳) در حوزه انتخابیه رشت انتخاب شدهاند به اکثریت آراء شعبه تصویب نمود.
رئیس- این راپُرت مخالفی ندارد؟
(کسی مخالف نبود)
رئیس- رأی میگیریم به نمایندگی آقای سپهدار از رشت. آقایانی که وکالت ایشان را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. آقای تدین بواسطه کسالت عارضه ده روز اجازه مرخصی خواستهاند کمیسیون هم تصویب کرده است. (خطاب به رفعتالدوله) از چه تاریخ کمیسیون تصویب کرده است؟
رفعتالدوله- از ۱۹ دلو مطابق تقاضای خودشان
تدین- بلی از امروز مقرر فرمائید.
رفعتالدوله- میخواهید از ۲۱ دلو باشد یعنی از پس فردا روز شنبه بهتر است چون امروز که خودشان آمدهاند فردا هم جمعه است.
تدین- بنده خواستم یک توضیحی بدهم. بواسطه ضعف اعصاب و مزاج سینه درد مجبور شدم معالجه کنم به این جهت ده روز اجازه خواستم ولی در عین حال هر روز که مزاجم مساعد باشد ممکن است در بین این ده روز هم در مجلس خدمت آقایان برسم و برای بنده فرق نمیکند چه امروز تصویب فرمائید چه از شنبه.
شیخالاسلام- این یک سابقه خوبی است که مریض اجازه بخواهد مریض را خدا و تمام عقلا معاف کردهاند دیگر اجازه دادن لازم نیست.
رئیس- این مطلب را یک بار دیگر فرموده و بنده عرض کردم اگر یک وکیل دو ماه غایب شود بعد بیاید و بگوید من مریض بودم تکلیف مجلس چیست؟
(صحیح است)
رئیس- رأی میگیریم. آقایانی که مرخصی ده روزه آقای تدین را از پس فردا روز شنبه ۲۱ دلو تصویب مینمایند قیام فرمایند.
(جمعی از نمایندگان قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. آقای ملکالشعراء (اجازه)
ملکالشعراء- بنده از آقای رئیس محترم مجلس اجازه خواستم که بعضی عرایض لازم به حضور آقایان عرض کنیم البته اگر قدری مفصل شد بنده را معاف میفرمایند زیرا عرایضی که میخواهم عرض کنم تصور میکنم قدری گفتنش دیر شده است و مطالبی بوده است که باید از ابتدای مجلس دوره چهارم خود آقایان نمایندگان این مطالب را در نظر میگرفتند و میگرفتیم و چون خود بنده هم یکی از آنها بودم نمیگذاشتم مسئله به جریاناتی بیفتد که حالا مجبور باشیم آنها را اظهار کنیم و توضیح بدهیم. خلاصه روح عرایض بنده مربوط است به آزادی عقیدهها که بدبختانه به عقیده بنده غالب مفاسد و غالب بدبختیها و اختلافات و دشمنیها تمام بواسطه این است که حسن تقدیس آزادی عقیده در ماها نیست. یعنی در مردم هم نیست و البته باید در مجلس شورای ملی که مرکز حفظ آزادی عقاید و مرکز اظهار عقیده و حریت افکار دولت این حس به حد کمال ایجاد شده باشد و اگر دیده شود که در خود مجلس هم بعضی تظاهرات و نمایشات برخلاف آزادی عقیده داده میشود البته وظیفه فرد فرد از نمایندگان است که سعی بکنند زحمت بکشند، مجاهدت بکنند و در خارج و داخل از تهدید و تروریزه کردن افکار جلوگیری کنند. متأسفانه همچنانکه این حسن در خارج در میان افراد ملت کمتر دیده میشود در مجلس شورای ملی هم به حد اکمل مراعات نمیشود. غالب آقایانی که در این مجلس تشریف دارند و این جا نشستهاند از مبرزین و انقلابیون صدر مشروطیت هستند و بنده غالبشان را میشناسم منجمله شاهزاده محمد هاشم میرزا، آقای شیخالرئیس که باتفاق بنده در انقلابات اول مشروطه در خراسان زحمت کشیدیم و سعیها کردمی و همچنین در استبداد صغیر بنده و ایشان باتفاق مرحوم آقا سید حسین اردبیلی حوزهها و مجامعی داشتیم که غالب آقایان می دانند از اول مشروطیت یک اختلافی بین آزادی طلبان و مستبدین ایجاد شد و یک قسمت عمر ما به بدگوئی به هموطنان خودمان طی شد و هر کسی با یکی دشمنی و عداوت داشت به عنوان اینکه فلانی مستبد است و آزادیخواه نیست به او حمله میکردند و میگفتند باید او را معدوم کرد و آن عناوین هم منتجر بود زیرا مملکت در حال انقلاب بود و انقلاب رحم ندارد و در مقابل خود هر عایقی را ببیند باید محو کند و از بین ببرد. مجلس دوم هم که شروع شد برای اینکه حس وفاق و یگانگی بایستی در این مملکت نفرین کرده موجود نباشد قضیه استبداد و مشروطیت کم کم برطرف و صاحبان این عقیده محو شده و از بین رفتند و اشخاصی که برای آنها آزادیخواهی و ارتجاع فرق نداشت خود را ضمیمه آزادیخواهان کرده و جزو جمعیت ملیون وارد شدند و بالاخره دعوای دموکرات و اعتدال شروع شد و یک مدتی از عمر عزیز و جولان و پارلمان و مطبوعات به فحش بین اعتدال و دموکرات گذشت و غالب آقایان در ا ین دو قسمت تشریف داشتند و دیدهاند که چه بدبختیها تولید شد و می دانند که مؤسس این دوئیت و نفاق چه اشخاصی بودند. دموکرات اعتدالی را خائن و واجب القتل میدانست و اعتدالی هم دمکرات را همین طور خائن و کافر میدانست و چندی سال عمر عزیز ما به این زد و خوردها و فحاشیها گذشت و بالاخره موفق به انتخابات دوره سوم نشدیم و آمدند درب مجلس را بستند و اولتیماتوم روسها آزادیخواهان را متفرق کرد و آزادی خواهان چه اعتدالی و چه دموکرات هر جا بودند متهم شدند و اساس آزادی و مشروطیت دو سه سال در این مملکت در بحران و کشمکش (کودتا) بود و ما باز تنبیه نشدیم تا اینکه مجلس سوم تشکیل شد و قضیه اعتدال و دمکرات نظر به طول مدت از بین رفت و فراموش شد. آقایان اعتدال و دمکرات آن خصومتها را فراموش کردند و کودتای سه ساله و آن صدمات و مصائب حکومت تزاری آن حس دوئیت و نفاق را از بین برد و این فشارها آقایان را بیدار کرد. ولی ثانیاً جنگ و غوغای بزرگی بین طرفداران بی طرف و طرفداران یک طرفی پیدا شد و قضیه آلمان فیل و آنگلوفیل به میان آمد و چندین سال دیگر هم عمر عزیز ما به فحش و هتاکی و زد و خورد گذشت و نتیجه اش بسته شدن مجلس شد و باز موفق به انتخابات مجلس نشدیم و مجلس سوم ما از وسط شقه و قطع شد (و یک عده از رفقا نتوانستند در تهران بمانند و مهاجرت کردند و عده دیگر ماندند تا اینکه اختلاف بین مهاجر و انصار تولید شد و شش سال فترت سنگینی که به حکم وجوب ایجاد شده بود دوام پیدا کرد. یعنی عدم لیاقت ما آن فترت را ایجاد کرد و اگر ما باز تنبیه نشویم خدای ناکرده باز آن دوره فترت ایجاد خواهد شد. شاید هر کسی برای این دورههای فترت که ایجاد شده است یک دلیلی پیش خودش فکر کند ولی شخص بنده بعد از مطالعات و فکرهایی که کردم علل عمده فترت و دایر نشدن مجلس مسلسل و قسمت اعظم ناکامی آزادی و عدم اصلاح اساسی را در این مملکت تمام مربوط به این اختلافات عمومی می دانم و اگر اسم آن اختلافات و موضوع آنها سال به سال عوض میشود متأسفانه و بدبختانه هسته آن اختلافات و روح آن اختلافات در این مملکت همیشه موجود است منتهی یک روز به اسم بابی و شیعه یک روز به اسم استبداد و مشروطه روز دیگر به اسم طرفداری قوامالسلطنه و یا دوستی با مستوفیالممالک و یک روز هم به اسم رفاقت با ملکالشعراء و یا سلیمان میرزا در این مملکت عرض اندام کنند و بنده متأسفم از اینکه مجلس چهارم که حقیقتاً باید دوره کمال باشد و باید دوره تنبه و بیداری ما باشد باز هم از این قبیل قضایا پیدا شده و عمر دوساله مجلس به یک وضعیات ناهنجاری که متأسفانه خود بنده هم شرکت در این قضایا داشتهام برگذار شده است و بدبختانه یک حس شدیدی در این دوره ایجاد شده که به عقیده بنده در دورههای سابق این حس نبوده و آن محترم نشمردن عقاید است. سابقاً اگر نظر آقایان باشد ماها روزنامه داشتیم و در روی یک اصولی یک اعتراضی بهم کردیم ولی در عین حال عقاید یکدیگر را محترم و مقدس میشمردیم و در مجلس دوم هم اگر اعتدالیها اکثریت داشتند و یک قانونی وضع میکردند رفقای دموکرات ما در موقع وضع آن قانون از مجلس خارج نمیشدند و مجلس را از اکثریت نمیانداختند و اگر هم دمکراتها در اقلیت بودند و یک پیشنهاد یا طرح قانونی به نظرشان میرسید بالاخره منجر به مسائل اساسی و عقیده میشد اعتدالیها با اینکه اکثریت داشتند دیده میشد که با آنها همراهی میکردند چنانچه در مجلس دوم قانون انتخابات را که مخفی و مستقیم و یک درجه و مطابق با مرام دمکرات بود در مقابل قانون انتخابات دو درجه سابق تهیه و پیشنهاد کرده بودند (بنده که در آن دوره نبودم ولی در جراید میخواندم) با اینکه اعتدالیها اکثریت داشتند معهذا با این قانون که مطابق مرام دمکرات بود و دمکراتها آنوقت در اقلیت بودند موافقت کردند و آن قانون اجرا شد چنانچه همین مجلس از روی همان قانون ایجاد شده و می دیدیم در روی قضایائی که مربوط به مرام نامههای یکدیگر بود با هم موافقت میکردند ولی در این دوره بنده میبینم عقیده محترم نیست و آزادی عقیده در مجلس چهارم طرف تقدیس نیست آزادی یعنی چه؟ حقیقتاً آقایان فکر کنند ما هم فکر کنیم ببینیم که آیا معنی آزادی فقط این بود که یک عده درباری و اشخاص نوکرباب را که زمام امور مملکت در دستشان بود بیرون کنند و یک عده مستبد دیگر بیایند و جای آنها را بگیرند و یک حوزه به نام حکومت تشکیل بدهند و یک عده زیادتری به آن حوزه و آن حکومت باشند و هیچ فرقی با استبداد نداشته باشند؟ خیر، به عقیده بنده آزادی و حریت یعنی مقدس شمردن فکر و آزادی عقیده و مقدس بودن آن فکری که در روی یک اصولی در دماغ بشر ایجاد میشود این فکر و این (ایده آلها) را محترم و مقدس بشمارند. این معنی آزادی است ولی بدبختانه در مجلس چهارم این احترامات مراعات نمیشود و عقیده تقدیس نمیشود این است اسباب تأسف بنده و بالاخره این مطلب بنده را پشت این تریبون کشانده است و حقیقتاً میخواهم امروز تکلیف خودم را با این مجلس معین کنم.
مستشارالسلطنه- مجلس چه بکند؟
ملکالشعراء- عرض میکنم مجلس چه باید بکند. در نتیجه انتخابات گذشته یک عده از آقایان و جمعی از مردم و اشخاصی که بالاخره فکر داشته و تصور میکردند فکر و عقیده مقدس است این طور فهمیدند که با این قانون انتخابات صحیح نخواهد شد و جریان آن خوب نیست چنانچه در انتخابات گذشته دیده شده که یکی از مواد مهم انتخابات یعنی معروفیت محلی مراعات نشده و شاید در دوره دوم و سوم هم این قضیه مهم بهتر مراعات میشد مثل اینکه ما دیدیم یعنی خودم در مجلس دوره سوم بودم و مذاکراتی که در اطراف اعتبارنامههایی میشد مسئله عدم معروفیت محلی یکدفعه بیشتر موضوع بحث شد و در آن یکدفعه هم بالاخره پس از اعتراضات و مذاکرات زیاد معلوم شد آن شخص که طرف اعتراض بوده از آن شهری که وکیل شده است در آن شهر وارد شده و آن شهر هم او را دیدهاند معذلک موضوع بحث شد و داد و فریاد بلند شد ولی در مجلس چهارم محسوس شد که در بعضی نقاطی که انتخابات جریان پیدا کرده است منتخب ابداً آن جا را ندیده و اهالی آن جا هم آن شخص را نمی شناخته و بالاخره بواسطه شهرت زیاد یا سایر وسایل که داشتند او را وکیل کردهاند این مطلب باعث شد که یک عده از آقایان به فکر قانون انتخابات افتادند. خود بنده هم یکی از آن اشخاصی بودم که قبل از تشکیل مجلس چهارم وقتی که یک موادش نوشته شد در دستور عملیات دوساله خودمان قرار دادیم و عدهای به نام اصلاح طلب آن دستور را امضاء کردیم و تا امروز هم که هسته و ریشه هیئت متحده باقی است در روی همان موادی است که قبل از تشکیل مجلس چهارم تهیه و امضاء نمودهایم. یکی از قسمتهای آن مواد این بود که سعی کنیم قانون انتخابات در این دوره اصلاح بشود مجلس که باز شد این فکر خودمان را به سایر آقایان عرضه داشتیم و مخالفتی هم با اصلاح قانون انتخابات دیده نشد این بود که یک کمیسیونی مطابق رأی مجلس به نام کمیسیون تجدد نظر در قانون انتخابات تشکیل شد که در قانون انتخابات تجدید نظر نمایند و بدبختانه بنده هم جزو آن کمیسیون انتخاب شدم و از تأسفات بنده همین است و گریبان بنده را هم قبولیت عضویت آن کمیسیون به آن جا کشانیده است. بالاخره نه ماه زحمت کشیدیم و در هفته چندین جلسه تشکیل دادیم فکر کردیم، صحبت کردیم، زحمت کشیدیم، به قوانین مراجعه کردیم، به آقایان نمایندگان مراجعه کردیم، شور کردیم، و بالاخره تمام زحماتی را که ممکن بود یک هیئت کوچکی که میخواهد زمینه یک قانونی را تهیه کند کشیدیم و بالاخره یک صورتی روی کاغذ آوردیم که خلاصه و نتیجه فکر و عقیده یک عدهای بود که مأمور این کار شده بود و البته وظیفه ما هم این بود که نتیجه فکر خود را به مجلس تقدیم کنیم و عرض کنم آقایان ما خدمت خود را انجام دادیم و زحمت خود را کشیدیم حالا موقع قبول کردن یا در کردن مجلس است و غیر از این هم وظیفه نداشتیم زیرا قانونی که هنوز به مجلس نیامده و از طرف مجلس هنوز رد یا قبول آن صحبتی نشده وظیفه ما نبود در روی آن قانون میدان داری کنیم و یا تیپ مثبت و منفی ایجاد کنیم ولی متأسفانه دیده شد (حالا از چه راه بود و مسبب این قضیه چه اشخاصی شدند حقیقتاً نمی دانم) ولی یک عده از آقایان یکی از مواد این قانون را مخالف عقیده و سلیقه خودشان دانستند و گفتند پنج سال اقامت در محل مخالف اصول قانونی و اصول آزادی یا مخالف منافع من و رفیق من است به هر نظر که بود این عقیده اظهار شد و البته چون این نظر از روی عقیده اظهار شده بایستی تقدیس شود به هر حال خود را مخالف یکی از مواد این قانون شمردند و به جای اینکه در کمیسیون بیایند و بنشینند و صحبت کنند و یک مواد مخصوص را در قانون جدید پیشنهاد کنند و به احترام حفظ عقاید و زحمت و سعی رفقای خودشان آن قانون جدید را به مجلس بیاورند و قسمتهای خوب آن قانون را بپذیرند و قسمتهای بدش را اصلاح کنند به جای این عملیات دیده شد هر وقت صحبت از این قانون شد عدهای از رفقای عزیز ما یک یک از مجلس خارج شده و مجلس را از اکثریت انداختند باز دو دفعه دیگر هم وقتی صحبت شد یک قضایایی پیش آمد یا پیش آوردند که متأسفانه مطرح شدن این قانون از بین رفت. تمام اینها قابل تحمل بود و هست زیرا وقتی طرح شدن و مذاکره در یک قانونی با نظریه و عقیده عده از نمایندگان منافی باشد چون هنوز قانونی وضع نشده که یک عده وکیل نتوانند یک مرتبه از مجلس خارج شوند و مجلس را از اکثریت بیندازند نمیتوان ایراد نمود در صورتی که اگر اکثریت در یک قضیه موافقت دارد و رأی بدهد اقلیت نباید ضدیت کند. در هر صورت اینها موجب نگرانی نیست فقط چیزی که برای بنده خیلی ناگوار است حملاتی است که در اطراف یک ماده قانون از چندی به این طرف به صاحبان عقیده تجدید نظر در قانون انتخابات در این شهر میشود. این حملات بالاخره یک قضایائی را به دنبال خود میکشد و یک مسائلی را پیش میآورد که بنده میترسم منجر به یک گفت و گوها و یک تعرضات شدیدی بشود و البته آقایان محترم برای حفظ اعتبارات مجلس و حفظ آبروی فرد فردِ نمایندگان و احترام عقاید یکدیگر بایستی سعی کنند این قضایا همین جائی که هست متوقف شود. زیرا به قول یکی از نمایندگان محترم که در یکی از جراید خودشان نوشته بودند در گوشه کمیسیون یک فکری به دماغ یک وکیلی گذشت و آن فکر یا هیولای ارتجاع متدرجاً بزرگ شد و حالا میخواهد مجلس شورای ملی را یک مرتبه ببلعد. به ان یک نفر وکیل حالا که این کفر در دماغ بنده یا وکیل دیگری ایجاد شده و آن قدر قوی بود که توانست یک ماده قانونی در نظامنامه جدی بگنجاند باید دید طریق وضع کردن این فکر مرتجعانه چیست. آیا طریق آن این است که قبل از آنکه در مجلس مطرح شود در خارج صاحب این فکر تهدید بشود و بالاخره تمام فحشها و هتاکیها که در قاموس بازایها شاید بازاریهای قدیم هم پیدا نشود نسبت به صاحبان این عقاید گفته شود؟ و بایستی به اهالی ولایات و ایالات هم حمله کرد و فحش داد و آنها را مردمان کودن جاهل نالایقی فرض نمود و بالاخره از این حق هم آنها را محروم کردو هر چه هست برای یک عده جوان تربیت شده فرنگ رفته تهران خواست؟ آیا راه بستن این فکر این است که سه ماه تمام بگذرد و این مسئله در جراید مطرح شود و یک فحشهای عوضی به صاحبان یک فکر و عقیده بدهند؟ آیا آزادی عقیده بعد از ۱۷ سال مشروطیت این است و به این هم اکتفا نکرده آقایانی که خودشان وکیل مجلس هستند و بایستی به افراد خارج از مجلس تعلیم آزادیخواهی بدهند خود این آقایان در خارج اقداماتی بکنند یا به اسم آنها اشخاصی موفق شدند و یک سلسله هتاکی و فحاشی به بعضی از رفقای خود بکنند؟ آیا با این وضع میشود گفت در مجلس چهارم آزادی عقیده را محترم شمد و میشود گفت در مجلس چهارم آزادی عقیده تقدیس میشود؟ بنده با نهایت تأسف عرض میکنم در این مملکت آزادی عقیده نیست و فکر و عقیده محترم نیست و هر عده صاحب یک عقیده شدند و به طرفی رانده شدند طرف مخالف خود را بدو نالایق می دانند و میل دارند مخالف خود را به هر ترتیبی هست محو و نابود کنند. به عقیده بنده این شرط آزادیخواهی و عقیده پوشی نیست بنده مبرای خود و رفقای خودم چندان دلسوزی نمیکنم ولی عرض میکنم در ادوار گذشته که با این شهرت عقاید تروریزه نمیشد ما موفق نشدیم دوره حکومت آزادی را دوام بدهیم در این دوره هم اگر وضع خود را اصلاح نکنیم به طریق اولی موفق نخواهیم شد این ا ست که به عقیده بنده باید از این قضایا گذشت داخل در اصل موضوع شد چون ما مدتی وقت صرف کردهایم و یک نظامنامه نوشتهایم و هیچ هم مقید کُلاً موادی را که نوشتهایم اجراء شود زیرا اگر اجرا شد باعث افتخار ماست و اگر هم طرف قبول واقع نشود باز ننگین نیستیم زیرا عمل و کار خود یک افتخاری برای صاحب آن دارد خواه رد بشود خواه قبول. در هر صورت بنده از آقایان تقاضا و استرحام میکنم به این قضیه در همین جلسه خاتمه بدهند. آنروز آقای مدرس فرمودند من از طرف خودم آن یک ماده را پس میگیرم بنده نمی دانم چرا فرمایش آقای مدرس تعقیب نشد چرا با این اندازه موافقتی که اظهار شد آقایان حاضر نشدند تکلیف این قانون را معین کنند؟ حالا هم برای اینکه این گفت و گوها ختم شود و تهدید عقاید بیش از این باعث یأس آزادیخواهان نشود و برای اینکه این فکر در کمیسیون (یعنی عکس العمل) این تهدیدات بیمورد در ایالات و ولایات یک آتش فکری روشن نکند چنانکه مکاتیب و تلگرافات واصله از خراسان گواهی میدهد که یک رِاَکسیون قویتری در آن جا ایجاد شده است و میخواهند بر ضد تهران قیام کنند و بالاخره برای اینکه اهالی ایالات و ولایات در مقابل این عبارات توهین آمیز بنمایند در تلگرافخانهها و حق خودشان را از ما بخواهند خوب است حاضر شویم و حق قانونی آنها را ادا کنیم که این فکر را قبول یا رد نمائیم زیرا چنانکه عرض کردم رد کردن یک فکر باز باعث راحت و آسایش صاحب آن فکر است و بالاخره این فکر فکرِ یک نفر نیست و مجلس شورای ملی ۴۵ نفر موافق دارد یعنی صاحبان این فکر اکثریت دارند و حقیقتاً شرم آور است که یک فکری در مجلس شورای ملی اکثریت داشته باشد ولی تا سه ماه نتوانند آن فکر را در مجلس مطرح کنند و هر وقت بخواهند مطرح کنند یک وسایل تهدیدآمیزی آن فکر را خفه کرده و در خارج مجلس به صاحبان آن کفر فحش بدهند و هتاکی کنند و بدون منطق به آنها اعتراض نمایند و بالاخره کار به جایی برسد که در خارج به نام وکلاء به وکلاء مجلس فحش بدهند این یک بدبختی و در حقیقت یک لکهای است که باید از دامان مجلس چهارم پاک بشود. این است که باز بنده از آقایان استرحام میکنم سعی بفرمایند و همین امروز این قانون را مطرح کنند در خارج هم رفقای خارجی خودمان را ببینیم و اگر یک عده اشخاصی حقیقتاً از روی عقیده و پرنسیب معین با این ماده مخالف هستند بیایند مطالب خود را بگویند بنده هم حاضرم آن قانون را در خارج ترمیم کنم و بطوری اصلاح کنیم که بین نظریات موافقین و مخالفین جمع شود و اگر هم اصلاح آن را برای این مملکت مضر می دانند بیایند پشت تریبون عقاید خود را بگویند و البته اگر عقایدشان حقیقتاً منطقی بود ما هم قبول میکنیم واِلا بایستی آنها تسلیم شوند و به عقیده بنده نباید اجازه داد که بیش از این در خارج مجلس و در جراید در موضوع یک مسئله قانونی که محترم این مسائل دنیا هست این قدر صحبت بشود و از آقایان نمایندگان هم تقاضا میکنم قبل از آنکه این قضیه در خود مجلس حل بشود در خارج در اطراف این قضیه چیزی ننویسند زیرا بنده میترسم مذاکراتی در اطراف این قضیه بشود و از نقطه نظر مخالفت اسم ایالات و ولایات را هم بیاورند از آنها توهین کنند چنانچه دیدهایم آنوقت انعکاسات و عکس العملهایی ایجاد شود که اسباب خوشوقتی ما نباشد. پس خوب است آقایان این مسئله در خارج به هر صورتی که هست راکد و ساکت بگذارند و به هر نحوی که می دانند قضیه را زودتر به مجلس بیاورند. اگر آقایان اجازه بدهند بنده پیشنهاد میکنم همین امروز این موضوع داخل در دستور شود و مجلس به قانون جدید انتخابات مشغول شود و وقتی به آن یک ماده رسیدیم که به عقیده بعضی باعث اصلاح انتخابات آینده و به عقیده برخی باعث فساد آن است البته اگر اقلیت دلایل منطقی داشته باشد اکثریت باید بپذیرد و بالاخره رأی اکثریت مجلس قاطع است و در هر صورت استدعا میکنم آقایان موافق و مخالف سعی کنند این گفتگوهای نامطبوع و نامطلوبی که در خارج هست خاتمه پیدا کند.
(بعضی از نمایندگان - صحیح است. احسنت)
رئیس- آقای نجات (اجازه)
آقا میرزا محمد نجات- همانطور که آقای ملکالشعراء فرمودند باید تصدیق کرد که آزادی عقیده در مملکت نیست این ورق را امروز صبح درب مجلس به بنده دادند در این ورقه به جمعی از وکلاء یک نسبتهایی دادهاند نمی دانم به چه مناسبت بنده را هم ضمیمه کرده است هر چه فکر کردم چه مناسبت داشته نفهمیدم. مجلس که قانون مینویسد اول باید حقوق خودش را حفظ کند تا بتواند حقوق ملت را حفظ کند بنابراین بنده هم میخواهم از حقوق شخصی خودم و از بعضی اشخاص که اسمشان را در این ورقه نوشتهاند دفاع کنم چون طرف ظن بنده که این ورقه را نوشتهاند بعضی از وکلاء هستند.
حاج میرزا عبدالوهاب- اسم ببرید تمام نمایندگان توهین میشوند.
نجات- لازم نیست اسم ببرم در محکمه رسیدگی و معلوم میشود بنده از اول انقلاب و مشروطیت ایران تا امروز که این جا ایستادهام به پاکدامنی خدمت کردهام و امروز از این اطاق عدالت تقاضا میکنم از طرف مقام ریاست به مدعیالعموم اطلاع بدهند صاحب مطبعه و آن کسی که پول داده است ورقه را طبع کرده است به محکمه جلب شود تا معلوم شود کی پول داده و کی چاپ کرده و به چه مناسبت اسم بنده در این ورقه نوشته شده. بنده که داخل هیچ دسته و بازی نیستم بنده گناهی نکردهام که دیدم مجلس نه اکثریت دارد و نه اقلیت و داخل یک دسته شوم که اکثریت پیدا شود. بنده می دانم آقای قوامالسلطنه کمال مرحمت را نسبت به بنده دارند بنده هم کمال ارادت را به ایشان دارم و می دانم دامن ایشان آلوده نیست و دیگران این کار را میکنند لهذا تقاضا میکنم ریاست مجلس شورای ملی به مدعیالعموم اطلاع بدهند این امر را تعقیب نمایند تا معلوم شود این ورقه را کی چاپ کرده است و چرا این نسبت را به بنده دادهاند بنده از اطاق عدالت این تقاضا را دارم. (پیشنهاد آقای مستشارالسلطنه به شرح ذیل قرائت شد)
مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی دامت عظمته
این بنده نظر به صیانت و حفظ اوقات مجلس شورای ملی که فوق العاده مغتنم است پیشنهاد مینمایم مطلب مطروحه را متروک و به دستور معین مشغول و اگر قضیه فوق باید با مذاکره و مباحثه حل و فصل شود یا در جلسه خصوصی یا در بین فراکسیونها خاتمه پیدا کند. (مستشارالسلطنه)
رئیس آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)
حاج شیخ اسدالله- بنده نمی دانم موضوع این پیشنهاد راجع به کدام قسمت است آیا راجع به قانون انتخابات است یا به این قضایای خارجی که آقای نجات مذاکره کردند؟
مستشارالسلطنه- خیر بیانات آقای ملکالشعراء راجع به قانون انتخابات با کمال نزاکت و منطق ادا شد و بنده راجع به قسمتی که مربوط به انتخابات است عرض ندارم ولی راجع به قسمتی که آقای نجات اظهار کردند بنده تصور میکنم که خیلی غیب است مجلس شورای ملی وقت عزیز گرانبهای خودش را با بودن چندین لوایح مهم که از کمیسیونها گذشته و معوق مانده است صرف این جزئیات بکند. همانطور که بارها مقام منیع ریاست توصیه فرمودهاند خوب است این قضایا در خارج و بین فراکسیونها حل و تصفیه شود. این است که بنده از مجلس مقدس تقاضا کردم این قضیه را متروک داشته و داخل دستور بشوند.
نجات- بنده صبحی خدمت آقای رئیس شرفیابی حاصل کردم و آقای رئیس اینطور مقتضی دیدند که یک مجلس خصوصی تشکیل شده و به عرایض بنده رسیدگی شود ولی چون مذاکراتی در مجلس به میان آمد و در خصوص احترام آزادی عقیده مذاکراتی شد و دیدم یک قسمت از عرایض بنده گفته شد این بود از مقام ریاست اجازه خواستم که عرایض خود را با کمال اختصار عرض کنم و الساعه هم عرض میکنم اگر مرکز قانون و عدالت اینجاست و اگر میخواهید در مملکت عدالت حکمفرما شود و اگر میخواهید قوانین به موقع اجرا گذاشته شود اول باید خودتان عدالت کنید امروز یک فوق العاده منتشر شده است که به چندین نفر از وکلاء فحش داده و تهمت زده است بنابراین بنده تقاضا میکنم و فریاد میزنم که از اطاق عدالت یک کمیسیونی یا یک مدعی العمومی هر چه را مجلس صلاح بداند معین بفرماید تا این قضیه را تعقیب نموده بروند در مطبع کلیمیان و ببینند این ورقه را که داده و این که نوشته به امضاء سی نفر از اهالی تهران این سی نفر که پای آن ورقه را امضاء کردهاند کیها بودهاند. قوامالسلطنه به چه مناسبت فحش خورده. بنده به چه مناسبت فحش میخورم اگر دو نفر در مجلس شورای ملی طرفیت دارند به بنده چه مربوط است. بنده چون طرف را میشناسم و وکیل می دانم از مقام ریاست تقاضا میکنم که الآن به مدعیالعموم اطلاع بدهند تا این قضیه را تعقیب نماید چون قابل سکوت نیست. ببینند چه بوده و کی بوده و چرا این ورقه را نوشتهاند همین طور که آقای ملکالشعراء فرمودند آزادی عقیده در این مملکت نیست. بنده باز تکرار نموده و از اطاق عدالت تقاضا میکنم و از مقام ریاست مجلس درخواست میکنم که این قضیه را تعقیب بفرمایند خود بنده هم عریضه خواهم داد و تمام اینها را تعقیب خواهم کرد ولی از مقام ریاست هم استدعا مینمایم به مدعیالعموم اطلاع بدهند این قضیه را تعقیب نماید.
رئیس- این تقاضای جنابعالی سابقه ندارد بهتر این است که در جلسه خصوصی بین خودمان مذاکراتی بفرمائید. چنانچه لازم و مقتضی دانستند به بنده دستور میدهند که اقداماتی بکنم.
نجات- تقاضا میکنم در موقع تنفس جلسه خصوصی تشکیل شود.
رئیس- بسیار خوب. (آقای امیر ناصر پیشنهاد جمعی از آقایان نمایندگان را به شرح ذیل قرائت نمودند)
مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی
نظر به اینکه اساس نجات مملکت مجلس شورای ملی و الزم امور دقت به حال نمایندگان ملت و طرز انتخاب آنها است باید بین نمایندگان و ملت علاقه کامل و ارتباط تام بوده باشد و اطلاع کامل کافی نیست به اخلاق و نظریات یکدیگر داشته باشند و علاوه بر احتیاجات عمومی مملکتی باید نماینده کاملاً از ضروریات خصوص حوزه انتخابیه خود مطلع و به اخلاق و عادات موکلین خود بصیر باشد لهذا ما امضاء کنندگان برای بدست آمدن این مقصود ماده واحده ذیل را مستقلاً پیشنهاد و فوریت آن را بدون ارجاع به هیچ کمیسیونی حتی کمیسیون مبتکرات تقاضا می نمائیم.
ماده واحده- باید انتخاب شونده در حوزه انتخابیه متوطن یا لااقل پنج سال بعد از بلوغ در حوزه انتخابیه اقامت داشته باشد مگر آنکه از محلی که سابقاً انتخاب شده مجدداً از همان جا انتخاب شود.
تبصره- مقصود از حوزه انتخابیه تمام حوزه یک ایالات یا یک ولایت است ملل متنوعه از این قانون مستثنی هستند.
رئیس- این پیشنهاد را چند روز قبل آوردند به بنده دادند و غرضشان این که به کمیسیون مبتکرات نرود و در خود مجلس مطرح شود. بنده به آقای شیخالاسلام که حامل ورقه بودند عرض کردم که همچو سابقهای در مجلس نیست و هر طرحی که به مجلس پیشنهاد میشود اگر عده امضاء کنندگان از پانزده کمتر شد باید به کمیسیون مبتکرات برود و اگر بیشتر شد یا بالغ بر پانزده شد داده میشود به رئیس اگر رئیس مجلس مقتضی دید به کمیسیون مبتکرات میفرستد واِلا در خود مجلس در خصوص قابل توجه بودن آن مذاکره میشود و ابتدا آقای شیخالاسلام متقاعد نشدند. بنده عرض کردم مراجعه بفرمائید به نظامنامه داخلی مخصوصاً ماده ۳۷ نظامنامه به اصل ۳۹ قانون اساسی و ببینید این حقی که بنده عرض میکنم برای بنده هست یا نیست؟ ایشان رفتند که مراجعه بنمایند چند روزی هم گذشت دیگر به بنده مراجعه نکردند بنده همچو خیال کردم که ایشان پس از مراجعه به قانون اساسی و نظامنامه داخلی متقاعد شدهاند ولی معلوم میشود که ایشان و رفقای ایشان بعد از ارجاع به آن مواد باز متقاعد نشدند که باید این ورقه به کمیسیون مبتکرات برود بعد به مجلس بیاید قابل توجه شود بلی اگر در مجلس هم قابل توجه شد آن وقت فوریت آنرا میشود تقاضا کرد که به عوض اینکه به کمیسیون مربوطه برود در خود مجلس مطرح شود حالا اگر اشخاصی هستند که راجع به این پیشنهاد اظهاراتی دارند عقیده شان برخلاف عرایض بنده است بفرمایند. آقای شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس- عرض میکنم ما نمیدانستیم این اصل قانون اساسی که می فرمائید کدام اصل است خوب است مقرر فرمائید بخوانند تا مقصود را بدانیم. چون فرمایشاتی که فرمودید به آقای شیخالاسلام بود و ما نمیدانستیم.
شیخالاسلام- چون خطاب و طرف توجه حضرت مستطاب عالی بنده بودم اجازه بفرمائید عرایض خود را عرض کنم.
رئیس- (خطاب به منشیها) - اصل سی و نهم را بخوانید. آقای امیر ناصر به شرح ذیل خواندند:
اصل سی و نهم- هر وقت مطلبی از طرف یکی از اعضاء مجلس عنوان شود فقط وقتی مطرح مذاکره خواهد شد که اقلاً پانزده نفر از اعضای مجلس آن مذاکره مطلب را تصویب نمایند در این صورت آن عنوان کتباً به رئیس مجلس تقدیم میشود. رئیس مجلس حق دارد که آن لایحه را بدواً در انجمن تحقیق مطرح مداقه قرار بدهد.
شیخالاسلام- بنده نظرم نیست که راجع به قانون اساسی فرمایش فرموده باشید و ماده ۳۷ نظامنامه داخلی را هم دیدم مناسبتی ندارد.
رئیس- آقای آقا میرزا علی (اجازه)
آقا میرزا علی کازرونی- بنده استدعا میکنم که آن ماده نظامنامه داخلی هم برای تذکر آقایان قرائت شود.
رئیس- مواد نظامنامه زیاد است و باید تامش قرائت بشود تا مطلب بدست بیاید و اگر بخواهید این قبیل مسائل را این جا مذاکره نمائید مجلس شورای ملی تبدیل به یک مدرسه خواهد شد در این قبیل مسائل علمی یا در کمیسیون و یا در مجلس خصوصی مذاکره نمود تا حل شود ولی معذلک اگر میل دارید قرائت بشود. آقای مساوات (اجازه)
مساوات- بنده در اصل این موضوع عرض دارم و مخالف هستم که بدون مراجعه به کمیسیون مبتکرات مطرح شود زیرا این تقاضا برخلاف قانون است.
رئیس- آقای اقبالالسلطان (اجازه)
اقبالالسلطان- عجالتاً عرضی ندارم.
رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)
حاج شیخ اسدالله- بنده در موقعی که پیشنهاد را امضاء کردم این اصل به نظرم آمد و این ماده نظامنامه را هم دیدهام. آیا اصل قانون اساسی به رئیس مجلس حق میدهند در صورتی که رئیس مجلس این طور بنظرشان میرسد مختارند ما هم با قانون نمیتوانیم مخالفت کنیم ولی این اصل باز به رئیس مجلس حق میدهد که در مجلس هم مطرح کند. و این اختیار این است که به رئیس مجلس داده شده است اگر پیشنهادی را ده نفر بدهند که در مجلس مطرح شود. رئیس مجلس مجاز است که به کمیسیون رجوع بکند یا نکند ولی مواد نظامنامه را که دیدم این طور فهمیدم که اگر در پیشنهادی تقاضای فوریت شد دیگر به کمیسیون مربوطه مراجعه نمیشود حالا کمیسیون مربوطه کمیسیون مبتکرات باشد یا غیر آن، آن هم بسته به نظریات اکثریت مجلس است فرق نمیکند کمیسیون مبتکرات هم یکی از کمیسیونهای مربوطه مجلس است در هر صورت اعم از اینکه به کمیسیون مبتکرات برود یا نرود بسته به نظر آقای رئیس و رأی نمایندگان محترم است. بنده همان قسم که آقای ملکالشعراء فرمودند لازم می دانم این مطلب زودتر ختم شود بنده این مقالات و فوق العادهها و روزنامههایی که نوشته میشود چندان خوب نمی دانم. نمیگویم به آنها اهمیت نمیدهم، خیر روزنامجات و مقالات همه اهمیت دارد ولی به عقیده بنده آمار خوبی در این مملکت ندارد همانطور که فرمودند امروز این حس در چهل و پنج نفر از وکلای مجلس ایجاد شده است و این حس را نمیتوان به یک فوق العاده که فحش میدهد خفه کرد بلکه این حس بیشتر در آنها هیجان پیدا میکند و شاید بعضیها برای پیشرفت مقاصد خودشان به یک عملیاتی شروع نمایند و اثراتش را بنده در ولایات جنوب نمی دانم و شاید آقایان بفرمایند اما خیر آقایان این فرمایش را نمیفرمایند ولی شاید بعضی دیگر بفرمایند که احساسات اهالی ولایات همچو اهمیتی ندارد ولیکن اگر قدری پایشان را از حوزه تهران بیرون بگذارند تصدیق میکنند که نظریات اهالی ولایات خیلی خوب است و اکثریت حقیقی ملت را هم آنها تشکیل میدهند در هر صورت نمیخواهم عبارت پردازی کنم و نمیخواهم حرف زیاد بزنم بطور اختصار عرض میکنم مصلحت در این است که به این مطلب زودتر خاتمه داده شود هر آینه بخواهند به این کشمکشها ادامه بدهند بنده همان قسم که ملکالشعراء فرمودند اثراتش را بد می دانم و مخالفین ما هم نتیجه نخواهند برد بلکه نتیجه را باز ما خواهیم برد معذلک بنده صلاح می دانم که این پیشنهاد مطرح شود چنانچه آقای رئیس لازم می دانند که به کمیسیون مبتکرات رجوع شود الآن رجوع بفرمایند که بعد از پنج روزی راپُرتش به مجلس بیاید آنوقت مجلس میتواند نظر کمیسیون مبتکرات را رد کند یا قبول نماید در هر حال تقاضا میکنم زودتر تکلیف این قضیه معلوم شود.
رئیس- آقای شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس- اگر به این مطلب خاتمه میدهید که بنده عرضی ندارم و عقیده دارم که این پیشنهاد را آقای رئیس به هر کمیسیونی که صلاح بدانند رجوع فرمایند البته مطاع است و نیز عرض میکنم که ماده سی و هفتم چندان دلالت بر این مطلب ندارد ولی ماده ۷۶ میگوید اگر مجلس فوریت آنرا تصدیق نماید مطلب مزبور را به شعبات یا به یکی از کمیسیونهای مربوطه به آن که سابق تشکیل شده رجوع مینمایند و نیز مجلس میتواند که خود فوراً به آن لایحه یا طرح قانونی رسیدگی کند و این در صورتی است که مخصوصاً در این باب رأی داده شود ظاهر عبارت این است که اگر به فوریت رأی داده شود خود مجلس میتواند رسیدگی کند ولی چون قانون اساسی حق تقدم دارد و این حق را به رئیس مجلس میدهد استدعا میکنم به هر کمیسیونی که مقتضی است مراجعه فرمایند تا راپُرتش زودتر به مجلس داده شود.
رئیس- اگر تصدیق می فرمائید که من محق هستم که این پیشنهاد را مراجعه بدهم به یکی از کمیسیونها این را مراجعه میدهم به کمیسیون مبتکرات برای اینکه همیشه رسم این بوده است هر طرحی که پیشنهاد می شده به کمیسیون مبتکرات مراجعه میشد مگر یک وقتی که راجع به مسکوکات یک طرحی پیشنهاد می شده و بر خلاف این ترتیب در آن عمل شده. بنده باید یک رویه داشته باشم و هر روز به یک شق جدیدی معامله و رفتار نکنم و تابحال همیشه به یک روش و ترتیب بوده این قبیل پیشنهادات مراجعه به کمیسیون مبتکرات می شده اگر امروز بنا به درخواست جمعی از آقایان مراجعه نشود ممکن است یک روز دیگری یک طرحی پیشنهاد و درخواست نمایند که به کمیسیون مراجعه نشود و شاید صلاح مملکت نباشد این است که به کمیسیون مبتکرات مراجعه میشود ولی از کمیسیون خواهش میکنم عجله بفرمایند و راپُرتشان را زودتر بدهند.
(صحیح است تصدیق میکنیم)
تدین- بنده اصلاً مخالف این پیشنهاد هستم.
رئیس- آقای سلیمان میرزا (اجازه)
سلیمان میرزا- عرضی ندارم. پس از آنکه به کمیسیون مبتکرات ارجاع شد دیگر اشکالی باقی نمیماند.
رئیس- آقای تدین (اجازه)
تدین- بنده مدتی است که فرمایشات آقایان را در موضوع قانون جدید انتخابات استماع میکنم و روز بروز بر تحیر و تأسف بنده افزوده میشود. بعضی از آقایان میگویند که این قانون مخصوصاً ماده راجع به معروفیت محلی اگر بگذرد سوء اثر دارد و از این مقولات خیلی صحبت میشود ولی بنده هیچیک از این دو عقیده و دو نظر را ندارم و اهمیتی که بنده میدهم به اصل انتخابات دوره پنجم است.
(صحیح است)
ما این جا مشغول شدهایم که وقت خودمان را تلف کنیم که آیا قانون انتخابات به مجلس بیاید یا نیاید و تمام مذاکراتی که میشود باعث اتلاف وقت مجلس است نمی دانم آقایانی که مخالفند چرا طفرهها میزنند از اینکه قانون انتخابات به مجلس بیاید. بنده تصور میکنم که وقت ما به همین قسمتها تلف میشود و مملکت دچار یک فترتی گردد. بنابراین بنده پیشنهاد میکنم که قانون انتخابات روز شنبه جزو دستور شود و آقایان مخالفین و موافقین هم حرف خودشان را بزنند و رأی اکثریت هم قاطع است.
رئیس- این را هم باید با قانون عرض کنم که این طرح وقتی که به کمیسیون مبتکرات رفت و پس از آن به مجلس آمد و قابل توجه نشد دیگر نمیشود آن را داخل قانون انتخابات کرد.
شیخالاسلام- یک تغییراتی در آن میدهیم تا مجدداً داخل قانون انتخابات بشود.
محمد هاشم میرزا- بنده از وزارت پست و تلگراف سئوالی داشتم.
ارباب کیخسرو- بنده راجع به این طرح سئوالی داشتم که آیا مطابق قانون اساسی میشود آن را به کمیسیون رجوع کرد یا نه؟
رئیس- بفرمائید
ارباب کیخسرو- در اصل پنجم قانون اساسی شرحی مینویسد و بنده نمی دانم با این شرح میشود این طرح را قبول کرد یا نه؟ در اصل پنجم مینویسد (منتخبین از برای دو سال تمام انتخاب میشوند و ابتدای این مدت از روزی است که منتخبین ولایات تماماً در تهران حاضر خواهند شد پس از انقضاء مدت دو سال باید نمایندگان مجدداً انتخاب شوند و مردم مختارند هر یک از منتخبین سابق را که بخواهند و از آنها راضی باشند دوباره انتخاب کنند) این جا مینویسد مردم مختارند و لفظ مردم شامل تمام اهالی مملکت میشود. خواستم سئوالی کنم که آیا این ماده تفسیر شده است یا نه؟ اگر تفسیر شده است بفرمایند که بنده هم مستحضر شوم.
رئیس- اگر طرح را مخالف با مفاد این اصل می دانند میتوانند آن روزی که طرح به مجلس میآید این مذاکرات را بفرمایند. آقای شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس- در مسجد سلیمان و آبادان یک جمعیت کثیری از اهالی نقاط دیگر هستند که مشغول زحمت کشیدن و کار کردن هستند و برای اینکه شرح حالات و مطالب خودشان را به ولایات خود اطلاع دهند یک پستخانه برای آن جا لازم است و از قراری که شنیدهام تاکنون پستخانه در آن جا برقرار نشده است و بایستی مردم بیست فرسخ راه را طی بکنند برای اینکه به یک نقطه برسند که دارای پستخانه است تا کاغذهای خودشان را بفرستند و با این حال از کار خودشان باز خواهند ماند و حالا که دیگر موضوع اشکالی نسبت به پستخانههای آن جا باقی نمانده است میخواستم از وزارت پست و تلگراف سئوال کنم که در این موضوع چه اقدامی کردهاند؟ و آیا در دولت در نظر دارد که یک پستخانه در آن جا تأسیس کند یا نه؟
شیخالاسلام اصفهانی- بنده قبل از جواب دادن این سئوال میخواهم سئوال کنم که آیا مطابق نظامات مجالس سابقه در صورتی که دولت معرفی نشده است یک وکیلی میتواند سئوال کند یا نه؟
شیخالرئیس- معاون هر وزارتخانه مسئولیت پارلمانی دارد.
معاون پست و تلگراف- به موجب قراردادی که بین نمایندگان دولت ایران و انگلستان منعقد شده است کلیه دفاتر پستی جنوب در سی و یکم مار ۱۹۲۳ منحل و از اول آوریل که ماه بعد باشد پستخانههای آنجا به توسط دولت ایران دایر میشود و چون کمپانی نفت در نظر دارد کلیه عملجات خودش را در محمره تمرکز بدهد تصور میکنم که تأسیس پستخانه در آبادان و مسجد سلیمان لزومی نداشته باشد با این ترتیب وزارت پست و تلگراف در نظر دارد در بعضی از آن نقاط که مقتضی بداند تأسیس پستخانه بنماید.
شیخالرئیس- بنده ایجاد پستخانه را برای اداره نفت جنوب که تقاضا نکردهام بلکه برای آن بیست هزار و سی هزار مزدورانی که در آن جا هستند و در غربت کار میکنند تقاضا کردم. کمپانی نفت ممکن است ادارات خود را در محمره تمرکز بدهند چاههای نفت را که نمیتواند در آن جا تمرکز بدهد بنابراین، تقاضا کردم که یک پستخانه برای عملجاتی که در آن جا هستند و میخواهند خانواده خودشان را از حالات خود مطلع نمایند دایر کنند و موضوع کمپانی نفت و تمرکز آن در محمره مربوط به عرایض بنده نبود.
معاون وزارت پست و تلگراف- در مسجد سلیمان به هیچوجه جمعیت خارجی نیست و هر چه جمعیت است عملجات نفت جنوب هستند و چنانکه عرض کردم وزارت پست و تلگراف در نظر دارد که در آن جا چند پستخانه ایجاد نماید.
رئیس- امروز روز مذاکرات متفرقه بود و از امور متفرقه هم صحبت شد حالا اگر اجازه میدهید چند دقیقه تنفس شود. (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس- چون ظهر است جلسه ختم میشود. جلسه آتیه روز شنبه موضوع مذاکرات اولاً لایحه روشنائی بقاع متبرکه، ثانیاً لایحه قانونی شورای دولتی. آقای ارباب کیخسرو (اجازه)
ارباب کیخسرو- لایحه راجع به تأسیس اداره خزانه داری چاپ و منتشر شده است اگر آقایان صلاح بدانند آنهم جزو دستور شود. برای اینکه اینها یک قوانینی است که باید زودتر تکلیف آنها معلوم و به موقع اجرا گذاشته شود. یکی دیگر اینکه بنده نفهمیدم مسئله ارومیه به کجا رسیده. ما نگفتیم راپُرت آن را ببرند و تجدید نظری در آن بکنند نتیجه اینطور شد که کمیسیون ارومیه هم منحل شد حالا از انحلال کمیسیون چه نتیجه گرفته شد معلوم نیست. این امر وقتی شروع شد میخواستند بذر هم به اهالی داده شود موقع آن گذشت حالا هم موقع کمک زمستانی است دارد میگذرد و بنده تصور میکنم با این تأخیر در عمل کار به جائی برسد که خودشان هم از بین بروند و دیگر محتاج به کمک نباشند. بنده نمی دانم کی باید این تکلیف را معین کند. اهالی آن جا در کمال پریشانی و استیصال هستند و هنوز هم دولت کابینه اش را معرفی نکرده است که از آنها سئوال کنیم کمیسیون ارومیه هم که منحل شده است. بنابراین بنده نمی دانم از کی سئوال کنم که رفع زحمت از اهالی آن صفحات بشود و بیش از این تأخیر هم نشده باشد. استدعا میکنم هر ترتیبی برای انجام این کار لازم است اقدام بشود و از طرف مقام ریاست هم به هر جائی باید تأکید بشود که بیش از این آن بیچارگان در صدمه و فشار نباشند.
رئیس- راجع به ارومیهها باید منتظر بود که هیئت وزراء تشکیل شود و پس از تشکیلات هیئت وزراء تأکیدات لازمه خواهد شد ولی قسمت اول را بنده درست نشنیدم.
ارباب کیخسرو- راجع به لایحه خزانه داری بود که طبع و توزیع شده است و بنده تقاضا کردم جزء دستور شود.
رئیس- آن لایحه در کمیسیون است می فرمائید بدون اینکه از کمیسیون گذشته باشد جزء دستور بشود؟
(گفته شد خیر)
رئیس- آقای شیخالاسلام اصفهانی (اجازه)
شیخالاسلام- بنده محض اینکه برای آقایان رفقاء سوء تفاهم نشود خواستم عرض کنم سئوال و جوابی که فیمابین بنده و مقام ریاست راجع به ماده واحده قانون انتخابات شد سئوال و جواب شخصی بود و بنده از جانب رفقا پیغامی به آقای رئیس نبرده بودم که جوابی فرموده باشند و در آوردن آن جواب غفلت کرده باشم و آقای رئیس هم به بنده فرمودند ماده ۳۷ را مراجعه کن. چون سایر فرمایشاتی که فرمودند راجع به نظامنامه داخلی بود بنابراین، بنده تصور کردم که ماده ۳۷ نظامنامه داخلی را میفرمایند این بود که بنده به ماده ۳۷ نظامنامه داخلی مراجعه کردم دیدم هیچ مناسبتی با عرایض بنده و فرمایشات آقای رئیس ندارد امروز ملتفت شدم که مرادشان اصل ۳۹ قانونی اساسی بوده است. یکی دیگر راجع به آقایان ارومیه که مدتی است در مجلس متحصن هستند میخواستم تذکر بدهم و اظهار تأسف کنم که مدتی است این آقایان در این جا هستند و چند نفرشان مریض شدهاند و اسباب زحمت برای آنها فراهم شده است در این موضع هم آقای ارباب سئوال کردند و آقای رئیس هم جواب فرمودند به کمیسیون ارجاع شده و در کمیسیون مطرح است اما آن قسمتی که راجع به اعانه ارومیه یادآوری فرموده بودند این مسئله را در مجلس زیاد خاطرنشان کردم و بالاخره عدم توجه از طرف آقایان بروز کرد و بنده هم مأیوس شدم و از آن تاریخی که دولت این پیشنهاد را تقدیم کرده تقریباً شش ماه است و هزاران لوایح خرج در این مدت تصویب و پرداخته شده و این مسئله همینطور مانده است و همه روز شنیده میشود که این اهالی بدبخت بحال فلاکت و سختی مبتلا و همین طور سرگردانند و تمام امیدواری آنها به مجلس است که برای آنها اقدامی بکند.
رئیس- آقای دولتآبادی (اجازه)
حاج میرزا علی محمد دولتآبادی- این پیشنهادی را که آقای تدین کردند بنده اصلاً نمی دانم در ظرف این یک ماه ده روز که تا موقع تجدید انتخابات باقی مانده است این قانون خواهد گذشت یا نه؟ و آیا در اول حمل دو سه ماه به آخر مدت باقی مانده است اعلان انتخابات را به موجب آن قانون سابق میدهند یا نه؟ و اگر این قانون گذشت آن را نسخ خواهند کرد و این قانون را به جای آن خواهند گذاشت یا خیر؟ به هر حال بنده تصور نمیکنم در ظرف یک ماه و ده روز ما بتوانیم این قانون را تمام به موقع اجرا بگذاریم این بود عرایضم که عرض کردم ولی اگر مرادشان این باشد که نواقص قانون انتخابات سابق اصلاح شود بنده معتقد هستم هفت و هشت ماده عمده که برای موقع انتخابات لازم است از قبیل اینکه همان وقتی که تعرفه میگیرند رأی را بنویسند و همچنین راجع به حوزه بندیها آن مواد را به مجلس بیاورند و تصویب کنند و ضمیمه قانون انتخابات سابق بنمایند. بنده غیر از این راه دیگری را عملی نمی دانم و نمی دانم آقای تدین به چه نظریه این پیشنهاد را نمودهاند.
رئیس- آقای حائریزاده (اجازه)
حائریزاده- بنده با پیشنهاد آقای تدین موافقم و هیچ منافاتی هم با فرمایشات دولتآبادی ندارد و به جهت اینکه این قانون فعلی تا موقعی که شور ثانی قانون انتخابات تمام نشود نسخ نمیشود و یک موضوع دیگری هم میخواهم عرض کنم راجع به بودجه مدارس که بنا بود بزودی از کمیسیون بودجه به مجلس بیاید خواستم ببینم آن بودجه کی به مجلس خواهد آمد زیرا مدتی است حضرات معلمین و مدیران مدارس معطل ماندهاند.
رئیس- آقای محققالعلماء (اجازه)
محققالعلماء- بنده هم با فرمایشات آقای دولتآبادی موافقم که قانون انتخابات که موادش در آنها تجدید نظر شده به مجلس بیاید و زود هم خواهد گذشت و قابل این نیست که آقایان این همه صحبت بکنند بالاخره آن مواد یا رد میشود یا قبول
رئیس- چند نفر از آقایان اجازه خواستهاند معلوم نیست راجع به چه موضوع است حالا در این موضوع مذاکرات کافی است.
(جمعی گفتند مذاکرات کافی است)
رئیس- رأی میگیریم به پیشنهاد آقای تدین. آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب نمایندگان قیام فرمودند)
رئیس- تصویب شد. راجع به مدارس هم باید آقای رئیس کمیسیون بودجه جواب دهند.
(گفته شد نیستند)
نصرتالدوله- بودجه مدارس حاضر است و روز سه شنبه با حضور یکی از اعضاء وزارت معارف تطبیق و تمام شد و امروز یا فردا برای طبع تقدیم میشود.
رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- بنده خواستم مجلس را متذکر کنم که لایحه گوگرد جزو دستور بود و چون لایحه عام المنفعهای است تقاضا میکنم که از دستور خارج نشود و در مرتبه سوم یا چهارم آن را جزو دستور نگذارند.
رئیس- لایحه راجع به روشنایی بقاع متبرکه مقدم است بعد قانون انتخابات اگر وقتی باقی بماند آن چیزی که می فرمائید جزء دستور میشود. آقای ملکالشعراء (اجازه)
ملکالشعراء- عرضی ندارم
رئیس- آقای آقا سید فاضل (اجازه)
آقا سید فاضل- بنده خواستم عرض کنم در موضوع آن راپُرتی که از کمیسیون بودجه راجع به آقا محمد جعفر اصفهانی داده شده بود نظر به ملاحظاتی بنا شد که این خبر به مجلس داده نشود و دولت از وجه اعتبار به طریق ماهیانه به این شخص بیچاره که متحیر و سرگردان مانده و عائله او بلاتکلیف است ی وجهی بدهند.خواهش میکنم این مطلب را مجلس هر طوری صلاح می داند حل بکند که آن بیچاره راحت شود.
رئیس- در ظرف همین دو سه روزه البته هیئت دولت تشکیل میشود و اگر بنا شد از همان وجه اعتبار بدهند تذکر داده خواهد شد.
رئیس- آقای آقا میرزا علی (اجازه)
آقا میرزا علی کازرونی- عرضی ندارم.
رئیس- آقای شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس- عرضی ندارم.
رئیس- آقای شیخالاسلام اصفهانی (اجازه)
شیخالاسلام- عرضی ندارم.
رئیس- آقای تدین (اجازه)
تدین- عرضی ندارم.
(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس- مؤتمنالملک