محتشم کاشانی (غزلیات)/ز خاک کوی تو گریان سفر گزیدم و رفتم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' محتشم کاشانی (غزلیات) (ز خاک کوی تو گریان سفر گزیدم و رفتم)
از محتشم کاشانی
'


ز خاک کوی تو گریان سفر گزیدم و رفتم ز گریه رخت به غرقاب خون کشیدم ورفتم قدم به زمین ریخت از دو شیشه‌ی دیده گلاب آن گل حسرت که از تو چیدم و رفتم ز نخل تفرقه خیزت که داد بر به رقیبان علاقه دل و پیوند جان بردم و رفتم چو غیر چید گل وصلت از مساهله من چو خار در جگر خویشتن خلیدم و رفتم درون پرده صبرم ز حد چو رفت تحمل ز پاس دامن آن پرده بر دریدم و رفتم رخ امید به عهدت ز عاقبت نگریها سیه در آینه‌ی بخت خویش دیدم و رفتم به پند دیده‌ی صحبت پسند کار نکردم نصیحت دل عزلت گزین شنیدم و رفتم مرا لقب کن ازین پس سگ رمیده ز آهو کز آهوئی چو تو با صد هوس رمیدم و رفتم شکیب را چو نیامد ز پس نوید امیدی به شرح محتشم پیش بین رسیدم و رفتم